برنامه ریزی استراتژیک

بسم الله الرحمن الرحیم

برنامه ریزی استراتژیک

چکیده

دراین نوشتار بحث در مورد برنامه ریزی استراتژیک می باشد که شامل یک مقدمه ودو فصل می باشد، فصل اول درمورد کلیات مطالب می باشد، مثل تعریف سازمان، سازماندهی، بیان واژه استراتژی، تعریف برنامه ریزی استراتژی، اهمیت تحقیق و... ودر فصل دوم راجع به خود استراتژی خصوصیات آن مزایا وبدی های آن، وکاربرد استراتژی، مثل تصمیم گیری راهبردی، برنامه ریزی بلند مدت، فرهنگ واستراتژی، فرایند برنامه ریزی استراتژی و ... می باشد. یک خاتمه هم در آخر که نتیجه بحث بیان شده است.

کلمات کلیدی: سازمان،‌استراتژی، برنامه ریزی، مدیریت.

 

مقدمه

الحمد للّه رب العالمين والسلام على سيدنا  المصطفى وآله الـطاهرين

با سپاس به خداوند ودورود به ائمه معصومين (سلام الله عليهم)

با پشرفت روز افزون اطلاعات وامکانات مدیریتی مدیران هم در تلاشند که کار خود را با سود آوری هرچه بیشتر انجا دهند. این مطالب که ارائه شده با عنوان برنامه ریزی استراتژیک. پژوهشی صورت گرفته است تا بهترین برنامه ریزی را در بلند مدت بررسی نماید. امیدوارم با این کار بسیار کوچک وبا ارزش علمی گرهی ازمشکلات جامعه اسلامی باز نمایم.

چند نکته در مورد تحقیق با موضوع مدیریت
 1- از ابداع علم مدیریت فقط یک قرن می گذرد بنابر این مطالب بسیار قدیمی دراین مورد وجود ندارد، در این عمر کوتاه هم این علم مورد تغییر وتحول های بوده است.
2- علم مدیریت از غیر مسلمانان گرفته شده است، وزبان اصلی کتاب های مدیریتی هم انگلیسی می باشد. باید ما در این مورد بسیار تلاش نمائیم تا بتوانیم بطور صحیح مطالب درست آن را درجامعه اسلامی بکار بگیریم.
3- یک دانشجوی مدیریت اسلامی باید قدرت آن را داشته باشد که بتواند این علم غیر اسلامی را محو در معارف ناب الهی و معنویات دین محمدی(ص) نماید. چون دین وآئین اسلام آخرین، بهترین، وکامل ترین دین الهی وتوحیدی است، وبا هیچ کار عاقلانه و مفید برای انسانها در تضاد نیست.                                

«من الله توفیق»

 

فصل اول: کلیات 

دراین فصل عناوین ومشخصه های مطالب که در مورد سازمان، وبرنامه ریزی، واستراتژی، ودیگر مطالبی که مرتبت با این ها می باشد آورده شده تا مطالب مورد بحث به طور واضح وروشن ارائه شود.

1. تعریف سازمان: سازمان عبارت است از الگویی از روابط (روابطی که به صورت هم زمان در هم تنیده شده اند) که بدان وسیله افراد تحت هدایت مدیران درصدد تأمین هدف های مشترک بر می آیند. این هدف ها عبارت اند از ره آورد فرایندهای تصمیم گیری که تحت عنوان برنامه ریزی ارائه می شود. (جمز ای.اف. استونر آر. ادوارد فری من دانیل آر. گیلبرت، مدیریت، ص536)

2. طرح ریزی سازمانی: طرح ریزی سازمانی یک فرایند تصمیم گیری است که مدیران بدان وسیله باتوجه به استراتژی سازمان ومحیطی که اعضای سازمان باید این استراتژی را به اجرا درآورند یک ساختار سازمانی مناسب انتخاب می کنند.

 بنابراین، درطرح ریزی سازمان مدیران ناگزیرند به صورت همزمان از دو زاویه به سازمان نگاه کنند: زاویه درونی سازمان وزاویه بیرونی سازمان. دانش درباره سازمان طی سده گذشته سیرتکاملی پی موده است. درآغاز، فرایند طرح سازمانی برکارهای داخلی سازمان متمرگز بود. چهار رکن اصلی طرح سازمانی (تقسیم کار، گروه بندی، سلسله مراتب اختیارات سازمانی وهماهنگی) همگی ریشه ای بسیار محکم درتاریخچه مدیریت دارند. (جمز ای.اف.استونرآرادواردفری من دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص551)

3. مأموریت سازمان: مأموریت سازمان عبارت است از بیان نگرش ودیدگاه ها، سعی به چیزی بیش از آنچه یک عبارت یاگزاره می تواند بیانگر آن باشد. دست کم، به دو دلیل عمده، مأموریت سازمان دارای طیفی گسترده تر است. نخست، اگر مأموریت شرکت به شیوه ای نیکو بیان شود برای نسل های آینده این امکان رابه وجود می آورد که با تکیه برخلاقیت های مدیریت انواع هدف ها واستراتژیی های بلند مدت وامکان پذیر را مورد توجه قرار دهند. اگر دربیان مأموریت سازمان بیش از حد محدودیت قائل شویم مانع از رشد خلاق سازمان خواهیم شد. از سوی دیگر، اگر مأموریت سازمان به شیوه ای بسیار کلی بیان شود وبه گونه ای که هیچ یک از استراتژی های محتمل را حذف ننماید فاقد هر نوع کارآیی خواهد شد. دوم، هنگام تهیه مأموریت سازمان باید از عبارت ها وجمله هایی استفاده کرد که دربرگیرنده دید گاه های مختلف باشد ونیاز های مختلف وگوناگون گروه های ذی نفع سازمان(یعنی همه افراد وگروه هایی که نسبت به سازمان ادعا یا منافع خاص دارند) تأمین شوند.(فرد آر.دیوید،مدیریت استراتژیک،ص178)  

4. تعریف برنامه ریزی: درمورد برنامه ریزی تعاریفی زیادی شده است که در این جا چند نمونه را می آوریم. الف) برنامه ریزی عبارت از تعیین هدف کوتاه وپیش بینی راه رسیدن به آن است. درواقع برنامه ریزی ، نوعی تعهد به انجام فعالیتهای معین برای تحقق هدف، به شمار می آید. ب) برنامه زیری عبارت است از تعیین هدف، ویافتن یا پیش بینی کردن راه تحقق آن. ج) برنامه ریزی عبارت است از تصمیم گیری درمورد اینکه چه کارهایی باید انجام گیر. (دکترعلی رضائیان، مبانی سازمان ومدیریت،ص 179)

5. تعریف استراتژی: آلفرد چاندلر، استراتژی را این گونه تعریف کرده است، تعیین هدف های اصلی کوتاه مدت وبلند مدت یک شرکت، پذیرفتن یک مسیر عملی وتخصیص منابع لازم برای رسیدن به این هدف ها. (جمز ای.اف.استونر آر.ادوارد، فری من. دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص446)

6. مفهوم استراتژی:اساسا استراتژی مجموعه ای از قواعد وتصمیم گیری جهت دادن به رفتار سازمانی است. چهار قاعده متمایز دراین زمینه وجود دارد:  الف) معیارهایی که به وسیله آن عملکرد جاری وآینده موسسه سنجیده می شود کیفیت این معیارها را معمولا «هدفهای اساسی» وکمیت مطلوب را «هفهای عملیاتی» می نامند. ب) قواعدی برای توسعه روابط موسسه با محیط برون سازمانی، موسسه چه نوع کالا- تکنولوژی ای به عمل خواهد آورد، کالای تولید کجا وبه چه مصرف کنندگانی فروخته خواهد شد وموسسه چگونه بر رقبای خود مزیت خواهد یافت؟ این مجموعه قواعد را استراتژی کالا- بازار یا «استراتژی بازرگانی» موسسه می نامند. ج) قواعد برای برقراری روابط وفرایندهای درون سازمانی که غالبا به عنوان «مفهوم سازمان» از آن یاد می شود. د) قواعدی که موسسه امورجاری خود را براساس آن اداره می کند وسیاستهای اجرایی خوانده می شود. (اچ. ایگور انسف ادوارد جی. مک دانل، استقرار مدیریت استراتژیک، ص96)

7. بیان واژه استراتژی: استراتژی یک واژه قدیمی است. این کلمه از واژه استراتژیا که یونانی است گرفته شده ومعنی آن هنر یا علمی بود که امیران ارتش، افسران ارشد می بایست با آن سپاه را رهبری کنند. اما مدیریت استراتژیک از جنگ جهانی دوم به بعد مطرح شده است. (جمز ای.اف.استونر آر.ادوارد، فری من. دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص446)

درعرصه تجارت، فکر استراتژی از دهه1960 مورد توچه وعلاقه قرار گرفت، زیرا دراین زمان شرکت ها بامسائلی چون رقابت شدید ومنابع محدود دست وپنجه نرم می کردند. (سوزان سی.شنایدر، وژان لوئی بارسو، مدیریت درپهنه فرهنگ ها،ص178) 

8. تعریف برنامه ریزی استراتژیک: درمورد تعریف برنامه ریزی استراتژیک تعاریفی زیادی ارائه شده است که دراین نوشتار چند نمونه را یاد آور می شویم. الف) برنامه ریزی استراتژیک عبارت است، ازفرایند دستیابی به اهداف بلند مدت وحیاتی سازمان در محیط رقابتی. (مهندس حسین احمدی، برنامه ریزی استراتژیک وکاربردآن،ص16) ب) برنامه ریزی استراتژیک عبارت است از فرایندی برای تدوین این استراتژی ودر صورت لزوم به روز کردن آن. (جمزای.اف.استونرآر.ادواردفری من.دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص446)

9. هدفگذارىواستراتژيهاىتحول: اجراى ثمربخش برنامه هاى تحول در حد نهايى به دوجنبه بسيارحياتى يعنى هدف گذارى وتعيين راه كارهاى مناسب يا استراتژيهاى كارآمد بستگى پيدامى کند. روندى تغييرگسترده كه استراتژيهاى كلان را در  برمى گيرد. بدين ترتيب كه هدفها، نخست درسطح استراتژيك گذارده مى شود وسپس به سطح هاى ديگرسازمانى گسترش مى يابد. درسطح استراتژيهاى خرد كه يك زيرسيستم ويازير سيستم هاى ويژه اى را دربرمى گيرد، موضوع اساسى ارتباط دادن وهماهنگ ساختن هدفهاى تغييريا هدفهاى استراتژيك درسطح كل سازمان است‏. (دكتراصغرزمرديان، مديريت تحول،ص 110)

 

فصل دوم: تحلیل برنامه ریزی استراتژی

دراین فصل برنامه ریزی استراتژی را مورد بررسی قرار می دهیم که چه خوبی ها وچه بدی های دارد راه های درست برنامه ریزی کردن کدام است.

1.اهمیت استراتژی: برنامه های استراتژیک مدیران را وادار می کند تا به جای تمرکز صرف بر موضوعهای کوتاه مدت، به بررسی مباحث سازمانی گسترده تر بپردازند، درواقع هدف از برنامه ریزی استراتژیک، کمک به سازمانها برای کسب مزیت رقابتی است. گرچه وظیفه برنامه ریزی استراتژیک برای کل سازمان در درجه اول به عهده مدیریت عالی است، ولی مدیران سایر سطوح نیز باید در آن شرکت کنند وآن را مورد حمایت قرار دهند ومسئولیت هدایت فراگرد برنامه ریزی استراتژیک در حوزه کاری خود را برعهده گیرند. پیتر دراکر بر این باور است که آینده مطلوب خود به خود شکل نمی گیرد، حتی اگر آدمی بسیار مشتاق آن باشد، از این رو اکنون باید تصمیم گرفت، قبول مخاتره کرد، دست به اقدام زد، منابع را تخصیص داد، مهمتراز همه اینکه منابع انسانی کیفی را به خدمت گرفت وسخت کار وتلاش کرد تا«آینده» به طور مطلوب ساخته شود. (دکترعلی رضائیان، مبانی سازمان ومدیریت،ص241)

2. تفاوت بین برنامه های استراتژیک و عملیاتی: الف) افق زمانی: برنامه های استراتژیک دوره های چند ساله ویا چند دهه را در برمی گیرند. اما برنام های عملیاتی، اغلب دوره زمانی یک ساله است. ب) دامنه: برنامه های استراتژیک بر بسیاری از فعالیت های سازمانی اثر می گذارند، درحالی که برنامه های عملیاتی، دارای طیف یا دامنه بسیار محدود هستند.

ج) شرح جزئیات: اغلب هدف های استراتژیک به زبان ساده وکلی بیان می شوند. ولی این کلی گویی لازم است وسازمان می کوشد افراد را درمسیری قرار دهد که در باره کل عملیات سازمان بیندیشند. از سوی دیگر، برنامه های عملیاتی از برنامه های استراتژیکه استخراج می شوند ودارای شرح تفصیلی بیشتری می باشند. (جمز ای.اف.استونر آر. ادواردفری من. دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص446)

3. ساختار واستراتژی:اجرای موفقیت آمیز استراتژی تا حد زیادی به این امر بستگی دارد که سازمان فعالیت های خود را تا چه اندازه تقسیم، سازماند هی وهماهنگی می کنند، (سخن کوتاه این که، آن به ساختار سازمانی بستگی دارد) هیچ جای شگفتی نیست که امکان موفقیت استراتژی سازمان زمانی افزایش می یابد که ساختار با استراتژی سازگارباشد. از همین دیدگاه می توان گفت که استراتژی باگذشت زمان تعییر می کند، وازاین رو ساختار نیز تغییر خواهد کرد. (جمز ای.اف.استونر آر. ادواردفری من. دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص480)

4. استراتژی درطراحی سازمان:ازآنجای که استراتژی کلی سازمان، تعیین کننده هدفهاست. معقول این است که بین استراتژی وساختار، رابطه ای نزدیک وجود داشته باشد به صورت دقیق تر باید بگوییم که ساختار با توجه به استراتژی به وجود می آید. اگر مدیریت بخواهد در استراتژی سازمان تغییرعمده ای بدهد باید ساختار را اصلاح کند تاتغییر انجام شده مورد تائید قرار گیرد. بیشترسازمانها در استراتژی خود به بعد زیر توجه می کنند: نوآوری، کاهش هزینه ها وتقلید درنتیجه ساختار خود را به گونه ای طرح ریزی می کند که برای هریک از این ابعاد مناسب باشد. (استیفن پی. رابینز، مبانی رفتار سازمانی ،ص313)

5. استراتژي درسازماندهى: درسطح خرد استراتژيها ‏تغيير بيشتر متوجه تعديل سازماندهى تخصص ها، نحوه ارتباطات؛ وابستگى هاى وظيفه اى ميان افراد وياگروه ها، مشاركت درتصميم گيرى، روند سرپرستى  ونظارت وچيزهاى ديگرى از اين دست است‏. استراتژيهاى‏ساختارى در اين سطح عموما به خاطر تغيير هاى تكنولوژى ويا رفتارى وبه عنوان يك استراتژى تكميلى ويا زمينه ساز به كارگرفته مى شود. نمونه آن تغييرهايى است كه در زمينه روابط شغلى ميان افراد يا گروه ها به واسطه معرفى يكنوع تكنولوژى تازه مثلا كامپيوترى كردن عمليات به وجود مى آيد. چنين تغييرى طبعا برچگونگى وميزان سرپرستى وكنترل؛ سيستم گزارش دهى وگزارش گيرى، ارتباطات فردى وگروهى تاثيرزيادى برجاى مى گذارد، كاربراساسى استراتژيهاى‏ ساختارى بيشتر درسطح كل سازمان (سطح كلان)مطرح است كه در موارد زيادى هدفهاى تحول، تغيير بنيادى وهمه جانبه ساختار سازمان وبرپايى چارچوب هاى نوين وبدون پيشينه است.(دكتراصغرزمرديان، مديريت تحول،ص 113)

6. فرهنگ واستراتژی:اگر فرهنگ سازمانی با استراتژی آن سازگار باشد، اجرای آن بسیار راحت تر می شود. واگر استراتژی سازمان با فرهنگ آن سازگار نباشد نمی توان به صورتی موفقیت آمیز آن را به اجرا در آورد. (جمز ای.اف.استونر آر. ادواردفری من. دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص494)

7. استراتژی عملی:اگر استراتژی بتواند هدف کلی وبرنامه اجرایی سازمان را تعیین کند، در آن صورت برنامه های عملیاتی، یعنی شرح تفصیلی یا جزئیاتی را که باید در برنامه های استراتژیک وعملیات روزمره سازمان گنجانید، مشخص می شوند. (جمز ای.اف.استونر آر. ادواردفری من. دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص495)

8. محتوایی استراتژی شرکت: با توجه به استراتژی شرکت مدیران برای جایگاه سازمان خود درآینده محلی را در نظر می گیرند. استراتژی چیزی مهمی است که در یک دوره بلند زمانی افراد را برای  انجام دادن کارها ی روزانه رهنمون می کند. (جمزای.اف.استونر آر.ادواردفری من.دانیل آر.گیلبرت، مدیریت،ص456)

9. مدیراستراتژیک محور: مدیری است که دارای نگرش استراتژیک باشد. یعنی قادر باشد موضوعات استراتژیک سازمان را شناسایی وتحلیل نموده سپس هدف گذاری نماید یا رسالت واهداف سازمان را بشناسد، آنگاه بتواند استراتژی مناسب را انتخاب نماید. (مهندس حسین احمدی، برنامه ریزی استراتژیک وکاربرد آن،ص28)

10. نقش برنامه ریزی استراتژیک درمدیریت استراتژیک: مدیریت استراتژیک عبارت است از برنامه ریزی استراتژیک، به کارگیری استراتژی ها، کنترل استراتژی ها، برای درک این سه عملیات، می توان آن هارا درسه مرحله از یک روند کلی درنظر گرفت. مرحله اول یعنی برنامه ریزی استراتژیک، اهداف بلند مدت را تعیین نموده وراهنمای استواری را از عملیات ومنابع مورد نیاز ارائه می دهد. این امر مبنای جهت گیری مرحله دوم(بکارگیری) را به دست می دهد. مرحله نهایی یعنی کنترل استراتژی. عملکردی دوگانه دارد: اول ارائه بازخوری درمورد چگونگی تحقیق استراتژی ها، ودوم تعیین اینکه فرضیات وقضایایی که طرح برآن ها استوار شده است، تاچه حد برواقعیت منطبق هستند. (رورلف گرونیک، ریچارد کهن، برنامه ریزی استراتژیک فرایند محوری،ص10)

11. مزایای مدیریت استراتژیک: مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق ونو آور عمل کند وبرای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد وفعالیت هایش به کونه ای در آید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها دربرابرکنشها، واکنش نشان دهد) وبدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند وآینده را تحت کنترل در آورد. (فرد آر.دیوید، مدیریت استراتژیک،ص45)

12. برنامه ریزی بلندمدت:ضعف بودجه ریزی در ارائه یک افق بلند مدت در برنامه ریزی صاحب نظران را واداشت تا برای حل مشکل از ابزار دیگری در کنار آن استفاده نمایند. براین اساس در دهه 1950 برنامه ریزی بلند مدت به وجود آمد. در این روش برای یک دوره پنج ساله وبراساس تحلیل روند گذشته یعنی کلا یازده سال (پنج سال گذشته+سال جاری+پنج سال آینده) انجام می شد. با متغیر شدن شرایط محیطی یا اجتماعی وبازار محصولات به تدریج این تکنیک نیز کارائی خود را از دست داد، چراکه تحلیل روند بافرض ثابت بودن شرایط محیطی میسر بود وبرای شرایط متغیر ورقابتی جوابگونبود. (مهندس حسین احمدی، برنامه ریزی استراتژیک وکاربرد آن،ص11)

13. برنامه ریزی آینده نگر:دربرنامه ریزی بلند مدت تصور آن است که آینده، تسری تجربه ای سنتی رشد اقتصادی قابل پیش بینی است. دربرنامه ریزی استراتژیک لزوما نه انتظار می رود که آینده بهتر از گذشته باشد ونه اینکه تجربه تاریخی را بتوان به آینده تسری داد. بنابراین، اولین قدمی که برداشته می شود تحلیل چشم اندارهایی است که موسسه پیش رودارد ودر این تحلیل گرایش ها، خطرها، فرصتها و وقایع بی سابقه ای که روند های تاریخی را دستخوش دگرگونی می سازد شناسایی می شود. (اچ. ایگور انسف ادوارد جی. مک دانل، استقرار مدیریات استراتژیک، 56-58)

14. ماهیت اهداف بلند مدت:کمی، قابل انداره گیری، واقعی، قابل فهم، چالشی، سلسله مراتبی، دست یافتنی، سازگاربا اهداف واحدهای سازمانی، باشد. (فردآر.دیوید، خلاصه مدیریت استراتژیک،86)

15. زمان طراحی استراتژی:یکی از شرایط طرح استراتژی، زمانی است که تغییرات گسسته وسریعی در محیط فعالیت موسسه رخ دهد که علت آن ممکن است اشباع بازارهای سنتی، کشف تکنولوژیهای جدید در درون یابرون سازمان یاظهور ناگهانی رقبای جدید باشد. در چنین شرایطی، سنتهاوتجربات شناخته شده در سازمان برای مواجهه بافرصتها وخطرات کافی نیست، و درنبود یک استراتژی هماهنگ کننده، بسیار محتمل است که قسمتهای مختلف سازمان به موضع گیریهای متفاوت، متناقض وغیر موثر دست بزنند. (اچ.ایگور انسف ادوارد جی.مک دانل،استقرار مدیریات استراتژیک، ص101)

16. خصوصیات برنامه ریزی استراتژیک: الف) انعکاسی از ارزش های حاکم برجامعه است.ب) معطوف به پرسش های اصلی ومسائل اساسی سازمان است.پ) باارائه اهداف بلند مدت مدیران رادرانجام فعالیت ها یشان هماهنگ می سازد.ت) دارای دید درازمدت است.ج) عملیا واقدامات سازمان را در دوره های بالنسبه طولانی هماهنگ می کند.د) درسطوح عالی سازمان شکل می گیرد. س) فراگیر است. ی) امکانات سازمان را مد نظر دارد. (مهدی الوانی، مدیریت عمومی، ص54)

يک برنامه ریزی استراتژيک مي تواند عملکرد را بهبود بخشد. اعضاي يک سازمان در لابلاي کارهاي وظيفه اي ثابت و چالشهاي روزانه سردرگم مي شود و ممکن است که جهت اهداف سازمان را گم کنند و بينش خود را نسبت به آن از دست بدهند. يک برنامه استراتژيک مي تواند، نه تنها درک اعضا از اهــداف را بيشتر کند بلکه تفکر آينده گرا را برمبناي درک مشترکي از رسالت سازمان تحريک و ايجاد کند. همکاري بين اعضاي يک سازمان وقتي با مفروضات مشترکي نسبت به اهداف مشترک فعاليت کنند، بسيار موثر و اثـــربخش مي شود. و درنهايت اينکه، يک برنامه ريزي استراتژيک موفقيت آميز، برنامه اي است که به عمل ختم شود. (هاشم آقازاده، 2004)

17. فرایند برنامه ریزی استراتژیک: الف) تعیین وتدوین اهداف آینده سازمان. ب) شناخت اهداف واستراتژی های موجود سازمان. پ) تجزیه وتحلیل شرایط محیطی سازمان. ت) تجزیه وتحلیل منابع وامکانات سازمان. ث) شناخت وضع موجود سازمان. ج) تعیین وتغییرات مورد لزوم در استراتژی ها. د) تصمیم گیری در مورد استراتژی مطلوب.
س) اجرای استراتژی جدید. ی) کنترل وسنجش استراتژی جدید در عمل، (مهدی الوانی، مدیریت عمومی، ص57-59)

18. عوامل موفقیت برنامه ریزی استراتژیک:به واسطه ایجاد وحفظ دقیق عوامل موفقیت قادر به اجرای اهداف بلند مدت ومقاصد شرکت خواهیم شد. برنامه ریزی استراتژیک عمدتا درارتباط با بهینه سازی موفقیت، طی دوره برنامه ریزی نیست. آنچه فرایند برنامه ریزی انجام می دهد تمرکز برآن دسته از سرمایه گذاری هایی است که برای اطمینان از حفظ عوامل موفقیت موجود وساخت عومل جدید مطرح می باشد. (رورلف گرونیک، ریچارد کهن، برنامه ریزی استراتژیک فرایند محوری،ص4)

19. مزایابرنامه ریزی استراتژیک:الف)هادی است:یعنی جهت ومسیرفعالیت ها وعملیات سازمان رامشخص می سازد وبه عنوان راه نمای سازمان عمل می کند.ب)درتصمیم گیری نقش راهنماراداردوکارتجزیه وتحلیل وارزیابی راساده میسازد. ت) مخاطرات تصمیم گیری را کاهش می دهدوتوفیق اقدامات مبتنی براستراتژی های مصوب راتضمین می کند.

ج) بانگرش بلند مدت، به پیش بینی آینده می پردازد. د) نقش هماهنگ کننده بین برنامه های عملیاتی سازمان را نیز انجام می دهد. (مهدی الوانی، مدیریت عمومی، ص65)

20. معایب برنامه ریزی استراتژیک: الف) هزینه های آن بسیارزیاد است به همین دلیل اغلب سازمان های کوچک امکان استفاده از آن را پیدانمی کنند. ب) نیاز به زمان طولانی دارد. ت) به نیروی انسانی متخصص وحائز شرایط، که در دسترس همه سازمان ها نیست، نیازدارد. ج) از تفکری منطقی ومنظم سرچشمه می گیرد، که کسی حق سرپیچی از آن را ندارند. د) رعایت مسیرهای معین شده به قدرت خلاقیت ونوآوری فردآسیب می رساند. (مهدی الوانی، مدیریت عمومی، ص65)

21. چرابعضی به برنامه ریزی استراتژیک تمایل ندارند؟ به این دلایل: ساختارهای نامناسب پاداش، درگیری واحدهاباهم، اتلاف وقت، گرانی بیش ازحد، تنبلی، رضایت به موقعیت فعلی، ترس ازشکست، اطمینان بیش از حد به خود، تجربه ی ناخوشایندقبلی، نفع شخصی، ترس ازناشناخته ها، بدگمانی. (فردآر.دیوید، خلاصه مدیریت استراتژیک،23)

22. اندیشه های ارزیابی استراتژی:همان گونه که هدف برنامه ریزی استراتژیک، ایجاد ویا حفظ ظرفیت های بالقوه موفقیت است. بنابراین توسعه استراتژی ها به معنای تعریف ظرفیت های بالقوه موفقیت وارزیابی آن ها بر اساسی  اهمیت آن است. براین اساس سه نوع ظرفیت بالقوه موفقیت عبارت اند از: الف) وضعیت های رقابتی موجود یامورد نظر در بازارهای مشخص. ب) مزایای رقابتی موجود یا مورد نظر دربازار آتی. ج) مزایای رقابتی موجود یامورد نظر درمنابع. بنابراین استراتژی ها عمدتا برظرفیت های بالقوه موفقیت تمرکز دارد، چه آن های که موجودند وچه آنهای که باید در دوره طرح ریزی به وجود آیند. (رورلف گرونیک،ریچارد کهن،برنامه ریزی استراتژیک فرایند محوری،ص15)

23. چیزهای که دربرنامه ریزی استراتژیک ازآن اجتناب شود: الف)استفاده از برنامه ریزی استراتژیک برای اعمال کنترل بر روی تصمیمات ومنابع سازمان. ب) فقط برای رفع نیازهای روز مره از آن استفاده شود. ت) حرکت شتابزده از ماموریت به تدوین استراتژی. ج) قصور درایجاد ارتباط باکارکنان. د) تصمیمات شهودی که درتعارض بابرنامه ی رسمی است. ر) عدم حمایت مدیران عالی از فرایند برنامه ریزی استراتژیک. س) قصور دراستفاده از برنامه ریزی استراتژیک به مثابه استاندارد ارزیابی عملکرد. ل) تفویض اختیار به برنامه ریز، به جای مشارکت مدیران. م) قصوردرجلب مشارکت افراد مهم. ن) قصور درایجاد محیط همکاری مبتنی براعتماد. ی) رسمیتی که خلاقیت وانعطاف پذیری را از بین می برد. (فردآر.دیوید، خلاصه مدیریت استراتژیک،24)

24. برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی:برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی، فرایندی است که به وسیله آن مدیران از وجود تعداد کافی افراد با مهارت های مختلف در سمت های مناسب در زمان مناسب اطمینان می یابد. این افراد قادرند به نحوی کارا وموثر کارهایی را به انجام رسانند که سازمان را در دست یابی به اهداف کلی خود یاری می دهند. برنامه ریزی استراتژیک منابع انسانی، ماموریت واهداف سازمان را به برنامه پرسنلی برگردانده وسازمان را قادر می سازد به اهداف خود دست یابد. این برنامه ریزی را می توان به دو مرحله یا گام تقسیم کرد: ارزیابی منابع انسانی کنونی وازیابی نیازهای آتی منابع انسانی وتدوین برنامه برای تامین آنها.(استیفن پی. رابینز. دیوید ای.دی سنزو، مبانی مدیریت،ص215)

 

خاتمه : نتیجه

دراین نوشتار بحث در مورد برنامه ریزی استراتژیک می باشد. با بررسی که درمنابع مختلف انجام دادیم، معلوم می شود که برنامه ریزی استراتژی در سازمان های بزرگ بسیار ضروی می باشد، اما در سازمان های کوچک خیلی ثمر بخش نیست، امروزه با رقابتی که در اکثر سازمان های تولیدی وخدماتی ایجاد شده است، برنامه ریزی استراتژیک بهترین راه حل برای رسیدن به چشم اندازهای تعیین شده، وکامل ترین راه برای دست یابی به اهداف سازمان می باشد، با وجود مشکلاتی که در این نوع برنامه ریزی می باشد مثل نیاز به زمان طولانی، متحمل شدن هزینه های زیاد، بیشتر متمرکز بودن تصمیم گیری در سطوح بالای سازمان و... بازهم مزایایی آن زیاد است، مثل روشن بودن مسیر راه سازمان، لزوم قدرت برنامه ریزی کردن طولانی مدت برای مدیران و... می باشد.

 

فهرست منابع

1 - جمز ای.اف.استونر آر.ادواردفری من.دانیل آر.گیلبرت، مدیریت، ترجمه دکتر علی پارسائیان ودکتر سید محمد اعرابی، چاپ دوم،1379، دفتر پژهشهای فرهنگی.

2 - فرد آر.دیوید، مدیریت استراتژیک، ترجمه: دکترعلی پارسائیان ودکترسید محمد اعرابی،چاپ نهم، 1379، دفترپژوهشهای فرهنگی.

3 - اچ. ایگور انسف ادوارد جی. مک دانل، استقرار مدیریات استراتژیک، ترجمه دکتر عبد الله زندیه، چاپ سوم، 1383، سمت.

4 - مهندس حسین احمدی، برنامه ریزی استراتژیک وکاربرد آن، 1377، کانون فرهنگی انتشاراتی سایه نما.

5 - دکتر سید مهدی الوانی، مدیریت عمومی، 1385، نشر نی.

6 - استیفن پی. رابینز.دیوید ای.دی سنزو، مبانی مدیریت، ترجمه: دکترسید محمد اعرابی، محمدعلی حمید رفیعی، بهروز اسراری ارشاد، چاپ چهارم، دفترپژوهشهای فرهنگی.

7 - استیفن پی.رابینز،مبانی رفتار سازمانی، چاپ سیزدهم 1385، ترجمه: دکتر سید محمد اعرابی،دکتر علی پارسائیان، دفتر پژهشهای فرهنگی.

8 - دکترعلی رضائیان، مبانی سازمان ومدیریت، چاپ یازدهم1387، انتشارات سمت.

9 - سوزان سی.شنایدر، وژان لوئی بارسو، مدیریت درپهنه فرهنگ ها، چاپ دوم 1382، ترجمه: دکتر سید محمد اعرابی، وداوود ایزدی، دفتر پژهشهای فرهنگی.

10 - ریچارد اچ.هال، سازمان، ساختار، فرآیند وره آوردها، چاپ سوم 1383، مترجم: دکتر سید محمد اعرابی،دکتر علی پارسائیان، دفتر پژوهشهای فرهنگی.

11 – دكتراصغر زمرديان، مديريت تحول،چاپ پنجم 1383، ناشر سازمان مديريت صنعتى.

12 - فردآر.دیوید، خلاصه مدیریت استراتژیک، مفاهیم وافتها، چاپ اول 1382، ترجمه: وجه الله قربانی زاده، نشر سازمان بسیج دانشجویی.

13 - روزلف گرونیک، ریچارد کهن، برنامه ریزی استراتژیک فرایند محوری، چاپ اول 1385، مترجم: دکتر حسن رکریز، رقیه حسنی، ناشر موسسه مطالعات وپژوهشهای بازرگانی.
14-  هاشم آقازاده، تفاوتهاي برنامه ريزي استراتژيک در سازمانها، 2004،www.SYSTEM.parsiblog.com.

 


مطالب مشابه :


برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی آموزشی - برنامه ریزی استراتژیک - تعيين برنامه‌ها : اگر فرض كنيم كه استراتژيها




مدیریت استراتژیک

۴- برنامه ریزی استراتژیک متمرکز بر بلند مدت و برنامهریزی متمرکز بر کوتاه مدت است.




برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک چیست؟ برنامه ریزی استراتژیک یک ابزار مدیریتی است، و فقط یک هدف




تعریف برنامه ریزی استراتژیک

آباداک - تعریف برنامه ریزی استراتژیک - آباداک آبادی کوچکی یست در ذهن من




برنامه ریزی استراتژیک

دنیای صنعت نوین - برنامه ریزی استراتژیک - هر نوع اطلاعات از صنعت و مدیریت و موفقیت را در این




برنامه ریزی استراتژیک

وبلاگ شخصی علی رحیمیان پور - برنامه ریزی استراتژیک - کارشناسی ارشد




برنامه ریزی استراتژیک

مدیریت استراتژیک مدیریت استراتژیک تمرکز تازه سازمان بر دورنمای اجتناب ناپذیرآینده است.




مقاله برنامه ريزي استراتژيك و مهندسي مجدد

مدیریت برنامه ريزي استراتژيك آینده پژوهی - مقاله برنامه ريزي استراتژيك و مهندسي مجدد




طرح ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک: فرایندی است برای تشخیص سیاستهایی که ( اگربه موارد اجرا گذاشته شوند)




برنامه ریزی استراتژیک

manangement / MBA / marketing - برنامه ریزی استراتژیک - information اشاره. آن چه را که در ادامه می‏خوانید، به




برچسب :