خاطره ای از دوران کودکی:عید سعید قربان جشن پیروزی بر هوای نفس

 عید سعید قربان، جشن پیروزی بر هوای نفس و استغنا از دلبستگی های دنیوی است. یادم می آید بچه که بودیم از چند روز قبل برای عید قربان روز شماری کرده و ایراد کفش و شلوار و پیراهن نو می گرفتم. خدا رحمتش کند غلامرضا حیدری که به غلامرضا حاج حیدر معروف بود. یک مغازه کفش فروشی داشت که قیمت های آن منصفانه بود و یک ماه به عید مانده او به شیراز یا تهران می رفت و کفش می آورد و مردم هم از چند روز قبل به مغازه او هجوم آورده و کفش می خریدند.

 محمدرفیع خضری که به محمدرفیع حاجی معروف بود و ابوالقاسم ارجمندی که مردم به او ابول ارجمندی می گفتند نیز از جمله تجار اوزی بودند که همه به اصفهان و تهران مسافرت کرده و اجناس مورد نیاز مردم را بویژه قبل از حلول اعیاد فطر و قربان و بازگشایی مدارس به اوز آورده و به مردم این دیار خدمت می کردند. البته تا آنجائی که به یاد می آورم مرحوم حاج یوسف عابدزاده نیز اقدام به مسافرت به تهران می کرد و تنقلات و مواد غذائی را به فروش می رساند. آن مرحوم اولین سوپر مارکت به سبک امروزی را نیز در اوز دائر کرد. البته مغازه ها به این افراد ختم نمی شد بلکه پیله وران خرده پا که تعداد آنان بسیار زیاد بودند هر روز صبح به استثنای روزهای تعطیل با وانت بار مرحومان عبدالرحمن محمودا، خادم عبداله یا اتوبوس مرحوم یوسف شیرزاد و سایر خودروها به لار رفته و هنگام نماز عصر به اوز بر می گشتند و اجناس مورد نیاز مردم را فراهم می کردند.

 در آن زمان جاده اوز به لار خاکی بود و بیشتر از راه اناخ مردم به لار می رفتند. در ایام تابستان که مدارس تعطیل بود بیشتر اوقات با مرحوم پدرم به لار می رفتم وقتی به میدان لار می رسیدیم چون جاده خاکی بود مدتی طول می کشید تا سرو صورت و لباس های خود را از گردو خاک تمیز کنیم. و سپس به بازار رفته و سفارش جنس می دادیم. و پس از اتمام کارها ساعت حدود 5/2 عصر از لار حرکت و به اوز می آمدیم. چند بار یادم هست چون بار خودرو سنگین بود در حوالی اناخ یا تنگ مسجد لاستیک خودرو پنجر می شد و کلی معطل می شدیم تا پنجرگیری می شد. و بعضی وقت ها بجای این که عصر به مقصد برسیم حوالی غروب می رسیدیم. با آن همه زحمت و مشقت ولی فعالیت زیبا بود و همه راضی بودند.

 پیله وران خرده پا هم چند روز مانده به اعیاد فطر و قربان و بازگشائی مدارس رفت و آمدشان را به لار بیشتر می کردند و اگر فصول پاییز و زمستان بود بازار ارده، پشمک شکری و ارده ای، کنجد و حلوا، کویته و سایر شیرینی جات بسیار گرم بود. به خاطر می آورم در دهه 40 شمسی که یکبار که همراه مرحوم پدرم با یک وانت بار و دو روز قبل از عید قربان مواد غذایی می خرید به لار می رفتیم چون جاده خاکی بود همه جا پر از گرد و خاک بود حوالی برکه شکسته ظاهرا یک خودرو جیب نظامی پشت سر ما قصد سبقت داشت که راننده ما متوجه چراغ زدن او نشده بود و به قول آنها حدود نیم ساعت او را جا نداده بود.

جیب نظامی که 2 سرنشین داشت یکی راننده و دیگری ظاهرا فرمانده نظامی آن زمان در خنج بود جلو ما پیچید و ما را متوقف کرد گفت: پیاده شوید. ما سه نفر پیاده شدیم و از گرد و خاک همه مشغول تمیز کردن خود بویژه سرو صورت بودیم. فرمانده نظامی به راننده گفت: چرا حواست به رانندگی نیست؟ چرا جاده را قفل کردی؟ چرا هر چه بوق و چراغ می زنم توجه نمی کنی؟

راننده با حالت تضرع گفت: ببخشید متوجه نشدم، و او با شدت دو سیلی محکم به گوش راننده نواخت و گفت تا یادت باشد و متوجه شوی، راننده در جواب گفت قصد و غرضی نداشتم فقط متوجه نشدم، فرمانده برگشت و می خواست باز او را کتک بزند من که کلاس ششم ابتدایی را گذرانده و می خواستم وارد کلاس اول دبیرستان شوم گفتم شما ببخشید او که عذرخواهی کرد، فرمانده از ادامه کتک منصرف و به راننده گفت به خاطر این بچه تو را می بخشم وگرنه باید همین جا ماشینت را متوقف کنم. این را گفت و رفتند.

 من در دنیای کودکی که حدود 13 سال داشتم در افکارم هزاران موضوع آمدند و رفتند تا به لار رسیدیم. راننده کهنسال ما که سوار ماشین شد گفت: واله باله من متوجه نشدم وگرنه مرض دارم که به او راه ندهم و یک لیوان آب خورد و خدا را شکر کرد. و گفت ای خدا تو خودت می دانی که من گناهی نداشتم، چرا او مرا کتک زد؟ و دیگری چیزی نگفت و یادم هست که پدرم او را دلداری داد و برایش داستان ها و مثال های فراوان از آبادان تعریف کرد. فردای آن روز عرفه بود و جنب جوش مردم برای خرید عید بسیار تماشائی بود. 

 سردبیر


مطالب مشابه :


قانون ساماندهی مبادلات مرزی

کالا توسط ساکنان مناطق مرزی و تعاونی‌های مرز نشین­دارای مجوز، پیلهوران تعریف مرز




دانلود نرم افزار

تا کی می خایم بشینیم و فقط پیشرفت بقیه رو ببینیم و دور هم ازشون تعریف پیله وران




تعاریف و مفاهیم مرتبط با صادرات

۳ قانون مقررات واردات و صادرات، شركتهاي تعاونی مرزنشين، ملوانان، پیله وران و کارگران




ارائه معافیت مالیاتی تعاونی‌ مرزنشینان به دولت

در ماده 133 قانون مالیات‌های مستقیم قید نشده است، از مرزنشینان و پیلهوران تعریف این




خاطره ای از دوران کودکی:عید سعید قربان جشن پیروزی بر هوای نفس

پیله وران خرده پا هم او را دلداری داد و برایش داستان ها و مثال های فراوان از آبادان تعریف




هه ناس هه ناسه

تا کی می خایم بشینیم و فقط پیشرفت بقیه رو ببینیم و دور هم ازشون تعریف پیله وران




نرم افزار PC

تا کی می خایم بشینیم و فقط پیشرفت بقیه رو ببینیم و دور هم ازشون تعریف پیله وران




برچسب :