نظریات جامعه شناسی یک ( دوره رنسانس به بعد)

مدرس : استاد مولایی

فصل 5- رنسانس

این دوره از نیمه دوم قرن 15 تا پایان قرن 17 را تأمل می شود. در مورد تحولات قرون وسطی دو جریان تحلیلی وجود دارد.
جریان نخست: که علت تحولات را درون قرون وسطی جهت جو می کند و د رمورد این جریان سه سطح تحلیل وجود دارد. سطح تحلیل یک: قضاوت عموم و رویکرد برخی از نویسندگان همچون بوتول و فاستر است که وانمود می کنند مردم مغرب زمین تا سال 1450 دردوره قرون وسطی به سر می برند. ولی به یکباره بیدار شده و تمام موانع ذهنی، فکری و اجتماعی را از میان برداشته و دنیای مورنی را می سازند.
سطح تحلیل دو: این جریان سعی می کند با استناد به نظریات متفکرانی همچون مارکس چگونگی تحول دوره فئودالیسم را تبیین کند.
مارکس 4 نوع شیوه ولید را برمی شمارد. آسیای – باستانی- فئودالی – بورژوازی این چهار شیوه به دو گروه تقسیم می شوند.
گروه اول شیوه تولید باستانی، فئودالی و بورژوازی است که به تحولات جامعه اروپایی می پردازد که هر شیوه دربرگیرنده تضادهای درونی است که به فروپاشی و ظهور شیوه تولید جدید می انجامد و فئودالیسم توسط طبقه  متوسط نابود شده و خود جانشین آن در تاریخ می شود.
سطح تحلیل 3: که به تأثیر مذهب پرتستان در تحولات اقتصادی اجتماعی عصر رنسانس تأکید دارد. تفکراتی همچون بارنر و بکر معتقدند که طبقه بورژوا که پس از جنگ های صلیبی پدید آمده اند قوام یافته و برای رهایی از قید نظام زمینداران و حکومت کلیسا از نهضت کالون حمایت کردند. و بر هم با این نظر موافق است و در نظریه پروتستانیسم و سرمایه داری تحولات قرون وسطی را با استناد به فرهنگ تبیین می کند.
جریان دوم: که عامل تحول را در بیرون جامعه اروپایی و در تماسهای فرهنگی میان مسیحیان و مسلمانان جست و جو می کند دکتر شریعتی از معتقدان این جریان ویپگی های قرون وسطی را در اصل خلاصه کرد.
1- قرون وسطی از نظر زیربنای اجتماعی و اقتصادی، فئودالیسم است.
2- از نظر مذهب، جهان بینی فلسفه، آخرت گرایی، ریاضصت و معنویت پرستی ذهنی و تجرد روح بر اندیشه ها مسلط بود. شریعتی تغییر این دو اصل را در اثر مهاجرت مردم مسیحی به سرزمین های اسلام و تأثیرپذیر از فرهنگ اسلامی را علل تحولات قرون وسطی می داند.
دستاوردهای غرب که در جنگ های صلیبی از شرق  اسلامی به دست آورد.
1- آخرت گرایی افراطی قرون وسطی در تماس با جامعه اسلامی به جهان گرایی و نوعی زندگی اجتماعی و سیاسی تبدیل شد.
2- تزلزل رابطه میان مردم و کلیسا و سقوط شخصیت روحانیت و پاپیسم
3- اتز بین رفتن مرکزیت کلیسا و به وجود آمدن مرکزیت سیاسی نوین تحت تأثیر اسلام.
4- از بین رفتن فئودالیسم
5- آشنایی با لغت، هنر و علوم جدید
6- رواج تجارت جهانی و پیدایش مراکز اقتصادی
7- گرایش به علوم طبیعی و اخذ روش های تحقیق
8- از بین رفتن تسلط شخصیت ارسطو بر ذهن ها و فکرها
9- نفوذ ابن الرشد، ابوعلی سینا و غزالی
10- رواج اقیانوس نوردی و سفرهای جهانی به جای دریاچه نوردی و ساحل نوردی
11- تبدیل اروپا به جامعه ای مهاجر
سه جریان فکری دوره رنسانس
1- جریان فکری سنت آگوستین که جریان مسلط قرون وسطی بود و در دوران رنسانس کاملاً از بین نرفت و توسط شکلتون و گودونی ادامعه یافت. شلکتون معتقد بود که این جهان نابود می شود. و گودنن بر هبوط انسان و فساد طبیعت بشر پس از هبوط تأکید داشت.
2- جریان اومانیسم یا انسان مداری: که توسط کسانی به وجود آمد که به نگاه اخروی گروه اول اعتقاد نداشته و با احیای ادبیات کلاسیک بویژه آثار نویسندگان مادی همچون موفقی سعی در توجه به امور دنیوی میکردند. موفقنی دیدگاه کلیسای ارتدوکس را در مورد هبوط انسان نپذیرفت.
3- جریان فکری جدیدی که در ان دانشمندان سعی می کردند بنای فکری خود را بر یافته های علمی ناشی سفرهای اکتشافی استوار سازند. و رویکردی مخالف گروه اول داشتند که در نهایت هم باعث تضعیف گروه اول شدند. در این تضعیف پیشرفت علوم در زمینه هایی چون نجوم، زمین شناسی بسیار موثر بود.
قرار گرفتن زمین در ردیف بقیه سیارات. تصور مرکزیت زمین و تأثیر دیگر کرات که به دور زمین می چرخند  بر سرنوشت انسان از اعتبار انداخت. ولتر در مقابل دانشمندانی که عمر زمین را در محدوده تب دینی مسیحیت می گنجاندند موضع گیری کرد و اسپینوزا مدعی شد که کتاب مقدس عهد عتیق تنها تاریخ یهود است نه بیشتر. دکارت نیز هبوط انسان را یک اشتباه خواند نه یک گناه و باعث چرخش در نظریه انسان شناسی شد. بدین ترتیب پایه تفکرات سیمی درباره انسان و مقصد زندگی که اندیشه مسلط قرون وسطی و مانعی برای پیشرفت بود از میان برداشته شد.
دیدگاه اندیشمندان آرمانگرا درباره شرایط اجتماعی زمان خود
افلاطون: اولین کسی بود که مدینه فاضله را مطرح کرد. در آن زمان ناملایمات اجتماعی دولت- شهرهاهی یونانی را در برگرفته بود. لذا افلاطون با طرح مدینه فاضله سعی کرد قالب حکومت قبیله ای و شیوه زندگی آنرا بنا کند. لذا شکل گیری مدینه فاضله افلاطون از پیشه وران شروع شد و سپس از جنگاوران با حکمرانان تکمیل شد. حاکمان دولت شهر از میان افرادی خاص انتخاب شده و آموزش می دیدند افلاطون 4 نوع مدینه غیر فاضله را نیز برمی شمارد.
1- مدینه تیمرکرای: که در آن شرف و شجاعت حاکم است.
2- مدینه الیگارش: که در آن حرص و آز حاکم است.
3- مدینه دموکراسی:
4- مدینه تغلب: که در آن استبداد و خودکامگی حاکم است.
فارابی: مدینه فاضله فارابی با افلاطون متفاوت  است. مدینه فارابی از رئیس اول شروع و بعد از آن بقیه انتشار قرار می گیرند.
و در نبود رئیس اول، رئیس دوم و در نبود رئیس دوم، شورای نخبگان حکومت می کنند و مراتب مردم در ریاست و خدمت بر اساس فطرت و استعداد آن ها تعیین می شود. فارابی در مقابل مدینه فاضله مدینه جاهله را برمی شمارد.
تامس مور: یکی از چهره های سرشناس انگلستان بود. در 12 سالگی آموزش های اولیه را دید سپس برای پرورش به اسقف اعظم انگلستان سپرده شد. بعد از آن برای آموزش زبان لاتین و منطق به دانشگاه آکسفورد رفت. مدتها بعد رئیس دیوان عالی کشور انگلستان شد. او به مذهب کاتولیک پایبند بود و با لوتر به شدت مخالفت می کرد. به همین دلیل به علت مخالفت با پادشاه اعدام شد.
کتاب آرمانشهر تاس مور:
این کتاب تلفیقی است از اندیشه سیمی و تفکرات دانشمندان بزرگ یونان. این کتاب به صورت محاوره بین فردی به نام رافائل و چند نفر دیگر نوشته شده است. و دارای دو بخش است.
1- بخش اول: شامل اتقاد از جامعه زمان خود است. این انتقادات بیشتر متوجه وضع درباره مشاوران و وضع روحی مرگباری است که همه را فراگرفته. همچنین انتقاد از شیوه برخورد با مسایل اجتماعی و فساد – یکه تازی پادشاه- مالکیت خصوصی و انباشت سرمایه در دست عده ای خاص.
2- بخش دوم: تأمل تصویری است که مور از آرمانشهر ارائه می دهد. این آرمانشهر از 54 جزیره تشکیل شد، خانه  ها از چوب و برگ ساخته شده و زمین های کشاورزی در اطراف آن قرار دارد و مردم آن به هم تجاوز نمی کنند. قتصاد آن مبتنی بر کشاورزی است و زنان به پیشه های سبک تر مشغولند. هر شهر اعتقادات خاص خود را دارد. و تبلیغ دین آزاد است. کاهنان رهبران دینی و با نفوذترین افرادند. شهر توسط عناصری از حکومت جمهوری و سلطنتی اداره می شود و هر 30 خانواده یک کارگزار به عنوان نماینده دارند. و تصمیمات در مجلس سنا گرفته می شود.
عناصر فکری شکل دهنده آرمانشهر مور عبارتند از:
1- مرولوژی آرمانشهر همانند دولت- شهرهلای یونان است.
2- اقتصاد آرمانشهر همانند دولت- شهرهای یونان کشاورزی است.
3- بعد جمعیتی آرمانشهر برگرفته از تفکر سیمی است.
4- اعتقاد عمومی به ذات خدا تلفیق تفکر سیمی یا غیرسیمی است.
5- داشتن الهه در هر شهر نشانه ای از تفکر یونانی است.
6- قدرت مقدس کاهنان – نشانه ای از تفکر مسیحیت
7- نحوه اداره آرمانشهر ترکیبی از عناصر سلطنتی و جمهوری است.
مدینه فاضله فرانسیس بیکن
او در کتاب آتلانتیس خود مدینه فاضله خود را جامعه ای علمی برمی شمارد و آرزو دارد علوم تجربی در آن رواج یابد. او شناخت طبیعت را راه و روش سعادت می داند.
آرمانشهر تاس کامپانلای ایتالیایی
او در کتاب شهر آفتاب یا شهر خورشید آرمانشهر خود را که از مدینه فاضله افلاطون و تاس مور تأثیر گرفته بر روی تپه ای در شهر میلان ترسیم می کند که در آن اداره کشور با کاهن یا عالم ماوراء الطبیعه است که سه دستیار قدرت، حکمت و محبت او را یاری می کنند. خانواده و مالکیت خصوصی در آن وجود ندارد. و تربیت بچه ها به عهده دولت است.
تقسیم خوابگاه، خوراک و پوشاک نیز به صورت یکسان است.
دیدگاه اندیشمندان واقع گرات درباره شرایط اجتماعی زنان خود.
ارسطو: او در کتاب سیاست خود به طرح موضوع پیرامون واقعیات جامعه خود می پردازد.
او تکامل اجتماع را از خانواده، دهکده و سپس رسیدن به اجتماع سیاسی می داند. به نظر او دو نوع شیوه به دست آوردن مال وجود دارد.
1- شیوه طبیعی: به نظر او نیازهای انسان در دل زمین نهفته شده و همه موجودات برای خدمت به انسان آفریده شده اند. او شیوه زندگی شبان و شکارچیان و هم چنین تن جنگ را جزء شیوه طبیعی می دانشه.
2- شیوه غعیر طبیعی: او سوداگری را شیوه غیرطبیعی می داند و سوداگری زمانی به وجود می آید که برخی چیزها را بیشتر از دیگران ارند.
ارسطو علت پیدایش پول را قابل حمل نبودن نیازهای مردمی  می داند، وفق بازرگانی را دانستن اینکه چه منابی بیش تر پول دارند می داند.
ارسطو جامعه را تشکیل از اجتماع، خانواده و دهکده می داند، ارسطو دو نوع حکومت را برمی شمارد.
1- حکومت های درست مانند پادشاهی، آریستوکرای- جمهوری
2- حکومت های نادرست مانند ستمگر، الیگارشی – دموکراسی
ارسطو حکومت پادشاهی و آریستوکرای را حکومت کمال می داند. از جامعه ای که در خود خاندانی شایسته فرمانروایی می پرورد را مستعد حکومت پادشاهی می داند. و جامعه ای که مردم آن آماده فرمانبرداری هستند مستعد حکومت آرسیتوکرای و جامعه ای که مردم آن طبع سپاهی و جنگجو دارند مستعد حکومت جمهوری است.
ارسطو معتقد است در جامعه دو طبقه بیشتر وجود ندارد. 1- طبقه توانگران    2- طبقه تهیدست.
توانگران دارای حکومت الیگاری هستند و تهیدستان دارای حکومت دموکراسی، او علاقه چندانی به حکومت تهیدستان نداشت و معتقد بود که صاحبان و ناصب در جامعه باید قدرتمند باشند.
سیرو: او با توجه به اصل طبیعت نظریه سادات طبیعی بشر را مطرح می کند و علت تشکیل جامعه را عامل درونی که طبیعت در درون آفریدگان قرار داده می داند.
سنکا: او معتقد بود که انسان ذاتاً گنهکار است. و علت استبداد را گرایش مردم به حرص و آز می دانست. به نظر او تا زمانی که مردم زندگی ساده ای داشته باشند به حکومت احتیاج ندارند ولی همین که گرفتار بدبختی میل به تملک شدند به انسانهای ستمگر تبدیل می شوند.
اخوان الصفا- ابوریحان بیرونی و ابن خلدون نیز از دیگر اندیشمندان واقع گرا هستند.
اکیاول:
او در فلورانس ایتالیا به دنیا آمد. در زمانی که طبقه متوسط روی کار آمد به سمت دبیری جمهوری انتخاب شد. این دوران تصدی پرحادثه ترین دوران تاریخ ایتالیا است. زمانی که خانواده مدیسی به قدرت می رسد از برکنار شده و تبعید می شود. در همین دوران کتاب شهریار خود را که هم ناظر بر جریان های اجتماعی آن زمان و هم دستورالعملی برای اداره یک حکومت مقتدر دلخواه است. می نویسد کتاب ماکیاول به دو بخش تقسیم شده است.
بخش اول: در این بخش او دوباره انواع حکومت ها صحبت می کند و از دو نوع حکومت جمهوری و پادشاهی نام برد.
بخش دوم: که شامل دستورالعملهایی برای نگهداری حکومت می باشد. او معتقد است که انسان باید به جای خیال ÷ردازی به واقعیت روی بیاورد در غیر این صورت راه نابوذدی را پیش گرفته است. او سرنوشت افرادی را که می خواهند در همه حال پرهیزگار باشد. ناکامی می داند. او انسان را ذاتاً شرور و فاسد می داند که برای ادارده این انسان حکومت مستبد لازم است.
ژان بودن:
بودن تأثیر بسیاری از ابن خلدون در زمینه های دولت، تأثیر عامل جغرافیای، تغییرات اجتماعی، شهرنشینان گرفته است. موضوع ابتکاری بودن فلسفه اجتماعی او در تعریف حق حاکمیت است که بر اساس آن منشأ حق حاکمیت را مردم می داند که آن را به یک فرد تفویض می کنند. و حق حاکمیت را قدرت عالی می داند که به شهروندان مسلط است و قوانین در آن نفوذ ندارد.
هابر: او یکی از مشهورتریت فیلسوفان انگلیسی بود. پس پایان تحصیلات در آکسفورد، معلم خصوصی فرزندان بزرگان انگلستان شود. همین امر موقعیت اجتماعی و امکانات خوبی را برای او فراهم کرد. او در سفرهای اروپایی خود با فلاسفه و علمای بسیاری آشنا شد.
علاقه بسیاری به راسیونالیسم، ریاضیات، فیزیک و سیاست داشت. از آثار او می توان به لویاتان، طبیعت انسان، جسد سیاسی، و سیوه و بهموثق اشاره کرد. او د کتاب لویاتان خود دولت را به غول بزرگ و مهیب تشبیه کرده است.
هابز سیستم فلسفی خود را به سه بخش تقسیم کرد.
1-    آنچه مربوط به اجسام است یا همانن هندسه، مکانیک و فیزیک امروزی
2-    آنچه مربوط به روان شناسی و فیزیولوژی افراد انسانی است.
3-    آنچه مربوط به مبهم ترین اجساد است. جسدی مصنوعی مرسوم به جامعه یا دولت.
هابز در درگیری بین پارلمان و پادشاه، طرف پدشاه را می "یرد. و در تأیید حکومت پادشاهی تا آنجا پیش می رود که شاه را نماینده خدا روی زمین می خواند و معتقد است همه هویت پادشاه مبدأ الهی دارد. و مذهب پادشاه باید مذهب همه مردم باشد. و کسی حق مبارزه با شاه را ندارد. حتی کلیسا.
او همچنین انسان را ذاتاً شرور و فاسید می داند. که تمام حرکات و اعمال او از روی منفعت اوست. لذا باید حکومت مستبدی وجود داشته باشد تا مانع تجاوز انسان ها به حقوق یکدیگر شود.

فصل 6- تفکر اجتماعی در قرن هجدهم
در قرن هفدهم تلاش هایی از قبیل زدودن گناه ذاتی از چهره انسان و طرح رویکرد خوشبینانه نسبت به سرنوشت انسان و اعتماد به توانایی او برای بهسازی محیط زندگی در قرن هجدهم به بازنشست و این قرن نقطه عطف تاریخ تحولات اروپا شد.
این عصر را عصر روشنگری و یا عصر نقره ای رنسانس اروپا می نامند. عصری که در آن عقل بر ایمان و تجربه بر شهود پیروز شد. یکی از وجه های مهم این دوره جست و جوی چگونگی تحول و تکامل جامعه از گذشته های دور تا قرن هجده و تحولات پس از آن است.
سه سنت فکری فقرن هجده
تجربه گراتیی انگلیسی: متفکران انگلیسی مراحل تحول تاریخ انسان را در تحول اقتصاد جستجو می کردند. و در نوشته های آن ها دوره شکار کوچ و کشاورزی به چشم می خورد.
ایده آلیسم آلمانی: برای فیلسوفانی همچون کانت تاریخ نوع بشر یک طرح مکتوم طبیعی است که هدفش ایجاد یک بنیاد مدنی کامل برای جامعه است. و این تنها وضعیتی است که در آن طبع بشر به طور کامل می شکافد برای مثال هر دو معتقد است آنچه در تکامل انسانی و اجتماعی رخ می دهد کاملاً مقدر و مطابق نیت خداوند است.
هگل و نیفته تاریخ را تکامل ضروری روح انسان معنی می کنند.
عقل گرایی فرانسوی: متفکران فرانسوی علاقه مند به نظام های فکری و عقلی بودند و مراحل تحول تاریخ را با این روش طبقه بندی می کنند.
عناصر مشترک میان سه سنت فکری قرن 18
1- تاریخ                 2- نسان
1- تاریخ: تاریخ با اطلاعات عظیمی که در اختیار داشت تبدیل به بهترین منبع برای درک تفاوت های جوامع، خانواده ها، مذاهب و غیره شد. در قرن 18 تاریخ از جهت محتوای و سطح تحلیل تغییر کرد. و از حالت تاریخ پادشاهان و مجادلات مذهبی خارج و به تاریخ اقتصاد و فرهنگ و حقایق اجتماعب تبدیل شد.
2- انسان: نظریه انسان های همانند در قرن 18 مطرح شد که بیان می دارد ویژگی های انسان در طول  تاریخ ثابت مانده و تغییری در آن رخ نمی دهد. برای مثال پولارو می گوید که نوع بشر در پهنه زمان و مکان از چنان ثباتی برخوردار است که تاریخ نمی تواند از مطلبی نو سخن بگوید.
اندیشه های منتسکیو:
منتسکیو به سیاست و س÷س تبیین قوانین و در انجام تأثیر محیط جغرافیایی و اجتماعی بر فرد علاقه مند بود.
در حوزه سیاست سعی کرد با استفاده از دو مفهوم  طبیعت و اصل علاوعه بر بیان انواع حکومت ها، آن ها را تعریف کند و با استفاده از جغرافیا رابطه بین حکومت ها و بنیان های اجتماعی را بیان کند.
به نظر او طبیعت هر حکومت علاوه بر شماره صاحبان حق حاکمیت به وسیله شیوه اعمال حکومت نیز تعیین می شود.
و اصل هر حکومت نیز آن احساسی است که دوام و بقای آن حکومت وابسته به آن  است.
او سه نوع حکومت را بر می شمارد.
1- حکومت جمهوری: اصل این حکومت فضیلت سیاسی است ینی احرتام به قانون و از خود گذشتگی فرد در برابر اجتماع و این حکومت باید سرزمین کوچکی داشته  باشد.
2- حکومت سلطنتی: اصل این حکومت شرف است یعنی هرکس آنچه را که مدیون درجه اجتماعی خویش است محترم بشمارد. و این حکومت باید داریا سرزمین هایی با بعد متوسط باشد.
3- حکومت استبدادی: اصل این حکومت ترس است و ترس ریشه دارترین احساساتی است که وجود دولت به آن وابسته است. این حکومت داریا سرزمین های بزرگ است.
نظر مونستیکو درباره وسایل اجتماعی و شکل های مختلف قانون
او این مسائل را با استفاده از نظریه درباره سلسله مراتب موجودات و نظریه انسان شناسیش مطرح می کند.
او معتقد است که انسان یا قبل جامعه است و یا مقدم بر جامعه که در چنین شرایطی به هیچ وجه ستیزه جوی نیست (نظریه انسان طبیعی). عقل و آزادی دو عنصری هستند که قوانین را برای انسان تغییر می دهند. به نظر او چند چیز بر انسان حکومت می کند. آب و هوا، مذهب، قوانین، اصول حکومت، سرمشق های گذشته، رسوم و آداب. و هرکدام از این علت ها که قوت بیش تری داشته باشد بقیه تابع آن می شوند. همچنین این عوامل بر هم تأثر می گذارند و روح کلی را به وجود می آورند روح کلی عبارت است از: عمل کردن، اندیشیدن و حس کردن اجتماع خاص به شکلی که جغرافیا و تاریخ به وجود آورده (همان مفهوم فرهنگ) نستیکو سلسله مراتب موجودات را مرکب از موجودات زنده و غیرزنده می داند. و هر یک از بخش ها (الوهیت، جهان مادی، عقول برتر از انسان، حیوانات وحشی، انسان) قوانین خاص خود را دارند. و قوانین موجودات غیرزنده غیرقابل تغییرند.
نظر تورگو در مورد تحول جوامع در تاریخ:
او در جریان تغییر تاریخی را به صورت مجزا بدون ارتباط به هم بیان می کند.
1- او تاریخ را به عنوان پیشرفت ذهن بشر طی سه مرحله می داند.
الف) در آن انسان تصور می کند که جهان اطراف او را موجودات نامرئی فوق بشری به حرکت در می آورد.
ب) در آن فلاسفه پوچی افسانه ها درباره خدایان را دریافته و مفاهیمی چون جوهر و قوه را جایگزین می کنند.
ج) در آن انسان به مشاهده جهان پرداخت و قوانین علمی را تنظیم و ملاک صحت قرار داد.
2- تورگو تاریخ را جریان متوالی ترقیات نسل های بشری می داند به نظر او سازمان اجتماعی پیشرفت انسان را تحقق می بخشد.

نظر کندرسه در رابطه با تحول تاریخی جوامع
او عالم انسانی و ماده را مشابه و در یک سطح می دید. و معتقد بود که هر دو را می توان به یک روش مطالعه کرد.
به نظر او قوانین طبیعی بر بر جهان حکومت  می کند و یکی از این قوانین، قانون ترقی اجتناب ناپذیر انسان است که در آن اندیشه نقش اصلی را دارد. او مسیر تاریخی ترقی را مرکی از ده مرحله می داند:
سه مرحله قبل از یونان – یونان مرحله چهارم – ظهور مسیحیت مرحله پنجم – مرحله ششم تا جنگ های صلیبی – و مرحله هفتم تا اواخر قرن وسطی – مرحله هشتم آغاز رنسانس- مرحله نهم تأسیس جمهوری فرانسه و مرحله دهم مربوط به آینده هر مرحله هم از مرحله قبل حادث شده و زمینه ظهور مرحله بعد را آماده می کند.
نقش انسان نیز کمک به رخ دادن این مراحل است.
دیدگاه های من سیمون:
از کودکی اعتقاد اعتقاد داشت برای مأموریت بزرگی خلق شده و به دنبال کشف قوانینی بود که به وسیله آن ها زندگی اجتماعی را ضابطه مند کند. به عقیده او در هر جامعه در نظام قدرت وجود دارد. یکی مادی و دیگری معنوی. در قرون وسطی رهبری فکری و اخلاقی بر عهده کشیشان و قدرت مادی در اختیار نجبای جنگجو بود. اما در قرن 19 با نفوذ فرهنگ عرب رهبری نگری به دانشمندان و رهبری مادی به دست صاحبان صنایع رسید. او در نگاه به تاریخ فقط اروپا را می بیند و در مسیر تحولات اروپا دو مرحله را برمی شمارد که گاهی تکرار هم می شوند. مرحله ارگانیک و غیرارگانیک. در مرحله ارگانیک همه بخش های جامعه با هم هماهنگ اند. و در بخش غیرارگانیک بین بخش های جامعه هیچ وحدتی وجود ندارد مانند دوره یونانی کلاسیک. دوره کاتولیک های قرون وسطی و دوره تحقق و صنعتی که در حال وقوع است.
دیدگاه ویکو:
اوموس علم جدیدی است که مرکب از دو نظریه است.
1- نظریه دورانی که مربوط به تغییرات نظم اجتماعی است و دیگری مربوط به تکامل تعقل انسان. رویکرد او ثبت بهتحولات تاریخی بر پایه نقش فعال عامل انسانی است.
او بر اساس پیشرفت طبیعت بشر سه مرحله را طبقه بندی می کند. 1- طبع شاعرانه 2- قهرمانانه 3- انسانی و این طبقه بندی بین طبیعت بشر و بقیه بنیان های اجتماعی رابطه برقرار می کند.
از نظر اوعامل محرکه تاریخ حب نفس و علاقه برای رفاه و ارتقاء بیشتر است. انسان برای ارضای نیازهایش نهادهای اجتماعی را به وجود می اورد. اما بعد از رسیدن به آن سطح حسب نفس او را تحریک برای رسیدن به سطحی بالاتر می کند و دستیابی به این اهداف طبیعت انسان را خراب می کند.


فصل 7 – عصر مدرن
کنت
او معتقد است که انسان ها در همه نقاط دنیا و در همه ادوار به یک شکل اند و دارای ویژگیهای ثابتی هستند انسان مورد نظر او دارای جنبه دوگانه (1) و هوش است. دل مرکب از احساسات، فعالیت و هوش ترکیبی از دریافت و بیان. به نظر او هوش دارای نقش فعالی است و انسان برای این ساخته نشده است که ذات خود را در تأملات نظری و تردید های بی پایان هدر می دهد. بلکه انسان برای عمل کردن ساخته شده و نیروی عمل کننده عاطفه است که باید تحت هدایت هوش عمل کند. همچنین معتقد است که تاریخ طبیعت بشر را عوض نمی کند و انسان از ابتدا دارای این ویژگی ها بوده است. لذا گوناگنی داده های تاریخی (شیوه های تحلیلی، نوع جامعه، نوع احساسات) را در تاریخح جستجو می کند نه در جامعه.
مراحل سه گانه کنت.
کنت مراحل توسعه هوش بشر یا تکامل شیره فکر کردن بشر را در سه مرحله بیان می کند.
1- مرحله زبانی یا تخیلی: در این دوره که تا قرن 14 ادامه داشت بشر تصور می کند که موجودات متافیزیکی دیگر یا خاندان علت رخداد پدیده ها هستند.
2- مرحله متافیزیک یا مجرد: در این دوره که از قرن 14 تا انقلاب فرانسه ادامه داشت. بشر تصور می کند که جوهر و قوه که در همه اشیاء وجود دارند علت رخ داد پدیده ها هستند.
3- مرحله علمی یا اثباتی: در این مرحله که آغاز آن با انقلاب فرانسه است. ذهن بشر جست و جوی بیهوده اندیشه های مطلق، عل پدیده ها و منشأ و هدف عالم را رها می کند و به مطالعه قوانین حاکم بر پدیده ها و روابط بین آن ها می پردازد.
تفاوت های رحله اثباتی با مراحل قبل
1- در دوره زبانی و متافیزیکی بشر کلی فکر می کند اما در دوره اثباتی جزئی نگر است.
2- در دوره زبانی و منافیزیکی بشر در پی کشف علل پدیده ها و کشف حقایق است. اما در دوره اثباتی در پی کشف رابطه بین پدیده ها و قوانین حاکم بر آن هاست.
رابطه بین مراحل توسعه هوش با دیگر بخش های جامعه به شکل زیر است.
مرحله فکری     مرحله مادی     نوع واحد اجتماعی     نوع نظم     احساس غالب
زبانی     نظامی     خانواده     خانوادگی     همبستگی عاطفی
متافیزیکی     قانون پرستانه     درست     جمعی     حرمت
اثباتی     صنعتی     نژاد     جهانی     خیرخواهی
طبقه بندی علوم از نظر کنت
1- ریاضیات         2- هیئت             3- فیزیک         4- شیمی         5- زیست شناسی    
6- جامعه شناسی
در این طبقه بندی هر علمی مبتنی بر علم قبل خود است و علاوه بر ویژگی های خود، ویژگی های علم قبلی را نیز دارد. و هر چه جلوتر می رویم موضوع علم خاص تر، عمیق تر و پیچیده تر می شود.
روش علوم از ابتدا تا زیست شناسی تحلیلی است، یعنی کار این علوم برقرار کردن ارتباط بین نمودهای منفرد است.
روش علوم از زیست شناسی به بعد ترکیبی است. یعنی برای درک یک واقعیت اجتماعی باید آنرا در ارتباط با کل در نظر گرفت و در این روش جزء در ارتباط با کل معنا می شود. لذا برای دریک سایل هر جامعه باید آن را با کل تاریخ بشر در نظر گرفت از همین رو جامعه شناسی کنت را تاریخ نوع بشر می نامند.
کنت علت یکسان نبودن و گوناگونی را در نژاد، آب و هوا و عمل سیاسی جستجو می کند. و فراهم بودن شرایط ساعد یا نامساعد نقش اساسی را در این گوناگونی دارد.
طبیعت و اجتماع
به نظر کنت عوامل تشکیل دهنده ساختار جامعه عبارتند از:
1- مذهب         2- مالکیت و زبان         3- خانواده         4- تقسیم کار
مذهب: دارای سه جنبه است: 1- جنبه عقلی  (اعتقاد جزعی)     2- جنبه عاطفی (عشق)  3- جنبه عملی (نظام) او مذهب را عامل وحدت دهنده اجزای سازنده طبیعت اجتماع می داند.
مالکیت: عیارت است از تجلی آثار فعالیت در اجتماع
زبان: عبارت است از تجلی هوش در اجتماع، زبان بستری است که همه آموخته های هوش در آب باقی می ماند و با یاد گرفتن زبان می توان فرهنگ گذشتگان را آموخت و به نسل بعد انتقال داد.
قانون مشترک میان مالکیت و زبان، قانون تراکم است. چرا که تمدن به آن دلیل پیشرفت می کند که فتوحات مادی و معنوی همراه با پدیدآورندگان آن از بین نمی رود. لذا کنت معتقد است بشریت بیشتر از مردگان تشکیل شده تا رازندگان.
خانواده: او خانواده غربی را به عنوان الگو می داند و خانواده چند همسری را موارد بیمارگو نه خانواده می داند. او روابط موجود در خانواده را به شرح ذیل می داند.
1- برابری بیان برادران.                 2- احترام میان فرزندان و پدر و مادر
3- مهربانی میان پدر، مادر و فرزندان             4- روابط مرکب از فرماندهی و اطاعت میان مرد و زن
به نظر او مورد که فعال و باهوش اسیت باید زن را که اساساً احساساتی است وادار به اطاعت کند.
تقسیم کار:
به نظر او عامل اساسی در تقسیم کار، تفکیک وظایف و تعاون انسان هاست.
و در سازمان اجتماعی میزان ثروت یا همان زور مقدمتر است. و در جامعه ای که به طبیعت بشر سازمان یافته باید نیروی معنوی سلطه زور را اصلاح کند. وظایف این قدرت معنوی تنظیم زندگی اجتماعی و تقدیس و یا تعدیل قدرت دنیوی است. این قدرت معنوی احساسات آمیان را تنظیم می کند و آن ها را به منظور کار مشترک با هم متحد می گرداند.
حق حکومت کنندگان را محفظو نگه می دارد. و خودکامگی قدرتمندان را تعدیل می کند.
سلسله مراتب دنیایی و معنوی: (برای خل مسایل کارگری مطرح شد.)
به عقیده کنت دو نوع نظم وجود دارد: 1- نظم دنیوی         2- نظم معنوی
نظم دنیوی تابع ثروت و قدرت است و دارندگان ثرت و قدرت در نردبان ترقی بالا می روند.
نظم معنوی شایستگی های اخلاقی را جایگزین سلسله مراتب دنیوی (ثروت و قدرت) می کند و کارگرانی که پول و قدرت ندارند ولی اهل فداکاری هستند  در این سلسله مراتب معنوی قرار می گیرند. کنت هدف نهایی هر کس را رسیدن به مقام اول در شایستگی های اخلاقی می داند.
جامعه شناسی ایستا و پویا
جامعه شناسی ایستا: نوعی از مطالعه است که در آن موضوع مطالعه محدود به یک دوره خاص است و هدف عمده آن آشکار کردن نظم اساسی جامعه است. مظالعه ایستا بیشتر به مطالعه وضع جامعه درگذشته توجه دارد و در آن ساختار، عناصر ثبات و تعادل جامعه را بررسی می کند. مطالعه ایستا کنت معطوف به یک دوره از دوره های سه گانه است.
جامعه شناسی پویا: نوعی از مطالعه است که در آن تحول از گذشته تا به حال مورد بررسی قرار می گیرد. در جامعه شناسی پویا چگونگی گذر ضروری ذعهن و جامعه بنابر مراحل سه گانه پیگیری می شود و فراز و نشیب های نظم بنیادی جامعه را برای ماتریسم می کند.




مطالب مشابه :


دو قرن سکوت

دو قرن سکوت صورت پیشوای ادبی و مذهبی علمی دیگر ملل در آمدند در نظر بگریم این دو قرن، قرون




نظریات جامعه شناسی یک ( دوره رنسانس به بعد)

در مورد تحولات قرون وسطی دو جریان تحلیلی 1- قرون وسطی از نظر زیربنای اجتماعی و اقتصادی




تئاتر قرون وسطا

به نام خالق زیبایی ها. تئاتر قرون وسطا. نمایش های مذهبی به دو دسته تقسیم میشد:1-میراکل(که




تاریخ اروپا در قرون جدید

قرون جدید تقریباً هم زمان با تاریخ ایران در اسپانیا و پرتغال دو دولت بزرگ استعمارگر




هنر در قرون وسطی 2 ( معماری )

فرا شناخت Meta-knowledge - هنر در قرون وسطی 2 ( معماری ) - فرهنگ و تمدن - Culture and Civilization




ادامه تاریخ(از قرون وسطا تا پیش شهرسازان فرهنگ گرا)

قرون وسطی(سده تاریکی یا عصرسیاه): قرون وسطی به دو یا سه دوره تقسیم می شود.ا) دوران ابتدایی




نرخ لحظه ای طلا، سکه و ارز در بازار تهران،قیمت روز ارز،قیمت روز دلار،قیمت روز پوند،قیمت روز رینگیت

آزاد سایت دو قرون مزنه دلار استخدامی جدید92 قيمت زنده دلار دو قرون.کام boorsekala




یعنی اروپا در قرون وسطی چه شکلی بود!!!!!!!

شکوه ایرانی اسلامی - یعنی اروپا در قرون وسطی چه شکلی بود!!!!! - اجتماعی فرهنگی مذهبی تاریخی




برچسب :