فضاهای شهری

فضاهای شهری و اهمیتشان

بسیاری از کارشناسان و مدیران در مجموعه شهرداریها هرروزه بدنبال یافتن راه حل های مناسبی برای حل مشکلات شهرها و بالا بردن کیفیت محیط شهری در آنها هستند . راه حلهای متفاوت را هر مدیری بنا بر تحصیلات ، سلیقه و تجربه شخصی در شهرها اجرا می نمایند یکی به مشارکت گسترده شهروندان در شهر می اندیشد و پای سرمایه گذاران را به شهر باز می کند . یکی اعتقاد به اجرای پروژه های عمرانی دارد و می کنند و پر می کنند و می سازند و می آورند و می برند و می کارند و . . . متاسفانه در کشور ما شهرها محل آزمایش سلایق مدیران دلسوزیست که آنها را به ملقمه ای زندگی ناپذیر تبدیل کرده است . هیچ مرز و خط قرمزی برای پرهیز از اقدامات غیر اصولی وجود ندارد .

مشکل شهر های امروزه نبودن خیابانهای عریض و طویل نیست . یا کمبود فضای سبز ، نداشتن سرمایه گذار ، پیدا نکردن واگن های قطار شهری و ...

مهمتریم مسئله امروز شهرهای ما نداشتن فضاهای شهری مناسب است . فضاهائی کارا که محل تعامل شهروندان با هم باشد و زندگی را به کالبد بی جان شهرهای ما بیاورد .

اشتباه نکنیم ، هر پارک یا هر میدان یا هر فضائی بدون رعایت مؤلفه های فضاهای شهری کارا نمی تواند فضای شهری با تعاریف امروزه باشد .

هر رفت و آمد یا توقفی ، الزاما مؤثر نیست و می تواند مخرب هم باشد .

طراحی و اجرای ناآگاهانه فضاهای شهری به آهستگی نه تنها کارکرد اصلی خود را از دست می دهند بلکه به محیطهائی مخرب تبدیل شده که باعث گسست شهروندان از هم و از شهر می شوند .

تفکر حاکم بر مدیریت شهری تفکری است که من آن را تفکرراه حل ساز می نامم . در این تفکر مدیران بیشتر از آنکه فرصتی برای ارتقاء شهر بیابند درگیر روزمره گی شهری هستند و باید مشکلات هروزه را حل کنند . اما چرا اینچنین است ؟ این میراث گذشتگان برای مدیران امروزیست و میراث امروزیان برای مدیران فردا .

نگرش نادرست و عدم آینده نگری شهری در گذشته ای نه چندان دور شهر امروزمان را به موجودی ناقص الخلقه تبدیل کرده که پزشکان چاره جز زنده نگاه داشتنش ندارند و این داستان همچنان ادامه خواهد یافت .

زمانی باید تمام پروژه های کلان شهری را موقتا تعطیل کرد و به شهر نگریست . همانگونه که به یک موجود زنده می نگریم . شریانهای حیاتی آن را یافت و آرام آرام روح شهر را به آن برگرداند . تنها در این صورت است که بزرگترین پروژه ها در خدمت شهروندان خواهند بود .

اجازه دهید کلید ماجرا را در اختیار مدیران شهری قرار دهیم و منتطر باشیم تا اولین واکنش آنها را ببینیم . شروع کار از کجاست ؟

" برآورده کردن نیاز های شهروندان در محیط های شهری " . هیچ کس به بالاترین مدیران شهرها این اجازه را نداده است تا به نمایندگی از شهروندان نیازهای آنان را حدس زده و اولویت بندی نماید . هیچ کس به بالاترین مدیران شهری این اجازه را نداده است تا به نیاز بخشی از شهروندان بشتر از سایر بخشها رسیدگی نمایند . اولین وظیفه مدیران کارآمد شهری در بزرگترین شهرهای دنیا پاسخگوئی قانونی به نیازهای انسانی و اجتماعی شهروندان در درجه اول می باشد . ایجاد یک هویت پایدار و احساس تعلق یه شهر از این دست است .

امروزه فضاها و محیط های شهری در خدمت شهروندانند تا آنها را به شهرشان و سایر شهروندانشان نزدیک تر کند و از آنها در زنده نگهداشتن شهرها کمک بگیرد

فضاهای شهری