بررسي اثرات احداث سدهاي 15 خرداد و غدير ساوه

بررسي اثرات احداث سدهاي 15 خرداد و غدير ساوه

بر روند بيابان زايي دشت مسيله قم

 

 

ابوالفضل رحمتي زاده(1)، محمد جعفري(2)

 

1-كارشناس ارشد بيابان زدائي، مركز تحقيقات كشاورزي و منابع طبيعي استان قم   Emil:[email protected]

 

2- استاد دانشكده منابع طبيعي دانشگاه تهران

:

چكيده

امروزه رشد جمعيت و گسترش فعاليت انساني در طبيعت، آنچنان افزايش يافته كه واژه بيابان را نيز دستخوش تغييرات نموده و طي آن بيابان از بودن به شدن تبديل شده و با تقويت نيروي محركه اي به نام انسان شتاب بيشتري گرفته است. هدف از اين تحقيق بررسي اثرات احداث سدهاي 15 خرداد و غدير (ساوه) بر روند بيابان زائي دشت مسيله مي باشد.

جهت تعيين وضعيت پوشش گياهي منطقه، ميزان آبدهي (دبي) رودخانه ها و حجم آبي كه قبل از احداث سدها وارد منطقه مورد مطالعه مي شد با شرايط فعلي مقايسه گرديد. همچنين فاكتورهاي شيميايي خاك از قبيل SAR, PH, EC در آزمايشگاه آزمايش و آمار مربوط به محصولات كشاورزي منطقه با آمار سالهاي گذشته مورد مقايسه قرار گرفت.

. نتايج  نشان مي دهد كه ميانگين سالانه حجم  آب ورودي رودخانه قمرود در طول اين مدت حدود 80 ميليون متر مكعب بوده و پس از احداث سد 15 خرداد در سال 1375، با عبور مقداري آب از سد به طرف دشت مسيله دبي اين رودخانه در سال 1376 به 9 ميليون مترمكعب و در سال 1377 به صفر رسيده است كه بر اثر آن از سال 1375 عمق آب زيرزميني منطقه مورد مطالعه حدود 5/6-6 متر افت داشته  است. در حاليكه ميزان بارندگي در سالهاي اخير بالاتر از ميانگين سالانه و شاخص خشكسالي بوده است. همچنين كيفيت شيميايي آب از قبيل EC و SAR روند افزايشي داشته است. نتايج آزمايش خاك نشان مي دهد كه در اكثر تيپ هاي گياهي، بدليل عدم ورود سيلاب سالانه و شستشوي خاك، تبخير زياد و پديده موئينگي، تراكم نمك در افق هاي سطحي افزايش يافته است. مطالعات پوشش گياهي و مقايسه آن با گذشته نشان مي دهد  در تيپ هايي كه گياهان آن نم شورپسند بوده و ريشه كم عمق داشته اند مانند Aeloropus litoralis و Cyperus sp به علت افت آب زيرزميني و عدم دسترسي ريشه اين گياهان به آن، سطح تاج پوشش گياهي تا حدود 100 درصد كاهش يافته و حتي گونه هاي جديد مانند Halocnemum strobilaceum و Halostachys caspica جايگزين علفزارهاي طبيعي منطقه شده اند. ضعيف تر شده و سطح تاج پوش گياهي آنها به شدت كاهش يافته و. در خصوص مطالعات وضعيت كشاورزي و مقايسه آن با گذشته نشان مي دهد كه تغييراتي در تركيب و نوع كشت محصولات كشاورزي بوجود آمده است. در مجموع مطالعات انجام شده بيانگر اين مطلب است كه شاخص هاي بيابان زائي در منطقه روند افزايشي داشته و بدين ترتيب دشت مسيله قم با دخالت نابجاي بشر از يك منطقه كشاورزي و مولد در حال تبديل به يك بيابان واقعي است .

 

واژه هاي كليدي:  بيابان ـ بيابانزائي ـ  سدسازي ـ  خشكي ـ خشكسالي


مقدمه

در فرهنگ ايران زمين لغت ”بيابان“ كلمه آشنايي است. اين لغت در پارسي‌كهن به نام” وياپان “ در فرهنگ غرب ”صحرا “ و در فرهنگ انگليسي ”دزرت “ شناخته مي‌شود (1)   . علي‌‌رغم تلاش‌هاي گسترده اقليم‌شناسان در زمينه ارائه يك طبقه‌بندي اقليمي از بيابان‌هاي جهان، اختلاف نظرهاي فراواني در اين زمينه وجود دارد.(2)

در حال حاضر بيابان‌زايي به عنوان يك معضل خانمان سوز گريبان گير بسياري از كشورهاي جهان ازجمله كشورهاي در حال توسعه مي‌باشد. امروزه دانشمندان معتقد هستند كه عوامل انساني بيشتر از عوامل طبيعي، در بيابان‌زائي نقش اساسي و كليدي دارند.مبارزه با بياباني‌شدن يا آنچه كه امروزه به ”بيابان‌زائي “ معروف شده مترتب بر اقدامات ويژه‌اي است كه اساس و زمينه آن، ارزيابي نوع و شدت فرآيندهاي بيابان‌زائي مي‌باشد. (3)

اولين بار واژه بيابان به معني و مفهوم تخريب اكوسيستم و منابع گياهي موجود در آن، توسط دانشمند فرانسوي بنام لاوودن (1927) مطرح شده بود.(4) بعد از آن آبرويل(1949) اين تعريف را درمورد مناطقي به كاربرد كه بر اثر فشار انسان و تخريب و فرسايش خاك، زمين حاصلخيز به زمين باير و بي‌مصرف تغيير مي‌يافت(5) درگني (1977) بيابان‌زائي را ناشي از فقيرسازي اكوسيستم‌هاي مناطق خشك، نيمه‌خشك و نيمه‌مرطوب بر اثر دخالت انسان و خشكسالي مي‌داند. (6)

خارين (1983) بيابان‌زايي را به اين صورت تعريف كرده است:”تشديد يا توسعه شرايط بياباني به فرآيندي گفته مي‌شود كه سبب كاهش توليد بيولوژيكي اكوسيستم‌ شده و علاوه بر كاهش توليدات مراتع و جنگلها و حتي محصولات زراعي، تخريب شرايط زيست محيطي انسانها را هم به دنبال داشته باشد“

شانكارنارين و سن (1985) بيابان‌زائي را حاصل فشار ناشي از استفاده بيش از حد انساني در اكوسيستم‌هاي حساس مي‌دانند كه نتيجه آن از دست دادن توليد و قابليت بهبود و برگشت‌پذيري است. (7) بيابان‌زائي اولين بار در سال 1977 در كنفرانس نايروبي چنين تعريف شد: ”كاهش پتانسيل قابليت توليد اراضي در اقليم‌هاي خشك، نيمه‌خشك و نيمه‌مرطوب خشك كه نهايتاً منجر به شرايط مشابه بيابان مي‌گردد. (4)

راپ (1974)، بيابان‌زائي را چنين تعريف مي‌كند: گسترش شرايط شبيه بيابان در مناطق خشك و نيمه‌خشك به سبب دخالتهاي انسان و تغييرات اقليمي (8)

تعاريف ديگر بيابان‌زائي عبارت است از مراحل قهقرايي زمين كه طي آن منابع خاك و گياه دستخوش تغييرات پي‌درپي از كم به سمت شديد منابع مي‌گردد و محدوديت‌هاي اقليمي نيز در آن ارتباطي ندارند. همچنين پسروي محيط در شرايط حساس اكولوژيكي و تخريب سرزمين در نواحي خشك،‌ نيمه خشك يا بعضي نواحي مرطوب، (بيابان‌هاي ماسه‌اي حاصل از فرسايش بادي يا نهشته هاي بادي بر روي زمين‌هاي اساساً غيربياباني) و نيز عدم تعادل اكوسيستم و فقر آن بر اثر تغييرات اقليمي و فعاليت‌هاي بي‌رويه انسان مي‌باشد. (9، 10، 11 و 12)

بدون شك كامل‌ترين و جامع‌ترين تعريف بيابان‌زائي تا كنون، در طرح مشترك فائو- يونپ در سال 1984 در زمينه تهيه و ارزيابي تقشه بيابان‌زائي ارائه شده كه به صورت زيراست:

بيابان‌زائي عبارت  از بهم‌خوردن تعادل خاك، پوشش گياهي، هوا و آب در مناطق داراي اقليم خشك است. استمرار اين شرايط، كاهش يا نابودي كامل توان بيولوژيك اراضي، ازبين رفتن شرايط مساعد زندگي و افزايش مناظر ناخوشايند بياباني را درپي خواهد داشت. (4)

بالينگ و ويليمامز (1994)، اي.سي.سي.دي. (1994)، خشكسالي عبارت است از پديده‌اي كه به طور طبيعي رخ مي‌دهد و طي آن ميزان بارندگي به طور معني‌داري پائين‌تر از حد معمول ثبت شده است. اين وضعيت سبب عدم توازن هيدرولوژيكي شده و به طور زيانباري نظامهاي توليد منابع زميني را تحت تأثير قرار مي‌دهد. (5)

در شمال مركزي بوتسوانا  عوامل بيابان‌زائي مورد بررسي قرار گرفت و مشاهده شد كه رودخانه بوتتي دستخوش تغييراتي شده و بيابان‌زائي محرز گشته كه چشم‌انداز آن كاهش در بهره‌برداري از منابع طبيعي است. در اين بررسي مشاهده شده كه ميانگين بارندگي اندازه‌گيري شده طي چند سال گذشته كاهش نيافته است ولي منابع آبي در منطقه، بشدت استفاده شده و اين منابع تخليه گشته است. اين كاهش آشكار به صورت كمبود در آب شيرين قابل دسترس و كاهش در پوشش رويشي در سطح محلي و منطقه‌اي است، با كاهش گونه‌هاي مرغوب و لخت‌شدن اراضي، گونه‌هاي نامرغوب و مهاجم جايگزين آن شدند و همچنين اراضي‌اي كه خاك آن لخت بود به شدت در معرض فرسايش قرار گرفت. (13)

در منطقه مورد مطالعه در سال 1375 در رابطه با شناسايي مناطق شور و گياهان شور روي منطقه قم اندازه‌گيري‌‌هايي بر روي سه فاكتور آب،‌ خاك و پوشش گياهي منطقه صورت پذيرفته و سطح تاج پوشش و تراكم گياهي و خصوصيات فيزيكي و شيميايي خاك نيز بررسي شده است و از آنجايي كه سال 1374 اولين سال بهره‌برداري از سد 15 خرداد بوده است لذا مي‌توان از اين اطلاعات بعنوان آمار پايه كه مربوط به زمان قبل از قطع آب از دشت مسيله مي باشد استفاده نمود و با اندازه‌گيري پارامتري‌هاي فوق‌الذكر در يك مقطع زماني جديد (كه در اين طرح سال 1379 مي‌‌باشد) وضعيت دشت را طي اين دوره 5 ساله قياس و نتايج حاصل را ارائه نمود. (14)


مواد و روشها:

الف- ويژگيهاي منطقه مورد مطالعه:

اين طرح دربخش انتهائي حوزه آبريز مسيله اجرا گرديده است.آبريز حوزه مسيله بين ارتفاعات جنوبي البرز مياني در شمال و ارتفاعات آتشفشاني و فرقان  وساوه در مغرب و بلنديهاي تفرش و كاشان در جنوب و جنوب‌غربي و دشت كوير در مشرق منطقه بزرگ مثلثي شكل قرار دارد. در داخل اين مثلث حوضه‌ها و چاله‌هايي وجود دارد كه ((حوضه مسيله)) از جمله آن است. (15)

دو رودخانه قمرود و قره‌چاي پس از تلاقي با يكديگر در محل پل دلاك با نام رودخانه مسيله ادامه مسير مي‌دهد. در اين طرح حوزه آبخيز رودخانه مسيله كه از محل تلاقي مذكور آغاز و تا درياچه نمك ادامه دارد را پوشش مي‌دهد. اين منطقه مساحتي بالغ بر 75/1961 كيلومترمربع معادل 196175 هكتارراشامل مي‌گردد.

از آنجائي كه روش تحقيق در اين طرح قياس شرايط منطقه در دو مقطع زماني مي‌باشد لذا  انتهاي حوزه آبخيز رودخانه شور در شمال منطقه مورد مطالعه بعنوان منطقه شاهد اراضي مرتعي با وسعت 37500 هكتار به منظور بررسي وضعيت پوشش گياهي و خاك منطقه و اراضي زراعي دهستان قنوات در قسمت جنوب منطقه مورد مطالعه بعنوان منطقه شاهد اراضي زراعي انتخاب گرديده است.

از نظر وضعيت پستي و بلنديها منطقه مذكور جزئي از دشت‌هاي استان قم مي‌باشد كه عموماً با شيب كمتر از يك درصد با اختلاف ارتفاع بسيار كم منطقه را پوشش داده است ا.

طبق آمار ايستگاه هواشناسي شكوهيه قم(نزديكترين ايستگاه سينوپتيك به دشت مسيله) ميزان بارندگي سالانه ايستگاه 1/145 ميلي‌متر مي‌باشد كه بيشترين مقدار بارندگي ماهانه در فروردين با (5/31) ميلي‌متر و كمترين مقدار بارندگي در مرداد ماه  با (0) ميلي‌متر مي‌باشد.

ميانگين حداقل سردترين ماه سال 1- درجه سانتي‌گراد در بهمن ماه و ميانگين حداكثر گرمترين ماه سال با 40 درجه سانتي‌گرداد در تير ماه بوده است.

ميانگين حداقل مطلق رطوبت 67/4 درصد و ميانگين حداكثر مطلق رطوبت 61/97 درصد ميباشد.

ميزان تبخير از تشتك تبخير(كلاسA) حداكثر در تير ماه 1/493ميليمتر و حداقل در بهمن ماه صفر ميليمتر و تبخير و تعرق پتانسيل 9/1957ميليمتر گزارش شده است.

اقليم منطقه به روش دومارتن و آمبرژه خشك ،به روش گوسن نيمه بياباني و به روش كوپن بيابان حاره اي تعيين ميگردد.

ب- روش كار:

در راستاي اجراي طرح تحقيقاتي مزكور در مرحله نخست اقدام به جمع‌آوري اطلاعات مربوط به منطقه گرديد.

در اين طرح از عكس‌هاي ماهواره‌اي لندست استفاده شد،. بعد از اينكه تصاوير در حد 1:50000 تهيه شد كار تيپ‌بندي اوليه انجام گرفت و مرز تيپ‌هاي اوليه بر روي نقشه‌هاي توپوگرافي منتقل گرديد كه در نهايت نقشه‌اي كه راهنماي صحرايي مارا تشكيل مي‌داد تهيه گرديد و سپس با انجام عمليات و پيمايش صحرايي طرح مرزهاي اوليه با حضور در طبيعت و انطباق با مرزهاي طبيعي پوشش گياهي منطقه اصلاح و نقشه‌اي تحت عنوان نقشه پوشش گياهي منطقه مورد مطالعه تهيه گرديد

پس از جمع آوري اطلاعات منطقه عمليات صحرائي طرح با بررسي پوشش گياهي منطقه صورت پذيرفت . نقشه پوشش گياهي در اين طرح به روش چهره‌شناختي- گياگاني با مقياس 1:50000 تهيه مي‌شود. به اين منظور پس از تهيه نقشه مقدماتي (تيپ‌بندي اوليه) بر اساس استفاده از عكس‌هاي هوايي و تصاوير ماهواره‌اي با مراجعه به تيپ‌هاي جدا شده، تيپ‌هاي رويش بر اساس سيماي ظاهري تعيين شده و مرز آنها بر روي نقشه پايه اصلاح مي‌گردد. سپس در هر يك از تيپ‌ها اقدام به نمونه‌برداري مي‌گردد

جهت تعيين اندازه پلات لازم براي نمونه‌برداري از هر تيپ گياهي از روش سطح حداقل  Minimal area) (Cain&Castro1959) استفاده گرديد. . پس از  تعيين اندازه پلات در هر تيپ گياهي به برداشت‌هاي پوشش كياهي اقدام گرديد.

در رايطه با زمان مناسب بررسي پوشش گياهي در منطقه نكته اي كه بايستي مد نظر قرار گيرد اين است كه فصل انجام چنين مطالعاتي در مناطق شور و خشك بايستي زماني باشد كه يك ساله‌ها حضور نداشته باشند زيرا چندساله‌ها راهنماي بهتري براي شناخت محيط بوده و اين زمان خشك‌ترين فصل منطقه مورد مطالعه بايستي باشد. لذا بررسي‌هاي مذكور در اوايل پاييز سال 1375 بعنوان سال پايه و سال 1379  بعنوان سال بررسي اثرات صورت پذيرفته است.

فاكتورهاي مورد بررسي در پوشش گياهي منطقه شامل فلور گياهي ،در صد پوشش تاجي،تراكم،ارتفاع، فرم رويشي و درصد تركيب پوشش گياهي هر گونه است كه در دو مقطع زماني اوايل پائيز 1375به عنوان سال پايه و اوايل پائيز سال1379 به عنوان سال بررسي اثرات مورد بررسي قرار گرفته است و نهايتا تعداد 24 واحد مجزا در كل منطقه تعيين گرديده است.

در ادامه عمليات صحرائي طرح به منظور بررسي وضعيت خاك منطقه اقدام به حفر يك پروفيل خاك در هر تيپ گياهي گرديد لذا به همين منظور تعداد 26 عدد پروفيل خاك در كل منطقه مورد مطالعه حفر و جمعاً52 نمونه خاك از منطقه تهيه گرديد.

از آنجايي كه تغييرات املاح موجود در آب‌هاي جاري و زيرزميني هر منطقه بر ميزان املاح موجود در خاك آن منطقه مؤثر است لذا در اين تحقيق پس از تعيين تيپ‌هاي اراضي بر روي نقشه با توجه به مشاهدات صحرايي به جهت تنوع پوشش گياهي در مناطق مختلف منطقه مورد مطالعه، جهت مقايسه وضعيت فعلي خاك با گذشته در تيپ‌هاي مختلف بخصوص در نقاطي كه در سال 75 نمونه‌برداري شده بود مجدداً پروفيلي حفر گرديد و در اين مرحله از عمقهاي 15-0 و 30-15 سانتي متر مقداري خاك به عنوان نمونه جهت تعيين خصوصيات شيميايي و بافت خاك برداشت شد.

همچنين در اين تحقيق تغييرات كمي و كيفي آب مورد ارزيابي قرار گرفت كه جهت تعيين تغييرات كيفي آب، ميزان هدايت الكتريكي (EC) ، قليانيت (Ph) ، مقدار ماده خشك (TDS) و قابليت جذب سديم (SAR) اندازه‌گيري و جهت تعيين تغييرات كمي، عمق آب زيرزميني با استفاده از نمونه‌برداري از چاههاي مالداري و كشاورزي اندازه‌گيري شد. براي نمونه‌برداري آب چاههاي كشاورزي ابتدا موتور پمپ، بمدت يك ساعت آب از چاه تخليه مي‌نمود. سپس نمونه آب برداشت مي‌شد تا به اين طريق ميزان املاح واقعي موجود در آب شناسايي و اندازه‌گيري ‌گردد. البته به گزارش كارشناسان مربوط در گذشته نيز نمونه‌برداري بدين صورت انجام مي‌گرفت.

در محيط آزمايشگاه در رابطه با نمونه هاي خاك تهيه شده از منطقه فاكتورهاي بافت خاك، نسبت جذب سديم (SAR) ،اسيديته (اphا)،هدايت الكتريكي(EC)مجددا نمونه هاي تهيه شده بررسي و جهت مقاسه با وضعيت قبلي مورد استفاده قرار گرفت.

در اين طرح بافت خاك از روش هيدرومتري ،اسيديته خاك از روش الكترومتريك،هدايت الكتريكي خاك با استفاده از دستگاه الكترو كنداكتيويتي بريج و نسبت جذب سديم با استفاده از رابطه ذيل محاسبه و تعين گرديد

ضمنا در خصوص نمونه هاي آب تهيه شده از محل طرح فاكتورهاي هدايت الكتريكي با استفاده از دستگاه مقاومت الكتريكي ، اسيديته با استفاده از دستگاه Phمتر الكتريكي ،ميزان كلسيم و منيزيم با روش كمپاكسومتري،ميزان كلر از روش آرژانتومتري اندازه گيري شد.


نتايج:

1-   بررسي خصوصيات پوشش گياهي

در اين تحقيق وضعيت پوشش گياهي به دو صورت كمي و كيفي ارزيابي گرديد.

الف- ارزيابي كمي پوشش گياهي:

طبق اندازه گيري هاي به عمل آمده بالغ بر 13888 هكتار معادل 54 درصد اراضي مرتعي و حدود 2493 هكتار معادل 28/13 درصد از اراضي زراعي اين منطقه به دليل قطع آب ورودي به منطقه با توجه به احداث سدهاي 15 خرداد و غدير ساوه به اراضي فاقد پوشش گياهي مرتعي و يا با پوشش گياهي پراكنده و اراضي رها شده كشاورزي تبديل شده است.

ب- ارزيابي كيفي پوشش گياهي:

در اين تحقيق به منظور ارزيابي كيفي پوشش گياهي وضعيت پوشش گياهي، درصد تاج پوشش گياهي، تراكم، ارتفاع و درصد تركيب پوشش گياهي به عنوان شاخص هاي ارزيابي انتخاب شده اند. اطلاعات مربوط به 24 تيپ گياهي مورد بررسي در ذيل ارائه مي گردد.

در مرحله بعدي اقدام به بررسي هاي مربوط به وضعيت پوشش گياهي منطقه گرديد كه نتايج آن (سال 79) با نتايج بدست آمده در بررسي هاي سال پايه تحقيق (سال 75) مقايسه گرديد. لازم به ذكر است به منظور تعيين ميزان تاثير قطع آب ورودي به منطقه مسيله بر پوشش گياهي منطقه، منطقه همجوار آن يعني محل انتهايي حوزه آبخيز رودخانه هاي شور و جاجرود به عنوان منطقه شاهد 1 كه تحت تاثير كاهش آب ورودي به منطقه نبوده است در غالب 4 تيپ گياهي و منطقه مورد مطالعه در غالب 20 تيپ گياهي مورد بررسي قرار گرفته است.

در گذشته سيماي ظاهري پوشش گياهي منطقه مورد مطالعه به صورت تيپهاي گياهي گز (Tamarix)، چمن شور (Aeluropus)، باتلاقي شور (Halocnemum) و پوشش هاي گياهي هالوفيت ديگر همراه با اراضي شن هاي روان و مناطق شوره زار بوده است. اما اكنون تغييرات چشمگيري در آن حاصل شده است به طوري كه شرايط اكولوژيكي جديد حاكم بر منطقه، در نحوه استقرار گونه هاي T.aphylla، A.littorallis، H.strobilaceum مؤثر بوده و گونه هاي گياهي H.strobilaceum در مناطق شور و قليا و T.aphylla در مناطق داراي شوري كمتر و كناره هاي آبراهه ها و نهرها و A.littorallis در انتهاي دشت مسيله در جايي كه دشت كاملاً مسطح و شيب آن كمتر از 1% و آبگير مي باشد مشاهده مي شد. در واقع روند تغيير گونه ها بر اساس ميزان آبدوستي و همچنين ميزان مقاومت به شوري آنها بوده است.

دبي رودخانه قره چاي (مسيله) در محل ورودي به دشت مسيله پس از احداث سد 15 خرداد به حداقل كاهش يافته و در سال 1376-1375 به صفر رسيده است و به دليل عدم ورود سيلاب به دشت مسيله، عمق آب زيرزميني از سال 1376 تا سال 1379 حدود 5 متر افت داشته است.

منطقه مورد مطالعه از نظر پوشش گياهي مرتعي به 20 تيپ گياهي تقسيم گرديد و به منظور مقايسه وضعيت پوشش گياهي منطقه با منطقه شاهد، منطقه انتهايي حوزه آبخيز رودخانه شور كه همجوار سمت شمالي منطقه مورد مطالعه مي باشد، به عنوان منطقه شاهد انتخاب و پوشش گياهي آن به 4 تيپ گياهي تقسيم گرديد.

به منظور نشان دادن روند تغييرات 3 شاخص فراواني، تراكم و تاج پوشش گياهي ملاك عمل قرار گرفته است و اين سه شاخص در دو مقطع زماني سال 1375 و سال 1379 براي پوشش گياهي منطقه مورد بررسي و منطقه شاهد استخراج و مقايسه شده است.:

1-     20 تيپ گياهي موجود در منطقه دشت مسيله را مي توان به 8 گروه گياهي شامل: Halocnemum, Tamarix, Salsola, Seidlitzia, Suaeda, Limonium, Aeluropus, Artemisia طبقه بندي نمود.

2-     بيشترين ميزان كاهش پوشش گياهي در گروههاي گياهي Aeluropus، Halocnemum، Salsola، Seidlitzia به ترتيب با 100، 100 ، 78، 71 درصد كاهش پوشش گياهي ملاحظه مي شودكه اين امر ناشي از وابستگي شديد گياه Aeluropus به آبهاي سطحي و حالت غرقابي در خاك از يك سو و همچنين وابستگي گونه هاي گياهي Halocnemum، Salsola و Seidlitzia به سطح سفره زير زميني بالا در رويشگاه اين گياهان مي باشد. كه به دليل عدم جريان آب در مسيلهاي موجود در دشت مسيله و همچنين پايين رفتن سطح آب زير زميني در اين مناطق به شدت با كاهش پوشش گياهي در اين تيپهاي گياهي مي باشيم.

3-     بعد از گروه فوق الذكر ساير گروههاي گياهي نيز بسته به ميزان وابستگي گياهان به ميزان آب قابل دسترس در پوشش  گياهي خود كاهش نشان مي دهند به طوري كه تيپ هاي گياهي Limonium، Suaeda، ‏Tamarix به ترتيب 48، 29 و 25 درصد كاهش در پوشش گياهي نسبت به گذشته از خود نشان مي دهند.

4-     گياه Artemisia در تيپ هاي گياهي كه با گونه هاي آبدوست همراه است به ميزان زيادي تا 69 درصد و در تيپ هاي گياهي كه با گونه هاي كمتر آبدوست همراه است به ميزان ناچيزي كاهش در پوشش گياهي نشان مي دهد.

5-     گروه گياهي Salsola, Tamarix Halocnemum در منطقه شاهد به دليل دريافت آب در انتهاي حوزه آبخيز رودخانه شور نسبت به گذشته تغييرات محسوسي نداشته به طوري كه حداكثر 16 درصد كاهش را در تيپ هاي گياهي كه با گياه Suaeda همراه است نشان داده و در جاهايي كه حالت غالب داشته است حتي پوشش گياهي رو به بهبودي بوده است و با كاهش پوشش گياهي روبرو نمي باشد.

6-     از نظر تراكم پوشش گياهي نيز ميزان كاهش در گروه هاي گياهي Aeluropus، Halocnemum،  Seidlitzia، Suaeda به ترتيب با 100، 100، 80، 62 درصد كاهش ملاحظه مي شود.

7-     از نظر فراواني (تعداد گونه هاي گياهي موجود در هر تيپ گياهي) بيشترين صدمه به تيپ هاي گياهي Aeluropus، Limonium، Seidlitzia و Suaeda وارد شده به طوري كه به ترتيب 100، 83، 75، 67 درصد كاهش ديده مي شود.

8-           گونه هاي گياهي كه به طور كامل از تيپ گياهي حذف شده اند شامل:

Girgirsohnia, Gymnarhena, Anthochlamys, Aeluropus, Stipagrostis, Halimocnemis, Alhagi, Sasola, Dendrosterella, Halanthium, Heliotropium, Halostachys, Suaeda, Launaea, Pteropyron, Ziziphora, Poa, Prosopis, Reumaria Reseda

به عبارتي بالغ بر 20گونه گياهي از ليست فلورستيك منطقه حذف شده و اين موضوع يك شاخص مهم از نظر بيابان زايي مي باشد و بيانگر اين مطلب است كه غناي گونه اي منطقه در حال ضعيف شدن و به سمت تك گونه اي شدن در تيپ هاي گياهي پيش مي رود كه در صورت ادامه اين روند بر شدت بيابان زايي منطقه به سرعت افزوده خواهد شد.

9-     همانگونه كه از وضعيت پوشش گياهي، تراكم و فراواني در منطقه شاهد مشهود مي باشد به دليل دريافت  آب مورد نياز وضعيت پوشش گياهي در اين منطقه نسبت به منطقه مسيله وضعيت مناسبي را دارا مي باشد.

10ـ با توجه به ارزيابي صورت گرفته نابودي پوشش گياهي از منتهي اليه تا دورترين نقاط دشت مسيله آغاز شده و به سمت دشت قمرود در حركت مي باشد و اين موضوع دقيقاً با نرسيدن آب سيلابها به اين منطقه انطباق دارد و چنانچه به اين موضوع توجه نشود بر وسعت پلاياي درياچه نمك افزوده شده و از مراتع منطقه كاسته خواهد شد و مناطقي كه روزي محل چراي دامهاي منطقه بوده است به منطقه بحراني و منشأ شن هاي روان و گرد و غبار تبديل خواهد شد.

 

نمودار نسبت درصد پوشش گياهي فعلي و گذشته در تيپهاي گياهي مختلف

 


2-  بررسي خصوصيات فيزيكي و شيميايي خاك منطقه

براي تعيين خصوصيات فيزيكي و شيميايي خاك، احتياج به نمونه برداري از محلهاي مختلف بود. اين منطقه از يك دشت سيلابي و از واحدهاي اراضي تقريباً يكسان تشكيل شده كه تنوع گروههاي خاك در آن وجود ندارد ولي به دليل تنوع پوشش گياهي در منطقه تقريباً در اكثر تيپ هاي گياهي پروفيلهايي جهت مطالعه خصوصيات فيزيكي و شيميايي خاك حفر شده است.

به منظور بررسي خاكهاي منطقه تعداد 26 پروفيل خاك مجدداً در محل پروفيل هاي حفر شده طي سال 75 حفر گرديد كه از اين تعداد 8 پروفيل به عنوان پروفيل شاهد مرتعي و 1 پروفيل به عنوان پروفيل شاهد زراعي و 17 پروفيل در منطقه مورد مطالعه حفر گرديد. و از آنجايي كه پيش بيني مي شد كه تغييرات طي 5 ساله اخير عمدتاً در افقهاي سطحي خاك ايجاد شده باشد لذا نمونه هاي خاك از دو افق در عمق هاي 15-0 سانتي متر و30-15 سانتي متر گرفته شد و جهت آزمايشات لازم به آزمايشگاه ارسال گرديد.

به منظور بررسي pH و بافت خاك تنها لايه سطحي 15-0 و در مورد 9 پروفيل به عنوان نمونه اندازه گيري هاي مربوطه صورت گرفت.

نتايج حاصل از آناليز شيميايي خاك (سال 79) و همچنين نتايج آزمايشات قبلي ( سال 75) درمطالب ذيل آورده شده است.

تعداد 26 پروفيل خاك در نقاط مختلف منطقه مورد بررسي و حواشي اين منطقه و منطقه شاهد حفر و نمونه هاي تهيه شده در آزمايشگاه مورد بررسي قرار گرفت كه نتايج حاصل از آناليز نمونه هاي تهيه شده به صورت خلاصه شامل موارد  زير مي باشد:

1-  محلهاي حفر پروفيل خاكها را  مي توان به چهار گروه ذيل طبقه بندي  كرد:

1-1-        منطقه شاهد در خارج از دشت مسيله

-        اراضي انتهاي حوزه آبريز رودخانه جاجرود (پروفيل شماره 1 و 2)

-        اراضي انتهاي حوزه آبريز رودخانه شور (پروفيل هاي شماره 3و 4و 5و 6)

1-2-اراضي همجوار دشت مسيله (پروفيل هاي 7و 8و 9)

1-3-اراضي داخل دشت مسيله كه در گذشته از سيلاب مشروب نمي شدند (پروفيل هاي 10، 22، 23، 24 و 25)

1-4-اراضي داخل دشت مسيله كه در گذشته از سيلاب مشروب مي شدند (پروفيل هاي 11، 12، 13، 14، 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 26)

2- در اراضي انتهاي حوزه آبريز رودخانه جاجرود ميزان SAR بين 113 تا 130 درصد و مقدار EC بين 78 تا 91 درصد افزايش يافته است و علت آن جلوگيري از ورود آب اين رودخانه در اراضي بالا دست مي باشد كه مشابه وضعيت دشت مسيله را از خود نمايش مي دهد و خاك منطقه به سوي شور شدن بيشتر مي رود.

3- در اراضي انتهاي حوزه آبريز رودخانه شور ميزان SAR بين 1 تا 55 درصد و مقدار EC بين 10 تا 64 درصد كاهش يافته است و علت آن اين است كه در سال 1375 به دليل كمبود بارندگي نسبت به ميانگين چند ساله منطقه آب شويي كمتر اتفاق افتاده ولي در سال 1379 به دليل افزايش ميزان بارندگي در حوزه بالادست رودخانه آب بيشتري به منطقه رسيده و باعث خاكشويي در افق هاي سطحي خاك شده است.

4- در اراضي همجوار دشت مسيله در مناطق شمال غرب، غرب و جنوب منطقه (در پروفيل هاي 7 و 9) ميزان SAR بين 23 تا 36 درصد و EC بين 19 تا 33 درصد كاهش يافته است ولي در پروفيل شماره 8 به جهت قرار گرفتن در منطقه اي با زهكش نامناسب و وجود لايه هاي سخت زيرزميني بر اثر ميزان آب شور وارد شده به منطقه و باتلاقي شدن اين منطقه مقدار SAR تا 154 درصد و ميزان EC تا 90 درصد افزايش داشته است.

5- در اراضي داخل دشت مسيله كه در گذشته از سيلاب مشروب نمي شدند و عمدتاً در قسمت هاي جنوبي اين دشت واقع شده اند مقدار SAR بين 4 تا 18 درصد و ميزان EC بين 10تا 26 درصد افزايش يافته است و در بعضي نقاط نيز با كاهش 16 درصد در SAR و كاهش 40 درصدي در EC مواجه مي شويم و اين موارد در جاهايي قرار گرفته كه آبريز ارتفاعات منطقه مشرف به اين اراضي با جريان سيلابي خود منطقه را مشروب مي نمايند ولي به طور كلي حداكثر افزايش EC در اين مناطق حدود 10 درصد و حداكثر افزايش SAR حدود 15 مشاهده مي گردد.

6- در اراضي داخل دشت مسيله كه در گذشته از سيلاب مشروب مي شدند و عمدتاً در قسمتهاي شمالي و مركزي اين دشت واقع شده اند مقدار SAR بين 3 تا 135 درصد و ميزان EC بين 10 تا 130 درصد افزايش يافته است.

7- بيشترين ميزان افزايش EC و SAR مربوط به مراتعي است كه در بستر پخش سيلاب رودخانه مسيله قرار گرفته و يا اراضي كشاورزي رها شده اي كه قبلاً توسط سيلاب رودخانه آبياري مي شده اند (پروفيل هاي شماره 12 و 16) ولي عموم اراضي اين منطقه با افزايش EC حدود 30-25 درصد و افزايش SAR حدود 40-30 درصد طبقه بندي مي شوند.

8- به طور كلي اراضي منطقه به تناسب دور شدن از محلهاي تحت پوشش آب مسيله تغييرات EC و SAR كمتري را از خود بروز مي دهند و اين موضوع با استقرار و يا نابودي پوشش گياهي منطقه ارتباط مستقيمي دارا مي باشد.

 

3- بررسي خصوصيات آب منطقه.

الف- خصوصيات كمي آب منطقه:

براي تعيين خصوصيات كمي يا وضعيت فيزيكي آب منطقه، ابتدا ميزان بارندگي، رطوبت نسبي و دما طي چند سال اخير در منطقه مورد بررسي قرار گرفت. پارامترهاي آب و هوايي منطقه طي سالهاي اخير به ويژه از زمان بهره برداري از سد و همچنين سال پايه در اين تحقيق (سال 75-74) تا كنون تغييرات محسوسي نداشته لذا مي توان گفت كه از نظر شرايط آب و هوايي در منطقه مورد بررسي تغييرات مؤثري اتفاق نيفتاده است.

دبي سالانه رودخانه مسيله در محل ورودي به دشت مسيله طي سالهاي 43 تا 79 بررسي گرديده و مشخص شد كه از سال 1375 به بعد ميزان آب ورودي به دشت مسيله از طريق رودخانه مسيله تا كنون صفر بوده است. در حالي كه بررسي دبي آب ورودي رودخانه قمرود‏ نشان مي دهد كه قبل از احداث سد 15 خرداد، سالانه حدود 80 ميليون متر مكعب آب از طريق اين رودخانه وارد دشت مسيله مي شده است.

با توجه به اينكه وسعت كل دشت مسيله حدود دويست هزار هكتار است. اين مقدار آب مي تواند براي مصرف كشاورزي و مرتعداري بسيار كافي باشد. چرا كه اين مقدار آب معادل 400 ميلي متر بارندگي سالانه در سطح مذكور مي باشد.

بررسي ها در منطقه مورد مطالعه نشان مي دهد در گذشته، منبع اصلي آب مورد نياز جهت مصارف كشاورزي و دامداري، سيلابهاي جاري شده از طريق رودخانه قمرود و مسيله و تعداد محدودي چاه نيمه عميق بوده است. پس از احداث سدها به ويژه سد 15 خرداد، آب ورودي به منطقه مذكور فقط بارش سالانه مي باشد كه متوسط آن كمتر از 130 ميلي متر است. اين مقدار، 15/0 آب ورودي توسط رودخانه قمرود در زمان قبل از احداث سد مي باشد.

با توجه به اينكه دبي ورودي به منطقه تا اين حد كاهش يافته و تبخير به همان نسبت قبلي ادامه دارد، عمق آب زير زميني كاهش يافته است. پس از آن، كشاورزان جهت تأمين آب مورد نياز خود اقدام به عميق نمودن چاهها و حفر چند حلقه چاه عميق و نيمه عميق ديگر كردند. كه طبق گزارش اداره كل امور آب استان قم بهره برداري از منابع آب زير زميني در اين منطقه منحصراً از طريق چاهها انجام مي شود و كاركرد سالانه چاههاي بهره برداري به دليل شرايط آب و هوايي از يك سو و عدم وجود آبهاي جاري در رودخانه از سوي ديگر فزوني يافته است و به 6500 ساعت در سال بالغ مي گردد كه از مجموع 201 حلقه چاه بهره برداري آمار برداري شده در سال 1379، تعداد 169 حلقه دائر و فعال و تعداد 32 حلقه ديگر غير فعال مي باشد و داراي تخليه سالانه 46/140 ميليون متر مكعب مي باشند.

كه اين امر باعث بر هم خوردن تعادل طبيعي سفره هاي آب زير زميني از لحاظ كمي شده و هر ساله با حجم قابل توجهي كسري مخزن مواجه مي باشند. هيدروگراف واحد دشت مسيله ا طي چند سال اخير نشان مي دهد از مهر سال 76 تا فروردين سال 80 سطح آب زير زميني به طور متوسط 5 متر افت داشته است و كسري مخزن ناشي از اين افت طي مدت ياد شده بيش از 73 ميليون متر مكعب برآورد شده است. لازم به ذكر است بيش از 99 درصد از آب منطقه به مصرف كشاورزي و كمتر از 1 درصد آن به مصارف ديگر اختصاص دارد. لازم به ذكر است علاوه بر افت شديد آب زيرزميني در سالهاي قبل از بهره برداري از سد (سال 1374) تغييرات محسوسي نداشته است ولي از سال 1375 تا كنون سير نزولي پيدا كرده است.

ب- خصوصيات كيفي آب منطقه

نتايج آزمايش آب نشان مي دهد، ميزان هدايت الكتريكي و SAR طي چند سال اخير افزايش چشمگيري داشته است به طوري كه ميزان EC آب سه حلقه چاه كشاورزي به ترتيب از 14170، 14320 و 12150 ميكروموس بر سانتي متر به 17920، 16780، 15120 ميكروموس بر سانتي متر و ميزان SAR آنها به ترتيب از 45/19، 67/17 و 74/13 به 89/29، 05/20 و 12/17 ميلي اكي والان بر ليتر افزايش يافته است.

علت شوري آبهاي زيرزميني محدوده مورد نظر محلول ليتولوژي سازندهاي زمين شناسي حوزه آبريز و تبادل يوني در طول مسير و نزديكي به كوير درياچه نمك و عدم ورود آب شيرين رودخانه قمرود به منطقه و تبخير آب و بهره برداري جهت مصارف كشاورزي و نهايتاً جايگزين شدن آب شور درياچه نمك به جاي آبهاي شيرين منطقه مي باشد. با بررسي نتايج آزمايشگاهي مشخص شد كه به دليل عدم ورود سيلاب داراي ذرات معدني به منطقه ميزان TDS آب روند كاهش داشته است.

مطالعه عمق آب زيرزميني، بارندگي و درجه حرارت نشان مي دهد كه ميانگين درجه حرارت در بين محدوده 18 تا 19 درجه سانتيگراد و ميزان بارندگي نيز بين 7/80 ميليمتر تا 8/193 ميليمتر متغير بوده است. بررسي دقيق نشان مي دهد كه عمق آب زيرزميني تا سال 1374 (قبل از بهره برداري از سد) تغييرات محسوسي نداشته است ولي از سال 1376 تا سال 1379 عمق آب زيرزميني از 17/814 متر به 17/809 متر كاهش يافته است. اگر چه در سال 1375 در اثر كمبود بارندگي، خشكسالي اتفاق افتاد ولي مطالعه ميزان بارندگي منطقه نشان مي دهد كه پس از آن در سالهاي 1376 تا 1379 ميزان بارش حداقل در حد ميانگين بارندگي سالانه بوده است و تنها خشكسالي در سال 1375 نمي تواند سبب اصلي كاهش عمق آب زيرزميني باشد چرا كه آب رودخانه كه تأمين كننده آب مورد نياز دشت مسيله است از گلپايگان سرچشمه مي گيرد. مطالعه دقيق دبي آب ورودي منطقه دودهك نشان مي دهد كه قبل از احداث سد سالانه به طور متوسط حدود 80 ميليون مترمكعب آب وارد دشت مسيله مي شده كه اين مقدار در سال 1377 به صفر رسيد. البته از سال 1375 هيچ مقدار آبي به دشت مسيله نمي رسيد و آب موجود در بالادست جهت كشاورزي مصرف مي شد. آنچه مسلم است اينكه افت آب زيرزميني به عمق 5 متر طي 4-3 سال در دشت مسيله ناشي از عدم ورود سيلابهاي سالانه از طريق رودخانه قمرود مي باشد زيرا كه 130 ميليمتر بارندگي سالانه در منطقه خشك مسيله نمي تواند تأثيري بر آب زيرزميني داشته باشد.

مصطفي توليا (1977)، در مورد اثرات نوسانات اقليمي در بيابان زايي عنوان مي كند كه تغيير اقليم، باعث بروز خشكسالي هاي متعدد مي شود. در حالت معمول خشكسالي هاي كوتاه مدت تأثير چنداني بر اكوسيستم ندارد و معمولاً در اولين سال پرباران بعد از خشكسالي ها، با فاصله كمي تغييرات صورت گرفته به حالت اوليه بر مي گردند.

پس مي توان نتيجه گرفت كه خشكسالي سال 1375 نمي تواند سبب كاهش پوشش گياهي تا حدود 100% گردد. در بررسي عوامل بيابان زايي در بوتسوانا مشاهده شد كه علي رغم اينكه ميانگين بارندگي سالانه تغيير محسوسي نكرده بود ولي بيابان زايي در آن صورت گرفت. پس از بررسي هاي دقيق مشخص شد كه بهره برداري از آب زيرزميني، سبب تخليه منابع آب گشته كه بر اثر آن پوشش گياهي در سطح محلي و منطقه اي كاهش يافته و با لخت شدن اراضي مرتعي، گونه هاي نامرغوب جايگزين گونه هاي مرغوب شدند. ضمن اينكه خاك لخت به شدت در معرض فرسايش قرار گرفت. همچنين احداث سد بر روي رودخانه نيل باعث كاهش آب ورودي به نقاط پايين دست گرديد. در نتيجه آن بهره برداري از آب زيرزميني در اين منطقه آغاز شده است.

اين مسئله سبب حركت آب شور درياي مديترانه از طريق جريان آبهاي زيرزميني به سمت اراضي كشاورزي گرديد. در مغولستان احداث بندها و سدها بر روي رودخانه ها و دره ها سبب افت آب زيرزميني در حدود 3-2 متر در مناطق پايين دست شده است. اين امر نابودي پوشش گياهي و در نهايت پديده بيابان زايي را به ارمغان  آورد.

موارد فوق همگي نشانگر اين است كه مهمترين عاملي كه در بروز بيابان زايي در كوتاه مدت مؤثر است افت آب زيرزميني  در اثر بهره برداري بيرويه و يا مديريت ناصحيح در بخش هيدرولوژي رودخانه است. در منطقه مسيله نيز با بررسي دقيق تغييرات بارندگي سالانه و دبي آب ورودي به دشت مسيله، مشخص مي شود كه نابودي پوشش گياهي و ايجاد بيابان فقط به دليل كاهش عمق آب زيرزميني در اثر عدم ورود سيلابهاي هميشگي به اين منطقه در اثر احداث سدها مي باشد.


4 ـ بررسي وضعيت كشاورزي منطقه:

فرضيه اي كه ممكن است در خصوص افت شديد آبهاي زيرزميني دشت مسيله مطرح گردد اين است كه با توجه به واگذاري هاي انجام شده در خصوص اراضي كشاورزي توسط دستگاههاي اجرايي مختلف سطح استان مانند اداره كل منابع طبيعي، مديريت امور اراضي استان كشاورزان اقدام به افزايش سطح زير كشت در اراضي كشاورزي منطقه نموده و نسبت به  سالهاي قبل از احداث و بهره برداري از سدهاي غدير و 15 خرداد از منابع آب زير زميني با شدت بيشتري بهره برداري مي كنند و به جهت روشن شدن اين موضوع آمار مربوطه به سطح كشت و متوسط عملكرد و انواع محصولات كشاورزي اعم از زراعي و باغي در دهستان قمرود كه تماماً در منطقه دشت مسيله  قرار گرفته اند. طي سال زراعي 76-1375 مربوط به زمان قبل از بهره برداري از سد 15 خرداد و سال زراعي 80-1379 سال بررسي از سازمان جهاد كشاورزي استان قم دريافت گرديد و به منظور تجزيه و تحليل لازم دهستان قنوات كه در هم جواري اين منطقه قرار دارد به عنوان منطقه شاهد انتخاب شد و همچنين وضعيت محصولات كشاورزي در اين دهستان با محصولات كشاورزي در كل استان نيز مقايسه شده است . سطح اراضي زراعي زير كشت افزايش چشم گيري نسبت به سال زراعي 76-75 نداشته است و تنها 250 هكتار به اراضي باغي منطقه در غالب كشت گونه پسته اضافه شده است كه با توجه به نياز آبي كم اين محصول نمي تواند دليل قانع كننده اي براي بالا رفتن سطح اراضي زير كشت و به تبع افت آبهاي زيرزميني منطقه را انتظار داشت و در واقع اين تغيير ناشي از نبود آب كافي در منطقه مي باشد كه كشاورزان با تغيير در الگوي كشت به سمت استفاده كمتر از آب قدم برداشته اند.

 

 


مطالب مشابه :


جانشيني امام علي (ع)، واكنش ها و عملكردها-به مناسبت عيد غدير

در مورد جانشيني اميرمؤمنان عليه السلام بيان كرده است، همراه با عكس مربوط به غدير




شب شعر غدير . . . !

كه دوبيتي هاي غدير و همچنين منسوب به معارف هاي مربوط به كنگره غدير فرصت عكس آرشیو




بررسى واقعه غدير در شعر شاعران مسيحى

را مربوط به واقعه غدير برگزيديم. ج. جورج دریافت كد گالری عكس در




معرفی چند کتاب مفید در آستانه عید غدیر

تمام مسائل مربوط به غدير به صورتي كاملا مستند ، طبق آيات قرآني ، احاديث متواتر و منابع شيعه




بررسي اثرات احداث سدهاي 15 خرداد و غدير ساوه

ارائه اخبار و گزارشات مربوط به گروه عكس‌هاي و غدير ساوه به اراضي




دلنوشته های جدید و بسیار زیبا همراه با عکس

اس ام اس هاي عــــيد غــدير. عكس هاي زيبا به مناسبت آغاز تــا شاید عشــق به همه سرایت




برچسب :