دستور زبان فارسی (ساختمان كلمات ( فعل مركب )

فعل

فعل کلمه ایست که برکار یا حالت کسی یا چیزی یا کسانی یا  چیزهایی در یکی از زمانهای گذشته حال و آینده دلالت کند :مانند زد،می زد،خواهد زد،می زند،بود و...

آنچه در تعریف فعل گفته شد باید از جنبه های مختلف بررسی شود.

)کار و حالت : فعل تنها بر کار دلالت نمی کندبلکه ممکن است حالت کسی یا چیزی را

نیز بیان کند و این معنی غالباً بوسیله افعال ربطی بیان می شودکه با مسند تشکیل یک فعل تام را می دهند مانند مریض شد،مریض بود.

2)شخص و عدد:مقصود از شخص وعدد افعال در زبان فارسی این است که افعال در حالت عادی  دارای شخص و حالت هستند «سه شخص مفرد و سه شخص جمع» (بعضی افعال مانند امر و نهی از این قاعده مستثنی هستند ) و دارای دو صیغه هستند دوم شخص مفرد و دوم شخص جمع و بعضی دیگر از  افعال در زبان فارسی کنونی فقط  دارای سوم شخص مفرد هستند و آنها رابه سه دسته تقسیم می کنند.

الف) افعال کمکی باید و شایدکه  اینگونه  افعال در زمان گذشته صرف می شده اند اما حال فقط سوم شخص آنها استعمال می شود.

ب) افعال مانند خوشم می آید، لجم می گیرد ، یادم آمد که درهرحال فعل درآنها سوم شخص مفرد است.

ج)افعالی مانند طول می کشد و می گذرد.

3)زمان :فعل علاوه بر معنای کار وحالت شخص ،دارای زمان نیز هست که این زمان یا قبل از زمان کنونی است که آن راگذشته یاماضی می گوید ویا بعد از زمان  کنونی است که

آن  را آینده یا مستقبل  می گویند و یا  در زمان کنونی  است که آن را حال  یا  مضارع می گویند. بعضی افعال هم هستند که مربوط به هر سه زمانند  اما صورت ظاهرآنها زمان حال است مانند زمین به دور خورشید می گردد،گاو علف می خورد.1

قسمتهای تشکیل دهنده فعل

افعال زبان فارسی را از دو اصل می گیرند:الف :ریشه یا بن ماضی (مصدر مرخم) و

ریشه یابن مضارع (فعل امربدون ب)

همه افعال ماضی را از ریشه بن ماضی و افعال مضارع را از ریشه بن مضارع وفعل آینده راهم از ریشه یابن مضارع وهم از ریشه یابن ماضی می گیرند.

اجزایی که قبل از ریشه یا بن مضارع می آیند عبارتند از :

1) «باءتأکید» پیشوند «ب» قبل از فعل درمی آید و معنی آن را مؤکد می سازد مانند : برفت،

بگفت ،بزد و...

2) «می » گاهی در  اول فعل ماضی می آید و معنی استمراری به آن  می دهد، مانند: می رفت. مانند : نمی رفت و

نمی زند و در بقیه افعال آن را مفتوح تلفظ  می کنند مانند : نرفت ، نزده است ،نرود ،نخواهد دید.

3) «همی »مانند «می » است و درقدیم استعمال می شده است .

4) « نون نفی » این حرف  نون  اکنون در بعضی افعال مفتوح و در بعضی دیگر مکسور  است.

5) «میم نهی » این حرف «م» مفتوح است و در اول فعل نهی ( به جای باء تأکید و زینت ) در می آیدمانند: مَرو، مروید و مگوی ومگوئید وگاهی هم دراول فعل دعایی می آید مانند: مرساد، مبیناد و مریزاد .

----------------------------------------------------------------------------

1. دستور زبان فارسی ، دکتر محمد جواد شریعت ، ص 131 و 126

6) فعل  کمکی : بعضی از افعال برای تکمیل ساختمان خود  احتیاج به یک فعل کمکی دارند و این  افعال کمکی که قبل از افعال اصلی می آیند اغلب عبارتند از : بایست،بایستی ،باید،

خواهم،خواهی،خواهد و...داشتم،داشتی،داشت و...دارم،داری،دارد و...

7) اجزا  اول فعل مرکب و پیشوندی : بعضی از افعال مرکب هستند و اجزای قبل از فعل اصلی درحالت عادی قبل از آنها در می آید و اجزای اولی آنها یا اسم هستند یاپیشوندمانند بازی کردن، زمین خوردن ،خوشحال کردن ،قانع کردن ،فراگرفتن ،برداشتن و یابیشتر ازیک جزقبل از آنها وجود دارد مانند:به کاربردن ،درصدد برآمدن.

مصدر وساختمان آن

پیش از آنکه درباره ی ساختمان فعل بحث  کنیم  وآن را مورد بررسی قرارد هیم لازم است نکاتی چند درباره مصدر که ریشه ی فعل است مطرح کنیم. درباره مصدر دو عقیده  مختلف وجود دارد: بعضی می گویند مصدر اصل است وتمام مشتقات را از مصدر می گیرند.اینان تحت تأثیر  اصطلاح  و یا  تحت  تأثیر  زبان عربی هستند، زیرا در زبان عربی  اصل همه مشتقات را مصدر می دانند. دسته ای  دیگر معتقدند اصل مشتقات فعل یا  بن ماضی (=ریشه ماضی=

مصدرمرخم =فعل ماضی سوم شخص مفرد)  یا  بن مضارع  (=ریشه مضارع =ریشه فعل= فعل امر دوم شخص مفرد بدون حرف « ب » ) است .

ا ین عقیده  اخیر  صحیح تر  به نظرمی رسد  زیرا  وقتی ما بخواهیم  از مصدر کامل کلمه ای  مشتقی  بسازیم  باید    حذفي  اعمال  کنیم  ( حذف  نون  مصدری  یا حذف علامت مصدر ) آنگاه با  یک  یا چند تكوا‍‍‍‍‍‍ژ وابسته ( ایجادکننده ی  کلمه مشتق )  مشتقی  بسازیم در صورتی که اگر اصل مشتقات را بن ماضی یا مضارع  بدانیم  فقط  باید  چیزی  به ماقبل ومابعد آن بیفزائیم واین از هرنظر منطقی تر است .

بنابر آنچه گفته شد، باید گفت که مصدر، خود یکی از مشتقات است که به دو طریق  ساخته می شود :

الف : بن ماضی +  نون مصدری = مصدر  ( همه ی مصادر با قاعده را  به همین  ترتیب

می توان ساخت )1 مانند خواستن ، رفتن  و نهادن که بعد از حذف «نون» خواست و نهاد و رفت  می ماند.

مثال برای مصدرمرکب : «خشم گرفتن بیش از حد وحشت آورد و لطف  فرمودن بی وقت همت ببرد.»2

 1. .دستور زبان فارسی ، محمد جواد شریعت ، انتشارات اساطیر ، چاپ ششم 1372 ، ص 140- 132

2.دستور زبان فارسی ، دکتر محمد جواد شریعت ، ص 92

 ب : بن مضارع + علامت  مصدر = مصدر ( مصادر جعلی را  به  این  صورت  می توان ) مانند : خور+ دن = خوردن \ کش + تن =  کشتن \ رس + یدن = رسیدن  \ فهم + یدن = فهمیدن ، بدون  شک  در هیچ  زبانی  در آغاز  مصدر  وجود نداشته است، بلکه آن را  از فعل ساخته اند،بنابراین نظر دوم از نظرعلمی هم پذیرفته شده است.1

مصدر  کاری  است که از کسی  یا چیزی سر زند، ولی  زمان  نداشته باشد و علامت آن درپارسی (دن)،(تن)،ویا(یدن) است،به شرط آنکه اگرنون (ن)را از آخر آن بردارند دلالت برفعل گذشته کند مانند:زدن،گفتن،شنیدن که پس از انداختن «ن» زد،گفت،وشنید می ماند.

مصدر برچهار گونه است : اصلی ،جعلی ،بسیط ومرکب.

مصدر اصلی آن است که اصلاً مصدرباشد مانند:زدن ،بردن ،دیدن ،شنیدن .

مصدر جعلی یا ساختگی، آن است که اصلاً مصدر نباشد بلکه به آخرکلمه ای عربی یا فارسی لفظ «دیدن»  بیاورند وآن را مصدر سازند مانند: فهم ،جنگ،غارت و بلع که از آنها مصدرهای  فهمیدن ،جنگیدن ، غارتیدن وبلعیدن ساخته اند.این گونه مصادرسماعی هستند ونمی توان به طریق فوق قیاس کرده،مصادری مانند آنهاساخت.

مصدر بسیط یاساده : آن است که با کلمه دیگر آمیخته  نباشد مانند: آمدن، رفتن و خواندن .

مصدر مرکب: آن است که از دو یا چندکلمه درست شده باشد مانند:برداشتن،فروگذاشتن، روی گردانیدن ، درآمدن، بی راه رفتن.1

حال جهت جلوگیری از اطاله ی کلام  بحث  مربوط به مصدر  توضیح  سایر نظریات را به همین خلاصه بسنده می کنیم  و به موضوع  اصلی که ساختمان فعل (ساده پیشوندی ومرکب) می باشد می پردازیم.

لازم به ذکر است که بامراجعه به کتابهای دستور زبان فارسی تألیف پنج استاد ،دستور نامه تألیف محمدجوادمشکور مطلب خاصی درباره ی ساختمان فعل پیدا نشد بلکه فقط به بحث مصدر و انواع آن  بسنده کرده بودند و دکتر محمد جواد  شریعت هم در دستور زبان فارسی خود ساختمان فعل راتوضیح نداده است بلکه مباحثی را تحت عنوان مصدرساده ،مرکب وپیشوندی ذکر  کرده  که آوردن آن  در  این جا خالی از لطف  و فایده نمی باشد و ما می توانیم  عنوان مصدر ساده را به فعل ساده پیشوندی  وفعل پبشوندی و مصدر مرکب را به  فعل مرکب ربط دهیم.

1- دستور زبان فارسی ، پنج استاد ، چاپ یازدهم ، ص 108

2- دستور نامه ، دکتر محمد جواد مشکور ، مؤسسه مطبوعاتی شرق ، چا پ سوم  ، 1342 ، ص 67-66

  مصدر ساده ،مرکب ،پیشوندی : 1

مصدر ازنظر ساختمان ظاهری ،یعنی ترکیب وعدم ترکیب آن نیز به دوقسم تقسیم می شود:

ساده (بسیط ) ومرکب.

الف :مصدرساده یابسیط :آن است که فقط یک جزء داشته باشد وبا کلمه دیگری ترکیب نشده باشد مانند :رفتن ،زدن،شنیدن،خوابیدن،نوشتن و...

ب :مصدرمرکب :آن است که بیش از یک جزءداشته باشد مانند:بازی کردن ،قانع کردن،

برداشتن و...

یکی ازمشکلات دستور زبان تشخیص دادن مصدر ساده ومرکب است .به این معنی که شاید برای بعضی این مشکل پیش آید که آیا «اتومبیل راندن» و «بازی کردن» هردو مصدر

مرکبند یاهر دوساده یایکی ساده ودیگری مرکب است ؟

برای تشخیص مصدرساده ازمرکب ،مصدرهارا ازنظر جزءاول آنهامطالعه وطبقه بندی می کنیم :

1-اگرجزءاول مصدری اسم باشد وجزءدوم آن مصدر متعدی ،به این وسیله ساده ومرکب بودن آن را تعیین  می کنند  که  حرف  «ن»  را  از آخر آن  مصدر حذف می کنند و میان  دو جزء

مصدرحرف «را»اضافه می کنند،اگر جمله صحیحی به وجود آید آن رامصدرساده گویند مانند اتومبیل راندن که  بصورت  اتومبیل را راند در می آید  بنابراین  اتومبیل  اسم  جداگانه ای است و راندن  مصدر ساده است و نباید آن را  با  کلمه  اتومبیل  مجموعاً  یک  مصدر مرکب بدانیم. اما اگر جمله صحیحی به وجود نیاید باید آن را  مجموعاً  یک مصدر مرکب بدانیم مانند : بازی کردن که به صورت بازی را  کرد در می آید، در این صورت بازی را  نمی توانیم جداگانه به حساب بیاوریم وبازی کردن یک مصدر مرکب است .

چند نمونه از این  مصادر  عبارتند از : گوش کردن ، رهبری کردن ،گردش کردن،دست زدن، چانه زدن ، آتش زدن ، آتش گرفتن ، آتش کردن ، کشتی گرفتن ، سوگندخوردن ،زمین خوردن، رنج کشیدن ،رنج بردن ،سرکشیدن ،رخت بستن ،یخ بستن ،نام گذاشتن ،نمازگذاردن و...

-------------------------------------------------------------------------------

1. .دستور زبان فارسی ، دکتر محمد جواد شریعت ، ص 96

 اما اگر جزء دوم  این  نوع مصادر فعل لازم باشد، درصورتی که جزء اول فاعل  جمله  است آنها را جدا از یکدیگر حساب می کنیم مانند : بار آمدن ، راه افتادن.

2-اگر جزء اول مصدری صفت باشد آن مصدرهمیشه مرکب است مانند:قانع کردن ،خوش بودن ،بازکردن ،پیداکردن ،بلندکردن .

3- اگرجزء اول مصدری قید باشد آن مصدرساده است یعنی باید آنها را جدا  از هم تجزیه وترکیب کرد مانند:تندرفتن ،آهسته گفتن.

4-اگر جزء اول مصدری پیشوند باشدآن رامصدری پیشوندی می نامیم وباید دو جزء آن را

با همدیگریک مصدر بنامیم مانند:بازآمدن ،بازداشتن ، واداشتن ، واگذاشتن ،برآشفتن ،برخاستن

ور رفتن ،ورآمدن ،پیش آمدن ،پیش بردن ،در رفتن ،درگذشتن ،فراگرفتن ،فراخواندن ،فروبردن ،فروکردن و...

5-گاهی مصدرازسه جزء تشکیل می شود :(حرف اضافه +اسم +اسم مصدر) در این حالت هر سه  جزء  را  با  همدیگر یک  مصدر مرکب حساب می کنند مانند : به وجود آمدن ، به  جای آوردن ،بر دارکردن ،به کاربردن ،از دست دادن ،ازبین رفتن ،درمیان نهادن و...

6-گاهی مصدربیش از سه جزءدارد مانند :در صدد بر آمدن ،سر به سر گذاشتن.

7-گاهی  جزء  اول مصدری  بن  ماضی  ( = ریشه ماضی =  مصدر مرخم  = فعل ماضی سوم شخص مفرد) یا  بن  مضارع  (=ریشه مضارع =ریشه ی فعل =امر بدون ب)است مانند :نابود کردن ،گریه کردن ،گیر آوردن .1

آنچه  که راجع  به  تشخیص  فعل ساده  از مرکب  ذکر شد  نظر آقای  دکترمحمد جواد شریعت بود که بسیار  زیبا و دقیق  وجوه تمایز  فعل ساده را از مرکب (مصدرساده از مرکب) بررسی کرده است .ولی  این  موارد هم صد درصد جوابگو نمی باشد و نمی توانند  دلایل  قانع کننده ای در تمام موارد باشند  بعنوان مثال  « زمین خوردن » را در  شماره  اول  بعنوان مرکب آورده  ولی دستورنویسان  جدید  آن را ساده  درنظر می گیرند مثلاً در جمله «دیروز محسن هنگام بازی زمین خورد» در اصل به زمین خورد  بوده که به حرف اضافی «به»حذف شده است و زمین نقش متمم دارد درنتیجه خورد به تنهایی فعل ساده می باشد.2

---------------------------------------------------------------------------------

1.دستور زبان فارسی ، دکتر محمد جواد شریعت ، ص 98

2.زبان فارسی «2» سال دوم آموزش متوسطه ، شرکت چاپ و نشر کتابهای درسی ، چاپ سوم ، 1379 ، ص 69

در اینجا جهت یاد آوری ذکر دونکته ضروری به نظرمی رسد :

1-  اصولاً ایجاد  مصدر مرکب یا علت تاریخی دارد مانند : قسم  خوردن که ترجمه ی سوگند  خوردن  است  و در اصل  سوگند  خوردنی  بوده است .  یا  آنکه  کلمه  قدرت  تحمل معنی  را  نداشته مثل  اسم مصدرها که با وجود اینکه معنی مصدر باید  بدهند اما  مصدری هم  بعنوان پسوند در آخر آنها اضافه می شود مانند : خنده کردن ،به جای خنده یا دوستی کردن ، به جای دوستی .  یا  آنکه  مصدر عربی است که  فارسی زبانان  به علت نداشتن علامت  مصدری  به مصدر بودن قبولش نداشته اند مثل  استعمال کردن  به جای استعمال  و توضیح دادن به جای توضیح .

2 -  گاهی با تغییر جزء آخر مصدر مرکب فعل متعدی به صورت لازم  در می آید یا به عکس فعل لازم  به  صورت  متعدی  مانند : اعلام کردن ، اعلام  شدن /  راضی کردن ، راضی شدن /اسیر کردن ، اسیر شدن / گول زدن ، گول خوردن / بهم  زدن ، بهم  خوردن / شکست  دادن ، شکست خوردن / پرورش دادن – پرورش یافتن – انجام دادن – انجام گرفتن .

جناب دکتر محمد جواد  شریعت  فعل ناگذر را  همیشه مرکب می داند. « همکردهای » (مقصود جزء آخر و اصلی مصدر فعل است)  این  گونه  فعل ها  از این قرار است آمدن (خوش آمدن، ناخوش آمدن ،شرم آمدن ،باد آمدن ،دشوار آمدن ، خشم آمدن ، سخت آمدن ،عجب آمدن ، رحم آمدن ، خنده آمدن ، یاد آمدن ، کراهیت آمدن ،حیف آمدن،سست آمدن ،پسند آمدن و دریغ آمدن) بودن مانند سردم است ، گرمم است، سختم است، چه ات است؟ بَسَم است ، تشنه ام است، ،سردم بود ،غصه ام شد ،عارم شد ،تشنه ام بود ،گرسنه ام شد.)

گرفتن مانند : (خنده ام  گرفت ،گریه ام گرفت ،دردم گرفت ،غمم  گرفت ،خوابم گرفت ،لجم گرفت ) بردن مانند:(خوابم برد) زدن مانند:(خشکم زد)1

دکتر خیامپور، مبحث فعل  با نگاهی گذرا و مختصر فعل مرکب را  آورده و به نظر ایشان  فعل مرکب  فعلی است  متشکل  از فعلی  بسیط با یک  پیشاوند  یا از یک اسم بافعلی درحکم پساوند. و به عبارت دیگر فعلی است متشکل از دو لفظ دارای یک مفهوم خاص.2

مثال  برای  قسمت اول : در رفت ، باز رفت ،فرو رفت ، درخواست ، برخاست ، برنشست ، باز آمد ،درگرفت ،فرو گوی ،برنشین و... که این فعل ها دراصطلاح فعل پیشوندی نامیده می شوند.

مثال  برای  قسمت  دوم : طلب  کرد ، جنگ کرد  ، بو کرد ،قهرکرد ،  اتفاق افتاد ، سرماخورد ،قسم خورد ،زمین خورد

---------------------------------------------------------------------------------

1. دستور زبان فارسی ، دکتر محمد جواد شریعت ، ص 99 ، 98 و ص 129 ، 128

2. دستور زبان فارسی ، تأ لیف دکتر خیامپور ، چاپ یازدهم ، انتشارات ستوده ، ص 69

 ،رخ داد ، چنانکه دیده می شود هریک از مثالهای قسم دوم دارای دو لفظ می باشد که دومی از آنها به منزله ی پساوند است براي ساختن فعل ، ولي این دو لفظ  یک مفهوم بیش ندارد زیرا مفهوم هر  لفظ  جداگانه منظور نیست و به همین جهت است که معانی اینگونه افعال اغلب دربعضی زبانها با فعلهای بسیطی افاده می شود.

چنانکه با مقایسه افعال زیر از زبانهای فارسی وعربی و فرانسه روشن می گردد.

فارسی                                     عربی                                فرانسه

نگاه کردن                                  نظر                             regarder

گریه کردن                                 بکاء                                  plure

گمان گمان کردن (پنوداشتن )           ظن                                   croire

گوش دادن                               اصغاء                              ecouter

دکترخانلری در مبحث ساختمان فعل چیزجدیدی مطرح نکرده وهمان سه ساختمان (ساده ،

پیشوندی ومرکب)را مدنظر داشته اند وتنها بامثالهایی درباره ی هرکدام اکتفا کرده وهیچ راه

تشخیصی برای تمایز فعل ساده ازمرکب نیاورده اند.

مثال برای فعل ساده :آمدن ،باختن ،افزاشتن ،افروختن ،گفتن ،آوردن و... این فعلها تنها ازیک ماده ساخته شده اندیعنی دارای اجزایی جداگانه نیستند که بتوان بعضی از آنها را در جایی دیگر وجداگانه بکاربرد درنتیجه ساده هستند .

اما بعضی فعلها ازیک ماده اصلی بایک جزءپیوندی ساخته شده اند که همیشه پیش ازفعل می آیند ومعنی آن ازمعنی فعلی که تنها شامل ماده اصلی است جداست و درهم رفته دارای یک معنی می باشند .مثل :درآمدن ،بالاآمدن ،اندرگذشتن ،فروبردن و....

دسته ای دیگر ازترکیب یک اسم یاصفت بایک فعل پدید آمده اند اما ازمجموع آنها تنها یک معنی برداشت می شود مثل :شتاب کردن ،پرسش کردن ،پیداکردن ،آرام یافتن ،رنجه داشتن و... که اینها ازنظرساختمان تشکیل دهنده مرکب می باشند .1

------------------------------------------------------------------------------

1. دستور زبان فارسی ، دکتر پرویز نا تل خا نلری ، چا پخانه حیدری ، چا پ دوازدهم ، 1370، ص 176 - 178

 در دستور زبان فارسی تأ لیف دکتر حسن انوری و احمدگیوی به تقسیمات جدیدتری از ساختمان فعل  برمي خوریم که ایشان علاوه بر  سه ساختمان تشکیل دهنده ی فعل مباحث دیگری را مطرح کرده اند که در ذیل آورده می شود :

فعل در زبان فارسی از دیدگاه دکترانوری واحمدی گیوی به دسته های زیرتقسیم بندی می شود :

1-فعل های ساده : فعلي است که مصدرآنها بیش ازیک کلمه نباشد.یعنی تنها از بن ماضی و  -َ ن که نشانه مصدر است ساخته شده باشدمانند :آفریدن،آلودن،نویسانیدن ،طلبیدن ،گرفتن .

 فعل های پیشوندی :فعل پیشوندی آن است که از یک پیشوند ویک فعل ساده ساخته شده باشد: برداشتن ،در افتادن ،فرو رفتن ،فراگرفتن ،بازداشتن ،وارفتن ،ور رفتن  در اين مثالها بر،در،فرو،فرا،باز،وا،و ور پیشوندهایی هستند كه به همراه یک فعل ساده به کار رفته و فعل پیشوندی ساخته اند .

فعلهای مرکّب

فعل مرکّب فعلی است که ازیک صفت یا اسم بایک فعل ساده ساخته می شود ومجموعاً یک معنی رامی رسانند مانند : لخت کردن ،پراکنده ساختن ،زمین خوردن .

فعلهای پیشوندی مرکّب :

این فعلها از ترکیب یک اسم یا  پيشوند و  يك فعل ساده ساخته می شود:دم درکشیدن، سردرآوردن ،تن دردادن ،سرباز زدن .

عبارتهای فعلی : عبارت فعلی به دسته ای از کلمات گفته می شود که از مجموع آنها یک معنی به دست می آید و اغلب با یک  فعل ساده  یا فعل مرکّب هم معنی می شود . عبارتهای فعلی بیش ازدو کلمه اند ومعمولاًیکی از آن کلمه ها حرف اضافه است  مانند :ازپای درآمدن، برپا کردن ،به کارگرفتن ،ازچشم افتادن ،ازسر گرفتن .

فعلهای لازم یک شخصه : فعل لازم یک شخصه ،فعلی است که نمی تواند مفعول داشته باشد و فقط به صورت سوم شخص بکار می رود و به جای شناسه ،ضمیرمفعولی واضافی م ،ت،ش  ،مان،تان،شان، شخص فعل را نشان می دهد مانند : خوش آمدن ، خوشتان آمد  صرف می شود .

فعلهای لازم یک شخصه ،اغلب بافعلهای ساده آمدن ،بودن ،شدن ،گرفتن ،بردن ،زدن واست ومشتقات آن ساخته می شود .1

------------------------------------------------------------------------------

1. دستور زبان فارسی « 1 » دکتر حسن انوری  ، احمد گیوی ، انشارات فاطمی ،چاپ بیست وهشتم ، ص 16 و 17

راههای تشخیص فعل ساده ازمرکّب :

آنچه که درباره ی ساختمان فعلها حائز اهمیت می باشد و باید نظرات  دقیق  علمی  برای آن ارائه  شود راه  تشخیص فعلهای  ساده  از  فعلهای  مرکب  می باشد  که متأسفانه در دستورهای کلاسیک ، ( بجز دکتر محمد جوادشریعت ) به این امرمهم  نپرداخته اند و فقط اجزای آن را نام برده و برای  هر کدام مثالهایی  ذکر کرده اند. آنهم بعضی مثالها  با راههای تشخیص اجزای فعل ساده  از مرکب  نادرست  به نظر می رسد . و این امر  نمی تواند جوابگوی دانشجویان و دانش پژوهان در زمینه دستور زبان فارسی به ویژه فعل ساده و مرکّب باشد وچه بسا دستور نویسان هم در مواردی بسیار با هم  اختلاف  نظر دارند و این هم  جدای  از آنکه به حل مسئله  کمک نمی کند بلکه مشکل پژوهند گان علم ودانش را در زمینه دستور زبان بیشتر می کند .

حال ما برای تشخیص فعل ساده از مرکب  چندین  شیوه  را به نقل از مجلات وکتابهای درسی پیشنهاد  می کنیم  که تا حدّ  زیادی می تواند  مفید باشد هرچند ادعا نداریم که صد در صد بتواند در تمام زمینه ها و ساختمان فعلها جوابگو باشد.

1-فعل در صورتی مرکّب است که جزء صرفی  یا  جزء  غیرصرفی  رابطه  نحوی نداشته باشد . یعنی  جزء غیر صرفی  نقش مفعولی  یا مسندی  یا  قیدی  یا متممی نداشته باشد.   یعنی اگر جزء همراه فعل نقش داشته باشد فعل به تنهایی در نظر گرفته می شود و ساده است ولی اگر جزء همراه فعل نقش پذیر نباشد همراه فعل می باشد و مرکب به حساب می آید.) مانند مثالهای زیر:

1- احمد از خواسته هایش چشم پوشید. 2- من به کارهای او ایمان دارم . 3-علی پدرش را خیلی دوست دارد. 4-همه بچه ها را در این جشن شرکت دادند. 5- دیروز حادثه وحشتناکی روی داد. 6-علی داستان رامطالعه کرد .  7-خانه سعید آتش گرفت .

اگر  به مثالهای بالا  دقت  کنیم  جزء غیر صرفی همراه  فعل از نظر  نحوی هیچ نقشی  ندارند و  به همراه فعل یک معنی را می رسانند در نتیجه  فعل مرکّب  به حساب  می آیند بعنوان  مثال در جمله اول پوشید جزء صرفی و چشم جزء غیر صرفی در فعل می باشد و چشم هیچکدام  از نقشهای مفعولی ،متممی ،مسندی و قیدی را نگرفته است به همین دلیل مرکّب به شمار می آید ولی در این جمله «من ا و را از این موضوع آگاه کردم .» آگاه که جزء همراه فعل

 می باشد  نقش گرفته (مسند است ) و کردم به تنهایی در نظر گرفته می شود در نتیجه ساده می باشد .

2- وقتی که  جزء غیر صرفی یکی  از  نقشهای مفعولی ، مسندی ،قیدی و متممی داشته باشد در واقع یک گروه اسمی به شمار می رود که می توان پس از آن وابسته هایی را اضافه کرد و آنها را گسترش داد .(ولی اگر گسترش پذیر نباشد  یعنی اینکه ما  نتوانیم بین جزء همراه فعل و خود فعل وندهای «ها،تر، ی»را بیاوریم فعل مرکب به حساب می آید .)

مثال :1- علی دوست دارد .2- معلم دانش آموزان را آگاه کرد. 3- هنگام مد، آب دریا بالا می آید.

توضیح : جزء غیر صرفی همراه  فعلهای ما به ترتیب : دوست ،آگاه و بالا  می باشد  که این کلمات هم نقش دارند و هم گسترش پذیر هستند و به ترتیب دارای نقشهای مفعولی ، مسندی وقیدی هستند و جدای از  نقش پذیری  گسترش پذیر هم می باشند یعنی می توان گفت علی دوستان زیادی دارد، دوستی دارد  یا در مثال دوم می توان گفت معلم دانش آموزان را آگاه تر کرد و همچنین مثال سوم آب  دریا به هنگام مد بالاتر می آید .

 درنتیجه ساختمان فعلهای ما در این سه مثال ،ساده می باشد .1

3-تعیین  دقیق ساختمان فعل زمانی  میسر خواهد شد  که  ما آن  را در جمله  بررسی می کنیم و باید توجه داشته باشیم که هیچگاه ساختمان فعل را خارج از جمله بررسی نکنیم چرا که ممکن  است  فعلی در جمله ای مرکّب باشد و همان فعل در جمله ای  دیگر  و در  ساختی دیگر ساده باشد مثلاً «دوست دارد»در جمله ی :

هر کس  وطن خود را  دوست دارد. مرکّب  است  زیرا  واژه ی  دوست   هیچ  نقشی  نگرفته و همچنین گسترش پذیر هم نمی باشد ولی درجمله ای دیگر :زهرا در این کلاس دوست دارد.

ساده می باشد . زیرا جزء همراه  فعل هم نقش پذیر است و دارای  نقش مفعولی می باشد و هم گسترش پذیر.یعنی می توان گفت دوستانی دارد ویا دوستی دارد.

نوع  دیگری  از  فعلهای مرکب عبارتهای کنایی هستند در اینگونه فعلها تمام اجزا بر روی هم یک مفهوم واحد دارند مثل :

 او ازخواسته هایش چشم پوشید. (عبارت کنایی و مرکّب کنایه ازصرف نظر کردن.)

او هیچ وقت دست ازپا خطا نمی کند (کنایه از اشتباه کردن وفعل مرکّب است.)

ای بیهوده گوی زبان درکش (کنایه ازخاموش شدن یاساکت بودن و فعل مرکب است.)

او در پوستین خلق افتاد .(کنایه از غیبت کردن و مرکّب می باشد.)

    ----------------------------------------------------------------

1.  زبا ن فارسی سا ل دوم دبیرستان ، ص 70

 در  این  نوع از فعلهای کنایی اجرای همراه فعل (جزءصرفی) معنای حقیقی خود  را از  دست داده اند وبا ملاکهای تشخیص فعل مرکب آنها را می توان فعل مرکّب نامید.1

خلاصه آنچه که ذکر شدراههای تشخیص فعل ساده از مرکّب این است که :

1-جزءهمراه فعل نقش پذیرنباشد.

2- جزءهمراه فعل گسترش پذیر نباشد.

3-فعل مرکّب باید درجمله بررسی شود.

مثال :1- فرمانده سپاه دشمنان خود را گول زد.    2- او با موفقیت راه را طی کرد.

واژه های «گول و طی» هیچکدام نقش ندارند  وهیچکدام گسترش پذیر نیستند در نتیجه

می توان آنها را فعل مرکّب نامید.

    ---------------------------------------------------------------

1.زبان فارسی سا ل دوم دبیر ستا ن ، ص 72

  فهرست منابع و مآخذ

1-دستورزبان فارسی ،دکتر پرویزناتل خانلری ،انتشارات توس،چاپ دوازدهم، پاییز1370

2- دستور زبان فارسی ،دکترمحمد جواد شریعت ،انتشارات اساطیر،چاپ ششم ،1372

3- دستور زبان فارسی 1،دکتر حسن انوری احمدی گیوی ،انتشارات فاطمی ،چاپ بیست وهشتم ،1385

4- دستور زبان فارسی ،پنج استاد،نشر جهاد دانش ،چاپ یازدهم ،1373

5- دستورنامه درصرف ونحو زبان فارسی ،دکتر محمدجواد مشکور،مؤسسه مطبوعاتی شرق ،چاپ سوم ،1342

6- دستور زبان فارسی ،دکتر عبدالرسول خیامپور ،انتشارات ستوده تبریز، چاپ یازدهم ،

1382

7- زبان فارسی «2» سال دوم دبیرستان ،گروه مؤلفان کتابهای درسی شرکت نشر وچاپ کتابهای درسی ،چاپ سوم ،1373

    


مطالب مشابه :


ساختمان و معماری (1)ARM

به نام تابناک ترین اسم - ساختمان و معماری (1)arm - علوم رایانه=؟زبانهای برنامه نویسی




10 طراحی بسیار جالب برای ساختمان ها در سراسرجهان

10 طراحی بسیار جالب برای ساختمان ها یک راننده تاکسی بخاطر شکل این ساختمان، اسم مستعار دا




انواع فعل از نظر ساختمان

انواع فعل از نظر ساختمان داند متشكّل از فعل ساده با یك پیشوند یا یك اسم. برای نوع




10 طراحی بسیار جالب برای ساختمان ها در سراسرجهان

عمران - 10 طراحی بسیار جالب برای ساختمان ها در سراسرجهان - مطالبی جالب از رشته محبوب مهندسی




دستور زبان فارسی (ساختمان كلمات ( فعل مركب )

زبان سرزمین مادری - دستور زبان فارسی (ساختمان كلمات ( فعل مركب ) - شرح و بسط مطالب ادبی « هرچه




برچسب :