زبـان‌ مادری، چالش‌ها و چشم‌انداز

برزو الیاس زاده:

نص صریح اصل 15 قانون اساسی که در ذیل فصل دوم به آن اشاره شده است عبارت از: « ‎‎‎‎‎زبان‏ و خط رسمی‏ و مشترک‏ مردم‏ ایران‏ فارسی‏ است‏. اسناد و مکاتبات‏ و متون‏ رسمی‏ و کتب‏ درسی‏ باید با این‏ زبان‏ و خط باشد ولی‏ استفاده‏از زبانهای‏ محلی‏ و قومی‏ در مطبوعات‏ و رسانه‏ های‏ گروهی‏ و تدریس‏ ادبیات‏آنها در مدارس‏، در کنار زبان‏ فارسی‏ آزاد است» .

در ايران مجموعاً حدود 75 زبان و گويش رواج دارد و بزرگترين گروه‌هاي زباني ايران را فارسي، لُری، تركي آذربايجاني، كردي، لکی، تركمني،گيلكي، مازندراني، خلجي، تالشي، بختياري، عربي، بلوچي، ديلمي، تاتي، ارمني، آشوري، مندايي، گرجي، عبري، كلداني و ... تشكيل مي‌دهند. (ويكي‌پديا، دانشنامه آزاد)

انتشار خبر اجرايي كردن آموزش زبان مادري در كنار زبان فارسي برابر آنچه كه در قانون آمده است از طریق وزارت آموزش و پرورش و سیستم آموزشی مدتی است که سوژه‌ي محافل سیاسی و اجتماعی و ادبی کشورمان شده است. گرچه مباحث و جدل‌های سیاسی و اجتماعی پیرامون اجرایی کردن یا نکردن این بخش از قانون اساسی وجود دارد و معلوم نیست که دست آخر«آموزش بــــه زبان مادری» یا «آموزش زبان مادری» در دستور کار دولت و وزارت آموزش و پرورش قرار خواهد گرفت یا خیر؟ و يا اشخاص و محافل مخالف اجراي این اصل بطور کلی دولت را از پیگیری و عملی نمودن آن منصرف خواهند کرد!!! و كماكان آن را فقط به عنوان یک ژست سیاسی در برابر جوامع بین المللی در متن قانون اساسی باقي خواهند گذاشت،اما با اعتقاد به اصول گنجانده شده در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و باور به اینکه این اصل ناشی از حقوق اولیه اقوام و اقلیتها می‌باشد و عملی شدن آن یک امر اساسی و مثبت در تحقق حقوق آنان و کلیت سرنوشت کشور عزیزمان ایران است، و با علم به اينكه رئیس جمهور به عنوان منتخب ملت و رئیس قوه مجریه که در شعارهای انتخاباتی خود آن را وعده داده است وظیفه دارد که كليه مواد و بندهای قانون اساسي و ازجمله اصول معطل مانده در قانون اساسی را در مجرای قانونی آن جاری نماید، اجرای این بخش از اصل 15 قانون را قریب‌الوقوع و نزدیک تلقی کرده و آن را یکی از مهمترین مسائل، دغدغه‌ها و نیاز روز جامعه می‌دانیم و زمينه‌سازي آن را وظیفه نهادها و دستگاههای زیربط و رسانه‌ها دانسته که حمایت، همفكري و همكاري کلیه شخصیت­ها و سطوح مختلف جامعه را جهت تبیین، تشریح و بیان لزوم و ضرورت و نتایج و پیامدها را طلب می‌نماید. بیان مسئله و تفهیم زوایای پنهان و آشکار این موضوع بوسیله‌ی کارشناسان و نخبگان حوزه‌های مختلف علوم از جمله تاریخ، ادبیات، فرهنگ، هنر و... کمک شایانی به باروری و شکوفایی آن و درك دلايل از بين رفتن زبان­ها و يافتن راههايي براي كاهش يا توقف تغيير زبان مادری خواهد کرد.

حال که دولت اراده کرده است که آموزش زبان مادری را از طریق سیستم آموزش و پرورش اجرایی نماید و با توجه به اینکه گویش لری و زبان لکی، زبان مادری اکثریت مردمان و ساکنان لرستان است و این موضوع مبتلابه مردم خطه‌ی کهن لرستان نیز می‌باشد بایستی که مقدمات لازم فراهم و اقدامات مقتضی بعمل آید. این مقال به سهم خود سعی دارد که به­منظور زمینه‌سازی و اجرایی شدن این اصل چراغی را برفروزد تا در رسمیت یافتن حق سياسي براي صحبت كردن و يادگيري زبان مادریادای دین کرده باشد.

در تبيين لزوم و ضرورت موضوع برای عموم مردم و به­ویژه کسانی که از موضع و جایگاه نظام مخالف اجرایی شدن این اصل به­طور کامل هستند همين بس كه، ايدئولوژيك بودن نظام جمهوري اسلامي و قانون اساسي نشات گرفته از مكتب اسلام و كتاب قرآن و ريشه‌ي اين بخش از قانون را در متن صريح و فارغ از تفسير قرآن را يادآور ‌شويم، آنجايي كه زبانها و رنگ‌ها را نشانه قدرت خداوند و تنوع اقوام و ملتها را تدبیر و حکمت او دانسته و فرموده است:

وَ مِنْ ءَايَاتِهِ خَلْقُ السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِى ذَ لِكَ لَأَيَاتٍ لِّلْعَالِمِينَ (سوره روم آيه 22)

و از نشانه‌هاى الهى، آفرينش آسمانها و زمين، و تفاوت زبانها و رنگهاى شماست؛ همانا در اين امر براى دانشمندان نشانه هايى قطعى است.

در تفسير نور اين آيه چنين تفسير شده است:

1- آفرينش آسمانها و زمين، از نشانه هاى قدرت بي‌پايان الهى است.

2- تفاوت نژادها و زبانها، راهى براى خداشناسى است.

3- هر زبانى براى خود ارزش و اصالت دارد و تغيير آن نه كمال است و نه لازم. (هيچ كس حقّ ندارد نژادها و زبانهاى ديگر را تحقير نمايد.)

4- يكسان بودن شكل و رنگ همه‌ى انسانها با ابتكار و نوآورى و بديع بودن خداوند سازگار نيست.

5 - انسان عالم و فهميده، از اختلاف رنگها و زبانها به معرفت الهى مي‌رسد ولي جاهل ،رنگ و زبان را وسيله‌ي تحقير و تفاخر قرار مي‌دهد.«للعالمين»

 

"وَ جَعَلْناکُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ " (سوره حجرات آيه 13)

 

و شما را قبیله های بزرگ و کوچک قرار دادیم تا همدیگر را بشناسید، مسلّما گرامی ترین شما در نزد خدا پرهیزکارترین شماست.

آری... در بیان مقارن و هم­زمان قرآن از اختلاف زبانی و نژادی و خلقت آسمانها نشانه­هایی برای بزرگی و شکوه قدرت خداوند و اهمیت تنوع­ها و تکثرها در آفرینش نهفته است، علاوه بر آن وظیفه­ی انسانها در پاسداری و نگهبانی از آن به ذهن­ها متبادر می­شود.

مایکل کراوس یکی از زبان شناسان بزرگ و مشهور جهان است در تحقیقی که سال 2000 در مجله بين المللي نيوزويك منشر کرده است تعداد زبانهايي كه در دنيا مورد استفاده قرار مي گيرند را در تخميني منطقي 6000 زبان برآورد کرده است، این زبان شناس مشهور زبان‌ها را به چهار دسته تقسيم كرده است:

1-زبان‌هاي خاموش:آنهايي هستند كه ديگر به آن زبان­ها صحبت نمي شود.

2-زبان‌هاي در حال مرگ:آنهايي هستند كه ديگر توسط بچه­ها به عنوان زبان مادري صحبت نمي شود.

3-زبان‌هاي ايمن: آنهايي هستند كه براي زمان نامحدودي در آينده مورد صحبت قرار مي­گيرند كه اين امر به تعداد زياد سخن‌گويان يا حمايت‌هاي رسمي دولت بستگي دارد.

4- زبان‌هاي در حال خطر: آنهايي هستند كه جداي از سه دسته ديگر مي‌باشند و اگر شرايط فعلي ادامه يابد ديگر در قرن آينده توسط بچه‌ها مورد استفاده قرار نخواهند گرفت.

او همجنین 600 زبان را در طبقه ايمن، 3000 زبان را در طبقه زبانهاي در حال مرگ و مابقي را در طبقه زبانهاي در معرض خطر قرار مي دهد. براين اساس دامنه زبانهاي در حال نابودي به حدود 50 الي 90 درصد مي رسد. زبان­هاي در حال مرگ(50%) از آنجا كه ديگر منتقل نمي شوند محكوم به فنا بوده و در حال زوال مي باشند، که با اضافه كردن زبان­هاي در حال خطر(در حدود 40%زبانهاي دنيا) مي­توان مبناي نتايج نگران­كننده كراوس را ديد به نحوی­که در قرن آينده بطور متوسط هر دو هفته شاهد از بين رفتن يك زبان خواهيم بود. لازم به ذکر است که در این تحقیق از بين رفتن زبان به‌معناي فقدان كامل هرگونه سخنگوي شیوا به آن زبان­ها مي­باشد.

از آمار فوق چنین استنباط می­شود که زنگ خطر افول و به خاموشي گرايدن تعداد بسيار زيادي از زبان‌هاي بومي و محلي در سطح جهان به صدا درآمده است، در نگاهی دقیق این وضعیت با اوضاع زبان­های محلی کشورمان به­عنوان بخشی از جهان قابل تعمیم است. لذا با در نظر داشتن لزوم و ضرورت زبان­ها از نظر مکتب اسلام و بسیاری جهات دیگر، اين واقعيت كه اقدامات لازم جهت ايمني زبان‌هاي بومي و محلي ما به مرحله‌ي عمل و اجرا در نيامده است،بیش از پیش رخ می­نماید و ضرورت آموزش زبان‌هاي بومي و محلي (زبان مادري) را که در متن قانون اساسي آمده و اعطاي آزادي سياسي براي آموزش و ترويج زبان اقليت­هاي كوچك و حفظ ميراث زباني خود و آگاهي­رسانی بيشتر براي دانستن چگونگي طراحي برنامه­هاي موثر و پايدار را با امید به اینکه زبان­هاي در معرض خطر و زبانهاي در حال ناپديد شدن دچار مرگ و انحطاط نشوند مورد تاكيد قرار می‌دهد.

ديدگاه و نگرش فرهنگي اجتماعي به اين موضوع گوياي آن است كه فرهنگ‌ها نيز مانند هر بنا و ساختاري به مرور زمان دست‌خوش استهلاك و فرسايش مي‌شوند و نيازمند تحول بوده و لازم است كه گسترش يافته و مرمت، احياء و بازسازي شوند، زبان که مهمترين شاخص‌ و مولفه تشكيل دهنده فرهنگ‌ها می­باشد و همچون شاهرگ حياتي آنان بشمار می­رود، بسان چشمه‌ي جوشاني فرهنگ ملي را تغذيه كرده و مسبب پويايي فرهنگ ملی مي‌باشند، براي دوام و مانايي نيازمند توجه و اهتمام همگاني و حكومتي است. استمرار زبان‌ها منوط به تكلم­كردن به آنها و خط‌الرسم­هایی برای ثبت و انتقال و متولي و ساز و كار دلسوزانه و مدبرانه‌ي بيروني است. بر این اساس آموزش، تقويت و ترويج زبان‌هاي مادري ايران زمين پويايي و سرزندگي فرهنگ ايراني را تضمين مي‌نمايد.

علی­رغم اینکه جوامع دانشگاهي در رشته­های مرتبط در گزینش زبان­های مادری به عنوان موضوعي براي تحقيق و بررسي آنچنان که بایسته است جــدی نبوده­اندبا این­حال آمارهای موجود برآمده از نتايج پژوهش‌های انجام شده و اظهارات اغلب شخصيت‌هاي فعال کشورمان در این زمینه بيانگر اوضاع نابسامان زبان‌هاي مادری و ضرورت پرداختن و توجه به خرده فرهنگ‌هاي ایرانی است. به نحوي كه در پژوهش‌هاي گوناگونی که متغیر اصلی آنها زبان مادری است و هدف آنها اندازه­گیری و سنجش و بررسی همبستگی و رابطه در بین متغیرهای وابسته­ای شامل ايجاد هويت، همبستگي و يكپارچگي ملي، افزايش قدرت يادگيري ساير زبانها، افزايش توانش ادراك، افزايش قدرت تفكر و انتزاع، افزايش تفكر انتقادي بوده مزایا و فواید پرداختن به آن مورد تایید قرار گرفته است.لازم به ذکر است که به دلیل طولانی بودن عناوین پژوهش­ها از ذکر عنوان کلی تحقیقات و نام پژوهشگران صرف­نظر شده و فقط به ذکر متغیرهای مورد مطالعه در پژوهش که بوسیله اعضاي هيات علمي، اساتید، مدرسان و دانشجویان دانشگاه­ها مورد بررسی قرار گرفته اشاره شده است و علاقه­مندان می­توانند جهت آگاهی بیشتر به مراکز و شورا­های تحقیقات و سایت­های پژوهشی و تحقیقاتی مراجعه نمایند.

ازخود بیگانگی فکری، فرهنگی و اجتماعی که اغلب ریشه در کج‌اندیشی‌ها و کج‌فهمی‌های فردی و اجتماعی دارد، معلول بسیاری از مشکلات، اختلالات، نابهنجاری‌ها و آسیب‌های روانی و اجتماعی و تنیدگی‌های فرهنگی است. در نتیجه پرداختن به مقوله زبان‌های مادری به عنوان نیرومندترین شاخص و مولفه‌ی فرهنگ‌ها، خودباوری و اعتماد به­نفس ،خودپنداره مثبت، هویت فردی و جمعی که از پایه‌های تشکیل دهنده شخصیت سالم و سلامت روان به شمار می‌روند در نزد اقوام و عموم مردمان مناطق ایران زمین جان تازه‌ای خواهند گرفت و نه تنها زمینه‌­ی بروز بیش از بیش استعدادها و توانمندی‌ها فراهم می‌شود بلکه فرصتی است برای نمایش دیگرگونه‌ای از پتانسیل‌ها و ظرفیت‌هایی که تاکنون مجال شکوفایی نداشته‌اند و این امید می‌رود که در نهایت منجر به کم رنگ شدن و از بین رفتن برچسب‌ها، انگ‌ها و تبعیض‌هایی نظیر شهرستانی، دهاتی وتمسخر احتمالی زبانها و لهجه‌ها شود. همچنين بر اساس پژوهش­هایی که‌ روان‌شناسان انجام داده­اند یادگیری و آموختن زبان مادري در کنار زبان­های دیگر نه­تنها باعث ايجاد محدوديت و كاهش كارآمدي ذهن و قدرت يادگيري نمي‌شود بلكه در ايجاد فراخناي حافظه و ارتقاء توان يادگيري نقش بسزايي خواهد داشت. موضوع دیگری که علم روان­شناسی آن را تبیین می­نماید، بررسی و یافتن رابطه بین مولفه­های روانی- شناختی (خودباوری و اعتماد به­نفس ،خودپنداره مثبت، هویت فردی و جمعی) با رشد و توسعه یافتگی افراد و جوامع موضوعی است که قبل از کنکاش و تحقیق، بر اساس قیاس و استدلال عقلی قابل اثبات است. همچنین این امید وجود دارد که با رسمیت یافتن آموزش زبان مادری نگرش نسبی منفی و طرد کننده‌ای که درخصوص صحبت کردن و یاد دهی زبان مادری در نزد برخی خانواده­ها، مربیان مهدهای کودک و مراکز آموزشی به کودکــان وجود دارد اصلاح شود و ظرفیت مورد بحث را بطور فعالـانه و خلـاقانه‌ای در خدمت رشد و پیشرفت همگان قرار دهند.

بحث با نگاه امنيتي درخصوص اين موضوع نگاهی همه جانبه نیست ضمن اینکه اقوام ايراني داراي هويت و اشتراكات تاريخي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي بسيار زيادي با يكديگر مي‌باشند و ایران کشوری با ملیت واحد است که زيرساخت و آبشخور جاندار فرهنگ ملي آن خرده فرهنگ‌هاي غني و عميقي هستند كه علي‌رغم تنوع و تكثر، همنوايي و همگرايي عجين و مكملي با يكديگر دارند. آموزش زبان مادري مصداق بارز تدابير قانوني براي محافظت از زيرساخت‌هاي فرهنگي ايران بوده و اجراي اين قانون ضامن ايفاي نقش فعالانه ايران و ايراني در عرصه‌هاي مختلف است. نگاه منطقي و سالم همه جانبه به اين موضوع مي‌طلبد كه خرده فرهنگ‌هاي متنوع و جذاب ايراني سازماندهي و مديريت شوند تا بواسطه‌ي آن تهديد‌‌‌‌‌‌‌‌ها به كمترين حد ممكن برسد. تنش‌ها و گلايه‌هاي گذراي ناشي از تعامل خرده فرهنگ‌هاي ايراني كه اغلب شوخي و مزاح و ناشي از ظرفيت و گنجايش خرده فرهنگ‌ها ارزيابي مي‌شود مداخله و سامان‌دهي دولت و نظام را در اين مقوله را طلب مي‌كند.بدیهی­ست که اجرايي نمودن اين حق و این بخش از قانون نيازمند بستر و زمينه سیاسی، اجتماعی، فرهنگي و امنیتی است كه در سایه 35 سال نظام جمهوری اسلامی فراهم شده است پاسخگویی نظام به این مقوله از سر اقتدار و توجه به  نيازمندی کشور جان تازه‌اي را در كالبد كشور خواهد دمید و منجر به ثبات و شكوفايي روزافزون آن خواهد شد.

طرفداران مدرنيته و دهكده جهاني و جهاني شدن هرگونه هزینه در سنت­های دیرپا و طبیعی را اتلاف وقت و انرژی می­دانند در حالی­که پاسداشت ميراث ديرينه­ی بشر که مشتمل­بر تنوع‌ها و گوناگونی­های طبيعي است نه­تنها مغايرتي با فرايند جهاني شدن و مدرنيته ندارد، بلكه لازمـه استمرار اين فرايند نوپاي بشري است. جهاني شدن از جهات مختلف و از جمله از جهت فرهنگي به مفهوم يكنواخت شدن و يكسان شدن فرهنگ‌ها نيست بلكه به معناي درك و تفاهم و همدلي با ديگر فرهنگ‌ها و ظرفيت سازي براي زندگي مسالمت‌آميز ملل و انسانها و بمنزله‌ی اشتیاق برای دیدن و شنیدن سایر دستاوردهای بشری و انسانی است. اين دوستان به یاد داشته باشند که استمرار و ثبات بخشی از آیه­های زمینی و تحقق حقوق انسان­ها و حرکت در مسیر کمال و سعادت که هدف نهایی آفرینش است با نگهداری،گسترش و به­روز­­رسانی و افزودن بر میراث بشری امکان­پذیر است نه با نادیده انگاشتن و حذف آنها. ایشان براي دريافتن و درك اين مهم كافي است كه تجربيات يكنواخت و كسالت‌بار خود را در يك محدوده‌ي هرچند جذاب را مرور نمايند. البته به شرط آنکه بتوانند فشارهای سیاسی و فرهنگی و جاذبه وسوسه انگيز فرهنگ پاپ را که متغیر قدرتمند و پرنفوذی است را کنترل نمایند. پس اگر می­خواهیم که در عرصه­ی جهانی حرفی برای عرضه به جهانیان داشته باشیم و در دایره­المعارف هستی اثری را ارائه دهیم نیازمند تعادل بین دیدن و تمرکز بر خود و دیگران هستیم نه لزوماً نادیده انگاشتن خود.

در این برهه از تاریخ کشور تلاش و اهتمام بیش از بیش ادیبان و فرزانه­گان اقوام و فعالان حوزه علوم اجتماعی و اداره کل آموزش و پرورش استان­ها وظیفه­ای است که بایستی جدی گرفته شود. خوشبختانه در سالهای اخیر در استان لرستان از جانب ادیـبان این دیار گام­های مثبت و سازنده­ای در راستای ابداع رسم الخط لـکی، تدوین فرهنگ لغات جامعی از گویش لری و زبان لـکی، جمع­آوری مثل­ها و زبانزدها و ... برداشته شده است با این حال آماده ساختن تمامی زمینه‌ها و محتوای لازم برای این مهم، مدیریتی خــلاق و حضور تمامی نخبگان را نیاز دارد.


منبع:وبلاگ لک مراد


مطالب مشابه :


زبـان‌ مادری، چالش‌ها و چشم‌انداز

نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و دوم اسفند ۱۳۹۲ توسط پایگاه فرهنگی لُرویر




برچسب :