ابو الفضل عباس بن على ع

 

آل مراد

نام قبيله‏اى كه هانى بن عروه،بزرگ و رئيس آن در كوفه بود.هانى هر گاه ندا مى‏داد،چهار هزار مسلح و هشت هزار پياده تحت فرمانش جمع مى‏شدند.وقتى هانى را براى‏گردن زدن به بازار كوفه بردند،هانى آل مراد را صدا كرد،ولى كسى از بيم جان خويش به‏حمايتش برنخاست. (1) هانى در ايام حضور مسلم بن عقيل در كوفه،ميزبان او بود،و پيش‏از مسلم دستگير و شهيد شد.

آل مروان

دودمان مروان بن حكم كه از تيره بنى اميه بودند و از سال 64 هجرى روى كار آمدند.

آغاز سلطه اين خاندان با به خلافت رسيدن مروان بود.مروان از خشن‏ترين و عنودترين‏دشمنان اهل بيت و امام حسين‏«ع‏»بود و نزد پيامبر و مردم ملعون و مطرود و تبعيد شده بود(-مروان)پس از او عبد الملك مروان،وليد بن عبد الملك،سليمان بن عبد الملك،عمر بن عبد العزيز،يزيد بن عبد الملك،هشام بن عبد الملك،وليد بن يزيد،يزيد بن وليد،مروان بن محمد،به ترتيب نزديك به هفتاد سال حكومت كردند (2) و دوران حكومتشان ازسخت‏ترين دورانهاى شيعه بود.بنى مروان جنايتكارترين افراد را در شهرها به ولايت‏مى‏گماشتند كه حجاج يكى از آنان بود.در زيارت عاشورا«آل مروان‏»نيز همچون آل زيادو آل ابى سفيان و بنى اميه مورد لعن قرار گرفته‏اند.

آمار نهضت كربلا

نقش آمار در ارائه سيماى روشن‏تر از هر موضوع و حادثه،غير قابل انكار است.ليكن‏در حادثه كربلا و مسائل قبل و بعد از آن،با توجه به اختلاف نقلها و منابع،نمى‏توان در بسيارى از جهات، آمار دقيق و مورد اتفاق ذكر كرد و آنچه نقل شده،گاهى تفاوتهاى‏بسيارى با هم دارد.در عين حال بعضى از مطالب آمارى،حادثه كربلا را گوياتر مى‏سازد.

به همين دليل به ذكر نمونه‏هايى از ارقام و آمار مى‏پردازيم: (3) مدت قيام امام حسين‏«ع‏»از روز امتناع از بيعت با يزيد،تا روز عاشورا 175 روزطول كشيد:12 روز در مدينه،4 ماه و 10 روز در مكه،23 روز بين راه مكه تا كربلا و8 روز در كربلا(2 تا 10 محرم).

منزلهايى كه بين مكه تا كوفه بود و امام حسين آنها را پيمود تا به كربلا رسيد18 منزل بود(معجم البلدان).

فاصله منزلها با هم سه فرسخ و گاهى پنج فرسخ بود.

منزلهاى ميان كوفه تا شام 14 منزل بود كه اهل بيت را در حال اسارت از آنها عبوردادند.

نامه‏هايى كه از كوفه به امام حسين‏«ع‏»در مكه رسيد و او را دعوت به آمدن كرده‏بودند 12000 نامه بود(طبق نقل شيخ مفيد).

بيعت كنندگان با مسلم بن عقيل در كوفه 18000 نفر،يا 25000 نفر و يا 40000 نفرگفته شده است.

شهداى كربلا از اولاد ابى طالب كه نامشان در زيارت ناحيه آمده است 17 نفر.

شهداى كربلا از اولاد ابى طالب كه نامشان در زيارت ناحيه نيامده 13 نفر.سه نفر هم‏كودك از بنى هاشم شهيد شدند،جمعا 33 نفر.اين افراد به اين صورت‏اند:امام حسين‏«ع‏»

1 نفر،اولاد امام حسين 3 نفر،اولاد على‏«ع‏»9 نفر،اولاد امام حسن 4 نفر،اولاد عقيل‏12 نفر، اولاد جعفر 4 نفر.

غير از امام حسين‏«ع‏»و بنى هاشم،شهدايى كه نامشان در زيارت ناحيه مقدسه وبرخى منابع ديگر آمده است 82 نفرند.غير از آنان،نام 29 نفر ديگر در منابع متاخرتر آمده‏است.

جمع شهداى كوفه از ياران امام 138 نفر.تعداد 14 نفر از جمع اين جناح حسينى،غلام بوده‏اند.

شهدايى كه سرهايشان بين قبايل تقسيم شد و از كربلا به كوفه بردند 78 نفر بودند.

تقسيم سرها به اين صورت بود:قيس بن اشعث،رئيس بنى كنده 13 سر،شمر رئيس‏هوازن 12 سر،قبيله بنى تميم 17 سر،قبيله بنى اسد 16 سر،قبيله مذحج 6 سر،افرادمتفرقه از قبايل ديگر 13 سر.

سيد الشهدا هنگام شهادت 57 سال داشت.

پس از شهادت حسين‏«ع‏»33 زخم نيزه و 34 ضربه شمشير،غير از زخمهاى تير بربدن آن حضرت بود.

اين ماهى فتاده به درياى خون كه هست زخم از ستاره بر تنش افزون،حسين توست (4)

شركت كنندگان در اسب تاختن بر بدن امام حسين 10 نفر بودند.

تعداد سپاه كوفه 33 هزار نفر بودند كه به جنگ امام حسين آمدند.آنچه در نوبت‏اول آمد تعداد 22 هزار بودند به اين صورت:عمر سعد با 6000،سنان با 4000،عروة بن‏قيس با 4000، شمر با 4000،شبث بن ربعى با 4000.آنچه بعدا اضافه شدند:يزيد بن‏ركاب كلبى با 2000،حصين بن نمير با 4000،مازنى با 3000،نصر مازنى با 2000 نفر.

سيد الشهداء روز عاشورا براى 10 نفر مرثيه خواند و در شهادتشان سخنانى فرمودو آنان را دعا،يا دشمنان آنان را نفرين كرد.اينان عبارتند از:على اكبر،عباس،قاسم،عبد الله بن حسن، عبد الله طفل شير خوار،مسلم بن عوسجه،حبيب بن مظاهر،حر بن يزيدرياحى،زهير بن قين و جون.و در شهادت دو نفر بر آنان درود و رحمت فرستاد:

مسلم و هانى.

امام حسين‏«ع‏»بر بالين 7 نفر از شهدا پياده رفت:مسلم بن عوسجه،حر،واضح‏رومى،جون، عباس،على اكبر،قاسم.

سر سه شهيد را روز عاشورا به جانب امام حسين‏«ع‏»انداختند:عبد الله بن عميركلبى،عمرو بن جناده،عابس بن ابى شبيب شاكرى.

سه نفر را روز عاشورا قطعه قطعه كردند:على اكبر،عباس،عبد الرحمن بن عمير.

مادر 9 نفر از شهداى كربلا در روز عاشورا حضور داشتند و شاهد شهادت پسربودند:عبد الله بن حسين كه مادرش رباب بود،عون بن عبد الله جعفر،مادرش زينب،قاسم بن حسن مادرش رمله،عبد الله بن حسن مادرش بنت‏شليل جيليه،عبد الله بن مسلم‏مادرش رقيه دختر على‏«ع‏»،محمد بن ابى سعيد بن عقيل،عمرو بن جناده،عبد الله بن وهب‏كلبى مادرش ام وهب،على اكبر(بنا به نقلى مادرش ليلى،كه ثابت نيست).

5 كودك نابالغ در كربلا شهيد شدند:عبد الله رضيع شير خوار امام حسين،عبد الله بن‏حسن، محمد بن ابى سعيد بن عقيل،قاسم بن حسن،عمرو بن جناده انصارى.

5 نفر از شهداى كربلا،از اصحاب رسول خدا بودند:انس بن حرث كاهلى،حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه،هانى بن عروه،عبد الله بن بقطر عميرى.

در ركاب سيد الشهداء،تعداد 15 غلام شهيد شدند:نصر و سعد(از غلامان‏على‏«ع‏»)، منحج(غلام امام مجتبى‏«ع‏»)،اسلم و قارب(غلامان امام حسين‏«ع‏»)حرث‏غلام حمزه،جون غلام ابوذر،رافع غلام مسلم ازدى،سعد غلام عمر صيداوى،سالم غلام‏بنى المدينه،سالم غلام عبدى،شوذب غلام شاكر،شيب غلام حرث جابرى،واضح غلام‏حرث سلمانى.اين 14 نفر در كربلا شهيد شدند.سلمان غلام امام حسين‏«ع‏»،كه آن‏حضرت او را به بصره فرستاد و آنجا شهيد شد.

2 نفر از ياران امام حسين‏«ع‏»روز عاشورا اسير و شهيد شدند:سوار بن منعم وموقع بن ثمامه صيداوى.

4 نفر از ياران امام در كربلا پس از شهادت آن حضرت به شهادت رسيدند:سعد بن‏حرث و برادرش ابو الحتوف،سويد بن ابى مطاع(كه مجروح بود و محمد بن ابى سعيد بن‏عقيل.

7 نفر در حضور پدرشان شهيد شدند:على اكبر،عبد الله بن حسين،عمرو بن جناده،عبد الله بن يزيد،عبيد الله بن يزيد،مجمع بن عائذ،عبد الرحمن بن مسعود.

5 نفر از زنان از خيام حسينى به طرف دشمن بيرون آمده و حمله يا اعتراض كردند:

كنيز مسلم بن عوسجه،ام وهب زن عبد الله كلبى،مادر عبد الله كلبى،زينب كبرى،مادرعمرو بن جناده.

زنى كه در كربلا شهيد شد مادر وهب(همسر عبد الله بن عمير كلبى)بود.

زنانى كه در كربلا بودند:زينب،ام كلثوم،فاطمه،صفيه،رقيه،ام هانى(اين 6 نفر ازاولاد امير المؤمنين بودند)فاطمه و سكينه(دختران سيد الشهدا)رباب،عاتكه،مادر محسن بن حسن، دختر مسلم بن عقيل،فضه نوبيه،كنيز خاص حسين،مادر وهب بن عبد الله.

آيه كهف تلاوت قرآن

ابا عبد الله‏«ع‏»

كنيه امام حسين‏«ع‏»بود كه رسول خدا«ص‏»از هنگام ولادت،بر آن حضرت نهاد.

كنيه‏اى كه شنيدنش،دل را مى‏لرزاند و اشك در چشم مى‏آورد.

ابراهيم بن حصين ازدى

از شهداى كربلا و اصحاب دلاور امام حسين‏«ع‏»بود،از جمله كسانى كه‏سيد الشهدا«ع‏»در لحظات تنهايى،نام برخى از ياران را مى‏برده و صدا مى‏زده است:«و ياابراهيم بن الحصين...». رجز او در ميدان نبرد چنين بود:

اضرب منكم مفصلا و ساقا ليهرق اليوم دمي اهراقا و يرزق الموت ابو اسحاقا اعنى بنى الفاجرة الفساقا

وى بعد از ظهر عاشورا در كنار امام حسين‏«ع‏»به شهادت رسيد. (5)

ابن الزرقاء وليد بن عتبه

ابن جوزه

از هتاكان سپاه عمر سعد كه در كربلا به امام حسين‏«ع‏»اهانت كرد و ناسزا گفت وگرفتار نفرين آن حضرت شد و اسبش به درون نهرى رميد و پايش در ركاب اسب ماند وخودش آن قدر به زمين كشيده شد تا هلاك گرديد. (6)

ابن زياد عبيد الله بن زياد

ابن سعد عمر بن سعد

ابن عباس عبدالله بن عباس

ابن مرجانه عبيد الله بن زياد

ابو الشهداء

پدر شهيدان.كنيه‏اى كه بر حسين بن على‏«ع‏»اطلاق مى‏شود.از آنجا كه امام حسين‏«ع‏»

الهام بخش شهيدان راه حق بود و كربلايش دانشگاه شهادت محسوب مى‏شده و مى‏شود،به آن حضرت اين عنوان را داده‏اند،او هم ابو الاحرار است،هم ابو الشهداء،هم‏ابو المجاهدين.نيز نام كتابى است در باره سيد الشهدا«ع‏»از نويسنده اديب و شاعر مصرى،عباس محمود عقاد(م 1964)كه به شيوه‏اى ادبى و نثرى شاعرانه به تحليل حادثه كربلاپرداخته است.

ابو الفضل عباس بن على ع

ابو بكر بن حسين بن على‏«ع‏»

از شهداى كربلا،فرزند امام مجتبى‏«ع‏».مادر او كنيز(ام ولد)بود.از مدينه همراه‏عمويش امام حسين‏«ع‏»به كربلا آمد و روز عاشورا پس از شهادت قاسم بن حسن،خدمت‏سيد الشهدا آمد و اجازه ميدان طلبيد و به ميدان رفت و پس از نبردى دلاورانه به‏شهادت رسيد.قاتلش عبد الله بن عقبه بود.نام اين شهيد بزرگوار در زيارت ناحيه مقدسه‏هم آمده است.

ابو بكر مخزومى

يكى از فقهاى هفتگانه و از كسانى بود كه از روى خير خواهى و نصيحت،از امام‏حسين‏«ع‏»خواست كه به سوى عراق نرود و در اين راه،بى‏وفايى مردم را نسبت به پدر وبرادر امام حسين‏«ع‏»ياد آورى مى‏كرد. (7) وى از سادات قريش بود.در ايام خلافت عمر به‏دنيا آمد.به خاطر نماز بسيار،به او راهب قريش مى‏گفتند.در سال 95 هجرى در گذشت. (8)

ابو ثمامه صائدى

از ياران سيد الشهدا و شهيد نماز،كه روز عاشورا به فيض شهادت رسيد.وى ازچهره‏هاى سرشناس شيعه در كوفه و مردى آگاه و شجاع و اسلحه شناس بود.مسلم بن‏عقيل در ايام بيعت گرفتن از مردم براى نهضت‏حسينى،او را مسؤول دريافت اموال وخريد اسلحه قرار داده بود.نامش عمر بن عبد الله بود. (9) پيش از شروع درگيريهاى كربلاخود را از كوفه به كربلا رساند و به امام پيوست.

روز عاشورا،كه ياران حسين بن على‏«ع‏»بتدريج‏شهيد مى‏شدند و از تعدادشان كاسته‏مى‏شد و اين كاهش محسوس بود،ابو ثمامه هنگام ظهر خدمت امام آمد و گفت:جانم‏فداى تو!چنين مى‏بينم كه دشمنان به تو نزديك شده‏اند.به خدا قسم تو كشته نخواهى شدمگر آنكه من پيش از تو كشته شوم.دوست دارم خداى خويش را در حالى ديدار كنم كه‏اين نماز را كه وقتش نزديك شده بخوانم.امام،نگاهى به بالا افكند،فرمود:نماز را به يادآوردى،خدا تو را از نماز گزاران ذاكر قرار دهد.آرى،اينك اول وقت نماز است.مهلتى ازسپاه دشمن خواستند.آنگاه ابو ثمامه و جمعى ديگر،با امام حسين‏«ع‏»نماز جماعت‏خواندند. (10) وى جزء آخرين سه نفرى بود كه از ياران امام تا عصر عاشورا زنده مانده‏بودند.برخى گفته‏اند كه در اثر جراحتهاى بسيار بر زمين افتاد،خويشانش او را به دوش‏كشيده و از ميدان به در بردند و مدتها بعد از دنيا رفت. (11)

ابو عمرو نهشلى(يا:خثعمى)

از شهداى كربلاست كه به قولى در حمله اول و به نقلى در نبرد تن به تن شهيد شد. ازشخصيت‏هاى كوفه و مردى متهجد و شب زنده‏دار بود. (12)

ابو فاضل عباس بن على ع

ابو مخنف

مقتل نويس معروف اسلام،لوط بن يحيى بن سعيد بن مخنف كوفى،مؤلف كتابهايى‏چند،از جمله‏«مقتل الحسين‏»كه در باره حوادث عاشوراست و طبرى در تاريخ خويش‏فراوان از او و كتابش نقل كرده است.وى كه در سال 75 هجرى در گذشت،از مورخان ومحدثان شيعه بود. كتاب او(مقتل ابى مخنف)به دست نيامده و آنچه اكنون به اين نام‏است،برگرفته از كتب تاريخ است كه از كتاب مقتل او نقل كرده‏اند.

ابو هارون مكفوف

از شعراى شيعه در عصر امام صادق‏«ع‏»كه به دستور آن حضرت در سوگ حسين بن‏على‏«ع‏»شعر سرود و در محضر امام خواند:«امرر على جدث الحسين و قل لاعظمه‏الزكيه...» (13) بر مزار حسين‏«ع‏»بگذر و به استخوانهاى پاكش بگو....

نام ابو هارون،موسى بن عمير و اهل كوفه بود.

اجفر

به معناى چاه وسيع.نام منطقه‏اى در اطراف كوفه كه آب و درخت داشته و قبلا از آن‏بنى يربوع بوده است.در آن محل،قصر و مسجدى بوده است.حسين‏«ع‏»در مسير رفتن‏به كوفه در اين مكان هم توقفى داشته است. (14) فاصله آن تا مكه 36 فرسخ است. (15)

ادب الطف

به معناى ادبيات عاشوراست.طف،نام سرزمين كربلاست.«ادب الطف‏»،نام كتابى‏است در ده جلد به زبان عربى،گرد آورى‏«جواد شبر»كه به معرفى شاعرانى كه در باره امام‏حسين‏«ع‏»و حادثه كربلا و شهداى عاشورا شعر و مرثيه سروده‏اند پرداخته است.اين‏مجموعه،از قرن اول هجرى تا قرن 14 را شامل مى‏شود و ضمن معرفى كوتاه صاحبان‏اثر،نمونه‏هايى از شعرهاى آنان را هم به صورت برگزيده آورده است.كتاب،به نحوى دربردارنده ادبيات شيعه و عقايد و احساسات و جهتگيريهاى شاعران شيعه نيز مى‏باشد،بخصوص بر محور حادثه جانسوز كربلا. ناشر كتاب،«دار المرتضى‏»است،بيروت،1409 ق. (16)

ادبيات عاشورا

مقصود،مجموعه آثارى است كه در قالبهاى مختلف ادبى و هنرى،بر محور حادثه وقهرمانان كربلا،در طول چهارده قرن پديد آمده است.اين آثار،شامل شعر و مرثيه،نوحه‏و تعزيه،مقتل و مصيبت نامه،نمايشنامه و فيلمنامه،داستان،فيلم،عكس و اسلايد،كتب ومقالات و نثرهاى ادبى،شرح حال قهرمانان كربلا،تابلوها،طرحها،پوسترها،ماكت و...

مى‏تواند باشد.عاشورا هم داراى محتواست(كه:چه شد؟)هم داراى پيام است(كه:چه‏بايد كرد؟ )و ادبيات و هنر،رسالت پرداختن به هر دو را دارد.گاهى يك تابلو از يك‏كتاب،گوياتر است. خطاطان،كتيبه‏ها و شعارها را مى‏توانند سرشار از پيام و جهت بسازندو با اسامى عاشورايى، هنر نمايى كنند و از اين طريق به خط و نقش،بعد متافيزيكى بدهندو شاعران و نويسندگان با خلق آثار ماندگار پيرامون حادثه و پيام آن،آن جلوه‏هاى متجلى‏در كربلا را جاودان سازند.

شايسته است كه موزه يا نمايشگاهى عظيم از آنچه به نحوى به اين حماسه جاودان‏مربوط مى‏شود پديد آيد كه منبعى براى هر گونه تحقيق و الهام گيرى گردد.در زمينه‏شناخت محتواى عاشورا و پيامها و اهدافش،به منابعى همچون زيارتنامه‏ها،دعاها ومقتلها هم مى‏توان مراجعه كرد و در زيارتها،به سبك،مضامين،تعبيرات و واژه‏ها و نيزحالات روحى خواننده دعا و زيارت دقت داشت. (17) با عنوان‏«ادبيات عاشورا»يك سرى مجموعه‏هاى شعر از شاعران مختلف گرد آمده‏كه پيرامون شهداى كربلا و حادثه عاشوراست.ناشر آن‏«حوزه هنرى‏»و با كوشش‏محمد على مردانى است.تا سال 1372 تعداد 6 جلد از اين مجموعه‏ها منتشر شده است.

ادهم بن اميه عبدى

از شيعيان بصره بود كه در منزل‏«مارية بنت منقذ»نيز حضور مى‏يافت.روز عاشورا درحمله اول به شهادت رسيد. (18)

اذان

اعلام.شعار فراخوانى مسلمين به نماز كه در اوايل هجرت تشريع شد.در حادثه كربلاچند مورد،به كار گرفته شده است.يكى آنگاه كه كاروان حسين‏«ع‏»با سپاه حر در«ذوحسم‏»در مسير كربلا مواجه شد.هنگام ظهر فرا رسيد.امام حسين‏«ع‏»به حجاج بن‏مسروق(و به گفته برخى منابع،به پسر خويش)فرمود:اذان بگو.اذان گفته شد و امام‏حسين‏«ع‏»نماز جماعت‏خواند.سپاه حر نيز به آن حضرت اقتدا كرد. (19) مورد ديگر در شام‏و بارگاه يزيد،وقتى امام سجاد«ع‏»آن خطبه افشاگر و كوبنده را ايراد كرد و پياپى فضايل‏خويش را بر شمرد و حاضران به گريه افتادند و افكارشان دگرگون شد و يزيد بيم آن‏داشت كه فتنه‏اى پيش آيد كه پايانش ناخوشانيد باشد،به مؤذن اشاره كرد كه اذان بگويد تابدينوسيله خطبه امام را قطع كند. مؤذن چون تكبير گفت،حضرت فرمود:خدا بزرگتر ازهر چيز است و برتر از حواس.مؤذن چون گفت:اشهد ان لا اله الا الله،حضرت فرمود:موو پوست و گوشت و خون و مغز و استخوانم به يگانگى خدا گواهى مى‏دهد.چون ماذن‏گفت:اشهد ان محمدا رسول الله،حضرت سجاد خطاب به يزيد كرد:اى يزيد!اين‏«محمد»آيا جد من است‏يا جد تو؟اگر بگويى جد توست،دروغ گفته‏اى و اگر بگويى جدمن است،پس چرا عترت او را كشتى؟ (20) و اينگونه بود كه حضرت زين العابدين‏«ع‏»،روش‏يزيد را در به كار گرفتن اذان براى خاموش كردن فرياد اذان مجسم خنثى كرد و از همان‏موقعيت،بهترين بهره بردارى سياسى را نمود.

اذن دخول

اذن ورود،هم در آداب معاشرت اسلامى است،كه انسان سر زده و بى اذن و اجازه واردمنزل و اتاق كسى نشود و قبلا اعلام كند،كه به اين،استيذان و استيناس هم مى‏گويند و درآيات 28-26 سوره نور،مطرح شده است،و هم در آداب زيارت حرمهاى مطهر پيامبر وائمه و بقاع متبركه،آمده است كه بعنوان رعايت ادب نسبت به حريم اولياى خدا،متن‏خاص اذن دخول در آستانه ورود به حرم،خوانده شود.در متن اذن دخول به حرم رسول‏خدا(ص)آمده است: «اللهم انى وقفت على باب بيت من بيوت نبيك و آل نبيك...باذن‏الله و اذن رسوله و اذن خلفائه و اذنكم صلوات الله عليكم اجمعين ادخل هذا البيت...» (21)

اذن ميدان

رخصت و اجازه براى ميدان رفتن.رسم جنگاورى در قديم بوده كه براى نبرد تن به‏تن،افراد از فرمانده رخصت مى‏گرفتند تا به ميدان كار زار روند.در حماسه عاشورا،ياران‏سيد الشهدا«ع‏»براى رفتن به ميدان از آن حضرت،رخصت مى‏گرفتند.معمولا اذن‏گرفتنشان با«سلام‏»بود،جلوى خيمه امام مى‏آمدند و به عنوان سلام وداع مى‏گفتند:السلام‏عليك يا ابن رسول الله.امام نيز در پاسخ مى‏فرمود:«و عليك السلام و نحن خلفك‏»سلام‏بر تو،ما نيز در پى تو مى‏آييم.آنگاه آيه‏«فمنهم من قضى نحبه...»(احزاب 23)رامى‏خواند. (22) امام نيز گاهى به كسى اذن ميدان نمى‏داد(مثل مادر يا همسر بعضى از ياران)وبه بعضى دير اجازه مى‏داد و آن شخص با اصرار زياد،موافقت امام را جلب مى‏كرد،مثل‏ميدان رفتن حضرت قاسم‏«ع‏»،جون غلام ابو ذر،فرزندان مسلم بن عقيل و...گاهى نيزبعضى اذن مى‏طلبيدند تا به ميدان رفته،با دشمن حرف بزنند و اتمام حجت كنند،مثل‏رخصت‏خواهى يزيد بن حصين همدانى. (23) در ميدان رفتن ابا الفضل‏«ع‏»نيز امام حسين‏«ع‏»

دير اجازه داد،چرا كه او سقاى خيمه‏ها و اطفال و علمدار سپاه امام بود.

اربعين

چهل،چهلم.در فرهنگ اسلامى و در معارف عرفانى،عدد چهل(اربعين)جايگاه‏خاصى دارد. چله نشينى براى رفع حاجت‏يا رسيدن به مقامات سلوك و عرفان معروف‏است.حفظ كردن چهل حديث،اخلاص چهل صباح،كمال عقل در چهل سالگى،دعابراى چهل مؤمن،چهل شب چهارشنبه و...بسيارى از اين نمونه‏ها و موارد. (24) در فرهنگ عاشورا،اربعين به چهلمين روز شهادت حسين بن على‏«ع‏»گفته مى‏شودكه مصادف با روز بيستم ماه صفر است.از سنتهاى مردمى،گراميداشت چهلم مردگان‏است كه،به ياد عزيز فوت شده خويش،خيرات و صدقات مى‏دهند و مجلس ياد بود بپامى‏كنند.در روز بيستم صفر نيز،شيعيان،عظيمترين مراسم سوگوارى را در كشورها وشهرهاى مختلف به ياد عاشوراى حسينى بر پا مى‏كنند و همراه با دسته‏هاى سينه زنى وعزادارى به تعظيم شعائر دينى مى‏پردازند.در شهر كربلا،اربعين حسينى عظمت و شكوه‏خاصى دارد و دسته‏هاى عزادار،مراسمى پرشور بر پا مى‏كنند.

در نخستين اربعين شهادت امام حسين‏«ع‏»،جابر بن عبد الله انصارى و عطيه عوفى‏موفق به زيارت تربت و قبر سيد الشهدا شدند.بنا به برخى نقلها،در همان اربعين،كاروان‏اسراى اهل بيت‏«ع‏»در باز گشت از شام و سر راه مدينه،از كربلا گذشتند و با جابر ديداركردند.البته برخى از مورخان هم آن را نفى كرده و نپذيرفته‏اند.از جمله مرحوم محدث‏قمى در«منتهى الآمال‏»دلايلى ذكر مى‏كند كه ديدار اهل بيت از كربلا در اربعين اول نبوده‏است. (25) بعضى از علما نيز در اين باره تحقيق مبسوط و مستقلى انجام داده‏اند كه منتشرشده است. (26) به هر حال،تكريم اين روز و احياى خاطره غمبار عاشورا،رمز تداوم شورعاشورايى در زمانهاى بعد بوده است.در تاريخ انقلاب اسلامى ايران نيز،سنت احياى‏اربعين تاثير مهمى در شور گسترى در شهرها داشت و در چهلم شهداى حادثه قم(درتاريخ 19 دى 1356 ش)مردم مسلمان تبريز قيام كردند و شهيد دادند.در اربعين شهداى‏تبريز،شهرهاى ديگر مجلس يادبود گرفته، تظاهرات كردند و همين گونه اربعينها به هم‏وصل شد و سراسر ايران به نهضت پيوست،تا آنكه انقلاب اسلامى در 22 بهمن سال‏1357 ش به پيروزى رسيد.اين به بركت الهام گيرى از فرهنگ شهادت و ايثار خون بود كه‏ملت قهرمان ايران،از عاشورا گرفته بود.«اربعين‏»، تداوم‏«عاشورا»بود و«ذكر»،رسالت‏بازماندگان پس از«خون‏»و«شهادت‏».

به ياد كربلا دلها غمين است دلا خون گريه كن چون اربعين است پيام خون،خطاب آتشين است بقاء دين،رهين اربعين است كه تاريخ پر از خون و شهادت سراسر اربعين در اربعين است بسوز اى دل كه امروز اربعين است عزاى پور ختم المرسلين است مرام شيعه در خون ريشه دارد نگهبانى ز خط خون چنين است

اربعين خونين

در عراق،بويژه در مناسبتهاى خاص،عزاداران حسينى به صورت دسته جمعى و درقالب كاروانهاى كوچك و بزرگ،پياده به سوى‏«كربلا»مى‏روند.اين حركت مقدس،بويژه از نجف به كربلا،كه اغلب با شركت علماى دينى انجام مى‏گرفت،چندين نوبت ازطرف رژيم بعثى عراق، جلوگيرى يا به خاك و خون كشيده شد.يكى از اين نوبتها در سال‏1397 ق.بود.زائران،براى بهره برداريهاى تبليغى و سياسى بر ضد طاغوت عراق،برنامه ريزيهاى مفصل كرده بودند. حكومت عراق هم به شدت و خشونت متوسل شد وراهپيمايان را در طول راه،از آسمان و زمين به گلوله بست.حادثه،بصورت پياپى،درسالهاى 1390،1395،1396 ق.در ايام عاشورا و اربعين پيش آمده بود،اما انتفاضه وحركت گسترده سال 1397 ق.بى سابقه بود و نجف،آن سال بسيج كننده اين نيروى عظيم‏مردمى بود كه از كنار مرقد امير المؤمنين،به راه افتاد و پس از چهار روز پياده روى به كربلارسيد.حركت موكبهاى پياده و شعارهاى طول راه و سخنرانيهاى متعدد،همه نوعى‏معارضه با حكومت بعث بود.امواج گسترده مردمى با شعار«ابد و الله ما ننسى حسينا»(به‏خدا قسم،هرگز حسين را فراموش نخواهيم كرد)به راه افتاده بود.نيروهاى دولتى براى‏جلوگيرى از رسيدن زائران به كربلا،برنامه‏هاى مختلفى داشتند و درگيريهايى پيش آمد وشهدايى بر خاك افتادند.وقتى هم به كربلا رسيدند،حوادثى شديدتر پيش آمد و كسانى‏كشته و جمع بسيارى دستگير شدند و نهضت‏شيعى اربعين آن سال،در خاطره تاريخ‏ثبت‏شد و مبدا الهام و شور گسترى براى سالهاى بعد گرديد.اين حادثه در سال 1356 ش‏بود. (27)

ازد

نام يكى از قبايل مشهور و بزرگ عرب،كه ابتدا در يمن مى‏زيستند،سپس به مكانهاى‏مختلف پراكنده شدند و گروهى هم به عراق آمدند كه به آنان‏«ازد العراق‏»گفته مى‏شد (28) وساكن كوفه شدند.انصار شاخه‏اى از همين قبيله‏اند.تعدادى از شهداى كربلا نيز از اين‏قبيله بودند.

اسارت

دستگير كردن،افرادى از لشكر مخالف يا افراد عادى را در جنگها بعنوان‏«اسير»

گرفتن و برده ساختن.در جنگهاى صدر اسلام نيز گروهى از كفار،اسير گرفته مى‏شدند، يابعضى از مسلمانان به اسارت مشركين در مى‏آمدند.

در حادثه كربلا،اين فاجعه كه اهل بيت امام حسين‏«ع‏»را پس از عاشورا اسير گرفته وشهر به شهر گرداندند (29) و در كوفه و شام به نمايش گذاشتند،نقض آشكار قوانين اسلام‏بود،چرا كه هم اسير گرفتن مسلمان صحيح نيست و هم اسير كردن زن مسلمان.آنگونه‏كه على‏«ع‏»نيز در جنگ جمل،اسير كردن را روانشمرد و عايشه را همراه عده‏اى زن‏به شهر خودش باز گرداند. البته بسر بن ارطاة به دستور معاويه بر يمن حمله كرد و زنان‏مسلمان را به اسارت گرفت.به اسيرى بردن عترت پيامبر در دوره حكومت اموى،اهانت‏به مقدسات دين بود،تا آنجا كه در دربار شام،يكى از شاميان از يزيد مى‏خواست كه‏فاطمه دختر سيد الشهدا را بعنوان كنيز،به او ببخشد!كه با اخطار حضرت زينب رو به رو شد. (30) گر چه يزيد،اهل بيت امام حسين‏«ع‏»را براى ترساندن مردم ديگر اسير كرد و شهر به‏شهر با خفت و خوارى گرداند،ولى اين دودمان عزت و آزادگى،از«اسارت‏»هم بعنوان‏سلاحى در مبارزه با باطل و افشاى چهره دشمن استفاده كردند و با خطبه‏ها و سخنرانيهاى‏بيدارگرشان حيله دشمن را نقش بر آب كردند.خطابه‏هاى زينب كبرى و امام سجاد«ع‏»ودختر امام حسين‏«ع‏»در كوفه و شام،نمونه‏اى از«مبارزه در اسارت‏»بود.حضرت زينب،حتى در مجلس يزيد و پيش روى او به اين اسير گرفتن و عمل ظالمانه و خارج از دين اواعتراض كرد:«اظننت‏يا يزيد حيث اخذت علينا اقطار الارض و آفاق السماء،فاصبحنانساق كما تساق الاسارى ان بنا على الله هوانا...امن العدل يابن الطلقاء تخديرك حرائرك‏و امائك و سوقك بنات رسول الله سبايا قد هتكت‏ستورهن و ابديت وجوههن تحدوبهن‏الاعداء من بلد الى بلد و يستشرفهن اهل المناهل و المعاقل...» (31) مى‏توان گفت امام حسين‏«ع‏»با تدبير و حسابگرى دقيق،زنان و فرزندان را همراه خودبه كربلا برد،تا راوى رنجها و گزارشگر صحنه‏هاى عاشورا و پيام رسان خون شهيدان‏باشند و سلطه يزيدى نتواند بر آن جنايت عظيم،پرده بكشد يا قضايا را به گونه‏اى وانمودكند.از اين رو،وقتى ابن عباس به سيد الشهدا گفت چرا زنان و كودكان را به عراق مى‏برى،پاسخ داد:«قد شاء الله ان يراهن سبايا...» (32) خدا خواسته كه آنان را اسير ببيند.اين اشاره به‏همان برنامه حساب شده است.به گفته مرحوم كاشف الغطاء:اگر حسين و فرزندان اوكشته مى‏شدند،ولى آن سخنرانيها و افشاگريهاى اهل بيت در آن موقعيتهاى حساس نبود،آن آثار و اهدافى كه امام حسين در واژگون ساختن حكومت‏يزيدى داشت محقق نمى‏شد. (33) اسارت اهل بيت با آن وضع رقت بار،عواطف مردم را به نفع جبهه حق و به زيان‏حكومت‏يزيد برانگيخت و سخنان زينب و سجاد«ع‏»در طول اسارت،لذت پيروزى‏نظامى را در ذائقه يزيد و ابن زياد،چون زهر، تلخ ساخت و جلوى تحريف تاريخ راگرفت و به بازماندگان و خانواده‏هاى شهدا درس داد كه شهيدان با خونشان و بازماندگان‏با رساندن پيام خون،بايد حق را يارى كنند،شهيدان كارى حسينى كنند و ماندگان،كارى‏زينبى!اسارت،هرگز به معناى تسليم شدن و انگيزه و هدف را فراموش كردن نيست.

آزادگان سرافراز دفاع مقدس در ايران نيز،در اسارتگاههاى عراق،ادامه دهنده جهادرزمندگان بودند و صبر و استقامتشان را از كاروان اسراى اهل بيت آموخته بودند.

زينب‏«ع‏»قافله سالار كاروان اسارت بود و مردانه و صبورانه،آن دوران تلخ را به پايان رساند.

ما وارث شهادت و ايثاريم بنيانگذار عزت و آزادى ما شور پر شراره ايمانيم آنجا كه نيست جرات فريادى در بطن اين اسارت ما خفته است آزادى تمام گرفتاران مرگ پر افتخار پدرهامان سرمايه حيات هدفداران رفتيم پيشواز اسارتها تا كاخهاى ظلم براندازيم تا در زمان قحطى حق جويان آبى به آسياب حق اندازيم ما رهسپار شهر خموشانيم شهرى كه سايه‏بان زده از وحشت شايد به تازيانه يك فرياد بيدارشان كنيم،از اين غفلت در كوفه و دمشق به پاسازيم طوفانى از وزيدن صرصرها هر جا كه شهر خفته و تاريكى است روشن كنيم جلوه اخگرها


مطالب مشابه :


نرم افزار آفاق تبیان اندروید

نرم افزار آفاق تبیان اندروید. تعیین اوقات شرعی. به همراه پخش خودکار اذان. بهاء:یک صلوات




آموزش تاج عروس آفاق امیریان

آموزش تاج عروس آفاق اموزش را بیشترکنید البته تاج عروس مرسی. پاسخ تبیان : 0. موافقم. 0.




4- سیر در آفاق و انفس

اخلاق - 4- سیر در آفاق و انفس - تمرین و یادگیری اخلاق انسانی و تـبـیــــان




مترادف و متضاد سوم انساني

أفاقَ = یَقظَ بلاگفا تبیان در دامنه sub.ir check mail chaapaar.ir Check mail YAHOO Chek Mail Google-Gmail Check mail iran Blogfa.com




در وصف امام غریب

تابشگه علم اهل تبیان، طوس این چند رباعی، به آستان خاور انوار، و آفاق جبروت اکوار، مظهر




حضرت آیة الله العظمی بهاءا لدینی (ره)

حجة الاسلام حیدری کاشانی در کتاب سیری در آفاق اینگونه نقل کرده ‎اند: منبع: تبیان




درمان‌ پرخاشگری در کودکان

مدرسه اینترنتی تبیان. آموزشی و تحصیلات




آیا باید تلویزیون را خاموش کرد؟ کودک و تلویزیون

یار مهربان ( دبستان صدف ) - آیا باید تلویزیون را خاموش کرد؟ کودک و تلویزیون - آشنایی با کلاس




محصولات تلفن همراه تبيان

مفاتیح تبیان : 20.0000: 2010: ادامه مطلب 2: قاصدك آفاق تبيان – ساعات




نامه امام خمینی به همسرشان

به خانم شمس آفاق سلام برسانید و توسط ایشان به آقای دکتر سلام برسانید. سایت تبیان




برچسب :