مایع حرف شویی

بس است دیگر، ای بعضی از وزرا و وکلای عزیز، ای بعضی از خطبا و پیش از خطبای عزیز ،لااقل قدری بیشتر تحقیق و مطالعه کنیم و قدری کمتر سخن بسراییم. اینقدر هی(!)دیوار صوتی را نشکنید. حیف است، بس است.به قول حافظ،ای برادران رحمی و اخیراً نیز ای خواهران ،که دارید اضافه میشوید به سلسله ی سخنرانان شما هم رحمی. این همه انتشار امواج مکتوب و مصور و "رادیو" اکتیو بس است. و الله بعضی از ما شنوندگان و خوانندگان و بینندگان کم ظرفیت (یعنی خودم) ، موجی شده ایم. قسم میخورم تا باور کنید که فرکانس این امواج مافوق صوت را دیگر گوش ضعیف امثال ما نمیتواند دریافت کند . رادار گوشمان تبدیل به دیوار صوتی چین شده است و گیرنده اش دیگر از کار افتاده است . گاهی با خودم میگویم ، کاش یک نوع "مایع حرف شویی" اختراع شود و جز اخبار مربوط به کوپن و امثال آن و جز حرف های خوب و لازم ، همه ی حرف های زاید را از صفحه ی جراید و تلویزیون و رادیو ، پاک بشوید و ببرد و بریزد به داخل کیسه ی کتاب های مربوط به گرامر و قواعد و دستور زبان فارسی ؛ مبحث حروف اضافه!

نمیدانم این واژه ی "سخن رانی" ، نخستین بار از کجا آمده است ؟ به راستی ، باید دید چرا سخن راندن؟ چرا از راندن، سخن به میان آمده است؟ ممکن است من دقت نکرده باشم و معنای درست و ترکیب خوبی داشته باشد و اهل فضل و فن بتوانند رهنمود بدهند اما تا جایی ک به یاد دارم ، در شعر سعدی ، سخن دانی دیده ام . "سعدیا گرچه سخن دان و مصالح گویی به عمل کار بر آید به سخن دان نیست"!

البته حالا من و شما باید به خودمان بگوییم : بعدیا ( همان سعدیا ! سعدی دوم ! ) گرچه سخن ران و مصالح گویی ، به عمل کار آید به سخن رانی نیست . به قلم رانی هم نیست . (من خودم میدانم ! ) ولی در هر حال ، سخن از راندن است . چرا ؟ فکر نمی کنید که رکس نخستین بار این ترکیب را به کار برده ، تحت تاثیر فنّ خطابه بوده است ؟ خطابه های رم قدیم و یونان باستان ؟ خطابه و خطبه های امثال " دموستنس " ، خطیب حرفه ای و کامپیوتری عصر باستانی غرب؟!

گمان میکنم فنّ خطابه در اعصار گذشته، به قول همان سعدیا(!) اسب فصاحت در میدان بلاغت راندن و به جولان در آوردن بوده است ؛ یعنی خطیب ، سواره مستمعان ، پیاده بوده اند ! خطیب بر مرکب چموش سخن سوار می شده و البته قبل از آن هم سال ها تمرین می کرده تا مرکب چموش را به مرکب خموش تبدیل کند و آنگاه سمن سخن را در میدان ذهن و روح و مغز و دل مستمعان به جولان در می آورده ! یعنی آن ها را میدانی میدانسته و می رانده در آن میدان .

پس شاید سخن راندن ، ترجمه و تفسیری باشد ملهم و متاثر از چنین سابقه ای و معادل داخلی برای چنین نگاه احتمالاً خارجی ای . البته در یونان و رم که سخن را می راندند ، فنّ خطابه ، از بهترین وسایل عصر به شمار می رفت. خطبا با آکروباسی های خاص و حرکات خاص، مغزها را به اصطلاح "هیپنوتیزم" می کردند. ابزار علم کلام به این معنی (!) ، نوعی نطق آکروباتیک و نوعی ژیمناستیک کلامی و لفظی به منظور ایجاد هیجان و جذابیت در نتیجه مسحور و مجذوب و مرعوب کردن بوده است .

اما این فنّ سخن راندن معلوم است تا ابدالدهر نمیتواند هم چنان بهترین وسیله ی وصول به مقصود باشد . شاید هم اصطلاح "سخن راندن "، مربوط به همین عصر ماشینی فعلی خودمان یعنی عصر جدید (عصر روم جدید و عصر یونان جدید ) باشد. چیزی قریب اتومبیل رانی ، پیکان رانی ، بنز رانی و از این قبیل . قرینه ی مویدش هم نظریه ی دیگری است که میگوید لفظ اروپایی "ماشین" از "مشی" عربی گرفته شده و در اصل ،"ماشی" بوده است به معنای رونده!

"سخن رانی" از این جمله است که البته هرچه است ، به نظر من خصوصاً حالا دیگر در این عصر و زمان می توان گفت شاید این ترکیبش توهین به مستمع باشد . بعضی از ما گمان کرده ایم که این شیوه ی راندن همیشه و در همه جا یا اغلب موارد کار گشا و کار ساز است . غافل از اینکه هر شیوه ای برای هر هدفی مناسبت و کارایی ندارد . خدا بیامرزد ملاّنصرالدّین معروف را که گفتندش:"فلان کس در پشت بام معطل مانده و نمیتواند پایین بیاید و خلقی در این کار حیران اند . چه کنیم؟"گفت:"طناب بیاورید". آوردند . گفت:"حالا همه کمک کنید و سر دیگرش را که در دست شماست، محکم بکشید"کشیدند. آن بینوا از بام با مخ بر زمین افتاد و در دم جان سپرد ! ملاّ را دیده بودند که می گریخت دست حسرت و حیرت بر هم می کوفت و می گفت :" دریغا که من بارها به همین ترتیب ، در چاه ضلالت فرو افتادگان را نجات داده بودم (!) ندانم که این بار چرا آن تجربه ، صفرا فزود (!) و آن شیوه ، ترتیب این بینوای بر بام حیرت فرو مانده را این گونه داد که همگان دیدند! شگفتا،سرّ این دو گانگی بر من معلوم نشد . مگر آنکه بگویم علل و اسباب در دست من است ولی اثر و نتیجه در دست اوست و با او نشاید پنجه در یقه افکندن !"خدا رحم کرد که بعضی از ما مجریان امور خدای ناکرده خدا نشدیم! وگرنه از همان آسمان هفتم یک سره سیم کشی میکردیم به کرات پایین و بلندگویی خدا پسندانه نصب می کردیم در وسط آسمان و زمین یکسره برای عالم و آدم سخن رانی می کردیم ! همین و بس!

"جلال رفیع"

هه... هه...!!!

پ ن : تولدم مبارک...14.gif01.gif!

پ ن ۲ : سال نو مبارک...01.gif


مطالب مشابه :


فاوا مهمترين مصنوع انسان است

دی­روز مراسم روز دوم و آخر «ششمين كنفرانس بين­المللي مديريت فن­آوري از ۷ سخن­رانی




چگونه هنگام سخنراني بر ترس خود غلبه كنيم؟

مجری گری، گویندگی و فن بیان يكي از نگراني‌هاي عمدة هر فرد ترس از سخن گفتن در حضور جمع است.




سابقه فاوای کشور

فن­آوري اطلاعات و ارتباطات» در «تهران» سخن­رانی کرد و من در آن سخن­رانی فن ­آوري




مایع حرف شویی

نمیدانم این واژه ی "سخن رانی البته در یونان و رم که سخن را می راندند ، فنّ خطابه ، از




چهارمين كنفرانس بين­المللي مديريت استراتژيك ـ ۲

نوبت صبح همايش، از ۴ پانل و ۱ «سخن­رانی کلیدی» و دانش در بهره­گيري از فن­آوري­هاي نوين




باید که ایران را آبادان کنیم

ـ عنصر فن­آوری نظامی به عنصر مهمی وی در سخن رانی خود، چالش هاي عمده کشورهاي در حال توسعه




سومین کنفرانس بین­المللی نظام اداری الکترونیک

در نوبت قبل از ظهر امروز در ۶ سخن­رانی ـ سخن­رانی "احمد عیسی خانی" تحت عنوان به کارگیری فن




فن خلاصه‌نویسی شنیده‌ها و خوانده‌ها

فن خلاصه در فن نگارش به معنای نوشتن متن یک کتاب یا سخنرانی در اندازه‌ای کوتاه‌تر است




نمايشگاه فن­آوري اطلاعات خليج ـ 2013

سخن رانی کردند. «هفته ی فن آوری جیتکس» موسوم به GITEX Technology week امسال با سه شعار سخن آشنا




مقامه‌نویسی در ادبیات فارسی

مقامه در آن دوران به سخنرانی و سخنوری در برابر فن مقامه‌نویسی در ادبیات عربی از




برچسب :