بخش پنجم: فرهنگ مصرف.

بخش چهارم اسراف در مخارج شخصي و خانوادگي.

نيازمندي هاي شخصي.
آفرينش انسان به گونه اي صورت گرفته كه ناچار است براي بقا و تأمين حيات خود دست به دامان عواملي بشود كه ادامه زندگي را براي او امكان پذير سازد. شايد كمتر موجودي را بتوان پيدا نمود كه به اندازه انسان حيات طبيعي اش در معرض خطر بوده و تا اين حد به كمك عوامل محافظ نيازمند باشد.
خداوند حفظ نفس را بر بشر واجب كرده و در اين راستا تأمين نيازمنديهاي بقاي خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است.
در اين ميان، گروهي از مردم آن چنان در اين جهت افراط مي كنند كه در اين راه هيچ مرز و قانوني به جز تمتع بيشتر نمي شناسند و در مقابل عدّه اي نيز، با وجود قدرت و تمكّن مالي از انفاق بر خويش و اهل و عيال خود بخل مي ورزند.
آيا از نظر اسلام، حدّي براي اين گونه خرج ها و مصرف ها وجود دارد و اگر دارد آن حدّ كدام است.
قبل از آن كه به قسمتي از نيازمندي هاي انسان در جهات مختلف و حدود مشروع ارضاي آنها اشاره شود؛ يادآوري اين نكته لازم است كه - همان گونه كه مكرّراً گفتيم - اسلام، نه تنها از پاسخگويي معقول به تمامي احتياجات طبيعي انسان منعي به عمل نياورده؛ بلكه بر تأمين كامل و صحيح كليّه خواسته هاي مادّي و جسمي او پا فشاري و تأكيد هم دارد و اين يك اصل مهمّي است كه پايه تمامي موضوعات اين بخش را تشكيل مي دهد. اكنون بحث را تحت عناوين نيازمندي هاي مختلف انسان، پي مي گيريم.

  1. تغذيه كامل.

از مهم ترين عوامل حفظ بقا براي هر موجود زنده و از آن جمله انسان، عامل تغذيه و كيفيّت آن است. خداوند، مخازن طبيعت را سرشار از مواد مختلف مورد نياز انسان قرار داده و شايد به دليل تنوّع در مأكولات و تمتّع هر چه بيشتر بندگانش، تمامي آن را در يك مادّه مأكول جمع نكرده است؛ بلكه آنها را در انواع گوناگون غذاها و ميوه ها و غير آن پراكنده و توزيع فرموده است و به انسان اجازه داده تا براي تأمين كليّه نيازمندي هاي خويش از مواد متنوع غذايي بهره برداري نمايد و حتي براي ادامه حيات بشر بدو فرمان (اكل و شرب) نيز صادر فرموده است و آن كساني را كه نعمت ها و رزق هاي پاك خداوند را بر خود و ديگران تحريم مي كنند، به عقاب و بازخواست كشانده است.(1) در سيره نبىّ اكرم ْ نيز آمده است كه آن حضرت در تغذيه خود از كليّه طعام ها و مواد مختلف غذايي استفاده مي فرمود.(2).
بهره جويي ناقص و محدود از مواد غذايى، چه بسا جسم را ضعيف و دچار اختلال و كمبود سازد، و آن هم پيامدهايي به جز كاهش مقاومت بدن در برابر هجوم امراض و عوارض گوناگون نخواهد داشت و حتي در بسياري از موارد، اعصاب و روان آدمي نيز از تأثير زيانبخش آن بي نصيب نمي ماند. در اين زمينه حضرت صادق ژ در حديثي فرمودند:.
اگر كسي كه چهل روز گوشت نخورد، به بدخلقي دچار مي شود.
(3).
لذا در كلمات حضرات معصومين ه بر روي اكثر مواد خوراكي و غذايي تأكيد و سفارش شده و خواص لازم هر كدام و آثار مثبت هر يك از آنها بر جسم و روان بيان شده و حتي استفاده از گوشت انواع حيوانات و پرندگاني كه خوردن آنها حلال است، توصيه و تشويق شده و همين طور روايات بسياري در زمينه انواع ميوه ها و فوايد آن و اقسام مختلف حبوبات و خواصّ آن و نيز اصناف ديگري از موادّ خوراكي كه هر يك دربردارنده جزيي از ويتامين ها و ساير مايحتاج بدن است، وجود دارد كه ذكر حتي قسمتي از آن از وضع و هدف اين نوشته بيرون است.
(4).

اسراف در طعام.
ممكن است عدّه اي از متديّنان ما فكر كنند، اگر بنا باشد انسان از مواد مختلف غذايي استفاده كند، مرتكب اسراف خواهد شد و تمتّع زياده از حدّ ضرورت از مواد خوراكي را اسراف به حساب آورند و با اين تفكّر، خود و خانواده خويش را از بهره وري از نعمت هاي الهي محروم سازند و سلامت خود و آنها را در مخاطره قرار دهند. ائمه طاهرين ه براي پيشگيري از يك چنين انديشه اي به طور مكرّر به مسلمان ها گوشزد مي نمودند كه نعمت هاي الهي براي استفاده بندگان اوست و خداوند هيچ گاه مؤمنين را از سود بردن از آنچه براي آنان آفريده است، منع نمي فرمايد و اين از حريم اسراف خارج است. حضرت صادق ژ در يك حديث معتبر فرمودند:.
لَيْسَ فِي الطَّعِامِ سَرَف؛
(5).
در امور مربوط به آذوقه و طعام، اسراف نيست.
بنابراين، مقصود از اين حديث شريف اين است كه تأمين احتياجات بدن از راه تغذيه كامل و كافي - گر چه با هزينه زياد همراه باشد - اسراف نيست و نبايد انسان به توهّم وقوع در اسراف، خود را به كمبود و سوء تغذيه دچار سازد. هيچ گاه معناي روايت آن چنان كه بر سربعضي از زبان هاست، اين نيست كه زياده روي در خوردن و ولخرجي و سفره رنگين خارج از معمول با تشريفات زايد و بي مورد، بدون اشكال و از اسراف بيرون است.
(6).
ولذا در قسمتي از يك روايت، حضرت امام صادق ژ فرمودند:.
در آنچه به سلامت و اصلاح بدن كمك كند، اسراف نيست. همانا اسراف در آن چيزي است كه مال را تلف نمايد و به بدن ضرر وارد آورد.
(7).
واضح است، پرخوري و يا بعضي غذاهاي پرهزينه و سنگين، جز اين كه معده را خسته و بيمار كند و اعتدال عمومي بدن را بر هم زند، ره آورد ديگري ندارد. امام صادق ژ درحديثي فرمودند:.
هر دردي از پرخوري ناشي مي شود، مگر تب كه بدون آن نيز عارض بدن مي شود.
(8).
چاقي مفرط - كه سرمنشأ بسياري از بيماري هاي قلبي و عروق است - غير از وراثت عاملي جز پرخوري ندارد و هميشه بهترين دستورالعمل براي تعديل وزن بدن كم خوري و اعتدال در خوراك بوده و هست. باز در حديث ديگري امام كاظم ژ فرمودند:.
اگر مردم در خوراك خويش ميانه روي و اقتصاد را رعايت مي كردند، بدن هاي آنان سالم و معتدل مي گشت.
(9).
پزشكان معتقدند: انسان از سن 25 سال به بالا به طور طبيعي مقداري چربي و مواد اضافي ذخيره مي كند و رو به چاقي مي رود و در اين صورت، پرخوري هيچ كمكي جز به افزايش وزن بدن و خروج بدن از حالت اعتدال نخواهد كرد. و شايد بدين لحاظ، خوردن از روي سيري و زياده روي در آن، در كلمات حضرات معصومين ه نوعي تضييع مال به شمار آمده است. نبىّ اكرم ْ در وصيّتي به اميرالمؤمنين ژ فرمودند:.
چهار چيز تضييع مال است: خوردن از روي سيرى؛ روشن كردن چراغ در مهتاب؛ زراعت در زمين سخت و غير قابل كشت و نيكي به كسي كه اهليّت آن را ندارد.
(10).
همچنين عدّه اي از فقهاي عظام، خوردن از روي سيري را اسراف دانسته اند.
(11).

2. پوشاك وتجمّل.

زيبايى، لباسي است كه خداوند بر اندام طبيعت پوشانده و چون خود جميل مطلق است، جهان را نيز درنهايت جمال آفريده و ستارگان را در زيباترين صورت براي تزيين آسمان دنيا به وجود آورد و خود، مخلوقات خويش را به زيبايي و حسن، توصيف فرموده است:.
اَلّذي أَحْسَنَ كُلَّ شَىْ‏ء خَلَقَه...؛
(12).
آن خدايي كه هر چيزي را كه ايجاد كرد نيكو آفريد.
خداوند خود جميل است و جمال را دوست دارد و بدين جهت آنها را كه خويش و ديگران را از زينت هاي الهي محروم مي كنند، توبيخ كرده‏
(13) و انبياي بزرگ و كتاب هاي آسماني را فرستاده تا آدميان، نه تنها از نظر صورت باطني و روحي به بهترين وجه تربيت شوند؛ بلكه بهداشت و زيبايي ظاهري خويش را نيز به طور كامل رعايت كنند.
عنايت و توجّه بدين اصل مهمّ اسلامى، اضافه بر اين كه خود نوعي هماهنگي و همسويي با اصل خلقت است، آثار مثبت و بسيار مهمّي بر تحكيم روابط و پيوندهاي اجتماعي دارد. لذا خداوند دستور مي دهد، تا مؤمنين هنگام رفتن به مساجد - كه محلّ اجتماع مردم براي عبادت است - خود را بيارايند و با وضع نامرتب و آلوده پا در محيط پاك مسجد نگذارند.
(14).
مرحوم امين الاسلام طبرسى(ره) از تفسير عياشي نقل مي كند:.
حضرت امام مجتبي ژ هرگاه براي اقامه نماز مهيّا مي شد، بهترين لباس خويش را مي پوشيد. وقتي اطرافيان علّت آن را جويا شدند، حضرت فرمود: خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد و من خودم را براي پروردگارم زينت مي كنم؛ زيرا فرموده است: در وقت رفتن به مسجد خود را زينت كنيد و من دوست دارم نيكوترين لباسم را بپوشم.
(15).
در سيره پيامبر گرامي ْ نقل شده است:.
آن حضرت خود را همواره در آيينه مي نگريست و موي سر خويش را شانه مي زد و آن را مرتب مي نمود و چه بسا در آب زلال نگاه مي كرد و موهاي خود را مرتب مي فرمود. آن حضرت، اضافه بر خودپردازي كه در محيط خانه داشت، آن را براي اصحاب و محيط بيرون نيز انجام مي داد و مي فرمود: خداوند دوست دارد وقتي بنده او به سوي برادران ديني اش از خانه بيرون مي رود خود را آماده كند و بيارايد.
(16).
در اين گزارش علاوه بر اين كه سيره نبىّ اكرم مبني بر رعايت زينت ظاهر در بين اجتماع بيان شده، بر ضرورت و لزوم رعايت زيبايي و حسن منظر در محيط منزل براي تحكيم پيوندهاي خانوادگي نيز اشاره دارد و حتّي از اين نقل مي توان استفاده كرد كه لزوم آن در محيط داخلي و خانوادگي از اهميّت بيشتري برخوردار است؛ زيرا رعايت حسن ظاهر از سوي پيامبر اكرم ْ در بين اهل خود، به عنوان اصل و پايه و يك امر مسلّم فرض شده، ولي توجّه حضرت بدان در محيط اجتماع، فرع و بر پايه آن معرفي شده و اين نكته اي است كه براي حفظ بنيان زناشويي و جلوگيري از فساد در روايات ديگر نيز مورد توجه قرار گرفته و اهميّت آن مورد تأكيد واقع شده است.
(17).
در همين راستاست كه در بعضي از روايات حتي داشتن لباس هاي متعدّد تا به وسيله آن، هم آبرو و موقعيّت اجتماعي خويش را حفظ كند و هم با استفاده به جا و منظّم از تمامي آنها، از فرسودگي و كهنگي زود رس آنها جلوگيري به عمل آورد، بي اشكال و خارج از اسراف شمرده شده است.
در يك حديث معتبر، اسحاق بن عمار مي گويد: از حضرت صادق ژ درباره مردي كه ده جامه دارد و از آنها بهره مند مي شود سؤال كردم، حضرت فرمود: (اشكالي ندارد.)
(18).
باز در حديث ديگري مي گويد: به حضرت امام صادق ژ عرض كردم:.
آيا صحيح است يك مؤمن ده لباس داشته باشد فرمود: بلى، پرسيدم: بيست لباس فرمود: بلى. سؤال كردم: سي لباس بازهم جواب مثبت داد و فرمود: اين اسراف نيست...
(19).
روايات در اين زمينه بسيار است و حتي در بعضي از آنها ائمّه طاهرين براي حفظ شخصيّت و موقعيّت پيروان خود در جامعه و به خصوص در بين مخالفان، دستور اكيد بر رعايت حسن ظاهر داده اند. در حديثي حضرت امام موسي بن جعفر ي خطاب به شيعيان فرمودند:.
شما گروهي هستيد كه دشمنانتان زيادند پس آنچه مي توانيد در تجمّل و زينت خود بكوشيد.
(20).

اسراف در لباس.
در بحث قبل گفته شد كه اسلام نه تنها با تجمّل و زيبايي طلبي و صرف مال در جهت تأمين و تهيه ابزار لازم آن مخالفتي ندارد؛ بلكه در بسياري از موارد به آن سفارش وتشويق هم نموده است و در اين زمينه تنها دو جنبه منع گرديده و از اسراف قلمداد شده است:.
نخست اين كه شخصي گام از حدّ خويش فراتر بگذارد و اقدام به خريد و تهيه البسه و لوازم تجمّلي براي خود و اعضاي خانواده اش بنمايد كه خارج از شأن و موقعيّت اجتماعي و يا اقتصادي او باشد. اميرالمؤمنين ژ در روايت (اصبغ بن نباته) مي فرمايند:.
سه علامت براي شخص اسرافگر وجود دارد: 1. مي خورد آنچه براي او نيست؛ 2. مي خرد آنچه براي او نيست؛ 3. مي پوشد آنچه براي او نيست.
(21).
(طريحى) مي گويد: معناي حديث اين است:.
مي خورد و خريداري مي كند و مي پوشد آنچه را بالاتر از شأن او باشد.
(22).
ديگر آن كه، با استفاده بي رويّه و نامنظّم از پوشاك خود، زمينه كهنگي و مندرس شدن زود رس آنها را فراهم آورد. در قسمتي از روايت اسحاق بن عمار، حضرت صادق ژ مي فرمايند:.
اسراف اين است كه جامه حفظ آبرويت را در منزل و وقت كار بپوشى.
(23).
به مضمون اين حديث شريف، روايات ديگري نيز آمده كه در مناسبت هاي مختلف به بعضي از آنها اشاره شده است.

3. مسكن.

از مهم ترين نيازها و ضروري ترين آنها براي هر موجود زنده، به ويژه انسان كه به جهت خصوصيات طبيعي اش در معرض آفات و خطرات بيشتري قرار دارد، مسكن مناسب به شمار مي آيد كه در رديف اوّل نيازمندي ها و خواسته هاي او واقع شده است.
در روايات برخورداري از مسكن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلّم هر فردي شناخته شده و حتي تأمين آن براي زن از سوي شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است و نيز در برخي روايات سخن از داشتن منزل وسيع است كه از سعادت انسان قلمداد و همچنين پرهيز از ساخت و سكونت در منزلِ ضيق و تنگ كه از ناداني و حماقت شخص شمرده شده است. حضرت امام صادق ژ از نبىّ اكرم ْ نقل مي كنند كه حضرت فرمودند:.
از سعادت شخص مسلمان، مسكن وسيع است.
(24).
نيز در حديث ديگري رسول گرامي ْ فرمودند:.
وسعت منزل از سعادت انسان است.
(25).
(معمربن خلاد) در يك روايت معتبر مي گويد:.
حضرت رضا ژ منزلي را خريداري نمودند و به خدمتگزار خود دستور دادند تا بدان منزل برود و فرمودند: منزل تو تنگ است. او گفت: اين منزل را پدرم ساخته است. حضرت فرمودند: اگر پدرت كار احمقانه اي كرده باشد سزاوار است تو مثل او باشى‏
(26).
در اين جا اين توضيح لازم است كه ممكن است حضرت از موقعيّت و وضع مالي پدر خادم خود مطّلع بوده و او با داشتن تمكّن و قدرت مالي براي ساختن منزلي وسيع تر، مسكني ضيق براي خود و يا فرزندش ساخته بوده است.
بنابه اظهارات كارشناسان و مسؤولان محترم نظام جمهوري اسلامى، قسمت اعظم تلفات در زلزله ويرانگر گيلان و زنجان سال 69 در ساختمانهايي بوده است كه يا داراي طرح و نقشه صحيح معماري نبوده اند و يا در ساخت و پي ريزي ستون ها و پايه هاي آن مسامحه و صرفه جويي به عمل آمده است.
بنابراين، با توجّه به اين كه كشور ايران به خصوص مناطق حاشيه اي آن، از نقاط زلزله خيز جهان به حساب مي آيد؛ صرف مخارج زياد در راه ايجاد و بناي ساختمان هاي مستحكم و پايدار از دايره اسراف خارج است؛ بلكه رعايت استحكام و ابرام در بناها و محل هاي مسكوني از مسائل لازم محسوب مي شود.

تجاوز از حدّ كفاف.
از روايات مختلف اين گونه به دست مي آيد كه برخورداربودن از خانه وسيع از سعادت انسان است؛ ولي وسعت منزل، بر حسب افراد و موقعيت هاي آنان متفاوت است و فراهم كردن مسكن بيش از حدّ نياز و كفايت، مذمّت و تقبيح شده است. در واقع وسعت يك واحد مسكوني در صورتي پسنديده است كه در خدمت نيازهاي انسان باشد، نه خارج از آن.
رسول اكرم ْ پس از آن كه هر كس ساختماني از روي ريا و سمعه بسازد تهديد به عذاب الهي فرمودند، كسي پرسيد: چگونه بنايي با اين وصف ساخته مي شود حضرت فرمود:.
بدين صورت كه براي فخرفروشي بر همسايگان و برادران ديني اش، بيش از مقدار لازم مسكن بنا كند.
(27).
نيز درحديث مشابهي رسول خدا ْ در جواب چنين سؤالي فرمودند:.
زياده از حدّ كفاف يا براي مباهات بر ديگران، ساختمان سازي مي كند.
(28).
دراين حديث شريف، خصوصيتي وجود دارد كه حدّ كفاف به طور مستقل آمده و بيانگر اين نكته است كه فراهم كردن مسكن بيش از مقدار كفايت، گرچه براي فخرفروشي و خودنمايي هم نباشد ناپسند و موجب غضب و عذاب الهي است. باز در حديث ديگري امام صادق ژ فرمودند:.
هر بنايي اضافه برحدّ كفاف باشد، در قيامت بر صاحبش سختي و عذاب خواهد بود.
(29).
تنها در صورتي داشتن مسكن اضافي و متعدّد بي اشكال شمرده مي شود كه صاحب آن، اضافه بر رفع نيازهاي شخصى، از آن در راه پناه دادن به بي پناهان و دستگيري از مستضعفان بهره گيري نمايد.
اميرالمؤمنين ژ در بصره براي عيادت از علاء بن زياد حارثي - كه از اصحاب امام ژ و بيمار بود - به منزلش تشريف بردند وقتي حضرت وسعت منزل او را نگريستند فرمودند:.
با وسعت اين خانه در دنيا چه مي كني در حالي كه تو بدان در آخرت محتاج ترى!.
سپس آن حضرت مي فرمايد:.
آري اگر در آن از ميهمان و واردان پذيرايي كني و خويشان بي سرپناهت را در آن جاي دهي وحقوقي كه از اين خانه بر عهده ات هست ادا نمايى، در اين صورت تو به وسيله آن به آخرت رسيده اى.
(30).
بر طبق نتايج آمارگيري (مركز آمار ايران) ازوضعيت خانوارهاي كشور در سال 1367 در بين خانواده هاي شهري كه براي اين آمار انتخاب شدند، 3/23 درصد داراي سه اتاق، 1/23 درصد داراي چهار اتاق، 8/19 درصد داراي دو اتاق، 16 درصد داراي پنج اتاق، 3/10 درصد آنها داراي شش اتاق و يا بيشتر و 6/8 درصد داراي يك اتاق بوده اند.
همچنين اين آمار نشان مي دهد كه تنها محلّ سكونت 4/77 درصد از خانوارها داراي آشپزخانه بوده است.
(31).
اكنون با توجه به اين كه عدّه كثيري از هموطنان ما در شرايطي هستند كه مجبورند، استراحت شخصي و پذيرايي از ميهمان و حتي آشپزي خود را تنها در يك اتاق انجام دهند، چه وظيفه اي بر عهده صاحبان منازل وسيع و اضافي با در نظر گرفتن اخوّت و مواسات اسلامي بار مي شود.

4. وسيله نقليّه.

در بحث پيش ملاحظه شد كه در روايات، منزل وسيع از سعادت و خوشبختي انسان قلمداد شده است. همين طور در احاديث، حضرات معصومين ه از مَرْكَب سالم و راهرو نيز، به همين عنوان ياد نموده اند. رسول گرامي ْ فرمودند:.
از سعادت فرد مسلمان،وسعت مسكن و همسايه صالح و مركب راهرو است.
(32).
باز همان حضرت فرمودند:.
از سعادت شخص، زن صالح و مسكن وسيع و مركب خوب و فرزند صالح است.
(33).
ولي اگر وسيله نقليّه گران تر و بالاتر از شأن و موقعيّت اجتماعي و بيشتر از مقدار نياز و كفاف صاحبش باشد، نه تنها از سعادت نيست؛ بلكه خود مايه شقاوت و داخل اسراف خواهد بود.
حضرت صادق ژ در قسمتي از سخنان خود به (ابان بن تغلب) فرمودند:.
آيا خيال مي كني خداوند شخصي را بر مالي كه به او تفضّل فرموده امين قرار داده است، تا در حالي كه يك اسب بيست درهمي براي نيازهاي او كافي است، اسب ده هزار درهمي خريداري كند... و خود فرموده است: اسراف نكنيد، همانا خداوند اسرافگران را دوست ندارد.
(34).

5. بوي خوش.

از امور مفيد به حال انسان كه براي نشاط روحي و اعصاب او بسيار مؤثر و نتيجه بخش است، به كارگيري بوي خوش و معطّر است. نبىّ اكرم ْ و ائمه طاهرين ه با قول و عمل مسلمانان را به استفاده از آن ترغيب نموده اند. امام باقر ژ فرمودند:.
حضرت رسول خدا ْ هرگاه از مكاني عبور مي نمود تا دو يا سه روز به جهت بوي خوش او، هر رهگذري متوجّه عبور آن حضرت از آن مسير مي شد.
(35).
نيز حضرت صادق ژ در حديثي فرمودند:.
رسول خدا ْ همواره بيش از آن مقدار كه در خوراك خرج مي نمود، در بوي خوش انفاق مي فرمود.
(36).
لذا با توجّه به فوايد بوي خوش براي روان و اعصاب و نيز تأثيرات مثبتي كه بر روابط اجتماعي دارد،صرف مال زياد در راه آن، به جا شمرده شده و از عنوان اسراف خارج است.
درحديثي امام صادق فرمودند:.
آنچه براي به دست آوردن و مصرف بوي خوش خرج كنى، اسراف نيست.
(37).

6. موقعيّت اجتماعي.

از آن جا كه اسلام توجه زيادي به انسان و شرافت افراد بشر دارد، به حفظ شخصيّت و حيثيّت اجتماعي او نيز اهميّت داده است و در اين راستا اجازه داده تا شخص براي حفظ آبروي خويش در اجتماع به مقدار لازم از ثروت خود بهره ببرد و حتّي در بسياري از احاديث، ثروتي كه در اين راه مصرف شود، به عنوان بهترين مال معرّفي شده است.
اميرالمؤمنين ژ فرمودند:.
همانا بهترين كارها حفظ آبرو به وسيله ثروت است.
(38).
در روايت ديگري همان حضرت فرمودند:.
از بزرگواري شخص، مصرف نمودن مال در راه حفظ آبروست و صيانت ازمال به قيمت بر باد دادن آبرو از پستي انسان به حساب مي آيد.
(39).
به همين جهت مصرف مال در اين راه از اسراف و تبذير خارج شمرده شده است. از حضرت اميرالمؤمنين ژ روايت شده است كه فرمودند:.
آنچه از ثروت خود براي حفظ آبرويت به مصرف برسانى، از بين نرفته است.
(40).
ولي بايد توجه داشت، كه در موارد بسياري انسان دچار اشتباه مي شود و خود را داراي موقعيّتي فرض مي كند و سپس ممكن است براي حفظ آن اعتبار موهوم، به ولخرجي ها و ريخت وپاشي هايي دست بزند و خود را از حريم عفاف و تقوا خارج نمايد و تمامي اينها را به حساب حفظ آبرو بگذارد. از اين رو بايد موارد حقيقي و صحيح آن را با دقّت شناخت و بعد از آن به مقدار لازم صرف مال كرد. به عنوان مثال؛ براي برپايي يك مجلس ميهماني و يا غير آن بايد به حدّي خرج مال كرد كه نه انسان در اجتماع به تنگدستي و يا بخل و مالدوستي متهم شود و نه به اسراف و تبذير و خودنمايى.

7. لوازم زندگي.

تأمين و تهيّه وسايل و ابزار زندگي در حدّ نياز و نيز مخارج حفظ و تعمير آنها از مصارف ضروري زندگي محسوب مي شود و از موارد مجاز براي صرف مال است.
درحديثي حضرت امام صادق ژ نيازمندي هاي شخصي را كه انسان مي تواند از مال خويش در راه آن مصرف كند بر مي شمارند و از جمله اين كه:.
... آنچه براي تعمير و ترميم وسايل زندگي و يا حمل و نقل و يا حفظ آنها به خرج مي رساند و نيز آنچه از منزل و يا وسيله اي از وسايل زندگي براي رفع نيازهاي خود تهيّه مي نمايد.
(41).

عدول از اعتدال.
فراهم نمودن لوازم مورد نياز زندگى، گرچه از عنوان اسراف خارج است، ولي تجاوز از حدّ اعتدال جايز نيست؛ مانند اين كه ابزاري خريداري كند كه يا مورد نيازش نيست و يا جنبه تشريفات اضافي دارد و يا بيش از مقدار احتياجش باشد كه در هر سه مورد كاري مسرفانه كرده و از حدّ ميانه دور شده است. حماد بن عيسي مي گويد: امام صادق ژ به جامه خواب منزل شخصي نظر انداخت و سپس فرمود:.
يكي براي خود او و ديگري براي اهل او و سومي هم براي ميهمانش و چهارمي جايگاه شيطان است.
(42).
باز در حديثي سه علامت براي شخص مسرف بيان مي كند و از جمله آنها اين است كه: (وَيَشْتَرى مِا لَيْسَ لَهُ؛
(43) خريداري مي كند آنچه را لايق به حال او نيست و بالاتر از شأن اوست.).
البته وضعيّت اشخاص در اين مورد مختلف است: ممكن است فردي به دليل موقعيّت خاصّ اجتماعي اش كه لازمه آن، رفت و آمد زياد است نيازمند وسايل و ابزاري باشد كه داشتن آنها براي او اسراف نباشد، ولي اگر همان وسايل را شخص ديگري كه داراي آن شرايط نيست داشته باشد، فردي مسرف به حساب آيد.
بر اين اساس، در آن حديث كه حضرت صادق ژ فرمودند: چهارمين بستر براي شيطان است، در واقع آن چهارمي اضافه بر نياز آن شخص بوده و براي ميهمانداري او تنها يك جامه خواب كفايت مي كرده است و چنانچه شخصي براي پذيرايي از ميهمانان و واردينش اضافه بر آن مورد نيازش باشد، با برخورداري از آن نه تنها مسرف نيست؛ بلكه بنابر آنچه در پيش گفته شد، اين خود بهترين مورد براي خرج مال و ثروت است؛ زيرا دارا بودن آن مايه حفظ آبرو و حيثيّت شخص و پاسدار موقعيّت اجتماعي اوست.

8. ساير موارد.

آنچه تاكنون ذكر شد، نمونه هايي از نيازمندي هاي شخصي و خانوادگي بود و اين گونه احتياجات منحصر به آنچه گفته شد نيست و موارد ديگري هم وجود دارد: از قبيل ازدواج و تشكيل خانواده، مسافرتها، تحصيل دانش، بهداشت و تأمين سلامتى، خدمتگزار، تفريحات سالم و مانند آن كه با ملاك هاي به دست آمده در قسمت هاي قبل مي توان به تأكيد اسلام بر ضرورت رعايت و توجه به آنها و نيز به اندازه مجاز صرف مال در راه آن پي برد.

9. انتخاب اصلح.

در پايان اين بخش، به نكته اي اشاره مي شود كه در بسياري از مخارج شخصي به كار خواهد افتاد و آن اين است كه گاهي جنسي با قيمت نازلي خريداري مي شود در صورتي كه مي توان با همان مقدار يا اندكي بيشتر، كالايي كه در مقايسه با آن از دوام و فايده زيادتري برخوردار باشد، تهيه نمود كه در صورت تمكّن از تحصيل جنس مرغوب صرف مال در غير آن از اسراف شمرده شده است. يكي از اصحاب حضرت كاظم ژ مي گويد:.
حضرت به من فرمودند: چه مركبي دارى عرض كردم: داراي الاغي هستم. فرمود: آن را چقدر خريده اى گفتم: به سيزده دينار. فرمود: اين كار اسراف است كه الاغي را به اين مقدارخريداري كني و (برذون) تهيه نكنى. عرض كردم: آقاي من! خرج (برذون) از الاغ بيشتر است. فرمود: آن كس كه الاغ را روزي مي دهد (برذون) را هم خواهد داد.
برذون، همان يابو و اسب باربر است

آيا نمي داني هر كس مركبي را نگهداري نمايد و در انتظار فرمان ما باشد و با اين آمادگي دشمن ما را به خشم آورد و به ما منسوب باشد، خداوند روزي را بر او جاري و سينه اش را وسيع خواهد ساخت و به آرزوهايش نايل مي نمايد و در گرفتاري ها و احتياجات ياور اوخواهد بود(44).

پاورقي :

1. اعراف (7)، آيات 32 و 33.
2. بحارالانوار، ج‏16، باب (في صفة أخلاقه في مطعمه)، ص‏241.
3. مكارم الاخلاق، ص‏158.
4. ر . ك: وسائل الشيعه، ج‏17، ابواب اطعمه مباحة ومكارم الاخلاق، ص‏158 - 160.
5. وسائل الشيعه، ج‏16، باب 27 از ابواب مائدة، حديث 1.
6. البته ظاهر روايت همان است كه بيان شد و احتمال هم مي آورد كه حديث شريف، نهي باشد به صورت خبر، مثلاً اگر گفته شود: در داوري ظلم نيست، مقصود اين نيست كه قضاوت به هر صورت انجام گيرد عين عدل است؛ بلكه منظور اين است كه نبايد در آن ستم كرد و بر اين اساس معناي حديث اين است كه نبايد در طعام اسراف كرد و ناظر به همان زياده روي ها و خرج هاي غير لازم است و با آنچه در متن معنا شد منافاتي ندارد و نتيجه يكي است.
7. وسائل الشيعه، ج‏1، باب 38 از ابواب آداب الحمام، حديث 7.
8. همان، ج‏16، باب 1، از ابواب مائدة.
9. همان جا، حديث‏7.
10. همان، باب 2، حديث 4.
11. نراقى،عواد الأيّام،خاتون آبادى، شرح و ترجمه شرح اربعين شيخ بهائى، حديث 30.
12. سجده (32)، آيه 7.
13. اعراف (7)، آيه 32.
14. اعراف (7) آيه 31.
15. مجمع البيان، ج‏4، ص‏412.
16. مكارم الاخلاق، ص‏34.
17. همان، ص‏79، 81.
18. وسائل الشيعه، ج‏3، باب 9 از ابواب احكام الملابس، حديث 1 و 3.
19. وسائل الشيعه، ج‏3، باب 9 از ابواب احكام الملابس، حديث 1 و 3.
20. همان، ج‏3، باب 5 از ابواب احكام الملابس، حديث 2.
21. سفينة البحار، ج‏1، ص‏617.
22. مجمع البحرين، مادّه (سرف).
23. وسائل الشيعة، ج‏3، باب 9 از ابواب احكام الملابس، حديث 3.
24. همان، ج‏3، ص‏558.
25. همان، ص‏559.
26. همان، ص‏559.
27. همان، ص‏588.
28. همان، ص‏588.
29. همان، ص‏587.
30. نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، خ 209.
31. اطلاعات سياسي اقتصادى، سال چهارم، شماره 6، خرداد و تير 1369و ص 74.
32. وسائل الشيعه، ج‏3، ص‏588.
33. مكارم الاخلاق، ص‏125.
34. سفينة البحار، ج‏1، ص‏615.
35. مكارم الاخلاق، ص‏34.
36. وسائل الشيعه، ج‏1، ص‏443.
37. مكارم الاخلاق، ص‏41.
38. وسائل الشيعه، ج‏15، باب 28 از ابواب النفقات، حديث 1.
39. مستدرك الوسائل، ج‏2، باب 21 از ابواب النفقات.
40. مستدرك الوسائل، ج‏2، باب 21 از ابواب النفقات.
41. تحف العقول، ص‏250.
42. وسائل الشيعه، ج‏3، باب 23 از ابواب احكام المساكين، حديث 1.
43. سفينة البحار، ج‏1، ص‏617.
44. همان، ص‏616.

بخش پنجم: اسراف درانفاق هاي مستحبّ.

اعتدال در انفاق.

در بخش سوم تحت عنوان (كمك به نيازمندان) گفتيم از فوايد اين حكم، حفظ توانايي و تمكّن مالي براي انفاق و دستگيري از نيازمندان است و تا حدودي در مورد اهميّت و فلسفه انفاق نيز بحث شد؛ ولي در اين بخش خواهيم گفت كه اعتدال و ميانه روى، اصلي است كه حتّي در خود انفاق نيز جاري است و كسي حق ندارد با زياده روي در آن به نيازمندي هاي ضروري خود و خانواده اش پشت كند و آنان را در مشقّت و سختي بيندازد و در حقيقت نبايد اسراف كرد تا بتوان انفاق نمود و در آن هم نبايد از حدّ اعتدال خارج شد، تا اين كه باز هم بتوان از مال خويش در موارد ديگر بهره جست.
بنابراين پرهيز از اسراف در غير انفاق، براي تمكّن از اصل انفاق است و پرهيز از آن در انفاق، براي تمكّن از آن درموارد لازم تر و ضروري تر است و اينك بحث دراين زمينه را تحت عناوين (قرآن و اسراف در انفاق، فايده ميانه روي درانفاق، اسراف و ايثار) دنبال مي كنيم.

1. قرآن و اسراف در انفاق.

انفاق به ديگران و يا در راه امور خيريّه، چنانچه زيادتر از شأن انفاق كننده باشد و يا به مقداري كه خود و عيال خويش را به زحمت و سختي گرفتار سازد، انجام بگيرد، از مصاديق اسراف به حساب مي آيد. قرآن مجيد در سه آيه از اين نوع اسراف نهي به عمل آورده است:الف) ... وَءَاتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصِادِهِ وَلا تُسْرِفُوا إنَّ اللّهَ لايُحِبُّ الْمُسْرِفينَ‏(1)؛ حق زراعت را روز درو بپردازيد و اسراف نكنيد، همانا خداوند مسرفين را دوست ندارد.
مرحوم طبرسي - رضوان اللّه عليه - مي نويسد:.
لاتسرفوا؛ يعني تمام آن را صدقه ندهيد كه براي اهل و عيالتان چيزي باقي نماند، آن گونه كه (ثابت بن قيس بن شماس) عمل كرد؛ زيرا او محصول پنجاه درخت خرما را چيد و تمام آن را صدقه داد و چيزي از آن را براي عيالش به خانه نبرد.
(2).
ب) وَالَّذينَ إذا اَنفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَلَمْ يَقْتُرُوا وَكِانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً؛
(3) بندگان خدا كساني اند كه وقتي انفاق مي كنند، نه اسراف مي نمايند و نه بخل مي ورزند و حدّ ميانه را در آن رعايت مي كنند.
در استدلال به اين آيه شريفه ممكن است اين پرسش به ذهن بيايد كه آيه كريمه مي فرمايد: بندگان خدا در انفاق حدّ ميانه را رعايت مي كنند، بدين معنا كه در بنده خدا بودن، تنها مراعات حدّوسط كافي است و انفاق همه مال لازم نيست و بر اين اساس زياده روي در انفاق كار ناپسندي نخواهد بود؛ گرچه براي كسب مقام عبوديّت لزومي ندارد.
پاسخ اين است كه در آيه شريفه براي اهل انفاق سه حالت در نظر گرفته شده است:.
1. اسراف؛.
2. اقتار؛.
3. حدّ ميانه.
اگر آيه كريمه تنها نفىِ اقتار را از صفات مؤمنين بر مي شمرد و مي فرمود: (مؤمنين كساني اند كه وقتي انفاق مي كنند بخل نمي ورزند) غير از آن - چه حدّ ميانه و چه اسراف - از صفات پسنديده بندگان حق به حساب مي آمد؛ در حالي كه قرآن مجيد علاوه بر اقتار، طرف اسراف را هم نفي فرموده و در مقام شمارش بعضي از صفات اهل ايمان تنها انفاق در حدّ ميانه را در رديف آنها قرار داده است، كه بيانگر اين است كه اسراف نيز مانند اقتار از صفات مؤمنان بيرون است.
ج) باز مي فرمايد:.
وَلاتَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إلي عُنُقِكَ وَلاتَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً؛
(4) دستت را بسته به گردن خود قرار مده (يعني بخل مورز مانند آدمي كه دستش به گردنش بسته شده و قدرت انفاق ندارد) و آن را به تمامي باز نكن تا در نتيجه بنشيني در حالي كه ملامت شوي و دستت از همه چيز كوتاه شود.
مرحوم طبرسي - قدس سرّه - در ذيل همين آيه نقل مي كند:.
زني پسرش را به حضور رسول گرامي فرستاد و گفت: به پيامبر ْ بگو: مادرم از شما زرهي مي طلبد و اگر فرمود: اكنون چيزي در نزد ما نيست، بگو: مادرم جامه شما را مي خواهد. آن پسر آمد و آنچه مادرش گفته بود به عرض رسول گرامي ْ رساند و آن حضرت نيز لباس خود را در آورده و بدو دادند. پس از آن اين آيه نازل شد. گفته شد كه نبىّ اكرم بعد از اين واقعه در خانه باقي ماند و جامه اي كه خود را با آن بپوشاند، نداشت و نتوانست از منزل خارج شده و براي نماز به مسجد برود و لذا كفّار حضرت را ملامت كردند و گفتند: محمّد ْ مشغول به خواب شده و از نماز غفلت كرده است.
(5).
حضرت امام صادق ژ در يك تفسير عملي از اين جمله آيه شريفه كه: (قرارنده دَستت را بسته شده به گردنت) كفّ مباركش را جمع كرد و فرمود: اين گونه. و در تفسير (باز نكن آن را به تمامى) كفّ شريف خود را باز نمود و فرمود: به اين صورت.
(6).

2. فايده ميانه روي در انفاق از ديدگاه روايات.

در لابه لاي روايات در اين زمينه، به دو فايده براي اعتدال در انفاق برمي خوريم كه مي توان آن را به عنوان فلسفه اين حكم تلقّي كرد.
الف) باقي ماندن تمكّن مالي براي انفاق هاي ديگر.
در روايتي حضرت علي بن موسي الرّضا ژ فرمودند:.
پدرم مي فرمود: از اسراف وقت چيدن محصول اين است كه شخص با دو دست انفاق كند و هر دو كفّش را پر نمايد. و پدرم اگر مي ديد يكي از خدمتگزاران با دو كفّ پر، صدقه مي دهد بر او بانگ مي زد كه با يك دست عطا كن و قبضه اي بعدِ قبضه بده.
(7).
در اين جا ممكن است مقصود حضرت از اين كه (قبضه اي بعد قبضه بده) اين باشد كه تمام آنچه مي خواهي انفاق كنى، به يك نفر مده؛ بلكه به اندازه رفع ضرورت بدو عطا كن تا بتواني به ديگران نيز كمك كرده، از آنان هم رفع نياز نمايى.
باز حضرت صادق ژ در حديثي فرمودند:.
خداوند چگونه انفاق كردن را به پيامبرش ْ آموخت؛ زيرا شبي مقداري طلا در نزد رسول گرامي اش موجود بود و آن حضرت دوست نداشت آن مقدار طلا تا صبح در دست او بماند و همان شب تمامي آن را صدقه داد و وقت صبح چيزي در نزد او نمانده بود، در همين حال نيازمندي رسيد و از او تقاضاي كمك مالي كرد و آن حضرت چيزي نداشت تا بدو بدهد، آن سائل حضرت را سرزنش كرد و رسول گرامي از اين كه نتوانسته بدان درخواست كننده چيزي بدهد، غمگين و ناراحت شدند؛ زيرا حضرت در مقابل مؤمنين داراي قلبي رؤوف و مهربان بود. پس از آن، خداوند روش انفاق را با اين آيه به نبىّ گرامي اش تعليم فرمود:.
و قرار نده دستت را بسته به گردنت و بازنكن آن را به تمامي كه در نتيجه بنشينى؛ در حالي كه منقطع از مال بماني و مورد ملامت قرار بگيرى. خداوند با اين آيه به پيامبرش مي گويد: مردم از تو درخواست كمك مي كنند و عذر تو را نمي پذيرند. وقتي تمام مال خود را انفاق كني دست خويش را از مال و سرمايه ات كوتاه كرده اى.
(8).
از اين دو حديث شريف استفاده مي شود كه از مهم ترين فوايد و ثمرات رعايت ميانه روي و اعتدال در انفاق، باقي ماندن توانايي مالي جهت كمك به نيازمندان ديگر و امكان دستگيري از آنهاست و بديهي است اگر انسان بتواند با مقدار مالي كه در اختيار او هست، تعداد بيشتري از محرومين را از سختي نجات دهد، بهتر است اين گونه عمل كند تا اين كه تمامي آن را به يك نفر بدهد و چه بسا اين عمل در شرايطي كه منجر به صدمه و يا تلف نيازمند ديگري بشود، حرام نيز باشد.
ب) وجود تمكّن مالي براي تأمين نيازمندي هاي شخصي و خانوادگي كه در اسلام امري واجب شمرده شده است.حضرت امام باقر ژ فرمودند:.
فلان شخص از انصار - كه حضرت او را نام برد - داراي مزرعه اي بود. هرگاه محصول آن را جمع مي نمود، تمام آن را صدقه مي داد و خود و عيالش تهيدست مي ماندند. سپس خداوند اين عمل را اسراف قرار داد.
(9).
باز يكي از اصحاب حضرت صادق ژ مي گويد:.
من در خدمت آن حضرت بودم كه نيازمندي رسيد و درخواست كمك كرد. حضرت او را مورد لطف و عطاي خويش قرار داد. بعد از او سائل ديگري رسيد بدو هم كمك فرمود، پس از او باز ديگري به حضور آن حضرت رسيد، بدو نيز مساعدت فرمود. سپس شخص چهارمي آمد و درخواست كمك كرد كه حضرت به او فرمود: خدا روزي تو را وسيع گرداند. بعد فرمود: اگر شخصي داراي سي يا چهل هزار درهم مال باشد و بخواهد چيزي از آن براي خود باقي نگذارد و همه آن را در راه خير به مصرف برساند و اين كار را انجام دهد و تهيدست بماند، از آن سه كسي خواهد بود كه دعايشان مستجاب نمي شود من به حضرت عرض كردم آنها چه كساني هستد فرمود: يكي از آنها شخصي است كه داراي مال و ثروتي باشد و همه آن را در راه صحيحي انفاق كند، بعد بگويد: پروردگارا به من روزي عنايت فرما، كه در جواب گفته مي شود: آيا قرار ندادم براي تو راهي به طلب روزى‏
(10).
قسمت پاياني حديث شريف اشاره به مفاد بسياري از رواياتي است كه در آنها به ذكر چندين دسته - كه دعاي آنان مردود و بي اعتبار است - پرداخته شده است. در بعضي از آنها سه گروه و در برخي چهار و در ديگري بيشتر از آن نامبرده شده و با تعبيرات گوناگون به ما رسيده و تقريباً در تمامي آنها گروه مسرفان ذكر شده است. همان ها كه همه ثروت خود را - چه در راه صحيح و يا غير آن - انفاق مي كنند و پس از آن كه به فقر و پريشاني دچار مي شوند از خداوند طلب روزي مي نمايند كه جواب خدا بدان ها اين است كه:.
مگر به تو روزي ندادم، چرا اسراف كردي و ميانه روي در پيش نگرفتي تا به فقر و پريشان حالي گرفتار آمدى‏
(11).

يك نكته.

در اين جا نكته اي لازم به توضيح است كه در اين روايات جهت صرف مال مختلف بيان شده است؛ مثلاً در يك حديث (فَأَنْفَقهُ فى وَجْهِهِ)(12) آمده كه به معناي انفاق مال در راه صحيح و خير است و در بعضي ديگر نيز به همين مضمون است؛ مثل اين كه در روايت ديگر: (فَأَنْفَقَهُ فى الْبِرِّ وَالتَّقْوى)(13) ذكر شده است؛ ولي در تعداد ديگري از احاديث، (فَأَفْسَدَهُ)(14) و يا (فَأَنْفَقَهُ فى غَيْرِ حَقِّهِ)(15) يا (فَأَنْفَقَهُ فى غَيْرِ وَجْهِهِ)(16) آمده است كه معناي آن انفاق مال در مسيرنادرست و نابه جا است و اين اختلاف در تعبير ممكن است بدين جهت باشد كه براي تحقق اسراف در انفاق لازم نيست مورد انفاق از راههاي باطل باشد؛ بلكه ممكن است با بذل مال در راه خير و حق نيز اسراف پيش بيايد. از اين رو درمباحثه هاي حضرت صادق ژ با صوفيّه‏(17)، آن حضرت با استناد به يكي از همين احاديث از نبىّ اكرم ْ روش آنان مبني بر انفاق تمامي مال را محكوم مي فرمايند و در آن جا جمله (فَأنْفَقَهُ) را بدون قيد و متعلق ذكر مي نمايند كه هم شامل انفاق در مسير باطل است و هم انفاق در راه صحيح و حق.
و نيز ممكن است براي حلّ اين اختلاف در تعبير بگوييم: انفاق تمامي مال به افراد مستمند و يا كارهاي خيريّه دو جنبه دارد: از يك طرف انفاق به جا و درست است و از طرفي ناحقّ و بي مورد؛ زيرا انفاق همه مال از اين جهت كه نجات محرومان و مستمندان از فقر و پريشاني است كاري پسنديده و در خور تحسين ا


مطالب مشابه :


تفسیر سوره‌ی انسان

آيا اين سوره در مدينه نازل شده گونه كه در روايات اهل بيت با ايثار در هنگام




بخش پنجم: فرهنگ مصرف.

بر اين اساس، ايثار اهل بيت موارد هر كدام از ايثار اين آيات مدح ايثار اهل بيت ه در سوره




برچسب :