زنان از مهريه سپر ساخته اند

اغلب مردان فكر مى كنند زنانى كه طلاق مى خواهند بايد مهريه خود را ببخشند. چون عرف و سنت اجتماعى غير از اين راهى را نمى پسندد. از اول هم مردان شنيده اند: «مهريه را كى داده، كى گرفته؟» اما زنان نسل جديد هم طلاق مى خواهند و هم مهريه را. با اينحال همه زنان موفقبه گرفتن مهريه خودنمى شوند، چون حق طلاق با مرد است. مرد مى تواند به زن فشار بياورد، او را آزار بدهد و طلاقش را ندهد تازن مهريه اش را ببخشد و همان جمله معروف را به زبان بياورد كه «مهرم حلال، جانم آزاد.» در نتيجه مهر قيمتى مى شود براى آزادى زن كه آن را نگرفته بايد پس بدهد. براى آزادى خود و گاه نيز فرزندش. به اين ترتيب مهريه در ازدواج به سبك ايرانى فقط يك مشخصه را پيدا مى كند: «برگى براى مذاكره»

|||

«يك جلد كلام الله مجيد به هديه يكصد هزار ريال و يك جام آينه و يك زوج شمعدان و يك شاخه نبات و يك گل محمدى كه تماماً به زوجه رسيده و ايضاً تعداد ... عدد سكه طلاى بهار آزادى رايج كشور جمهورى اسلامى ايران كه تماماً بر ذمه زوج نامبرده دين است، عندالمطالبه به زوجه خواهد رسيد

مهريه اى كه براى زن تعيين شده در صفحه پنج عقد نامه هاى جديد و صفحه اى مشخص در همه عقدنامه ها نوشته مى شود و زن و شوهر پاى آن را امضا مى كنند. مهريه اى كه از لحاظ شرعى و حقوقى حق زن است و هر زمان كه بخواهد مى تواند آن را در خواست كند. اما معمولاً موضوع مهريه فقط اعداد و ارقام و كلماتى است كه در ميان گل و بوته هاى صفحه پنج عقدنامه ها باقى مى ماند، آنقدر كه مانند حاشيه هاى گل و بوته اى و تذهيب عقد نامه كه ناشيانه كپى شده اند، كم رمق و بى جان در دل صفحه مى خشكد.

و مهريه اى كه عندالمطالبه است به اعتقاد دكتر شهر ناز موسى جامعه شناس و استاد دانشگاه «به گونه اى مى شود كه اگر زن در شرايط عادى بى آن كه اختلافى بين او و همسرش پيش آمده باشد، بخواهد آن را بگيرد بايد قيد زندگى مشترك را بزند و به هنگام بروز اختلاف هم مرد مدام بهانه مى آورد، چانه مى زند و به هر درى مى زند تا تن به پرداخت آن ندهد. »

اما به موجب ماده 1082 قانون مدنى «به مجرد عقد، زن مالك مهر مى شود و مى تواند، هر نوع تصرفى كه بخواهد در آن بنمايد»

زن در راهروهاى دادگسترى، درهايى را باز وبسته مى كند از اتاقهايى تو مى رود و بيرون مى آيد. او قاطعانه مهريه اش را طلب مى كند و سرانجام وقتى مقاومت مرد را مى بيند مى گويد: «اگر لازم باشد، 20 سال مى آيم تا مهريه ام را بگيرم. »

منظور قانونگذار از ماده 1082 قانون مدنى اين است كه زن پس از جارى شدن خطبه عقد مى تواند مهريه خود را از شوهرش مطالبه كند و طبق ميل خود از آن استفاده كند.

هرچند مهريه در حال حاضر سهم مهمى از مذاكرات مربوط به ازدواج را بين خانواده زن و مرد به خود اختصاص مى دهد، اما اصلاً قابل وصول تصور نمى شود. به همين دليل ميزان آن در اغلب موارد بالاتر از حدى است كه شوهر مى تواند پرداخت كند.

زندگى كنيد

آشكارا نشان مى دهد كه از سؤالم خوشش نمى آيد. قاضى مى گويد: «به جاى اين كه به زنها بگوييد زندگيشان را بكنند، چه فايده اى دارد كه مدام توى گوششان پر مى كنيد اين طور يا آن طور از شوهرت طلاق بگير يا مهريه ات را چطور به اجرا بگذار...» بعد چهره اش حالتى نصيحت وار مى گيرد و خطاب حرفهايش هم عوض مى شود: «در دين اسلام مرد نمى تواند به زن دستور بدهد كه بلند شو آب بياور. لباسم را بشوى، غذا بپز... زن كارهايى انجام مى دهد كه قانوناً و شرعاً برعهده اش نيست. ولى عرفاً و عادتاً برعهده اوست. كى گفته زن كار خانه كند، آشپزى كند... جزو وظايفش نيست. حتى شيردادن جزو وظايف زن نيست. انصافاً خلأ قانونى نداريم. يك مقدار ذهنمان تغيير كرده. جوانها حساس شده اند. زود احساس دلتنگى مى كنند و مى خواهند جدا شوند...» تمايلى ندارد اسمش را بگويد، من هم اصرار نمى كنم؛ اما براى گرفتن جواب سؤالم چرا، بالاخره جوابم را مى دهد. ولى شرط مى گذارد كه پيش از آن اين جمله را بنويسم كه «بايد كمك كنيم همان چارچوبه سنتى خانواده ها برقرار و پردوام باشد.» بعد هم مى گويد: «در مهر المسمى، مهرى كه در زمان عقد با تراضى طرفين تعيين مى شود، بعد از وقوع عقد، زن مالك آن است و در صورتى كه مرد از پرداخت آن استنكاف كند، زن مى تواند طبق عقدنامه كه يك سند لازم الاجرا و رسمى است، با مراجعه به اداره ثبت مهريه را مطالبه كند و بعد از معرفى اموال مرد خواهان توقيف آنها شود. يك راه ديگر هم مراجعه به دادگاه است. زن دادخواستى به دادگاهمى دهد و وقتى براى دادگاه محرز شد كه زن مستحق دريافت مهريه است. مثلاً در گذشته آن را نگرفته يا نبخشيده، مرد را ملزم به پرداخت آن مى كند. اگر مردى از حكم دادگاه تمكين كرد، تنها مكلف به پرداخت مهريه خواهد بود. در غير اين صورت دادگاه مبادرت به صدور اجراييه مى كند»

|||

گلگونه حمدى كه از عذارى ورق را به زيباترين وجهى گلگون نمايد و غازه شكرى كه رخسار عروس دل آراى صحنه را به نيكوترين صورتى آرايد، تنها سزاوار جمال جليل حضرت ذوالجلال است ... عروس خديجه بيگم فرزند سيدمؤمن قزوينى. داماد آقامحمد سميع اصفهانى فرزند محمد رفيع. به قرار مهريه 80 تومان و 40 مثقال طلا و شش دانگ خانه اسنه 18 ربيع الاول1181”

هرچند دكتر زيبا ميرحسينى، مردم شناس مى گويد: «وقتى در مراكش كار تحقيقى مى كردم، ديدم كه كاركرد مهريه در آنجا مثل ايران نيست. در آنجا مهريه اول ازدواج داده مى شود و معمولاً با آن جهيزيه مى خرند... از همان ابتدا زن مالك مهرش مى شود. مقدار مهريه هم كم و در حدتوان مرد است و فقط بخش خيلى كمى از آن در عقدنامه ثبت مى شود.» اما متنى كه ذكر شد، بخشى از يك عقدنامه قديمى ايران است. مربوط به گذشته اى كه اموال غيرمنقولى نظير باغ، زمين و ملك به عنوان مهريه زنان تعيين مى شد و بلافاصله بعد از عقد در مالكيت زن قرارمى گرفت.دكتر نعمت احمدى، حقوقدان مى گويد: همين حالا در كرمان هم كه من شناخت دارم مهريه ها عموماً جنسى است. مرد، خانه يا تعهد خريد خانه را به عنوان مهر قرارمى دهد. از وقتى سكه را رايج كرديم، مهريه ها كلان و نجومى شدند. من در پرونده هايم دعواى خانوادگى ندارم. فقط يك دخترى به دفترم مراجعه كرد و گفت: «مى خواهم مهريه ام را وصول كنم، راهش چيست؟» پرسيدم: «مهريه ات چقدر است.» گفت: «20هزار سكه است.» گفتم: «داماد چكاره است، جواب داد: راننده تاكسى! آن هم به اين صورت كه ماشين متعلق به ديگرى است و او فقط با آن كار مى كند. حالااين مرد عمر نوح هم داشته باشد، آيا مى تواند اين پول را پس انداز كند يا بدهد. اين مسائل باعث شده كه الآن پرونده هاى متعدد مهريه در دادگاهها مطرح شود»

مريم، در اولين سال زندگى مشتركش متوجه شده كه حرفهاى شوهرش در مورد اينكه «مهندس است و موقعيت شغلى خوبى دارد.» دروغ است. «نه تنها تحصيلات بالايى ندارد، بيكار هم هست.» او به دادگاه مراجعه كرده تا به خاطر فريب در ازدواج از همسرش جدا شود و مهريه اش را هم بگيرد:پدرم با اين ازدواج مخالف بود و اصرار مرا كه ديد براى شوهرم شرط گذاشت كه مهريه اى معادل 10كيلو طلا براى من در نظر بگيرد. او هم قبول كرد: «علاوه بر اينها شوهرم آدم غيرمنطقى است. حالا هم طلاق و هم مهريه ام را مى خواهم.» مريم قبول مى كند مهريه اش را قسطى بگيرد ولى در عوض همسرش با طلاق موافقت كند

دكتر نعمت احمدى وكيل و حقوقدان مى گويد: «پدر و مادرهاى ما با مهريه هاى اندك اما با شوق زندگى و اعتماد به هم، ازدواج مى كردند. اما الآن پسران و دختران بدون توجه به واقعيتهاى موجود، مهريه هاى كلان و زيادى را مقدر مى كنند. من نمى پذيرم كه مهريه هاى كلان باعث حفظ و حراست از زندگى شده و مهريه كم زندگى مشترك را در آستانه شكست و فروپاشى قرارمى دهد»

محسن يك زندانى مهريه است روزى كه به خواستگارى رفت و قبول كرد كه به نيت 124 هزار پيامبر، همين تعداد سكه را مهريه همسرش تعيين كند، نمى دانست كه مهريه جزو «ديون ممتازه» محسوب مى شود، فقط اين جمله را آويزه گوشش كرده بود كه: «مهريه را كى داده، كى گرفته!» اما قاضى به او گفت كه: چون مهريه در حق همسرتان عندالمطالبه است و شما بايد مهريه او را پرداخت كنيد، وگرنه به خاطر عجز از پرداخت مهريه بايد به زندان برويد. زندانى شدن او دست كم اگر نمى تواند همسرش را به مهريه اش برساند، مى تواند موجب اين شود كه او با آگاهى و اطلاعبرخى تعهدات را بپذيرد.

منصوره وحدتى كارشناس حقوقى يكى از شعب مجتمع قضايى هم از اين زاويه به موضوع نگاه مى كند: «ممكن است مردى واقعاً سوءنيت نداشته باشد و از روى ناآگاهى تعهدى را پذيرفته كه قادر به عمل به آن نيست. اما مردى كه دارد و نخواهد حق زن را بدهد، بايد با او برخورد كرد.» او كه هر روز شاهد دعواى زن و شوهرها است، مواردى را به ياد دارد كه مرد با طرح و نقشه اى مى خواهد شرايطى به وجود بياورد كه نشان دهد توانايى پرداخت مهريه را ندارد. يك مورد كه الآن يادم آمد مربوط به مردى بود كه براى اين كه مهريه 500 سكه اى همسرش را ندهد، تمام اموالش را به اسم پدرش كرد كه زن با مراجعه به دادگاه ازشوهرش شكايت كرد. دادگاه هم بعد از استعلام از اداره ثبت، مرد را مجرم شناخت و با قرار كفالت 40 ميليونى آزاد كرد. »

|||

مهريه اى كه با رضايت طرفين تعيين مى شود، به جاى آن كه در اوج شادى وصل و رضايت زن و شوهر از يكديگر به زن پرداخته شود؛ به زمان جدايى زن و شوهر بر اثر طلاق يا فوت موكول شده يا تنها از آن به عنوان پشتوانه اقتصادى زن بعد از طلاق ياد مى شود كه اين موضوع مغاير باهدف اصلى قراردادن مهريه براى زنان است. از طرفى هم قراردادن مهريه هايى با ارقام نجومى آن را از حالت حقى براى زن خارج كرده و به موضوع تشريفاتى كه خاصيتى جز نوشته بر روى صفحات عقدنامه ندارد، تبديل كرده است


مطالب مشابه :


شرایط قانونی وام قرض الحسنه و وام ازدواج

شرايط اعطاي وام قرض الحسنه ازدواج. وام قرض الحسنه ازدواج فقط به استعلام تسهيلاتي كه




در خصوص طلاق توافقی ...........

ازدواج و طلاق سا مانه ثبت نام وام ازدواج. با توجه به فرض استعلام مبنی بر صدور گواهی عدم




دریافت پاداش ازدواج از سازمان تامین اجتماعی

مدیریت منابع انسانی - دریافت پاداش ازدواج از سازمان تامین اجتماعی استعلام




ثبت ازدواج دوم به شکل رسمي

ازدواج و طلاق نام وام ازدواج. شناسنامه مرد را براي استعلام به ثبت احوال ارسال مي




نگاه شما: وام ازدواج و پیامک های سرکاری

وبلاگ کهکشان آبی - نگاه شما: وام ازدواج و پیامک های سرکاری - مجله خبری کهکشان آبی




درباره شكايت «مزاحمت تلفني و پيامكي» باتشكرازدانشجوي حقوق

ازدواج و طلاق سا مانه ثبت نام وام ازدواج. ممكن است اين استعلام به طور مستقيم از سوي




هر 5 ازدواج یک طلاق در سال 91

ازدواج و طلاق (سردفتر ) - هر 5 ازدواج یک طلاق در سال 91 سا مانه ثبت نام وام ازدواج.




شناسنامه و دادخواست تغییر تاریخ تولد

ازدواج و طلاق نام وام ازدواج. اداره ثبت احوال دیگری باشد با استعلام از اداره ثبت




زنان از مهريه سپر ساخته اند

ازدواج و طلاق سا مانه ثبت نام وام ازدواج. دادگاه هم بعد از استعلام از اداره ثبت، مرد را




برچسب :