شبیه سازی جنگ با ایران در (موسسه بروکینگز)

در 14 دسامبر 2009، مركز برنامه‌ريزي خاورميانه سابان (Saban Center for Middle East Policy) در مؤسسه بروكينگز (Brookings Institution) وقايع سياسي و ديپلماتيكي ناشي از حمله احتمالي رژيم صهيونيستي به تأسيسات هسته‌اي ايران را شبيه‌سازي كرد.
موسسه بروكينگز، يكي از مهم‌ترين مراكز بررسي‌هاي استراتژيك آمريكا است كه تاثير جدي در تصميم‌گيري‌هاي مقامات سياست‌خارجي اين كشور داشته و كارشناسان آن در طول سال‌ها به عنوان مشاور و مديران مراكز سياسي و امنيتي آمريكا فعال بوده‌اند.
كنت پولاك نويسنده اين گزارش مدير تحقيقات در مركز سابان ( مركز مطالعات سياست هاي خاورميانه در بروكينگز) است. وي را همچنين به عنوان مدير بخش خليج فارس، خاور نزديك و آسياي جنوبي در شوراي امنيت ملي آمريكا نيز مي‌شناسند.
پولاك در ضمن استاد ارشد تحقيقات در دانشگاه دفاع ملي آمريكا است و به عنوان تحليلگر نظامي خليج فارس در سيا فعاليت مي‌كند.
آخرين كتاب پولاك با عنوان "مسيري خارج از صحرا: استراتژي بزرگ آمريكا در خاورميانه " است. وي همچنين كتابي با عنوان " معماي فارسي: نبرد بين ايران و آمريكا " را نيز منتشر كرده است.
"شبيه‌سازي " يكي از تكنيك‌هاي مورد استفاده در ساختارهاي تصميم‌گيري [بخصوص در حوزه سياست‌خارجي] كشورهاي توسعه يافته است. كه به اين شكل كه با حضور كارشناسان، گروه‌هايي تشكيل مي‌شوند كه هر گروه مربوط به يكي از بازيگران بين‌المللي در مساله مورد شبيه‌سازي هستند و سپس با شبيه‌سازي رفتار اين بازيگران، به پيش‌بيني واكنش‌ها در برابر فعال شدن روندهايي مي‌كنند كه در حال حاضر هنوز در حد تئوري مطرح هستند.
تهديد نظامي ايران توسط رژيم صهيونيستي يكي از موضوعاتي كه مراكز امنيتي و استراتژيك غربي براي پيش‌بيني آن، اقدام به شبيه‌سازي كرده‌اند.
يكي از اين مراكز، مركز سابان ( مركز مطالعات سياست‌هاي خاورميانه در بروكينگز) است كه در گزارشي كه در ادامه شرح و تفسير اين شبيه‌سازي را به قلم "كنت پولاك " مي‌خوانيد.
اگر چه در اين شبيه‌سازي كه در اصطلاح آن را "بازي جنگ " نيز مي‌خوانند، حوادثي كه اتفاق مي‌افتد، به شدت تحت تاثير جنس تفكر آمريكايي- صهيونيستي است و اين تاثيرات از تصميمات اتخاذ شده توسط تيمي كه نقش ايران را در بازي ايفا مي‌كنند، مشاهده مي‌شود؛ و با وجود اينكه نتيجه بازي نيز تحت تاثير همين تفكر قرار گرفته، اما آنچنان كه خواهيد ديد،سرانجام آغاز ماجراجويي عليه ايران چنان پيچيده خواهد بود كه هيچ يك از كارشناسان آمريكايي و غربي جرات پيشنهاد ان را به خود نمي‌دهند.
البته در برخي فراز‌هاي اين بازي مانند "اقدام براي بستن تنگه هرمز " جهت كم كردن تنش رواني و تاثيرات اين اقدام احتمالي ايران، اين امكان را كم اهميت و غير عملي جلوه داده‌اند كه اين مساله نيز تحت تاثير اغراض سياسي در نوشتن اين گزارش بوده است.
به هر حال گزارش حاضر با نگاه مخالف ايران نوشته شده و مطمئنا همه فرازهاي آن مورد تاييد خبرگزاري فارس نيست، با اين حال مطالعه آن براي شناخت شيوه فرآيند تصميم‌گيري غرب در برابر ايران مي‌تواند مفيد باشد.
اشاره به اين نكته نيز لازم است كه "موسسه مطالعات خاورنزديك واشنگتن " چندي پيش در گزارشي كه به همين شبيه سازي و دو شبيه‌سازي ديگر و نتايج آنها پرداخته بود، ايران را تنها پيروز هر سه بازي جنگ دانست.
متن گزارش پولاك از شبيه‌سازي به شرح زير است:
ساختار شبيه‌سازي
اين شبيه‌سازي متشكل از سه مرحله و سه تيم به نيابت از سه كشور بود. يك تيم به طور فرضي نقش شوراي امنيت ملي آمريكا را بر عهده داشت، تيم دوم نقش دولت اسرائيل را ايفاء مي‌كرد و تيم سوم در نقش شوراي عالي امنيت ملي ايران ظاهر شده بود. در تيم آمريكا در حدود 10 نفر حضور داشتند كه همگي در مناصب عالي لشگري و كشوري آمريكا خدمت كرده بودند. تيم اسرائيل متشكل از افرادي بود كه همگي در امور مربوط به اسرائيل تخصص داشته و ارتباطات نزديكي با سياستگذاران اسرائيلي داشتند. برخي از اعضاي تيم اسرائيل مدت مديدي را در اسرائيل گذرانده بودند و برخي ديگر در دولت آمريكا نيز خدمت كرده بودند. در تيم ايران آمريكايي‌هايي حضور داشتند كه به طور مداوم به ايران سفر كرده و يا در آنجا زندگي كرده‌اند. برخي از اعضاي تيم داراي تبار ايراني بودند و برخي ديگر در دولت آمريكا و در بخش‌هاي مربوط به امور ايران فعاليت كرده بودند.

حركات آغازين
سازمان‌دهندگان شبيه‌سازي - گروه "كنترل " - قبل از آغاز شبيه‌سازي به تيم‌هاي ايران و آمريكا اعلام كردند كه بازي طي يك بحران و قبل از حمله اسرائيل آغاز خواهد شد. با اين حال،‌ گروه كنترل معتقد بود كه در دنياي واقعي اسرائيل بدون اعلان قبلي به آمريكا و يا هشدار جدي به ايران، حمله را آغاز خواهد كرد. بنابراين تصميم گرفته شد كه بازي با ارائه گزارش به هر سه تيم در مورد حملات گسترده اسرائيل به ايران آغاز شود. اين حملات بعد از آن انجام مي‌گرفت كه گفتگو‌هاي ايران با گروه 1+5 به شكست مي‌انجاميد، شوراي امنيت سازمان ملل در اعمال تحريم‌هاي نمادين بيشتر عليه ايران شكست مي‌خورد و همچنين اطلاعاتي بسيار ارزشمند در مورد وجود دو مجموعه هسته‌اي مخفي در ايران منتشر مي‌شد. در اين شبيه‌سازي گروه كنترل تصميم گرفت كه اسرائيل هيچ اطلاعي در مورد آغاز حمله به آمريكا ندهد.
در ابتدا بسياري از اعضاي تيم آمريكا از اينكه اسرائيل در مورد اين حمله به آمريكايي‌ها خبر نداده بود عصباني شدند ( آنها همچنين به گروه كنترل نيز ايراد گرفتند زيرا معتقد بودند اين نوع اقدام "واقع‌بينانه " نيست). با اين حال و در طي فرايند شبيه‌سازي، تيم آمريكا نشان داد كه اگر اسرائيل در مورد آغاز اين حمله به دولت آمريكا اطلاع مي‌داد، حتي در يازده ساعت بعد از حمله، از آنها [تيم اسرائيل] خواسته مي‌شد كه فورا حمله را متوقف كنند. حتي برخي از اعضاي تيم بدين امر نيز اشاره كردند كه عدم اطلاع‌رساني اسرائيل به آمريكا باعث خواهد شد كه آمريكايي‌ها بتوانند با صداقت هرچه تمام ادعا نمايند كه اين كشور هيچ اطلاعي از آغاز اين حمله نداشته و بنابراين در مورد آن اغماض نيز نكرده - موضعي كه مي‌تواند بعدها براي استراتژي آمريكا بسيار حياتي باشد. در نهايت بسياري از اعضاي تيم آمريكا بدين نتيجه رسيدند كه اگر اسرائيل به آمريكا اطلاع مي‌داد اما خواسته آنها در مورد توقف حمله را اجابت نمي‌كرد عصبانيت و رنجش بيشتري پديد مي‌آمد. در نتيجه بسياري از اعضاي تيم احساس كردند رهيافت اسرائيلي‌ها واقع‌گرايانه بوده است زيرا با توجه به مسائلي كه هم‌اكنون در حوزه روابط آمريكا و اسرائيل وجود دارد، اطلاع‌ رساني به اين كشور در مورد برنامه حمله مي‌توانست اين برنامه‌ از پيش بغرنج را پيچيده‌تر سازد.
"دو رئيس‌جمهور آمريكا به وضوح اعلام كرده‌اند خواهان حمله اسرائيل به ايران نيستند، بنابراين واشنگتن نبايد انتظار داشته باشد كه در صورت تصميم اورشليم براي حمله به ايران از قبل به دولت آمريكا اطلاع داده خواهد شد. "
"يكي از مشاهده‌گرها چنين نتيجه گرفت كه در صورت حمله و عدم اطلاع به آمريكا چالش‌هايي به وجود خواهد آمد اما در صورتي‌ كه به آمريكا اطلاع داده شود و واكنش اين كشور براي اسرائيل غيرمنتظره باشد در اين صورت وضعيت وخيم‌تر خواهد شد.
در واقعيت، حمله اسرائيل به تأسيسات هسته‌اي ايران مي‌تواند طيف وسيعي از پيامدها را به دنبال داشته باشد از آسيب حداقلي و جزئي گرفته تا تخريب كل تأسيسات كليدي برنامه هسته‌اي ايران. گروه كنترل تصميم گرفت كه حمله مذكور را تا جايي كه امكان دارد موفقيت‌آميز قلمداد كند و همچنين اين فرض را نيز در نظر بگيرد كه اسرائيل داراي سلاح‌هايي است كه مي‌توانند به عمق تأسيسات پنهاني ايران در زير زمين نفوذ كرده و آنها را نابود سازند. هدف ما از اين فرضيات، امتحان كردن سناريويي بود كه در آن اسرائيلي‌ها به خواسته‌هاي خود رسيده باشند و بيشترين ضربه را به اهداف ايراني وارد آورده باشند.

واكنش آمريكا و اسرائيل به حملات
از همان ابتدا آمريكايي‌ها و اسرائيل دو رهيافت متفاوت در برابر موقعيت به وجود آمده - يعني موقعيت بعد از حملات موفقيت‌آميز اسرائيل - اتخاذ كردند. اين امر باعث شد تنش بسيار زيادي بين آنها در طي شبيه‌سازي بوجود آيد. تيم اسرائيلي معتقد بود (و اميدوار بود كه تيم آمريكا را نيز متقاعد سازد) كه حمله اسرائيل اين فرصت را براي غرب پديد آورده كه ايران را تحت فشار گذارده و اين كشور را ضعيف‌تر سازند و حتي باعث تحليل رژيم حاكم ايران شود. اما تيم آمريكا معتقد بود اسرائيلي‌ها در را به روي مسائل و مشكلات وخيم‌تر باز كرده‌اند و آنها [آمريكايي‌ها] بايد اين در را هرچه زودتر ببندند. بنابراين وقتي كه اسرائيلي‌ها سعي مي‌كردند ليستي از ايده‌هاي خلاقانه براي موفقيت هرچه بيشتر حمله ارائه كنند، اعضاي تيم‌ آمريكا به‌آن‌ها گفتند كه حمله به ايران آشفتگي زيادي پديد آورده و بهتر است آنها [اسرائيلي‌ها] به كناري بنشينند تا آمريكا موضوع را فيصله دهد.
رهيافت اتخاذ شده از جانب هر دو طرف باعث افزايش خصومت‌ها شد. تيم اسرائيلي معتقد بود تيم آمريكايي استراتژي‌‌ها را فراموش كرده‌اند، رفتاري كوته‌بينانه و رئيس‌مآبانه در پيش گرفته‌ و مي‌خواهند اين فرصت طلايي را نابود كنند. تيم آمريكايي نيز معتقد بود كه اعضاي تيم اسرائيلي وحشي، نامنضبط و غيرواقع‌بين هستند. آنها كاملا گستاخ و بي‌تجربه هستند و سعي دارند با فريبكاري و زيركي كنترل اوضاع را به دست گيرند. گروه كنترل قصد داشت به‌اين سؤال پاسخ گويد كه آيا در مراحل ابتدايي بحران، واكنش اوليه و احساسي تيم آمريكايي به حمله و رفتار بعد از حمله اسرائيل، نمايانگر نگراني بيش از حد اين تيم نسبت به ايران است يا نه.
"آمريكا و اسرائيل بايد تفاوت‌هاي خود در واكنش به حمله احتمالي به تأسيسات هسته‌اي ايران را در نظر بگيرند و اين تفاوت‌ها را در كنش‌هاي متقابل اوليه خود لحاظ دارند. مجادلات بين ايران و اسرائيل فضا را براي تيم تهاجمي و پرخاشگر ايران مساعد ساخت.
از همان ابتدا، تيم آمريكايي درخواست داشت كه اسرائيل عمليات‌هاي نظامي بيشتري انجام ندهد - عمليات‌هايي كه نه تنها عليه ايران بلكه عليه متحدين لبناني و فلسطيني اين كشور نيز آغاز شده بود. تيم آمريكايي خواهان خويشتن‌داري از جانب تمام طرفين درگير بود و شديدا بر روي خطر ناشي از وخامت غيرمنتظره اوضاع متمركز شده بود. تيم آمريكا به هيچ وجه مايل نبود كه آمريكا به طور ناخواسته به درگيري با ايران كشيده شود. اما در عين حال وعده دفاع از اسرائيل را مي‌داد و بلافاصله تحركاتي چند براي عملي ساختن اين وعده انجام داد. ضد موشك‌هاي پاترويت و ناوهاي جنگي به اسرائيل تحويل داده شدند. همچنين مركز كنترل و فرماندهي مشترك تشكيل ‌شد تا تيم‌هاي دفاع هوايي آمريكا و اسرائيل را در يك شبكه گرد هم آورد. تيم اسرائيلي حداقل در ابتداي ماجرا اين شرايط را پذيرفت؛ حتي در شرايطي كه خاك اسرائيل مورد هدف موشك‌هاي ايراني و راكت‌هاي حزب‌الله (و تعداد محدودي راكت حماس) قرار گرفت و حملات تروريستي از جانب تمام طرف‌هاي بالا عليه اهداف اسرائيلي صورت پذيرفت. تيم اسرائيل يكسري عمليات‌هاي پنهاني از قبل طراحي شده عليه اهداف ايراني‌ انجام داد اما به غير از اين موارد كه قبل از آغاز حمله اصلي شروع شده بودند، اقدامات ديگري انجام نمي‌داد و ضربات را تحمل مي‌كرد.
در اين حين تيم آمريكايي تمام تلاش خود را به كار گرفت تا با تيم ايراني ارتباط برقرار كند. چنين به نظر مي رسيد كه هدف از اين تلاش‌ها ايجاد يك آتش بس بود؛ با اين حال، برخي از اعضاي تيم آمريكايي به طور علني اعلام نمودند كه آمريكا مي تواند از اين شرايط بحراني غيرمعمولي براي تغيير رابطه خودش با تهران استفاده نمايد. تيم آمريكايي در پيام‌هاي گوناگوني كه از طريق كانا‌ل‌هاي متنوع و به طور همزمان براي تيم ايراني مي‌فرستاد به‌آن‌ها اعلام مي‌نمود كه واشنگتن از اين حمله خبري نداشته و در آن شركت نكرده است. تيم آمريكايي علاوه بر موارد بالا اعلام نمود كه هم از اسرائيل دفاع خواهد كرد و هم از اسرائيل خواهد خواست كه عمليات‌هاي نظامي خود را متوقف سازد. تيم آمريكايي اظهار اميدواري مي‌كرد كه با نمايندگان ايراني ارتباط برقرار سازند تا بتوانند با هم براي دستيابي به يك آتش‌بس همه جانبه تلاش كنند.
برخي از اعضاي هر دو تيم آمريكايي و اسرائيلي معتقد بودند كه استراتژي اسرائيل وارد شدن به جنگي است كه مي‌دانند آمريكا مجبور به پايان بخشيدن به آن است. همه اعضاي تيم اسرائيلي با اين عقيده موافق نبودند و بسياري از آنها مخالفت خود را به شدت اعلام كردند. با اين حال عقيده عمومي بر اين بود كه بعد از مراحل ابتدايي حمله، اسرائيل توسط آمريكا به حاشيه رانده خواهد شد. زيرا اولا توانايي اين رژيم براي وارد ساختن ضربات بيشتر بر ايران محدود است و ثانيا آمريكا اصرار بر كنار كشيدن اسرائيل خواهد داشت به اين اميد كه شايد واشنگتن بتواند اين بحران را فرو نشاند.
"حمله اسرائيل به منظور شعله‌ور ساختن يك جنگ وسيع‌تر به رهبري آمريكا يقينا يك حركت عجولانه و غيرمسؤولانه خواهد بود. رهبران اسرائيلي تا كنون نشاني دال بر اتخاذ چنين رهيافتي از خود نشان نداده‌اند. اما رهبران اسرائيل كه با يك موقعيت استراتژيك در مورد ايران مواجه هستند، ايراني كه از منظر آنها غيرقابل پذيرش است، ممكن است ناگهان تصميمي دال بر انجام چنين حمله‌اي بگيرند تا اين موقعيت استراتژيك را صرفا "تكاني دهند "، به‌اين اميد كه آمريكا اقداماتي را انجام دهد كه در غير اينصورت انجام نمي‌داد تا به‌اين ترتيب مشكلات اورشليم را حل (يا حداقل تسكين) دهد. اين شبيه‌سازي اعلام نداشته كه احتمال وقوع اين سناريو زياد است اما امكان بروز آن وجود دارد، به همين علت سياستگذاران آمريكايي بايد در حين تفكر و برنامه‌ريزي درباره سياست‌هاي خود در قبال اسرائيل و ايران اين مسأله را نيز مد نظر داشته باشند.

واكنش ايراني‌ها به اين حمله
تيم ايراني از حمله بي‌جهت اسرائيلي‌ها (و ويراني‌هاي آن) به شدت عصباني و تحريك شده بودند. اما آنها در عين حال اين حس را داشتند كه اگرچه تخريب تأسيسات هسته‌اي ايران بسيار دردناك است اما اين مسأله مي‌تواند چندين فرصت مهم در اختيار آنها بگذارد كه در بلند مدت بسيار سودمند خواهند بود. فرصت‌هايي كه در نظر تيم ايراني به وجود آمده بود عبارت است از: 1. تضعيف اسرائيل و اعلان اينكه اورشليم تاوان سنگيني بخاطر حمله به ايران پرداخت خواهد كرد؛ 2. تضعيف موقعيت منطقه‌اي آمريكا و انجام حملاتي عليه متحدين آمريكايي كه مي‌تواند نشان دهد آمريكا ببري كاغذي بيش نيست و متحدين مذكور را متقاعد سازد كه حمايت از يك سياست تهاجمي عليه ايران مي‌تواند براي آنها نيز دردناك باشد؛ 3. تحكيم و افزايش نفوذ منطقه‌اي ايران در آينده. تيم ايراني در طول شبيه‌سازي تمام تلاش خود را انجام مي‌داد تا تعداد بيشتري از اين اهداف را محقق سازد و بدين ترتيب نابودي برنامه هسته‌اي را تلافي كند.
اقدامات تيم ايراني متأثر از تركيب بين انگيزه‌هاي ذكر شده در بالا بود. علاوه بر اينها، تيم ايران مجموعه‌اي وسيع از اقدامات تلافي‌جويانه را اتخاذ كرد كه هدف از آنها تنها آسيب رساندن به اسرائيل بود و هيچ‌گونه هدف استراتژيك بلند مدت نداشتند. اين اقدامات عبارتند از: پرتاب تعداد كمي موشك بالستيك به مركز تحقيقات هسته‌اي ديمونا (Dimona Nuclear Research Center)، و سپس به پايگاه‌هاي هوايي اسرائيل؛ درخواست از حزب‌الله و حماس براي پرتاب راكت به مراكز پرجمعيت اسرائيل؛ پرتاب موشك به مركز پالايشگاهي نفت صادراتي سعودي در بقيق (Abqaiq)؛ و تلاش براي تحريك شيعيان ناراضي عربستان در استان‌هاي شرقي براي حمله به رژيم سعودي. تيم ايراني همچنين تصميم گرفت كه بلافاصله بعد از حمله اسرائيل از معاهده منع اشاعه تسليحات هسته‌اي خارج شود و حملاتي تروريستي در اروپا انجام دهد تا به اين ترتيب دولت‌هاي اروپايي را متقاعد سازد كه نه تنها در اين بحران بلكه براي مدتي مديد از آمريكا و اسرائيل روي برگردانند.
تصميم تيم ايران براي انجام عمليات عليه عربستان سعودي نيازمند توضيحات بيشتري است. تيم ايراني به اين نتيجه رسيد كه عبور هواپيماهاي اسرائيلي از فراز حريم هوايي عربستان براي حمله به ايران نشان‌ دهنده تباني بين اسرائيل و عربستان است. گروه كنترل اجازه اين فرآيند را صادر كرد زيرا به نظر آنها در دنياي واقعي، حكومت ايران ممكن است به چنين نتايجي برسد. نكته جالب اينجاست كه تيم ايراني فكر مي‌كرد مي‌تواند بدون مواجهه با حمله نظامي آمريكا به اهداف نفتي عربستان حمله كند. بالاخره آنها قدم فرا گذاردند اما واكنش شمرده و متعادل آمريكا به‌اين حملات، تيم ايراني را متقاعد كرد كه فرضيات آنها درست است و باعث شد اقدامات خود را شديدتر كنند. اين اقدامات تا حدي ادامه يافت كه از خط قرمز آمريكايي‌ها عبور كرد و در نتيجه باعث برافروختن واكنش نظامي آمريكا شد، يعني رويدادي كه ايران سعي در اجتناب از آن داشت.
"تيم ايراني سعي زيادي كرد تا خطوط قرمز آمريكايي‌ها را بسنجد. وقتي كه آنها مقاومتي قوي در برابر يكي از تحركاتشان مشاهده نكردند، اقدامات خود را ادامه دادند تا اينكه به خط قرمز رسيدند - و در حياتي‌ترين لحظه، از خط قرمز آمريكا عبور كردند. البته ما احتمال داديم كه حكومت واقعي ايران در مورد حمله به اهداف نفتي عربستان محتاطانه‌تر عمل نمايد (بالاخص با توجه به واكنش‌هاي آمريكا به حملات ايراني‌ها به صادرات نفتي در خليج فارس در دهه 1980) اما با اين حال ممكن است يك حكومت به شدت پرخاشگر ايراني رهيافت‌هاي "منصفانه "، "متعادلانه " و يا حتي "بي‌طرفانه " آمريكا را به عنوان دعوت براي تشديد حملات قلمداد نمايد.
يكي ديگر از دلايل رفتار تهاجمي تيم ايراني موفقيت حمله اوليه اسرائيلي‌ها بود. اعضاي تيم ايران به‌اين نتيجه رسيدند كه به علت انهدام كامل تأسيسات هسته‌اي اين كشور به دست اسرائيلي‌ها ديگر عامل محدوديت‌زايي وجود ندارد. آنها چنين مي‌گفتند: "ما احساس كرديم كه در آن لحظه چيزي براي باختن نداريم - به نظر ما اسرائيلي‌ها ديگر نمي‌توانستند آسيب بيشتري به ما وارد نمايند زيرا آنها تمام آن چيزي را كه براي ما اهميت داشت و آنها مي‌توانستند نابودش كنند، تخريب كرده بودند. " تيم ايران همچنين به اين نتيجه رسيدند كه اگر حمله اسرائيل موفقيت كمتري داشت و مقداري از تأسيسات هسته‌اي سالم باقي مي‌ماند و البته در معرض حملات بعدي اسرائيل قرار مي‌گرفت در اين صورت ممكن بود آنها نيز واكنش محافظه‌كارانه‌تري از خود نشان دهند.
"در حقيقت، اسرائيل مي‌تواند ديگر اهداف ايراني ارزشمند را نيز هدف قرار دهد (براي مثال تأسيسات صادرات نفت و اهداف رهبري و مديريتي كشور)، اما توان اسرائيل براي انجام اين كار توسط عواملي چند محدود شده است. بنابراين واكنشي كه در شبيه‌سازي توسط تيم ايران انجام گرفت مي‌توانست بيانگر اقداماتي باشد كه سياستگذاران ايراني در فضاي واقعي انجام مي‌دهند. دولت آمريكا بايد اين احتمال را در نظر بگيرد كه در صورت حمله به تأسيسات هسته‌اي ايران و نابودي كامل اين تأسيسات، ممكن است ايران واكنش بسيار شديدي از خود نشان دهد. علاوه بر اين، واكنش شديد ايران به چنين حمله‌اي مي‌تواند بيانگر اين مطلب باشد كه تأسيسات هسته‌اي اين كشور به شدت آسيب ديده‌اند. عكس اين مطلب نيز صحيح است، يعني واكنش محطاتانه تهران به‌اين معني خواهد بود كه حمله اوليه آسيب چنداني به تأسيسات وارد نكرده‌ است و ايران از برانگيختن حملات بعدي كه ممكن است باعث نابودي كامل تأسيسات شوند واهمه دارد.
به عقيده تيم ايراني، پيام‌هاي متعادلي كه از تيم آمريكا دريافت كردند، بالاخص تمايل آنها براي گفتگو و ديدارهاي مستقيم، خويشتنداري آمريكا و نبود حملات نظامي بيشتر اسرائيل (در پاسخ به درخواست‌هاي آمريكا) نمايانگر ضعف و يا امتناع از منازعه با ايران است. چندين نفر از اعضاي تيم ايران معتقد بودند كه اين رفتار آمريكا نشان مي‌دهد كه آنها به شدت از درگير شدن در يك منازعه ديگر در منطقه خاورميانه گريزان هستند. همه اعضاي تيم ايران معتقد بودند كه رفتار و اظهارات تيم آمريكا آنها را براي اتخاذ اقدامات تهاجمي‌تر تشجيع كرد.
"ظاهرا اظهارات و حتي اقدامات آمريكايي‌ها همه طرفين درگير در يك بحران را دچار سوءتفاهم مي‌كند. اين امر بالاخص در مورد ايراني‌ها صدق مي‌كند اما يقينا احتمال بروز اين سوءتفاهم در ميان اسرائيل و ديگر متحدين آمريكا نيز وجود دارد. بنابراين واشنگتن بايد پيام‌هايي واضح ارسال كند و آنها را مداوما تكرار كند زيرا همانگونه كه يكي از اعضاي تيم گفت "صداي ضعيف در ميان همهمه ناشي از بحران گم مي‌شود. "
"واشنگتن بايد بداند كه بازگويي و انتقال صحيح "اراده و خواسته آمريكا " بسيار مهم است. رفتار و اقدامات آمريكايي‌ها بايد هميشه هماهنگ، واضح و "محفوظ از خطا " باشند تا سوءتفاهم را به حداقل برسانند.
حتي اين تيم ايراني تهاجمي نيز تصميم گرفت مشكلي براي آمريكا در عراق و يا افغانستان ايجاد نكند و يا اهداف آمريكايي را مستقيما مورد هدف قرار ندهد.
"خودداري تيم ايران در حمله به اهداف آمريكايي از يك فرضيه شايع نشأت مي‌گيرد مبني بر اينكه حكومت ايران مي‌تواند بين اقدامات اسرائيل و آمريكا تمايز قائل شود و همچنين هيچ تمايلي براي وارد ساختن آمريكا به منازعه بين اسرائيل و ايران ندارد زيرا از ميزان آسيبي كه آمريكا مي‌تواند به ايران وارد آورد به شدت واهمه دارد. با اين حال، امكان ندارد كه بدانيم اين فرضيات دقيقا منعكس‌ كننده تفكر رهبران واقعي ايران در صورت بروز چنين بحراني است.

معماي اسرائيلي
تيم اسرائيلي در طول شبيه‌سازي متوجه شد كه موقعيت اسرائيل به طور فزاينده‌اي دردناك و نامطمئن مي‌شود. همان‌ گونه كه ذكر شد، ايران و متحدين آن به خاطر عدم دريافت پاسخ نظامي از جانب اسرائيل براي ادامه حملات تلافي‌ جويانه تشجيع شدند. ايران تعداد معدودي از موشك‌هاي بالستيك شهاب 3 را به سوي اسرائيل پرتاب كرد و اگرچه تلفات اين حملات زياد نبود اما رسانه‌ها به شدت دولت اسرائيل را به دليل تحليل بردن قدرت بازدارندگي اسرائيل تحت فشار دادند.
با اين حال، حملات راكتي حزب‌الله اهميت بيشتري داشت. اين حملات كه با آهنگ رشد آهسته‌اي افزايش مي‌يافتند شامل صد راكت كوتاه بردي بودند كه هر روز به مناطق شمالي اسرائيل پرتاب مي‌شدند و همچنين در حدود نيم دو جين راكت ميان بردي كه به سوي حيفا و يا تل‌آويو پرتاب گرديدند. اگرچه اين راكت‌ها تلفات انساني بسيار كمي به بار آوردند اما اقتصاد اسرائيل را كاملا زمين‌گير ساختند. همانگونه كه يكي از اعضاي تيم اسرائيل به همكار خود در تيم آمريكا گفت: "يك سوم مردم ما در پناهگاه‌ها زندگي مي‌كنند. " به همين ترتيب، صدها هزار اسرائيلي به طور موقتي حيفا و تل‌آويو را ترك كردند و اين عمل زيان‌هاي اقتصادي به مراتب بيشتري از آسيب واقعي موشك‌ها به بار آورد. تيم اسرائيلي نيز در عوض آمريكا را تحت فشار قرار داد تا يا خود كاري كند و يا به اسرائيل اجازه دهد تا حملات متقابل انجام دهد. در پايان شبيه‌سازي، هشت روز بعد از حمله اوليه، تيم اسرائيلي توانست از آمريكا اجازه لازم براي حمله عليه حزب‌الله را بگيرد. البته تيم آمريكا به وضوح اعلام كرد كه نمي‌خواهد اسرائيل از هر راه مستقيمي به ايران پاسخ دهد.
بنابراين تيم اسرائيل دستور داد تا يك حمله هوايي 48 ساعته عليه لبنان انجام گيرد؛ نيروهاي ويژه نيز عملياتي "برق‌آسا " انجام دادند تا عمليات‌هاي راكتي را نابود و يا كاهش دهند. تيم اسرائيل از قبل در مورد شكست اين عمليات تسليم شده بود و در حال آماده شدن براي عمليات‌هاي گسترده‌تر شامل بخش اعظمي از نيروي هوايي اسرائيل و عمليات‌هاي زميني گسترده در داخل لبنان بود تا به‌اين ترتيب حزب‌الله را متلاشي سازد. اسرائيل هنوز در معرض حملات موشك‌هاي بالستيك ايراني قرار داشت و نمي‌توانست كاري در مورد آنها انجام دهد. اين رژيم همچنين با حملاتي تروريستي مواجه شده بود كه تلفات زيادي را نسبت به زمان قبل از آغاز حمله به اسرائيل وارد مي‌ساختند (البته تعداد اين تلفات بسيار كم بود).
يكي از مهمترين نكاتي كه شبيه‌سازي مشخص ساخت اين خطر بود كه در صورت حمله اسرائيل به ايران اين رژيم ممكن است مجبور شود مجموعه‌اي از عمليات‌هاي ضد تروريستي عمده عليه حزب‌الله لبنان و حماس در نوار غزه انجام دهد. اين امر در مورد يك دولت راستگرا صادق‌تر است، دولتي كه در گذشته اقدامات نظامي شديدتر و سخت‌تري عليه هر دو گروه اتخاذ كرده است. اين شبيه‌سازي نشان داده كه اگر يك نخست‌وزير اسرائيلي، بالاخص يك نخست وزير دست راستي، قصد داشته باشد فرمان حمله به تأسيسات هسته‌اي ايران را صادر كند بايد خود را آماده سازد كه دستوري نيز در مورد انجام عمليات‌هاي نظامي بزرگ در لبنان و غزه صادر نمايد.

نتيجه
همان گونه كه در بالا گفته شد، تلاش هاي مداوم آمريكايي‌ها براي برقرار ارتباط با ايران، درگير كردن اين كشور در فرايند مذاكرات مستقيم، و بازداري اسرائيل از حملات بيشتر حتي در صورت تداوم حملات تلافي‌جويانه ايران ممكن است از جانب تيم ايراني به عنوان ضعف و يا ترس از جنگ دولت آمريكا قلمداد گردد. دولت ايران به طور مداوم حملات خود را افزايش خواهد داد تا بداند چقدر مي‌تواند بدون برانگيختن حمله نظامي آمريكا به اسرائيل و متحدين آمريكا آسيب وارد كند. در پايان آنها پا را از خط قرمز تيم آمريكا فراتر نهادند. تيم ايران در مرحله دوم تصميم گرفت با موشك‌هاي بالستيك به ظهران در عربستان سعودي حمله كند و سعي در مسدود كردن تنگه هرمز كرد. اگرچه يك تانكر و يك مين جمع كن امريكايي بر اثر اصابت با مين آسيب ديدند و قيمت نفت به شدت بالا رفت اما هيچكدام از اين تحركات [حمله به عربستان و انسداد تنگه هرمز]عواقب فاجعه باري به دنبال نداشتند. بدون شك اين تحركات باعث شد تيم آمريكا دست به اقدامات عملي بزند.
"گروه كنترل و برخي از اعضاي تيم ايران معتقد بودند كه هر دوي اين تحركات از آنچه در عمل از حكومت ايران انتظار مي‌رود، تهاجمي‌تر هستند. بدون شك دولت آمريكا بايد بسيار مواظب باشد تا رهيافت متعادلانه و منصفانه اين كشور در چنين بحراني توسط تهران مورد سوءتفاهم قرار نگيرد. "
در پايان شبيه‌سازي آمريكا از تلاش‌هايش براي برقراري ارتباط و مذاكره با ايران دست كشيد، حضور نظامي خود را در منطقه خليج فارس افزايش داد، خود را متعهد به پاكسازي تنگه هرمز و حفاظت از صادرات نفتي خليج فارس، در صورت لزوم با اعمال زور، كرد. اگرچه تحركات آمريكايي‌ها توام با ناراحتي بود و نه خشم اما كاملا احتمال داشت كه در صورت ادامه بازي به يك يا چند مرحله ديگر، علاوه بر تخريب تأسيسات هسته‌ايران در پايان تأسيسات هوايي، دريايي و زميني اين كشور نيز در اطراف تنگه هرمز كاملا نابود گردند.
"قابل ذكر است كه اين واكنش زورمدارانه آمريكايي‌ها تنها زماني به وقوع پيوست كه تيم ايراني اقداماتي به شدت تهاجمي (و غير واقع‌بينانه) انجام داد. اگر تيم ايراني خوي تهاجمي كمتري داشت، احتمالا تيم آمريكا دستور حمله نظامي مستقيم را عليه اين كشور صادر نمي‌كرد. ايران در اين صورت نيز تأسيسات هسته‌اي خود را از دست مي‌داد اما مي‌توانست دستاوردهايي نيز داشته باشد. در شبيه‌سازي، حكومت ايران توانست مخالفين داخلي را به شدت سركوب كند و اسرائيل را در يك موقعيت بسيار دشوار قرار دهد - دشواري اين موقعيت بستگي به نتايج جنگ جديد لبنان خواهد داشت كه مجال بررسي آن در اين شبيه‌سازي نبود. ممكن نيست بدانيم رهبران ايراني چنين مجموعه‌اي از نتايج را چگونه ارزيابي خواهند كرد، آنها را پيروزي خواهند دانست يا شكست قلمداد خواهند كرد.

بازي‌هاي جنگي، واقعيت و چگونگي تمايز قائل شدن بين آنها
بازي‌هاي جنگي عبارتند از بازنمايي واقعيت. اين شبيه‌سازي‌ها بايد به شدت كنترل شوند تا ميزان بازنمايي غلط و منحرف كننده آنها از وقايع دنياي واقعي به حداقل برسد. استفاده از چندين تيم در شبيه‌سازي بحران‌ها خود سريعا منجر به انحراف مي‌شود زيرا اين تيم‌ها و روابط متقابل بين آنها را نمي‌توان به سادگي طوري شكل داد كه واقعيت را تمام و كمال منعكس كنند. در شبيه‌سازي 14 دسامبر، گروه كنترل به تيم‌هاي آمريكا و اسرائيل اجازه داد تا كنش متقابل گسترده‌اي داشته باشند. در فاز دوم بازي هر دو طرف تصميم گرفتند كه صحبت‌ها در سطح نخست‌وزير و رئيس جمهور طرفين انجام گيرد. تيم‌هاي آمريكا و اسرائيل اجازه داشتند فقط به صورت غيرمستقيم با تيم ايران رابطه داشته باشند تا بدين ترتيب عدم وجود كانال‌هاي گسترده و سهل‌الوصول بين طرفين شبيه‌سازي شود. (همان گونه كه در بالا نيز اشاره شد تيم آمريكا مداوما درخواست مي‌كرد كه به صورت مستقيم با اعضاي تيم ايران ديدار كنند اما اين درخواست‌ها قويا از جانب تيم ايران رد مي‌شد.)
علاوه بر اينها، وارد كردن تيم‌هاي غير آمريكايي در فرايند شبيه‌سازي خود مي‌تواند باعث انحراف بيشتر آن شود زيرا معلوم نيست كه آمريكايي‌ها تا چه اندازه مي‌توانند تفكر و تصميم‌گيري خارجي‌ها را بازنمايي كنند. آنهايي كه در تيم آمريكا قرار داشتند، از كاركنان سابق و موفق دولت آمريكا بودند كه همگي در زمان حضور در دولت در نشست‌هاي شوراي امنيت ملي نيز شركت مي‌كردند. تمام آنهايي كه در جلسه شبيه‌سازي حضور داشتند به همراه تني چند از ناظرين مطبوعاتي و مؤسسه بروكينز احساس كردند كه اين افراد توانسته‌اند رهيافت شوراي امنيت ملي آمريكا را در مواجهه با چنين بحراني به خوبي منعكس كنند. به همين ترتيب، حضار - بالاخص يكي از آنها كه يك اسرائيلي رده بالا بود و در جلسات دولت اسرائيل شركت مي‌كرد - احساس كردند كه تيم اسرائيل نيز توانسته رفتار واقعي دولت اسرائيل را در مواجهه با چنين بحراني به خوبي منعكس سازد.
اما آمريكايي‌ها هيچ تجربه‌اي در مورد نحوه عملكرد ساختار تصميم‌گيري ايران ندارند. بنابراين آنهايي كه در تيم ايران حضور داشتند نمي‌توانستند بدانند حكومت واقعي ايران در مواجهه با چنين شرايطي دقيقا چگونه رفتار خواهد كرد. به همين ترتيب گروه كنترل و يا ديگر ناظرين نيز نمي‌توانستند ميزان تطابق بين تيم ايران و تصميم‌گيران واقعي ايراني را بسنجند.
در هنگام يادگيري و درس گرفتن از شبيه سازي بايد اين فرايندهاي انتزاعي برگرفته شده از واقعيت، با توجه به كنش متقابل مصنوعي بين تيم‌ها و هم عدم اطمينان از رفتار ايراني‌ها، در كنار تفاوت‌هاي فزاينده ديگر بين شبيه‌سازي و واقعيت در نظرگرفته شده و مورد مداقه قرار گيرند. به همين خاطر است كه در هنگام استفاده از نتايج شبيه سازي براي تصميم‌گيري‌هاي واقعي در عرصه سياست بايد بسيار محتاطانه رفتار كنيم.


مطالب مشابه :


نگاهی به اقدامات سپاه فجر استان فارس در سال 93 / فسمت اول

نگاهی به اقدامات سپاه فجر استان فارس در سال 93 / فسمت اول موسسه علمی آموزشی رزمندگان




هاشمی‌رفسنجانی در صدر+قدرت، همخونه و دالان بهشت

ویژه برنامه های دهه ی فجر. موسسه شهید بازسازی و سازندگی.




نام، آدرس و تلفن زائرسراهای مشهد مقدس

زائرسرای دانشگاه علوم پزشکی شیراز زائرسرای قرارگاه سازندگی فجر زائرسرای موسسه




روايت موسسه آمریکایی از عمق توانايي نيروي قدس سپاه

روايت موسسه آمریکایی از عمق توانايي نيروي قدس سپاه پایگاه مقاومت شهدای مربی شیراز;




چهارمین جشنواره ملی جوان سرباز 28 خرداد به میزبانی سپاه برگزار می‌شود

پایگاه اطلاع رسانی سپاه فجر شیراز. کانون بسیج و خانواده" و "سازندگی و تفکر بسیجی" از




مقایسه وزرای دولت دهم با وزرای پیشنهادی دولت یازدهم+ جدول

برنامه اجرایی دهه مبارک فجر تحصیلات ناتمام در موسسه فرمانده قرارگاه مرکزی سازندگی




مهاجر/زندگینامه سردار شهید مهندس صدراله فنی فرمانده قرارگاه فجر 15 رمضان

مهاجر/زندگینامه سردار شهید مهندس صدراله فنی فرمانده قرارگاه فجر شیراز شد تا به سازندگی




آسیب شناسی فوتبال گناوه در گفت و گو با مربیان ، پیشکسوتان ، صاحب نظران و ورزشی نویسان شهرستان

موسسه تفکر باشد ، سازندگی را رها می کنیم و باشگاه های بزرگ فجر شیراز ، ذوب




شبیه سازی جنگ با ایران در (موسسه بروکینگز)

آموزش نظامی - شبیه سازی جنگ با ایران در (موسسه بروکینگز) حوزه 4 امام سجاد شیراز;




برچسب :