کشاورزی در استان گیلان / بازگشت ارباب – رعیتی

    سوای زیباییهای طبیعی و سابقه درخشان فرهنگی و فکری گیلان ، این استان یکی از قطب های مهم کشاورزی ایران است . برنج و چای در کنار زیتون ، کیوی و فرآورده های جنگلی از مهمترین محصولات کشاورزی استانند که سهم قابل توجهی از تولید کل کشور را بخود اختصاص داده است . در سالهای اخیر مطالب زیادی در خصوص کشاورزی این استان شنیده ایم. داستان چای به "جان سختی" ریشه آن همچنان ادامه دارد و برنج  نیز "به رنج" فراوان، کماکان، عطر آور سفره های منازل است . نگارنده مقاله که پژوهشگر مسایل اقتصادی و اجتماعی است ، چند ماهی است که در این استان اقامت دارد . حاصل این اقامت وگشت و گذار و بررسی مسایل کشاورزی استان، نوشته حاضر است که تقدیم خوانندگان محترم میشود . در این نوشته، کشاورزی گیلان ،با تمرکز روی زراعت برنج، با ادبیاتی متفاوت از گفتمان رایج بررسی میشود . ابتدا جایگاه کشاورزی استان در مقایسه با کل کشور ترسیم شده و سپس شرایط و ویژگیهای ساختی و مناسبات اجتماعی تولید و همچنین چشم اندازکشاورزی استان با تکیه بر "شیوه های تولید" مورد بحث قرار میگیرد .

گیلان با حدود 4/1میلیون هکتار مساحت ، 8/0 از مساحت کل کشور را بخود اختصاص داده است . [1]این استان از نظر مساحت از جمله استانهای نقلی وکوچک کشور بحساب میآید . کاربری اراضی این استان 24درصد میباشد که در این خصوص دارای رتبه هفتم در کشور است .  از مجموع حدود 7/17میلیون هکتار اراضی زیرکشت محصولات زراعی و باغی در سال 89 درکل کشور، حدود 253 هزار هکتار(4/1 درصد)در استان گیلان قرار داشته است .

میانگین و سرانه زمین در استان گیلان در مقایسه با کل کشور و برخی نقاط دنیا در سطح پایینی قرار دارد . در عموم و حتی بین بسیاری ازکارشناسان، سرانه پایین زمین کشاورزی در استان گیلان با حاصلخیزی آن توجیه میشود . میانگین اراضی کشاورزی این استان در بین کلیه بهره برداران روستایی (اعم از زمین دار و بی زمین) حدود 7/0هکتار است . این رقم حدود 58درصد میانگین اراضی کشاورزی در استان مازندران که دارای اقلیمی مشابه و حتی برتر از گیلان است، میباشد . سرانه زمین کشاورزی در استان گیلان حدود 1/0هکتار است که 41درصد سرانه زمین درکل کشور(2400متر مربع) می باشد . برای مزید اطلاع ، سرانه زمین کشاورزی در کشورهای اقیانوسیه ؛ 1.8هکتار ، کشورهای آمریکایی؛7/0 هکتار ، کشورهای اروپایی؛4/0 هکتار و آسیایی؛2/0هکتار میباشد .

از مجموع حدود 75میلیون جمعیت شمارش شده در سال 1389 حدود 4/2میلیون نفر(3/3درصد)در این استان قرار دارد . استان گیلان بعد از استان تهران بیشترین تراکم جمعیتی را داراست .

نسبت شهرنشینی استان گیلان در سال 89، 57درصد و نسبت روستانشینی 43درصد بوده است . این نسبت ها در کل کشور در همان سال ،به ترتیب  71 درصد و 29درصدعنوان شده است . جمعیت شهری این استان به تازگی از مرز 50درصد که کشور در آستانه انقلاب از آن گذشته بود، عبورکرده است . بنابراین همچنان جمعیت قابل توجهی در روستاهای گیلان استقرار دارند . در برخی از شهرستانها از جمله تالش ، جمعیت روستایی حتی بیش از 70 درصد کل جمعیت شهرستان را تشکیل می دهد .

گیلان با حدود 317هزار بهره بردار روستایی از مجموع حدود 4380هزار بهره بردار در کل کشور، بیش از 7درصد بهره برداران کل کشور را در خود جای داده است . از مجموع 317هزار بهره بردار در استان، حدود 286هزار نفر دارای زمین و بقیه (حدود 31هزار)فاقد زمین و به اصطلاح خوش نشین اند . همچنین حدود 20درصد (62هزار) ازبهره برداران استان در محل تولید(روستا) استقرار ندارند . اینان افرادی هستند که در شهرها زندگی می کنند و در روستا تولید .

کل تولیدات بخش کشاورزی استان (زراعی ، باغی ، دامی و شیلاتی) حدود 2.5میلیون تن در سال زراعی 89-88 برآورد شده است . سرانه تولید محصولات کشاورزی در استان حدود 750 کیلو گرم در سال 89 بوده است . در صورتی که سرانه تولیدات کشاورزی در کل کشور1440 کیلوگرم بوده است . بنابراین سرانه تولید محصولات کشاورزی در استان حدود 50درصد (نصف)سرانه تولید محصول کشاورزی در کل کشور است .

این استان 25/1درصد از محصولات زراعی سالانه کشور را بخود اختصاص داده و از این نظر دارای رتبه 22 درکشور است .مهمترین محصول زراعی استان برنج است.

گیلان از مجموع حدود 15میلیون تن محصولات باغی درکل کشور ، با 513هزار تن ، حدود3.5درصد از مجموع تولیدات باغی کشور را بخود اختصاص داده است . این محصول که عمدتاً مرکبات و کیوی است ، استان گیلان را تا مرتبه پنجم کشور ارتقاء داده است .گیلان از نظرتولید مرکبات با حدود 125هزار تن تولید در سال89، 3درصد ازکل تولیدات کشور را شامل شده است .

استان گیلان از نظر تولید گندم ، جو ،ذرت ، سبزی جات ، حبوبات ، محصولات جالیزی ، محصولات صنعتی و نباتات علوفه ای سهم ناچیزی ازکل تولیدات کشور را بخود اختصاص داده است .

سهم گیلان از تولید شلتوک کشور با تولید حدود 837هزارتن در سال زراعی 89-88، حدود 28درصد بوده است . عملکرد تولید برنج در این استان(4662کیلوگرم) در وضعیت مناسبی قرار ندارد . بطوریکه پایین تر از استانهای اصفهان(5632کیلوگرم) ، فارس (6536 کیلوگرم)و مازندران(کیلوگرم 5801) قرار دارد . سطح زیرکشت برنج نیز در سالهای اخیر کاهش یافته است . اوج سطح زیرکشت برنج مربوط به سال زراعی 66-65 که میزان آن بالغ بر 208هزار هکتار بوده است .  علیرغم کاهش در سطح زیر کشت، بر اساس آمارهای ارائه شده توسط سازمان جهاد کشاورزی استان ، تولید برنج در سالهای اخیر افزایش یافته است . کارشناسان علت این امر را در افزایش سطح بهره وری ناشی از بکارگیری ماشین آلات در زراعت برنج میدانند . بر مبنای گزارشات ، عملکرد برنج در سال زراعی 89-88  ،4662کیلوگرم بوده که نسبت به سال قبل آن (88-87) حدود20 درصد افزایش داشته است .  به زعم کشاورزان و صاحب نطران مستقل ، سطح زیر کشت و تولید برنج در سالهای اخیر "ثابت" و حتی "کاهش" یافته است . آنان به گزارش های ارائه شده در خصوص افزایش میزان تولید، با تردید می نگرند .

از مجموع حدود 61هزار تن زیتون تولیدی کل کشور در سال 89 ، حدود 14هزار تن (23درصد از کل تولید کشور) در استان گیلان تولید شده است . عملکرد زیتون این استان(3500گیلوگرم) در مقایسه با عملکردکشوری (2700کیلوگرم)رقم درخور توجهی است.

تعداد کل بهره برداران چای در کشور در سال 89حدود 41هزار خانوار عنوان شده است . استان گیلان با حدود 38هزار بهره بردار، 93درصد از کل بهره برداران چای کشور را در خود جای داده است . بقیه چای کاران ایران در استان همجوار یعنی مازندران قرار داشته اند .

ازکشت و کار کیوی در استان گیلان مدت زیادی نمی گذرد . اما در این مدت ،جایگاه مناسبی درسطح کشور پیدا نموده است . کشت کیوی در گیلان که عمدتاً از شمال این استان (شهرستانهای آستارا و تالش)آغاز گردیده ، همچنان در تمامی نقاط استان بویژه مناطق توسعه یافته، در حال گسترش است .[2] در حال حاضر از مجموع حدود 86هزار تن محصول کیوی ، حدود 24هزار تن در استان گیلان تولید میشود . بر اساس این آمار،گیلان ، 27درصد از کل تولید کشور را بخود اختصاص داده است .

استان گیلان به لحاظ داشتن پنج محصول عمده به ترتیب : چای (93درصد کل کشور) برنج (28 درصد) زیتون (23 درصد) کیوی (27 درصد) و فرآورده های جنگلی (23 درصد) یکی از قطب های کشاورزی ایران است . اما دگرگونیهای بوجود آمده در ساخت کشاورزی استان و همچنین تغییر در مناسبات اجتماعی تولید ،ناشی از فشار جمعیت و میانگین پایین اراضی کشاورزی ، چشم انداز های ناروشن و مبهمی را در برابر کشاورزی این استان بالاخص زراعت برنج قرار داده است . کشاورزی برنج [که این نوشته متکی بر آنست]با بحران "شیوه تولید" مواجه است . در سالهای اخیر بجای گسترش شیوه های تولید مدرن، به شیوه های تولید قبلاً "منسوخ شده" (سهمبری ، نصفه کاری و اجاره داری ) رجعت میشود . بحران تا حدی است که در برخی نقاط استان ، زمینداران به سختی زارعانی برای کشت زمینهایشان پیدا میکنند . در برخی نقاط شهرستان رشت، مالکان ، زمینهایشان را به قیمت ناچیزی(200کیلو گرم برنج سفید به ازای یک هکتار) در اختیاز زارعان قرار داده اند . در بسیاری از مناطق، حدود 50درصد از زمین های کشاورزی به شیوه های؛ نصفه کاری و سهمبری کشت میشود . در سال جاری مالکان زمین حتی به شرط نصفه کاری هم افرادی را برای زراعت برنج پیدا نکرده و زمینهایشان زیرکشت نرفته است .[3] برنجکاری با روش فعلی توانایی باز تولید توسعه از درون را نداشته و در بسیاری موارد ، برخی از ساده ترین کارهای آن ، مانند : جمع آوری کاه ، علیرغم مورد نیاز بودن ،به معضل اجتماعی تبدیل شده است .کشاورزان کاه را که توسط کمباینها دپو میشود، آتش میزنند !. عرضه نافرم و بدشکل محصولات کشاورزی در بازار که ناشی از پس افتادگی شیوه تولید کشاورزی است ، نمایشی روشن از توسعه نیافتگی کشاورزی استان میباشد .

بحران کشاورزی برنج ، نتیجه فشارهایی است که بر کشاورزی گیلان طی سالیان دور و نزدیک وارد شده است . این فشارها تاحدی است که بجای ارتقای شیوه تولید ، به شیوه های ماقبل دهقانی(سهمبری و نصفه کاری) عقب گرد شده است . در شرایط حاضر چهار قشر ؛ مالکان ، سهم بران ، کارگران ، صاحبان ماشین آلات کشاورزی و صنایع تبدیلی در بهره برداری از اراضی برنج سهیم هستند.  این فرایند به معنای عقب گرد در شیوه تولید برنج است . از جنبه تئوریک، هر چه تعداد اقشار استفاده کننده از زمین کم باشد، این روند به مفهوم "توسعه یافتگی" در کشاورزی است . برعکس ، اگر اقشار متعددی مجبور به استفاده از زمین کشاورزی باشند به معنای رجعت به شیوه های تولید منسوخ شده گذشته بوده و در حالت کلی نیز، به معنای "پس افتادگی در توسعه" است . علت عقب گرد و در واقع "رجعت" به شیوه های تولید منسوخ شده و شبه "ارباب- رعیتی" همانگونه که قبلاً هم گفته شد ، ناشی از فشارهای اقتصادی و اجتماعی و موانعی است که طی سالیان متمادی ایجاد شده است .[4] این فشار ها و موانع بطور اجمال عبارتند از :

 1- اضافه جمعیت روستایی؛

2- میانگین پایین اراضی کشاورزی ؛

3- رشد ضعیف صنایع و کلاً رشد نازل اقتصاد در سطح کلان ؛

4- فشار در اشکال غیر کشاورزی(توریسم و گردشگری) ؛

5- مساله واردات ؛

6- توزیع منافع اقتصاد برنج در "خارج" از حوزه تولید. مربوط به نحوه انتقال و خروج مازاد تولیدکشاورزان گیلانی

بطور خلاصه کشاورزی برنج در وضعیت دوگانه ای بسر میبرد . از یک سو فشارهایی (مانند ماشین آلات کشاورزی)آن را به سمت توسعه و تکامل[علیرغم اینکه هیچ نشانی از تمرکز و تجمیع زمین بعنوان مهمترین وجه کشاورزی توسعه یافته و مدرن در اراضی برنج گیلان مشاهده نمی شود] هدایت میکند . از سوی دیگر تضادهایی مانند: افت شدید منافع کشاورزی برنج ، مساله نیروی کار ، ضعف ماشین آلات کشاورزی و مزیت دیگر محصولات کشاورزی ،بویژه محصولات باغی ،آن را به سوی شیوه های تولید منسوخ شده ماقبل دهقانی سوق میدهد. کشاورزان گیلانی در دوراهی "عبور از کشت برنج" و یا مقاومت در سطح "بخور و نمیر" قرار گرفته اند . برنج، همانند چای، توجیه خود را در نزد کشاورزان از دست داده است . کشاورزان جلوتر از اینها متوجه این خسران شده اند . اما با توجه به ریشه عمیق آنها [آن یکی ،ریشه در زمین و این یکی، ریشه در فرهنگ و نیاز خانوار] عبور از آنها سخت و دشوار شده است . 

شیوه تولید در مزراع برنج گیلان عمدتاً مبتنی بر "شیوه تولید دهقانی" است . تحت این شیوه تولید ، دهقان، روی زمینی که در مالکیت خصوصی وی است، با اتکاء بر نیروی کار خانوار و اساساً با استفاده کم از ماشین آلات، عمدتاً برای برآوردن نیاز خود و سپس فروش به کشاورزی میپردازد . او علاوه بر کشاورزی به فعالیت های دیگر از جمله دامداری و ... نیز در حاشیه کشاورزی نیازمند است . در غرب، بجای بهره برداري دهقانی ، مفهوم "شيوة توليد كالايي ساده- Petty Mode of Production "کار برد دارد. منشاء شیوه تولید کالایی ساده (دهقانی) دراروپاي غربي به فروپاشي فئوداليسم و مراحل آغازین شیوه تولید سرمایه داری برمیگردد . به عبارت دیگر تولید دهقانی مابین شیوه تولید فئودالی/ ارباب - رعیتی و سرمایه داری است .  به زعم برخی صاحبنظران[5]، شيوه توليددهقانی در حال حاضر در اروپاكاملاً از بين رفته است . در صورتی که در مناطق کمتر توسعه یافته جهان؛ آسیا ،آمریکای لاتین و آفریقا و از جمله ايران ، بخش عمدة بهره برداري ها را شامل مي شود.

بطور تاریخی، گذار از اين شيوه توليد و احاطه كامل شيوه کشاورزی توسعه یافته دربخش كشاورزي ضروری و اجتناب ناپذير است . درک روشن وصحیح از ویژگی کشاورزی توسعه یافته دارای اهمیت است . کشاورزی توسعه یافته بطور اجمال دارای ویژگیهای زیر است :

1- استفاده از زمین متناسب با عرف محل . یعنی حداقل زمینی که اولاً درآمد آن کفایت هزینه های زندگی یک خانوار را بنماید . دوم در برابر توسعه مکانیزاسیون مانع تراشی ننماید . میانگین 7هزار متر مربع زمین در استان گیلان کفایت چنین امری را نمی کند .[6]

2- غلبه فروش بر مصرف . در کشاورزی توسعه یافته ،فروش، بطور مطلق بر مصرف غلبه دارد . در صورتی که در شیوه دهقانی و سنتی، هدف گذاری تولید تواماً روی مصرف و فروش صورت میگیرد . معمولاً "مصرف" سهم قابل توجهی از کل تولید را به خود اختصاص می دهد . بر مبنای تحقیقات بعمل آمده، سهم مصرف خانوارها ازکل تولید برنج در استان، 28 درصد بوده است .[7]

3- گسترش تقسیم کار بر مبنای تخصص ،سرمایه و نوع اقلیم . درکشاورزی سنتی تقسیم کار بر مبنای سن و جنسیت می باشد .

4- کاهش نقش نهاد خانواده (بعنوان تامین نیروی کار- نه مدیریت) . درکشاورزی سنتی "خانوار" به طرز تفکیک ناپذیر به تار و پود تولید تنیده و درگیر است.

5- گسترش مکانیزاسیون. در کشاورزی سنتی اساساً مکانیزاسیون در سطح پایینی است . در سالهای اخیر دگرگونیهایی در مکانیزاسیون کشاورزی برنج بوجود آمده است . اما از آنجاییکه این دگرگونیها لکه لکه و ناکامل است . لذا برای فراگیرشدن ماشین درکشاورزی برنج، زمان زیادی لازم است .[8]

مجموعه این عوامل چند جمله و چند مفهوم است . اما فرایند آن محتاج برنامه صحیح و زمان زیادی است . برخی فرایند ها و حتی برنامه ها ممکن است نظام بهره برداری را بجای صعود به قهقرا بکشاند . گام برداشتن در این مسیر یکی ازگامهای سخت است . در واقع صعودی دشوار در پیش خواهد بود. به زعم بسیاری از صاحب نظرها ، یکی از تفاوت مهم شرق و غرب مربوط به فرایند گذار ازکشاورزی دهقانی به کشاورزی مدرن(سرمایه داری) است .

کشاورزی دهقانی به دلیل خروج «مازاد تولید» و رابطه «مبادله نابرابر-unequal exchange » بنابه گفته « ورگوپولوس-Vergopoulos» تحت تاثیر نظام تولید سرمایه داری، محکوم به انحلال و فروپاشی است . اين موضوع مورد قبول عمده نظریه پردازان است . چه آنانيكه وجه مستقلي براي توليد دهقاني قائل هستند، (مانند پل سوييزي- Pull Sweezy) و چه آنانيكه آن را پگاه و آغاز توليد سرمايه داري مي دانند ،(ماركس- Karl Marx ، لنين- Vladimir Lenin)) و كائوتسكي- Karl Kautsky) و هم افرادي كه توليد دهقاني را عناصري از فئوداليسم می دانند (موريس داب- Mourice Dobb) .

 منتهي ، مساله ، سر كيفيت و چگونگي «رخنه توليد سرمايه داري» در توليد دهقاني ، اشكال مقاومت اين شيوه توليد در برابر سرمايه داري و بالاخره زمان دگرگونی کامل آن است . بنابراین گذار از این شیوه تولید و استقرار شیوه تولید مدرن/ سرمایه داری، علاوه برنیاز به صنعتی شدن کشور ، نیازمند تغییرات عمیقی در مالکیت و روابط اجتماعی تولید است . این روند در حال حاضر در کشورهای در حال توسعه تحت عنوان « انباشت بدوی سرمایه » جاری است .[9] 

دگرگونی در اقتصاد دهقانی به «انسجام درونی»این شیوه تولید و میزان رشد یافتگی «سرمایه داری صنعتی» بستگی دارد . هرچه تولید دهقانی از انسجام درونی کمتری برخوردار باشد و از طرفی نیز از ناحیه الزامات بیرونی ناشی از تمرکز« سرمایه صنعتی» تحت فشار باشد، شرایط برای دگرگونی در اقتصاد دهقانی فراهم تر خواهد بود . به عبارت دیگر ، محرك اصلي پيشرفت سرمايه داري در کشاورزی و دگرگونی در جامعه روستايي، تمركز سرمايه صنعتي خواهد بود كه اقتصاد دهقاني را در تنگنا گذاشته و سرانجام موجب بهبود آن میگردد .

عکس این قضیه در ارتباط با «سرمایه داری تجاری» صادق است . هر چقدر "تجارت و امور واسطه گری" در اقتصاد گسترش یابد ، میزان وابستگی دهقانان خرده پا به آن بیشتر میشود . زیرا دهقانان قادر به ارزیابی سریع بازار نبوده در نتیجه ، بسادگی در تنگنا و دام فعالیت های تجاری و کاسب کارها گرفتار می شوند . بنابراین تجارت و واسطه گری به عنوان منبعی غنی برای صدمه ، فقر و عقبگرد دهقانان عمل می کند .

از شرایط گذار از اقتصاد دهقانی ، مساله «مقروض» بودن دهقانان است . مقروض بودن دهقانان تحت شرایطی موجب گذار از تولید دهقانی خواهد بود و آن زمانی است که شیوه تولید جدید (سرمایه داری در کشاورزی ) یا دیگر ملزومات سرمایه داری (احداث صنایع ، اماکن رفاهی ، گردشگری ، ساخت و ساز و...) رو به گسترش باشد . تحت چنین شرایطی ، مقروض بودن بعنوان « اهرم» سلب مالکیت از دهقانان عمل مینماید . مقروض بودن دهقانان عنصری محافظه کارانه است و نه انقلابی . به عبارت دیگر «قرض» شرط لازم و نه کافی برای گذار از اقتصاد دهقانی است . علت محافظه کارانه بودن عنصر مقروض بودن، اینست که قرض در بین دهقانان عمدتاً ناشی از گسترش واحد تولیدی نیست . بلکه ناشی از رفع نیازمندیها و مخارج عمومی زندگی است . به همین دلیل در برخی موارد ، مقروض بودن ممکن است موجب فرسایش طبقه دهقان باشد اما در عروج دهقانان از شیوه تولید دهقانی و استقرار شیوه تولید مدرن ، موثرعمل ننماید .

شیوه تولید دهقانی برعکس تولید سرمایه داری و فئودالیسم که از درون، دارای قوه محرکه و پویایی بر حسب منطق و ضرورت های تاریخی است ، وابسته به شرایط  وجودی خود بوده و از درون قادر به دگرگونی و ارتقای خود به مراحل  تاریخی پیشرفته نیست .[10]بنابر این سرنوشتش در گرو کم و کیف شیوه تولید سرمایه داری و میزان رشد اقتصاد در سطح کلان است .

رخنه تولید سرمایه داری در اقتصاد دهقانی نه بطور یکباره ، بلکه تدریجی و بطئی است . از نظر تاريخى ، از شیوه تولید دهقانی تا توليد سرمايه‌دارى راه درازى است . تحول و دگرگونی از توليد دهقانی به توليد سرمايه‌دارى در گرو آن تحولات و تغييرات اجتماعى و تاريخى است که زمينه را براى سازماندهی تولید به روش سرمایه داری (مدرن)فراهم ميآورد . این زمينه ها از طریق مکانیسم های ؛ ماشینی شدن كشاورزي، تمرکز و يكپارچه سازي قطعات اراضي ، ایجاد واحدهاي بزرگ و مهاجرت ساكنان روستاها به شهرها ، تسهیل می گردد .

گذار از شیوه تولید دهقانی به شیوه تولید سرمایه داری به عواملی بسته است . این عوامل در غرب به دلیل شرایط ساختاری ، از جمله :  « مالکیت خصوصی زمین » در دوران فئودالیسم و « استحکام و انسجام » پایین در ساختار هاي تولید و «ساخت دموكراتيك حكومت ها» محیا بوده است . عمدتاً کشورهای در حال توسعه در مرحله گذار با موانع جدی روبرو هستند . این موانع عبارتند از : نقش بازدارندگی سرمايه داري جهانی/ امپریالیسم ، توسعه نیافتگی سرمایه داری صنعتی در كشورهاي كم توسعه يافته ، "استحکام و انسجام بالا " در ساختار هاي تولید دهقاني و حاکمیت رژیم های سیاسی غیردموکراتیک .

بطورخلاصه گذار از شیوه تولید دهقانی به (شیوه تولید(مدرن و توسعه یافته) سرمایه داری درکشورهاییکه با موانع گفته شده مواجه اند ، بسیار کند و طاقت فرسا می باشد . به قول "پل باران-Paul Baran "صعود دشوار و به زعم "مارکس" ، به دلیل غلظت و پیچیدگی، ممکن است پانصد سال به طول انجامد . در صورت جدی و حاد بودن این موانع ، ممکن است در برخی مناطق ، همانند استان گیلان ، بجای گسترش شیوه تولید سرمایه داری(مدرن) به صورت های ماقبل تولید دهقانی (اشکالی از فئودالیسم ؛ سهم بری ، نصفه کاری و... ) رجعت شود .

کشمکش بین شیوه تولید سرمایه داری و دهقانی اشکال مختلفي به خود می گیرد و تنها محدود به ایجاد کشاورزی به شیوه تولید سرمایه داری نیست . ایجاد واحد های صنعتی ، جاده ها ، تفرج گاهها و ... بخشهایی از این کشمکش را شامل می شود . اگرکشاورزی به شیوه سرمایه داری امکان گسترش در اراضی دهقانی را نيابد ،(همانند بن بست آن در اراضی برنج کاری استان گیلان) نخست اینکه شیوه تولید دهقانی به اشکال ماقبل آن رجعت می یابد . دوم ؛ اراضی دهقانی ،دستخوش دیگر عناصر نظام سرمایه داری ( بالاخص ایجاد واحد های توریستی ، گردشگری و...) خواهد شد .

بنابراین ساماندهی امور به شکل بنیادی برای نیل به هدف مشخص تاریخی (بهره برداری به شیوه مدرن و توسعه یافته) در اراضی کشاورزی استان ، نیازمند درک و آگاهی از دگرگونی های بوجود آمده در مناسبات تولید و برنامه ریزی در این خصوص است . فرایند های اثرگذار و فشارهای موجود برکشاورزی استان پیچیده تر از آن است که تصورکنیم تنها از طریق دستگاه متولی بخش کشاورزی (وزارت جهاد کشاورزی/ سازمان جهاد کشاورزی استان) حتی با فرض درستی برنامه های آنها حل و فصل شود . شناخت و تجزیه و تحلیل هر یک از فشارهای موجود بر کشاورزی استان و برنامه ریزی در جهت کاهش آنها، مهمترین و اساسی ترین اقدام در جهت ارتقای کشاورزی استان و شیوه تولید برنج خواهد بود .

 



[1] . در این مقاله آمارهای مربوط به کشاورزی از آمارنامه های وزارت جهاد کشاورزی و آمارهای جمعیتی براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس ومسکن (مرکزآمار ایران) آورده شده است .

[2] . در برخی شهرستانها (از جمله رودسر) ، جهاد کشاورزی مانع تغییرکاربری وکشت کیوی در اراضی شالیکاری است . جهاد کشاورزی حتی برای برخی از بهره برداران  که مبادرت به کشت کیوی نموده اند شکایت کرده است . با همه این اوصاف روند تغییرکاربری همچنان در تمامی مناطق استان ( به تناسب سرمایه و قابلیت زمین) ادامه دارد .

[3] . بر اساس مشاهده حضوری و مصاحبه نگارنده با روستاییان شهرستانهای صومعه سرا، رشت ، تالش ، رودسر ، املش و فومن در تابستان91

[4] . در سالهای اخیر برای تقویت کشاورزی برنج و همچنین ارتقای درآمد روستاییان ، طرح توسعه " کشت دوم" در اراضی شالیکاری مطرح شده است . حائز اهمیت است که کشت دوم در صورتی  امکان توسعه خواهد داشت که مساله کشت اول حل گردد . مساله کشت اول (برنج) تنها با حل "مساله ارضی" در گیلان مرتفع میشود .

[5] - از جمله "هانري مندراس-Henri Mendras "در کتاب جامعه دهقاني .

[6] - در زراعت برنج بهره برداران دارای حدود 7-6 هزار متر مربع زمین کشاورزی اند . بر اساس میزان عملکرد شلتوک در استان که در سال زراعی 89- 88 ،4662کیلوگرم گزارش شده، تولید یک بهره بردار ، حدود 2797کیلو گرم شلتوک خواهد بود . با توجه ضریب تبدیل شلتوک به برنج(65درصد) تولید نهایی یک بهره بردار حدود 1818کیلوگرم برنج سفید محاسبه میشود . از این مقدار میبایست برنج مصرفی(20%) و همچنین بذر(5%) را کم کرد . مانده (1364کیلوگرم) برای فروش در بازار خواهد بود . درآمد حاصل از این میزان تولید برنج بر اساس قیمت های روز (حدود 3هزار تومان درشهریور 91) حدود 000/092/4 تومان خواهد بود . از سوی دیگر با کسر هزینه های تولید(8/1میلیون تومان ، با فرض حدود 3میلیون تومان در هکتار)، مانده برای یک خانواده برنجکار با ابعاد 5نفر، حدود 3/2میلیون تومان محاسبه میشود . ماهانه حدود 192هزار تومان . این مقدار حتی کمتر از یارانه یک خانوار پنج نفره است . 

[7] - کاووس واضحی ، بررسی موانع کشت دوم در استان گیلان، مرکز تحقیقات روستایی ، سال1387

[8] -نگاه کنید به :  حميد آقاگل‌زاده و دیگران،تاثير خرده مالكيت بر روند  مكانيزاسيون برنج در ايران

 

[9]-Byres, T. J. 'Modes of production and Non-European pre-colonial societies, Journal of Peasant Studies. 1985

 .

[10] -Julian Clarke 'Capital in General' and Non-Capitalist Social Formations- Critique of Anthropology 1981

 


مطالب مشابه :


دیدنی های شالیزار

نقش كمباين ها در افزايش ضايعات برنج ماشین های وجود ماشین آلات کشاورزی در بزرگراه ها و




چرا بکار بردن ماشین نشاکار برنج بهتر از کاشت دستی است؟

چرا بکار بردن ماشین نشاکار برنج بهتر از کاشت دستی مهندسی مکانیک ماشین آلات کشاورزی




ماشین های کشاورزی کوبوتا

ماشین های کشاورزی كشور، در بخش ماشین آلات شالیزاری برنج ماشین های




کنترل کرم ساقه خوار برنج

است روز به روز ماشین آلات و ابزارهای نو کرم ساقه خوار برنج ماشین الات کشاورزی.




تئوری کمباین برداشت برنج (Theory of rice combine harvesting )

در زیر مقاله ای تحت عنوان تئوری کمباین برداشت برنج ماشین های کشاورزی ماشین آلات کشاورزی




فیلم های از ماشین آلات کشاورزی

فیلم های از ماشین آلات کشاورزی. ۹۱/۱۲/۰۵ :: 0:23 :: نويسنده : امیر برنج; زبان




وظایف وعملکرد های قطعات کمباین

مهندسی مکانیک ماشین آلات کشاورزی تيغه اي براي برنج و نبشي کوبنده انگشتي براي




کشاورزی در استان گیلان / بازگشت ارباب – رعیتی

کشاورزی برنج افت شدید منافع کشاورزی برنج ، مساله نیروی کار ، ضعف ماشین آلات کشاورزی و




کدهای آیسیک ساخت ماشین آلات کشاورزی و جنگل داری

ماشین الات برداشت برنج. ساخت ماشین آلات کشاورزی و جنگل




نشاء کارهای برنج رایج در ایران (4) "current rice-transplanters in Iran"

مقالات کشاورزی اجرای طرحهای تحقیقاتی در زمینه اصول بهزراعی برنج مانند ماشین آلات




برچسب :