زد و بندهاي اقتصادي بهائيان با مدعيان اصلاحات

 

درجستجوي چريك‌هاي مخفي استكبار(23) / گارد سري بهائيت (8)

زد و بندهاي اقتصادي بهائيان با مدعيان اصلاحات

درقسمت‌هاي پيشين گزارش‌هاي «گارد سري بهائيت» پس از آشنائي با سوابق "هژبر يزداني"، سرمايه‌دار بزرگ فرقه صهيونيستي بهائيت، پيش فرض وجود يك گروه شبه نظامي از بهائيان را در جريان انقلاب اسلامي، مطرح كرده و مستندات ساواك در خصوص چريك‌هائي كه هژبر يزداني در سنگسر و لار آموزش داده بود را ارائه كرديم.
سپس با تشريح جلوه‌هائي از حضور شبه نظاميان بهائي در فتنه 88 از حضور حداقل 100 بهائي درعاشوراي 88 و بازداشت 80 تن از آنان خبر داديم و سرنخ‌هايي از "عقبه فرماندهي" آنها را ارائه داديم وبا اشاره به سرنخ‌هايي از ارتباطات تبارسالارانه "گروه ياران" و طايفه‌هاي "سبحانی"، "خانجانی"، "روحانی"، " شادمهر" و...، پيوندهاي آنان با رژيم صهيونيستي، بي بي سي، نهادهاي مدعي حقوق بشر و... را ذكر كردم و در ادامه با اشاره اجمالي به ارتباطات عاطفي دختران و پسران بهائي با كروبي، موسوي و... چگونگی ارتباط صهیونیستها و بیت العدل با سران فتنه را بازگو كرديم. در ادامه زد و بندهاي اقتصادي بهائيان با مدعيان اصلاحات را به عنوان محفلي براي تقويت پشتوانه مالي شبه نظاميان اين گروهك مورد اشاره قرار خواهيم داد.

 رونق تشکیلات در بازی های 19 گانه
فرقه صهیونیستی بهائیت عدد 19 را مقدس می شمارد. این عدد از مجموع عدد حواریون 18 گانه باب به علاوه خود وی به دست می آید. آنان یاران 18 گانه باب را "اصحاب الحی" (عدد حی به حساب ابجد 18) می نامند. در مورد اینکه یاران واقعی او چند تن بودند. البته شواهد تاریخی محکمی در دست نیست. به علاوه اساساً برخی از یاران او مانند ملا حسین بشرویه ای و ملا عبدالخالق یزدی او را مدیریت می کردند.
این ملا عبدالخالق یک یهودی نومسلمان بود که در هنگام اقامت "شیخ احمد احسائی" در یزد میزبان او بود و همین شیخ احمد را هم به تأسیس فرقه شیخیه تشویق کرد. می دانیم که "باب" شاگرد سید کاظم رشتی جانشین شیخ احمد احسائی بود. ملاعبدالخالق بعد از اغوای شیخ احمد راهی مشهد شد و خود را روحانی مسلمان نامید و حتی مدتی در حرم رضوی به وعظ و خطابه پرداخت. وی بعد از آنکه پروژه بابیت و بهائیت تکمیل شد به بهائیت روی آورد و جمع کثیری از مسلمانان و یهودیان مشهد را به این فرقه فراخواند.
بهائیت برای خود 19 ماه 19 روزه دارند. سال آنان مانند سالهای شمسی 365 و 366(کبیسه) دارد. مجموع 19 ماه 19 روزه 361 روز می شود و آنان 4 یا 5 روز باقی مانده را جدای از ماههای خود محسوب می کنند. همانند گاهشماری قدیم ایرانیان که 12 ماه 30 روزه داشت 5 یا 6 روز اضافه را به نام "پنجه در رفته" جدای از ماهها محسوب می کردند.
عناصر فرقه هر 19 روز (هر ماه بهائی) یک "ضیافت" با موضوع نیایش و تبادل اخبار و احکام دارند و در این ضیافت آخرین فرامین بیت العدل (مرکزیت فرقه در حیفا در رژیم صهیونیستی) به سمع و نظر اعضا می رسد و آنان ملزم به رعایت آن هستند. آنان همچنین از طریق همین ضیافت آخرین اخبار و گزارشهای میدانی خود را از وضعیت فرهنگی اقتصادی و سیاسی پیرامون خود را به بیت العدل می رسانند. بدین ترتیب در پوشش یک فعالیت به ظاهر فرقه ای یک تشکیلات پرتکاپو و البته مطیع حزبی با مرکزیت رژیم صهیونیستی در ایران فعالیت می کند.
بهائیان عدد نفوس خود را در ایران حدود 300 هزار نفر ذکر می کنند که البته رقم اغراق آمیزی است. با تحقیقات میدانی نگارنده و اطلاعات دریافتی از مراکز مختلف این عدد حدود 80 هزار نفر برآورد می شود. از این تعداد گروهی از افراد به ویژه در روستاها نیز دلبستگی تشکیلاتی چندانی به فرقه ندارند. البته طی سالهای اخیر به مدد گسترش ارتباطات سایبری و فعالیت پررونق اقتصادی سران فرقه تشکیلات کوشیده است همین افراد را نیز به حضور مداوم و فعال در ضیافت های 19 روزه و اطاعت از فرامین فرقه بکشاند.

 فرامين اقتصادي و مالي بهائیت
طبق فرامين فرقه بهائی، هرفرد بهایی مي‌بايد 19 درصد (حدود خمس آن) از ثروت مازاد بر نیاز خود را به عنوان حق الله(!) در راه تشكيلات بهائي هزينه کند. بدین ترتیب تشکیلات با گردش مالی فوق العاده می تواند سرپای خود بایستد و حتی وجوهی را نیز به حیفا بفرستد. اما سرمایه ای که آنان از ایران خارج می سازند بیش از 19 درصد درآمد آنان است. بخشی از سرمایه فرقه دست عناصری است که قدرت بیشتری برای زدو بندهای اقتصادی دارند آنان با سهمی اندک درآمد سرشار این سرمایه را به مرکزیت تشکیلات منتقل می کنند. آنان مشابه این اقدام را با "هژبر یزدانی" انجام می دادند. گزارش هایی از اعطای کمک های مالی تشکیلات بهائی ایران به رژیم صهیونیستی نیز در دست است.
بر اساس حكم كتاب "بيان" به نقل از "باب" «فی البیع و الشری اذا تحقق الرضا بینهما بایّ نحو کان»؛ خرید و فروش به تحقق رضایت بین دو نفر تحت هر شرايطي جايز است. بدين ترتيب، در صورتی که رضایت از روی اجبار و اضطرار باشد نيز كفايت مي‌كند. به علاوه خريدار يا فروشنده و هر دو مي‌توانند کودکان باشند ولو به دليل صغر سني، رشد عقلي كافي نداشته باشند. (ترجمه الحیاة. ج5. ص 608)
بهائیان ربا خواري را نيز جايز و جزو معاملات مشروع و حتي طيب و طاهر مي دانند. در "گنجینه احکام" از قول بهاء (ميرزا حسين نوري) آمده است: «اکثری از مردم محتاج به این فقره مشاهده می شوند، چه اگر سودی در میان نباشد، امور معطل و معوق خواهد ماند. لذا فضلا علی العباد(!)، ربا را مثل معاملات دیگر که ما بین مردم متداول است، قرار فرمودیم یعنی سود پول، که این حکم آشکار از آسمان مشیت نازل شد، حلال و طیب و طاهر است تا اهل زمین به کمال روح و ریحان و شادی و انبساط ذکر محبوب عالمیان مشغول باشند.» (گنجینه احکام. ص 161)
این آموزه ها اعضای فرقه را به سوی رباخواری قاچاق و اعطای رشوه در راستای تکاپوی بیشتر اقتصادی سوق می دهد. به علاوه به دلیل تجربه بسیار بهائیت در امور امنیتی و اقتصادی و ارتباطات شبکه ای و مخفی عناصر فرقه به سرعت در فعالیت اقتصادی بالاکشیده می شوند.  به همین دلیل عناصر بهائيت با گشایش فضای اقتصادی و سیاسی در دولتهای هاشمی و خاتمی به سرعت در امور چون قاچاق دارو، سكه، صنایع اپتیک و عینک، صنایع بهداشتی و آرایشی، صنایع شیمیایی و سموم کشاورزی، تجهيزات پزشكي و... فعال شدند.
 رمزگشایی از افشاگری های ح.ز کارمند "رانی"
در شماره پیشین اظهارات یک کارشناس امنیتی درباره شرکت وهابی- بهائی رانی (العوجان ایرانیان) را آوردیم و وعده دادیم که افشاگریهای ح.ز یکی از کارمندان مسلمان این شرکت را که منشأ پیگردهای وزارت اطلاعات واقع گردید را بازگو کنیم.
شركت سعودي- وهابي تولید کننده نوشیدنی با نام "العوجان" ابتدا در سال 1905 م. در قالب یک شرکت بازرگانی در بحرین تأسیس شد. العوجان بزرگترین شرکت دارای مالکیت خصوصی در زمینه نوشیدنیها در منطقه خلیج فارس است و محصولات خود را با نام تجاری "الفیمتو"  (Vimto) عرضه می کند. تحقیقات جوانان متخصص عربستان از مسکر بودن و سرطان زا بودن نوشیدنی "الفیمتو" حکایت دارد. اما الفیمتو طی سالهای اخیر حتی توانسته است به نوشیدنی اصلی سفره های افطار در کشورهای عربی تبدیل شود. شركت وهابي- سعودي العوجان، داراي دو کارخانه تولید نوشیدنی با نام "دمام" در عربستان و دبی بود و امتياز راه‌اندازي شعبه خود را در ايران به "ندیم سقاف" داد. ندیم سقاف یک بهائی همدانی الاصل و ساکن یمن بود که با هدایت عربستان به کارگزاران دولت خاتمی معرفی شد.
او توانست با حمایت دولت خاتمی شعبه ایرانی این شرکت را با نام رسمی "العوجان ايرانيان" در قالب دو کارخانه بزرگ در شهرک صنعتی کاوه (ساوه) تأسیس کرده و محصولاتش را با نام تجاري "رانی" عرضه ‌كند. شعار دولت وقت برای حمایت از ندیم سقاف جذب سرمایه خارجی بود! اما عملاً سرمایه گذار آن بانک کشاورزی است (منبع: سايت بانك كشاورزي. 18 خرداد 1390. خبر بازيد طالبي، رئيس بانك كشاورزي از اين كارخانه در روز 3 خرداد 1390) و بهائیت و وهابیت تنها سیاستگذار آن هستند. آنان به واسطه بازاریاب های مسلمان و از طريق ارتباط با مسئولان خريد در سازمان‌هاي دولتي، محصولات خود را به سبد خريد اين سازمانها و سفره های ایرانی نیز  تحميل كرده و ذائقه ایرانيان را جذب كرده اند.
به گفته عوامل این شرکت در مجموع دو کارخانه قوطی سازی و تولید نوشیدنی رانی 182 نفر به طور مستقیم مشغول به کارند. با این حال دفتر مرکزی و دفاتر نمایندگی شرکت نیز کارکنان دیگری دارد. از جمله دفتر تهران شرکت حدود 30 کارمند داشت.
از اظهارات ح.ز معلوم می شود که عناصر بهائيت در پوشش این شرکت به ظاهر تولید نوشیدنی عملاً به ترویج بهائیت و بسط نفوذ این شبکه در کشور پرداخته اند و در پوشش این تبلیغات و نفوذ به جاسوسی و گردآوری اطلاعات از سطح کشور و انتقال آنها به خارج و حمایت از فتنه 88 موسوی و خاتمی مبادرت می کردند. آنها با پرداختهای فوق العاده کارکنان مسلمان را تطمیع و با سیاست های فرهنگی منظم خانواده ها و همسران آنان را به اعراض از حجاب و فرهنگ اسلامی سوق می دادند.
"ح.ز" که ابتدا خود گمان می کرد بهائیان یک گروه مظلوم هستند وقتی با جسارت آنان به اهل بیت(س) و توهم آنان به براندازی نظام جمهوری اسلامی در فتنه 88 پی می برد با غيرتمندي به افشاگری علیه این شرکت دست می زند. در ادامه چکیده ای از افشاگری های وی را ذکر می کنیم.

 افشاگريهاي "ح.ز" درباره "راني"
«آگهی استخدام این شرکت را دریک روزنامه دیدم و بعد از تماس و مصاحبه به عنوان "ویزیتور" استخدام شدم. بعد از چندماه کار کردن متوجه شدم که هیئت مدیره این شرکت بهائی هستند. آقایان "ولی نیا"، "پیمان قاسم رشیدی" و "سبحانی" اعضای این هیئت مدیره بودند که زیر نظرمستقیم "ندیم سقاف"، که یک بهائی اهل یمن و اصالتا همدانی است، فعالیت می کردند. البته آقای سقاف در بدو تاسیس شرکت، ایران نبود و بعد از گذشت یکسال وارد کشور شد و فعالیت خود را آغاز کرد.»
«بعد از 5 ماه آقای ولی نیا جزوه‌هایی به نام "آئین و تشکیلات بهائیت" به همه کارکنان داد که درآن توضیحاتی درباره جریان بهائیت داده شده بود و تاکید کردند که کسی ازمحتوای این جزوه ها مطلع نشود، چون حاکمیت در ایران با ما مشکل دارد!... بعد از یک مدت کوتاه آقای ولی نیا گفت که یکی از اقوام همسرم فوت کرده و ما را برای مراسم به قبرستان بهائیها برد که طرف آزادگان بود. بعد از صرف ناهار در یک رستوران، ولی نیا و دوستانش درباره رفتار مسلمانان با بهائیان صحبت کردند؛ اینکه قبرستانهای آنها را تخریب می کنند و درختهای کنار قبرستان را می شکنند و... رفتن به قبرستان با فاصله زمانی کوتاه، دوباره تکرار شد.  و این بار بعد از ناهار در رستوران، درباره عملکرد جمهوری اسلامی با بهائیان صحبت کردند و اینکه اجازه تحصیل در دانشگاه به جوانان بهائی داده نمی شود.  با توجه به جزوه هایی که از آنها خوانده بودیم و رفتارهای خوبی که از آنها می دیدیم، در ذهن ما این سوال بود که چرا جمهوری اسلامی با آنها این گونه برخورد می کند و چرا به این انسانهای خوب ظلم می کند.  چون ما فکر می کردیم آنها انسانهای خوبی هستند، حتی برای آنها تبلیغ هم می کردیم تا اینکه پس از گذشت چند سال دست آنها برای ما رو شد و از پشت پرده کارهای به اصطلاح بشر دوستانه آنها آگاه شدیم.»
 تطميع اقتصادي كاركنان مسلمان
«ندیم سقاف پس از ورود به ایران طرحی داد مبنی بر اینکه پرسنل احتیاج دارند که خانواده های هم دیگر را بشناسند، بنابراین به بهانه های مختلف به خصوص در اعیاد مسلمانان، همه کارکنان را با خانواده هایشان به رستورانهای گران قیمت دعوت می کردند. بعضی وقتها هم یک رستوران را کامل برای یک شب رزرو می کردند. روی کارت دعوتها هم قید شده بود که "اگر کسی می خواهد تنها بیاید، لطف کند و اصلا نیاید." علاوه بر این از ما می خواستند که مهد کودک ها و مراکز فرهنگی را شناسایی کنیم تا بین آنها آب میوه رایگان توزیع کنند!»
«[دراین مراسم ها] ندیم سقاف و آن سه نفر دیگر (ولي‌نيا، سبحاني وقاسم رشيدي) همیشه تلاش می کردند تا خودشان را خوب نشان دهند تا خانواده ها را تحت تاثیر محبت خود قرار دهند به طوری که در خانواده ها همیشه، صحبت از این بود که بهائی ها چه آدم های خوبی هستند.
من و خانواده ام به قدری تحت تاثیر قرار گرفته بودیم که من، خواهر زاده، شوهر خواهر و برادر خانمم را برای کار به آنجا معرفی کردم و آنها استخدام شدند. حقوق خود من یک میلیون و 500 هزارتومان بود و هر 3 ماه یک‌بار، مبلغی را به عنوان سود به دفتر فروش می دادند که گاهی تا 70 میلیون هم می رسید و آن را بین خودمان که 30 نفر بودیم تقسیم می کردیم.
 البته هر کس بنا بر مسئولیتی که داشت از این پول سهم می برد. علاوه بر این هر چند وقت یک بار بنابرمناسبتی، مبلغی را از یک تا پنج میلیون تومان هدیه می دادند.»
«ما هر چه که می خواستیم در اختیارما بود. ماشین، موتور، لپ تاپ، بهترین گوشی و... حتی برای فرزندان پرسنل، بنابر اقتضای سنی امکاناتی فراهم کرده بودند. به من پیشنهاد کردند که دخترم را که 3 سال دارد، به مهدکودک بهائی ها ببرم! بدون هزینه مهد و سرویس رایگان. و به همکارم که فرزند نوجوانی داشت، پیشنهاد بهترین کلاسهای موسیقی را دادند. هر چند که ما از قبول این امکانات خودداری کردیم.»
 تهاجم به فرهنگ خانواده‌هاي مسلمان
«بعد از یک مدتی که اعتماد ما و حمایت خانواده ها را به دست آوردند، خواسته های غیرمعقولی را مطرح کردند. به عنوان مثال، جابه جایی بسته هایی با محتوای پوستر یا جزوه به استانهای کشور. از من خواستند که این بسته ها را به قم ببرم و آن را تحویل نماینده اصفهان بدهم و مکان قرارها هم جلوی مسجد جمکران بود که من باز هم قبول نکردم. و این زمانی بود که "ندیم سقاف" وارد ایران شد و تغییراتی در کادر پرسنلی به وجود آورد. او با هفت نفر از کارکنان دفتر فروش تسویه حساب و چند منشی جدید خانم مسلمان و بهائی استخدام کرد. ندیم سقاف معمولا در اتاق کارش نبود و در ماه حدودا 20 روز به شرکت نمی آمد. به ما می گفتند که به سفرهای خارجه رفته اما بعدها از طریق راننده اش، متوجه شدم که به استانهای غربی کشور می رفت و در روستاهای مرزی با افراد خاصی جلسه برگزار می کرد. از طرفی، افراد خاصی را مسئول نمایندگی شرکت در استانها کرد که اصلا این کاره نبودند و صرفا به دنبال تبلیغ بهائیت بودند.»
«بیشترین تاثیر [تغییرات داخلی شرکت و استخدام چند خانم منشی بهائی] در پوشش ظاهری خانم های مسلمان بود. ابتدا همسر "ندیم سقاف" در داخل دفتر، حجابش را برداشت و بعد خانم های دیگر بهائی نیز بدون حجاب بودند. این مسئله باعث شد که به تدریج برخی از خانم های مسلمان که ابتدا بسیار محجبه بودند، به تدریج حجاب خود را کنار بگذارند. بیشترین وقت این خانم‌ها هم به دیدن فیلم ها و تصاویر مبتذل می گذشت! کم کم مهمانی ها و پارتی های شبانه با دعوت از کارمندان مسلمان با خانواده های شان شروع شد که فیلم بعضی از این مجالس هم موجوداست. تاثیرات تنها به برداشتن حجاب و شرکت در پارتی ها ختم نشد. یکی از خانم هایی که منشی سقاف بود، از آنجا که خیلی در قید و بند دین نبود، بعد از مدتی با وعده خارج رفتن، ظاهرا به بهائیت گرایش پیدا کرد و از ایران رفت.»

 اعطاي سكه‌هاي "راني" به خاتمي
«تا قبل از انتخابات ریاست جمهوری[دهم در سال 1388]، همه چیزخوب بود و به عقاید ما احترام می گذاشتند. حتی در ماه رمضان جلوی ما روزه خواری هم نمی کردند. تا این که از زمان تبلیغ کاندیداهای ریاست جمهوری، همه‌ چیز هم از نظر سیاسی و هم مذهبی تغییر کرد! نه تنها موضع خود را علیه حکومت و دولت احمدی نژاد نشان دادند و از موسوی حمایت کردند بلکه ما را هم برای رأی دادن به موسوی تشویق کردند و همزمان با حوادث بعد از انتخابات، به عقاید ما توهین کردند و اوج این توهین، در شب بیست و یکم ماه رمضان سال گذشته بود. ولی نیا یکی از مدیران، به تمسخر به ما گفت: «بروید و امشب برای علی تان گریه کنید، شاید که جوابتان را بدهد.» این جمله من را خیلی ناراحت کرد و از آنجا که من یک آدم مذهبی هستم، تصمیم گرفتم که این افراد را سر جایشان بنشانم.»
«آنها از موسوی حمایت می کردند. چون بهائیان قبل از ریاست جمهوری احمدی نژاد و در دوران خاتمی، امتیازهای زیادی را به دست آورده بودند. از جمله امتیاز تاسیس این شرکت (راني) هم در دولت خاتمی به بهائیان داده شد. تا آنجا که بعد از تاسیس شرکت، در یک جشن مفصل، به خاتمی یک لوح تقدیر دادند و با هدایا و سکه های زیادی از او تشکر کردند(!) ما هم در آن جشن بودیم و به همه کارکنان چند سکه تمام بهار آزادی دادند.»

 گردآوري اسناد براي افشاگري
«بعد از آن درخواست های نامعقول و پیشنهاد بردن دخترم به مهد کودک بهائیها و وضعیت پیش آمده در دفتر، به عملکرد آنها شک کردم و اختلاف ما آغاز شد. کم کم شروع کردم به جمع آوری یک سری مدارک و از آنجا که برادر خانمم نگهبان شب بود، به راحتی به اسناد دسترسی پیدا کردم و تازه آنجا بود که به ماهیت اصلی آنها پی بردم. آنها را با جزئیات کامل به وزارت اطلاعات دادم و مدیران شرکت را هم در جریان این کار قرار دادم و استعفانامه ای را که قبلا از ما گرفته بودند، پر کردم و از شرکت بیرون آمدم.»
«هرکارمندی بعد از چند ماه کار، باید برگه ای را تحت عنوان استعفانامه امضا می کرد تا هر زمانی که مسئولان شرکت می خواستند فرد مجبور به استعفا می شد، در نتیجه مشکلات قانونی هم به وجود نمی آمد. آنها بعد از افشاگری و استعفای من، ابتدا با زبان خوش جلو آمدند. چند بار بدون اینکه من در جریان باشم، با همسرم تلفنی صحبت کردند و از او خواستند که مرا برای بازگشت به شرکت، متقاعد کند. چند باری هم با دسته گل به منزل ما آمدند. اما زمانی که پا فشاری من را برای عدم بازگشت دیدند، ابتدا آن سه نفر از بستگانم را که معرفی کرده بودم، اخراج کردند و سپس از زبان تهدید استفاده کردند.»
«آنها می گفتند: "ما یک شرکت بزرگ هستیم و آقای پیمان قاسم رشیدی یک سرمایه دار بزرگ است، تو نمی توانی با این حرفها ما را خراب کنی. دستت به جایی بند نیست و کسی حرف تو را گوش نمی کند. ماهمه جا نفوذ داریم..." اما همکاری وزارت با من و اقدام آنها برای دستگیری ندیم سقاف، نشان داد که تمام تهدیدهای آنها توخالی است.»

 خانجانی ها؛ از نوشابه تا عينك
علاقه بهائیت به تولید نوشیدنی در ایران سابقه ای دیرینه دارد. آنان در تولید پپسی کولا و زمزم سابقه آشکاری داشتند. در مستدات تاریخی و اسناد ساواک فتاوای مراجع عظام از جمله حضرت آیت الله العظمی موسوی گلپایگانی در مورد تحریم این نوشیدنی ها موجود است. اما بسط نفوذ اقتصادی-امنیتی بهائیت در ایران تنها به تولید نوشیدنی محدود نمی ماند. یکی از طایفه های بهائی که در چند حوزه مختلف اقتصادی و نیز در مدیریت بهائیان و جاسوسی برای رژیم صهیونیستی و حمایت از اردوکشی های خیابانی فعال است، خانواده "خانجانی" است.
این طايفه را پيشتر ضمن بیان حضور اعضای آن (نوید و علا و فریماه و...) در آشوبهای خیابانی و تعرض به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین(ع) در عاشورای 88  معرفي كرده‌ايم. اشاره ای به ابعاد فعالیت اقتصادی آنان مناسب خواهد بود. بزرگ اين طايفه، جمال‌الدين خانجانی (م: 1312ه.ش)، عضو محفل ملي بهائيان در سال ۱۳۶۳ و عضو موسس "گروه ياران" در دهه 1380 بود و در مديريت و هدايت اين فرقه نقش كليدي داشت.
جمال الدین، كه اهل روستاي كوچك دازگاره افشار از توابع سنگسر استان سمنان بود با اتكا به فرقه بهائيت به يكي از بزرگ ترين سرمايه‌داران بهائي تبديل شد. همسر وي "اشرف سبحانی" از طايفه با نفوذ "سبحاني‌" است. از اين طايفه بهائي، رياض سبحاني- حامي مالي دانشگاه زيرزميني بهائيان- ژينوس سبحاني- فرزند رياض، همسر آرتين غضنفري و منشي گروهك شيرين عبادي- را نيز معرفي كرده‌ايم. آنها چنانکه در اظهارات ح.ز بیان کردیم در هیأت مدیره "رانی" نیز با ندیم سقاف همکاری می کنند.
جمال الدين، با ورود به كارخانجات "پپسی‌کولا" وارد بازار كار شد و به سرعت رئیس بخش سفارشات اين شركت شد. سپس در پناه حمايت‌هاي رژيم پهلوي از بهائيان، صاحب معدن و صنعت شد. طايفه خانجاني، تعداد كارگران جمال، را صدها نفر گزارش داده‌اند. وي فعاليت معدني خود را به تولید ذغال و نيز آجرپزي صنعتي، توسعه داد. پس از پيروزي انقلاب اسلامي و با فرار تعدادي از سران فرقه بهائيت، جمال‌الدين سرپرستي بخشي از اموال و سرمايه‌هاي فرقه را برعهده گرفت و به كشت و زرع مكانيزه روي آورد. وي بعدها از اينكه نمي‌توانست به دليل بهائي بودن! وام بانكي اخذ كند، كار كشاورزي را محدود كرد و به عرصه‌هاي صنعتي- تجاري روي آورد.
وي در سالهاي اخير سرمايه ‌خود را به سوي "عينك‌سازي" سوق داد و ديگر بهائيان را نيز بدين سو هدايت كرد. تا جائي كه اين فرقه توانست نقشي تعيين كننده و محوري در بازار عينك داشته باشد. در پي بازداشت 7 سركرده فرقه بهائيت درسال ۱۳۸۷، كه جمال خانجاني نيز در بين آنها بود، فرزندان وي "فریدا" در چین و علاءالدين(نيكي) با همكاري "ناصرعرشي مقدم"، در ايران و "سياوش خانجاني" در كانادا و آمريكا، بازتوليد سرمايه او را مديريت مي كنند.
"عرشي مقدم" با برخي ازسران فتنه و يك آقازاده متواري ارتباطات تجاري و نيز سياسي دارد. يكي ديگر از حلقه‌هاي ارتباطي طايفه خانجاني با مدعيان اصلاحات، "نويد حانجاني" نوه خواهر جمال است. او از طريق "شيوا نظر آهاري" با كروبي و موسوي ارتباط تشكيلاتي داشت و از طريق "سعيد حبيبي" با يك مافياي اقتصادي نزديك به مدعيان اصلاحات مرتبط است. درباره "سعيد حبيبي" در آينده سخن خواهيم گفت. "سياوش خانجاني" عموي نويد و خواهرزاده جمال الدين خانجاني، در كانادا و آمريكا، اين طايفه را به بازارهاي جهاني مرتبط مي‌سازد.

 بازار زیر زمینی و رسمی دارو
در دهه 1380 نظر دیوان عدالت اداری مبنی بر اینکه هر کسی می تواند مجوز داروخانه اخذ کند فعالیت در این عرصه را برای متخصصان محدود ساخت و شبکه بهائیت امیدوار شد بتواند بخش قابل توجهی از این بازار مهم را قبضه کند. در حالی که بازار زیر زمینی دارو در انحصار عوامل این فرقه بود آنان توانستند با اتکا به حکم دیوان و حمایت از جوانترهای بهائی بازار رسمی را هم تا حدودی در اختیار بگیرند. به طوری که تنها يك سرمايه دار بهايي صاحب بيش از 30 داروخانه در تهران شد. وی که اتفاقاً خود تخصص داروسازی نداشت با جلب نظر پزشکان متخصص به ويژه در تخصص هایی ویژه مانند "پوست"، تأمین نسخه های گران قيمت و سفارشي بيماران را به طور انحصاري در اختیار خود گرفت و سودهای كلاني به جیب زد.
در تیرماه 1384 جمعي در حدود 60 نفر از دانشجويان داروساز تجمعی اعتراض آمیز به دلیل این حکم دیوان را در مقابل مجلس شورای اسلامی برگزار کردند و خواستار توقف احكام صادره در واگذاري داروخانه به افراد غيرمتخصص شدند. نکته قابل توجه آنکه در میان دانش آموختگان رشته داروسازی افرادی بودند که 10 سال انتظار نافرجام را برای اخذ مجوز داروخانه سپری کرده بودند. با این حال یک فرقه ضد اسلامی آن هم در جامعه اسلامی استیلای خود را بر بازار زیر زمینی و تاحدودی رسمی دارو تداوم بخشید. برای پرهیز از طولانی شدن بحث در مورد آثار و تبعات غیربهداشتی و حتی فرهنگی این سیطره بهتر است فعلاً سخنی نگوئیم. اين بحث را در شماره آتي ادامه خواهيم داد. انشاءالله.


مطالب مشابه :


امام جمعه ملاثانی استعفا داد

وی فته گذشته استعفانامه خود را به صورت مکتوب تسلیم شورای سیاست گذاری ائمه جمعه کرد.




استعفای شهردار ایذه

فرم عضویت در و اندی سکان هدایت این شهرداری را در دست داشت به دلیل بازنشستگی استعفانامه ی




موج برکناری شهردار به گنبد رسید.

، با ارسال نامه ای به شورای اسلامی شهر گنبدکاووس اعلام کرده ام که استعفانامه فرم تماس




رنجنامه طلبه نو اندیش ملاثانی از وضعیت فرهنگی

"متن استعفانامه آقای حسینی امین از مسئولیت هیئت" با عرض فرم تماس با




خدمات مشاوره تلفنی خانواده حقوقی

استعفانامه: 169. 67: نامه نگاري اداري: 168. 68: نمونه استعفا نامه: 163. 69: متن نامه: 160. 70: فرم




زد و بندهاي اقتصادي بهائيان با مدعيان اصلاحات

«هرکارمندی بعد از چند ماه کار، باید برگه ای را تحت عنوان استعفانامه امضا می کرد تا فرم




تاریخچه جنگ جهاني دوم و اشغال ايران توسط متفقين

زماني كه متن استعفانامه در جلسه مجلس قرائت مي‌شد، رضا شاه در راه اصفهان بود. فرم تماس با




انواع نامه ها

استعفانامه فرم تماس با




کوتاه از رویدادهای سیاسی استان

که در اعتبارات خوزستان در لایحه بودجه 93 به این استان شده بود، استعفانامه فرم تماس با ما




برچسب :