ابر غم

دعوتید هر چهار شنبه با خوانش شعر

دوترانه با سه بهانه

غروبای لای کوه

میگیره این دل من

مست بی حیا میشند

تکمه های پیرهن

این غروب گرم وسرد

میگیرد و وا میشه

قله های گرگ و برف

غروبا عزا میشه

سهم خوشبختی من

تو تب چشمای توست

بسه گردش نگات

خون دل به پای توست

بوی عاشقی بپاست

تو نگای نم به نم

تاول لبای جام

غصه غصه غم به غم

حالا دیگه صبح شده

بغض لعنتی پرید

ابر گوسفندی ولی

پرده رو پایین کشید

آخ دلم دوبار خون

تو حصار ابر کور

دل خورشیدی من

گم شده بسوی نور

تا دوبار سر زنه

تا دوباره غم بره

چه دلا که خون میشه

ابر غم یه کم بره

-----

توی پارک اردکا

دل اردکی شکست

بال و پر نزد دیگه

توی دریاچه نشست

بالاش و بریده اند

دلش و شکسته اند 

به دلش نمک زدنند

تو قفس نشونده اند

هرکسی که میرسه

میزنه نمک به زخم

نه فقط نمک به دل

نمکی به اشک چشم

نه میتونه پر زنه

نه میتونه بمونه

مونده تو دوراه بغض

نمی تونه بخونه

تو دلش بجای عشق

لخته های خون دیدم

بوی داغ حنجرش

روی ابرا کشیدم  

قصه ی اردک غم

قصه ی من و توهه

ما اسیر برکه ایم

که تو دریای غمه

برکه ی قشنگ ما

مدتی حال نداره

مثه مرداب اجل

گل بی تو میکاره

تو که توی مردابی

شبیه نیلوفری

با گل چشای خود

دلای ما می بری

افق نگاه تو

از ازل سر زده ناز

تو ی پارک جنگلی

میون درختا باز

------

شبیه بلوط عشق

لب به لب رسیده ای

تو شدی چه پخته تر

لابه لای این غروب

 


مطالب مشابه :


شعر درباره چت

کلبه تنهایی من - شعر درباره چت - در غم بی دوست در این میکده فریاد کشم دادرس نیست که در هجرش




پرم از تنهایی

شعر تنهایی - پرم از تنهایی - صدای پای سکوت - شعر درباره وب. حسین




تنهایی

شعر - تنهایی - شعر. تنهایی + نوشته شده درباره وبلاگ: Slm man




جملات ارزنده وشعر درباره سربازی

ღ.::شاعرشعرهای تنهایی و غم ::.ღ - جملات ارزنده وشعر درباره سربازی - وبلاگ خوبیه




ابر غم

شعر تنهایی - ابر غم - صدای پای سکوت - شعر تنهایی. شعر درباره وب. حسین




و النون و القلم

شعر تنهایی - و النون و القلم - صدای پای سکوت - شعر تنهایی. شعر درباره وب. حسین




سیاه بازی

شعر تنهایی - سیاه بازی درباره وب. حسین هر چهارشنبه یک شعر جدید لینک




برچسب :