مصاحبه با مدیرعامل شرکت شکلات سازی آچاچی

مصاحبه با علی ایرانی رشیداباد چهره ی ماندگار کنگره چهره های برتر صنعت و تجارت کشور

 

چندی پیش متوجه شدیم که شخصی به نام « علی ایرانی رشید آبادی »، از سوی کنگره ای  با عنوان «کنگره چهره های برتر  صنعت و تجارت » در همایش های بین المللی صدا وسیمای تهران سال 1389 مورد تجلیل قرارگرفته است.

 بدون شک همه مان از شنیدن این خبر به شوق آمدیم و این خبر کوچکی نبود تا ما به عنوان تنها رسانه ی رسمی شهرستان میانه از آن چشم پوشی کنیم. بلی، درست حدس زدید آقای ایرانی یکی از همشهریان فاخر و غرور آفرین ماست که بلافاصله بعد از شنیدن این خبر بزرگ به سویشان، جهت یک مصاحبه خصوصی شتافتیم. لازم بذکر است که در این مصاحبه گرم و صمیمی جهت سهولت ادراک پرسشها و پاسخها از دو نشانه استفاده نموده ایم ، بدین ترتیب که پرسشهای خبرنگار را با علامت * و پاسخهای جناب ایرانی با نشانه ـ نمایش داده میشوند.

*آقای ایرانی میدانیم که متولد شهرستان میانه هستید ، اما میخواهم خواهش کنم که خود را به طور کامل معرفی کنید؟

ـ بنده علی ایرانی رشید آبادی و همینطور که از اسمم پیداست در روستای رشید آباد بخش کاغذکنان شهرستان میانه، در سال 1330 به دنیا آمده ام. از قدیم و ندیم ها متأهل بوده ( خنده ) و دارای دو فرزند پسر و یک دختر میباشم، که یکی از پسرانم به اسم آیدین مدیر فروش شرکت است.

*آقای ایرانی شاید خیلی ها مثل من کنجکاو باشند بدانند که شما این کار را از کجا آغاز نموده اید، منظورم این است که آیا این پیشه ی خانوادگی شماست و این ثروت انبوه را از پدرتان به ارث برده اید؟

ـ ( همراه با تبسم میگوید: ) ارث! ... خیر. بنده در سال 1343 به این شغل رو آوردم. البته اوایل هیچ فکرش را نمیکردم که چنین عاشق و دلبسته ی اینکار شوم، چون هرچه بود به عنوان یک کارگر ساده در یک قنادی کوچک در تهران کار میکردم، بعدها متوجه شدم که دل کندن از این کار برایم ممکن نیست.

* پس این کارخانه و بقول معروف این دم ودستگاه، این برو و بیا ها و ... بلاخره از کجا آمده اند، یعنی میخواهید بگویید همه حاصل زحمت و دست رنج خودتان است و شما بودید که آچاچی را از نقطه ی صفر آغاز کرده اید؟

ـ بلی، تنها مدتی بعد از شروع کار در آن قنادی کوچک بود که شروع به پروراندن این رویای بزرگ در ذهنم کردم.

*پس بلاخره رویایتان کی به حقیقت پیوست، منظورم این است که در چه سالی شرکت آچاچی را بنیان نهادید؟

ـ در سال 1357.

*آیا از شکست نمی ترسیدید؟ بلاخره شما در آن موقع  یک بچــه شهرستانی غریب در یک شهــر درندشت بودید و یکهو در بین غول های صنعتِ شکلات و

شیرینی  قد علم کردید. هیچ وقت از اینکه سیلی ورشکستگی به صورتتان بخورد هراسی نداشتید؟

ـ خب به هر حال شروع هر کار و اشتغالی، در نوع و حد خود استرس و نگرانی همراه دارد، ما هم در این امر مستثنی نیستیم. اما با همه ی  تجربه ها و آموخته  هایمان ، البته از

همه مهمتر با  عشقی که به این کار داشتیم دل به دریا زدیم و هرگز از این کار پشیمان نیستیم ... چون در این راه خیلی زحمت کشیده و خون دل خورده ام . همیشه توکلم به خدا بوده و شکرش میگویم که زحماتم را از آفت حفظ کرده و به بار نشاند. در طی این سالها بسرعت پیشرفت کردیم و همانطور که میبینید به یکی از مدعیان اصلی و غیر قابل حذف این تجارت مبدل شده ایم.

*بی برو و برگرد این سوأل بسیاری از مردم است که حالا چرا آچاچی؟ چرا این اسم را برای شرکتتان برگزیدید؟

ـ این سوأل را قبلاً خیلی ها، بخصوص غریبه ها از من میپرسند که آچاچی یعنی چی؟  اما من منظور شما را از این سوأل میدانم پس متناسب با آن جواب میدهم. من در جوانی عاشق ورزش بودم، بخصوص رشته ی دوچرخه سواری. در آن زمانها یعنی در حول و حوش سالهای 54 ـ55 دو نفر دوچرخه سوار میانه ای به نامهای غلامحسین کوهی و محمد علی محمدی در این رشته قهرمان آسیا شدند. من بشدت از این غرور آفرینی این دو همشهری که اهل روستای آچاچی بودند احساس فخر کرده و بشدت به آنها بالیدم. خوب یادم میآید که در آن زمان تا یک مدت در پوستم نمیگنجیدم، همان موقع ها بود که این ایده به ذهنم خطور کرد و به فکرش افتادم که اگر شرکتی تأسیس کنم، اسمش را حتماً آچاچی خواهم گذاشت. ( میخندد و ... میگوید که خیلی ناسیونالیست است !)

*آیا نام کامل شرکت شما آچاچی است؟ شنیده ام که قبلا نام کاملش « آچاچی قافلانکوه » بوده؟

ـ بلی، نام شرکت تا سال 1380که منشعب شد آچاچی قافلانکوه بود.

*آیا شرکت شما با شرکت « شکلات قافلانکوه » نسبتی دارد، چون اینطور شایعه شده است که ایشان نیز اهل میانه و از نزدیکان شما هستند؟

ـ اتفاقاً شرکت شکلات قافلانکوه از شرکت ما انشعاب یافته است. صاحب این شرکت یکی از دوستان بسیار صمیمی بنده است که قبلا شریک بنده نیز بودند، اما بعداً به دلایلی ترجیح داده شد که سهم شرکت را تقسیم کنیم. در این مورد هم که ایشان اهل میانه هستند باید بگویم نه خیر، ایشان اهل شهرستان شبستر بوده و هیچ سنخیتی با شهرستان میانه ندارند. تنها موقع تقسیم سهام شرکت، نام قافلانکوه از ادامه نام اصلی جدا گشته و به ایشان تسلیم شد.

*آیا در این شغل الگویی برای خود داشته اید؟

ـ نه بطور جدی، اما تا حدودی در آن زمانها به شرکت بزرگ « مینو » غبطه میخوردم.

*پر فروش بودن محصولاتتان در داخل کشور از چشم هیچ کس پوشیده نیست، میخواهم بدانم آیا شما در بخش صادرات نیز فعال هستید؟

ـ بلی، از چند سال پیش توانسته ایم مشتریان خارجی

بخصوص از کشورهای حوزه ی خلیج فارس و اروپا را جذب کنیم و خوشبختانه شاهد رشد چشمگیری در این زمینه هستیم که بلا تردید سبب این امر هدف ماست یعنی رضایت کلیه ی مشتریان با هر ملیتی که در هر کجای دنیا دارند.

*بی شک آرزوی فردی مثل شما باید خیلی بزرگ باشد، با علم بر اینکه هرگز نمیتوانم برآورده اش کنم (خنده) آیا میتوانم بپرسم بزرگترین آرزویتان چیست؟

ـ( گویا با این سوأل آقای ایرانی را هم به خنده انداخته ام، بعد از خنده ای کوتاه میگوید: ) اتفاقاً تو یکی از کسانی هستی که میتونی آرزوی به گفته ی خودت بزرگ من رو بر آورده کنی ... ( میپرسی چطور ؟) ... بزرگترین آرزوی من اینست که وقتی شخصی شکلات شرکت آچاچی را در دهانش میگذارد با لذت و رضایت به جلدش نگاه کند.

*آرزویتان زیباست اما خواهش میکنم کلیشه ای صحبت نکنید ...

ـ باشه... باشه ... ( به خنده می افتد ) یکی دیگر  از  بزرگترین آرزوهام این است که برای شرکتم با همین اسم باشگاه فوتبال تشکیل دهم و تیم فوتبال آچاچی در لیگ برتر حضور داشته باشد.

* اکثرناسیونالیستها وقتی قدرت و ثروت مکفی را کسب میکنند معمولا به موطن خود برگشته و به آنجا خدمت میکنند، اگر بخواهید میتوانم برایتان نمونه هایی در اینباره اسم ببرم ... شما که ادعا میکنید یک آدم ناسیونالیست هستید آیا نمیخواهید کارخانه ای برای اشتغال جوانان میانه ای در این شهر احداث کنید؟

ـ چرا.. چرا ... هم اکنون 2 کارخانه که شعبی از آچاچی خواهند بود، درشرف احداث هستند. « آذین زیبا جوان » در شهرک صنعتی ( کرج ) فاز اول خود را فعال میبیند که انشاالله راه اندازی فاز دوم اش هم طولی نخواهد کشید. اما شرکت دیگر و اصلی ( که به احتمال زیاد نامش کیوی خواهد بود ) در بخش کاغذکنان شهرمان راه اندازی میشود، که هم اکنون مراحل اولیه ی را طی میکند. باید بگویم که ما نقشه های زیادی برای «کیوی » در سر داریم و کارهای زیادی برای راه اندازی آن انجام داده ایم. که من خود شخصاً با عشق غیر قابل وصفی مراحل احداث اش را دنبال میکنم ( با تبسم میگوید، گفتم که من آدم ناسیونالیستیم! در این راستا مصاحبه اش با یک مجله ی معروف را نشانم میدهد و از من میخواهد که متن آنرا بخوانم. عین متن را در ادامه میآورم ... ) این متن نوشته شده است: « شرک آچاچی افتخار دارد که بعد از 35 سال فعالیت در عرصه ی تولید شیرینی جات به بالاترین هدف خود که همانا کیفیت برتر و ایجاد  اشتغال جوانان است نائل آید و سعی آن دارد با ایجاد

زیر مجموعه های تولیدی در زمره موفقترین ها باشد و این نوید را به شما میدهیم در آینده نزدیک شرکتی به نام آذین زیبا جوان در شهرک صنعتی صفا دشت.

در زمینی به مساحت7000 مترمربع و زیر بنای 10000 مترمربع تا شهریور ماه سال 1390 به بهره برداری خواهد رسید، البته این پایان کار نیست در آینده واحد سومی هم در شهرک صنعتی آذربایجان شرقی بخش کاغذکنان در زمینی به مساحت10500 مترمربع و زیر بنای70000 مترمربع به بهره برداری خواهد رسید ».

وقتی خواندن متن تمام شد آقای ایرانی را بالای سرم یافتم که با گشاده رویی ایستاده و با شیطنت خاصی نگاهم میکرد. درست در نقطه ی تلاقی نگاهمان بلافاصله گفت: « گفتم که من آدم ناسیونالیستیم ... » بی ریا خندید و یک نالیون دستی بزرگ پر از بسته های انواع شکلات به همراه چند تی شرت مارک آچاچی ، به دستم داد و من بی درنگ  بیاد آن جمله پیر سخندان افتادم که گفته است: « افتادگی آموز گر طالب فیضی ... » هنوز هم واقعا باورم نمیشود که شخصی با این همه دارائی و ثروت، چنین متواضع، فروتن و مهربان باشد. خداحافظی کرده و از این که وقتش را به من داد تشکر میکنم، صد البته شوق خود را از گرفتن آن همه شکلات و کادو هیچ پنهان نمیکنم.

باید یاد آور شوم که واحد تولیدی آچاچی در سالهای نخستین با تولید ژله و باسلق فعالیت خود را آغاز نمود. در سالهای بعد با افزودن برخطوط تولید و ارائه انواع شکلات کاکائو، سوهان عسلی و نان نخودچی فعالیت خود را گسترش داد و همین فعالیت ها بود که موجب شد تا اولین دریافت کننده ی پروانه ی ساخت باسلق و سوهان عسلی از وزارت بهداشت و درمان باشد و در ضمن گسترش خط تولید ژله آماده در وزنهای مختلف، پودر ژله، پودر شربت، شکلات نارگیلی، شکو دراژه، دراژه رنگی، اسمارتیز و کانفت تولید مینماید. دست اندرکارانش هرگز فراموش نمیکنند که با کارگاهی به مساحت 50 متر شروع به فعالیت نمودند، اما قطعاً آنان با امید این دوردست زیبا را میدیدند که  هم اکنون واحد تولیدی آچاچی با وارد کردن ماشین آلات پیشرفته و استفاده از تکنولوژی روز دنیا سهم مهمی در ارتقاء صنعت شیرینی و شکلات ایفا مینماید و جای خوشحالی دارد که میتوان گفت کارآفرینان اهالی روستای رشید آباد بخش کاغذکنان 95 درصد سهم تولید ژله کشورمان را در اختیار دارند که باعث اشتغال زایی 500 جوان اعم از دختر و پسر شده است .

منبع: هفته نامه قافلان میانه


مطالب مشابه :


محصولات کارخانه شکلات سازی آیدین در ایران

محصولات کارخانه شکلات سازی آیدین در محصولات شرکت Kinder. بزرگترین شکلات تخته ای در




تاریخچه کارخانه شکلات سازی آیدین ((در ایران))

فعالیت این شرکت از سال 1324 هجری شمسی با تولید آبنبات و تافی کره ای مخصوص به نام ریس آغاز گردید




شکلات تلخ بخورید

شرکت آیدین (پادشاه شکلات سازی ایران) شکلات تلخ




مصاحبه با مدیرعامل شرکت شکلات سازی آچاچی

مصاحبه با مدیرعامل شرکت شکلات سازی به اسم آیدین مدیر فروش شرکت شرکت شکلات




شرکت آیدین

شرکت آیدین. شركت داداش برادر در سال 1324 توسط دو برادر مهاجر روسى بنامهاى داداش و شفاف سازی




شکلات وکنترل کیفیت در این صنعت

اولین کارخانه شکلات سازی در شرکت آیدین ( داداش برادر) شرکت داداش برادر در سال 1324 توسط دو




لذت های شکلاتی شدن !

در صنعت شکلات سازی دراین بین «آیدین» و شرکت های شکلات سازی شکلات تلخ




لذت های شکلاتی شدن

در صنعت شکلات سازی بین «آیدین» و شرکت های شکلات سازی شکلات تلخ




ترکیه جزو 10 کشور برتر تولید کننده شکلات

کمپانی شکلات سازی لینت اشپرونگلی از جمله شرکت ژاپنی میجی کار خود را در آیدین ادیرنه




برچسب :