برف بازی به بالاترین قیمت!

تقریبا همزمان با اولین بارش برف، همان روزهایی که بعضی ها برنامه قدم زدن در پارک و نرمش صبحگاهی را تعطیل می کنند، بعضی های دیگر چوب اسکی هایشان را بیرون می آورند و لباس های زمستانی را آماده می کنند تا در اولین فرصت، دوباره به سراغ ورزش محبوبشان بروند، ورزشی که به گفته دوستدارانش، آرامش و هیجان، هردو را با همدیگر دارد، لذت و خطر را هم.

ایران با دارا بودن جغرافیای چهارفصل، هیچ یک از زیبایی های مناطق گرم و سرد را از ما دریغ نمی کند. در حالی که امارات برای بهره بردن از تفریحات زمستانی، ناچار می شود از کشورهای سردسیر، برف وارد کند، و اروپایی ها برای استفاده از آفتاب داغ تابستانی، مجبور می شوند به مناطق گرمسیر سفر کنند، ما در کشورمان این امکان را داریم که با فرارسیدن تابستان، به سواحل شمال سفر کنیم و با فرا رسیدن زمستان، به سواحل جنوب؛ در تابستان فرصت لذت بردن از شنا و ورزش های ساحلی را داشته باشیم و در زمستان، شانس برخورداری از پیست های اسکی طبیعی را.

 این روزها یک بار دیگر علاقه مندان به ورزش های زمستانی به کوهپایه های نزدیک به محل زندگی شان می روند تا اسکی کنند، ورزشی که به نظر می رسد روز به روز بیشتر در انحصار قشر مرفه بی درد قرار می گیرد.

تاریخچه اسکی

اسکی به عنوان راهی برای رفت و آمد، عمری به قدمت انسان دارد. در بسياری از مناطق پر برف جهان مردم برای رفت و آمد بر روی برف به ويژه برای شكار حيوانات در زمستان مجبور بودند وسيله ای بسازند تا بتوانند بدون فرو رفتن در برف حركت کنند. در ايران نيز نمونه هايی از اين اختراعات ديده شده است. گزنفون، مورخ معروف، به تخته هايی اشاره می كند كه ساکنان قفقاز، 2000 سال پيش از میلاد مسيح كف آنها روكشی از پوست حيوانات می کشیدند و برای عبور از روی برف به پای خود می بستند. زبان شناسان اصل كلمه اسكی را مربوط به زبان آريايی می دانند و بسياری از مورخان معتقدند كه اسكی از شرق به غرب و به ممالك اسكانديناوی رفته است.

مصطفی اعلم مترجم كتاب راهنمايی نوين اسكی می گوید در برخی از دهات كردستان، اهالی از سال ها پیش در فصل زمستان برای شكار و رفتن از دهی به ده ديگر از تخته هایی باريك و دراز استفاده می كردند كه هنوز هم در بين ساكنان اين نواحی رواج دارد. سرهنگ يحيايی، رییس اسبق فدراسيون اسكی و كوهنوردی ايران هم به خاطر می آورد كه در سفر تجسسی خود در كوه های پر برف لرستان، راهنمايی داشتند كه دارای نوعی راكت برفی بود که در زبان محلی به آن «درگ» می گفتند و شكارچيان بومی، آن را از شاخ گاو و يا شاخ شكار می ساختند.

امير تيمور گوركانی در خاطرات خود با عنوان « منم تيمور جهانگشا» تعريف می كند كه وقتی شهر فيروزكوه را تسخیر كرد، قاصدی وارد فيروزكوه شد. به وی گفتند كه آن مرد هنگام ورود به شهر كفش هايی بزرگ از تخته به پا داشت و به آن وسيله از روی برف عبور کرد. اميرتيمور آن گفته را باور نمی كند تا اين كه خود آن مرد را می بيند و در وصف اش می نويسد: قاصد، مردی بود از سكنه كوه نشين غور و قامتی بلند و چهره ای سياه داشت. هنگامی كه من او را ديدم كفش های بزرگ خود را به دست گرفته بود. آن كفش ها دو تخته مسطح به شمار می آمد و آن مرد تخته ها را به پای می بست تا اين كه در برف فرو نرود.

ورزش نظامیان

علی رغم اين نمونه های تاريخی، اسكی به عنوان یک ورزش، پدیده ای جدید به شمار می رود که در کشورهای شمال اروپا از حدود 300 سال پیش آغاز شده است. از سال 1870 کشورهای منطقه آلپ برای ورزش به اسکی توجه کردند و پس از آن در مدت کوتاهی فدراسیون های اسکی در کشورهای مختلف شکل گرفت.

پس از جنگ جهانی دوم، اسکی در خاورمیانه رواج پیدا کرد که از آن بیشتر در ارتش و به مقاصد نظامی استفاده می شد. از این رو نخستین قهرمانان اسکی این منطقه نظامیان بودند. هر کس که به مقام قهرمانی می رسید پس از مدت کوتاهی جذب ارتش می شد. در ایران نخستین مسابقات اسکی در سال 1317 برگزار شد و تأسیس فدراسیون اسکی نیز در 1325 (1946) صورت گرفت.

به گفته دکتر محسن محسنین مرد اول اسکی ایران و مولف کتاب تاریخ اسکی-  بزرگترين معضل اسكی بازان آن دوران كيفيت نازل وسايل بود. حتی برای بهترين اسكی بازان هم اين مشكل وجود داشت. محمود بگلو قهرمان سابق تيم ملی می گويد: مهمترين مساله ما اسكی بازان مسابقه رو، چوب و وسايل جانبی آن بود. هر وقت يكی از ما می توانست يك جفت چوب اسكی خوب اروپايی برای شركت در مسابقه از كسی قرض بگيرد، به راحتی می توانست 10 ثانيه از ديگران جلو بیفتد. به همين دلیل همگی ما می دانستيم كه صاحبان چوب اسكي های خوب كه تعدادشان از انگشتان دست تجاوز نمی كرد، چه كسانی هستند و هرگاه مسابقه مهمی در پيش بود، سعی مي كرديم يكی از اين اسكي ها را به نحوی قرض بگيريم. از اواسط دهه 1330 این مشکل با ورود وسایل اسكي خارجی، حداقل برای كسانی كه قدرت خريد آن را داشتند تا اندازه ای برطرف شد. با وجود آن كه اسكی به «ورزش اشرافی» معروف شده بود، قيمت وسايل در مقايسه با قيمت های كنونی با در نظر گرفتن قدرت خريد مردم ارزان بود و با 500 تومان می شد تمامی وسايل اسكی را تهيه كرد.

گرانی های سرگردنه!

هنوز هم می گویند اسکی، ورزش پولدارهاست. با یک حساب سرانگشتی برای برآورد هزینه های لازم برای آن، به راحتی می توان این ادعا را تایید کرد. ضیاء الدین میرمحمدحسینی، 45 ساله، از 25 سالگی، هرسال 40-30 روز را به اسکی می گذراند. معمولا جمعه ها به پیست نمی رود، چون شلوغ ترین روز پیست ها، روزهای تعطیل است، از طرفی خودش هم کار و کاسبی دارد که جمعه ها مشتریان بیشتری به سراغش می آیند.  او می گوید: با تورم کنونی، هزینه لازم برای خرید چوب و کفش مخصوص اسکی، بالای یک میلیون تومان است. عینک آفتابی 300-200 هزار تومان و کاپشن گرم و مناسب هم حداقل 600-500 هزار تومان تمام می شود. البته چوب اسکی را کرایه هم می دهند که از 50 هزار تومان به بالا در می آید. مبتدی ها بهتر است از مربی کمک بگیرند که آن هم هزینه جداگانه دارد و از 80-70 هزار تومان به بالا است. پارسال قیمت ورودیه پیست های اسکی 20 هزار تومان بود که ظاهرا قرار است امسال به 30 هزار تومان برسد. این مبلغ برای افراد محلی با ارائه کارت ملی و تاییدیه شورا، نیم بها محاسبه می شود.

می دانم که محلی های منطقه رودبار قصران، نام های خانوادگی خاصی دارند، مثلا وقتی فامیلی ات «کیاشمشکی» یا«کیارستمی» باشد، معلوم است که محلی هستی و می توانی از بلیت نیم بها استفاده کنی.

لیست هزینه های یک روز ورزش زمستانی، تمامی ندارد و آقای میرمحمدحسینی همچنان در حال شمردن آنهاست: در پیست دربندسر، کارت های فصلی تخفیف دار می فروشند. احتمال دارد امسال همین کار در شمشک هم انجام بشود، یعنی مثلا برای 10 یا 20 جلسه، کارت هایی با 20 الی 30 درصد تخفیف بفروشند. به همه اینها، هزینه های جنبی مثل نوشیدن یک چای ناقابل را اضافه کنید که چند برابر یک چای معمولی با شما حساب می کنند.

طبیعی است وقتی فروشنده، چای را از«گردنه قوچک» می گذراند، باید آن را به قیمت سرگردنه حساب کند!

جذابیت توریستی

تا اینجا دست کم 2میلیون تومان باید خرج کنی تا پایت به یکی از پیست های اسکی باز بشود. حالا نوبت به انتخاب پیست می رسد که برای تهرانی ها شامل چند گزینه است.

آبعلی، شمشک، دیزین، توچال و دربندسر، هر کدام خصوصیات خاص خودشان را دارند. در این میان، پیست های شمشک و دیزین، بین المللی هستند و هرسال گروه هایی از توریست های خارجی هم به ایران می آیند تا اسکی کردن در آنها را تجربه کنند. «تیرا شوبارت»، خبرنگار مجله High Life طی گزارشی که از پیست اسکی شمشک تهیه کرده است، آن را با «سن موریتز» سوییس مقایسه می کند. یک بار با یک اسکی باز سوئدی به نام «نیکلاس گابریلسون» برخورد کردم که برای اسکی به ایران آمده بود. وقتی با تعجب از او پرسیدم چرا با وجود آن که در مرکز برف زندگی می کند، به شمشک آمده است، پاسخ داد: شما نمی دانید اسکی در یک پیست جدید که برایتان ناشناخته باشد چه لذتی دارد! من پیست های زیادی را در سراسر دنیا امتحان کرده ام ولی آن قدر از اینجا خوشم آمده است که صد در صد سال آینده هم خواهم آمد و جوری برنامه ریزی می کنم که بتوانم بیشتر بمانم و اسکی کنم!

پیست های اطراف تهران

آقای میرمحمدحسینی در مورد مقایسه پیست های اطراف تهران با یکدیگر می گوید: قیمت ورودی همه آنها یکسان است. شمشک در حدود4 ماه و دیزین، به خاطر ارتفاع بیشتری که دارد، در حدود 5 ماه از سال، قابل استفاده اند. دیزین یک پیست بسیار بزرگ با مسیری طولانی و راحت تر است، برای همین معمولا بچه ها و مبتدی ها از آن استفاده می کنند، ضمن آن که به خاطر همین بزرگ بودن پیست، می توانی در میان جمعیت اش گم بشوی و کسی تو را نبیند و نشناسد! یعنی مناسب کسانی است که بیشتر قصد تفریح و خوشگذرانی دارند تا ورزش. دربندسر دستگاه های بالابر بیشتری دارد و مجبور نیستی برای استفاده از آنها توی صف بایستی. حتی قرار است در آن  بالابر12 نفره نصب کنند. و در نهایت شمشک یک پیست کاملا حرفه ای است، با آن که تجهیزات کمتر و قدیمی تری دارد.

قدیمی تر بودن تجهیزات پیست شمشک عجیب نیست، زیرا این پیست در سال 1337 مورد بهره برداری قرار گرفته است و دیزین، تقریبا یک دهه بعد از آن در سال 1348. اگر قصد دارید روزتان را به برف بازی بگذرانید و آن قدر ها هم توی خرج نیفتید می توانید به آبعلی بروید، چون تنها پیستی است که می شود در آن تیوپ سواری کرد. گرچه این کار می تواند خطرناک باشد، زیرا تیوپ وسیله ای غیرایمن و غیراستاندارد شمرده می شود، اما واقعیت آن است که در خیلی از شهرهای ایران که پیست اسکی مناسبی وجود ندارد، مردم در روزهای زمستانی، به لیز  خوردن از تپه ها و مسیرهای نامناسب به وسیله تیوپ و حتی نایلون های پلاستیکی اکتفا می کنند.

پیست اسکی روی چمن نیز در سال 1373 در دیزین مورد بهره برداری قرار گرفته است که پس از تاييد فدراسيون بين الملی اسکی، در سال 1379 برای اولین بار ميزباني مسابقات جام جهاني این ورزش را بر عهده داشت.

آزادی در هوای آزاد!

اسکی مثل هر ورزش دیگر، در عین حال که برای سلامتی مفید است، می تواند منجر به آسیب های فیزیولوژیک هم بشود، چیزی که به قول آقای میرمحمدحسینی، هر اسکی باز در یک دوره بیست ساله اسکی کردن، حداقل 3 بار باید تجربه کند! خودش هم بی نصیب نمانده است: 5 سال پیش مینیسکپایم پاره شد و کارم به عمل جراحی کشید. امسال هم همین مشکل برای این یکی پایم ایجاد شده است. کلا برای اسکی بازها، کشیدگی های مینیسک و لیگامانت زانو و تاندون زیاد پیش می آید، آسیب دیدگی مچ و قوزک و شکستگی دست و پا هم همین طور!

چه چیز باعث می شود که با تمامی این حرف ها، مشتاقان اسکی همچنان به ورزش مورد علاقه خود ادامه بدهند؟ او برای خودش 3 دلیل دارد: اسکی، ورزشی فوق العاده برای کسانی است که به طبیعت علاقه دارند.  هیجان بی نظیری دارد و احساس آزادی به آدم می دهد.

از نگاه پزشکی

دکتر سهیل رنجبر تاکری، عضو کمیته پزشکی فدراسیون اسکی است. او درباره آسیب های فیزیکی که ممکن است به اسکی بازان وارد شود می گوید: اسکی هم مثل ورزش های دیگر ممکن است گاهی به آسیب ها و عوارضی منجر شود که اغلب، نتیجه بی احتیاطی اند. آسیب های زانو و  مچ پا مثل دررفتگی تاندون مچ پا یا پارگی مینیسک، کشیدگی های عضلانی به خصوص در ناحیه کمر، آسیب های سر و صورت در اثر ضربه باتوم اسکی که می تواند به پارگی ابرو یا لب بینجامد، دررفتگی کتف یا شکستگی ساق پا برای کسانی که می پرند و موارد دیگری از این قبیل، می تواند اتفاق بیفتد. در حال حاضر با استقرار مراکز اورژانس در پیست ها و استفاده از پزشکان و پزشکیاران و در موارد حاد، استفاده از اورژانس هوایی(هلیکوپتر)، خیلی زود اقدامات لازم برای ترمیم ضایعات در محل یا انتقال فرد به مراکز بیمارستانی صورت می گیرد.

از این احتمالات ناخوشایند که بگذریم، اسكي ورزش بسیار مفیدی است که بدن را گرم نگه مي دارد و تناسب اندام را حفظ مي كند. خیلی از کسانی كه مي خواهند وزن خود را كم كنند و به حد ايده الي برسانند به ورزش اسكي دعوت مي شوند. این ورزش به طور مستقيم روي عملكرد قلب و عروق تأثير مثبت مي گذارد و گردش خون را تنظيم مي كند. از فشار خون بالا و سكته قلبي تا حد زيادي پيشگيري مي كند. با سوزاندن چربي ها كلسترول خوب بدن را افزايش مي دهد. قدرت واكنش و عكس العمل را بالا مي برد. از پيري زودرس جلوگیری می کند و قدرت جسماني را افزايش می دهد. همين قضيه باعث مي شود تا از اسكي به عنوان ورزشی براي جوان تر بودن نام ببرند.

بخش دوم

تا به حال به این نکته فکر کرده اید که برخی شغل ها برای دوره های خاصی از سال مناسب اند و صاحبانشان باید برای گذران بقیه سال، به فکر شغل دیگری باشند؟ برخی شغل ها زمستانی اند و برخی شغل ها تابستانی. درست مثل کشاورزی که با عوض شدن فصل، دوره های مختلف کاشت تا برداشت محصول را سپری می کند، کسب وکارهایی وجود دارد که رونق تا کسادشان در گروی فصل هاست. طبیعت چهار فصل ایران، به ساکنان هر منطقه اجازه می دهد به فراخور امکانات شان، مشاغل فصلی خاص داشته باشند. در مناطق ییلاقی شمال شرقی تهران یا همان رودبارقصران، تابستان، فصل رونق رستوران هایی است که فضای باز و باغچه کنار رودخانه دارند و زمستان، فصل رونق پیست های اسکی. این روزها همزمان با بازگشایی پیست های اسکی شمشک، دیزین و دربندسر، یک بار دیگر بازار مشاغل زمستانی اهالی این منطقه گرم شده است. عجیب نیست که بومی ها دلشان بخواهد فصل سرما هرچه بیشتر به درازا بکشد و برف هرچه بیشتر ببارد!

راهی برای کلاس گذاشتن

در جاده شمشک، در یک سوپرمارکت، با صاحب مغازه که مردی جوان است گفتگو می کنم، یکی از همان مشتاقان اسکی که با اسکی بازان زیادی هم سروکار دارد و زمستان ها اغلب مشتریانش را همان ها تشکیل می دهند. وقتی از او می پرسم کدام پیست بهتر است، با خنده می گوید: من همه را به دربندسر و دیزین می فرستم و خودم به شمشک می روم!

صدای خنده اش بلندتر می شود: نه این که دروغ بگویم. چون می دانم هرکس با چه هدفی به اینجا می آید، به هرکس پیست مناسب خودش را معرفی می کنم. باورتان می شود بعضی ها باربند اسکی می گذارند، چوب اسکی برمی دارند، تیپ می زنند و می آیند اما اسکی نمی کنند! همه اش برای کلاس است. فوق فوقش برنزه می شوند و برمی گردند!

خودش از بچگی اسکی بازی کرده است: همه محلی ها از 6-5 سالگی همین کار را می کنند.

می پرسم توصیه شما به کسانی که می خواهند برای اسکی بیایند چیست؟ می گوید: من می گویم اصلا نیایند! و باز هم بلند بلند می خندد. چند ثانیه طول می کشد تا بتواند حرفش را ادامه بدهد: ببینید، اوایل فصل اسکی که ارتفاع برف هنوز کم است، درصورتی که پیست، سنگ داشته باشد، اسکی کار خطرناکی می شود. می افتند دست و پایشان می شکند. از طرفی جاده که شلوغ شود، ترافیک ایجاد می شود و احتمال تصادف بالا می رود. جاده های این منطقه هم که خطرناکند. من برای خودشان می گویم!

این را هم بنویسید که بعضی ها با تله اسکی به قله توچال می روند و می خواهند ازآن طرف کوه پایین بیایند، پشت روستای آهار گم می شوند یا گیر می کنند. سالی  3-2 نفر تلفات دارد.

وقتی می پرسم که آیا از این اتفاقات برای خودش هم افتاده است یا نه،  پاسخ می دهد: صددفعه! تمام مفصل هایم له شده اند! البته خطرات اسکی به مراتب کمتراز فوتبال است، اما شما بنویس ورزش خیلی خطرناکی است و به خصوص بدون مربی اصلا نباید به آن نزدیک شد!

معلوم است که دارد برای آشنایانش که احتمالا مربی اسکی هستند تبلیغ می کند و در عین حال نمی خواهد هجوم اسکی بازها، پیست را برای خودشان شلوغ تر از این که هست بکند!

می گویم: شما باید از شلوغ شدن پیست خوشحال بشوید، مشتری هایتان بیشتر می شوند! اما کلا  نباید نگران باشید چون هرکسی نمی تواند از پس مخارج این تفریح گران قیمت بربیاید.

می گوید: بله، ورزش گرانی است، اما پولدارها هم زیادند. به نسبت ظرفیت پیست های ما، هنوز زیادند!

برف کوبی، برف روبی

زندگی اغلب مردم این منطقه با اسکی گره خورده است و اموراتشان با مشاغل مرتبط با پیست می گذرد، درست مثل غلامرضا شمشکی، 42 ساله، که مربی اسکی و راننده برف کوب پیست است. از او می خواهم درباره برف کوبی توضیح بدهد. می گوید: هر شب و هر وقت برف بیاید ما باید با ماشین های برف کوب، سطح پیست را صاف و برای استفاده مردم آماده کنیم.

26 آذر، روزی که من به آقای شمشکی زنگ می زنم، روز بازگشایی پیست شمشک هم هست؛ آغاز کار زمستانی و فصل تازه اسکی؛ زمانی که حدود 80 سانت برف آمده است و می شود پیست را باز کرد.

ضرورت وجود کسانی که بلد باشند با ماشین های برف کوب و برف روب کار کنند، زمانی بیشتر مشخص می شود که بهمن بیاید یا کسانی در کولاک گیر کنند. از غلامرضا شمشکی می پرسم آیا خاطره ای دراین مورد دارد یا نه: گاهی شب ها با وجود توفان، برف ها را می کوبیم. این هم پیش آمده است که مردم در پیست گیر کرده اند و نتوانسته اند پایین بیایند و ما نجاتشان داده ایم.

به ماجرای بهمنی که چند سال پیش یک گروه کوهنورد از هموطنانمان را بلعید اشاره می کنم. به یاد دارد: بله، در محور شمشک- دیزین بود. ما هم به آنجا رفتیم. این جور وقت ها همه اهالی شمشک هم برای کمک می آیند.

بهمن ماه سال 1388 بود که یک تيم کوهنوردي، زماني که به دليل بسته بودن جاده، با پاي پياده مشغول طي مسير برای رسيدن به ميني بوس شان بودند، با سقوط بهمن مواجه شده و همگي در زير برف مدفون شدند. این حادثه منجر به کشته شدن فرشاد خليلي، يکي از پيشکسوتان کوهنوردي ايران شد و جان 9 نفر دیگر از اعضای گروه را هم گرفت.

در پیست شب

مجید شمشکی، در بخش تاسیسات هتل شمشک کار می کند. او درباره کسانی که از خدمات هتل استفاده می کنند می گوید: بعضی اسکی بازها صبح می آیند و عصر برمی گردند. شمشک، تنها پیست جهان است که فقط 45 دقیقه با پایتخت فاصله دارد. هیچ جای دنیا چنین امکانی وجود ندارد که در عرض 45 دقیقه از پایتخت کشوری به یک پیست اسکی برسی. به همین دلیل، می شود صبح آمد و شب برگشت. اما بعضی ها می خواهند از «پیست شب» استفاده کنند، یعنی بین ساعت 6 عصر تا 12 نیمه شب. اینها به هتل می آیند و می مانند. حتی گاهی به شکل فصلی اتاق را رزرو می کنند تا هر صبح به تهران بروند و به کارشان برسند، شب ها هم به اینجا بیایند و از اسکی لذت ببرند.

جالب اینجاست که توریست هایی از سراسر دنیا و حتی از کشورهای سردسیر مثل سوئد، نروژ و اتریش که خودشان پیست های معروف و مجهزی دارند، به ایران می آیند تا در پیست های ما اسکی کنند. مجید شمشکی در توضیح این موضوع می گوید: برای آنها اسکی در اینجا خیلی ارزان تر در می آید، ضمن این که کشور ما چهارفصل است. اسکی در یک روز آفتابی، تجربه لذت بخشی است که معمولا امکان آن در اروپا وجود ندارد. خارجی ها از اواخر بهمن به اینجا می آیند و چون تجهیزات کامل و نقشه دارند، می توانند در مسیرهای مختلف و حتی خارج از محدوده پیست، اسکی کنند.

آقای شمشکی از روز تلخی تعریف می کند که 8 متر برف آمد و 9 نفر زیر بهمن کشته شدند. او در آن زمان جزو نیروهای انتظامات پیست بود: بهمن که متوقف می شود همه برای کمک می روند. اگر سریع اقدام کنیم و بدانیم افراد در کدام قسمت گیر افتاده اند یا قربانیان، دستگاه بهمن یاب داشته باشند، احتمال زنده بیرون آمدنشان زیاد می شود.

درباره دستگاه بهمن یاب که می پرسم، می گوید: اسکی بازها و کوهنوردان حرفه ای که در مسیرهای خارج از محدوده پیست حرکت می کنند، می توانند با خودشان دستگاه بهمن یاب ببرند. این دستگاه در فروشگاه های ورزشی موجود است ودر مواقعی مثل سقوط بهمن، به ردیابی آنها کمک می کند.

زنان اسکی باز

مونا کیاشمشکی، زن جوانی است که دو فرزند دارد. طی گفتگو با اوست که متوجه می شوم اسکی، زن و مرد نمی شناسد: جرات مردها در سرعت گرفتن یا پریدن بیشتر است، زن ها کمتر ریسک می کنند و اسکی برایشان ورزش سنگین تری به شمار می رود. اما وقتی در پیست هستی، به خاطر نوع پوشش اسکی بازان و تکمیل آن با کلاه و عینک، هیچ کس نمی فهمد تو مرد هستی یا زن.

درباره این که تا به حال چه بلاهایی در پیست به سرش آمده است می پرسم. پاسخ می دهد: در یک شیب خیلی زیاد زمین خوردم. لباسم استاندارد نبود و لیز می خورد. همین طوری مسافت زیادی را از قله تا نیم قله پایین آمدم تا این که در چاله چوله ها متوقف شدم!

به این چاله چوله ها، در اصطلاح می گویند«بُس» که عبور از میان آنها برای اسکی بازان حرفه ای خوشایند است و ورزش را از حالت یکنواخت خارج می کند. در واقع مبتدی ها مسیرهای صاف و هموار را انتخاب می کنند و حرفه ای ها مسیر «بس دار» را. پیست شمشک به خاطر داشتن «بس»های بیشتر است که که به درد حرفه ای ها می خورد.

خانم کیاشمشکی درباره جذابیت های اسکی می گوید: من خیلی برف را دوست دارم، آدم را سرحال می کند. به طور کلی سُرخوردن و پریدن نشاط آور است. بودن در هوای آزاد، رفتن با تله سی یژ به ارتفاعات طی 10 دقیقه و دیدن منظره کوهستان و آدم های سرحال، همه اینها لذت بخش است. من پسر خودم را هم از 6سالگی برده ام، گرچه کار خیلی سختی است که آدم بچه اش را در آن سرما به پیست ببرد و مراقبت کند تا دیگران به او برخورد نکنند و طوریش نشود اما می دانم برایش مفید است.

هر نقطه شروعی می تواند سخت باشد: بچه ها و حتی بزرگ تر ها بهتر است از کلاه ایمنی استفاده کنند تا اگر زمین خوردند، آسیب نبینند. اولین بار که می آیی و با آن کفش های سنگین می خواهی هم خودت را کنترل کنی هم «پله بزنی» و بالا بروی، خیلی سخت است. زمین می خوری و بقیه به تو می خندند. می دانید، زمین خوردن در پیست مبتدی ها واقعا خنده دار است. پیست حرفه ای، شبیه یک اتوبان است که همه با سرعت بالا در آن رانندگی می کنند و طبیعی است که زمین هم می خورند، اما زمین خوردن در پیست  مبتدی، مثل این است که با سرعت پایین برانی و تازه تصادف هم بکنی!

آلپاین و اسنوبرد

خانم اسکی باز به نکته اساسی دیگری هم اشاره می کند: دو جور اسکی داریم، آلپاین(با دو چوب) و اسنوبرد(تخته برف). مشکل جدید ما این است که اسنوبردبازها زیاد شده اند. یاد گرفتن اسنوبرد آسان تر است اما کنترل آن مشکل تر. احتمال برخورد این افراد که تعادل کافی ندارند و معمولا در عرض پیست حرکت می کنند(برعکس آلپاین سوارها که در طول پیست حرکت می کنند) با دیگران بیشتر است. حرکت با اسنوبرد، باعث خراب شدن«بُس» ها هم می شود. لبه های تخته اسکی، یک برش آهن نازک و تیز وجود دارد که از آن برای ترمز کردن استفاده می شود، یعنی وقتی سرعتت زیاد باشد، آن را کج می کنی تا بتوانی بایستی. این لبه ها خیلی خطرناک است و اگر به کسی بخورد می تواند او را مجروح کند، به طوری که در دیزین، باعث مرگ یک بچه شد. به نظر من بهتر است پیست ها و مسیرهای جداگانه ای برای اسنوبرد در نظر بگیرند تا از تکرار حوادث مشابه جلوگیری شود.

باریک بینی های زنانه

باریک بینی زنانه باعث می شود اسکی بازهای زن، به حواشی پیست هم توجه کنند: یک بار حسن جوهرچی را دیدم که بچه هایش را آورده بود تا زیر نظر مربی، اسکی یاد بگیرند. البته پیست شمشک دو قسمت دارد، بالابرهای برقی و بالابرهای دیزلی. از آنجا که هتل شمشک در پیست دیزلی قرار گرفته است، معمولا هنرمندان و ورزشکاران معروف که می خواهند در هتل بمانند، از آن مسیر بالا  می روند که سرعت کمتری دارد. ما از پیست برقی استفاده می کنیم. درضمن همان طور که گفتم، پوشش مخصوص اسکی، تفاوت ها را از بین می برد و تو نمی توانی تشخیص بدهی چه کسانی از کنارت عبور می کنند.

درباره پیست شب که می پرسم، پاسخ می دهد: برای کسانی که در هتل اقامت می کنند و می توانند یک ساعت بیایند اسکی کنند و به اتاقشان برگردند خوب است اما من یک بار رفتم و به دلیل آن که خیلی سرد بود، خوشم نیامد.

خانم کیاشمشکی فراموش نمی کند این را هم بگوید: یکی دیگر از نکاتی که من به آن توجه می کنم، زحمتی است که صاحبان دکه های اجاره ای می کشند. آنها از صبح زود در حالی که همه چیز یخ زده است، به دکه های سرد فلزیشان می روند تا آش و لوبیا بپزند و غذای گرم به مردم بدهند. کارشان خیلی سخت است. برای همین فکر می کنم گرانی این خوراک ها چندان هم آزاردهنده نیست.

با فرارسیدن شب، اسکی بازها بساطشان را جمع می کنند و به طرف تهران برمی گردند. خستگی، خلسه ای آرامش بخش به آنان هدیه می دهد. پیست از هیاهو خالی می شود و طبیعت هم در سکون و سکوت فرو می رود.


مطالب مشابه :


باربند خودرو

وبلاگ تخصصی مکانیک خودرو - باربند خودرو - Ski carears: جهت نصب اسنوبرد یا چوب اسکی(آلپاین)




35 توصیه مفید جهت کاهش مصرف بنزین

مثلاً باربند یا باربند اسکی را در زمانی که به آنها احتیاج ندارید باز کنید.




برف بازی به بالاترین قیمت!

باورتان می شود بعضی ها باربند اسکی می گذارند، چوب اسکی اسکی در یک روز آفتابی، تجربه




CLA با لوازم جانبی کامل

های جانبی و چرخهای 18 اینچی آلیاژی براق پولیش شده یا مات فلزی، باربند سقف و باربند اسکی




داف چیست؟

به اضافه موی سیخ سیخی و باربند اسکی روی سقف ماشین و رینگ اسپرت و سیستم , شاید هم بشه کاف یا پاف .




داف چیست ؟!!

به اضافه موی سیخ سیخی و باربند اسکی روی سقف ماشین و رینگ اسپرت و سیستم , شاید هم بشه کاف یا پاف




جالبناک ( طنز )

میبینه روی باربند وسایل اسکی بستیم باز میگه دارید میرید اسکی ! گفتم




برچسب :