مقاله ای در مورد انشا - نگارش در پایه ی اول راهنمایی

ايحاد علاقه و انگيزه به درس انشا و نگارش فارسي در پايه ي اوّل راهنمايي

مقدمه :

         روزگاري را به ياد آوريد كه انسان هاي اوّليّه ، براي فهماندن مطالب خود به ديگران ، از حركات دست و سر و اندام و يا صدا ها و علامت هاي محدود و مبهم استفاده مي كردند . براي آنان بسيار دشوار بود كه هر چه را در دل داشتند ، بيان كنند

. مدّت ها طول كشيد تا بشر ، براي رسانيدن پيام خويش به ديگران ، علامت هاي خاصّي را اختراع كند .

          در حقيقت، هنگامي كه از نوشتن ، سخن به ميان مي آيد ، بايد دو جنبه ي كاملا ً متفاوت را در آن ، مورد توجّه قرار دهيم : يك نوع نوشتن، جنبه ي هنري دارد كه اين نوع ــ  هر چند به لطف زندگي مي افزايد ــ  از لوازم زيستن نيست . نوعي ديگر از نوشتن، از لوازم زندگي امروزي است و تقريباً كسي نيست كه در دوره اي از حيات خود از آن بي نياز باشد. از يك دعوتنامه ي ساده ي مكتوب يا رسيدِ مدارك تحصيلي گرفته تا نامه هاي دوستانه و اداري، همه ، نوعي نگارش است .

          امّا در مدارس ما :    

          تعريف درستي از اين درس داده نشده است . اصلاً دانش آموزان هدف درس انشا را نفهميده اند . در نتيجه اين درس در ميان دروس ديگر مدرسه، به پديده اي ملال انگيز، بي ضابطه و نامنظّم بدل شده است كه بسياري از دانش آموزان از آن گريزانند و براي نوشتن آن دچار سر در گمي، اضطراب و ملال مي شوند. به همين دليل است كه بسياري اوقات ، رونويسي يا كپي برداري در بين دانش آموزان ديده مي شود.

          از همه مهمّ تر زمان كم كلاس انشا است . يك ساعت در هفته.

توصیف کلّی درباره ی مساله:

          بی شک درس انشا و نگارش فارسی، یکی از دروس پایه و اصلی دوران راهنمایی می باشد ، امّا متاسفانه تدریس انشا و نگارش فارسی ، با شیوه های خلاق که دانش آموزان را در نوشتن ماهر و توانا کند ف در هیچ یک از مقاطع تحصیلی در کشور ما رایج نیست . به همین علّت، دانش آموزان اغلب از این درس گریزانند و حتّی بسـیاری از آنان تا پایان دوران تحصیل،  نوشتن انشا را فرا نمی گیرند . همان طور که می دانید، این درس در میان دروس دیگر همیشه مظلوم واقع شده است و آن چنان که شایسته است،  به آن پرداخته نشده است .

       ضعف دانش آموزان این کلاس در نوشتن انشا مرا رنج می داد، به طوری که مستاصل مانده بودم که چه کنم. واقعاً وامانده بودم، دست و دلم به کار نمی رفت ، هر چه درس می دادم، آن ها را راهنمایی می کردم، بازهم هیچ تغییری دیده نمی شد. وضع نمرات خراب بود. اصلاً مطالبی را که می نوشتند، قابل نمره دادن نبود . فاجعه بود. ( چند نمونه را در شواهد 1 مشاهده خواهید کرد . )

خیلی سعی کردم وضعیت را تغییر بدهم. علاقه شدیدی داشتم که این دانش آموزان بتوانند چند سطر بدون غلط بنویسند. در حسرت این لذّت مانده بودم . هر جلسه از خوب نوشتن برا یشان می گفتم . از لذّت نوشتن و خواندن. هر جلسه نمونه های زیبا، از بزرگان ادب گذشته و معاصر برایشان می خواندم. تا شاید علاقه شان بیشتر شود و حس وجودیشان بیدار گردد .

تشخيص يا برخورد با مساله:

          پس از یکی دو هفته که از سال تحصیلی گذشت . متوجّه ضعف شدید دانش آموزان یکی از این کلاس ها با نام توحید 1 در درس انشا و نگارش فارسي شدم. اوضاع بدتر آن بود که بتوانید تصوّر کنید . دانش آموزان این کلاس حتّی در نوشتن  جملات ساده و پیش پا افتاده مشکل داشتند. البتّه چند نفري هم متوسط الحال بودند.

          اکثریّت بچّه های این کلاس نمره ي تک می گرفتند . هر وقت می گفتم انشا بنویسید. خیلی ها نمی نوشتند. عدّه ای هم سر کلاس قبل از آمدن معلّم با تقلب و کمک گرفتن از بچّه هاي ديگر، چند سطری می نوشتند که اصلاً نمی شد نامش را انشا گذاشت .

          هر وقت می گفتم سر کلاس انشا بنویسيد، عزا می گرفتند که چه بنویسیم، از كجا و چطور. آقا چند خط باشه خوبه و . . .

 شاید بدترین لحظات کلاس برایشان نوشتن انشا بود . شاید هم حق با آن ها بود چون در هیچ يك از دوران تحصيلشان، هيچ آموزش مستقل و كلاسيكي، براي نوشتن نديده بودند.

          چند جلسه از آغاز سال تحصيلي گذشته بود . مشكل ضعف انشا اين كلاس بسار رنجم مي داد . تصميم گرفتم كه تمام تلاشم را براي حلّ اين مشكل به كار بگيرم .

بیان مساله:

توصیف وضع موجود ، اهمّیّت ضرورت مساله :

همیشه در ساعات درس انشا و نگارش شاهد غم و اندوه  و نگرانی برخی  از بچّه ها  بودم . اضطراب و نگرانی ، از چشم هايشان  مي باريد . من بودم و یک کلاس 30 نفره ، با نمرات خیلی پایین ، در درس انشا ، بدتر از همه ، این که علاقه ای هم به یادگیری نداشتند . انگار بارها تجربه کرده اند و به خودشان قبولانده اند  که نمی توانند . در یک جمله انگیزه شان را از دست داده اند. چه کار باید می کردم .

مساله درس انشا و نگارش این کلاس تمام ذهنم را مشغول کرده بود .

نا گفته نماند که این مدرسه ، در محلّه ای نسبتاً فقیر نشینی ، قرار دارد . از نحوه ی لباس پوشیدن  برخی از آن ها متوجّه می شوید که وضع مالی مناسبی هم ندارند .  اکثر این بچّه ها در خانواده های با جمعیّت بالا زندگی می کنند . همین امر باعث افت تحصیلی آن ها شده است . پدر و مادر بیشتر آن ها از نعمت خواندن و نوشتن محروم هستند ، یا فقط تحصیلات ابتدای دارند و نمی توانند در درس ها به بچّه های خود کمک کنند .

عدّه ای از آن ها حتّی در رو خوانی متن های کتاب مشکل دارند . بهتر است بگوییم اصلاً    نمی توانند درس بخوانند و همین امر در یادگیری آن ها ، تاثیر منفی گذاشته است .

عدّه ای از بچّه ها بسیار بد خط بودند . درواقع باید گفت : که خطشان خوانده نمی شد . به طوری که وقتی از آن ها می خواستم ، کلمه ای را که نوشته اند بخوانند ، خود نیز از خواندن آن عاجز بودند .

تعدادی هم پشت کار لازم را برای نوشتن نداشتند و بیشتر وقـتـشان را تلف می کردند .

مشکل دیگر زمان کم کلاس انشا بود .

 تصوّردانش آموزان از انشا این است که یک چند خط انشا می نویسی و پی کارت می روی . 

 در واقع آن را سبک می شمارند .

           پس از آوردن مثال های گوناگون ، اهمّیّت درس انشا را برای آنان روشن نمودم .

و ادامه دادم :

   من به شما قول می دهم که اگر در کلاس دقّت کنید و توصیه های مرا جدْی بگیرید و تمرینات را انجام دهید تا پایان سال همه ی شما بتوانید درست و بدون اشتباه بنویسید .  به طوری که دیگران از خواندن نوشته شما لذّت ببرند . البتّه اگرشما هم به من قول بدهيد که از این جلسه به بعد ، نسبت به حلّ مشکلات و بالا بردن نمره خود تلاش بیشتری داشته باشيد و تکالیف را طبق پیشنهاد و راهنمایی های من درست و به موقع انجام دهيد و در این راه کمکم کنید . همگي با هم يك راي شدند و قول همكاري دادند .

گرد آوری اطّلاعات برای یافتن راه حل ها :

          برای گرد آوری اطّلاعات ، از روش های متفاوتی استفاده کردم . ابتدا با خود دانش آموزان صحبت كردم و دلیل نمرات کم و بي علاقی آن ها را به درس انشا پرسیدم . سپس نظرات والدّین و همکاران  گرامي را با طرح پرسشنامه اي ، جویا شدم . بعد از آن با مدير محترم مدرسه مشورت كردم و از ايشان راهنمايي خواستم . ضمناً موافّقت ايشان را در زياد كردن زمان كلاس انشا گرفتم .

    با چند تن از دوستانم كه از دبيران محترم رشته ي ادبيّات فارسي بودند ، مشورت كردم . يكي دو ساعتي با هم حرف زديم . نظرات و پيشنهاداتي رد و بدل شد و هر كدام از دوستان ، از كلاس هاي مورد تدريس خود ، مثال هايي آوردند . پس از گفت و گوي مفصّلي كه با هم داشتيم ، از بين صحبت هاي آنان و با استفاده از تجربه هاي گران قدر اين عزيزان چند راه حل به ذهنم رسيد .

          در جلسه ي اوليا و مربيان نيز از اوليا دانش آموزان در مورد درس انشا نظر خواهي كردم . در همين رابطه پرسشنامه اي در اختيار دانش آموزان ، اوليا محترم آن ها و همكاران گرامي قرار دادم تا حاصل گفت و گوها و نظرات شفاهي خود را به صورت مدوّن و با ارائه ي راه كار مناسب در پرسشنامه ثبت كنند.

          پس از بررسی و مطالعه ی پرسشنامه ها ، اطّلاعات به دست آمده از این فرآیند را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادم . اشکالات و ضعف بچّه ها تقریباً مشخص شد. بعد از گرد آوري اين اطّلاعات و مدوّن كردن آن ، حاصل تجربيات و ياداشت هاي خودم را هم روي كاغذ آوردم . مشكلات دانش آموزان اين كلاس را در طي جلسات گذشته به صورت جداگانه ، موردي و گروهي ، يادداشت كرده بودم ، پيش رويم گذاشتم و به دسته بندي آن ها پرداختم .

          حاصل اين تجزيه و تحليل ها و  علل مختلف ضعف دانش آموزان  در درس انشا و نگارش فارسي ؛ عبارت بودند از :

ضعف در جمله سازی . 2. ضعف دربه کار بردن فعل مناسب برای جمله ها .

3. عدم تطبیق فعل و فاعل در نوشته های آن ها . 4 . ندانستن جايگاه و كاربرد سجاوندي در نگارش .  5. استفاده از کلمات و عبارات عامیانه در نوشته ی خود 6. تکرار زیاد در نوشته ها   7. نوشتن جملات بلند، با یک فعل که تقریباً جملات معنی خود را از دست می دادند  8 . عدم رعایت علائم نگارش  9. عدم درک صحیح موضوع  10. عدم ارتباط مناسب بین جملات 11 . بد خط بودن دانش آموزان  . 12 . نداشتن مطالعه و خواندن کتاب قصه .  13 بی میلی و کم علاقگی دانش آموزان به انجام تکالیف .

          دسته ای دیگر از مشکلات وجود داشت که باعث وبانی آن ، دانش آموزان نبودند ، بلکه دانش آموزان قربانی آن شده بودند . وجود این مشکلات باعث می شد که دانش آموزان در کلاس انشا فعّال نباشند .

 در ذيل به برخی از علل فعال نبودن دانش آموزان ، در نوشتن تکالیف نگارش وانشا اشاره مي كنم :

- همگاني  بودن تكاليف ، بدون در نظر گرفتن توانايي هاي دانش آموزان .                                                       

- يكنواخت بودن تكاليف . ( نداشتن تنوّع )

- یکسان  نبودن توانايي هاي دانش آموزان .

- کلیشه ای بودن تکالیف و موضوعات انشا .

- نداشتن کتاب یا یک جزوه ای مدوّن و هدف مند جهت تدریس انشا و نگارش .

- سلیقه ای بودن ارزشیابی همکاران از انشا دانش آموزان . ( نداشتن معیارهاي يكسان سنجش در ارزشیابی )

- تدريس درس انشا توسط همکاران غیر مرتبط با رشته ی ادبیّات فارسی .

- عدم توجّه والدّین دانش آموزان به کاربرد درس نگارش در زندگی و جامعه .

- عدم توجّه همکاران و معلّمان گرامی به انشا ونگارش . ( به طوری که از بعضی ها می شنويم كه انشا هم شد درس ) .

- اختصاص دادن ساعت درس انشا به همکار دیگری جهت جبران عقب افتادگي هاي درسش .

- وضعیت میعشتی و زندگی دانش آموزان ( تعداد زیاد افراد خانواده ، فضای کوچک خانواده ها )

- کم توجّهی همکاران دوره ی ابتدایی به درس نگارش و انشا .

- نا آشنایی معلّمان به راه های شکوفا سازی خلاقیّت در کودکان دوره ی ابتدایی و راهنمايي .

اجرا راه حل یا راه حل ها :

1- زنگ انشا ؛

          بايد شروع مي كرديم .

بچّه ها را به شش گروه پنج نفري تقسیم کردم ، پس از گروه بندی ازآن ها خواستم که سرگروه ها را ، از بین خودشان انتخاب کنند .

          باید با موضوعی شروع می کردم که مورد علاقه بچّه ها باشد و رغبت همه را برانگیزد .

 بايد موضوع را از شخصیت های کارتونی مورد علاقه شان انتخاب کنم . پای تابلو رفتم و نوشتم :

          «  تام و جری  »

          سپس از بچّه ها خواستم ، هر كدام ، یک جمله ، درباره ي كارتون يا فيلم سينمايي تام و جري بگویند . نا گفته نماند كه بچّه ها ، با ديدن اين دو كلمه ، چهره هايشان شاد شد و همگي خيلي زود دست به قلم شدند . يكي، يكي، جمله هايشان را خواندند و اگر اصلاح لازم داشت، انجام داديم . به این ترتیب 30 جمله گفته شد و همگی یادداشت کردند.  وقتي همه ي دانش آموزان ، جملات خود را گفتند و جملات يكديگر را ياداشت كردند . از هر گروه خواستم که با مشورت یکدیگر، این جملات را به هم ربط دهند و به دلخواه و سلیقه افراد گروهشان جا به جا کنند .

2. اكنون شش نمونه انشا داشتيم . از سرگروه ها خواستم که نمونه نوشته های خود را با يکدیگر تعویض کنند تا همه ي بچّه ها با مقایسه نوشته ها به مشکلات یکدیگر و خودشان  پی ببرند .

          پایان کلاس نزدیک بود از بچّه ها پرسیدم که چه طور بود . همگی اظهار رضایت کردند .

جلسه ي بعد ابتدا پاکنویس ها را بازدید کردم و روش جديدي را برايشان توضيح دادم .

3. به هر گروه ، یک برگه که روی آن تصاویری وجود داشت ، دادم . از آن ها خواستم تا هر چه به ذهنشان می رسد ، بنویسند .

          بعد از 30 دقیقه از دانش آموزان خواستم تا انشا خود را بخوانند . ( از هر گروه يك نفر ) . نتیجه خوب بود . بچّه ها از نوشته هاي يكديگر با خبر شدند . اشکالات آن ها را توضیح دادم . برخی جملات غلط را اصلاح کردم و در مورد انتخاب فعل ها توضیحاتی دادم .

4.نوشتن انشا گروهي          

در جلسات بعد ، اعضا گروه ها را كنار هم جا مي دادم . پس از استقرار دانش آموزان و توجيه آن ها ، موضوع انشا را مطرح مي كردم . هر گروه موظف بود كه با همكاري ديگر اعضا  يك انشا بنويسد .

            سر گروه در اين كار سهم اصلي را داشت . مي بايست از همه ي اعضا كار بكشد و مواظب باشد كسي كم كاري نكند يا كنار گذاشته نشود . در نهايت سر گروه مي بايست تمام نظرات اعضا گروه را در نوشته لحاظ كند و در آخر يك انشا پاكنويس شده تحويل بدهد. گاهي اوقات كه وقت اجازه مي داد . سر گروه ها انشاي خود را مي خواندند و دانش آموزان ديگر گوش مي كردند و نظر خود را ابراز مي كردند .

5. آموزش تفاوت هاي گفتار و نوشتار

          دانش آموزان اين منطقه از كشور ( غرب ايران ، شهر كرمانشاه ) به دليل اينكه اكثراً دو زبانه هستند . يعني در منزل و با پدر و مادر خود با زبان كردي صحبت مي كنند امّا در مدرسه با زبان فارسي . به همين دليل ، خيلي از بچّه ها ، در نوشته هايشان از عبارات عاميانه اي كه مربوط به گفتار است ، استفاده مي كنند . لذا مي بايست ، مطالبي را به آن ها آموزش مي دادم .  به همين جهت نمونه مطالبي از گفتار عاميانه را انتخاب مي كردم و از بچّه ها مي خواستم كه شكل نوشتاري آن را بنويسند .

اگر در انشا هاي خودشان نيز مطلبي بود ، بررسي مي كردم و معادل هاي فارسي آن را برايشان مي گفتم و از دانش آموز مي خواستم كه انشايش را با اصلاحات جديد پاكنويس كند .  

          هيچ وقت يادم نمي رود ، دانش آموزي را كه در انشا خود نوشته بود : ........  ما از آن محل باركشي كرديم . برايش توضيح دادم كه  اين يك عبارت عاميانه است و مربوط به گفتار شما بايد در نوشته ي خود  به جاي اين عبارت بنويسيد : اسباب كشي كرديم يا از آن محل رفتيم . و در جاي ديگري از انشاي خود نوشته بود : ..... آتش باز كرديم . به او توضيح دادم كه بايد بنويسد : آتش روشن كرديم .

          البتّه در اين مورد دانش آموز تقصيري ندارد . از صبح تا شب در منزل و در ارتباط با پدر و مادر و برادران و خواهران و اقوام دور يا نزديك ، اين اصطلاحات را مي شنود و    ناخود آگاه درنوشته هايش مي آورد . در واقع معادل آن ها را نمي داند . اين كلاس فرصتي بود تا آموزش ببيند .

          گاهي اوقات ، يك متن به صورت گفتاري مي نوشتم و از دانش آموزان مي خواستم كه آن را به صورت نوشتاري در آوردند .

مثلاً : (( پسر جون بپر برو در دكون اوس اصغر ، دو تا نون بگير و جلدي بيا . ))

يا :

(( علي بدو برو سر كوچه از حميد آقا يه كمكي زعفرون بگير ، زودي بياي ننه ))

و . . .

6. اجراي نمايش در بعضي از درس ها

          بعضي از درس ها و شعر هاي كتاب كه قابليّت نمايشي داشتند ، به پيشنهاد من و توسط بچّه ها به صورت نمايش در مي آمدند.  اين روش مورد علاقه بسياري از دانش آموزان بود . اگر روزي قرار به اجراي نمايش بود ، از قبل وسايل مورد نياز را آماده مي كردند .

          اين روش كمك زيادي به دانش آموزان خجالتي مي كرد . با اين روش آن ها به كمك دوستانشان در جريان كلاس قرار مي گرفتند و كم كم خجالتي بودن را فراموش مي كردند .

7. خاطره گويي به صورت شفاهي

          بعضي جلسات از دانش آموزان مي خواستم كه هر كدام پايين كلاس بيايند و يك     خاطره ي خوب و يك خاطره ي بد تعريف كنند .

          در اين روش بچّه ها در مقابل كلاس و دانش آموزان ديگر قرار مي گرفتند و يك سخنراني كوچك مي كردند . گاهي اوقات بچّه ها متاثر مي شدند . گاهي اوقات يك خاطره چنان آن ها را تحت تاثير قرار مي داد كه تا مدتي مي خنديدند .

8 . دانش آموز در مورد مساله يمطرح شده 10 تا 15 دقيقه سخنراني كند .

9 . معرفي چهره هاي بزرگ ادبي ايران  و جهان .

10. بهره گيري از الگو هاي قهرماني و اسطوره اي

11 . نقاشي كشيدن بر اساس شعر هاي كتاب و تبديل نقاشي به نوشته

 12.   ترغيب بچه ها به حفظ شعر

  13 . اجراي سرود و شعر به صورت گروهي

          از بچّه ها مي خواستم شعر هايي را كه حفظ هستنند ، براي كلاس بخوانند . شعرهاي داخل كتاب و يا شعرهاي خارج از كتاب . بعضي ها هم صداي خوبي داشتند و مي خواندند و  ديگران لذّت مي بردند .

          اكثر بچّه ها يك يا دو شعر از كتاب را حفظ مي كردند . اين شعر ها را به صورت انفرادي يا به صورت گروهي اجرا مي كردند .

14. ترغيب بچه ها به قصه خواني و قصه گويي

15 . تقويت رو خواني و روان خواني

         هر جلسه يك نفر مي بايست ، كتاب قصّه ي خود را براي بچّه ها بخواند . اگر داستان طولاني بود ، خلاصه ي آن را براي دانش آموزان ديگر تعريف مي كرد . بعد از خواندن يا تعريف قصّه ، سوالاتي از آن ها مي پرسيدم . تا هم به قصّه ي دوستانشان گوش فرا دهند و هم ذهنشان فعّال شود . البتّه در اين سوالات و پرسش ها اهدافي را دنبال مي كردم . 

برخي از اين اهداف عبارتند از :

1 . آموزش غير مستقيم برخي مطالب و نكات تربيتي . 2 . پرورش اعتماد به نفس در آن ها .

3 . آشنايي با شخصيّت هاي منفي و شخصيّت هاي مثبت در قصّه ها و اعمال آن ها .

4 . خواند قصّه فقط براي سر گرمي نيست ، بلكه هدف يادگيري و آموزش است .

 5 . با خواندن اين داستان ها ذهن بچّه ها باز مي شد و ديدشان به زندگي عوض مي شد . در واقع با نحوه ي زندگي ديگران آشنا مي شدند و الگو سازي مي كردند . 6 . با كاربرد تخيّل در نگارش به طور ملموسي  آشنا مي شدند . 7 . با خواندن اين قصّه ها ، كاربرد درست كلمات و استفاده ي درست از آن را ، در زمان و مكان مناسب ، مي آموختند . 8 . بعد از خواندن قصّه يا داستان از دانش آموزان مي خواستم ، پايان داستان را چنان كه دوست دارند ، تغيير بدهند .

9 . در مواردي از آن ها مي خواستم خود را جاي نويسنده قرار دهند و از زبان شخصيّت منفي يا مثبت داستان سخن بگويند . 10 .  گاهي اوقات ، پس از خواندن قصّه ، از دانش آموزان مي خواستم كه نام ديگري براي اين كتاب انتخاب كنند . 11 . در پايان هر جلسه ، از بچّه ها مي خواستم كه خلاصه ي داستان يا قصّه ي همان روز را بنويسند .

16. تشويق دانش آموزان به تهييه روز نامه ي ديواري

          دانش آموزان كلاس را به 5  يا 6 گروه تقسيم مي كردم . و از آن ها مي خواستم كه با كمك يكديگر روزنامه ي ديواري تهيّه كنند . روزنامه ديواري هاي تهيّه شده را به نوبت ، هفتگي ، در راهرو ورودي مدرسه نصب مي كرديم .

17. نوشتن جملات زباني و ادبي

          در اين مرحله ، دانش آموزان با انواع جمله آشنا مي شدند .

همان طور كه مي دانيد همه ي دانش آموزان با جملات زباني آشنايي دارند . امّا جملات ادبي تمرين مي خواست . در كلاس به بچّه ها آموزش دادم كه چطور مي توانند جملات زباني را به جملات ادبي تبديل كنند .

در اين مرحله دانش آموزان را با  جمله هاي امري، خبري، عاطفي، تعجبي، پرسشي آشنا كردم و تمرين و تكاليفي نيز تعيين نمودم.

          از این پس در تکالیف دانش آموزان تجدید نظر کردم . کم کم آن ها را از بازی و تفریح به طرف آموزش و یادگیری بهتر و عمیق تر سوق دادم .  در واقع تکالیف را هدفمند نمودم .

          به این نتیجه رسیدم که تکالیف باید در شرایط مناسب در مدرسه و منزل به صورت تکلیف تمرینی ، آماده سازی ، تکلیف امتدادی و خلاقیّتی باشد .

18. آموزش سجاوندي

          پس از طي اين مراحل به آن ها طرز حاشه گذاري و پاراگراف نويسي را آموزش دادم .

در جزوه اي قواعد سجاوندي ( نشانه گذاري ) را توضيح دادم . اين جزوه را به صورت تكليفي ، تمريني ، طراحي كردم .

          از اين مرحله به بعد ، قواعد نگارشي را در نوشته هايشان گوشزد مي كردم و هر جا كه اشتباه مي نوشتند ، برايشان توضيح مي دادم .

19. پرورش خلاقيت در نوشتن با تخييل و خيال پردازي

20. آموزش زيبا نويسي

          دانش آموزان در نوشتن و جمله سازی و ارتباط دهی بین آن ها ، آموزش دیدند و حسابی تمرین کردند . حالا بايد سعي مي كردم ، به بچّه ها زيبا نويسي هم بياموزم و اين ميسّر نبود ، مگر با آموزش آرايه هاي ادبي .

آرايه هايي از قبيل ؛ تشبيه ، تضاد ، تشخيص ، تمثيل ، اغراق ، مراعات نظير و . . .   .

          آرايه هاي مورد نظر را يكي پس از ديگري تدريس مي كردم و برای هر آرایه چند مثال  مي آوردم . در پايان از آن ها مي خواستم كه براي هر آرايه چند نمونه از كتاب درسي يا كتاب قصّه شان پيدا كنند و يا خودشان بسازند .

21. توصيف طبيعت ،مكان ، چهره

         در واقع بايد گفت : كه توصيف يكي ار ابزار هاي مهّم در نويسندگي است . براي توصيف بايد دو گوش شنوا و دو

 

چشم بينا داشته باشيد .

          بعد از توضيحات لازم از دانش آموزان مي خواستم كه فضاي كلاس را توصيف كنند و در منزل آشپز خانه را توصيف كنند . از آن ها خواستم كه در ايّام تعطيل هر جاي زيبايي را كه ديدند ، توصيف كنند و به كلاس بياورند .

          بعد از اين كار ها سعي كردم كه به آن ها توصيف خيالي را هم بياموزم . البته ، فقط به چند نفر كه جلوتر از بقيه بودند ، گفتم كه بنويسند .

پیشنهادات :

          چند پیشنهاد برای بهبود کار و کلاس انشا دارم که فهرست وار به آن ها اشاره می کنم :

همکاران گرامی سعی کنند با روش های گوناگون ، کلاس انشا را از حالت ملال انگیز و یک نواخت و خسته کننده اش ، خارج سازند .

2 .  درس انشا و نگارش فارسی توسط دبیران رشته ي زبان فارسي تدریس شود .

3 .  این درس ارزش دهی شود ، به طوری که نگاه دانش آموزان ، اولیا و همکاران به آن بهتر 

      شود .

4.  زمان کلاس انشا در برنامه درسی یک ساعت است که اصلاً کافی نیست . یک ساعت ؟ !  انصاف می دهید که چقدر زمان برای درس انشا کم است . انشا الله مسئولین گرامی به این امرتوجّه لازم را خواهند داشت .

5.‌‌  بهتر است ، معلّم درس املا ، انشا و ادبیّات فارسی یک نفر باشد . متاسفانه در برخی مدارس دیده می شود که این دروس توسط دو یا سه نفر تدریس می شود . این مسئله باعث افت تحصیلی دانش آموزان عزیز می شود . از مدیران عزیز تقاضا دارم ، هنگام تنظيم  برنامه درسی ، این مهمّ را مدّ نظر داشته باشند .

6.‌  درس انشا در دوره ي دبیرستان به صورت مستقل ، مانند دوره راهنمایی ، وجود ندارد . آیا نوشتن فقط مربط به دوره راهنمایی است. البتّه که نه . بهتر است، مسئولین محترم تربیتی اتخاذ فرمایند كه این درس در كتاب هاي دوره ي دبیرستان نيز گنجانده شود .

7 . معلّمان اين درس تحت تاثير دروس ديگر به دانش آموز نمره ندهند .

8 . كتابخانه ي مدارس را غني نمايند .

9 .  با روش هاي گوناگون ، مسابقات كتاب خواني و . . .  در دانش آموزان روحيّه ي مطالعه و كتاب خواني را تقويت كنند .

10 . برگزاري دوره هاي ضمن خدمت در ارتباط با درس انشا و نگارش فارسي با حضور نويسنگان و صاحب نظران .

11 . دانش آموزان را از نمره نترسانيد . نمره وسيله ي ترساندن نيست وسيله ي كار است و ابزار سنجش .

 

منابع و ماخذ

 

دكتر ياحقـّي ، محمّد جعفر ، دكتر ناصح ، محمّد مهدي (1373) راهنماي نگارش و ويرايش ، مشهد ، موسسه ي چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي ، چاپ نهم .

قاسمي ، پويا ، اقبال ( 1382 ) راهنماي معلّمان پژوهنده ، تهران ، نشر اشاره ، چاپ چهارم .

ساكي ، رضا ( 1383 ) ، راهبرد هايي براي بهبود اقدام پژوهي ، تهران ، وزارت آموزش و پرورش ، پژوهشكده تعليم و تربيت .

بهرنگي ، محمّد رضا ، ( 1370 ) ، مديريت آموزشي و آموزشگاهي ، ناشر مولف .

ذولفقاري ،حسن ، ( 1376) ، كتاب كار انشا و نگارش ، انتشارات اساطير .

كمالي ، رودابه ، ( 1379 ) كارگاه انشا ، ( آموزش انشا و آيين نگارش – 2 ) ، انتشارات قدياني ، چاپ دوم .

كمالي ، رودابه ، ( 1379 ) ، كارگاه انشا ( آموزش انشا و آيين نگارش – 3 ) ، انتشارات قدياني ، چاپ اوّل .

دكتر وزين پور ، نادر ، ( 1349 ) ، فنّ نويسندگي ،  موسسه ي عالي علوم و ارتباطات .

دكتر شريعت ، محمّد جواد ، ( 1368 ) ، آيين نگارش ، انتشارات اساطير .

 

گرد آورده ی مطلب :    ن . ایمانی پور

 


مطالب مشابه :


چگونگی ثبت اختراع.......!!!!!!

(نمونهای از این فرم در توصیف اختراع: است، ‌به گونه‌ای كه بسیاری از مدیران




اختراعات - تعریف اختراع

بعنوان مثال اگر شخصی وسیله ای اختراع فرم نمونه از توصیف و نقشه اختراع




ثبت اختراعات در خارج از کشور

معمولاً برای توصیف بهتر اختراع نمونه سند اختراع ای قبل از اختراع وجود




راهنمای ثبت الکترونیکی اظهارنامه

خلاصه ای از توصیف اختراع خود دو و یا سه نمونه مشابه اختراع خود را با کلید واژه




قانون ثبت اختراعات‌، طرحهای صنعتی‌و علائم تجاری مصوب1386

توصیف ادعا، خلاصه‌ای از توصیف اختراع صنعتی می‌تواند نمونه واقعی یا ماکتی از




تلمیح در نمونه ای از اشعار سهراب

تلمیح در نمونه ای از توصیف وی از پر بیراه نیست اگر بگوییم که چرخ زندگی شهری با اختراع




پژوهش در قلمرو تجربه

نمونه‌هایی از توصیف: البته در برخی موارد می‌توانیم گزینش مسئله‌ای را از این ثبت اختراع.




نمونه سوال تاریخ هنر ایران

- دو نمونه از به دلیل انتساب اختراع دستگاه آثار دوره نوسنگی در چه منطقه ای از




مقاله ای در مورد انشا - نگارش در پایه ی اول راهنمایی

هاي خاصّي را اختراع ای از بچّه ها هر آرايه چند نمونه از كتاب درسي يا




برچسب :