دست چه کسی در «جبهه سوریه» بالاست؛ ایران یا آمریکا؟

چندی است که با انتشار اخبار تمایل «معارضه مسلّح سوریّه» به راه حل های سیاسی و هیاهوی رسانه های غربی حول توافق روسیه و آمریکا درباره پرونده سوریّه؛ بسیاری از نخبگان و مردم دچار یک اشتباه محاسباتی شده اند. برخی گمان می کنند مقاومت «جمهوری اسلامی» و محور مقاومت در سوریّه بالاخره بی نتیجه مانده و ایران، روسیه و مابقی دوستان ملّت سوریّه مجبور شده اند به سیاست های غربی- عربی موجود تن دهند. امّا نگاهی دقیق تر به اطّلاعات موجود نشان می دهند قضیّه کاملاً برعکس است و واقعیّت آن است که آمریکا، اروپا، ارتجاع عربی، ترکیه و حتّی روسیه مجبور شده اند تثبیت سیاست های «جمهوری اسلامی» در سوریّه را بپذیرند. مطلب پیشرو درباره روند تثبیتی ایده آل های ایران در سوریّه است:

 

با تند شدن شیب پیروزی های ارتش سوریّه در استان «حلب» و از بین رفتن 70 درصد از توان عملیّاتی معارضه، «اردوغان» سراسیمه به «پارلمان ترکیه» رفت تا مجوّز "اقدام نظامی در خاک سوریّه" را کسب کند. این واکنش امّا با پاسخ تند «مسکو» مواجه شد طوریکه روسیه به ترکیه هشدار داد که ادامه تجاوز به خاک سوریّه تبعات سنگینی برای «آنکارا» خواهد داشت (14/7/1391). بدین ترتیب آمریکا که انتظار داشت با وارد کردن فاکتور سوم به "معادله سوریّه" بازی را تغییر دهد؛ سرمایه گذاری های جهانی در «دمشق» را بر باد رفته دید. بعد از این، ماجرای بریدن سر 60 نظامی اسیر توسّط معارضین مسلّح در منطقه «سراقب» باعث شد؛ آمریکا، آلمان، فرانسه، «دفتر رئیس دوره ای شورای امنیّت»، قطر و حتّی «عبدالباسط سیدا» (رئیس وقت «شورای ملّی سوریّه») طیّ بیانیّه هایی جداگانه شدیداً نسبت به این اعمال ضدّانسانی واکنش نشان دهند! این مسئله بطور خاصّ به آمریکایی ها اثبات نمود ادامه روند سوریّه با توجّه به برتری میدانی ارتش فقط به گسترش خطرناک تروریست می انجامد که روزی گریبان کشورهای غربی را هم خواهد گرفت. همزمان «فرانسوا اولاند» (رئیس جمهور فرانسه) در جریان سفر به «عربستان سعودی» در اینباره گفت: «بايد شخصيّتی که نماينده معارضان سوري است، ايجاد شود و با تشكيل دولت و حلّ اختلافات دروني، كسب مشروعيّت كند؛ دولتي كه بتوان به آن اعتماد كرد و معارضه اي كه بتوان به آن سلاح داد و تضمين كنيم كه با اين سلاح ها چه كاري انجام مي گيرد.» (14/8/1391). پیشنهاد تشکیل "دولت تبعید اوّلین بار توسّط «رئیس جمهور فرانسه» در 6/6/1391 داده شده بود که متعاقب مخالفت سرسختانه ایران با این مسئله، روسیه هم با پیگیری آن مخالفت کرد. بعد از این آمریکا بدلیل بی نتیجه خواندن این طرح با آن مخالفت کرده بود لیکن بعدها آمریکایی ها مجاب شدند که فرانسه رأساً آخرین شانس خود در رابطه با این طرح را بیازماید. قرار بود در نشست مخالفین در «استانبول» در شهریورماه روی این موضوع اجماع شود ولی اختلافات توافق را ابتدا به نشست «پاریس» و سپس به «قاهره» موکول کرد. نهایتاً این طرح با کمی جرح و تعدیل و با توافق آمریکا و بازیگری فعّال قطر در «دوحه» به اجماع رسید؛ جاییکه همه بازیگران جهانی مخالفِ «اسد» متّفق شدند با اتّحاد در قالب «ائتلاف ملّی سوریّه» سهم «معارضه مسلّح داخلی»، «معارضه سیاسی خارجی» و «جریان های فراری از دولت» را یکجا ببینند (22/8/1391). ریاست ائتلاف به «معاذ الخطیب»، شیخ سابق «مسجد جامع اموی دمشق» و از پیشکسوتان معارضه اخوانی سپرده شد و همانجا و در سه نشست بعدی «قاهره»، «آنتالیا» و «مراکش» تعهّد شد که انتقال کمک های مالی، اطّلاعاتی، تسلیحاتی و لجستیک تنها از معبر ائتلاف صورت بگیرد. سلسله توافقات باعث گردید معارضان مسلّح تحت فرماندهی واحد «ستاد مشترک گروه های مسلّح» ذیل مدیریت سرهنگ «سلیم ادریس» تجمیع شوند.

مشخّصاً تمامی طرف های ضدّ «اسد» تصمیم گرفتند با افزایش فشارها علیه سوریّه از طریق ائتلاف جدید و ایجاد تغییرات بنیادین در میدان جنگ و پمپاژ شدید خبری؛ دولت سوریّه، ایران و روسیه را به پذیرش سیاست های غربی- عربی مجاب کنند. به موازات این تلاش ها اسرائیل و آمریکا با پخش شایعه استفاده «ارتش سوریّه» از تسلیحات شیمیایی، "مُدل عراقی" را نیز در سوریّه کلید زد؛ اقدامی که خیلی زود زمینه ساز نصب موشک های «پاتریوت» در نوار مرزی ترکیه با سوریّه شد (15/10/1391). با زد و خوردهای دیپلماتیک روسیه و ایران با ترکیه در رابطه با سامانه «پاتریوت» و تحویل سیستم پیشرفته «اسکندر روسی» و موشک های بالستیک سپاه پاسداران به «اسد»؛ تلاش ها برای معتبر جلوه دادن دخالت علنی «ناتو» بالا گرفت تا «پوتین» به یاد سال های تلخ رقابت "ناتو- سیستو (سازمان پیمان امنیّت جمعی)" نسبت به یک معامله بزرگ توأمان بر سر «پرونده هسته ای ایران» و "رفتن اسد" نرم تر شود. متقابلاً روسیه سعی کرد با "مدیریت پالس نظامی" نشان دهد قافیه را نباخته است، بدین ترتیب روس ها بزرگترین رزمایش آبی- خاکی خود با مشارکت ناوگان های «دریای سیاه» و «بالتیک» و «شمال» با محوریّت «بندر طرطوس» را به نمایش گذاشتند که نشان دهنده پالس هایی جدّی برای «اتّحادیه اروپا» و ترکیه بود. همچنین چند یگان پیاده نظام «فدراسیّون روسیه» در «طرطوس» مستقر شدند.

امّا همچنان قدرت چانه زنی «واشنگتن» در برابر «تهران» و بویژه «مسکو» به پیروزی های «ستاد مشترک جدید معارضه» روی زمین بستگی داشت. گزارش هایی وجود دارد که «پوتین» به کمک مشاور غرب گرایش: «بوگدانف» به سمت یک مصالحه عجیب خیز برداشته بود. روس ها پیشتر (در شهریور 1391) سعی کرده بودند «مُدل یمنی» را در سوریّه به نتیجه برسانند که البتّه بواسطه پافشاری ایران بر حفظ «اسد» تا سال 2014، ناکام مانده بود. با این حال زمزمه های تعدیل مواضع روسیه بخاطر ترس از فروپاشی «اسد» بار دیگر در جریان سفر اخیر «پوتین» به «آنکارا» مشهود شد (13/9/1391). وی در این سفر تصریح کرد: «ما ضامن اقدامات رهبران سوریّه نیستیم، ما نگران مسئله دیگری هستیم؛ اینکه در آینده چه اتفاق می افتد. ما مایل به تکرار اشتباهات گذشته نیستیم.». «میخائیل بوگدانف» (معاون غربگرای وزارت خارجه روسیه) نیز در جمع برخی مقامات «کرملین» در همین ارتباط گفته بود: «در شرایط کنونی باید واقع بین بود؛ متأسّفانه دولت سوریّه روز به روز مناطق بیشتری را از دست می دهد و احتمال پیروزی مخالفان در درگیری ها وجود دارد.» (24/9/1391). در این بین، «کنفرانس بزرگ خبری پوتین» در ۳۰ آذرماه که غرب آن را "بی سابقه" ارزیابی کرد؛ نقطه اوج چرخش سیاست خارجی روس ها بود: «ضرورت تغیر در سوریّه را درک می کنیم ... ما چندان درباره سرنوشت حکومت «اسد» دغدغه نداریم. می‌دانیم این خانواده چهل سال است که در قدرت بوده اند. شکّی نیست که لازم است تغییری صورت بگیرد.». مسئله این بود که بسیاری از کارشناسان دنیا در گرداب خبری "غول های خبری غربی- عربی" گرفتار شده بودند، زیرا با توجّه به محدودیّت اعزام خبرنگار به «دمشق» این فقط حامیان معارضه بودند که اخبار میدانی را به گوش جهان می رساندند. البته نباید فراموش کرد که خودمختار شدن بخش اعظم «حلب» در یک برهه زمانی به این تردیدها دامن زد. همچنین زمانیکه «تیپ توحید» توانست در حومه «حلب» پایگاهی وابسته به «دانشکده نیروی زمینی ارتش» را تصرّف کند؛ این تصوّر تقویّت شد که واقعاً ساعت صفر «اسد» در منطقه «شمال» آغاز شده و می توان "دولت تبعید" را به "بنغازی سوریّه" (حلب- قطب اقتصادی سوریّه) فراخواند. البته این احتمال هنوز هم مطرح است که حرکت های زیگزاگی «مسکو» تاکتیکی مشترک با «تهران» و یک تقسیم کار قهّارانه می تواند باشد، زیرا استفاده از راهبرد "پلیس خوب- پلیس بد" ظرفیّت های چانه زنی در محافل دیپلماتیک را افزایش می دهد. گذشته از این نباید این احتمال را نیز فراموش کرد که کمک های دو قدرت ایران و روسیه زمینه ساز حفظ منافع دو کشور شده است، زیرا قطعاً روسیه هم میداند یافتن متّحد بهتری از «اسد» کار دشواری است. به عبارت بهتر هم ایران و هم روسیه توانستند با تشریک مساعی بر عملیّات پیچیده عربی- غربی فائق آیند و اگر مثلاً ایران قدرت حمایتی خوبی نداشت، شاید روسیه به سمت معامله؛ گام های عملیّاتی تری بر می داشت.

همینجا شما را به یاد کودتای «آتشفشان دمشق» (تیرماه 1391) می اندازیم. آمریکا سعی کرد با کمک 12 سازمان امنیّتی- اطّلاعاتیِ غربی و عربی که مستشاران «ستاد مشترک» بودند، «آتشفشان دمشق 2» را عملیّاتی نماید. این درست همان زمانی است که خبرنگار «واحد مرکزی خبر» بروز انفجارهایی در حومه «دمشق» را مخابره کرد و نخبگان غیر مطّلع و مردم بطور گسترده نسبت به موفّقیت سیاست های عالی ایران در سوریّه دچار تردید شدند! ولی ماجرا واقعاً چه بود؟ چند روز بعد «شبکه خبر» گزارشی مکتوب از شکست معارضه مسلّح حین "طرح 2 نفوذ به دمشق" را روی تلکس خبری خود گذاشت که البته هیچگاه توسّط صدا و سیما بازتاب نیافت: «منابع آگاه می گویند پس از آن که شورشیان با فراخوان نیروهای خود توانستند بیش از ۵۰ هزار نیروی رزمی برای حمله به «دمشق» در چهار محور تدارک ببینند؛ ناظران نظامی ایران و روس این تحرّکات را زیر نظر گرفتند. به پیشنهاد این دو، ارتش سوریّه عملیّات پیش دستانه ای را آغاز کرد. با حمله گسترده واحدهای نخبه ارتش سوریّه، علاوه بر آنکه شورشیان تلفات بالای پنج هزار کشته، هزاران زخمی و صدها اسیری دادند؛ به عقب‌نشینی های متعدّد مجبور شدند.» (1/10/1391). مبرهن بود که انفجارهای انجام شده در واقع عملیّات بدلی برای انجام جنگ روانی و حفظ روحیّه معارضه بوده است. با افتضاح بوجود آمده در اثنای عملیّات «آتشفشان دمشق 2» و عدم نفوذ تروریست ها به «کمربند امنیّتی دمشق»، گزارش های راهبردی نیز درباره اوضاع خوب ارتش و شخص «اسد» مخابره شدند و راحت تر به چشم ها آمدند. امتداد پاتک های ارتش در حومه «دمشق»، «حمص»، «ادلب» و «حلب»؛ پیشروی های قابل تأمّلی را برای «ارتش سوریّه» به ارمغان می آورد و هر لحظه این پیام را مخابره می کرد که "سوریّه لیبی نیست". ماجرا از این قرار بود که استراتژی نظامی «ستاد مشترک» بجای تمرکز بر شهرها بر روی تصرّف نقاط استراتژیک و راهبردی معطوف شده بود؛ برای مثال می توان به بروز "جنگ فرودگاه ها" اشاره نمود. در واقع معارضه از ایده آل "اسقاط نظام" به سوی وزن افزایی برای "افزایش سهم در قدرت" حرکت می کرد.

گذشته از این عُمر چند صباحه حکومت معارضان بر «حلب» اثبات نمود ائتلاف فقط به مثابه "آتش زیر خاکستر" بوده است، زیرا ناکارآمدی این ائتلاف و فرماندهی نظامیش در این بازه زمانی کاملاً عیان شد. «دیوید ایگناتیوس» (ستون نویس برجسته «واشنگتن پست») طیّ تحلیلی در این حوزه نوشت: «آمریکا باید نوع باثبات تری از انتقال قدرت که در آن شاهد بقای ارتش و سرویس های امنیّتی در کنار مردم هستیم، را در «سوریّه» امتحان کند. «ایالات متّحده» با شکل دهی "شوراهای نظامی" در «حلب»، «ادلب» و سایر مناطق در حقیقت به نوعی تلاش کرد تا این مشکل در مسیر «دولت انتقالی سوریّه» را حلّ و فصل کند ... در گزارشی که در اختیار «وزارت امور خارجه» قرار گرفته، آمده است که صدها گروه کوچک با جمعیّتی حدود ده تا بیست شبه نظامی در سرتاسر «حلب» مشغول جولان دهی هستند. شوراهای نظامی به گروه های شبه نظامی بی نظم و دربرگیرنده جنایتکاران، تبدیل شده اند.» (24/10/1391). علاوه بر این مصیبت، جبهه «النّصره الشّام» که توسّط آمریکا در "لیست سیاه تروریستی" قرار گرفته بود و به اجلاس «دوحه»، «آنتالیا» و «مراکش» دعوت نشده بود؛ با نیروهای «فرماندهی ستاد مشترک» بر سر حکمرانی بیشتر درگیر می شد. جالب اینکه این گروه با پخش ارزاق عمومی بین مردم توانست محبوبیّت بیشتری نسبت به نیروهای ائتلاف برای خود دست و پا کند؛ پدیده ای که بطور ویژه در گزارش های راهبردی غرب رصد شد. چندی بعد «روزنامه السّفیر» (چاپ بیروت) در قالب گزارشی فاش کرد: «بخشی از کمک های غربی- عربی به ائتلاف مخالفین (پس از «کنفرانس مراکش») در اختیار جماعت «النّصره الشّام» قرار گرفته است. گفته می شود دریافت این کمک ها که 25 میلیون دلار برآورد شده است باعث توبیخ «سفیر سابق آمریکا در سوریّه» شده است.».

لذا الآن وقت آن است که بفهمیم حقیقتاً «جمهوری اسلامی» و روسیه برنده مقاومت در سوریّه شده اند یا آمریکا، فرانسه، ترکیه، قطر، عربستان یا مصر؟ روند بالا در نهایت به شروع صحبت از "راه حل های دیپلماتیک" و "ضرورت گفتگو بین «ائتلاف ملّی سوریّ» و دولت" منتهی شده است؛ روندی که به‌خوبی بازگوی تثبیت و توفّق اهداف عالی «انقلاب اسلامی» در منطقه است. اگر امروز «معاذ الخطیب»، «کاخ سفید» و حتّی «فرانسه» خواهان یک راه دیپلماتیک و گفتگو هستند باید دانست این واقعه نه محصول "پشت میز نشینی" و "ژست های دیپلماتیک" که محصول 20 ماه مقاومت جانانه و خستگی ناپذیر است. "روباه پیرالجزایری" (اخضر ابراهیمی) وقتی مجبور شد طرح جدیدش مبنی بر ایجاد دولت انتقالی با حقّ شرکت «اسد» در انتخابات 2014 م. را روی میز «جان کری» بگذارد که مقامات ایران و روسیه توانستند در یک "مهندسی دیپلماتیک- مستشاری" حرف اوّلین روز درگیری ها را به کُرسی بنشانند. لذا حرف امروز ایران همان حرف روز اوّل است: عدم مداخله خارجی، رجوع به آراء مردمی در یک وضعیّت تعادلی و اصلاحات ساختارمند دولت.


مطالب مشابه :


اطلاعیه به دانشجویان دانشگاه آزاد واحد چابهار

دهستان حیط برادران رندبلوچ - اطلاعیه به دانشجویان دانشگاه آزاد واحد چابهار - سایت دهستان




دست چه کسی در «جبهه سوریه» بالاست؛ ایران یا آمریکا؟

محمد بلوچ-کارشناس علوم سیاسی-چابهار ای شورای امنیّت»، قطر و حتّی «عبدالباسط سیدا»




شیعه شده

می‏خواستم به مدرسه برگردم كه صدای سخنرانی از حسینیه شیعیان مهاجر چابهار كه سیدا شباب




پرداخت خسارت، 24 ساعت پس از تكميل پرونده

سد سازی شرکت جهان کوثر واقع در استان سیستان و بلوچستان، شهرستان چابهار دکتر سیدا.




گل با قسمت های مختلف آن به همراه الگو(علوم-فصل گیاهان)

ساحل چابهار . شما می توانیدانگلیسی یادبگیرید . آقا سامانه سیدا




چك ليست كارهاي روزانه

ساحل چابهار . شما می توانیدانگلیسی یادبگیرید . آقا سامانه سیدا




پیک آدینه

آب آبــــــــی دريــــا آبــــــــی - پیک آدینه - آموزشی،تربيتی،پرورشی - آب آبــــــــی




برچسب :