گلدان شمعدانی

بر گیسوان
یک گل شمعدانی می گذاری
و تسلی می دهی
خزان را ...

تمام شب

یک گل شمعدانی

از خواب من رویید

که می خواست

بنشیند بر گیسوان تو

و تسلی باشد

خزان را .

گل شمعدانی

از اندوه من

از اندوه تو

ناتمام ماند .

خزان کنار من

میان برف هایی که نباریده بود

راه می آمد :

" اگر دستان من

برای دردهایش کوچک باشد ٬

اگر کلام من

طعم لالایی های کودکی نداشته باشد ٬

اگر قامت من

بی سایه ٬ بی همسایه بماند ٬

اگر شانه هایم

از برگ های تو شکننده تر باشد ٬

پس دیگر چه معنایی دارد " من " ؟ "

" اگر این گلدان شمعدانی

در زمستان بماند ٬

آنگاه برای همیشه

در ایوان خواهم نشست ٬

و زمستان در حیاط

آدم برفی خواهد ساخت !

حتی دلم بگیرد

می آیم به خانه ات

بساطم را روی گل های قالی

پهن می کنم

می توانی خانه را تصور کنی ؟ "

" باید گلدان را

به خانه بیاوریم ٬

این گلدان

تسلی می خواهد ٬

مرهم می خواهد ... "

 

گلدان را

از حیاط به پشت پنجره می آورم .

با دستانم

آب می دهم

آفتاب می دهم

من

همسایه یک گلدان شمعدانی هستم .... *

 

 

* سطری از احمدرضا احمدی


مطالب مشابه :


مراسم شهادت امام صادق علیه السلام

وبلاگ رسمی دوره سیزده دبیرستان مفید دو - مراسم شهادت امام صادق علیه السلام - بهانه ای تا کنار




آینه غمگین , خانه غمگین تر ...

دوره 8 دبیرستان مفید قیطریه سید بارانه مسعود شعاری شمس




گلدان شمعدانی

دوره 8 دبیرستان مفید قیطریه سید بارانه مسعود شعاری شمس




آوازهای محلی نوازنده آکاردئون

دوره 8 دبیرستان مفید قیطریه سید بارانه مسعود شعاری شمس




فهرست مدرسه‌های تهران

راهنمایی غیردولتی مفید قیطریه (منطقه ۱) دبیرستان مفید ۲ ; دبیرستان مفید ۳ (منطقه ۳)




نسترن های وحشی

دوره 8 دبیرستان مفید قیطریه سید بارانه مسعود شعاری شمس




برچسب :