داستان تصویری حجاب

داستان مصور حجاب-دفتر الفبا

راهنما » ابتدا تصویر را در اختیار کودک قرار داده از او بخواهید با تخیل خود داستان را شرح دهد...سپس بار دیگر همراه تصاویر متن زیر را برای او بخوانید

 ۱-یکی بود یکی نبود، یه شیطان بدجنسی بود که پری های کوچک رو به تسخیر در میاورد و با زیبا کردنشون اونهارو میفرستاد تا همه مردم رو فریب بدن. شیطان یکی از این پری های کوچیک رو به صورت فرشته ای زیبا تبدیل کرد و با افکار پلیدش به دنیا فرستاد.

۲- همه انسان ها توسط شیطان های کوچک و بزرگ فریب می خورند و این بستگی به اطلاعات و میزان ایمانشون داره که چقدر بتونند مقاومت کنند. خلاصه، پری شیطانی به زمین آمد و شروع کرد به گشت و گزار دنیا ادامه داد

۳- تا اینکه دختری دید که توی باغ زیبایی نشسته و درس میخونه…. به فکر افتاد تا مزاحم دختر بشه و نزاره خوب درسشو بخونه… برای همین بالای سرش رفت و با خوندن وردی افکارشو به دست گرفت

۴- فکر دختر کوچولو از کلاس درس به سمت بازی و گردش سوق داده شد. با خودش فکر کرد چقدر دنیا زیباست. و او هم حتما یکی از این زیبایی است… چقدر زیبا تر میشه که در این زیبایی دنیا ازاد باشه و هر طور که دوست داره بگرده. واقعا طبیعت و پرنده ها چقدر آزاد و رها هستند و باد چمن هارو به هر سویی که دوست دارن میچرخونه… چرا من نباید هر طور که میخوم آزاد باشم و بچرخم؟

۵- بعد از خودش پرسید حکمت پوشیدگی چیه؟! چرا انسان ها با لباس و حجاب وقار بیشتری پیدا میکنن؟ بله، دراین مرحله خیلی فکر کرد و به نتیجه درستی نرسید. اون هم آدم های بی حجاب رو دیده بود هم محجبه هارو. میدونست که بدون حجاب خیلی خوشکل تر میشه ولی با داشتن اون سنگین تره!

۶- ناگهان یاد استاد دینی افتاد، خانم معلم گفته بود: بچه ها هیچ باغبانی را سرزنش نمی کنند که چرا دور باغ خود حصار و پرچین کشده است، چون باغ بی دیوار از آسیب مصون نیست و میوه و محصولی برای باغبان نمی ماند. هیچ کس هم با نام (آزادی) دیوار خانه خود را بر نمی دارد و شبها در حیاطش را باز نمی گذارد، چون خطر رخنۀ دزد جدی است. هیچ صاحب گنج و گوهری هم گوهرهای خود را بدون حفاظ در معرض دید رهگذران نمی گذارد تا بدرخشد، جلوه کند و چشم دل برباید، چون خود گوهر ربوده می شود. گوهر هر چه قیمتی تر باشد، در صد مراقبت از آن بالاتر می رود، هر چه که نفیس تر باشد بیم ربودن و غارتش بیشتر است و مواظبتش لازم تر. گوهر عفاف را به بهای چند نامه و نگاه و لبخند نفروشند. زن، به خاطر لطافتی که دارد نباید در تیررس دست های خشن کامجویان دیوسیرت که نقاب مهربانی و عشق به چهره دارند، پژمرده شود و پس از آنکه گل عصمتش را چیدند او را دور اندازند، یا زیر پایشان له کنند. زن به خاطر عصمتی که دارد و میراث دار پاکی مریم است، نباید بازیچه هوس و آلوده به ویروس گناه گردد. گوهر عفاف و پاکی، کم ارزش تر از طلا و پول و محصول باغ و وسایل خانه نیست. دزدان ایمان وغارتگران شرف نیز فراوانند. اگر در مقابل پنجره خانه ات تور نزنی، از نیش پشه ها و مزاحمت مگس

ها در امان نخواهی بود.وقتی راه پشه ها را می بندی، خود را مصون ساخته ای نه محدود و زندانی. وقتی در خانه را می بندی یا پشت پنجره اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاه های مزاحم در پناه قرار داده ای،نه که خود را در قید و بند و حصار افکنده باشی. اگر برای ایمنی از خطرها و اسودگی از مزاحمان، خود را بپوشانی، نه کسی ایراد می گیرد و نه اگر هم ایراد بگیرد، اعتنا می کنی، چرا که سخنش را بی منطق و نا آگاهانه می دانی و می بینی.

اینکه دل باید پاک باشد بهانه ای برای گریز جاهلانه از همین مصونیت است و آویختن به شاخه لاقید، وگرنه از دل پاک هم نباید جز نگاه پاک و رفتار پاک برخیزد.

ظاهر آینه باطن است و … ( ازکوزه همان برون تراود که در اوست.)

زن به خاطر ارزش و کرامتی که دارد باید محفوظ بماند و خود را حراج نکند. در بازار سوداگران شهوت، سادگی و خامی است که کسی خود را در معرض دید و تماشای نگاه های مسموم و چشم های ناپاک قرار دهد و به دلبری و جلوه گری بپردازد و خیال کند بیماردلان و رهزنان عفاف را وسوسه نمی اندازد و از زهر گناهها و نیش پشه های شهوت در امان می ماند! بعضی از (نگاهها)، ویروس گناه منتشر می کنند و بعضی چهره ها حشره مزاحمت جمع می کنند. خراب کردن همه دیوارها و برداشتن همه پرده ها و باز گذاشتن همه پنجره ها نشانه تیره اندیشی است نه روشنفکری! نشانه جاهلیت است نه تمدن!

آن که ایمان را به لقمه ای نان می فروشد، آن که یوسف زیبایی را با چند سکه قلب عوض می کند، آن که کودک عفاف را جلوی صدها گرگ گرسنه می برد، روزی هم پشت دیوار ندامت اشک حسرت بر دامن پشیمانی خواهد ریخت، در آخرت هم به آتش بی پروایی خود خواهد سوخت. از اول که جامه عفاف، سفید و شفاف است نباید گذاشت چرکابۀ گناه بر آن بپاشد. از اول باید مواظب بود که این کاسۀ چینی نشکند و این جان بلورین ترک برندارد. از اول نباید به پای بیگانه، اجازه ورود به مزرعه نجابت داد که بوته های نورس عصمت را لگدمال کند، ولی… گریه بی حاصل است و بی ثمر، وقتی که شاخه شکست و گل چیده شد!

۷- دخترک با لبخندی زیر لب خواند :…………

نويسنده: دلپريزاد

منبع:

http://delparizad.ir


مطالب مشابه :


داستان تصویری حجاب

وقتی در خانه را می بندی یا پشت پنجره اتاقت پرده می آویزی، خانه خود را از ورود بیگانه و نگاه




اندازه و محل قرارگیری پنجره‌ها:

راه ها آویزان کردن یک پرده در یک سمت آنها را به راحتی توسط نوار و گیره های آویزی عقب نگه




دستگاه بینایی

پرده‌ای است سخت و محکم و سفید و عدسی به وسیله تارهای آویزی به مشیمیه متصل است و روی




برچسب :