خاطرات عمره احمد 1389 (قسمت دوم)

ما با توجه به اينكه كاري براي انجام دادن نداشتيم گفتيم بريم اطراف هتل دوري بزنيم از هتل كه بيرون اومديم بعد از حدود 2 دقيقه خودمون رو در مقابل مسجدالنبي ديديم يه حالي شديم دلمون مي خواست بريم وارد حرم بشيم تو شيش و بش رفتن بوديم كه مدير و معاون كاروان رو ديديم – اومده بودن سيم كارت بخرن و به ما گفتند چون دفعه اوله كه به مدينه مشرف مي شويد تنها وارد حرم نشويد و به اتفاق روحاني كاروان و دسته جمعي بريم بهتره ، ماهم قبول كرديم و با هم برگشتيم هتل . سر راه يه سيم كارت عربستان به قيمت -/18.000 تومان از مغازه بغل هتل خريدم و داخل گوشي انداختم يه سيم كارت ايرانسل هم كه از ايران برده بوديم وفعال كرده بوديم هم توي گوشي ديگرمون گذاشته بوديم كه كار مي كردو البته بسيار گران تر از سيم كارت عرب محاسبه مي شد (دقيقه اي حدوداً 2800 تومان براي تماس با ايران) خلاصه برگشتيم هتل تو لابي جمع شديم و سپس به اتفاق روحاني كاروان و دسته جمعي رفتيم حرم، از باب ملك فهد درب A25 ،

 

soc8plr2o9curgodro.jpg

             باب ملك فهد (ورودي اصلي)

تو محوطه جلوي حرم جمع شديم و قبل از ورود روحاني كاروان شروع كرد به توضيح دادن در مورد مسجدالنبي و سپس اذن ورود را با هم خوانديم و در حين خواندن همه بي اختيار گريه مي كردند انگار اصلاً دست خودمون نبود حتي من كه هيچ مراسم عزاداري يه قطره اشكم نمي تونستم بريزم و اشكم در نمي اومد . خلاصه وارد مسجدالنبي شديم جاتون خالي چه حالي داشتيم ،‌ حالي كه اصلاً نمي شه توصيفش كرد – خانم ها از ما جدا شدند و ما مردها به اتفاق روحاني كاروان رفتيم داخل مسجدالنبي و ايشان توضيحات كاملي رو راجع به مسجدالنبي براي مادادند و بعد هر كي رفت يه گوشه ،‌شروع كرديم به قرآن خوندن و نماز خواندن –(مي تونستيم تو محرابي كه پيامبرتوش نماز خونده بود نماز بخونيم ، خانه پيامبر و مزارش رو از نزديك ببينيم و ... ) كم كم مسجد شلوغ تر شد و همه براي نماز ظهر مي اومدن ، بعد  نماز ظهر و عصرر و خونديم و برگشتيم هتل براي صرف ناهار.

 

45a3d107ec.jpg

تصويري ازداخل مسجد النبي

 

از اون روز به بعد برنامه روزانه ما خواندن نماز صبح تو حرم بود بعد صرف صبحانه در هتل و 2 ساعت استراحت و خواندن نمازظهر تو مسجدالنبي ،‌صرف ناهار در هتل ، 2 ساعت استراحت ، سرزدن به مراكز خريد ،‌ اقامه نماز مغرب و عشا در مسجدالنبي ،‌ صرف شام در هتل ، 2 ساعت استراحت ،‌ برگشت به حرم تا 12- يك شب و خلاصه اين برنامه هر روز تكرار مي شد .

هرچي بيشتر مي رفتي تو مسجدالنبي بيشتر عاشق مي شدي و بعضي وقتا اصلاً دلت نمي خواست كه بياي بيرون.

 از مراكز خريد مدينه اگه بخوام بگم بايد بگم كه مراكز خريد بسيار زياد و شيكي داشت . نزديك و اطراف حرم مخصوصاً باب ملك فهد هتل هاي شيك و بزرگ وجود داشتند كه در زير آنها و اطرافش همه مراكز خريد بسيار شيك و ارزان بود . دستفروش ها هم كه اجناس چيني رو روي زمين پهن كرده و مي فروشند .

از دم در هتل ها ماشين هاي ون ايستادن و مسافران را بصورت رايگان به مراكز خريد مي برن و مجاناً هم بر مي گردانند اغلب اجناس مغازه ها و مراكز خريد اجناس چيني درجه 1و2و3 هستند كه البته بعضي از مراكز هم مارك هاي معروف دنيا را در خود جاي داده اند.

اهرم پلازا و سيتي مكس در كنار هم قرار دارند كه براي خريد لباس و وسايل بچه و پوشاك بزرگسال از نظر قيمت و كيفيت نسبتاً مناسب مي باشد .اجناس فروشگاه بن داود نيز از كيفيت نسبتاً مناسبي برخوردار است .

ساير فروشگاه ها  مثل بدر – استار مكس و ..... كه معمولاً ماشين هاي ون جلوي هتل ها بصورت رايگان مسافرين را به اونجا مي برن كيفيت زياد خوبي ندارن و بيشتر بدرد خريد سوغات براي فاميل درجه 2 و پائين تر مي خوره .

 روز سوم حضور در مدينه قرار شد 8 صبح در لابي هتل جمع بشيم تا به زيارت دوره بريم . زيارت دوره شامل بازديد از مسجد قبا ، مسجد دو قبلتين( محل تغيير قبله پيامبر از بيت المقدس به كعبه) ،‌ مسجد فتح (پايگاه پيامبر در جنگ خندق)و ... ميباشد.

 b02dc2ee9e.jpg

نمايي از ورودي مسجد قبا         

 

8aca9e640b.jpg

نمايي از داخل مسجد ذوقبلتين           

 

c076f49b3b.jpg

نمايي از داخل مسجد قبا         

 

روزچهارم حضورمون تو مدينه بود حدوداً ساعت 3 بهدازظهر جاي شما خالي ناهار خورديم و برگشتيم تو اتاق براي استراحت من يه پيراهن از مغازه نزديك هتل خريده بودم كه پولشو پرداخت نكرده بودم سوار آسانسور شدم و طبقه همكف رو زدم و تو عالم خودم بودم كه درب آسانسور تو لابي هتل باز شد و من از آسانسور خارج شدم كه يك دفعه بايه صحنه اي مواجه شدم :

يه كاروان كه قبل از ما وارد مدينه شده بودن حالا عازم مكه بودن همه با لباس احرام سفيد جمع شده بودن تو لابي هتل و مداح داشت نغمه وداع با مدينه رو مي خوند درجا خشكم زد و بي اختيار و بدون دليل شروع كردم به گريه كردن ، همه گريه مي كردن . من قبلاً شنيده بودم كه وداع با مدينه خيلي دردناكه اما نمي فهميدم چي ميگن . اونجا فهميدم ، تازه من كه هنوز 2 روز ديگه از حضورم تو مدينه باقي بود اما؟!

بعد از ظهرروز پنجم حضور در مدينه تصميم گرفتيم بريم مسجد شيعيان با 3 نفر از هم كارواني هامون تاكسي گرفتيم و باتفاق رفتيم مسجد شيعيان،اونجا هم حال و هواي خاصي داشت و در داخل يك نخلستان بزرگ،زيبا و با صفا بود نماز مغرب و عشا رو اونجا خونديم و برگشتيم هتل.

 

 

bfb94e28c1.jpg

92f631819a.jpg

نمايي از داخل مسجد شيعيان مدينه

 

2 روز بعد ساعت حدوداً 4 بعدازظهر هم كاروان ما همين حال و هوا رو داشتن همه تو لابي جمع شده بوديم و مداح وداع با مدينه رو مي خوند و همه بي اختيار زار مي زدن (گريه نه ،‌ زار مي زدن) آره وداع با مدينه ،‌قبرستان بقيع با اون غربتش خيلي سوزناكه اونايي كه رفتن مي فهمن چي مي گم تا نري نمي فهمي يادم رفت از بقيع بگم يه روز صبح قرار گذاشتيم بعداز نماز صبح همه در كنار درب 36 جمع بشن تا به اتفاق بريم زيارت بقيع همه جمع شدن  و سپس رفتيم كنار جنه البقيع ‌، روحاني كاروان توضيحاتي راجع به بقيع براي ما داد . توضيح مي داد وخودش بي اختيار گريه مي كرد و بقيه هم گريه مي كردن . بعد از اون زيارت هاي مربوطه را با صداي آرام ( به دليل محدوديت هاي موجود) با هم خونديم و حركت كرديم به سمت بقيع البته خانم ها را داخل راه نمي دادند و اون موقع فقط آقايان مي تونستند وارد بشن خانم ها همون جا موندن و ما به اتفاق روحاني كاروان وارد بقيع شديم و اونجا تحت تدابير شديد امنيتي پليس عربستان زيارتي كرديم و برگشتيم هتل البته براي خانم ها هم 2 تايم  ر در روز اختصاص دادن كه البته مي تونن فقط از پشت نرده هاي بقيع داخل رو ببينن و اجازه ورود ندارن .

 

144a78514f.jpg

8bb7885338.jpg

قبرستان بقيع

 

از روحاني كاروان نگفتم ، روحاني ما يه روحاني تحصيل كرده و دانشگاهي داراي مدرك دكترا و استاد دانشگاه بود از نظر عملي بسيار سطح بالايي داشت و از نظر اخلاقي نيز تبحر خاصي در جذب افراد داشت البته سطح سوادش و همچين اطلاعات جامع و كاملي كه درهر مرحله ارائه مي كرد نيز مزيد علت بود .

مي خوام بگم كه نصف بيشتر لذت اين سفر به دليل حضور روحاني كاروان (دكتر نعمتي) بود كه با نحوه حرف زدن و رفتارش تاثير زيادي در شيرين تر شدن اين سفر داشت . البته ناگفته نماند آژانس ماهم آژانس بسيار خوب و مدير ومعاون كاروان هم بسيار خوب و عالي بودند (آژانس تيام پرواز تو خيابان


مطالب مشابه :


سفرنامه مکه و مدینه ( بازارهای مدینه) قسمت هفتم

خاطرات سیاحت - سفرنامه مکه و مدینه ( بازارهای مدینه) قسمت هفتم - سفرنامه - عکسهای در سفر




سفر به عربستان - سفر عمره - ۶ - شهر مدینه

دکتر رامبد باران دوست - سفر به عربستان - سفر عمره - ۶ - شهر مدینه - وبلاگ شخصی




سفرنامه خانه خدا - مدینه النبی

مدینه النبی رفت و برگشت به مراکز خرید می برند و در مدینه خرید نمایید دو




خاطرات عمره احمد 1389 (قسمت دوم)

عاشق مسافرت - خاطرات عمره احمد 1389 (قسمت دوم) - - عاشق مسافرت




فیش حج عمره،خرید فیش حج عمره بانک ملت و ملی

زیارت دوره مدینه مراکز خربد و فروش فیش حج،مراکز قانونی خرید و فروش فیش حج،آگهی های




درحج خریدیاعبادت.

البته این وضعیت صرفاً محدود به مکه و مدینه یافته و در مراکز خرید بزرگ، با نزدیک شدن




سفرنامه امارات (بار اول)

بعد از بازید از مدینه الجمیرا رفتیم ابن مکس که در بیشتر مراکز خرید دبی شعبه داره




خرید و فروش فیش حج،خرید فیش حج،فروش فیش حج،خرید فیش حج عمره بانک ملی و ملت

غذای عمره گزاران ایرانی درمدت اقامت در مدینه منوره در کجا تهیه می مراکز خرید و فروش فیش




ثبت‌نام زائران پیاده‌ اربعین حسینی از ۲۰ آبان آغاز می‌شود،اخبار حج

تصاویر زیبا از مکه و مدینه ; عمره برای فروش،آدرس مراکز خرید و فروش فیش حج،آدرس مراکز




برچسب :