سفر به تهران - روزهای پایانی مردادماه

سلام دوستان خوب

امیدوارم تعطیلات عید فطر به همه تون خوش گذشته باشه .مسافرت  ما روز 17 مرداد شروع شد و رفتیم تهران خونه مامان جون و باباجون و مامانی بالاخره افطاری روز آخر رو کنار مامان و باباش ، دای ها و خاله نسترن بود و کلی لذت برد.خاله ها هم چند ساعتی بعد از ما رسیدند.

مثل همه ی شب ها در تهران کنارهم بودیم و کلی گفتیم و خندیدیم و عید رو در کنار هم جشن گرفتیم. شب عید فطر بله برون دایی حسین بود و همه رفتند بله برون و ما بچه ها خونه بودیم تا بزرگترها برگشتند. بسلامتی دایی حسین هم متاهل شد.

((هدیه برای عروس خانم در رزو بله برون))

روز شنبه 19 مرداد خونه مامان جون شلوغ بود و همه ی خاله ها و دایی ها بودند. خیلی خوش گذشت. من و با پسرخاله ها بازی میکردم و البته گاهی هم قهر و دعوا و نهایت فوری آشتی میکردیم. و البته از همه مهم تر تولد مامانی بود. من و بابایی هدیه مون رو اهواز به مامان دادیم . اما مامان جون و بابا جون ،خاله ها و دایی ها همون روز هدیه شون رو دادند. کلی خندیدیم اگه مامان می خواست چایی بیاره همه بهش میگفتند تو نوزادی دست نزن تازه به دنیا اومدی و این موضوه تا روز 20 مرداد ادامه داشت . بابایی عصر رفت و شیرینی خرید و تولد مامان رو جشن گرفت.

(( من و پسرخاله منزل مامان جون))

روز یکشنبه 20 مرداد عصر همه با هم رفتیم برج میلاد که خیلی خوش گذشت و خندیدیم واقعا دسته جمعی بیرون رفتن یه صفای دیگه داره .

مهزیار در برج میلاد

مهزیار برج میلا

روز دوشنبه 21 مرداد هم شب رفتیم پارک

 سه شنبه 22 مرداد من و بابایی و پسرخاله ها و باباهاشون صبح ساعت 9 رفتیم چهارمین نمایشگاه بازی های رایانه ای که خیلی خوش گذشت و لذت بردیم. از بازی کردن و خریدن بازی های جدید. نکته جالب این بود که موقعه ای که ما اونجا بودیم وزیر کشور هم اومد و من رفتم جلو و سلام دادم و ایشون هم لپ منو کشید و بوسم کرد.

(( نمایشگاه بازی های رایانه ای))

عصر هم رفتیم خونه دایی مبین و شام اونجا بودیم و شب هم همونجا خوابیدیم و برای ناهار رفتیم خونه خاله مریم . عصر مامانی و بابایی و خاله ها رفتند بازار و من خونه خاله موندم و شب دوباره رفتیم خونه دایی مبین شام اونجا بودیم و آخر شب رفتیم خونه مامان جون.

پنج شنبه 24 مرداد من رفتم آرایشگاه و موهام کوتاه کردم و برای جشن نامزدی  دایی آماده شدم .

جمعه 25 مرداد هم جشن نامزدی دایی بود. خیلی خیلی خیلی زیاد به من خوش گذشت.

(( من و دایی حسین شاه داماد))

من و باباجون شب جشن نامزدی

 

شنبه 26 مرداد هم صبح ساعت 9:30 از تهران راه افتادیم و ساعت 8 شب اهواز بودیم. هوا خیلی گرم بود وقتی از ماشین پیاده شدم نفسم گرفته بود شرجی شدید بود و غیر قابل تصور و به قول مامان وبابا خرماپزون دیگه.

یکشنبه 27 مرداد مامان مرخصی بود و با هم خونه بودیم و دوشنبه 28 مرداد هم مامان رفت سرکار و منم با عمه لیلا رفتم کلاس زبان.


مطالب مشابه :


شرایط رزرو اینترنتی خانه های معلم

شرایط رزرو اینترنتی خانه های معلم تسهیلات اسکان فقط برای استفاده فرهنگیان و منسوبین درجه




خانه هاي معلم وتالارهاي پذیرایی

خانه معلم دماوند : خانه هاي معلم در تهران : خرید اینترنتی بلیت




اینجا خانه معلم بانه

برای اولین بار ، خانه معلم نصیب یک تهران در حال اینترنتی




نشانی خانه های معلم و مراکز اسکان

نشریه اینترنتی تهران: تهران: 55404053 خانه معلم.




نام، آدرس و تلفن زائرسراهای مشهد مقدس

زائر سرای دانشگاه علوم پزشکی تهران زائرسرای منطقه 17 تهران (خانه معلم) اینترنتی شهر




غار علیصدر

جاذبه های گردشگری تهران. فروشگاه اینترنتی نیک خانه دوست




سفر به تهران - روزهای پایانی مردادماه

سفر به تهران خانه ی سبزمان. متین (هدیه برای عروس خانم در رزو بله برون))




معرفي پايان نامه هاي دكتري و كارشناسي ارشد در رشته جامعه شناسي

پایگاه اطلاع رسانی تربیت معلم. دانشگاه تهران م‍روت‌ ، ب‍رزو.




نمونه سوال زبان فارسی3 عمومی

الف- دوقطار به هم برخوردند ب- خانه آتش گرفت الف- او رزو گذشته پ- معلم ،مریم را




عیب دریاچه ارومیه چیست؟ چرا خشک شده است؟

زندگی و تکامل بشر هر رزو یشتر از دیروز خود را اینترنتی تهران. آمار




برچسب :