نماد شير و گاو و اثر آن‌ در تفكرباستان

شير: 

نماد شير از آن نمادهايي است كه هم در معني خوب به كار رفته است و هم در معني بد.

شير به عنوان سلطان جنگل شناخته شده است، پس با پادشاهان و سلاطين در ارتباط است .در واقع همان‌طور كه شير سلطان حيوانات است شاه نيز سلطان آدميان است.(البته بد نيست بدانيم كه شير در دشت زندگي مي‌كند نه در جنگل) 

شير نماد عظمت، قدرت، دليري، عدالت و قانون است و از طرفي ديگر نماد بي‌رحمي و جنگ است.

پيدا شدن شير در هنر مصر و بين‌النهرين و ايران باستان نشان مي‌دهد كه اين حيوان روزگاري در اين مناطق مي‌زيسته است . ظاهرا شير موجود در بين‌النهرين و حوالي آن در قرن بيستم ميلادي كشته شد و آخرين شير ايراني هم حدود هشت دهه پيش شكار شد. اما وجود اين حيوان اثرش را بر اعتقادات و فرهنگ مردم از مدت‌ها قبل باقي گذاشته است.

در كهن‌ترين نقوش و تصاوير، شيرها نگهبان پرستشگاه‌ها، قصرها و آرامگاه‌ها بودند و تصور مي‌رفت درنده‌خويي آنها موجب دور كردن تاثيرات زيان‌آور باشد.

بنابر كتاب‌هاي جانورشناسي قرون وسطي شير نماد رستاخيز است. زيرا تصور مي‌كردند كه توله شيرها، مرده متولد مي‌شوند و تنها در روز سوم هنگامي كه پدرشان نفس خود رار بر آنها مي‌دمد، زنده مي‌شوند.

در ادبيات، شير استعاره‌‌اي شايسته براي پادشاهان دوستار جنگ است.

شيري كه يك گراز را مي‌كشد معرف نيروي خورشيد است كه گراز زمستان را از پا درمي‌آورد. شير و بره در كنار هم نماد بهشت بازيافته، وحدت آغاز هستي، عصر طلايي و رهايي از تعارض است.

در زير نماد شير را در فرهنگ‌هاي مختلف بررسي مي‌كنيم:                                         بودايي: مدافع قانون و خرد بوداست. گاهي بودا روي تخت شيرنشان مي‌نشيند. شير و توله شيري در چنگالش يعني حكمراني بودا بر جهان و به معني دلسوزي است. غرش شير يعني  بي‌باكي بودا. در آيين‌ بودا، شير نماد خود بودا و اصول او بود.

سومري: نشان خداي مردوك

 هندويي : شير نماد درنده خويي مخرب يكي از خدايان است.

ميترايي: شير همراه گاو نر، نماد مرگ است. در آيين‌ ميترايي مهر گاو را مي‌كشد در واقع خورشيد گاو را مي‌كشد تا از كشتن گاو، گياهان و بركت به وجود بيايد.

مسيحي: تصور مي‌شد شير با چشم باز مي‌خوابد، از اين رو مظهر هوشياري، پاسداري معنوي و شهامت اخلاقي است و به شكل نگهبان، كليسا را حفظ مي‌كند.

شير علامت بعضي از قديسان مسيحي هم بوده است. در هنر مسيحي، شير دو خصلته است، هم نماد مسيح به عنوان "شير قوم يهود" و هم نماد شيطان است كه مانند شيري غران به اطراف مي‌چرخد.

 مصري: شير با خداي خورشيد، رع در ارتباط است . شيري كه در دو سوي بدنش سري دارد، مظهر ايزدان طلوع و غروب خورشيد است.

اسلامي: شير نماد حفاظت در برابر نيروهاي شر است.

 ايراني: نماد سلطنت، نيروي خورشيد و نور است. شير با يالش در واقع همان خورشيد است. شير در ايران مظهر مهر و خورشيد است و با مرگ هم بي‌ارتباط نيست.

شاهان ايران باستان مي‌بايستي نيروي مقابله با شير را مي‌داشتند و در واقع شيركش مي‌بودند.فائق آمدن بر شير هم شهامت شاه را مي‌رسانده و هم عنوان شاه برايش تاييد مي‌شده است. برتري بر شير يعني زندگي مجدد.شايد به همين خاطر است كه در ادبيات باستاني داستان‌هايي گاه بر اساس واقعيت، از شكار شير توسط شاهان در نخجير گاه‌ها مي‌خوانيم.

شير حيوان محبوب ايراني‌ها بوده و آن‌ها علاقه خود را به قهرمانانشان با لقب شيرمرد ثابت مي‌كردند.

بر روي بسياري از گورهاي منطقه بختياري، شيري با چهارپا روي قبر ايستاده و يا نشسته است. اين قبرها عموما به مردي است كه برايش احترام زيادي قائل هستند. گاهي وجود اين شير يعني اين‌كه او حافظ مرده است.

نماد شير و خورشيد در حالي‌كه شير شمشيري در دست دارد، از نمادهايي بوده كه در درفش ايران و همچنين سكه‌ها به كار رفته است.

 شير در تخت‌جمشيد:

نماد شير در نقش برجسته‌هاي تخت‌جمشيد هم وجود دارد، در پلكا‌ن‌هاي كاخ آپادانا، پيكره نمايندگان مردم خوز(خوزستان) ديده مي‌شوند، كه شير و شيربچه‌ را به عنوان هديه به پيشگاه شاهنشاه ايران مي‌برند. نقش شير گاوشكن هم ديده مي‌شود. در برخي از درگاه‌ها هم شاهي را مي‌بينيم كه در جدال با شيري است. 

گاو:                                                                                                                  گاو نر قدرت و نيروي توليدمثل است . پرستش گاو نر رسمي عمده در مصر ،خاورميانه باستان ، شرق مديترانه و هندوستان بوده كه بعدها به يونان و رم و بخش‌هايي از اروپا نيز سرايت كرد.

در بين‌النهرين و مناطق مجاور تصاوير گاوهاي نر با حاصلخيزي و تجديد حيات در ارتباط بود و در ادوار بسيار كهن گاو نر معمولا نماد خداي قيم شهر به شمار مي‌رفت.

گاهي نماد گاو نر وابسته به آلت رجوليت آن است. گاو نر داراي سر آدمي  و بال نقش حفاظت و نگهباني را به ويژه در تنديس‌هاي نو آشوري داشت. در دروازه شرقي كاخ ملل تخت جمشيد هم چنين چيزي مشاهده مي‌شود.

موضوع ديگر اين است كه قرباني كردن جانوران رسمي عميقا نمادين بود. از نظر عبرانيان و بعدها از ديدگاه روميان به منزله ميثاقي با يكي از خدايان به شمار مي‌رفت. رسم قرباني در سال نو و جشن‌هاي بهاري در بين‌النهرين و نقاط ديگر با قرباني كردن گاو نر، قوچ يا بز براي تامين پربركتي فصل درو انجام مي‌شد. تصويري از ميترا، كه گاو را مي‌كشد، خوشه‌هاي گندمي را نشان مي دهد كه از خون اين حيوان جوانه مي‌زند.

بسياري از ظروف ميگساري و ريتون‌ها را به شكل سر گاو درست مي‌كردند و عقيده داشتند كه قدرت درون آن به كسي كه آن را مي‌نوشد، منتقل مي‌شود.

علامت گاو با نام ثور يكي از صورت‌هاي فلكي به شمار مي‌آيد و احياي بهار را نويد مي‌دهد.

در مدخل معابد هندو متعلق به خداي "شيوا" گاوي قرار دارد كه زناني كه وارد اين معابد مي‌شوند به بيضه‌هاي آن دست مي‌مالند تا بارور شوند.

در اسطوره‌ سومري "گيلگمش" هم گاو نقش مهمي را ايفا مي‌كند و "گيلگمش"با ياري "انكيدو" گاوي را كه باعث ويراني فراوان شده است، مي‌كشد.

 نماد گاو در فرهنگهاي مختلف:

مصر:‌ گاو ماده دو سر مظهر مصر عليا و سفلاست و پاهاي گاو ماده آسماني، نوت (nut) بانوي آسمان و چهاربخش زمين است و ستارگان فلك زير بدن او قرار دارند.

در مراسم سالانه ممفيس با شركت فرعون و يك گاو نر مقدس زنده به معناي تجديد نيروي حياتي به شمار مي‌رفت . آمون (Amun) خداي بلندمرتبه مصري‌ها بود كه در عصر سلطنت قديم مورد پرستش واقع مي‌شد و در نقش‌هاي مربوط به آن گاو نري با آلتي در حالت نعوظ ديده مي‌شود.

ران گاو نر، نقش باروري و قدرت و قطب شمال را دارد(توجه شود كه شير در نقش نبرد شير و گاو در تخت جمشيد به كفل و ران گاو حمله برده است.)  

 هندو: گاو مظهر باروري و حيواني مقدس است و ماده گاو برآورنده آرزوهاست.

 سومري‌ و سامي: نماد گاو نر در همه اديان سومري و سامي مشترك است.

گاو – مرد معمولا نگهباني است كه از مركز يا گنج يا دروازه‌اي حفاظت مي‌كند و دافع شر است. كشتن گاو نر در سال نو مظهر مرگ زمستان و تولد نيروي حياتي است. سر گاو نر مهمترين بخش گاو كه نيروي حياتي در آن است به مفهوم قرباني و مرگ است. گاو نر آسماني، كرتهاي آسمان را شخم‌مي‌زند. باروري گله‌ها و حاصلخيزي زمين با گاو نمادين شده است و گاوهاي بالدار نگهبان ارواحند. بسياري از ايزدان و خدايان آنها با گاو نر مربوط بوده‌اند.

عبري:، گاو نر، مظهر قدرت يهوه است.

مسيحي: منسوب به مقدسين دين عيسوي است.

ميترايي : قرباني گاو، نقطه تمركز مراسم ديني در آيين ميتراست. مظهر پيروزي بر طبيعت حيواني انسان و حيات به واسطه مرگ است. گاو نر و شير با هم نماد مرگ هستند. در داستان مهرپرستي داريم كه گاو از دست مهر فرار مي‌كند. مهر به دنبال گاو مي‌دود و گاو را به چنگ مي‌آورد و سر او را مي‌برد تا بركت حاصل شود.

بودايي : گاو نر يعني نفس مطمئنه.

ايراني: در اسطوره‌هاي ايراني ما به اولين مرد، كيومرث و اولين گاو برمي‌خوريم.برخي واژه كيومرث را همان گاوـمرد مي‌دانند و برخي هم عقيده دارند كه كيومرث به معناي زنده‌ي ميراست. 

در نوشته‌هاي باستاني ايراني داريم كه اهريمن، گاو را مي‌كشد و نطفه گاو در ماه نگهداري مي‌شود و بعدها حيوانات از آن به وجود مي‌آيند.از كشته شدن گاو هم 55 نوع غله و 12 نوع گياه دارويي به وجود مي‌آيد. گاو به ماه مربوط است. حتي شاخ گاو شبيه هلال ماه تعبير شده است . نيروي توليدمثل گاو تداعي گرما و ابرهاي باران‌زا براي باروري است.

در آسياي غربي، گاو را قرباني مي‌كردند، تا مزارع و آدم‌ها،‌انرژي و قدرت گاو را به دست بياورند. براي هند و ايراني‌ها، گاو مقدس بوده و گوشت گاو را نمي خورند و دين زرتشتي هم مخالف خوردن گوشت گاو بود. ولي با اين‌حال كشتن گاو به معني عمل آفرينش تعبير شده است.

باستان‌شناسان از كاوش‌هايي كه در شهر سوخته انجام شده است به اين نتيجه رسيده‌اند كه آنها گاو را مي‌پرستيده‌اند. عيلامي‌ها هم در معبد چغازنبيل مجسمه گاو را نگهداري و پرستش مي‌كرده‌اند. 

گاو در تخت‌جشميد:

نقش گاو در سر ستون‌هاي تخت‌جمشيد و هم در درگاه كاخ ملل به كار رفته است. در نقش شير گاوشكن هم نقش گاو ديده مي‌شود.

نبرد شير و گاو:

گاو در هنر هخامنشي پاينده و نگهدارنده به شمار مي‌رفته و به همين دليل در سر ستون‌ها و در درگاهها به كار رفته است . اما از طرفي گاو به ماه هم مربوط مي شد و به حاصلخيزي و باروري هم ربط دارد

گاو نماد ماه و شير نماد خورشيد است. شايد فائق آمدن شير بر گاو، فائق آمدن خورشيد بر ماه و روز بر شب و روشنايي بر تاريكي است. اما بهترين تعبيري كه از نقش شير گاو شكن وجود دارد به شرح زير است:

گاو و شير (ثور و اسد) هر دو از صورت‌هاي فلكي هستند. در نزديكي‌هاي اعتدال ربيعي، (نوروز) برج اسد بر برج ثور تفوق مي‌يابد و بهار مي‌شود و حاصل‌خيزي و تجديد حيات آغاز مي‌شود.

منابع:                                                                                                            نمادهاي سنتي : جي‌سي‌كوپر                                                                            فرهنگ‌ نگاره‌اي نمادها در هنر شرق و غرب : جيمز هال

از اسطوره تا تاريخ : دكتر مهرداد بهار 


مطالب مشابه :


میان دو خر بهر جو جنگ شد

میان دو خر بهر جو جنگ شد لگد زد یکی دیگری شير از گزارشات سوسك لذت مي برد و از او خواست




توضیح درس دوم ادبیات فارسی سال سوم ( رزم رستم و اسفندیار)

پير: رستم جوان: اسفنديار دو شير: استعاره از رستم و جنگ و مردي فروختن:




شعر فارسی از جنگ قلعه علا در وصف خدا کرم خان

آيا شير مردان و جنگ آوران دو مرد دلاور بر او تاختند




جنگ خيبر

بازوان قوى و گردن نيرومند دارم و در ميدان نبرد همانند شير بيشه همان سال ، جنگ بين دو




نماد شير و گاو و اثر آن‌ در تفكرباستان

سرنات - نماد شير و گاو و اثر آن‌ در تفكرباستان - گزیده خبرهای فرهنگی و هنری ایران و جهان




برچسب :