ناتورالیسم

به نام خدا

مقاله: ناتورالیسم و در داستانهای ایرانی

چکیده: مکتب ناتورالیسم برخاسته از همان رئالیسم یا واقع انگاری است.بسیاری بر این باورند که برخی نویسندگان ناتورالیست رئالیست نیز هستند و تا حدی بالعکس.

در این مکتب ، توجه خاص به انسان از منظری فیزیولوژیک و تأکید بر جبر محیط و لحظه،  اساس کار است. نویسندگان ناتورالیست بیتشر بر نقاط تاریک زندگی آدمهای داستان تکیه دارند و روشنی خاصی را به دید نمی آورند.در ایران ، صادق چوبک نماینده این مکتب شمرده می شود و هدایت و دولت آبادی نیز به زئم نگارنده برکنار از این مقوله نیستند.

واژگان کلیدی: رئالیسم،ناتورالیسم،رمان، تجربه، بدبینی، نویسنده.

« ناتورالیسم» برای آنها که در حوزه رمان و داستان مطالعه دارند نامی آشناست.تعداد قابل توجهی از آثار داستانی غرب و شرق ، مهر و مارک این مکتب را بر پیشانی خود دارند. برای ورود به این مبحث از بیان مقدمات و توضیحاتی مختصر ناگزیریم.

ابتدا خاستگاه این مکتب پیشینه آن و نظرات مختلف پیرامون چیستی و تعاریف آن را به طور گذرا مرور می کنیم.

«ناتورالیسم» یا طبیعت گرایی ...در اصل اصطلاحی ست که از فلسفه به ادبیات راه یافته است.بر اساس این اعتقاد ؛تمام پدیده های هستی در طبیعت و در محدوده دانش عملی و تجربی جای دارند و هیچ چیز در ماوراء ماده وجود ندارد.                                            (ثروت.1385ص121)

پیش از آوازه این مکتب در غرب ، باور اینکه انسان بتواند با علم محدود و اندک خود به چیستی جهان و حتی ماهیت خود وقوف چندانی بیابد ، بسی دشوار بود.

نویسندگان عرصه داستان نیز- آن گونه که با ظهور این مکتب جرأت یافتند- پیش از این جرأتی برای ادعای دریافتن حقایق امور طبیعت و زندگی بشری در خود نمی یافتند.

چنان که « کانت» نیز حقایق امور عالم را خارج از دسترس عقل بشر می دانست. اما اگوست فرانسوی با اصالت بخشیدن به عقل  آدمی و بنیاد گذاری فلسفه تحققی یا پوزیتیویسم ، مرزهای علم و فلسفه را در هم آمیخت و مدعی عدم تفاوت بین آن دو شد.

در نیمه اول قرن نوزدهم ، اگوست کنت روش عملی را برای مطالعه انسان به کار بست و بلافاصله بعد از او« هیپولیت » تن این روش فلسفی را به هنر و ادبیات تعمیم داد.                   (داد. 1382.ص456)

« اسپنسر »جامعه شناس انگلیسی نیز بر این باور بود که ؛ برای مطالعه در حال انسان با مطالعه تاریخ از روی خطوط کلی تکامل و تتابع حوادث و روابط ظاهری آنها می توان قاعده و قانون مدون برای تمامی حرکات و تطورات جامعه در نظر گرفت.

موج صنعتی شدن  و جنگها ، آشوبها و حوادث مختلف قرن نوزدهم شرایطی را برای بسیاری از کشورها بوجود آورد که موجی از یأس و بدبینی را در میان اهل هنر ،بویژه نویسندگان ایجاد نمود.

از دیگرسو می توان گفت : فلسفه «شوپنهاور» که به طور پراکنده نویسندگان متعددی را تحت تأثیر قرار داده است در نویسندگان ناتورالیست هم بی تأثیر نبوده است.              (سید حسینی،1385ص396 )

در این عهد« سخن گفتن از زشتی ها و فجایع فقر و بی عدالتی که نخست بار با آثار «دیکنز» آغاز شده بود ولی جامعه بورژوازی می خواست آن را ندیده بگیرد در کار امیل زولا به اوج می رسد.»

                                                                                                     (همان ص 408 )

«زولا» نماینده تمام عیار و پیشوای این مکتب در فرانسه به شمار می آید. او در باره روش کارخود و دوستانش می نویسد: «وضع مزاجی اشخاص را مطالعه می کنیم نه اخلاق و عادات آنها را ...آدمها زیر فرمان اعصاب و خونشان قرار دارند.» نیچه نیز در این باره می گوید: یکی از کشفهای مهم این قرن- قرن19- این است که انسان عبارت از ضمیر نیست بلکه یک سیستم عصبی است.       (همان ص 409)               

در قرن نوزدهم اوضاع بد کارگران در کشورهای گرفتار صنعت، آشوبهای انقلابات بی وقفه را دامن زده  بود. پیامد این جریان  ناامیدی نسبت به آینده علم و صنعت و خوشبختی و رفاهی بود که حامیان صنعت نویدش را می دادند .بنابراین  نگاهی به گوشه های دردخیز و پر رنج و فقر و مسکنت این کشورها برای نویسندگان تبدیل به یک دغدغه اساسی گشته بود.

«کارلایل» در باره مصائب مردم انگلیس بعد از انقلاب صنعتی می گوید :...سرو کار داشتن مجدد با مردم زحمتکش هیچ خوب  نیست ..زیرا بیست و پنج میلیون نفر از آنان هستند که در هر حال می توانیم آنها را روی هم رفته یک نوع واحد کثیف و ناچیز در نظر آوریم.           ( ثروت.1385ص129)

«فلوبر» نیز در حاشیه اوضاع بد کارگران صنعت، طی نامه ای به دوستش می نویسد: ...مسهل ها، ملین ها،جوشانده ها، اماله ها ، تب، صرع ،سه شب بی خوابی ،زندگی وصف ناپذیر از بورژوا و غیره و غیره ،این هفته ای ست که من گذرانده ام.                                            (همان ص131)

حتی «زولا» ...برای نگارش ژرمینال ، که یکی از مهمترین و موفق ترین رمانهای مجموعه «روگون ماکار» اوست ، شش ماه از وقت خویش را صرف یادداشت برداری در نواحی ذغال خیز شمال شرقی فرانسه و بلژیک کرد.                                                                      (همان ص 133)

با این که مکتب ناتورالیسم بعدها طرف توجه عده ای خاص در حوزه رمان و داستان گردید، نمی توان پیشینه آن را نادیده گرفت؛ زیرا زیرساخت این مکتب همان رئالیسم است.

البته برخی، مرزهای دو مکتب رئالیسم و ناتورالیسم را بسیار نزدیک به هم می دانند و بعضی از نویسندگان هم به طور مشترک نماینده هر دو مکتب معرفی شده اند ،پس لازم است در این باره به طرح نکاتی بپردازیم.

«رئالیسم» چنان که از نامش پیداست، واقع گرایی یا نگاه مسئولانه به واقعیت را تداعی می کند.برخی بر این باورند که نویسنده رئالیست باید عکاس طبیعت باشد و عیناً آن را گزارش کند. حال آن که اگر چنین باوری درست باشد، فرق مابین گزارش و مقاله و داستان را نمی توان تعیین کرد و دریافت.

البته بسیاری هم معتقد هستند که این تعاریف ما را به جایی نمی رساند پس : بهتر آن است که بپذیریم در هنر، رئالیسم دروغ است و« اثر شخصی » در رساندن معنی رساتر است. یا این که با سعه صدر «همه رئالیسم را رئالیسم» بپنداریم و معنایی وسیعتر از نمایش مطابقت ذهن و عین از آن بجوییم؛ چرا که عینیت خارجی جهان با ذهنیت هر کس یک جور تطابق پیدا می کند.

                                                                                                                                      (مخملباف،1375 ص72)

منتقدان مکتبی در غرب و شرق  واژه واقع گرایی را چنان به کار می گیرند که گویی واقعیت پیش از آغاز کار نویسندگی به کلی آماده شده است.بدین ترتیب منتقدان مکتبی می پندارند که کار قصه محدود به کشف و بیان واقعیت است.                                                    (رب گری یه.ص 86)

« آلن رب گری یه » با اعتراض به چنین برداشتی می گوید : از وقتی متوجه شده ایم که نه تنها هر کس در این جهان واقعیت خاص خود را می بیند، بلکه اتفاقاً آفریننده این واقعیت است ، همه این حرفها بی اعتبار گردیده است...قصه ابداع است.ابداع جهان و آدمی.                       (همان 78ص )

«برتولد برشت» که «شلی» شاعر انقلابی انگلیس را یک رئالیست می نامد، معتقد است.:

در آثار شلی می توان دریافت که نوشتار رئالیستی نه مترادف خیالی ست و نه به طریق اولی به معنای نفی خیال پردازی هنرمندانه است.صفت برازنده رئالیست نه محدودیت، بلکه گستردگی است، زیرا خود واقعیت نیز گسترده و گوناگون و متضاد است.                         ( ادرنوتئودور.1381ص491)

از میان نویسندگان صاحب نام ایرانی احمد محمود بر این باور است که :

رئالیسم ظرفیتهای متعددی دارد ،می شود رئالیست خشک و جزمی بود عکس برداری کرد، فقرنگاری فیزیکی کرد، ادبیات داستانی را تاسطح اجتماعی نگاری ساقط کرد، که به نظر من این نوع ادبیات همان قدر قابل قبول نیست که پرداختن مطلق  به صورت و نفی ساختار و نفی زندگی.

                                                                                                                                        (گلستان.1374.ص62)

این در حالی است که هگل اساساً در باره هنر نظری این گونه ابراز داشته است :

هنر آن چه را در طبیعت گذراست پایدار می سازد. لبخندی زودگذر، اخمی ناگهان، نگاه و پرتوی ناپایدار، حالات زود گذر زندگی انسانی...                                                             (ادرنوتئودور.1381ص383)

 

اکنون مشخص گردید که حتی رئالیست نیز نمی تواند به معنای خاص ثبت و ضبط بی کم و کاست واقعیتها باشد.خاصه این که خود واقعیت نیز امری منشور گونه است که می توان از منظرهای گوناگون بدان نگریست.

پس با این اوصاف می توان تا حدی رمان و داستان ناتورالیستی را از رمان رئالیستی متمایز نمود.اما چگونه رمانی را دارای مشخصه های ناتورالیسم باید دانست ؟

چنان که در ابتدای این نوشتار ذکر گردید، نویسندگان پیرو این مکتب مدعی هستند که روش علوم تجربی را در نوشتن رمان به کار می برند. از این روی نوعی از رمان را رمان تجربی می نامند.

...رمان نویسان طبیعت گرا معتقدند که در رمان نویسی باید تمام اصول علوم تجربی را به کار گرفت و مانند دانشمندان علوم تجربی عمل کرد .همچنین معتقدند که سرنوشت انسان از قبل به وسیله محیط و عوامل زیستی  وراثت غرایز و غیره رقم زده شده است و بشر هیچ گونه آزادی اراده ندارد.                                                                                                                      ( سلیمانی 1374 ص3)

علاوه برآن چه در باره کار و روش کار نویسندگان ناتورالیست ذکر شد از جمله ویژگیهای مهم رمان ناتورالیستی، می توان موارد زیر را برشمرد :

...ناتورالیستهای ادبی مخالفت زیادی با پرداختن به امور غیر محسوس و یا حتی مابعد الطبیعی دارند...شخصیتهای اصلی و قهرمانان آثار داستانهای ناتورالیستها را بیشتر لمپنها، فواحش، تهی دستان، کارگران و طبقات فرودست و زحمت کش تشکیل می دهند ...ناتورالیستها بر توصیف ریز و دقیق و جزئی محیط و وقایع در آثار داستانی تاکید خاصی دارند.                     (زرشناس ص104 )

در شرق ،اول بار «نیکولای گوگول» است که ...ادبیات را از دایره تنگ قهرمانهای اشرافی بیرون آورد و به شخصیتهای محروم و فرو دست جامعه پرداخت.                                (میر صادقی .1378 ص100)

در غرب به غیر از امیل زولا می توان از «گی دو مو پاسان» به عنوان نویسنده ای که هم رئالیست و هم از پیشوایان ناتورالیسم شمرده می شود یاد کرد.با این توصیف که :

...نثر موپاسان تمامی روندهای زندگی را در بر می گرفت و آنها را بر پایه مطالعات تحلیلی ماهیت اجتماعی رفتار اخلاقیات احساسات و به طور خلاصه  تمامی شخصیت فردی مردم تیپ بندی می کرد.  مانند :دهقانان و سربازان ...مدیران فاحشه خانه ها و خود فاحشه ها ،تاجران و...

                                                                                                                                  (میر صادقی.1378 ص103  )

کیفیت آثار موپاسان واقع گرایانه است، اما گاهی به طبیعت گرایی ناتورالیسم نزدیک می شود...موپاسان احساسات پاک و نیک طبعی های بشری را نمی بیند و امید رستگاری و نجاتی برای آنها متصور نیست.                                                                          (همان. ص108)

این ویژگی اغلب نویسندگان مشهور مکتب ناتورالیسم است.آنها غالباً مایوس از دگرگونی مثبت و پیش آمدن اتفاقات گوارا و خوشایند هستند. چنان که در اغلب داستانهای «صادق چوبک» نویسنده ناتورالیست ایرانی ،غالباً این حس بدبینی و پلشتی نگری مشهود است و قهرمانهای داستانهای او بیشتر مغلوب و مقهور طبیعت یا اوضاع سیاسی  اجتماعی هستند.     

در باره آثار مو پاسان هم « آرترسیمونز »معتقد است : موپاسان زندگی را با حواس خویش می دید و با نفرتی فراوان برآن تأمل می کرد و با خشم و نفرت جانوری زخم خورده خویشتن را از آن کنار می کشید...در سرتاسر آثار او پرتوی از یک فروغ یزدانی نفوذ نکرد.          (یونسی.1365ص225 )

برخی هم بر این باورند که این گونه رمان، از اساس درچنبره جبر اسیر است و جز موجوداتی مجبور و گرفتار در این دایره را نمایش نمی دهد:

 ...جبری که رمان ناتورالیستی به آن دست می آویزد، زندگی را خرد می کند ، عوامل ماشینی یک جانبه و یک جهته  جایگزین عمل انسانی می شود و این جبر یک مضمون بیش ندارد ؛متلاشی شدن تدریجی فلان انسان یا فلان دستگاه یا فلان خانواده یا فلان جامعه.     ( نجفی،رحیمی 1370ص 191)

در ایران رگه هایی از این نوع تفکر و شیوه نگارش در آثار صادق هدایت پیداست ...یکی از مضامین به نام در نوشته های هدایت توصیف و قضاوتی است که در باره رجاله ها می شود ...منظور اکثریت مردم است که در اغلب موارد ارزشهایی را که خود به آن تظاهر می کنند به چیزی و پشیزی نمی گیرند و برای توفیق در زندگی از خیلی کارها ..گدایی، کلاهبرداری ،دروغزنی، پستی، فریبکاری...نمی پرهیزند...                                                                        (همایون کاتوزیان.1374ص53 )

هدایت، نگاه بسیار تیز و دقیقی به گوشه های زمخت و اشخاص بدبخت از هر صنف و طیفی دارد و آنقدر در توصیف فیزیکی آنها کوشاست که اغلب اوقات چهره «حاجی آقا »در داستانی از او  به همین نام ،با حرکات و سکنات ، بیماریها و رفتارهای بیمارگونه اش به عینه پیش چشم مخاطب مصور می شود.

حتی قیافه «پیرمرد خنزر پنزری» در داستان مشهور «بوف کور »او تا حد زیادی واقعی می نماید و می توان از خلال توصیفات عمیق او، آن خنده های غریب و موذی و خشک پیرمرد را هر لحظه در گوش خاطر شنید.

هدایت جامعه را به شیوه ای که خود می بیند خوب آنالیز می کند و نمای واضح و حساسی از آن را در آثار خود به مخاطب خود ارائه می کند.اساساً وظیفه ادبیات ، به ویژه  داستان همین است.

چنان که دولت آبادی هم بر این بارو است که ...مردم یک سرزمین از طریق ادبیات  بویژه رمان و داستان است که می توانند با جزئیات بافت زندگی اجتماعی عاطفی خود آشنا شوند و ادبیات داستانی می تواند با دقت و حوصله به ساده ترین تا پیچیده ترین مسائل انسانی و اجتماعی بپردازد.                        (محمد علی.1377ص19)

در باره آثار صادق چوبک البته برخی معتقدند که او به مکتب ناتورالیسم چندان نزدیک نشده و حتی تقلیدی ناشیانه در این باره در آثار او به چشم می خورد. از جمله این که اورا دچار نوعی رئالیسم افراطی می دانند و می گویند:

...رئالیسم افراطی(می گوییم)، نه بر خلاف عقیده رایج ناتورالیسم ، چرا که در آثار چوبک  کمتر از گناه محتوم، بیماریهای ارثی ، جبر علمی و تقدیر گرایی ناگزیر، که اساس مکتب تحصلی وناتورالیسم ادبی است نشانی می جوییم.                                                                       ( سپانلو 138ص81)

بر این نظر می توان از این جهت خرده گرفت که اساساً اصول مکتب ناتورالیسم، محتوم و قطعی مطرح نشده است و در آثار به نام مشمولین این مکتب ، همه اصول پراکنده یاد شده نیز رعایت نگردیده است.فقط در کلیات است که بیشتر نویسندگان رئالیست را هم به نوعی ناتورالیست خوانده اند.

برخی دیگر به تقسیم بندی آثار چوبک پرداخته و بر این باور مانده اند که:

 ...نوشته های چوبک دو گروهند، یکی آنها که چرک انگارانه و تلخ اندیشانه اند، دیگر آنها که در جست و جوی راههایی نو در سبک هستند.اما هر دو گروه بر پایه خاطره ای تلخ یا شیرین بنا شده اند.                                                                                              (مهرور.1380ص111 )

البته ...زبان او با نثر گزارشگرانه و توضیحی روزنامه ای فاصله دارد و از درخشش ادبی خاصی بر خوردار است..                                                                                                                          (همان 112 )

حتی...حیوانات هم در نگرش چوبک مانند انسانها با نیازها و غرایز خاص خود و همچون آدمهایی واخورده و فرو شکسته ی طبقات فرودین جامعه مورد توجه قرار گرفته اند.              ( همان.ص115)

با این اوصاف او را می توان بیشتر، نویسنده ای ناتورالیست به حساب آورد چرا که در آثار او و حتی هدایت بیشتر از آثار دیگران خصوصیات این مکتب ادبی مشهود است.

در برخی داستانهای محمود دولت آبادی نیز همچون از« خم چمبر» با واقعیتهای تلخ مواجهیم . در «هجرت سلیمان» نمود این تلخی ها بیشتر است و در رمان «جای خالی سلوچ» او طعم تلخ زندگیهای پست و انسانهای درمانده و بی پناه و مفلوک را می توان حس کرد.پس می توان رگه هایی از ناتورالیسم ایرانی را در آثار ایشان یافت و تعریفی دوباره از این مکتب مطابق شرایط فرهنگی و ادبی کشورمان برای این آثار ارائه کرد.هرچند تحقیق دقیق در این باره به بازخوانی آن آثار و ظرافتی بیش از این نیازمند است.

غلام رضا بهرامپور.دوره دکتری زبان و ادبیات فارسی.ورودی1389

 

 


مطالب مشابه :


ناتورالیسم

این مقاله را در مورد ناتورالیسم بخوانید. تکه‌های زیر مربوط به این مقاله است. ۱- ناتورالیسم




ناتورالیسم

به نام خدا. مقاله: ناتورالیسم و در داستانهای ایرانی. چکیده: مکتب ناتورالیسم برخاسته از همان




چند مقاله در باره تعلیم وتربیت (1)

بانک مقالات و تحقیقات آموزشی - فرهنگی - چند مقاله در باره تعلیم وتربیت (1) - Educational And Cultural Articles




مقاله ای در باره ارتباط شاگرد و معلم در چهارمکتب فلسفی

فلسفه تعلیم و تربیت - مقاله ای در باره ارتباط شاگرد و معلم در چهارمکتب فلسفی - وبلاگی برای




ناتورالیسم

و حالاکه شده ایم مثل مترسکها محمود طیب - ناتورالیسم - شعر و غزل امروز، غزل مدرن، جریان غزل




مکتب ناتورالیسم

مقاله نمايشنامه كودكان نمایشنامه محیطی خبر عكس نمايش. Tags. Links. Other. مکتب ناتورالیسم . مکتب




بررسی ناتورالیسم در اثار صادق هدایت

DARYOOSH HAYATI - بررسی ناتورالیسم در اثار صادق هدایت - literature + English




مکتب ناتورالیسم

وبلاگ شخصي صياد - مکتب ناتورالیسم این مقاله سعی دارد شرایط ظهور




ناتورالیسم-طبیعت‏گرایی درادبیانمایشی

palktheater - ناتورالیسم-طبیعت‏گرایی درادبیانمایشی - صفحه ی مقاله. رویدادهای




برچسب :