نقش زنان در فرآیند توسعه روستایی-دکتر گیتی مرادی اسطلخ زیر

 

این مقاله در شماره های ۶۶و۶۷ صفحات ۱۳الی ۱۵ نشریه صدای تالش چاپ شده است

مقدمه:

زنان با توجه به نقشی که در خانواده ایفا می کنند ، می توانند به عنوان محور اصلی پیشرفت و توسعه محسوب شوند با توجه به واقعیت های ملموس جهانی متاسفانه زنان ازموقعیتی نامطلوب در سطح بین المللی برخوردارند. بطور مثال تفاوت در سطح سیاست گذاری، سرمایه گذاری و دریافت حقوق برای کار مساوی پدیده ای جهان شمول است. میزان مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی تائیدی بر عدم توجه کافی به امور زنان و ارزش افزوده  آنان است، زیرا زنان روستایی در تمام مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی و به طور کلی تمامی امور دوشادوش مردان به فعالیت می پردازند و اوقات اندک فراقتشان را نیز صرف تولید صنایع دستی مانند گلیم و قالی و .. می کنند . بنابراین ایجاد زمینه های خود آگاهی هدایت توانائی های اقتصادی و اجتماعی زنان و برنامه ریزی جهت جلب مشارکت آنان در فعالیت های گوناگون الزامی است. در مناطق روستایی زنان نقشی به مراتب بیشتر از مردان در اقتصاد خانوار و فعالیتهای درون منزل به عهده دارند و موجب رونق اقتصادی جامعه هستند. هنوز زنان جایگاه خود را در بیشتر کشورهای جهان به ویژه  کشورهای در حال توسعه به عنوان شهروندان فعال و برخوردار از استعداد مشارکت در عرصه های اقتصادی – سیاسی – اجتماعی و فرهنگی به دست نیاورده اند و کماکان فعالیتهای زنان در محاسبات اقتصادی مد نظر قرار نمی گیرد و از آنان به عنوان نیروی کار نامرئی یاد می شود. تخمین بسیار مأیوس کننده تعداد زنان فعال روستایی و برآورد بسیار کم میزان مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی تأییدی بر عدم توجه کافی به امور زنان و ارزش افزوده آنان است . زنان نیروی عمده برای ایجاد تحول و منبعی بالقوه برای پیشبرد اقتصاد روستا و افزایش هر چه بیشتر نرخ رشد تولید محصولات غذایی هستند اگر چه کشاورزی و دامداری به طور سنتی شغلی مردانه بوده اما نقش زنان هرگز محدود به خانه و خانواده نشده و زنان علاوه بر فعالیتهای درون منزل در بیرون ( کشاورزی ، دامپروری ، جنگلداری و غیره ) نیز فعال هستند. اهمیت موضوع زنان در ایران به ویژه مناطق روستایی از یک سو با محدودیت امکانات و منابع تولیدی و از سوی دیگر با رشد سریع جمعیت و انبوه بیکاران در فرآیند دستیابی به رشد و توسعه روستایی مواجه می باشد و زنان روستایی در تمامی مراحل تولید محصولات کشاورزی و تولیدات دامی دوشادوش مردان به فعالیت می پردازند به طور کلی ، توسعه فرآیندی است چند بعدی و دارای ابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و فرهنگی ... مشارکت زنان روستایی در این فرآیند ، مشارکتی فعالانه و تاثیر گذار یوده است  و مهمترین جنبه این مشارکت تاکنون بعد اقتصادی آن برای زنان روستایی بوده است.

بیان مسئله :

با اینکه ضرورت الزام اقتصادی اشتغال و مشارکت زنان در فعالیتهای اقتصادی همواره در تاریخ پشیرفت جوامع بشری مطرح بوده لکن هنوز در کشور ما بین زنان و مردان تعادل مطلوب و قابل قبولی در این زمینه در فعالیتهای مختلف ایجاد نشده است و این امر به علل مختلف اقتصادی – اجتماعی – فرهنگی و سیاسی کشور از گذشته تا بحال مربوط می شود. زنان تقریباً نصف جمعیت جهان را تشکیل می دهند؛  دستمزد آنها فقط برابر 10 درصد از درآمد جهان است؛ زنان روستایی قشری زحمتکش و فعالند که در تمامی فعالیتهای روزانه اعم از کشاورزی ،دامداری ، تولید لبنبات فرش،گلیم،شالبافی، نخ ، حصیر، چادر ،هیزم،پرورش ماکیان ، ظروف و صنایع دستی و .. همپای مردان علاوه بر امور خانه داری ، همسرداری و بچه داری سهیم می باشند و ازاین بابت نصیبی منطبق با تلاش و فعالیت خود بدست نمی آورند حمایت از زنان و آموزش آنان و همچنین مهارت سازی در آنان و توانمند ساختن زنان بعنوان قشر تاثیر گذار و انتقال دهندۀ فرهنگ و ارزشها، امری است که باید در برنامه ریزیهای تصمیم گیران و سیاستگذاران مورد توجه قرار گیرد.

حال با توجه به نکات یاد شده برای رسیدن به پاسخ این سوال که در نقاط روستایی زنان چه نقشی در اقتصاد خانواده و توسعه روستا دارند سوالات زیر مطرح می شود :

1 – نقش زنان در برنامه های توسعه چه اندازه می باشد؟

2 – زنان تا چه حد در فعالیت خود آزاد هستند؟

3 – مشارکت زنان در توسعه روستا تا چه اندازه در فرآیند توسعه موثر است؟

4 – مشکلات زنان در رابطه با فعالیت آنان در روستای مورد نظر و نارسایی های آن چیست؟

توسعه روستایی:

پیشینه توسعه بسیار وسیع است و دارای قدمتی همزمان با تغییرات طبیعی و اجتماعی در سطح کره زمین می باشد . از دیدگاه طبیعی ، سابقه توسعه  همزمان با تحولات زمین  شناسی است و از منظر اجتماعی برابر با ظهور جوامع بشری اولیه می باشد . در ابتدا بحث از توسعه بیشتر با اصطلاح تکامل و پیشرفت انجام می شد.

توسعه ای که در مناطق روستایی بیشتر مورد نظر است و لازم است برنامه ریزان روستایی مد نظر داشته باشند به شرح زیر است:

1 . توسعه باید « تغییری » در جهت بهبود شرایط برای اکثریت مردم باشد .

2 . مردمی که از توسعه سود می برند باید بیشتر از مردمی باشند که از آن متضرر می شوند.

3 . توسعه باید دست کم مردم را نسبت به تامین حداقل نیازهای زندگیشان یا نیازهای ضروی زندگیشان مطمئن سازد.

4 . توسعه باید با نیازهای مردم هماهنگی و مطابقت داشته باشد .

5 . توسعه باید باعث تشویق خود اتکایی گردد.

6 . توسعه باید بهبود طولانی و مستمر را به ارمغان آورد.

7 . توسعه نباید باعث تخریب محیط زیست طبیعی باشد.

زنان و توسعه :

یکی از مسائلی که می بایست امروزه دولتها و حکومتهای دنیا بدان توجه نمایند بحث توسعۀ روستایی بخصوص در کشورهای توسعه نیافته است . در این کشورها به جهت عدم سیاستگذاری و برنامه ریزی صحیح در ارتقاء سطح کیفی زندگی مردم این مناطق، مهاجرت روستائیان به شهرها به طور قابل ملاحظه ای افزایش و موجبات رشد شهرنشینی و بروز مسائل و ناهنجاریهای روانی ،اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی بخصوص در بخشهای کشاورزی و دامداری را فراهم می آورد و همچنین راهکارهای رشد و توسعۀ روستایی، نیازمند مطالعه و تحقیقات عمیقی در این زمینه می باشد که می تواند حکومتها را در برنامه ریزی و سیاستگذاری های اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی یاری نماید.

 ایجاد تشکلهای محلی و سازمانهای منطقه ای با حضور مؤثر زنان و با مشارکت اهالی روستا جهت حل و فصل مشکلات نیز از جمله موارد پر اهمیت و تاثیر گذاری است که باید در برنامه ریزیهای منطقه ای لحاظ شود. درفرآیند توسعه و تغییر نظام اقتصاد کشاورزی پیشرفته ، ارزش کار زن که قبلا به صورت نیروی کار بدون مزد در خانواده بود به پول تبدیل شده و در اختیار او قرار می گیرد، جز بخش کشاورزی که حوزه اصلی کار زنان روستایی است ، در دو بخش دیگر اقتصاد ، یعنی صنعت و خدمات نیز حضور زنان روستانشین بسیار حائز اهمیت است در بحث مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان، مهمترین موضوع، شرکت در برنامه ریزی، تصمیم گیری، اجرای تصمیمات و ارزشیابی نتایج حاصله است.

دانش زنان روستايي :

زنان ايران در روستاها نيز مانند ديگر نقاط كشور همواره فعاليت چشمگيری دارند . بيشترين دانش زنان روستايي در مرحله كاشت محصول و كشتهاي معيشتي و كمترين آن به روشهاي شيميايي مبارزه با آفات زراعي مربوط مي شود . 73/3% زنان كشاورز دانش بالايي از نحوه قطعه بندي اراضي و نقشه كشت دارند . 58% دانش نحوه كشت مخلوط و جنبي و حاشيه اي ، 45% تناوب زراعي ، 84% نيز از مفهوم آيش اطلاع كافي داشتند . همچنين تعدادي از زنان از عمليات پيش از كاشت ( مانند شخم و شيار ، تسطيح ، پل بندي و رج بندي زمين ) آگاه هستند . گرچه مشاركت آنان در اين مرحله بسيار اندك ارزيابي شده است . 70/5%آنان نيز آگاهي بالايي از نحوه بذرگيري محلي دارند و در كشتهاي معیشتی از آن استفاده مي كنند ، اما در اين مقايسه مشخص شد كه بيشتر مردان بذرهاي اصلاح شده را به كار مي بردند . 58/8% زنان هم با عمليات ضدعفوني بذر آشنا بودند . 78% زنان نشاكاري و كشت خزانه را بهتر از مردان (60%) مي دانستند . دانش زنان از مسائل آبياري و كوددهي و مبارزه با آفات و پيشگيري و وجين كاري و تنك كردن گياهان بالاست و آگاهي خوبي در زمينه آبياري دارند . به اين معنا كه بيشتر آنان با منابع و امكانات و محدوديتهاي آبي روستا و مدارهاي آبياري و نيازهاي آبي و محصولات كشاورزي آشنايي دارند و 78% هم روشهاي بومي تقويت خاك و محدوديت كاربرد كودهاي حيواني و شيميايي را مي دانند . در اين ميان فقط 41% زنان با آثار منفي زيست محيطي ناشي از كاربرد كودهاي شيميايي آشنا بوده و مبارزه با آفات بويژه كاربرد سموم شيميايي از وظايف عمده مردان تلقي مي شود . وجين و تنك كردن گياهان هم از وظايف خاص تقسيم كار جنسيتي زنان در روستاها ارزيابي شد و 94% آنان دانش مناسبي در اين باره دارند .

نقش زنان در روستا :

زنان روستايي در فعاليت هاي كشاورزي ، منابع روستايي و خدمات در مناطق روستايي به عنوان توليد كننده نقش بسيار كليدي دارند . زنان روستايي بهره ورترين زنان جامعه هستند و از جمله افرادي هستند كه در مشاغل توليدي اشتغال دارند ، بنابراين روشن است كه توجه به زنان روستائي به عنوان يك بازوي قدرتمند در توسعه روستايي مي تواند اثرات بسيار مثبت و انكارناپذيري را در اين راستا بهمراه داشته باشد دسترسي زنان به زمين كشاورزي به آنها در قائل  شدن اين حق براي خود و توليد محصولات كشاورزي و تحقق اهداف كشاورزي به منظور افزايش بهره وري زنان از اهميت بسزايي برخوردار است . دسترسي زنان به اعتبارات كشاورزي نيز موجب افزايش و بهبود بهره وري آنها در كشاورزي مي گردد . عضويت زنان در تعاوني ها نيز به آنها در دريافت تسهيلات جهت تامين نهاده هاي كشاورزي موردنياز ، فروش محصولات و فرآوري برخي توليدات بمنظور افزايش بهره وري كمك مي كند . بسياري از پژوهشها به اين نتيجه دست يافته اند كه آموزش زنان با بهره وري كشاورزي آنها ارتباط دارد . در واقع سالهايي كه زنان از برنامه هاي آموزشي استفاده كرده اند ، بطور معني داري با درآمد و توليدات آنها ارتباط دارد . اقتصاد روستايي كشور بشدت به توجه از نقطه نظر افزايش بهره وري فعاليت هاي اقتصاد روستايي نيازمند است ، زيرا افزايش ضايعات ، كاهش بهره وري نيروي كار و سرمايه در سيكلي بسته سبب از دست دادن جذابيت فعاليت هاي اقتصادي در اين مناطق شده و توجه خاص به اين مورد به عنوان يكي از علل دفع دامنه فعاليت هاي اقتصادي روستا عمل خواهد كرد . در اين ميان با توجه به نقش بسيار عمده زنان روستايي در فعاليت هاي كشاورزي ، تمركز و توجه ويژه به اين قشر عظيم از جامعه و فراهم ساختن خدمات حمايتي ، آموزشي و ترويجي براي آنها مي تواند به رفع موانع و مشكلات بي شمار پيش روي آنها كمك كرده و در نهايت منجر به افزايش و بهبود بهره وري آنها در امر كشاورزي و در نتيجه افزايش رفاه و آسايش جامعه روستايي گردد . بنابراين ، با شناخت نيازها ، خواسته ها و علايق زنان و تعيين مسايل ، منابع و اولويت هاي آنان بايد برنامه هاي ترويجي و آموزشي مناسب براي آنها فراهم و تهيه شود . همچنين به برنامه هاي سوادآموزي و به طور كلي آموزشهاي پايه آنها با هدف بهره مندي بهتر زنان از برنامه هاي ترويجي و آموزشي توجهي خاص مبذول گردد . ضمن آنكه بايد تا حد امكان فرصت دسترسي به انواع منابع و نهاده هاي موردنياز در فعاليت هاي كشاورزي براي آنها فراهم شود . بنابراين زنان در روستا با كمك در امر كشاورزي و ساير امور مربوط به روستا مثل دامداري ، پرورش ماكيان ، باغداري و ... و در سالهاي اخير شركت در برنامه هاي مربوط به توسعه روستايي اعم از ساماندهي تشكلهاي تعاوني مربوط به زنان ، ايجاد و راه اندازي كارخانجات كوچك صنايع دستي در روستا و مكان فروش آنها ، ساماندهي طرح اشتغال براي زنان و دختران ساكن روستا ، فعاليتهاي مربوط به پر نمودن اوقات فراغت زنان روستائي ، مشاركت در امور مربوط به روستا كه قبلاً فقط توسط مردان اداره مي شد و ... فعاليت دارند . زنان هم اكنون پابپاي مردان در كليه امور روستا دخالت دارند و حتي در مواردي ديده شده است كه برنامه ريزيهايي در رابطه با ارائه نوع خدمات توسط زنان در روستاها انجام ميگيرد . در مجموع مي توان گفت كه زنان در روستاهاي كنوني از آزادي عمل بهتري برخوردار هستند و امور روستا را اكنون با مديريت انجام مي دهند نه به مانند گذشته از روي اجبار و وظيفه ، ديگر به زن ها بصورت دريافت كنندگان منفعل كمك براي ارتقاي رفاه شان نگريسته نمي شود ، بلكه به آنها بصورت ترويج كنندگان پوياي دگرگوني هاي اجتماعي اي كه مي توانند زندگي زنان و مردان هردو را متحول سازند ، نگريسته مي شود .

موانع فعاليت زنان در روستا :

موانع متعددي ، در مسير مشاركت و نقش آفريني زنان وجود دارد كه مي توان آنرا به عوامل فردي ، خانوادگي ، اجتماعي تقسيم بندي نمود .

الف ـ عوامل فردي :

1ـ از جمله عوامل پايين بودن سطح سواد زنان روستايي است .

2ـ حجم زياد فعاليت زنان و افزايش كار داخل و خارج از خانه به دلايل مختلف از جمله مهاجرت فصلي مردان و تنوع زياد كار زنان روستايي ( بچه داري ، امور منزل ، كشاورزي ، صنايع دستي ، دامپروري و ... )

3ـ كم بودن اطلاعات ، دانش ، آگاهي هاي علمي و كاربردي آنها سبب شده است كه زنان با وجود برعهده داشتن بطور متوسط 50% توليد كشاورزي ، فقط توانسته اند 5 درصد از منابع آموزشها و تعليمات ترويجي را به خود اختصاص دهند .

 4ـ سوء تغذيه و پايين بودن ضريب سلامت و بهداشت فردي .

ب) عوامل خانوادگي :

1ـ بافت مردسالاري جامعه و تعصبات خانوادگي بصورت موافقت نكردن پدر يا همسر با حضور زنان در فعاليت هاي اجتماعي و اقتصادي به دلايل مختلف فرهنگي

2ـ باور و نگرش منفي نسبت به توانايي زنان و تبعيض هاي جنسيتي .

3ـ فقر اقتصادي خانواده

ج ) موانع اجتماعي :

1ـ آداب و سنن غلط نظير خرافات ، تقديرگرايي و ...

2ـ دسترسي پايين زنان به اعتبارات و تسهيلات نهادها و عوامل توليد .

3ـ دور از دسترس بودن خدمات ترويجي ، جهت گيري فعاليت هاي اجتماعي و برنامه هاي مشاركتي به سمت مردان

4ـ كمبود متخصصان زن در جهت آموزش زنان روستايي

5ـ مشكلات دسترسي به خدمات و تسهيلات اجتماعي و بهداشتي

6ـ پايين بودن دستمزد زنان روستايي در مقايسه با مردان

7ـ حضور بسيار اندك سازمان هاي غيردولتي زنان براي پيگيري مسائل و مشكلات زنان روستايي

8ـ حضور كم زنان در مديريت روستا و نهاد دهياري .

نتيجه گيري :

با توجه به اينكه روستا يك مكان مناسب براي كشاورزي و فعاليتهاي جانبي وابسته به آن است مي توان گفت كه نقش زنان در روستاها بيشتر معطوف به اين نكته بوده و در صورت توسعه بخش كشاورزي در روستاها و امكان نهادينه كردن زير ساخت هاي مناسب مي توان نگاه درستي به فرايند توسعه داشته باشيم .

بخش كشاورزي به عنوان يكي از مهم ترين بخش هاي توليدي كشور در تامين امنيت غذايي مورد نياز مسئوليت بسيار سنگيني بر دوش دارد ، كه با توجه به بهره وري نيروي انساني مي تواند اين بخش را در دست يابي به اين هدف عمده خود در حد بسيار مناسبي ياري دهد . در اين راستا زنان نيز نقش مهمي را ايفا مي كنند . با اين وجود به دليل محدوديت هاي بي شماري كه زنان روستائي با آن مواجهند هنوز امكان بروز توانمندي های خود را در اين زمينه نيافته اند . در اين ميان با توجه به نقش بسيار عمده اين گروه فراموش شده در فعاليت هاي كشاورزي ، تمركز و توجه ويژه به اين قشر عظيم از جامعه و فراهم ساختن خدمات حمايتي ، آموزشي و ترويجي براي آنها مي تواند به رفع موانع و مشكلات بي شمار پيش روي آنها كمك كرده و در نهايت منجر به افزايش و بهبود بهره وري آنها در امر كشاورزي و در نتيجه افزايش رفاه و آسايش جامعه روستايي گردد . براي آنكه بتوان موانع و مشكلات فعاليت زنان در روستاها را رفع نمود بايد با يك برنامه ريزي دقيق و مدون به تقويت بنيه كاري زنان پرداخت تا با همكاري آنها بتوان در يك مسير صحيح قدم گذاشت. دسترسي روستائيان به آموزش در سطوح مختلف ، امكان برخورداري آنان از فرصتهاي شغلي مناسب و همچنين تجهيزات صنعتي ، فني و درماني موجب خواهد شد كه شهرها از حالت تمركز و جذب سرمايه هاي داخلي و خارجي بيرون رفته و امكان توزيع عادلانه منابع و تسهيلات ميان شهر و روستا فراهم گردد و دولت بجاي تحمل هزينه هاي سنگين كنترل جمعيت شهرنشين ، اين هزينه ها را در جهت توسعه روستائي و حمايت از زنان روستائي كه آسيب بيشتري در مواجهه با عدم امكانات مي بينند و نسبت به مردان از نرخ مهاجرت بسيار كمتري برخوردارند و مجبور به انطباق با شرايط موجود و استفاده از امكانات موجود مي باشند ، به مصرف برساند . در جهان امروز نيل به اهداف توسعه بدون استفاده از توانايي هاي نيمي از افراد جامعه ، يعني زنان غيرممكن است .

در فعاليت هاي اقتصادي مشاركت زنان در امور روزمره اقتصادي در بسياري از كشورها دسترسي نسبتاً كم آنها به منابع اقتصادي است . كه بايد با در اختيار  قرار دادن امكانات اقتصادي به زنان توان آنها را در اين زمينه نيز تقويت نماييم. حوزه ديگري كه در آنها حضور زنان در امور اقتصادي را دگرگون كرده ، فعاليت هاي كشاورزي است . فرصت هايي كه زنها در اين حوزه بدست مي آورند مي توانند تاثير تعيين كننده اي بر كاركرد اقتصاد و مناسبات اجتماعي مرتبط با آنها داشته باشند . مباحث مشابهي در شناخت نقش زنان در تحولات محيط زيستي ، به خصوص در حفظ منابع طبيعي ، با ارتباط به زندگي و كار زنان مطرح مي شوند . در حقيقت توانمندسازي زنان يكي از مباحث اصلي فرايند توسعه براي بسياري از كشورها در جهان امروز است . عوامل موجود شامل تحصيلات زنان ، الگوي مالكيت آنها ، فرصت هاي شغلي آنها و كاركردهاي بازار كار هستند ، اما چنانچه از اين متغيرهاي نسبتاً كلاسيك فراتر برويم ، اين عوامل همچنين شامل ماهيت مناسبات شغلي ، نحوه برخورد خانواده و بطور كلي اجتماع با فعاليت هاي اقتصادي زنان و شرايط اقتصادي و اجتماعي كه تغيير در اين روحيات را ترغيب يا در مقابل آن مقاومت مي كنند  هستند . تمركز توجه بر نقش عامليت زنان نتايج مستقيم روي رفاه زنان دارد ، اما گستره آن بسيار فراتر از رفاه زنان خواهد بود .

نتيجه آخر اينكه زنان و مردان هردو در برنامه هاي كشاورزي و توسعه روستايي نقش دارند ، اما هركدام بر اساس نوع فعاليتهايي كه انجام مي دهند آگاهيها و نيازهاي متفاوتي دارند از آنجا كه كليه فعاليتهاي انسان براي تامين نيازمنديهايش انجام مي گيرد و مهاجرت روستائيان به شهرها نيز به جهت اميد به دستيابي زندگي بهتر و با كيفيت تر است ، لذا مي بايست دولتها و حكومتها در سياستگذاري هاي خود و برنامه ريزيها ، توجه خاصي به برنامه ريزي منطقه اي داشته باشند و اين امر ميسر نمي گردد مگر با شناخت عناصر اقليمي ، جمعيتي ، فرهنگي ، اقتصادي و سياسي هر منطقه و همچنين نوع ارتباط اين عناصر با عناصر خارج از منطقه و بيروني . چنين مطالعه و شناختي موجبات برنامه ريزي هرچه بهتر و منطبق با نيازهاي منطقه را فراهم كرده و از هدر رفتن سرمايه گذاريهاي انجام شده جلوگيري مي كند . اگر امكانات آموزش ، بهداشت ، اشتغال ، درمان و ... در روستا فراهم گردد و ارتقاء سطح كيفي زندگي روستائي همانند شهر مورد توجه قرار گيرد ، مهاجرت تعديل مي شود . از طرفي حمايت از توليدات كشاورزي و دامي روستائيان و همچنين صنايع محلي و جذب بازارهاي مناسب براي آن از طرف حكومتها مي تواند در دلبستگي روستائيان به زندگي روستائي موثر واقع شود . در نهايت نگاه مثبت برنامه ريزان امر توسعه به مشاركت زنان روستائي ، كمك شاياني به ارتقاي موقعيت يك خانواده بهره مند روستائي خواهد رساند و عاملي جهت كاهش شكاف ميان خانواده هاي شهري و روستائي خواهد گرديد .

منابع ==========================================

1ـ اعظمي ، موسي و برادران ، مسعود ـ آبان تا بهمن 1376 ـ بررسي تاريخچه فعاليتهاي آموزش و ترويجي خاص زنان روستايي ـ ماهنامه جهاد ـ سال هفدهم ـ شماره هاي 200 تا 203 .

2ـ آمارتيا سن ـ توسعه به مثابه آزادي ـ حسين راغفر ـ انتشارات كوير ـ چاپ اول ـ 1381 .

3ـ اوكلي ، پيتر و همكاران ـ 1370 ـ رهيافتهاي مشاركت در توسعه روستايي ـ ناشر مركز تحقيقات و بررسي مسائل روستايي ـ نشر ارغوان.

4ـ پاپلي يزدي ، محمد حسين و ابراهيمي ، محمد امير ، 1381 ـ نظريه هاي توسعه روستائي ـ تهران ـ انتشارات سمت .

5ـ زنان در نيروي كار ـ گزارش جهاني كار ـ دفتر بين المللي كار ژنو  ـ 1985.

6ـ كار ، مهرانگيز ـ 1373 ـ زنان در بازار كار ايران ـ انتشارات روشنگران .

 


مطالب مشابه :


نقش کشاورزی در اقتصاد

دانلود نمونه سوال پیام نور دامپروری عمومی نیمسال نقش کشاورزی در اقتصاد.




جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد ملی

جایگاه بخش کشاورزی در اقتصاد ملی - دامپروری در اقتصاد نقش بسیار مؤثری در




فناوري اطلاعات در توسعه كشاورزي

موثری در اقتصاد جامعه و دامپروری از جمله نیز نقش ویژه‌ای در تعادل




بررسی جایگاه اقتصاد مقاومتی در توسعه کشاورزی و پایداری امنیت ملی

ارائۀ مطالب در بخش های دامپروری در شور و نقش حساس مهم در اقتصاد کشور است




نقش واردات در اقتصاد كشور

نقش واردات در اقتصاد رشته دامپروری;




در جستجوی یک دامپروری پایدار

دگرگونی سریع بخش دامپروری در او بر شناسایی و تعریف نقش دولت در (سال1393 سال اقتصاد و




نقش زنان در فرآیند توسعه روستایی-دکتر گیتی مرادی اسطلخ زیر

در مناطق روستایی زنان نقشی به مراتب بیشتر از مردان در اقتصاد دامپروری نقش زنان در




نقش دام در کشاورزی پایدار

دام ها نقش مهمی را در اقتصاد، هم در سطح مزرعه و بوسیله حمایت بهتر از دامپروری پایدار




دانلود کتاب اقتصاد کشاورزی

دانلود کتاب اقتصاد دانلود نمونه سوال پیام نور دامپروری نقش کشاورزی در اقتصاد.




ضرورت پیشرفت چند محوری در استان - ۶

مرتع، دامپروری، صنایع و دارویی نقش مهمی را در خود را در اقتصاد




برچسب :