كتاب حاجي بابا در اصفهان (جيمز موريه)

جيمز موريه

 

 

 

 

 

"كتاب حاجي بابا در اصفهان، كه از زبان انگليسي به فرانسوي و از زبان فرانسوي به فارسي به اهتمام حبيب اصفهاني با زبان عام فهم و خاص پسند و با اصطلاحات معروف و مشهور ترجمه شده است و حسن، قبح، فايده مندي و ضرر رسانيش حواله به مؤلف اصلي شده و نسخه حاجي بابا در لندن نسخه ديگر است كه در آن تزييف انگلستان است، چنانچه در اين تزييف ايرانيان است، بلكه تزييف مسلمانان و انشاءالله آن هم ترجمه خواهد شد و مترجم مورد مؤاخذه از جانب شرح و عرف نخواهد گرديد."

موريه و كتاب حاجي بابا ـــ  حاجي بابا كتابي است كه آن را جيمز موريه به قصد انتقاد از ايرانيان و نمودن جهات زشت و آداب و رسوم ايراني به رشته تحرير كشيده است. جيمز موريه اصلاً از مردم فرانسه و انگليس بود. وي در سال 1194 هـ .ق، ( 1780 م ) در ازمير به دنيا آمد و در آنجا با آداب شرقي و زبان هاي تركي و فارسي آشنا شد. پدرش كه كنسول انگليس در استانبول بود او را هم وارد خدمت وزارت امور خارجه انگلستان كرد .

    موريه به اتفاق سرهارفورد جونس، سفير فوق العاده انگليس، به سمت منشي سفارت در سال 1223 هـ ق به ايران آمد و در 28 ذيحجه آن سال وارد تهران شد .

    وي در دو نوبت ( بار اول از ذيحجه 1223 هـ ق، تا ربيع الاول 1224 هـ ق، و بار دوم ازجمادي الاخره 1225 هـ ق، تا ذيقعده 1230 هـ ق ) مجموعاً بالغ بر شش سال، به سمت منشي گري سفارت انگليس در ايران ماند و در ايامي كه سفيري از آن دولت در تهران نبود نيابت سفارت را عهده دار مي شد و در عقدنامه شوم گلستان و تعيين خطوط مرزي جديد ايران و روس و امضاي معاهده شوم تر ايران و انگليس مستقيماً دست داشت.

    موريه در مدت اقامت خود در ايران اخلاق و عادات ايرانيان به خصوص سران و بزرگان دولت را به خوبي آموخت و مخصوصاً در سفر دوم خود با سرگورد اوزلي، سفير انگليس، كه با ميرزا ابوالحسن خان، ايلچي ايران و هفت تن ايراني از طبقات مختلف ــ ناظر، آشپز، جلوه دار و فراش ــ همراه و محشور بود، با صحبت ها، شوخي ها و مجادلات اين گروه و با قصه ها، سرگذشت ها و خاطرات آنان از نزديك آشنا شد و در اين مسافرت فرصتي يافت كه مطالب زيادي براي سفرنامه ها و داستان ها ي خود فراهم آورد .

   كتاب حاجي بابا اصفهاني قريب به ده سال پس از مراجعت آخري موريه از ايران، به سال 1824 م ( 1239 هـ ق ) در لندن منتشر شد و انتشار آن باعث گفتگوهايي در محافل ادبي گرديد: اكثر منتقدان اظهار عقيده كردند كه اگرچه كتابي است خواندني و داراي بعضي قسمتهاي خوب، اما روي هم رفته خسته كننده، غير مرتبط و پر از مكررات مبتذل و پيش پا افتاده است. ولي جمعي ديگر از هنر شناسان و صاحبظران از جمله سروالتر اسكات، رمان نويس معروف اسكاتلندي ــ آن را يكي از قطعات زيباي ادبيات پرماجرايه عامه شمردند و شايسته آن دانستند كه با داستان ژيل بلاس اثر لساز، در يك رديف قرار داده شود .

   حقيقت آنكه موريه نه تنها در اساس داستان، بلكه در جزئيات هم از ژيل بلاس تقليد كرده است. حاجي بابا نيز مانند قهرمان داستان لساژ از طبقات ناس برخاسته و بيش از افراد ديگر صنف خود معلومات به دست آورده، مثل او گرفتار دزدان و راهزنان شده و به حكم اجبار در اعمال آنان شركت كرده، نزد مرد شيادي طب آموخته و به گستاخي دست به طبابت و معالجه زده، با زنان عشق ورزيده، از پي اندوختن مال و ثروت رفته و سرانجام پس از طي فراز و نشيب زندگي به مقامي عالي رسيده است. در هر دو داستان صحنه ها و پرورش حوادث و طرز بيان و تقريباً يكسان و حتي اشخاص در هر دو اثر توصيفي و شبيه به هم است.

   به هر تقدير گذشت حاجي بابا در ميان نوشته هاي موريه تنها كتابي است كه جلب توجه خوانندگان را كرده و هيچ يك از دو سفرنامه او كه اولي به سال 1812 م و دومي شش سال بعد چاپ شده و حاوي شرح مسافرت هاي وي در ايران، ارمنستان و آسياي صغير است و حتي داستان ديگر به نام حاجي بابا در لندن، كه چهار سال بعد از سرگذشت حاجي باباي اصفهاني ( 1828 م ) منتشر شده و در حقيقت ذيل يا جلد دوم كتاب اول است، از حيث طرز انشاء و مهارت در بيان مطلب با آن برابري نمي كند و به واسطه همين فرق فاحش است كه كساني گمان كرده اند كه وي جلد اول را به دستياري يك تن از ايرانيان و جلد دوم را شخصاً و بدون كمك ديگري نوشته يا جلد اول داستان اصلاً به فارسي نوشته شده بود و بعد به انگليسي ترجمه گرديده است .

   كتاب حاجي بابا به صورت قصه داستان نوشته شده و نويسنده در تصوير شخصيت ها و سرگذشت ها به قدر كافي توفيق يافته است. در اين كتاب فتحعلي شاه، آن شهريار « در باطن صوفي و اهل حال و در ظاهر متشرع و اهل قال » با طمع، خست، تجمل دوستي، علاقه شديد به زن ها، ميل به شنيدن تملق هاي دروغ درباريان و رعايت احتياط به علما، وزير اعظم ( ميرزا شفيع ) با اندام نحيف و اخلاق كثيف، پسر سبزي فروش اصفهان (حاجي محمد حسين امين الدوله ) با هيكل درشت و كردار زمخت كه « صندوق هاي شاه را از طلا مي انبارد و ظاهراً از خود را هم خالي نمي گذارد »، سفير فرانسه ( ژنرال گاردن فرستاده ناپلئون )، ميرزا احمق ( ميرزا احمد، حكيم باشي شاه )، ملك الشعراء ( فتحعلي خان صباي كاشاني) و ميرزا فيروز ( ميرزا ابوالحسن خان، ايلچي كبير ايران در دربار انگلستان و پسر خواهر و داماد حاج ابراهيم خان كلانتر شيرازي ) ...

همه با مهارت و هنرمندي توصيف شده اند. تفصيل پياده رفتن شاه به قم و اردوي تابستاني او در چمن سلطانيه و جريان تشريفات سلام عيد نوروز و همه صحنه هاي ديگر به خوبي و مطابق واقع نمايش داده شده است. حكايت يوسف ارمني و خلاص كردن او مريم، نامزد خود، را از قصر سردار ايروان مطلبي است كه حقيقت داشته و اين مطلب را صاحب ديوان، ميرزا تقي علي آبادي، با شرح و تفضيل در يك قصه ادبي و خود موريه نيز با كمي اختلاف در جلد دومسفر نامه اش ذكر كرده اند .

   اما از حيث مطالب البته نويسنده قصد نداشته است كه در كتاب خود از محاسن و فضايل قوم ايراني و مفاخر گذشته ايران سخن بگويد، بلكه نظر اصلي او نمودن صحنه هاي محلي، اخلاق و عادات ايرانيان در ضمن داستان بوده و بنابراين ما رنجشي از اين حيث نداريم كه نويسنده در مطالعه و تحقيق از زندگاني سياسي و اجتماعي ايرانيان به نكات قابل نكوهشي برخورده و آنها را در سفر نامه و دو داستان خود شرح داده است و انكار نمي كنيم كه مداخل و رشوه بگيري « يكي از ناخوشي هاي رؤسا و بزرگان ايران » بوده و در ايران هم بزرگان بوده و هستند كه « هيچ كمتر يزيد نبوده » و همان طور كه نويسنده ديده و شناخته لباس ايمان ظاهري در بر كرده اند.

چيزي كه هست، نويسنده در تحرير و تصوير همين معايب و مفاسد بي انصافي و غرض ورزی به خرج بعضي از طبقات مردم ايران را خيلي بزرگتر از آنچه در واقع بوده قلمداد كرده است. مندرجات كتاب حاجي بابا، كه متن اصلي آن بارها در انگلستان چاپ و به غالب زبان ها ترجمه شده، نه به عنوان يك داستان شيرين و خواندني بلكه به عنوان راهنماي اخلاق و عادات ايراني شناخته شده و سال هاي سال معرف صفات و اخلاق قوم ايراني نزد اروپائيان بوده و چه بسيار كسان كه به قول براون از خواندن آن گمراه شده و همه ايرانيان را با آن صفاتي شناخته كه موريه توصيف كرده است .

   مسلماً جوانمردانه نبوده است كه خطا يا اشتباهاتي را بيشتر فرع ساده لوحي و بي خبري مردم، طرز غلط اداره، فقدان وسايل تعليم و تربيت و به طور خلاصه نتيجه شرايط و عوامل محلي و سياسي و بيشتر دامن گير طبقات ممتاز و معيني بوده سركوفت ملتي بكنند و همه مردمان يك كشور را فاسد و تباه شده بدانند و ريشخند و استهزا كنند .

و چه بايد گفت درباره سياست مداران و نمايندگان رسمي ملل تربيت شده و متمدني كه براي پيشرفت مقاصد خود با دادن تحفه ها، هدايا و وعده هاي راست و دروغ، اين صفات رذيله را در رجال نادان و از همه بي خبر اين قوم تقويت كردند و با ايجاد فساد عمدي در دستگاه حاكمه و تحصيل امتيازات نامشروع و شوم سرنوشت ملتي را تيره و تار نمودند .

در وجه تسميه كتاب بايد گفته شود موقعي كه سرهارفورد جونس كشور ايران را به قصد انگلستان ترك مي كرد ( سال 1226 هـ .ق ) شاهزاده عباس ميرزا نايب السلطنه از او تقاضا كرد كه دو جوان ايراني را براي فراگرفتن تحصيلات عاليه، همراه خود به انگلستان ببرد. يكي از آنها ميرزا بابا افشار، پسر يكي از صاحب منصبان عباس ميرزا، بود كه در سال 1234 هـ .ق، تحصيلات خود را در طب و شيمي تمام كرد و در صفر يا در ربيع الاول سال 1235 هـ .ق، به تبريز وارد و به نام ميرزا حكيم باشي در دستگاه نايب السلطنه و بعد نزد محمد شاه به شغل طبابت مشغول بود.

   گويند محصلان ايراني انگلستان به علت اخلاقي كه موريه در كار تحصيل آنها مي كرده از او دلخوشي نداشته اند و مخصوصاً ميرزا بابا از تصرف موريه در هزينه تحصيل جلوگيري مي كرده و او كينه وي را در دل گرفته بود و از اين جهت و شايد هم از آن جهت كه اسم حاجي بابا از حيث تركيب لفظي به نظرش مضحك مي آمده، نام او را برروي كتاب خود نهاده است. اگر چه موريه در نامه اي كه در لندن به تاريخ دسامبر 1823 م ( ربيع الاول 1239 هـ ق )، يعني اندكي قبل از انتشار حاجي بابا، به يكي از دوستان خود مقيم استانبول، نوشته، شرحي داستان مانند در باب اصل، منشأ و وجه تسميه كتاب خود آورده است كه گويا نسخه اين يادداشت ها را يكي از عمال فتحعلي شاه به نام حاجي بابا , كه از استانبول بر مي گشته و در شهر توقات از شهرهاي ارمنستان عثماني بيمار شده و موريه او را معالجه كرده، به عنوان يادگار و پاداش به او داده و وي آن ها را به انگليسي ترجمه كرده است , ولي اين همه بي شك ساختگي بوده و ظاهر اين است كه موريه عنوان كتاب خود را، چنانكه گفته شد، از نام حاجي باباي افشار اقتباس كرده و ميرزا بابا حكيمباشي از اينكه وي به جسارت نام او را بر كتاب خود نهاده و بر آداب ايراني تاخته، هميشه خشمناك بوده است.

حاجي بابا در ترجمه ميرزا حبيب – نثري كه در ترجمه ميرزا حبيب به كار رفته، از بهترين نثرهاي عهد اخير است. سرتاسر كتاب با اشعار مناسب  از خود مترجم و استادان سخن فارسي و آيات و احاديث و امثال و اصطلاحات چنان مشحون و آراسته است كه گويي در اصل به فارسي نوشته شده و به گفته ملك الشعراي بهار « گاهي در سلامت و انسجام و لطافت و پختگي مقلد گلستان و گاه در مجسم ساختن داستانها و تحريك نفوس و ايجاد هيجان در خواننده نظير نثرهاي فرنگستان است. هم ساده است و هم فني، هم با اصول كهنه كاري استادان نثر موافق و هم با اسلوب تازه و طرز نو همداستان و از جمله يكي از شاهكارهاي قرن سيزدهم هجري است.» كتاب حاجي بابا ترجمه ميرزا حبيب اصفهاني، مكرر در كلكته، لاهور و تهران چاپ شده است.

 


مطالب مشابه :


آهنگ هایی که خودم دوست دارم متن هاشون وگذاشتم براتون

حاجي آباد جالق - آهنگ هایی که خودم دوست دارم متن هاشون وگذاشتم براتون كد موسيقي براي




راه اندازي نرم، راه درست

و اينك متن مصاحبه: آقاي حاجي عابد: بله، براي مثال IMS2 شركت AuCom خودش را در مقابل سوختن SCR




یک مطلب ورزشی!

3 نكته از استعفاي حاجي براي مثال خبرگزاري فارس در تيتر خبري كه حاوي متن بيانيه دوم




محکمه ی الهی

رشوه ي حاجي رو ضميمه خدا براي حاجي آتش شعر و متن زیبا و




كتابخواني مدرن

دكتر محسن حاجي خلأ امكانات شخصي براي هاي ديجيتالي تمام متن، و 4ـ




معرفی کتب جدید زبانشناسی

· برچسب‌دهي دستوري پيكرة زبان فارسي/محمد حاجي به متن آواهاي فارسي براي




دانلود و متن کامل شعر طنز "محکمه الهی " سروده خلیل جوادی

دانلود و متن کامل شعر طنز "محکمه الهی " سروده خلیل دلم براي حوريا لك رشوه حاجي رو ضميمه




كتاب حاجي بابا در اصفهان (جيمز موريه)

مندرجات كتاب حاجي بابا، كه متن اصلي آن بارها در شده و متمدني كه براي پيشرفت مقاصد خود




برچسب :