زندگی احمد معتمدی

قضاوت در مورد اتفاقاتي كه در 9 دهه پيش افتاده است كار آساني نيست . فرهنگ روابط آن زمان با زمان حال بسيار متفاوت بوده است و چه بسا كاري كه در زمان حال پسنديده محسوب ميشود در 80 سال پيش بسيار نامطلوب بوده باشد و بالعكس . بنابراين بدون اينكه درباره اين عمل قضاوتي كنيم به ادامه ماجرا ميپردازم .

باري . احمد و محترم خانه كوچكي را از زن و مردي سالخورده اجاره ميكنند . احمد از سهم الارثي كه البته بسيار كمتر از حقش دريافت كرده بود كاميوني ميخرد تا بتواند با كاركردن روي ماشين از خجالت عروسي كه بدون هيچ چشمداشتي به همسري اش درآمده بود در بيايد ، به همين خاطر در هنگام جنگ جهاني دوم احمد وارد حمل بار متفقين از جنوب به شمال ميشود و 9 ماه به خانه باز نميگردد . محترم خانم در اين مدت در كنار صاحب خانه هاي مهربان خود روزگار گذراند تا اينكه پس از 9 ماه احمد با دست پر به خانه بازگشت . او توانسته بود تمامي وسايل يك خانه خوب را به همراه پول مورد نياز براي خريد يك خانه بدست آورد . زندگي آنها تغيير ميكند و ترجيح ميدهند به تهران مهاجرت كنند . در تهران احمد در يكي از شركت هاي اتوبوسراني شروع به كار ميكند و پس از مدتي كه شركت واحد اتوبوسراني افتتاح ميشود جزو اولين كارمندانش ميشود و درآمد زندگي اش را از اين طريق تامين ميكرد و تا زمان بازنشستگي خود نيز به همين كار مشغول بود . كارمندان قديمي شركت واحد اورا به نام پدر ميشناسند .

القصه ،  روزي در هنگام كار احمد متوجه پسر نوجواني ميشود كه در يكي از ايستگاه ها ايستاده است و چهره اش به شدت آشناست ، وقتي بيشتر دقت ميكند اورا ميشناسد . برادركوچكش ناصر بود كه تمام پول هايش را در لباسش قايم كرده بود و به تهران آمده بود تا درس بخواند (( داستان كودكي ناصر معتمدي بسيار تلخ و شيرين دارد كه اميدوارم بتوانم به قلم خودشان منتشر كنم . در مورد ايشان همين نكته بس كه با تمام سختي ها به سمت هاي گوناگون مديريتي از جمله رياست هتل داريوش و كورش شيراز . رياست هتل رامسر . رياست هتل ديزين . رياست كازينو بابلسر و همينطور مدير كل مهمانسراهاي ايران رسيده بودند كه البته اگر انقلاب به سرانجام نميرسيد به وزارت جهانگردي هم منصوب ميشدند . )) احمد اورا به خانه خودش برد و ناصر در كالج البرز شروع به تحصيل ميكند .

احمد و محترم بچه دار نميشدند  و چون علي و محسن هم بچه دار نشده بودند (محسن فوت كرده بود) ، درواقع نسل فرزندان معتمدالتجار از خديجه خانم در خطر از ميان رفتن بود و به همين دليل خديجه سلطان خانم ميگفت يعني ما از طايفه اجاق كورهاييم ؟

بالاخره پس از 17 سال زندگي مشترك خبر بارداري محترم خانم همه چيز را تغيير داد ، وقتي خبر به همدان رسيد كه محترم باردار است ، خديجه سلطان خودش به تهران آمد تا مطمئن شود خبر صحت دارد و نوزاد متعلق به خود محترم خانم است و از جايي به فرزندي گرفته نشده است . پس از به دنيا آمدن شهرزاد روابط تغيير كرد . گرچه احمد هيچگاه گذشته را فراموش نكرد ، اما بخاطر اينكه شهرزاد اكنون در خانواده بسيار محبوب بود تن به رابطه دوباره با مادرش داد اما نه مثل گذشته . تابستانها به مدت 2 ماه شهرزاد را به همدان ميفرستاد تا در كنار عموها و خديجه سلطان خانم و صاحب سلطان خانم كه با نام خانم جان صدايشان ميكرد باشد .

باري چون حوصله خوانندگان فهيم سر نرود و داستان هفت من كاغذ نشود ميگذريم از بسياري اتفاقات تلخ و شيرين كه شايد نه نگارنده و نه هيچكس ديگري از آنها اطلاعي نداشته باشند . اين زندگي ادامه داشت تا اينكه در زمستان سال 1368 محترم خانم بر اثر سكته قلبي از دنيا ميرود . احمد از اين اتفاق بسيار دلتنگ ميشود و شايد بتوان گفت اميدش را براي ماندن از دست ميدهد . نگارنده بخاطر دارد كه شبها هميشه مرا از خواب بيدار ميكردند كه بلند شو در را باز كن كه مادربزرگت پشت در مانده است .

اين فراق بيش از 3 سال به طول نينجاميد . احمد پس از فوت محترم خانم به همراه خانواده اش به شمال كشور و شهر بابلسر ميرود تا بتواند در آب و هواي شمال و آرامش آنجا آتش دل را فرو نشاند اما دست سرنوشت برايش چيز ديگري رقم زده بود .

او مبتلا به بيماري آلزايمر شد و ديگر حتي دختر دردانه اش را هم نميشناخت . در نهايت پس از تحمل  سختي هاي فراوان در 28 شهريور 1371 و در سن 81 سالگي جان به جان آفرين تسليم كرد و به معشوقش پيوست و اكنون در امامزاده اي كه همنام پدرش بود يعني امامزاده محمد ابراهيم در شهر بابلسر آرميده است .

روحش شاد و يادش گرامي .


مطالب مشابه :


كيش ، نگين زيباي خليج هميشه فارس

ميخوايم چند تا عكس قشنگ از اونجا و هتل رويايي داريوش بود ، مالك مشهديه هتل داريوش و




هتل کوروش بزرگ مدرنترین هتل ۷ ستاره جهان در جزیره زیبای کیش

جزیره کیش - هتل کوروش بزرگ مدرنترین هتل ۷ ستاره جهان در جزیره زیبای کیش - وب نوشت کیش




دومين هتل 7 ستاره و اولين هتل خورشيدي ايران ساخته مي‌شود

در مراسم كلنگ‌زني اين هتل، حسين ثابت، مالك هتل‌هاي « پس از هتل داريوش، ساخت هتل 7 ستاره




هتل کوروش بزرگ

در مراسم كلنگ‌زني اين هتل، حسين ثابت، مالك هتل‌هاي « پس از هتل داريوش، ساخت هتل 7 ستاره




سازمان فرانت آفيس:(Front Office)

فرانت آفيس مركز فرماندهي هتل در تمام (چاپارخانه در زمان داريوش پريتس كِر مالك هتل هاي




سازمان فرانت آفيس:(Front Office)

هتل داريوش ويلسون بنيانگذار هتل هاي زنجيره اي Holyday Inn و همچنين آقاي پريتس كِر مالك هتل




آشنایی با بخش های مختلف فرانت آفیس

فرانت آفيس مركز فرماندهي هتل در تمام (چاپارخانه در زمان داريوش پريتس كِر مالك هتل هاي




اصول فرانت آفیس

استفاده موثر از زمان نتيجه تلاش شما به عنوان پذيرشگر هتل صد داريوش هخامنشي مالك هتل




زندگی احمد معتمدی

بس كه با تمام سختي ها به سمت هاي گوناگون مديريتي از جمله رياست هتل داريوش مالك دهي




برچسب :