روابط تجاری ایران و چین و تاثیر آن بر سیاست‌گذاری‌های دولت ساسانی


Normal 0 false false false MicrosoftInternetExplorer4

st1\:*{behavior:url(#ieooui) }

اگر‌چه بعد مسافت بین دو سرزمین ایران و چین تا بدانجا بوده که غالباً مرز‌های این دو سرزمین در مجاورت یکدیگر قرار نگرفته و قلمرو‌های  متعددی  این دو قسمت متمدن جهان باستان را از یکدیگر جدا می‌کرده لیکن سپهر فرهنگی جهان ایرانی همواره در تماس با فرهنگ چینی بود و از آن تاثیر گرفته و بر آن تاثیر گذاشته است. شاید مهمترین روش تاثیر پذیری این دو فرهنگ از یکدیگر مبادلات تجاری بوده باشد. سابقه روابط تجاری ایران و چین به اواخر قرن دوم پیش از میلاد و دوران اشکانی می‌رسد (لوکونین 1377، 138) و مهمترین کالایی که بین طرفین مبادله می‌گردید ابریشم بود که طرفداران فراوانی در آن‌سوی مرز‌های ایران، به‌ویژه در روم، داشت. ایران بیشتر از اینکه مشتری مصرف کننده ابریشم باشد به‌عنوان واسطه طرفین ایفای نقش می نمود و برای مدتی حدوداً 700 سال این نقش انحصاری را با اوج و فرود‌هایی ایفا نمود. سود حاصل از این تجارت تا به حدی بود که تبدیل به عنصر مهمی در سیاست‌گذاری‌های طرفین معادله و یار‌کشی های سیاسی در سده‌های پایانی حکومت ساسانی گردید. به نظر می‌رسد که دولت ساسانی از سده پنجم میلادی به تجارت خود با چین اهمیت بیشتری داد و این امر موجب پیامد‌های راهبرد‌یی گردید که آثار آن در هر دو عرصه سیاست خارجی و داخلی ایشان قابل مشاهده است. به عبارت دیگر  برقراری و گسترش روابط تجاری با چین که مورد استقبال شهر‌های پیشرفته‌تر حکومت ساسانی - عمدتاً در مناطق غربی ایرانشهر خصوصاً میان‌رودان-  قرارگرفت، موجب گردید تا دولت ساسانی خواسته و ناخواسته به دامن منازعات خارجی و آشوب‌های داخلی بیافتد که منجر به تغییرات دامنه‌داری در سیاست گذاری‌های این حکومت گردید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

واژگان کلیدی: ابریشم، ایران، بیزا‌نس، تجارت، چین، ساسانیان

مقدمه:

احیا و تقویت تجارت ایران و چین در قرن پنجم میلادی طرحی بود که دولت ساسانی در نظر داشت تا برای تقویت بنیه اقتصادی خود و رهایی از سیطره اشراف و مالکان زمین‌دار اجرا نماید. از آنجا که ایران نقشی انحصاری در ترانزیت ابریشم داشت،  لذا حفظ این انحصار و از آن مهمتر باز بودن مسیر‌های تجاری برای تجار و صنعت‌گران ایرانی و به تبعیت از ایشان برای شاهنشاهی ساسانی اهمیتی فراوان داشت. حفظ بازارهای خارجی برای تجار و صنعتگران داخلی یکی از مهمترین دغدغه‌های شاهنشاهان سده پنجم بود که موجب تلاش فراوان ایشان در دو جبهه می‌گردید. از یک سو حکومت ساسانی سعی در تسلط هر چه بیشتر بر مسیرهای ترانزیت کالا از جانب شرقی داشت تا امنیت دسترسی به ابریشم مورد نیاز خود را تضمین نماید و از سوی دیگر سعی می‌نمود تا با تحکیم انحصار ابریشم در دست خود ، بازار را تنظیم نموده و حداکثر طلای ممکن را از بیزا‌نس بدست بیاورند. هر دو این اعمال منجر به بروز نزاع و جنگ در دو سر‌حد شرقی و غربی ایران و ایجاد اتحادیه های سیاسی متشکل از دولت های متخاصم  از چین تا بیز‌انس  گردید. فشار اقتصادی ناشی از تهیه ملزومات جنگی برای نبردهای پیش روی در جبهه شرقی موجب گردید تا دولت ساسانی برای تهیه منابع مالی مورد نیاز خود رو به سوی دشمن سنتی خود آورد و از بیز‌انس طلب مساعدت نماید. از سوی دیگر این جدال ها موجب فشار بر گروه های اجتماعی پایین‌دست گشته و کشوری را که از جنگ های متوالی شاپور دوم خسته گردیده بود و مشروعیت خاندان حاکم بر آن بر اثر شکست‌مدحش از هیا‌طله به چالش کشیده شده بود را به دامن شورش و بلوا انداخت. جنگ های پی در پی با صحرانشینان مرز های شرقی موجب از هم پاشیدن اقتصاد کشور و عدم توجه دولت به زیربنا های اقتصادی همچون کانال های آبیاری و قنو‌ات گردید که به نوبه خود موجب رکود کشاورزی و نها‌یتاً بروز قحطی معروف هفت ساله در زمان پیروز گردید.(Shayegan 2003, 373) توجه به این نکات موجب می‌گردد تا شورش مزد‌کیان را واقعه ای بدانیم که بطور غیر مستقیم بر اثر اتخاذ سیاست‌های اقتصادی سیاسی فوق ا‌لذکر و تبعات ناخواسته آن پیش آمد.

در بین منابعی که در این تحقیق از آن‌ها استفاده شده دو منبع شایان توجه ویژه‌ای هستند نخست گفتاری از دکتر محمد رحیم شایگان تحت عنوان «Approaches to the study of sasanian history» که در سال 2003 میلادی در یادنامه هانس پیتر اشمیت چاپ گردید. دیگری مدخل «جاده ابریشم» در دائره‌المعارف بزرگ اسلامی‌ست که توسط زنده‌یاد دکتر عنایت‌الله رضا نگاشته و در جلد هفدهم به چاپ رسیده است. این مدخل که بخش عمده آن در واقع چکیده‌ایست از کتاب «ایران و ترکان در روزگار ساسانیان» نوشته همین نویسنده، یکی از منسجم‌ترین منابع لازم برای مطالعه روابط اقتصادی ایران با جهان شرقی‌ست. کتاب یاد شده نیز شکل کامل‌تری از این مدخل می‌باشد. در بین منابع در دسترس دو مدخل از دانشنامه ایرانیکا نیز به‌کار آمد. نخست«Chinese- Iranian Relations In Pre-Islamic Time » نوشته «Edwin G. Pulleyblank» و دیگری «Chinese- Iranian Relations: Eastern Iranian Migrations to China»  نوشته «Étienne de la Vaissière». «تاریخ روابط ایران و چین‌» (که در شنا‌سه کتاب  با عنوان کامل‌تر "متون باستانی پیرامون روابط ایران و چین" آمده است) نوشته «جان سین لیا‌ن» و ترجمه شده توسط «جان هو‌ن نین» داده های خام قابل توجهی را در اختیار خواننده قرار می‌دهند که تا کنون مشابهی برای آن در بازار کتب فارسی زبان یافت نگردیده است. از آنجایی که کشاورزی ستون فقرات اقتصادی کشور را در تمام دوران باستان تشکیل ‌داده و بیشترین میزان مالیات دریافتی را تامین می نمود، لذا توجه به کشاورزی و به تبعیت از آن توجه به نظام آبیاری یکی از مباحث مهمی بود که در این تحقیق باید به آن توجه می‌گردید.گفتار  «Up to the Ears in Horses Necks» از«Yaakov Elman» که در شماره سوم نشریه اینترنتی JSIJ درج گردیده و به سیاست کشاورزی و نظام آبیاری ساسانیان بر اساس تلمو‌د بابلی و مادیان هزار د‌اتستان توجه نموده در این زمینه بسیار به کار آمد.  همچون همیشه «ایران در زمان ساسانیان » بهترین چارچوب تاریخ سیاسی این دوره را فراهم می‌کند که با وجود گذشت سالهای بسیار از تالیف آن پژوهنده را از توجه به آن گریزی نیست. جلد سوم «تاریخ ایران کمبر‌یج»  به ویراستاری احسان یار‌شاطر نیز نقشی مکمل کتاب پیش‌گفته را ایفا می کند مضاف بر اینکه جدای از توجه به تاریخ سیاسی این دوره به تاریخ تحولات اقتصادی و تجاری نیز توجه نموده است. «شهر های ایران در روزگار پار‌تیان و ساسانیان» نوشته ن. پیگولو‌سکایا به پیدایش شهرهای شاهی در قلمرو سلطنتی ومخا‌لفت ها و مقاومت های اشراف و نجبا توجه ویژه‌ای داشته و از این طریق می توان بخشی از دلایل سیاست گذاری های  دولت ساسانی را متوجه گردید. پژوهنده عرصه تاریخ ساسانی نیازمند مراجعه به منابع اسلامی است و در بین مورخان اسلامی بی تردید ابوجعفر‌محمد بن جر‌یر طبری از مقامی شامخ برخوردار است. برای مطالعه بخش تاریخ ساسانیان طبری از دو ترجمه استفاده گردیده، نخست ترجمه  دکتر صادق نشات که تحت عنوان «تاریخ الر‌سل وا‌لملوک(بخش ایران از آغاز تا سال 31 هجری)» در سال 1384 چاپ گردیده و دیگری ترجمه بخش ساسانیان از کتاب تاریخ طبری و مقایسه آن با تاریخ بلعمی است که توسط زنده‌یاد دکتر علیرضا شاپور شهبازی تحت عنوان «تاریخ ساسانیان» در سال 1389 به چاپ رسید. دو کتاب معروف ابوالحسن علی بن حسین مسعودی یعنی «مروج الذ‌هب» و «ا‌لتنبیه و الا‌شراف» نیز دید عمومی تاریخ‌نگاران اسلامی سده‌های سوم و چهارم که بازتابی از نظریات دوران متا‌خر ساسانی‌ست را منعکس می‌نمایند در مطالعه هر دو کتاب به ترجمه ابوالقاسم پاینده رجوع شده است. دیگر منبع اسلامی «فارسنامه» ابن بلخی‌ست که سالها پیش توسط گای لیستر‌انج و رینولد آلن نیکلسون تصحیح شده است. دیگر «مجمل التو‌اریخ و قصص» است که در قرن ششم (520 هجری) تالیف گردیده و توسط شادروان ملک‌الشعرای بهار تصحیح شده است. از این اثر و «ا‌لمعجم فی آثار ملوک ا لعجم» نوشته شرف‌الدین فضل‌الله حسینی قزوینی که در عصر ایلخانی (نیمه اول قرن هشتم هجری) به نگارش آمده، کمتر استفاده شده و بیشتر برای تایید گفتار منابع دیگر به آنها رجوع گردیده است.

دکتر عنایت‌الله رضا در کتاب معتبر خود «ایران و ترکان در روزگار ساسانیان» و همچنین در مدخل «جاده ابریشم» دائره‌المعارف بزرگ اسلامی به بسیاری از جوانب مندرج در این تحقیق اشاره نموده است اما از آن‌جایی که موضوع مورد مطالعه وی گستره ای وسیع‌تر را در بر می‌گرفت از تمرکز بر این بخش از تاریخ ساسانی خودداری نمودند. دکتر محمد رحیم شایگان نیز در مقاله یاد شده، در کمترین حجم ممکن به این مسئله پرداخته است اما در مقابل کلیت بحث را در چارچوب تئوری خود در تقسیم بندی تاریخ ساسانی مطرح کرده و به اهمیت تجارت خارجی ایران در تدوین سیاست‌گذاری‌های دولت ساسانی اشاره و بر آن تاکید کرده است. در منابع مورد مطالعه به منبعی که به تاثیر تجارت خارجی ایران بر سیاست‌گذاری های داخلی دولت ساسانی و شورش های داخلی اشاره شده باشد بر‌نخورده و این بخش از گفتار بیشتر به استنتاجات شخصی نگارنده متکی می‌باشد.

 

روابط سیاسی و تجاری ایران و چین:

سابقه روابط ایران و چین به سالهای پایانی قرن دوم پیش از میلاد باز‌ می‌گردد. دربار هان غربی (206-25 پیش از میلاد) دو بار و در طی سال‌های 139 و 119 پیش از میلاد سفیری به غرب فرستاد(سین لیان 1386، 329 ) گزارشات فرستاده چینی ، دربار چین را با سرزمین‌های دور غربی آشنا کرد و موجب بروز یک دوره فعالیت‌های دیپلماتیک شدید و پیشرفت تجارت از طریق جاده ابریشم گردید. او در بازگشت از پارت که چینیان آن‌را «آن سی» می‌نامیدند، بذر انگور و یونجه را به چین برد (لو‌کونین 1377، 139)، در حالیکه چین از همان دوران برای مقابله با تهاجمات اقوام چادر‌نشین شمالی به واردات اسب های ایرانی دست زد.  ختن، یار‌کند و کا‌شغر که شرقی‌ترین دولت-شهر‌های ایرانی بودند ارتباط نزدیکی با چین داشتند. در حدود سال 106 پیش از میلاد بین دربار هان(Han)  و اشکانیان سفیر مبادله شد و این عمل در پایان قرن اول میلادی نیز تکرار گردید (Pulleyblank 1991). در طی سه قرن و نیمی که از پی آمد، ارتباط دولت‌های چینی با سرزمین‌های غربی به شکلی پراکنده صورت می‌گرفت. بنا به منابع چینی، تا میانه قرن پنجم میلادی سفیری از جانب کشور‌های غربی وارد دربار چین نشد و از جانب چین نیز سفیری عازم غرب نگردید.بعد از اینکه سلسله«وی» (Wei) شمال چین را متحد نمود بین چین و دولت‌های ایرانی حوزه رود تا‌ریم، سغد و افغانستان که در آن زمان تحت کنترل نیروهای تازه‌نفس چادر‌نشین خیو‌ن و هیا‌طله قرار داشتند ، ارتباط برقرار گردید. ایران ساسانی (Po-ssu) نیز با اعزام هیئت‌های متعدد سفارت اقدام به بازگشایی روابط سیاسی با چین نمود. اتحاد مجدد تمام چین در سال 582 موجب گردید تا سلسله «سوئی» (Sui)اقدام به برقراری روابط سیاسی دو طرف نماید.بنا به متن "سرزمین‌های غربی" از جلد هشتاد وسوم "تاریخ دودمان سوئی"، «یان دی» امپراتور سلسله سوئی فرماندهی به‌ نام « لی یوه» را به عنوان سفیر به ایران فرستاد و پادشاه ایران (که باید خسرو دوم باشد) سفیری همراه با هدایا به نزد امپراتور چین فرستاد (سین لیا‌ن 1386، 70). صمیمانه‌ترین روابط سیاسی ایران و چین مربوط به سال های نخست تاسیس امپراتوری «تانگ» ((T’ang (907-618 میلادی) بود. (Pulleyblank 1991)

مهمترین محصولی که بین چین و جهان غرب مبادله می‌شد، ابریشم بود. ایرانیان بیشتر از آنکه مصرف کننده ابریشم باشند به عنوان واسطه ایفای نقش می‌کردند.و بازرگانان و پادشاهان از رهگذر تجارت ابر‌يشم و اخذ حقوق گمر‌كي از كاروان‌هايي كه از ايرا‌ن مي‌گذشتند، درآمد‌هاي كلا‌ني به دست مي‌آوردند؛ احتمالاً بازرگانان محلی که از برقراری ارتباط مستقیم تجاری بین روم و چین و به خطر افتادن انحصار‌شان بر تجارت ابریشم می‌هراسیدند، سفیر دربار هان شرقی به نام «گان این»  را که در سال 97 میلادی به ساحل خلیج فارس رسیده بود را با نقل داستان های مبالغه‌آمیزی در باره بُعد مسیر و سختی راه دریایی، از ادامه سفر به مقصد روم منصرف نمودند( سین لیا‌ن 1386، 35). پیشگیری از انحصار اشکانیان بر تجارت ابریشم مشو‌قی در گشودن مسیر دریایی تجارت چین به هند بود که در اوایل قرن اول پیش از میلاد آغاز گردید و به تدریج در سده‌های آتی افزایش یافت. این بازرگانان سغد‌ی بودند که انتقال کالا‌های چینی به بازارهای غربی را از طریق راه‌های زمینی بر‌عهده داشتند. منافع سغد‌یان، که نقش واسطه کلیدی در تجارت بین چین و جهان غرب را ایفا می‌کردند، با منافع شاهنشاهی ساسانی در تضاد بود. از این‌رو با آغاز ا‌ستیلا ترکان بر فرا‌رودان، سغد‌یان سعی در استفاده از موقعیت جدید نمودند و سعی کردند تا بر سیطره ساسانیان بر راه‌های تجاری غرب خاتمه دهند. اگر چه دولت ساسانی در مقابل درخواست‌های مکرر تجار سغد‌ی و سروران ترک تبار‌شان ایستادگی نمود. اما بخش مهمی از تحولات بعدی در سیاست خارجی دولت ساسانی چه در جانب دنیای رومی و چه در مرز‌های شرقی خود و ایجاد اتحادیه‌های سیاسی در سراسر گستره حد فاصل چین تا بیز‌انس،تا حد زیادی ناشی از تحرکات همین تجار سغد‌ی بود( رضا 1388، 6-255)

حجم عظیم سکه های ساسانی یافته شده در قلمرو چین نشان از اهمیت ایران در تجارت غربی چین دارد. سکه‌های دوازده پادشاه ساسانی از شاپور دوم تا یزدگرد سوم در مسیر جاده ابریشم و خاک سرزمین چین یافت گردیده. اگرچه انواع ابریشم مهمترین محصول در تجارت چین با غرب بود اما در «نامه‌های سغد‌ی»، به کالا های دیگری همانند کافور، فرش، منسو‌جات کنفی، عطر، دارو، شراب برنج و اقلام مشابه نیز اشاره گردیده است.(Pulleyblank 1991)

جدای از مسیر ترانزیت زمینی که امروزه آن‌ را راه ابریشم (راه بزرگ خراسان) می‌خوانیم، چین از طریق راه‌های دریایی اقیانوس هند نیز کالا‌های خود را به بازار های جهانی می‌رساند. به نظر می‌رسد که دولت ساسانی به کمک بازرگانان فعال ایرانی در این مورد نیز گوی سبقت را از رقیب دیرینه خود ربوده بود و کلیه ابریشمی را که از طریق راه های دریایی به هند می‌رسید، خریداری می‌نمود. حتی تحرکات بعدی بیز‌انسیان در این زمینه که شامل تشویق حبشیا‌ن و حمیر‌یان به حضور در بازار هند و تصرف یمن و ایجاد مسیر ترانزیتی مناسبی برای بیز‌انسیان بود(جعفری 1388، 9-258) نیز نها‌یتاً در عهد خسرو اول با فتح یمن به شکست انجامید.

 

مناسبات اقتصادی سیاسی حکومت ساسانی تا قرن پنجم:

 حکومت ساسانی از همان ابتدای تاسیس خود در کنار ترویج کشاورزی و ساخت و تقویت شبکه آبیاری، دست به تشکیل شهرهای سلطنتی و دستکرت‌ها زد.سیاست‌های حکومتی در تشویق کشاورزی و پیشرفت اقتصادی که به شکل سرمایه‌گذاری در سیستم آبیاری و تامین آب و نیز شهر‌سازی  نمودار می‌گردید، به دوران اولیه ساسانی و حتی پیش از آن و به عهد اشکانی بازمی‌گردد و مدارک زیادی از سرمایه‌گذاری‌های وسیع دولت ساسانی در ساخت سد و کانال و تشویق کشاورزی در تمامی ایران و بخصوص بابل که سبد نان کشور به حساب می‌آمد، وجود دارد(Elman,119-20) .  شهر‌های شاهی نیز از سوی شاهنشاه بنیان می‌یافتند و وابسته به او بودند(پیگولو‌سکایا، 218) تاسیس شمار زیادی از شهر‌های شاهی توسط نخستین شا‌هان این سلسله در قرن سوم میلادی ناشی از سه اولویت بود نخست آنکه پیدایش این شهرها حاکمیت شاهنشاه را بر محدوده مجاور این شهرها تحکیم و تقویت می‌نمود. دوم، ایشان با کو‌چاندن اجباری ساکنان مناطق مفتو‌حه در ما‌ورا فرات و بخصوص سوریه رومی، بر آن بودند تا نیروی کار ماهر مورد نیاز برای ایجاد و بالندگی صنایع نوین در این شهرها را فراهم نمایند تا از این طریق ثقل قدرت اقتصادی خود را از کشاورزی به سوی تجارت و ارزش افزوده حاصل از  فعالیت‌های شهری ببرند. شاید نخستین نمایش تاثیر این سیاست را بتوان در موزائیک‌های بدست آمده از کاخ شاپور اول در بیشا‌پور ملاحظه نمود که تاثیر هنر رومی این صنعتگران در آن، بوضوح قابل مشاهده است. اولویت سوم این بود که مالیات دریافتی از زمین های واقع شده در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی بود (Elman,107) از آنجایی که اردشیر اول بیشتر به درآمد‌های حاصل از املاک سلطنتی تکیه داشت غالباً درآمدی از واسا‌ل ها‌یش دریافت نمی‌کرد و قاعد‌تاً این شیوه توسط جا‌نشینان وی ادامه پیدا کرد لذا تا زمان اصلاحات خسرو اول که مالیات گیری در دستان دولت مرکزی متمرکز نگردیده بود(همان، 141) دولت همواره از تعیین مبلغ مشخصی به عنوان مالیات دریافتی عاجز بود و این در دورانی که شاهان ضعیفی بر سر کار بودند و حکومت ساسانی نمی‌توانست از طریق عملیات نظامی خزانه خالی خود را پر نماید تبدیل به مشکلی جدی و بنیادی می گردید. لذا اگرچه میزان درآمد حاصل از فعالیت های شهری از مالیات حاصل از کشاورزی کمتر بود اما ثبات بیشتری داشت و دولت می‌توانست بر روی آن بیشتر حساب نماید تا بر کشاورزی در فلات ایران که نسبتاً خشک  بوده و فهرستی طولانی از خشکسالی‌های مرگبار را به‌خود دیده است . این امر می تواند نشان‌دهنده علت اهمیت ایجاد شهرهای شاهی در نزد ساسانیان باشد. این سیاست تا بدان اندازه موفقیت‌آمیز بود که تداوم آنرا تا سده ششم نیز می توان مشاهده نمود.

ایجاد شهر‌های شاهی که مبتنی بر اقتصاد تجاری و صنعتی بودند در تضاد با منافع اشراف زمین دار و حکومت‌های محلی بود و این امر خود منجر به کشمکش‌های فراوانی در ساختار قدرت دولت ساسانی می‌گردید. می توان اینگونه فرض نمود که اگر‌چه استراتژی شاهان ساسانی از ابتدا تا انتها ، افزایش قدرت و اختیارات خود در قبال کانون‌های قدرتی همچون اشراف و طبقه قدرتمند موبدان بود اما برای نیل به خواسته خود در هر دوره از تا‌کتیکی مناسب با شرایط اجتماعی و سیاسی کشور بهره می‌جستند. اگرچه اکثریت زمان سده چهارم به سلطنت حاکمی مقتدر همچون شاپور دوم گذشت لیکن سیاست‌های شاپور در راستای اهداف دو قطب اصلی قدرت کشور یعنی روحانیون و اشراف زمین‌دار بود. وی سعی ‌نمود تا اشراف را با سهیم کردن در سود حاصل از نبرد با بیز‌انس به سمت خود جذب کرده و روحانیون زرتشتی را با تبدیل دیانت زرتشتی به دین رسمی و رسمیت بخشیدن ایشان، به یاورا‌ن خود تبدیل نماید تا بتواند از اهرم‌های قدرت دینی برای تثبیت حکومت و آرامش بخشیدن به فضای داخلی کشور بهره برد. به نظر می‌رسد که توجه شاپور به سیاست خارجی و سهیم کردن اشراف در منافع حاصل از جنگ‌های خود با بیز‌انس موجب غفلت از کشاورزی کشور شده باشد که این امر خود موجب تحولاتی در سده بعد گردید که قاعد‌تاً تا هنگام اصلاحات کو‌اد خسرو به‌طول انجامید. تعامل دولت و اشراف با درگذشت شاپور به سرعت از بین رفت و موازنه قدرت با خلع و کشته شدن متوالی سه پادشاه بعدی به سود اشراف بر‌هم خورد.شاهنشاهی ساسانی به گرداب سراشیبی و افول افتاد و ظاهراً شاهان بعدی از بسیاری از دعاو‌ی اسلا‌ف خود دست شستند که از جمله آنها می توان به درج عنوان «چهر از یزدان» بر روی سکه‌های ایشان اشاره نمود. به واقع می توان مرگ شاپور دوم و پایان قرن چهارم را پایان دوره نخستینِ شاهنشاهی ساسانی دانست که با فعالیت‌های نظامی بزرگ ، احداث شهر‌های شاهی، ترویج صنعتگری و تجارت و به‌خصوص توجه ویژه به مرز‌های غربی مشخص می‌گردد.

 

سیاست و مناسبات اقتصادی دولت ساسانی در قرن پنجم     

  روی کارآمدن یزدگرد اول را می‌توان طلیعه تغییرات راهبردی در حکومت ساسانی دانست. او با تغییر دیدگاه دولت از سیاست خارجی به داخل مرز‌های کشور، سعی نمود تا با از بین بردن تنش‌های موجود بین ایران و قدرت متخاصم غربی زمینه‌ای را برای صلح مستمر با بیزا‌نس فراهم نماید. یزدگرد سعی کرد تا به امور داخلی و تحکیم قدرت شاه که در رویداد‌های سالهای پایانی قرن چهارم دچار ضعف گردیده بود،توجه بیشتری نماید. پذیرش پدر خواند‌گی تئودو‌سیوس دوم  و پرهیز از نبرد در سر‌حدات غربی ، اعلام آزادی مذهبی مسیحیان و جلوگیری از آزار ایشان و ازدواج با همسری یهودی نشان‌دهنده آنست که وی آگاهانه سعی در آرام کردن فضای دیپلماتیک و حوزه سیاست خارجی کشور و پرهیز از تنش داشت تا در مقابل بتواند به امور داخلی کشور توجه بیشتری نماید. عملی که می توان آن‌را در تضاد کامل با رویکرد شاپور دوم دانست. با وجود اینکه به نظر می‌رسد یزدگرد اول از پشتوانه اجتماعی مناسبی برخوردار نبود و بیشتر بر حق شاهی خود متکی بوده لیکن انتخاب عنوان رام‌شاه (به معنای "شاهی که آسایش و شادی می‌آورد" با تذکر این ‌‌نکته که دکتر دریایی آن را رام شهر خوانده است) که در دینکر‌د پنجم به گشتاسپ اطلاق گردیده (آموزگار، تفضلی 1386، 32) و درج آن بر روی سکه‌های وی که ریشه در فرهنگ زرتشتی دارد. حاکی از تلاشی واضح در جهت تغییری ایدئولوژیک در دولت ساسانی است که اگر چه از دوران شاپور دوم و با ضرب عنوان کی بر روی چند گونه ازسکه‌های این پادشاه قدرتمند آغاز گردیده بود( ّ(Frye 1983, 320 لیکن با شروع زمامداری یزدگرد اول وارد مرحله اصلی خود گردید که نها‌یتاً در عصر نوه وی به طور وا‌ضحی در تبلیغات رسمی حکومت ساسانی ظاهر می‌گردد. به نظر می‌رسد که هدف از این تغییر ایدئولوژیک، کوششی در جهت افزایش مشروعیت خدشه‌دار شده شاهنشاهی باشد که از بحران اعتماد عمومی و بی‌ثباتی سیاسی دو دهه پایانی سده چهارم رنج می‌برد و نیز کوششی بوده در جهت جلب نظر موبدان قدرتمند زرتشتی که به دلیل اتخاذ سیاست زرتشتی گرایانه شاپور دوم دارای قدرت فراوانی گردیده بودند . از تصمیمات اتخاذ شده توسط یزدگرد اول می‌توان به این نکته پی‌ برد که او مُصر به تحدید قدرت موبدان و اشراف قدرتمند بود. او با تشویق رومیان و امضا معاهده‌ای که در سالهای 9-408 تنظیم گردید موجب شد تا گمر‌کات مرزی بیشتری به روی بازرگانان ایرانی باز گردند و به غیر از نصیبین، شهرهای کا‌لینیکوم (Callinicum) و ار‌تکستا (Artaxata) نیز به‌عنوان گمر‌کات مرزی معرفی گردیدند. همچنین این یزدگرد بود که با تشکیل مجمع دینی سال 410 در سلو‌کیه تیسفون  کلیسای ایرانی را بنا نمود و آنرا رسمیت بخشید (شهبازی 1389، 6-425). مجموعه اعمال یزدگرد موجب گردید تا روابط ایران و بیزا‌نس به بالاترین سطح ممکن ارتقا یابد و بیزا‌نس در هزینه های نگه‌داری از دربند‌های قفقاز مشارکت جوید. بررسی این مجموعه اعمال نشان می‌دهد که یزدگرد با افزایش توان اقتصادی خود و کاهش مخارج جنگی درصدد افزایش اقتدار سلطنت در مقابل نجبا و روحانیت زیاده‌خواه زرتشتی بود. در واقع کاهش مخارج جنگی برای یزدگرد عملی استراتژیک نیز بود. چه وی از سویی با ایجاد آرامش در مرزهای غربی (از بروز درگیری در مرزهای شرقی در عصر وی خبری در دست نیست) تجارت را رونق بخشید (که این امر از افزایش گمر‌کات مرزی فیما‌بین بیز‌انس و ایران آشکار می‌شود) و از سوی دیگر با پرهیز از جنگ،قدرت اشراف را که از نتایج جنگ‌های شاپور دوم توانمند و قدرتمند گردیده بودند، تعدیل می‌نمود. نارضایتی قدرتمندان کشوری و لشکری بود که عنوان بزه‌گر(ا‌ثیم) (طبری 1391، 136و ابن بلخی 1385، 74)) را برای وی به همراه آورد و موجب گردید تا کانون‌های قدرت متفق‌القول گشته و او را فرو کشند. داستان کشته شدن یزدگرد به دست اسبی سرکش را می‌توان تنها سرپوشی بر توطئه قتل وی دانست(شهبازی 1389، 430). مرگ وی و مخالفت اشراف با پادشاهی پسران وی منجر به تغییر مجدد رویکرد شاهان ساسانی گردید. حال ایشان برای تقویت قدرت خود نیاز به پایگاه اجتماعی - اقتصادی مناسبی داشتند که ضمن افزایش مشروعیت ایشان تکیه گاه اجتماعی مناسبی نیز فراهم نماید و در اینجاست که نقش شهر‌نشینان و تجارت خارجی در تقویت جایگاه شاهنشاه آشکار می شود. شهر‌نشینان که غالباً از طبقه تجار و صنعتگران بودند برخلاف اشراف از حکومتی متمرکز و قدرتمند منتفع می گردیدند و از این‌رو می‌توانستند به عنوان پایگاهی برای شاهنشاهان ساسانی عمل نمایند در مقابل حکومت نیز متعهد به حفظ منافع ایشان که رونق تجارت بخصوص تجارت ابریشم که مهمترین و گرانبها‌ترین کالای ترانزیت بود، گردید. عصر بهرام پنجم را می‌توان سر‌آغاز نبرد‌هایی توان‌فرسا در جبهه شرقی دانست. ظاهراً بهرام با آسان گیری بر اشراف و تقویت جایگاه روحانیت زرتشتی که با اعمالی همچون تقدیم شمشیر ،جواهر‌اتِ تاج و همسر شاه هیا‌طله به آتشکده آذر‌گشنسپ صورت گرفت (شهبازی 1389، 136) به همان سیاست تغییر تاکتیک شاهنشا‌هان ساسانی روی‌آورد.او با ضرب مجدد عنوان رام‌شاه (یا رام‌شهر) بر روی سکه‌های خود، خبر از پی‌روی از سیاست های پدر خود در زنده کردن سنت کیانی و انتساب تبار خود به شاهان کیانی می‌داد. اگر چه بهرام در تاریخ های دوران اسلامی به پادشاهی عشرت‌جو و شاعر پیشه معروف گشته اما سرعت عمل وی در سرکوب تهاجمات هیا‌طله می‌تواند موجب تجدید نظر در این برداشت گردد. اعمال یزدگرد دوم را می‌توان ثمره کوشش‌های جد و پدرش در تغییر ایدئولوژیک حکومت ساسانی دانست با روی کار آمدن او لقب «کی»، عنوان رسمی شاهان ساسانی بر روی سکه های‌شان گردید. یزدگرد برای تقویت قدرت اقتصادی قلمرو خود به ترویج تجارت خارجی اقدام نمود و جنگ و اقامت هفت ساله وی در مرز‌های شرقی را می‌توان در همین راستا ارزیابی نمود. این یزدگرد دوم بود که نخستین هیئت سفارت را در سال 455 میلادی و در دوران حکومت امپراتور «وین چن دی » به دربار «وی شمالی»(North Wei) فرستاد و موجب گشودن مجدد روابط سیاسی بین ایران و چین گشت (سین لیا‌ن 1386، 70). نقش واسطه‌گی ایران در تجارت ابریشم موجب می گردید تا دولت ساسانی حداکثر کنترل را بر راه های تجاری بین ایران و شرق اعمال نماید. لازمه این امر برطرف کردن خطر تهاجمات اقوام چادر‌نشین آسیای مرکزی بود که بزرگترین تهدید برای کاروان‌های تجاری به حساب می‌آمدند. طوایف متعدد بیابانگرد در مرزهای شرقی که از دوران شاپور دوم از حضور ایشان خبر داریم و تشکیل امپراتوری‌های وسیع بیابانی  توسط ایشان موجب شد تا تجارت خارجی ایران در معرض تهدید جدیدی قرار گیرد. هون‌ها، کیدا‌ریان و هیا‌طله که در این برهه زمانی به طور متناوب در منابع تاریخی ظاهر می‌شوند در دوران شاپور دوم،‌ بهرام پنجم، یزدگرد دوم و پیروز مرزهای شرقی ایران را با خطر روبرو می نمایند اما در این میان اگر نبرد‌های شاهان قبلی نبرد‌هایی تدافعی بود به نظر می رسد که جنگ‌های پیروز با کیدار‌یان و هیا‌طله خصلتی تعرضی داشت (کریستنسن 1385،  211)و ناشی از درک خطر ایشان برای مسیرهای تجارتی بود که پیروز سعی در احیا و رونق آن ها داشت. بار مالی این جنگ‌ها آنچنان شدید بود که پیروز فشار اقتصادی وارده را با طلب مساعده- باج از حکومت بیزا‌نس چاره نمود. به نظر می‌رسد که حکومت بیزا‌نس نها‌یتاً به این درخواست‌ها پاسخ مثبت ‌داد و سعی در آرام کردن همسایه شرقی خود نمود (Shayegan 2003, 376). در کنار دریافت مساعده - باج از بیزا‌نس، پیروز سعی نمود تا با تقویت تجارت خارجی و ساختن شهرهای سلطنتی، بنیه اقتصادی کافی برای فعالیت های نظامی خود را فراهم نماید. از اینرو وی اقدام به تقویت تجارت در جاده ابریشم نمود. اعزام چهار هیئت سفارت از ده هیئتی که در فاصله سالهای 455 تا 522 میلادی از  جانب ساسانیان (Po-ssu) به دربار «وی» روانه گردید را در همین راستا می توان تفسیر نمود. (Pulleyblank 1991) چرا که بنا به «تاریخ دودمان وی»  در سال‌های 462، 466، 468، و 476 میلادی سفرای پیروز همراه با هدایای نفیسی به دربار «وی» وارد شدند (سین لیا‌ن 1386، 70).  تقویت تجارت خارجی در کنار تاسیس شهرهای شاهی که تعداد آن‌ها از دوران شاپور دوم به بعد بی‌سابقه بود (Shayegan 2003, 373)، نشاندهنده اهمیتی است که پیروز برای قدرت اقتصادی حکومت ساسانی قائل بود. شکست فاجعه بار پیروز از هیا‌طله و کشته شدن وی در جنگ نافرجام 484 میلادی، موجب فروپاشی نظام حاکم بر کشور گردید و اشراف که از آغاز سده پنجم تا حدی محدود گشته بودند شروع به دخالت در عرصه سیاست داخلی نمودند.

 

سیاست خارجی  و مناسبات اقتصادی دولت ساسانی در قرن ششم:

 سلطنت دیرپای کو‌اد اول اگرچه با شورش ها و دو‌قطبی شدن شدید جامعه ایران مشخص می‌گردید اما از نظر تجاری شاهد ادامه خط مشی دولت های پیشین ساسانی‌ست. دراواخر قرن پنجم و با روی کار آمدن کوا‌د، شاهد دوره‌ای دیگر از توجه دولت ساسانی به روابط سیاسی- اقتصادی با چین هستیم. او ظاهراً به همان روال پدر خود در اعزام هیئت‌های سفارت به دربار «وی» ادامه داد. توسط منابع چینی از ورود هیئتی در سال 518 میلادی به دربار «وی» مطلع هستیم که حامل نامه‌ای از جانب کو‌اد (در منابع چینی Chi-he-to) خطاب به امپراتور چین بود(1991Pulleyblank) کو‌اد سعی نمود تا با ترویج تجارت خارجی، فشار اقتصادی ناشی از پرداخت باج به هیا‌طله را از روی دوش خود بردارد. از این‌روآن‌گونه که در «تاریخ دودمان وی» آمده وی در سال‌های507، 518 (دو بار در ماه‌های چهارم و هفتم)، 521و 522 میلادی اقدام به فرستادن سفرای خود به در بار وی شمالی نمود (سین لیا‌ن 1386، 70). فشار اقتصادی بر دولت ساسانی موجب گردید تا بار دیگر در صدد تهیه پول از خارج مرز‌ها بر آید. نبرد‌های سال‌های 502 تا 505 میلادی که بدنبال رد درخواست کو‌اد مبنی بر پرداخت پول توسط بیزا‌نس صورت گرفتند، ناشی از نیاز مبرم اقتصادی دولت ساسانی بود. مجموعه این اعمال یعنی ترویج بازرگانی خارجی،اخذ هرچه بیشتر باجی که تحت عنوان هزینه نگه‌داری از دربند قفقاز از بیزا‌نس اخذ می گردید و نها‌یتاً اصلاح نظام مالیاتی و اجتماعی کشور نشان دهنده روی‌کرد جدید سیاسی دولت ساسانی بود. در واقع کو‌اد با اتخاذ رویکردی  عمل‌گرایانه، بنیان اقتصادی محکمی را برای بلند‌پروازی‌های جا‌نشینانش در قرن ششم فراهم نمود.

بروز آشوب های اجتماعی شدید در دوران وی نشان‌دهنده شدت فشار اقتصادی حاصل از این فعالیت‌ها بر دوش جامعه عمدتاً روستایی ایران بود. این آشوب‌ها نها‌یتاً منجر به اصلاح نظام مالی، اجتماعی و نظامی کشور گردید که اگر چه توسط کو‌اد آغاز گردید اما توسط جانشین وی خسرو اول به نتیجه رسید.خسرو با اصلاح قوانین مالیاتی، میزان مالیات را بر اساس نوع محصول و باروری زمین تعیین نمود به نظر می‌رسد که کشاورزی ایران که رکن اصلی درآمد‌های اقتصادی دولت را تشکیل می‌داد بیش از هر چیزی متکی به سیستم آبیار‌یی بود که در سالهای اولیه حکومت ساسانی و یا حداقل پیش از حکومت خسرو اول بر اساس ترکیبی از فعالیت های حکومتی، روش های سنتی و مداخلات محلی اداره می‌گردید(Yaakov, 146 ) و چنین بر‌می‌آید که حکومت بیشتر متمایل به تشویق ابتکار‌ات محلی در امور آبیاری و کشاورزی بود. از مادیان هزار داتستا‌ن که سابقه بسیاری از قوانین آن  به دوره خسرو اول باز‌می‌گردد چنین بر‌می‌آید که قوانین مدو‌نی در زمینه حفر کانال‌های آبیاری و قنات‌ها وجود داشته (Perikhanian 1997, 201-2)    خسرو که در سال 531 میلادی به قدرت رسیده بود به سیاست‌های اجداد خود در برقراری روابط سیاسی با چین ادامه داد. هیئت‌های سفار‌تی که از جانب او به جنوب چین رفته بودند در سال های 533 و 535 از دربار سلسله جنوبی «لیا‌نگ» ((Liang (57-502 میلادی)   دیدار کردند (1991Pulleyblank) و در سال 550 میلادی هیئتی از جانب او به چان‌آن ((Chan-an پایتخت امپراتوری چین در شمال‌غرب آن کشور رسید(رضا 1389، 92). خسرو پس از گذشت قریب به سی سال از سلطنت دیر‌پای خود موفق به براندازی دولت هیا‌طله و رساندن مرزهای شاهنشاهی خود به آمودریا گردید. اما متحدان وی در این امر یعنی ترکان غربی که بر فرار‌ودان مسلط گشته بودند خود به درد‌سری تازه در روابط خارجی دولت ساسانی تبدیل گشتند. ترکان که در تهاجمات خود به قلمرو چین ذخایر عظیمی از ابریشم را به یغما برده بودند توسط اتباع سغد‌ی خود تحریک گشتند تا  آن را در بازارهای بیز‌انس به فروش برسانند. مسیر ترانزیت کالا همچون گذشته از محدوده تحت کنترل دولت ساسانی عبور می‌کرد. افزایش گردش کالا به سود ایران نبود و ساسانیان با اتخاذ سیاستی ثابت حجم کالا و قیمت آن را کنترل می کردند. اتخاذ این سیاست موجب می‌گردید تا دولت ساسانی بتواند قیمت ابریشم را همواره بالا نگه دارد و قیمت هر قواره پارچه ابریشم به 20 درهم می رسید (رضا 1388، 252) از سوی دیگر دولت ساسانی با خروج حجم عظیمی از مسکو‌کات طلا از چرخه اقتصاد بیزا‌نس مانع از آن می‌گردید تا دولت بیز‌انس بتواند پول مورد نیاز برای استخدام و تجهیز قشون خود را فراهم نماید. این سیاست هوشیار‌انه دولت ساسانی ضمن افزایش قدرت اقتصادی آنان موجب تضعیف دشمن قدیمی می‌گردید.خروج حجم عظیمی از طلا از اختیار دولت بیزا‌نس که یا به عنوان باج از ایشان دریافت می‌شد و یا در مبادلات بازرگانی یک‌طرفه به دست تجار و دولت ایران می‌رسید موجب بروز نارضایتی در نزد بیزا‌نسیان می‌گردید(پرو‌کوپیوس 1380،  113)  و به نوبه خود به سلسله‌ای از رفتارهای خصمانه از جانب ایشان منجر می‌گردید.

رد درخواست بازرگانان سغد‌ی و سروران ترک‌شان موجب مصمم گشتن ایشان به بازگشایی مسیری جدید در تجارت  ابریشم گردید. ترکان به بیزا‌نس پیشنهاد دادند تا از راهی که از شمال دریاچه کا‌سپی می‌گذشت محموله‌های ابریشم را به دست ایشان برسانند. اما ظاهراً این پیشنهاد با واکنش مورد نظر ایشان روبرو نگردید . این احتمال وجود دارد که نظر بیزا‌نس در این هنگام به بازگشایی مسیر تجاری جنوب عربستان معطوف گردیده باشد. از طرف دیگر وجود آوار‌ها در منطقه قفقاز که به عنوان متحد ساسانیان عمل می‌کردند تحقق این ایده را با خطر روبرو می‌نمود. اما ثمره این ارتباطات سیاسی، به‌وجود آمدن اتحادیه‌ای بود که منافع اقتصادی خود را در تجارت آزاد دو سر جاده ابریشم یعنی چین و بیزا‌نس می‌دانست. این اتحادیه که بیزا‌نس، ترکان غربی، خزر‌ان و چین را در بر می‌گرفت با واکنشی متقابل روبرو گردید. دولت ساسانی نیز به یار‌کشی سیاسی نظامی از بین طوایف آوار و ترکان شرقی دست زد(رضا 1389، 160). اگرچه امپراتوری ترکان شرقی با تهاجمات چینیان فرو‌پاشید اما اتحاد با آوار‌ها که تا سال 628 به‌طول انجامید آنچنان موثر بود که حتی ارتش ساسانی را تا تسخیر قسطنطنیه به پیش برد.

اتحاد ترکان غربی و بیزا‌نس که در سال 589 و در دهمین سال حکومت هرمزد چهارم رسمیت یافت موجب وخامت وضعیت ایران گردید رویداد‌های که در پی آمدند و ظهور بهرام چوبینه معروفتر از آن است که نیاز به معرفی داشته باشد. روی کار آمدن خسرو دوم که آخرین پادشاه بزرگ ساسانی‌ست با بزرگترین رویداد سیاست خارجی ایران ساسانی همراه است. قدرت اقتصادی که در طی قرن ششم به علت تسلط کامل ساسانیان بر مسیر ترانزیت ابریشم و دریافت باج‌هایی که به عنوان هزینه نگه‌داری دربند قفقاز از بیزا‌نس دریافت می‌گردید و از همه مهمتر از بین رفتن هیا‌طله که در بخش بزرگی از سده پنجم و ششم مانعی عمده برسر راه تجارت خارجی بودند، موجب گردید تا دولت ساسانی به آن حد از رشد اقتصادی برسد که برای اولین بار بعد از دوران شاپور دوم  دست به تغییری عمده در سیاست‌گذاری‌های خود بزند و به جای درگیری بر سر ارمنستان و جزیره به عملیات نظامی بزرگ در سرتاسر سرزمین‌های روم شرقی مبادرت ور‌زد. بی‌شک این توان نظامی بالا بدون پشتوانه اقتصادی مناسبی که از نیمه دوم قرن ششم در خزانه های سلطنتی جمع‌آوری گردیده بود و اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و نظامی کو‌اد خسرو امکان پذیر نمی‌بود. شایگان، این تغییر دیدگاه در حکومت ساسانی و تمایل به برهم زدن توازن در مرز‌های غربی را خاص دوران خسرو دوم می‌داند(Shayegan 2003, 381). اما گمان نگارنده بر آن است که این سیاست ر‌جعتی به نظرات شاهان سده سوم و چهارم میلادی‌ست و تنها تفاوت این دو برهه یکی ضعف نسبی بیز‌انس و دیگری قدرت اقتصادی و اصلاحات به میراٍ‌ث مانده از خسرو اول است که به این آخر


مطالب مشابه :


روابط تجاری ایران و چین و تاثیر آن بر سیاست‌گذاری‌های دولت ساسانی

سود حاصل از این تجارت تا به حدی كه از ايران مي ن 1386، 70). تقویت تجارت خارجی در




دریان کجاست؟

كه كشورها و آباديهايي كه آخرشان به الف و نون ختم مي شوند ، مانند ، ايرا ن و تجارت به آنجا




طرح توجيهي اعزام هيات هاي تجاري – بازاريابي و سرمايه گذاري

كيفيت اقدامات و هماهنگيهاي انجام شده توسط سفارت جمهوري اسلامي ايرا ن تجارت ايران، و




مقايسه قانون مدني ايران در باب وديعه با حقوق فرانسه

حقوق تجارت بین الملل (چاپ شده) حقوق مرتبط با حق پدیدآورنده (در دست ترجمه) صفحه




گالري عكس

فيلم ايرا$ن. فيلم$ فيلم $ فيلم $ Animals$ فيلم $ بازي$ ايران $ بازي آنلاين$ دسكتاب $ HD$ بانک تجارت.




سرمایه گذاری در شرکت های زود بازده

ایرا ن در تطور حیات سیاسی خود از تا ثیرات عمده ای بر بررسي نقش تجارت الكترونيك در




برچسب :