تحلیل محتوای نمایشنامه‌ی کیمیاگر اثر میرزا فتحعلی آخوندزاده

بخشی از مقدمه استاد دکتر حسین محمدزاده صدیق را بر نمایشنامه «کیمیاگر» اثر میرزا فتحعلی آخوندزاده در زیر میخوانید.

منبع: آخوندزاده، فتحعلی. کیمیاگر، مقدمه، تصحیح و تدوین: دکتر حسین محمدزاده صدیق، تهران، نشر نمایش، ۱۳۸۶.

نمایشنامه کیمیاگر فتحعلی آخوندزاده به تصحیح دکتر حسین محمدزاده صدیق

نمایشنامه "ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر" در سال 1267 هـ ق. نوشته شده است. خود مؤلف آن را "تصنیف فی سنه 1267 هـ ق. (مطابق سال 1850 م.) می­نامند.

اول بار متن ترکی این نمایشنامه در سال 1277 هـ ق. مطابق سال 1860 م.، ده سال بعد از تصنیف آن، چاپ شد و متن فارسی آن با ترجمه و نگارش مبرزا محمد باقر قراجه داغی در سال 1288 هـ ق. در تهران انتشار یافت و در دو زبان ترکی و فارسی نخستین نمایشنامه منتشر شده کمدی به حساب می­آید.

مصنف اثر، پیش از انتشار این دو متن، ترجمه روسی آن را در سال 1852 م. در روزنامه "قفقاز" (ش44و 45) انتشار داد.

کمدی "ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر" در واقع باید گفت که نخستین اثر نمایشی در تاریخ ادبیات نمایشی ترکی و فارسی به شمار می­رود.نویسنده درآغاز مجلس اول گوید که: «این واقعه در ماه دوم بهار سال 1248 هـ ق. رخ داده است.»

آخوندزاده توتانسته است با استفاده از یک گزارش نیمه روایی و نیمه تاریخی اثر هنری و دراماتیکی بیافریند و حوادث اجتماعی عصر خود را به صحنه بکشد و با مضمون کمدی به انتباه . تربیت مردم بپردازد.

هدف اصلی طنز در این نمایشنامه، از سویی ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر و دستیاران و حامیان او، و از سوی دیگر "نخویی­ها" هستند و واسطه و عامل طنز نیز "حاجی نوری شاعر" است.

پیش از هر چیز باید بگویم که لفظ "ملَا" در این نمایشنامه، در معنای طلبه و حوزه­ای و روحانی نیست. بلکه ملا ابراهیم خلیلف شیادی است که در کسوت اهل سواد در آمده و با تظاهر به برخی از اعمال طلبگی نظیر اعتکاف و ذکر اوراد و ادعیه، عوامفریبی می­کند. هنر آخوندزاده در آن است که با رسواسازی تیپ منفی، بستر و قشر منسوب به او را از کردارهای وی مبرا می­سازد.

در واقع ماده و موضوع اصلی طنز "نخویی­ها" هستند که ترکیبی خاص دارند.

صفر بیگ: زمیندار و ارباب، ملا سلمان: روحانی نما، مشهدی جبار: تاجر، حاجی کریم: زرگر و طلاکار و آقا زمان: طبیب­نما است.

فر بیگ ارباب ده و زمین خواری استثمارگر است که اسیر فتنه­گری و فساد است.

ملا سلمان کسی است که پیشه­ی اصلیش چارواداری و قاطرگردانی بوده و بتا تظاهر به روحانیت، با تبلیغ خرافات و موهومات از سویی ارتزاق می­کند و از سوی دیگر باعث سست شدن عقاید دینی مردم می­شود.

مشهدی جبار بازرگانی رباخوار است که چون زالو خون مردم را می­مکد.

آقا زمان دلاکی است که میان عوام جماعت طبابت می­کند و گذران وی از همین راه است.

حاجی کریم نیز زرگری حقه­باز است که مواد مختلف به طلا در می­آمیزد و از طلا می­دزدد و میان مردم هم اعتبار خود را از دست داد ه است.

نکته اینجاست که این پنج تن نماینده اقشار بالای جامعه و افراد باصطلاح "معتبر" آن روزگار هستند که از راه­های خلاف و کج و ناراست و فریب مردم و غارت آنان معاش می­کند و هم از این روی مانع ترقی و پیشرفت جامعه نیز می­شوند.

هر پنج تیپ، طماع و آزمند نیز هستند و این صفت آنان را وادار به هر رذالتی می­کند. دین، وجدان، خردورزی، حیثیت و همه چیز خود را فدای پول و ثروت می­کنند. هر دو صفت عوام­فریبی و آزمندی آنان، از سویی دیگر ناشی از جهالت و بی­دانمشی است که در کنار خنده، ترحم تماشاگران را نیز برمی­انگیزد.

هر پنج تن در پرده­ی نخست این نمایشنامه از زبان حاجی نوری شاعر، قهرمان مثبت کمدی و نیز با رفتارها و گفتارهای خودشان، برای تماشاگر افشا می­شوند.

این پرده در واقع تفسیر ضرب المثل "حرف حق تلخ است" است و سه سه پرده­ی دیگرشرح شعار "دروغگو آزمند را می­فریبد" را فرایاد می­آورد.

محور طنز در پرده­ی اول "نخویی­ها" هستند و در سه پرده بعدی "ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر" ند. نخویی­ها در واقع در پرده­ی اول مورد انتقاد قرار می­گیرند و در پرده­های بعدی به تیپ کمیک تبدیل می­شوند.

حاجی نوری شاعر تنها تیپ مثبت نمایشنامه است که نویسنده با اخذ قوت و الهام از منابع و مآخذ ادبی و نیز زمینه اجتماعی موجود عصر خود، آن را آفریده است. حاجی نوری شاعر، فردی روشن اندیشف، مسئولیت شناس و در عین حال متدین واقعی است که تیپ­های پنجگانه فوق را به عنوان ارکان و ستون­های اجتماعی عصر، با نصایحی طنزآمیز افشا می­کند و در عین حال به هدایت آنان می­پردازد و سخنان حکمت­آمیز بر زبان می­آورد. وقتی پیشنهاد می­شود که او نیز برای پول­دار شدن به سوی ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر برود، می­گوید:

   "صنعت هر کسی برای او اکسیر و مایه گذران اوست. دیگر چه لزوم کرده پشت سر کیمیاگرها بیفتد. من ملاابراهیم خلیل را ندیده­ام، اما به فراست می­دانم که دستگاه عوام­فریبی باز کرده است ... او را به کیمیا ساختن اذن که داد؟ کیمیایش را که دید؟ اکسیر در عالم وجود ندارد...»

حاجی نوری شاعر، هنر شاعری خود را هم " اکسیر" می­نامد و در عین حال تأکید می­کند که برای قدردانی و شناخت این اکسیر نیز «ارباب ذوق و کمال معرفت لازم است تا قدر اشعار من را بدانند...» و تأکید می­کند که شعر و شاعر و هنرمند برای خدمت به مردم دست به قلم می­گیرند و مادام یکه مردم نتوانند شاعر را در ک کنند و از هنر او بهره­یاب گردند، فایده­ای حاصل نخواهد شد:

   «... از بدبختی من، در میان همشهری­هایم که شما هستید، [وقتی ] نه عقل و کمال باشد و نه شوق و ذوق، در این صورت از هنر من چه حاصل خواهد شد و شعر من به چه کار خواهد آمد؟»

فرجامین سخن حاجی نوری بسیار پرمعناست که می­گوید: « من می­روم، حرف تلخ است.» از این لحاظ حاجی نوری را می­توان  با "آلسست" قهرمان نمایشنامه ­ی "میرزانتروپ" از مولیر و "چاتسکی" قهرمان کمدی "بلای عقل" اثر "گریبایدوف" مقایسه کرد.

ملا ابراهیم خلیل با عوام­فریبی به نوعی دین سازی و ایجاد رسم و رسوم جدید و کلاهبرداری  وانتفاع از عوام می­پردازد. او ادعا می­کند که به سه روز اعتکاف نشسته است و در این سه روز با بنی آدمی ملاقاتی ندارد. مردم ساده دل روستای نخو باورشان می­شود.

آخوندزاده در روزگاری این نمایشنامه را نوشته است که سوء استفاده از احساسات پاک مذهبی مسلمین، شیوع فراوان داشت. به دستیاری روانشناسان اجتماعی روس و انگلیس و جهان غرب، در ایران و سوی های آن انواع طریقت­ها و آیین­ها و دین­های من درآوردی مانند قارچ از زمین می­رویید.

یمکی از عوام­فریبان که با توسل به علوم کیمیا و ادعای کیمیاگری در اوایل قرن نوزدهم میلادی و با کمک عوامل حکومت تزاری در قفقاز توانست مبالغ هفتگی از مردم آن سامان را غارت کند شخصی موسوم به "ملاابراهیم خلیل کیمیاگر" بود.

رشید بیگ افندی یکی از فعالان فرهنگی دوره­ی شوروی در مقدمه­ای که بر ترجمه­ی روسی آثار آخوندزاده در سال 1956 نوشته­است گوید:

«... ملا ابراهیم خلیل یک شخصیت واقع یاست. این شیاد کلوخه­ای مخلوط از شن و نقره ساخت و توسط جانشین قفقاز برای آزمایش به پترزبورگ برد.

جانشین قفقاز در نامه­ای ضمن آن­که ادعا کرده است که این سنگ معدن را ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر در کوه­های "خاچماز" یافاه­است، از دولت متبوع خود برای استخراج معدن نقره درخواست کمک مال یو بودجه کرد.

پس از آزمایش کلوخه ارسالی و اثبات 50% نقره­ی خالص در آن،ؤ دولت تزار اجازه­ی پرداخت چهار هزار روبل وام دولتی به ملاابراهیم خلیل را صادر کرد. جانشین قفقاز وسایل اسکان وی در کوه­های خاچماز را فارهم آورد و میان مردم شایع کرد که وی اکسیری کشف کرده که به کمک آن مس را هم تبدیل به نقره می­کند و از این راه ملاابراهیم خلیل مبالغ هنگفتی از بازرگانان و کاسبان و صرافان منطقه به عنوان بیعانه دریافت کرد و در فرصت مناسب به ایران گریخت.»1

گفته می­شود که جانشینان قفقاز شایع کرد که او هنگام کار در کوره­ی نقره­پزی مرده است و بدینگونه پرونده تعقیب وی را مختومه اعلام کرد.

آنچه که در تاریخ ادبیات نمایشی، "عرضه نمایشی"2 نام گرفته، در کشورهای اسلامی از قرن­ها پیش معمول بوده است، اما سنجش نقادانه آن با معیارهای ادبیات مکتوب، پذیرش سه محور:

1-کتاب

2-ملازمان

3-عرضه

در نوع­شناسی ادبیات نمایشی مدرن فارسی، پژوهش­ها به ما اجازه نمی­دهد که مبدا تاریخ ادبیات نمایشی در زبان فارسی را به پیش از انتشار کتاب "تمثیلات تماشاخانه" ببریم. آنچه باید اعتراف کنیم این است، که هم نویسنده اصلی تمثیلات تماشاخانه و هم مترجم و بازنویس آن یعنی محمد جعفر قراجه داغی، شناخت کامل تجربی از "باور بخشی" اثر نمایشی داشته­اند و به وسیله بازیگران، در واقع اعمال و گفتارهای "زندگی واقعی" را بازسازی کردند.

نویسنده در تنظیم ساختار نمایشنامه، خواننده و بیننده را به "توجه ناگسیخته" فرا می­خوتاند به گونه­ای که بیننده ناخواسته تا فرجام نمایشنامه ساکت می­نشیند و چشم به صحنه می­دوزد.

نمایشنامه "کیمیاگر" دارای طول معینی است و "آغاز و میانه و فرجام" دارد. اگر پرده اول را آغاز بشماریم، پرده­های دوم و سوم، میانه و متن ماجرا و پرده­ی چهارم پایان آن­ها به حساب می­آید.

در پرده نخست تیپ­های منازع و مقابل هم، با حالتی کاملا طبیعی ظاهر می­شوند. در پایان مجلس، بیننده کنجکاو است ببیند که ماجرا به کجا خواهد انجامید. آیا تیپ­های پنجگانه منفی که ضمن کمیک بودن، تأثر آدمی را برمی­انگیزند، دنبال تیپ اصلی صحنه را خواهد گرفت؟ علائق و مناسبات آن­ها با هم چگونه خواهد بود؟

این "کشش" بیننده را وارد متن صحنه می­سازد. او با عشق  وعلاقه پرده­های دوم و سوم را دنبال می­کند و در پرده­ی چهارم دچار یک "موقعيت نفس‌گير"3 مي‌شود و به استنتاج و تفهيم و ادراك مي‌رسد.

نوع كشمكش موجود در نمايشنامه "كيمياگر" كشش تعليقي است. "تعلیق"4 که اغلب اشکال طریفی به خود می­گیرد، جزء لاینفک نمایشنامه است.5 ایبسن در برخی از قوی­ترین صحنه­هایش همچون صحنه­ی پایانی "استاد معمار"6  بر بر آن تأکید دارد و در نمایشنامه "تارتوف" اثر مولیر هم در افشای تارتوف به عنوان زاهد قلابی از این نوع کشش استفاده شده است.

در نمایشنامه "کیمیاگر" نیز وقتی ملا ابراهیم خلیل می­خواهد فریبکاری خود را مضاعف کند و به اوج برساند، از آنان می­خواهد که "میمون" تصور نکنند و نام آن را بر زبان نیاروند و همه­ی فریب­خوردگان گرفتار فریب مضاعف اومی­شوند.

در همین جاست که حاجی نوری می­گوید : بعضی طبیبان، دلاک­های خوبی هستند که می­توانستند در شغل خود، موفق شوند و به ناروا طبابت پیشه کرده­اند، بازرگانان به رباخواری روی آورده­اند، زرگرها در طلا و نقره مردم، مس و برنج داغ می­کنند و زمینداران به جای کشت و زرع، وقت به  قیل و قال و گردوبازی می­گزرانند و برخی نیز درس نخوانده و بدون صلاحیت به کسوت روحانیت در می­آیند و دولت روس نیز برای غارت مردم و عقب­نگه داشتن رعایای مسلمان خود، از همه آن­ها به اطوار گوناگون حمایت می­کند.

ئدر "کیمیاگر" در واقع نویسنده به نکته­ی بسیار ظریف تأکید دارد و آن، اینکه «ساده لوحی چه بسا از طمع آز ناشی می­شود، فریب­خورده اغلب اوقات فریب طمع خود را می­خورد.»7

البته باید بگویم که در این تعلیف، نوعی"غافلگیری"8 نیز موجود است. غافلگیری در معنای معرفی ناگهانی عنصر جدید به موقعیت پاگرفته است9 مانند  افشای ناگهانی واقعیتی مهم که ما را از آن بی­خهبر نگاه داشته­اند. و نمونه­های برجسته­ی آن در نمایشنامه­های ایبسن یافت می­شوند. مثل خمدکشی "هدا گالبر" یا ظاهر شدن خانم "بورکمان" در پایان پرده­ی دوم نمایشنامه "جان گاریل بورکمان" که از نوع کامل غافلگیری به شمار می­رود. ورود عنصر"میمون" در پرده­ی چهارم کیمیاگر نیز از این نوع تعلیق است، تعلیق غافلگیرانه ولی گونه­ای غیر تند و ملایم از آن.

نویسنده و نیز مترجم، به انتخاب زبان و شیوه­ی بیان نیز توجه میژه­ای داشته­اند. ملا ابراهبم خلیل دغلبازی و فریبکاری خود را در هاله­ای از سخنان قلمبه و نامفهوم و بی­ربط می­پوشاند. تیپ­ها یمنفی پنجگانه از اینکه ا.و "ادیبانه" و "عالمانه" سخن می­گوید حیرت می­کنند و سبب عدم فهم سخنان وی را بی­دانشی و جهالت خود و برتری وی به حساب می­آوردند. بیننده به این وجوه دوگانه کنش نمایشی واقف است و خنده سر می­دهد، خنده­ای روده بر که تلخی آن خیلی سریع و در یک "تعلیق غافلگیرانه" بروز می­کند و همانگونه که گفتم، این تعلیق که حلقه که روند کشش صحنه­ای است، در پرده چهارم خودی می­‌نماید.

«حقیقت این است که تماشاگران همیشه هوشیارند و از پرده اول تا آخر، می­دانند که صحنه فقط صحنه است، که بازیگران فقط بازیگرند. آن­ها با تئاتر می­آیند تا تعداد معینی جمله حفظ شده را با اطوار درست بشنودند...»10

در میان نمایشنامه­نویسان جهان، از این لحاظ شاید کسی تاکنون موفق تر از نویسنده­ی کیمیاگر نبوده است، بسیاری از جملات و عبارات11 این نمایشنامه ده­ها سال است که ورد زبان هر آذربایجانی است. مثلا جمله­ی "ملا حمید کؤرویه باس!" که در پایان مجلس چهارم، از زبان ابراهیم خلیل و به عنوان جمله­ی نهایی در کنش فرجامین صحنه بر زبانش جاری می­شود، هنوز هم به عنوان عبارتی استعاری میان مردم آذربایجان رایج است.

دنیای "کیمیاگر" دنیایی خشن و بی رم است. دنیایی که در آن آدمی یا فریب می­خورد یا فریب می­دهد. هنر، چیزی جز حقه­بازی و دانش، چیزی جز شعبده­بازی و فریب­کاری نیست. نویسنده، این دنیا را به صورت انتزاعی و مبالغه­آمیز ترسیم نمی­کند. تمام تیپ­های نمایشی موجود لازم و ملزوم هم هستند و وجود آن­ها در جاعه­ای که مورد نقد نویسنده است اجتناب­ناپذیر است.

به نظر من، نمایشنامه "کیمیاگر" یک کمدی صرف نیست، بلکه یک "کمدی غمخوار"12است، حتی می­توانم بگویم یک کمدی تلخ13 است که در سایه چابک خیالی نویسنده، خواننده را سحر و سپس غافلگیر می­کند. و این کنش به هیچ روی لحن کنایی ندارد. آنچه لازم است که به خواننده در اندر یافت موضوع کمک کند، تغییر لحن در صداهای شخصیت­هاست.

به لحاظ انتخاب نوع بیان و شیوه و لحن شخصیت­ها نیز، در متن و برگردان، نمایشنامه "کیمیاگر" از نمونه­های عالی نگارشی-کنشی به شمار می­آید. یعنی نویسنده و نیز مترجم به حد کمال در سر داشتند و از این نظر، متن نمایشنامه قابلیت بررسی و تجزیه و تحلیل علمی دارد.

 


مطالب مشابه :


نمایشنامه صحنه ای کمدی با موضوع خاص برای آدم های خاص

نمایشنامه - نمایشنامه صحنه ای کمدی با موضوع خاص برای آدم های خاص - نمایشنامه - نمایشنامه




نمایشنامه کمدی : قهوه خانه قنبر

نمایشنامه کمدی : ( کمدی ) قهوه خانه ي ( هر گونه اجرا و استفاده از متن منوط به اجازه کتبی از




نمایشنامه کمدی : قهوه خانه قنبر

کافه شب - نمایشنامه کمدی : قهوه خانه قنبر - حقيقت چيزي نيست که نوشته مي‌شود آن چيزي است که




نمایشنامه کمدی اکتشافات

هنرهای نمایشی - نمایشنامه کمدی اکتشافات این متن بصورت pdf ، وحجم آن ۳۰۳ کیلوبایت می




نمایشنامه جدید

فقط از دوستانی که متن رو می خونن و یا مایل به اجرای اون هستن نمایشنامه کمدی من امشب




۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳ اعلام آخرین مهلت ارسال آثار به بخش نمایشنامه نویسی جشنواره نمایش های کمدی

دانلود نمایشنامه های حامد مربوط صادق - ۱ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۲:۲۳ اعلام آخرین مهلت ارسال آثار




استاد محمد چرم شیر

نمایشنامه - استاد محمد چرم شیر حتی اگر اقتباسی، نه ببخشید، بازنویسی ای از متن فرنگی ها باشد.




تحلیل محتوای نمایشنامه‌ی کیمیاگر اثر میرزا فتحعلی آخوندزاده

اول بار متن ترکی این نمایشنامه در سال 1277 کمدی "ملا ابراهیم خلیل کیمیاگر" در واقع باید




برچسب :