ضرورت شناخت حقیقی امام

     ضرورت شناخت حقیقی امام

اولین و مهمترین وظیفه­ای که هر شیعه منتظر در مورد امام خویش دارد بدست آوردن معرفت و شناخت نسبت به آن امام است و در روایات متعدد به این مطلب تصریح شده است از جمله پیامبر اسلام (ص) که فرموده­اند: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد و به جاهلیت مرده است[1] پس در هر عصری شناخت امام آن زمان امری لازم و ضروری است و پس از آن اطاعت از امام واجب می­شود در زیارت آل یاسین می خوانیم: «خدایا! درود بنویس بر ولی خود و فرزند اولیائت، که اطلاعت آنها را بر خلق لازم و فرض گردانیدی و حق آنها را واجب کردی»[2]و هر کس که اطاعتش واجب باشد باید صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که به دروغ مقام او را مدعی است اشتباه نشود، بنابراین شناخت و دانستن صفات حضرت واجب می باشد.

پس شناخت امام لازم است و این شناخت جز به دو امر حاصل نمی­شود:

اول: شناخت شخص امام علیه السلام به نام و نسب.

دوم شناخت صفات و ویژگی های او.

هنگامی که شناخت و معرفت درباره آن حضرت کسب شد باید امامت و پشوایی آن حضرت را به طور کامل مورد قبول واقع شود، در روایات متعدد انسان بر حذر داشته شده از اینکه امامت حضرت مهدی را انکار نماید، چنان که در حدیث آمده که: «مَن کَذَّبَ بِالمَهدِی فَقَد کَفَر»[3]هر کس حضرت مهدی (عج) را تکذیب نماید کافر شده است‏ و نیز در حدیثی دیگر است: «مَن اَنکرَ خُرُوجَ المَهدِی فَقَد کَفَرَ بِما اُنزِلَ عَلَی محمد»[4]؛ بدین معنی که هر کس خروج حضرت مهدی (عج) را انکار نماید پس همانا کافر گشته است به آنچه بر حضرت محمد (ص) فرود آمده است.

مفهوم انتظار 

در معانی انتظار آمده است: انتظار یعنی «چشم­داشتن و چشم به راه بودن. چشم­داشت یک تحول، یک رویداد خوب، یک گشایش و ... یا چشم به راه آینده مطلوب، یک عزیز سفر کرده و یا یک منجی»[5] و به این معنا انتظار مفهومی است که با نهاد همه انسان­­ها عجین شده است و می توان گفت که همه انسان­ها به نوعی منتظرند.

انتظار امید به آینده را در انسان زنده نگه می­دارد و انسان را وادار به حرکت و تکاپو و تلاش می­نماید. اگر انتظار نبود امید معنی نداشت از این رو است که در روایتی از پیامبر آمده است: «امید برای امت من مایه رحمت است و اگر امید نبود هیچ مادری فرزندش را شیر نمی­داد و هیچ باغبانی درختی نمی­کاشت»[6].

با توجه به اهمیت انتظار و نقش امید بخش این مفهوم در زندگی، تلاش مکتب اسلامی از یک سو فضیلت بخشیدن به انتظار گشایش و امید به آینده و از سوی دیگر نکوهش یأس و ناامیدی و از بین بردن کسالت و دلسردی در جامعه اسلامی می­باشد. چنان که قرآن کریم ناامیدی از رحمت خدا را از ویژگی­های کافران بر شمرده است و می فرماید: «لا یَایْئَسُ مِن رَّوحِ اللهِ اِلَّا القَومُ الکَافِرُونَ»[7]؛ در واقع در اینجا ناامیدی که از آن به کفر یاد شده همان دلسردی و ناامیدی از حرکت و تکاپو که نیاز انسان و جامعه انسانی است می­باشد. این آیه انسان را دعوت به تلاش و حرکت می­کند و در واقع مهمترین نکته آیه حرکت و تلاش و امید است.

انتظار فرج نیز با توجه به آیات و روایات دارای همین ویژگی­ها است. انتظار فرج امید به آینده و حرکت و تلاش انسان­ها را برای ساختن جامعه ای خوب نوید می دهد.

 محبت و مودّت

با اینکه محبت همه ائمه واجب است ولی دو ویژگی سبب محبت خاص شده:

1- چیره شدن دین و غالب گردیدن مسلمین بر کافرین به دست آن حضرت.

2-   آنچه در برخی روایات آمده که آن حضرت بعد از امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام از سایر ائمه افضل است.

هر کس محبتش واجب و نیکو است سزاوار است که او را محبوب نمود. سخنی از امام صادق در کتاب روضه کافی صریحاً بر این مطلب دلالت می کند که حضرت فرمودند: «خداوند رحمت کند بنده­ای را که ما را نزد مردم محبوب نماید و ما را در معرض دشمنی و کینه توزی آنان قرار ندهد، همانا به خدا سوگند اگر سخنان زیبای ما را برای مردم روایت می­کردند به سبب آن عزیزتر می­شدند و هیچ کس نمی­توانست بر آنان وصله­ای بچسباند ولی یکی از آنان کلمه ای را می­شنود پس ده تا از پیش خود بر آن می­افزاید.»[8] 

مجالس ذکر فضایل و رعایت ادب

برپا نمودن مجالسی که حضرت ولیعصر (عج) در آنجا یاد شود و مناقب و فضایل آن حضرت ترویج و منتشر گردد، موجب ترویج دین خداوند و یاری نمودن نیکی، تقوی، تعظیم شعائر الهی و نصرت ولی الله است و همچنین امام صادق علیه السلام فرمودند: «یکدیگر را دیدار کنید که در دیدارتان زنده شدن دلهایتان و یادآوری احادیث ما هست و احادیث ما، شماها را نسبت به یکدیگر مهربان می­سازد که اگر آنها را به کار گیرید رستگار شده و نجات یافته­اید و هر گاه آن ها را ترک گوئید گمراه شده و هلاک می­گردید، پس به آنها عمل کنید که من نجات شما را ضمانت می­کنم.»[9] 

حضور یافتن و نشستن در این گونه مجالس از ارزش بالایی برخوردار است، چنان که امام رضا علیه السلام می­فرماید: «هر کس در مجلسی بنشیند که امر ما در آن زنده می گردد دلش نخواهد مرد، روزی که دلها می­میرند.»[10] 

باید گفت برپا نمودن این مجالس در برخی زمان ها واجب است، مانند زمانی که مردم در معرض انحراف و گمراهی باشند و برپایی این مجالس سبب جلوگیری از هلاکت دینی آنان و مایه ارشاد و راهنمایی ایشان به راه هدایت گردد.

خداوند متعال می فرماید: «وَ مَن یُعَظِّم شَعَائِرَ الله فَإنِّها مِن تقوی القلوب»[11]، هر کس شعائر خداوند را بزرگ و محترم دارد این کار نشانه تقوای دلها است، در کتاب مرآه الانوار از امیرالمؤمنین علیه السلام بطور مرسل روایت کرده که فرمود: «نحن الشعائر و الاصحاب» یعنی: مائیم شعائر و اصحاب.

رعایت ادب درباره امام معصوم بسیار زیاد سفارش شده و عنوان شده مؤمن، باید با القاب شریف و مبارک حضرت را یاد کند، مانند: حجت، قائم، مهدی، صاحب الزمان و ...

در زمینه برخواستن برای تعظیم شنیدن نام مبارک حضرت، بالاخص اگر آن نام مبارک «قائم» باشد، لازم و ضروری دانسته شده است. در این زمینه روایت است: «روزی حضرت صاحب الزمان علیه السلام در مجلس امام صادق علیه السلام یاد شد، پس امام صادق بخاطر تعظیم و احترام اسم آن حضرت بپا ایستاد.»[12] 

سلام و طلب خیر خواهی

در هر روز بالاخص در روز دوشنبه و پنج شنبه که اعمال عموم خلایق بر آن حضرت عرضه شود[13] باید سلام کرد.

در زیارت آل یاسین خیرخواهی برای آن والا مقام را این گونه از خدا طلب می کنیم: «اَللَّهُم انصُرهُ وَ انتَصِر بِهِ لِدِینِکَ»[14]، خدایا! یاری نما او را و یاری کن بوسیله او دینت را و باز هم در همین زیارت می خوانیم: «اَللَّهم اَعِذهُ مِن شَرِّ کُلِّ باغٍ وَ طاغٍ وَ مِن شَرِّ جَمِیعِ خَلقِکَ وَاحفَظهُ مِن بینِ یَدَیهِ وَ مِن خَلفِهِ وَ عَن یَمِینِهِ وَ عَن شِمالِهِ ...»[15] ، خدایا! پناه ده او را از شر هر متجاوز و سرکش و از شر همه خلق خود و نگهدار او را از پیش رو و از پشت سر و طرف راست و از طرف چپ.

هدیه ثواب نماز به حضرت

مؤمن می تواند نماز مخصوص به عنوان هدیه به آن حضرت علیه السلام یا به یکی از ائمه بجا آورد و هیچ حدّ، وقت و شماره ای برای این نماز نیست و مؤمن به مقدار محبت و توانایی اش به محبوبش تقدیم می کند.

ابومحمد صمیری می گوید: ما را ابوعبدالله احمد بن عبدالله بچلی به سندی که مرفوع است به ائمه علیهم السلام، حدیث کرد که فرمود: «هر کس ثواب نماز خود را برای رسول خدا و امیرالمؤمنین و اوصیای بعد آن حضرت علیه السلام قرار دهد، خداوند ثواب نمازش را آن قدر افزایش می دهد که از شمارش آن نفس قطع می گردد و پیش از آنکه روحش از بدنش برآید به او گفته می شود: ای فلان! هدیه تو به ما رسید، پس امروز پاداش و تلافی نیکی های تو است دلت خوش و چشمت روشن باد به آنچه خداوند برایت مهیا فرمود و گوارایت باد آنچه را به آن رسیدی.»[16] 

گریستن در مصیبت امام حسین (ع)

از نکات جالب توجه دیگر در وظایف مؤمنان گریستن در مصیبت امام حسین[17] و خواندن زیارت آن حضرت است و این مورد از اموری است که بوسیله آن حق امام علیه السلام اداء می گردد و بدون تردید اداي حق آن حضرت از عظیم ترین و مهمترین وسایل تقرب یافتن به اوست.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «هر کس قبر پدرم [ابی عبدالله] را زیارت کند همانا رسول خدا را صله نموده و پیوند ما را گرامی داشته و غیبتش حرام می گردد و گوشتش بر آتش (دوزخ) حرام می شود.»[18] 

 تجدید بیعت

در وجود مقدس حضرت ولی عصر اموری جمع گردیده که هر کدام از آنها نصرت و یاری ایشان را موجب می شود. چون که یاری نمودن این امام، یاری کردن مظلوم و کمک به ذی القربی و نصرت ولیّ نعمت و یاری نمودن واسطه نعمت و نصرت کسی که خداوند او را یاری می کند، نصرت کریم، شریف و ... می باشد.

در زیارت آل یاسین می خوانیم: «وَ نُصرَتی مُعَدَّهٌ لَکُم»[19] یاری من برای شما آماده است و آنچه در فضیلت نیت خیر و تصمیم داشتن بر انجام کار نیک روایت شده بر این مطلب دلالت می کند. 

در زیارت حضرت علیه السلام این گونه آمده است: «فَإن اَدرَکتُ اَیّامَکَ الزّاهِرَهَ و اَعلامَکَ الباهِرَهَ فَها اَنا ذا عَبدُکَ المُتَصَرِّفُ بَینَ اَمرِکَ وَ نَهیِکَ اَرجُوبِهِ الشَّهادَهَ بَینَ یَدَیکَ وَ الفَوزَ لَدَیکَ»[20]؛ مولای من! اگر درک کردم روزگار درخشان تو را و پرچم های نمایان تو را، من همان بنده مطیع تو هستم که خود را در اختیار امر و نهی تو می گذارم به امید آنکه در رکاب حضرتت شهید شوم و در نزدت کامیاب گردم.

تجدید بیعت با آن حضرت علیه السلام بعد از هر نماز از نماز های پنج گانه یا در هر روز و یا در هر جمعه[21].

 بیعت، هم عهدی و پیمان بستن با آن حضرت به دو امر تحقق می یابد:

1. تصمیم قلبی محکم و ثابت بر اطاعت آن حضرت علیه السلام و یاری او با نثار جان و مال.

2. اظهار نمودن آنچه قصد کرده و دل بر آن نهاده، بوسیله زبان.

از جمله اموری که مستحب است هر روز بعد از نماز صبح خوانده شود این است: «اللهم بلغ مولای صاحب الزمان صلوات الله علیه عن جمیع المؤمنین و المؤمنات فی مشارق الارض و مغاربها سهلها و جبلها و برها و بحرها و ... .»[22] 

و از جمله دعاهای رسیده که مشتمل بر تجدید بیعت برای حضرت صاحب الامر علیه السلام است «دعای عهد» است.[23] 

در این زمینه در زیارت حضرت حجت بعد از نماز صبح نیز چنین می خوانیم: «اللهم انی اجدد له فی هذا الیوم و فی کل یوم عهداً و عقداً و بیعه فی رقبتی»[24][24]، خدایا! من تجدید بیعت می کنم در این روز و در هر روز، عهد و پیمان و بیعتی را که از آن حضرت بر گردن من است.

غنیمت دانستن شبهای قدر[25] که شب بروز و ظهور قدر و منزلت و حکومت حضرت مهدی است و نیز شبی است که امور یک سال بندگان تقدیر می شود، دعا و نیایش و استمداد از آن حضرت می تواند در اعمال انسان مؤثر واقع شود و تاکید شده که در شب بیست و سوم این ماه هر چه ممکن است دعای «اللهم کن لولیک ...» خوانده شود.

حفظ احادیث

از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: «مَن حَفِظَ مِن احادیث، اربعین حدیثاً بَعَثه الله یوم القیامه عالما فقیها»[26] کسی که چهل حدیث از احادیث ما را فرا گیرد خداوند او را در روز قیامت عالم و فقیه برمی انگیزد.

خواندن دعا

مداومت بر دعایی که ثقه الاسلام کلینی، شیخ نعمانی و شیخ طوسی به سندهای خود از زراره نقل کرده اند که زراره گفت: شنیدم حضرت ابو عبدالله امام صادق علیه السلام فرمود: «برای آن جوان (حضرت مهدی) پیش از قیامش، غیبتی خواهد بود. گفتم: چرا؟ فرمود: می ترسد – و به شکمش اشاره کرد – سپس فرمود: ای زراره! اوست منتظر و اوست که در ولادتش شک می کنند. پس بعضی می گویند پدرش بدون بازمانده از دنیا رفت و بعضی از آنها می گویند: در حالی که در شکم مادر بود پدرش فوت کرد و بعضی می گویند: دو سال پیش از فوت پدرش متولد شد و او است منتظر مگر اینکه خداوند عزوجل دوست دارد که شیعه را امتحان کند پس در آن هنگام، تشکیک و توهم اهل باطل آغاز می شود، ای زراره! اگر آن زمان را درک کردی این دعا را بخوان:

«اللَّهُمَّ عَرِّفنِی نَفسَک فَإنَّکَ إن لَم تُعَرِّفنِی نَفسَکَ لَم أعرِف نَبِیَّک، اَللَّهُمَّ عَرِّفنِی رَسُولَک فَإنَّک إن لَم تُعَرِّفنِی رَسُولَکَ لَم أعرِف حُجَّتَک، اَللَّهُمَّ عَرِّفنِی حُجَّتَک إن لَم تُعَرِّفنِی حُجَّتَک ضَلَلتُ عَنَ دِینِی»[27]؛ بار خدایا! تو مرا به خود شناساکن که اگر خودت را به من نشناسانی، پیغمبرت را نخواهم شناخت، بار خدایا! تو رسولت را به من بشناسان که اگر رسول خود را به من نشناسانی حجتت را نخواهم شناخت، پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان که اگر حجتت را به من نشناسانی از دین خود گمراه خواهم شد.

دعایی که شیخ صدوق به سند خود از عبدالله بن سنان روایت کرده که گفت: حضرت امام صادق علیه السلام فرمودند: «پس از این شبهه ای شما را خواهد رسید که بدون نشانه دیده شدنی و امام هدایت کننده ای خواهید ماند و از آن نجات نمی یابید مگر دعای غریق را بخواند، راوی می گوید: عرضه داشتم دعای غریق چگونه است؟ فرمود: چنین بگوید: یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»[28]، ای خداوند، ای مهربان، ای دگرگون کننده قلب ها، دل مرا بر دینت پایدار کن.

طلب شفاعت [29]

آن جناب علیه السلام «باب الله» است که از آن در آیند و راه به سوی رضوان خداوند است و اوست شفیع به سوی خدای تعالی که بندگان را امر فرموده به آن توسل جویند، چنان که در روایات از ائمه علیهم السلام آمده که درباره فرموده خداوند -«وَ لِلّهِ الاَسماءُ الحُسنی فادعُوهُ بِها»[30]؛ برای خداوند نام های نیکی است، او را با آنها بخوانید- فرمودند: «به خدا قسم مائیم آن اسماء حسنائی که خداوند بندگانش را امر فرموده، بوسیله آنها، او را بخوانند.» و نیز در در زیارت آن حضرت علیه السلام می خوانیم: «وَ قَد إتَکَلتُ عَلی شَفاعَتِکَ وَ رَجَوتُ بِمُوَالاتِکَ وَ شَفاعَتِکَ مَحوَ ذُنُوبِی وَ سَترَ عُیُوبِی وَ مَغفِرَهَ زَلَلی»[31] و بر شفاعت تو تکیه کردم و به دوست داشتن و شفاعت تو امیدوارم، گناهانم محو و نابود شود و عیب هایم پرده پوشی شود و لغزش هایم آمرزیده شود.

درخواست ها و حاجت ها[32] 

 استمداد و استعانت و استغاثه از آن بزرگوار در هنگام شدائد، بلایا، امراض، روآوردن شبهات و فتنه از اطراف و جوانب، ندیدن راه چاره و خواستن از حضرتش، حل شبهه و دفع بلیّه. بدین منظور ایشان بر حسب قدرت الهیه بر حال هر کس دانا و بر اجابت خواسته اش تواناست و فیضش عام و از نظر در امور رعایا و پیروان خود غفلت نکرده و نمی کند و خود حضرت در توقیعی که برای شیخ مفید فرستادند، مرقوم فرمودند: «علم ما محیط و فراگیر است خبرهای شما را و غایب نمی شود از علم ما هیچ چیز از اخبار شما و معرفت به بلایی که به شما می رسد.»

تقیه [33] 

     

در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام آمده که فرمود: «تقیه سپر مؤمن و تقیّه نگهدار مؤمن است و هر کس را تقیه نیست ایمان ندارد، همانا حدیثی از احادیث ما به بنده ای می رسد پس خدای عزوجل را بین خود و خدا با آن دینداری می کند و مایه عزت او در دنیا و نور او در آخرت می گردد و بنده دیگر حدیثی از احادیث ما به او می رسد پس او آن حدیث را فاش می سازد و موجب خواری او در دنیا می شود و خداوند آن نور را از او می گیرد.»[34] 

همراهی

در زیارت حضرت می خوانیم: «وَ اجعَلنِی مِنَ المُستَشهَدینَ بَینَ یَدیه طائعاً غیرَ مکره»[35]، (خدایا) قرار بده مرا از شهادت یافتگان در پیش روی آن حضرت از روی میل و رغبت، بدون اکراه.

از خداوند بخواهیم که اگر در حین ظهور مرده باشیم ما را زنده نماید، تا در رکاب حضرت به حمایت از ایشان برخیزیم.

پاك بودن

پاکسازی درون[36]، از صفات پلید و زیور دادن آن بوسیله اخلاق پسندیده است. این امر در هر زمان واجب است، به خصوص اهمیت تذهیب نفس در وظایف زمان غیبت حضرت ولی عصر از این جهت است که درک فضیلت صحبت او و قرار گرفتن در اعداد اصحاب آن جناب بستگی به این مطلب دارد.

نعمانی روایتی از امام صادق علیه السلام نقل نموده که حضرت می فرماید: «هر کس دوست دارد از اصحاب حضرت قائم علیه السلام باشد باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزگاری و اخلاق نیکو رفتار نماید.»[37] 

درخواست صبر [38] 

 از وظایف مؤمن آن است که در زمان غیبت از درگاه خداوند عزوجل بخواهد که او را در مواقعی که وظیفه اش صبر کردن است به آن توفیق دهد، هم چنان که در دعاهای رسیده از معصومین علیهم السلام این مطلب وارد شده است.

در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام روایت کرده که حضرت فرمود: «خداوند رسولان خود را به مکارم اخلاق اختصاص داده پس خودتان را بیازمائید که اگر در شما آن اخلاق بود، پس خداوند را حمد گوئید و بدانید که آن از خوبی شما است و اگر آن اخلاق در شما نبود، پس از خداوند مسألت نمائید و برای دستیابی به آنها به درگاه خداوند التماس کنید سپس آن حضرت ده چیز را شمرد: یقین، قناعت، صبر، شکر، خویشتنداری، خلق نیکو، سخاوت، غیرت، شجاعت و مروت.»[39] 

جهاد و مبارزه 

 آنچه در دوران غیبت کبری واقع شده و ما ملاحظه کرده ایم و اخبار و روایات، گویای این است که در عصر غیبت کبری، ظلم و فساد همه جا را فرا می گیرد حال وظیفه یک فرد مسلمان در مقابل این حالت چیست؟ آیا از جامعه کناره گیری کند و دست به کاری نزند و هیچ گونه وظیفه ای برای برپایی عدالت و از بین بردن کژیها و انحرافات ندارد؟ یا اینکه وظیفه اش تلاش و کوشش اجتماعی و جهاد و پیکار قطعی در راه خدا، مقابل ظلم و طغیان است؟ آیات قرآن دال بر این است که جهاد واجب است مثل این آیه شریفه«وَ أَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّه»[40]، تا آن اندازه که توان دارید، در مقام مبارزه با کافران، خود را مهیا کنید. در این زمینه بحث های زیادی مطرح است که در جای خود بحث شده است و از گنجایش در این مجموعه خارج است.[41] 

    توبه و بازگرداندن حقوق به صاحبانشان[42] 

از جمله اسباب طولانی شدن غیبت امام علیه السلام گناهان و معصیت هایی است که از بندگان می بیند چنان که در توقیع شریف حضرت آمده: «پس تنها چیزی که ما را از آنها پوشیده می دارد همانا چیزهای ناخوشایندی است که از ایشان به ما می رسد و خوشایند نیست و از آنان انتظار نمی رود.»[43] 

یاد حضرت[44] 

   به دلالت اخبار قطعی، تردیدی در این غیبت که امام علیه السلام ناظر و شاهد اعمال ماست، نیست و بر حرکات و سکنات ما اطلاع دارد؛ پس تو در هر حال و هر کجا که هستی در پیش رویش قرار داری، بلکه باید آن حضرت نیز در جلوی چشمت باشد و چنان چه دانستی که آن حضرت پیش چشمت قرار دارد البته همتت در جهت رعایت آداب آن جناب و مراسم ادب و انجام وظایفی که نسبت به آن حضرت داری مصروف خواهد شد. 

خشوع جسم و جان[45] 

نرمش دل برای یاد آن حضرت و اهتمام به آنچه مایه خشوع و نرمی دل می شود بوسیله مراقبت و شرکت در مجالس دوستان آن جناب و یاد آوری حقوق و مصایب او و دوری از آنچه سبب قصاوت و سختی دل می شود و برکنار ماندن از مجالسی که موجب حسرت و پشیمانی است. 

بدن نسبت به یاد حضرت نیز باید خاشع باشد و دلیل بر همین مطلب است آنچه سید اجل علی بن طاووس در کتاب جماع الاسبوع به سند خود از محمد بن سناق از امام صادق علیه السلام در دعای روز جمعه آورده: «اَللَّهم إنِّی أتَقَرَّبُ إلَیکَ بقلبٍ خاضع و إلی وَلیِّک ببدنٍ خاشع و إلی الائمه الراشیدین بفؤادٍ متواضع.»[46] 

مقدم داشتن خواسته حضرت [47] 

شاهد بر این مطلب روایتی است که محدث نوری در کتاب نفس رحمان به نقل از امالی شیخ طوسی به سند خود از منصور برزج آورده که می گفت: به حضرت امام صادق عرضه داشتم: ای آقای من! چه بسیار از شما یاد سلمان فارسی را می شنوم؟ حضرت فرمود: «نگو سلمان فارسی، بلکه بگو سلمان محمدی، آیا می دانی چرا بسیار از او یاد می کنم؟ عرض کردم نه، فرمود: برای سه صفت؛ اول: مقدم داشتن خواسته امیرالمؤمنین بر خواسته خودش، دوم: دوست داشتن فقراء و برگزیدن آنها بر اهل ثروت و مکنت و سوم: دوست داشتن علم و علماء. همانا سلمان بنده صالح و درستکار، مسلمان بود و از مشرکین نبود.»[48] 

اقتدا و تأسی به اخلاق و اعمال حضرت[49] 

 پیروی کردن از آن بزرگوار و الگو قرار دادن او در اخلاق و اعمال در آنچه مؤمن به حسب حال خود می تواند انجام دهد، معنی تشیع و حقیقت ماموم بودن همین است و کمال ایمان و تمامیت موالات امام و همراهی با او در روز قیامت و مجاورت با حضرتش در بهشت با این کار انجام می شود. 

در نامه امیرالمؤمنین به عثمان بن حنیف فرماندار بصره از سوی آن حضرت چنین آمده است: «توجه کنید که هر مأمومی را امامی هست که به او اقتدا می کند و از نور علمش برخوردار می گردد.»[50] 

شناخت نشانه های ظهور [51] 

شناختن علائم ظهور حضرت علیه السلام بویژه علائم حتمی که امامان علیهم السلام آنها را خبر داده اند، چون بر همه لازم است که بعد از ظهور حضرت به او روی آورده و با حضرتش بیعت نمایند و روی آوردن به سوی آن حضرت هنگام ظهورش از شهرها، جز بعد از علم به ظهور، امکان پذیر نیست و این علم، به سبب آشکار شدن علائم حتمیه ظهور که وعده شده اند حاصل می گردد پس بایستی علامات ظهور حضرتش را شناخت، این علامات مفصلاً در کتب مربوطه آمده است، بر طالبین است که بدان کتب مراجعه نمایند. 

تسلیم نسبت به ظهور

در کتاب کافی از عبد الرحمن بن کثیر آورده که گفت: در محضر امام صادق علیه السلام بودم که مهزم بر او وارد شد و عرضه داشت: فدایت شوم خبر ده مرا از این امری که منتظرش هستیم، که کی خواهد بود: «ای مهزم، وقت گزران دروغ می گویند و عجله کنندگان هلاک گردند و تسلیم شدگان نجات یابند.»[52] 

کسانی که در امر فرج عجله می کنند[53] همین که به یک فردی برخورد می کنند که مدعی منصب امام زمان است و مقام آن حضرت را مدعی است عجله کرده گمراه می شوند و او را به عنوان امام زمان پذیرفته و دنباله روی او می شوند.

اطاعت از دستورات[54] 

 عبد باید رأی، سلیقه، اجتهاد و استنباط خود را کنار نهاده و قدم به قدم به دستورالعمل های مولای خود حضرت مهدی علیه السلام عمل نماید.

شاد نمودن حضرت[55] 

یاری کردن آن جناب، چنگ زدن به ریسمان ولایت ایشان، شادمان نمودن و احسان کردن به حضرتش می باشد و برخی اخبار بر این دلالت دارند.

در کتاب شریف کافی به سند خود از مفضل عمر از امام صادق علیه السلام آورده که فرمود: چنین نپندارد کسی از شما که چون مؤمنی را شادمان ساخت فقط او را مسرور نموده، بلکه به خدای سوگند، ما را خوشحال کرده بلکه به خدا سوگند، رسول خدا صلی الله علیه و آله را مسرور ساخته است.

مایه زینت و سرفرازی 

باید طوری زندگی کنیم و با مردم به نحوی معاشرت نمائیم که مایه زینت و سر فرازی آن بزرگوار باشیم، نه این که موجب رنجش و شرمندگی آن حضرت علیه السلام باشیم.

بالاخص اگر در محیطی زندگی کنیم که در پیرامونمان پیروان مذاهب دیگر باشند باید طوری عمل کنیم که مخالفین را نیز به مکتب تشیع امیدوار، خوشبین و راغب سازیم.

       اجرای احکام

امر به معروف و نهی از منکر[56] در همه زمان ها وظیفه همه مسلمین است و عمل بدان بسیار تاکید شده است تا جایی که امام علیه السلام می فرماید: «امر به معروف و نهی از منکر کنید و الا اشرار از شما بر شما مسلط می شوند، پس دعا می کنید ولی دعایتان مستجاب نمی شود.»

امر به معروف و نهی از منکر شرایطی دارد که در کتاب مفصله و نیز در برخی از رساله های عملیه ذکر شده است.

دعوت کردن مردم به آن حضرت[57] از مهم ترین طاعات و واجب ترین عبادات است و تمام آنچه در فضیلت امر به معروف از آیات و روایات آمده و تمام آنچه در فضیلت هدایت و ارشاد مردم به راه حق وارد گردیده، بر ارزش آن تاکید دارد. اضافه بر اینکه بهترین خلایق پس از ایشان علیهم السلام کسی است که آن را دوست دارد و مردم را به ایشان دعوت کند چنانچه در روایت آمده: «همانا عالمی که به مردم، معارف دین شان را بیاموزد و آنان را به امامشان دعوت کند از هفتاد هزار عابد بهتر است.» و برای مهیا سازی زمینه های ظهور حضرت، ما بایستی وظایف شرعیه خودمان را عمل نمائیم و از امر به معروف و نهی از منکر غفلت نورزیم و برای ظهور حضرت دعا کنیم. 

بنابراین چنانچه کسانی معتقد باشند که برای مهیا شدن زمینه های ظهور آن حضرت بایستی اجازه دهیم تا فساد همه جا را بگیرد و ما فقط شاهد باشیم و امر به معروف را طرد نمائیم، این کلامی باطل و عبث خواهد بود و خلاف مبانی دینی است.

پرهیز کردن و دوری جستن از مجالس اهل بطالت و ضلال[58]، آنها که یاد امام علیه السلام را به مسخره می گیرند یا آن حضرت را به بدی یاد می کنند یا بر آن بزرگوار خرده می گیرند یا وجود شریفش را انکار می نمایند، یا این که از یاد کردن حضرتش روی گردانند، یا مؤمنان منتظر آن جناب را مسخره می نمایند، در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام آمده که حضرت فرموده اند: «هر کس خدا و روز بازپسین ایمان دارد در جایی ننشیند که امامی در آن مذمت شود، یا به مؤمنی اهانت گردد.»[59] 

تلاش برای اضمحلال حکومت جور و برقراری حکومت اسلامی که مردم مسلمان از ائمه تا کنون همواره مجاهدت های عظیمی بدین منظور نموده اند تا این که بالاخره نیز موفق به برقراری حکومت اسلامی می شوند. 

پیشرفت در علوم مورد نیاز

     بر شیعیان و بر مسلمین است که تمام سعی و تلاش خود را بنمایند تا در همه علوم مورد نیاز بشر، پیشرفت و ترقی نمایند و بر سایرین پیشی گیرند. مهیا نمودن تجهیزات در زمان انتظار ظهور حضرت[60]تا آن حضرت را یاری کند و به حضورش شرفیاب گردد، نعمانی به سند خود از امام صادق آورده که آن حضرت فرمودند: «لَیُعِدَنَّ احدُکم لخروج القائم علیه السلام و لَو سَهماً فان الله تعالی اذا علم ذلک من نِیَّتِهِ رجوتُ لِأن یُنسی فی عُمره.»[61] 

شوق دیدار[62] 

 این نشانه های دوستان و موالیان آن جناب است و در خوبی و استحباب آن هیچ تردیدی نیست چون در دعاهای روایت شده برای آن جناب، این معنی آمده است.در زیارت آن حضرت می خوانیم: «اَللَّهم اَرِنا وَجهَ وَلیِّکَ المیمونَ فی حَیاتِنا وَ بَعدَ المَنُون»[63]، خدایا! بنما بر ما روی مبارک ولی خود در زندگی ما و پس از مرگ و در دعای ندبه این چنین می خوانیم: «عَزیزٌ عَلَیَّ أن اَرَی الخَلقَ وَ لا تُری»[64] بسیار سخت است بر من که خلق را ببینم و تو را نبینم.

اندوهگین از فراق[65] 

 پیغمبر اکرم می فرماید: (چنانچه شیخ صدوق در امالی و نیز شیخ طوسی در کتاب امالی خود آورده) «ایمان نیاورده بنده تا این که بوده باشم من نزد او محبوب تر از جان او و اهل بیت من محبوب تر نزد او از اهل او و عترت من محبوب تر نزد او از عترت او و ذات من محبوب تر از ذات او.» 

پس سزاوار است که ما در غیبت محبوب ترین عزیزمان، برای حضرتش محزون باشیم. نیز از امام رضا علیه السلام روایتی است که در ضمن خبری متعلق به آن جناب فرمود: چه بسیار مردان و زنان مؤمنی که متأسف و حیرانند در وقت فقدان حضرت حجت، نیز در فقرات شریفه دعای ندبه به این مقام اشاره شده است که در آنجا می گوئیم: «کاش می دانستم که تو در کجا اقامت داری و کدام زمین تو را در بر گرفته؟ آیا به رَضوی جای داری یا ذیطوی؟ گران است بر من که خلق را ببینم و تو دیده نشوی و نشونم از تو نه آوازی و نه رازی، گران است بر من که احاطه کند به تو بلا نه به من و نرسد به تو از من نه ناله و نه شکایتی، جانم فدای تو غایبی که از ما، کناره نداری، جانم فدای تو دور شده ای که از ما، دوری نگرفتی، جانم فدای تو که آرزوی هر مشتاق آرزومندی از مرد و زن که تو را یاد آورند و ناله کنند، گران است بر من که بر تو بگریم و خلق از تو دست کشیده باشند، گران است بر من آنکه جاری شود بر تو آنچه جاری نشده بر ایشان، آیا معینی هست که طولانی کنم با او گریه و ناله را؟ آیا جزع کننده ای هست که من او را بر جزعش یاری کنم هر آن گاه که خلوتی باشد؟ آیا به چشمی خاشاکی رفته که چشم من او را بر آن حالت مساعدت کند؟ آیا به سوی تو راهی هست ای پسر احمد که به حضور جنابت مشرف شویم؟ آیا متصل می شود روز ما از تو به فردای او، پس محفوظ شویم و بهره بریم ...»[66] 

    تکذیب وقت گذاران[67] 

 حکمت الهی بر این است که وقت ظهور صاحب الامر را پیش از فرا رسیدن آن، از بندگانش مخفی بدارد، چون که علم به آن اسرار الله است که از خلق خود مستور داشته است. 

در کتاب کافی از ابوبصیر نقل شده که گفت: از حضرت امام صادق درباره حضرت قائم علیه السلام پرسیدم، فرمود: وقت گذاران دروغ می گویند ما خاندانی هستیم که وقت را تعیین نکنیم.

تکذیب مدعیان نیابت خاصه در زمان غیبت کبری[68] 

     شیعه امامیه معتقد هستند که با فوت شیخ جلیل علی بن محمد سمری، وکالت منقطع شده و نیابت خاصه پایان یافته است، شیخ سمری چهارمین تن از نواب اربعه است که در زمان غیبت صغری مرجع شیعیان بوده اند و پس از درگذشت آن جناب تا زمان ظهور حضرت مهدی به هیچ وجه نایب خاصی از آن حضرت در میان شیعیان نخواهد بود و مرجع شیعیان در زمان غیبت کبری، علمای عامل هستند که حافظ احکام الهی می باشند و هر کسی نیابت خاصه را ادعا کند، دروغ گو و مردود است.

خواندن نماز حضرت[69] 

    نماز حضرت علیه السلام دو رکعت است، در هر رکعت سوره حمد را تا «ایاک نعبد و ایاک نستعین» می خوانی، سپس صد بار می گویی «ایاک نعبد و ایاک نستعین»، آنگاه سوره حمد را ادامه می دهی و بعد سوره توحید را یک بار می خوانی و رکعت دوم را هم با همین ترتیب می خوانی و در پایان نماز می گویی: «الهی عَظُمَ البلاءُ و انکَشَفَ الغِطاءُ و ضاقَتِ الارضُ بما وَسَعَتِ السماءُ و الیکَ یا رَبَّ المُشتَکی و علیک المُعَوَّلُ فی الشدهِ و الرخاءِ اللهم صَلِّ عَلَی مُحمدٍ و آل محمد الذین أَمَرتَنا بِطاعَتِهم وَ عَجِّلِ اللهم فَرَجَهُم بقائمِهِم و اَظهِر إِعزازَهُ یا محمدُ یا علیُ یا علیُ یا محمدُ إکفِیانی فَإِنَّکُما کافِیای یا محمدُ یا علیُ یا علیُ یا محمدُ اُنصُرانی فَإنَّکما ناصِرای یا محمدُ یا علیُ یا علیُ یا محمدُ إحفِظانی فَإنَّکُما حافظای یا مولایَ یا صاحبَ الزمانِ الغَوث الغوث الغوث اَدرِکنی اَدرِکنی اَدرِکنی اَلأمان اَلأمان اَلأمان.»[70]

انجام اعمال خیر به نیابت از حضرت

      صدقه دادن برای سلامتی حضرت[71] از نشانه های مودت و دوستی حضرت و ولایت اوست و آنچه در مدح صدقه دادن به نیابت از سایر مؤمنین وارد گردیده بر خوبی و رجحان آن دلالت دارد، چون که مولای مؤمنین، افضل افراد آنانست و صدقه دادن از سوی او، از صدقه دادن به نیابت از آنان بهتر و برتر می باشد.

نیز سید بزرگوار علی بن طاووس در کتاب کشف المحجه، فرزندش را سفارش و امر کرده به انجام اموری که مربوط به آداب و وظایف او نسبت به مولایمان صاحب الزمان علیه السلام تا آنجا که گفته: «پس در پیروزی و وفاداری و تعلق خاطر و دلبستگی نسبت به آن حضرت علیه السلام به گونه ای باش که خداوند و رسول او و پدران آن حضرت و خود او از تو می خواهند و حوائج آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدم بدار، هنگامی که نمازهای حاجت را به جا می آوری و صدقه دادن از سوی آن جناب را پیش از صدقه دادن خودت و عزیزانت قرار ده و دعا برای آن حضرت را مقدم بدار بر دعا کردن برای خودت و نیز در هر کار خیری که مایه وفای به آن حضرت است آن بزرگوار را مقدم بدار که سبب می شود به سوی تو توجه فرماید و به تو احسان نماید.»[72]

در رجحان و استحباب صدقه دادن برای سلامتی حضرت نیز تردیدی نیست، نظر به این که این کار از گونه های مودت نسبت به قربی و بستگان پیغمبر است که خداوند بندگانش را در کتاب خود به آن امر فرمود (الا الموده فی القربی)، نمی بینی که هر گاه فرزندت یا کسی از عزیزانت را دوست می داری و بر او بیمناک هستی به قصد سلامتی او صدقه می دهی؟ پس مولای تو از هر کسی به این امر سزاوارتر است.

حج رفتن به نیابت از حضرت و فرستادن نایب تا از طرف آن جناب حج نماید[73]؛ زیارت مشاهد و حج رفتن به نیابت از بزرگواران معصوم بین شیعیان در روزگار قدیم متداول و مرسوم بوده و بر خوبی این عمل چندین روایت ذکر گردیده از جمله: شیخ صدوق در کتاب من لایحضره الفقیه از امام صادق آورده (ع) که از آن حضرت سئوال شد درباره شخصی که از سوی دیگری حج بجا آورد آیا چیزی از اجر و ثواب برای او هست؟ فرمود: «برای کسی که از سوی دیگری حج بجا می آورد، اجر و ثواب ده حج هست و او، پدر، مادر، پسر، دختر، برادر، خواهر، عمو، عمه، دایی و خاله اش آمرزیده می شوند، خدای تعالی رحمتش وسیع و او کریم است.»[74] و آنچه بر استحباب طواف کردن از سوی امام زنده بطور خاص دلالت دارد روایتی است که مرحوم کلینی در کتاب کافی از موسی بن القاسم آورده که به امام جواد علیه السلام عرض کردم: می خواستم از سوی شما و پدر شما طواف کنم به من گفته شد به نیابت از اوصیاء طواف کردن درست نیست، آن حضرت علیه السلام به من فرمود: بلکه هر قدر که توانستی طواف کن که آن جایز است، سپس بعد از سه سال به آن حضرت عرضه داشتم: پیش از این از شما اجازه خواستم که از سوی شما و پدرتان طواف کنم به من اجازه فرمودید، پس آنچه خدا خواسته بود از شما و پدرتان طواف کردم، سپس چیزی بر من گذشت و به آن عمل کردم، فرمود: آن چه بود؟ عرض کردم: روزی از طرف رسول خدا طواف نمودم آن حضرت سه مرتبه فرمود: درود خدا بر رسول خدا، عرض کردم: روز دوم از طرف امیرالمؤمنین علیه السلام و روز سوم از طرف امام حسن و روز چهارم از طرف امام حسین و ... و روز نهم از طرف پدرت علی بن موسی الرضا و روز دهم از طرف شما ای آقای من طواف کردم و اینان هستند کسانی که به ولایتشان خداوند را دینداری می کنم، فرمود: بنابراین به خدا سوگند خدای را دینداری می کنی به دینی که جز آن را از بندگان نمی پذیرد، عرض نمودم: و چه بسا از طرف مادرت فاطمه علیها السلام طواف کردم و گاهی طواف ننمودم، فرمود: این طواف را بسیار کن که ان شاء الله بهترین عملی است که تو انجام داده ای.

سعی در خدمت کردن[75] به آن حضرت به آنچه در زندگی می توانی انجام دهی، که به مقتضای روایات بیان شد که زندگی تو به برکت آن حضرت علیه السلام است تا این که به فرشتگان خداوند که مأمورند خدمت گذار حضرتش باشند تأسی جسته باشی.

امام صادق علیه السلام در مورد خدمت به حضرت مهدی می فرمایند: «و اگر دوران او را دریابم تمام مدت زندگانیم او را خدمت خواهم کرد»، از این سخن حضرت علیه السلام معلوم می شود که اهتمام به خدمت کردن حضرت قائم برترین طاعات و بالاترین وسایل تقرب به خداوند است.

و در خصوص توجه و خدمت به دوستان اهل بیت[76] در کتاب من لایحضره الفقیه آمده که امام صادق علیه السلام فرمودند: «هر کس نتواند ما را صله نماید، باید صله کند دوستان (شیعیان) صالح ما را که ثواب صله، برای او نوشته می شود و هر کس نتواند ما را زیارت کند، صالحین از دوستانمان را دیدار نماید ثواب زیارت ما برایش نوشته می شود.»

و همچنین وارده شده که مؤمن، بخشی از دارایی خود را برای امام زمانش هدیه کند و هر سال به این عمل مداومت نماید و در این عمل شریف، غنی و فقیر، حقیر و شریف و مرد و زن یکسانند، الا این که ثروتمند به مقدار توانائیش تکلیف دارد و فقیر به مقدار استطاعت خود مکلف می گردد، خدای عزوجل فرموده: «لا یکلِّفُ الله نفسا إلّا وُسعَها»[77]، خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانش تکلیف نمی کند.

در کتاب کافی از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمودند: «یک درهم که با آن امام علیه السلام صله شود از دو میلیون درهم در سایر کارهای نیک بهتر است.»

صله امام علیه السلام در زمان غیبت، با مصرف کردن مال در مصارف و مخارجی که می داند آن حضرت علیه السلام به آنها رضایت دارد و محبوب اوست با قصد صله او انجام می گیرد. مانند چاپ کردن کتاب های مربوط به آن حضرت، و برپا کردن مجالس یادآوری آن جناب و دعوت به او، صله شیعیان و دوستانش به خصوص سادات علوی، علمای ترویج دهنده شرع اسلام، راویان احادیث و ائمه طاهرین و مانند این ها.

خوشحال کردن مؤمنین[78] مایه سرور و خرسندی مولایمان صاحب الزمان علیه السلام می باشد و خوشحال کردن مؤمنین، هم با کمک مالی به آنها انجام می گیرد و گاهی با برآوردن حوائج و برطرف کردن غصه های آنان و با وساطت و شفاعت در حق ایشان و بوسیله دعا کردن در حق آنان و احترام نمودن آنها و هم با یاری خاندان و فرزندان ایشان و نیز با قرض دادن به آنان یا به تعویق طلب قرض هایی که بر عهده آنها است و یا به غیر این ها از گونه های خرسند نمودن مؤمنین.

ارتباط با فقها و مراجع تقلید

     ائمه علیهم السلام تکلیف ما را در زمان غیبت و عدم دسترسی به امام معصوم مشخص کرده و به ما امر فرموده اند که به فقهای جامع الشرایط مراجعه کنیم. چنان که در روایتی که امام حسن عسکری علیه السلام از امام صادق علیه السلام نقل می کند، چنین می خوانیم: «اما هر یک از فقها که نفس خود را بازدارنده، دین خود را نگهدارنده، هوای خود را پس زننده و از اوامر مولای خود اطاعت کننده بود، بر عوام (مردم) لازم است که از او پیروی کنند و تنها بعضی از فقهای شیعه هستند که از این صفات برخوردارند نه همه آنها.»[79]

التزام و تبعیت از ولایت فقیه 

     روایات متعددی از ائمه علیهم السلام در مورد اینکه در دوران غیبت باید از فقهای جامع الشرایط تبعیت نمود، فقهایی که از هوای نفس تبعیت نکرده و مطیع اوامر الهی باشند و تقوی پیشه سازند.

طبق آیه قرآن[80]، حاکمیت از آن خداوند متعال است و کسانی که خداوند به آنان اذن حکومت داده است که پیامبر و ائمه باشند و ائمه نیز حاکمیت در عصر غیبت را به علماء و فقهای دینی افاضه نموده اند و فرموده اند: اینان حجت ما بر شما و ما حجت خدا بر ایشان هستیم. فلذا ولایت مطلقه برای فقیه اثبات می باشد و اطاعت از ولی فقیه اطاعت از ائمه است و سرپیچی از دستورشان، سرپیچی از فرامین معصومین است.


1- محمد باقر مجلسی، منتهی الامال، صفحه 368 .

2- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 866 ؛ اللهم صل علی ولیک و ابن اولیائک الذین فرضت طاعتهم و اوجبت حقهم».

 3- سید محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، پیشین، صفحه 104.

 4- علی اکبر مهدی پور، چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا (س)؛ موسسه نشر و مطبوعات حاذق،  1372شمسی، صفحه 92 ؛ از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده که گفته، رسول خدا (ص) فرمودند: «من انکر خروج المهدی فقد کفر بما انزل علی محمد» منابیع الموده صفحه 447، به نقل از لطف الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثار، من منشورات مکتبه الصدر، صفحه 149. 

 5- ابراهیم شفیعی سروستانی، انتظار، بایدها و نبایدها، پیام تهران، چاپ دوم، 1384 ص 9.

6 - محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 77 ، پیشین، ص 173.

 7- سوره یوسف آیه 87 .

8- محمد بن کلینی، روضه فی الارض، جلد 8، صفحه 229، حدیث 293.

9 - شیخ حر عاملی، وسائل شیعه، جلد 11، صفحه 567، باب 23، حدیث3.

 10 - مجالس شیخ صدوق، مجلس 17، حدیث 4 ؛ علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 44، صفحه 282، حدیث 1.

 11- قرآن کریم، سوره حج، آیه 32.

 12- علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 44، صفحه 278، حدیث 1.

 13- همدانی، صدر الاسلام، «تکالیف الانام فی الغیبه الانام»، تکلیف 24؛ در زیارت آل یاسین می خوانیم: السلام علیک فی آناء لیلک و اطراف نهارک، درود بر تو تمام ساعات شب و سراسر روز.

 14- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 867.

 15- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 867.

 16- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه264.

 17- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه412.

18- ابن قولویه، کامل الزیارات، باب 46، صفحه 127.

 19- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 865.

20- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 870.

 21- سید محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه229.

 22- شیخ عباس قمی، کلیات مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 892، دعای حضرت حجت علیه السلام بعد از نماز صبح.

 23 - این دعا در کلیات مفاتیح الجنان تحت عنوان «دعای عهد» آمده است.

 24- شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 891، اعمال شب و روز نیمه شعبان.

 25 - سید محمد تقی موسوی، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2 ، صفحه 379.

 26- علی اکبر مهدی پور، چهل حدیث پیرامون یوسف زهرا، نشر حاذق، 1372، صفحه 10.

 27- کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، جلد 2، صفحه 133، باب الغیبه، حدیث 3.

 28- شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه؛ جلد دوم، صفحه 351، باب 33، حدیث 49.

 29- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه271.

 30- قرآن کریم، سوره اعراف، آیه 170.

 31- قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان،انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 871.

 32- طبرسی نور، حاج میرزا حسین، النجم الثاقب، باب دهم، صفحه 430.

 33- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه284.

 34- اصول کافی، جلد 3، صفحه 314، باب التقیه، حدیث 23.

 35- قمی، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان،انتشارات فیض کاشانی، 1375، صفحه 891، زیارت حجت بعد از نماز صبح ( دعای اللهم بلغ ...).

 36- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه305.

 37- کتاب غیبت نعمانی، محمد بن نعمانی، صفحه 106.

 38- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه295.

 39- اصول کافی، جلد 3، صفحه 93، باب المکارم، حدیث 2.

 40- قرآن کریم، سوره انفال، آیه 60.

 41- مراجعه شود به کتاب تاریخ غیبت کبری، سید محمد صدر، ترجمه دکتر سید حسین افتخارزاده، صفحه 390.

 42- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه306.

 43- علامه مجلسی، بحار الانوار، جلد 53، صفحه 177.

 44- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه307.

 45- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه311.

 46- سید بن طاووس، جمال الاسبوع، صفحه 230.

 47- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه313.

 48- علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 22، صفحه 327، حدیث 32.

 49- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه382.

 50- نهج البلاغه، بخش نامه ها.

 51- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه191.

 52- کلینی، اصول کافی، جلد 2، صفحه 190، باب کراهت، حدیث 2 و 7.

 53- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه192.

 54- همدانی، صدر الاسلام، تکالیف الانام فی غیبه الانام،تکلیف 12.

 55- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه419.

 56- از ارزش های اسلامی که در همه زمان در صورت وجود شرایط امر به معروف و نهی از منکر، بر مسلمین واجب است و آیات و روایات در این زمینه فراوان است.

 57- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، المطبعه العلمیه، قم، 1398 هجری، جلد 2، صفحه274.

 58- موسوی، سید محمد تقی ، مکیال المکارم، ا


مطالب مشابه :


درگذشت استاد گرانقدر، جناب آقای دکتر افتخارزاده

راهسازان - درگذشت استاد گرانقدر، جناب آقای دکتر افتخارزاده - عمران - راه و ترابری - حمل و نقل




بررسی جعل و تحریف در بن مایه های تاریخی اسلام : 1- تاریخ طبری

این نقد طولانی را از از استاد فرهیخته ، دکتر افتخارزاده که در نسک وزین هارپالوس درگذشت.




مهندس اصغر صادقی

که با ترجمهٔ دکتر سیّد حسن افتخارزاده منتشر به مناسبت درگذشت او پیام تسلیتی




در باره ی تاریخ

- افتخارزاده محمود، روش شناخت سنت و تاريخ درگذشت بزرگ خاندان تاریخ و توسعه دکتر




مختار ثقفی

دکتر علیرضا مخبر در نهایت به طرز مشکوکی درگذشت و حکومت 20- محمود رضا افتخارزاده، نهضت




زندگانی مشایخ تصوف (سلطان ابراهیم ادهم)

در گزارش دیگری آمده است که وی در اثناء نبردی در آن جزیره رومی درگذشت افتخارزاده دکتر




منابع آيين دادرسي كيفري

» دکتر محمود آخوندی پدر حقوق جزای ایران درگذشت افتخارزاده، يحيي.




آشنایی با عارف بزرگ ابراهیم ادهم (ره)

در گزارش دیگری آمده است که وی در اثناء نبردی در آن جزیره رومی درگذشت افتخارزاده دکتر




ضرورت شناخت حقیقی امام

بوده اند و پس از درگذشت آن جناب تا زمان محمد صدر، ترجمه دکتر سید حسین افتخارزاده




زندگینامه ابراهیم ادهم

در گزارش دیگری آمده است که وی در اثناء نبردی در آن جزیره رومی درگذشت افتخارزاده دکتر




برچسب :