اُکتاوا و update کردن کيبورد pa50 , pa80 ،آموزش خوانندگی،دفترچه راهنمای ارگ yamaha 2000 به زبان فا

سبک شناسی موسیقی

یکی از اصلی ترین و مهم ترین سبکها در موسیقی متال که در واقع اکثر سبکهای دیگه از اون مشتق شدن سبک هوی متاله. این سبک در اواسط دهه ۷۰ و پس از نفوذ هارد راک موجود در بریتانیا به امریکا شکل گرفت و در واقع همون هارد راک ولی با سلیقه امریکایی بود که در اونجا به اون کورد های سنگین تر و شعرهای اعتراض آمیز تر اضافه کردند و در واقع سبک جدیدی به نام هوی متال به وجود آوردند. این سبک ریشه گرفته از Blues/Rock ه که در اون Blues کمرنگ شده و دیگه فراز و نشیب ریتمها تو اون از بین رفته ولی همان اثر روانی و حتی قویتر رو در شنونده به وجود میاره. در این سبک هم مانند بقیه سبکها گیتار نقش محوری داره.
از گروههای موفق تو این سبک میشه به این موارد اشاره کرد :
▪ Ozzy Osbourne
▪ Manowar
▪ Black Sabbath
▪ Motorhead
▪ Iron Maiden
▪ Iced Earth
● Thrash Metal :
این سبک رو اصلی ترین سبک مشتق از هوی متال میدونن. گیتاری پرخاشگر ، سرعتی ، تکنیکی ، جوی سنگین که عموما گیتار اون چیزی نا موزون و فراتر از ملودی آهنگ مینوازه. چیزی که شاید در اوایل کار با Speed Metal یکسان به حساب میومد. اما گروههای مثل Metallica و Megadeth که جزو بهترین های این سبک هستند چیزی فراتر از این رو به نمایش گذاشتند. و اون ریفهای قوی گیتار بود.
از گرههای موفق و معروف این سبک میشه به موارد زیر اشاره کرد :
▪ Megadeth
▪ Metallica
▪ Slayer
▪ Testament
▪ Sepultura
▪ Pantera
▪ Kreator
● Power Metal :
سبکی که در اون خشونت ذاتی Rock و ملودی های زیبای Black و خشونت وکال در Death به چشم میخوره. گروه های زیر رو نمونه های خوبی برای Power میدونن :
▪ Pantera
▪ Blind Guardian
▪ Symphony X
▪ Children Of Bodom
▪ Mob Rules
● Doom Metal :
سبکی که سهم تکنیک رو در اون بسیار بالا میدونن. سبکی بسیارآرام ، وحشت آور و با یک حس سنگین.از گیتاری سنگین برای القا این حس در این سبک استفاده میکنن.از گروههای خوب این سبک میشه موارد زیر رو نام برد. گروههایی که حزن ، تیرگی ، استفاده از یک فضای سنگین و مهمتر از همه یک تکنیک خاص در کارهاشون دیده میشه (البته اینو بگم که یکی از سبکهای مورد علاقه من همین سبکه چون برای اینکه بخوایم آهنگو بفهمیم تو این سبک برخلاف بقیه باید تا آخر به آهنگ گوش کرد و همیشه منتظر یه حرکت جدید تو آهنگ بود):
▪ Anathema
▪ Opeth
▪ Paradise Lost
▪ My Dying Bride
▪ Amorphis
● Alternative Metal :
به عقیده بسیاری از کارشناسها Alternative رو شاید بشه مستقل تر از باقی سبکهای متال در نظر گرفت. سبکی که از دل هوی متال که در حقیقت هسته مرکزی موسیقی متال هست بیرون آمده. سبکی که همون گیتار هوی رو داره اما کمی با خواست عمومی منطبق تره. با توجه به نوع موسیقی که ارایه میده از سبکهای دیگر متال بیشتر در دید عموم مطبوع واقع میشه. سبکی که در بدو ورودش در بر دارنده Garage Punk ، Funk ، Rap ، Industrial و چندی دیگر بود. این سبک رو به درست یا غلط گاها NU METAL و یا AGGRO METAL هم نام میبرند.
از گروههای برجسته این سبک میشه به موارد زیر اشاره کرد :
▪ Korn
▪ System Of A Down
▪ Slipknot
▪ Godsmack
▪ Static-X
● Death Metal :
سبکیه که از دل Thrash بیرون آمده. موسیقی که سعی بر نشان دادن جنبه های مرگ ، درد و رنج کشیدن داره. موسیقی که اشعار حزن انگیز اون با صدای بلند و خشن ادا میشه. موسیقی که سرشار از ملودی های زیبا و قوی است. این موسیقی شاید در دید عموم دارای هوادارن زیادی نباشه. اما جزو قوی ترین سبکهای موسیقی متال به حساب میاد. این سبک خود رو بی شک مدیون گروه Death میدونه.
از گروههای موفق این سبک میشه به موارد زیر اشاره کرد :
▪ Death
▪ Opeth
▪ Dei۱۰۰۲۳e
▪ Six Feet Under
▪ The Crown
● Industrial Metal :
سبکی که به خاطر وجود ریتمهای سنگین که به صورت مستمر تکرار میشن و Distortion بالا که یادآور کار یکنواخت و پرسروصدای ماشینها در محیط صنعتیه Industrial نام گرفته و تلفیقیه از موسیقی Electronic و متال. از گروههای موفق در این زمینه به موارد زیر میشه اشاره کرد :
▪ Rammstein
▪ Fear Factory
▪ Rob Zombie / White Zombie
▪ Ministry
▪ Devin Townsend
● Speed Metal :
سبکی که شاید در اوایل دهه ۸۰ جزو پرطرفدار ترین مشتقات Heavy به حساب میدومد. سبکی که طبق نامش سرعت اصلی ترین خصیصه اون به حساب میاد. سوزش و خشونت خاص خودش و حمله های سریع و دقیق به گیتار داره. چیزی که به سرعت با Thrash قرین شد و گروههای بزرگی مثل Metallica ، Slayer ، Megadeth و Anthrax ازش سود بردند.
● Gothic Metal :
سبکی که جو سرد و غم انگیز Goth Rock رو با صدای بلند و خشن هوی متال پیوند میزنه. چیزی که حس ملودرامیک تاترو مسایل دینی و مذهبی و همینطور ترس اون رو میتونه به خوبی نشون بده. جوی که گروهایی مثل Judas Priest در اوایل کار از اون زیاد استفاده میکردند. شبیه سازی روح ، صداهای شدید آسمانی و از این قبیل که بعدها توسط همین گروه ها تحت عنوان Gothic نام برده شد. Gothic جوی سرد ، ترسناک و غم انگیز داره . سبکی که در اون سعی میشه صدای خواننده تاریک و تاریک تر به نظر بیاد. سبکی نزدیک به Doom .
از گروههای موفق در این زمینه میشه به موارد زیر اشاره کرد :
▪ Paradise Lost
▪ Moonspell
▪ Theatre Of Tragedy
▪ The Sins Of Thy Beloved
▪ Katatonia
● Scandinavian Metal :
سبکی که اونرو در ابتدا مختص کشورهای حوضه Scandinavia مثل نروژ و سوئد میدونستند. چیزی مرکب از Black متال در نروژ و Death متال در سوئد. موسیقی با نویز بسیار بالا، شلوغ ، بینظم و جیغ وار که با جوی ملودیک که با کیبورد ایجاد میکنند غمگین و بسیار سرد جلوه میکنه .موسیقی که بعد از سالهای ابتدایی اون با تکنیک خاصی در اجرای گیتارها همراه شد.
از گروههای موفق در این سبک میشه به موارد زیر اشاره کرد :
▪ Therion
▪ Opeth
▪ Burzum
● Black Metal :
سبکی که در ابتدا در نروژ و توسط گروه ارزشمند Mayhem شکل گرفت. سبکی که در ابتدا با هدف نابودی مسیحیت در نروژ و سپس سراسر اروپا به وجود اومد. تقریبا تمام گروههایی که در ابتدای شکل گیری این سبک به وجود اومدن فعالیت خودشون رو تا مدت زیادی به صورت مخفی ادامه دادند. از ویژگیهای این سبک گیتار بسیار سنگین اون و وجود کیبورد در اکثر آهنگ هاست. در این سبک خواننده معمولا دارای صدایی خشن و تا حدودی ترسناکه. از گروههای موفق در این سبک موارد زیر قابل توجه اند :
▪ Mayhem
▪ immortal
▪ gogoroth
▪ bathory
▪ dark throne
▪ Moonspell
● Symphonic Black Metal :
موسیقی که برای اولین بار از Black متالهای نروژ منتشر شد. جوی سرد ، حزن انگیز ، خشن و با حالتی ملودیک با کیبورد . گاها در کارهای بزرگ این سبک از گروههای یزرگ ارکستر برای ایجاد جو ارکستریک و یا به عبارتی ملودیک استفاده کردند .گروههای Black از ابتدا سعی بر برداشتن محدودیت های گیتار آرام و تلفیق آن با Gothic متال داشتند و موجب به وجود اومدن این سبک شدند. خصیصه وهم آور بودن و صدای سرد Gothic با این کار به Black پیوست. این موسیقی با گروهایی مثل Gathering از صدای لطیف و احساسی خوانندگان زن هم بهره جست. از نمونه های موفق این سبک میشه به گروههای Cradle Of Filth و Dimmu Borgir اشاره کرد.
● Symphonic Metal :
سبکیه تلفیق یافته از ریف های سنگین Power Metal و جوی ملودرام که معمولا به وسیله سازهای ارکستری و به ویژه ویلون به وجود میاد. بیشتر گروههای موفق معمولا از صدای یک زن در کنار کارهاشون استفاده میکنن . از گروههای معروف در این سبک میشه به موارد زیر اشاره کرد :
▪ Nightwish
▪ Therion
▪ Symphony

ضرب ها

ضربی های بی کلام در موسیقی ایرانی شامل فرم های پیش درآمد، چهارمضراب و رنگ می باشد و از فرم های موسیقایی ریتمیک با کلام می توان از تصنیف، ترانه و سرود نام برد. در صورتی که در گذشته قول، غزل، نقش، ریخته، پیشرو و ... به گونه های مختلفی از موسیقی با کلام اطلاق می شد.
● پیش درآمد:
قطعه ای است سازی که در کنسرت های گروهی، توسط اعضای ارکستر به اجرا در می آید و معمولاً در ریتم های سنگین دو ضربی، سه ضربی، چهار و شش ضربی اجرا می شود. پیش درآمد زمینه سازی و تثبیت فضای احساسی مجموعه اجرایی را به عهده دارد. ذهن را آماده و شنونده را با خود همراه می کند. بر خلاف تصنیف و چهارمضراب و رنگ، برای شنیدن پیش درآمد به هیچ عنوان نیازی به مقدمه موسیقایی وجود ندارد.
اجرای موسیقی در قدیم، ابتدا با ساز و اجرای درآمد شروع می شد ولی امروزه از فرم پیش درآمد که از ابداعات درویش خان در موسیقی ایرانی است، استفاده می شود. فرامرز پایور از جمله کسانی بود که در زمینه ساخت و تنظیم پیش درآمد ها تلاش بسیاری کرد و کتاب مجموعه پیش درآمدها و رنگ برای سنتور و همچنین کتاب دیگری تحت همین عنوان برای ویولن، گواه این تلاش اوست.
● تصنیف:
آهنگی است موزون و با کلام که آهنگساز آن را می سازد و آن به گونه ای است که گاه بر روی شعرملودی می سازد و یا شاعر بر ملودی ساخته شده کلام می گذارد.
تصنیف را کلامی عاشقانه زینت می بخشد و آن کلامی است که با رمز و راز با معشوق سخن می گوید و به این مناسبت است که غالباً غزل با تصنیف پیوند محکم و لطیف بر قرار کرده است. البته در شرایط خاص زمانی، شعر تصنیف نیز می تواند بیان گر موضوعات سیاسی و اجتماعی باشد. تصنیف حالتی عمیق تر از ترانه و سرود دارد و به همین علت است که نمی توان و یا به عبارتی نباید آن را بدون مقدمه شنید. مخاطب باید برای بیشتر درک کردن تصنیف به آن مرحله عمیق احساسی رسیده باشد. بدین منظور اجرای مقدمات موسیقایی قبل از تصنیف امکان بهتر درک شدن آن را برای مخاطب فراهم می کند. از جمله بزرگترین تصنیف خوانان تاریخ موسیقی ایران، می توان به زنده یاد استاد عبدالله دوامی اشاره کرد که احیاگر بسیاری از تصنیف های قدیمی ایرانی بوده اند.
● ترانه:
نوعی موسیقی ریتمیک با کلام می باشد که در اکثر مواقع از اوزان ترکیبی دو ضربی ۸/۶ و گاهی نیز دو ضربی ساده ۴/۲ بهره می برد. در ترانه ها، از شعرهای روان با موضوعات روزمره استفاده می شود، و کلام محاوره ای نیز در اکثر این ترانه ها خودنمایی می کند. اشعار این ترانه ها آزاد و هجایی است، و تحریر دراین ترانه ها جایگاهی ندارد. در ترانه ها معمولاً، مقدمه آهنگ بسیار کوتاه است و سپس کلام شروع می شود. ترانه را بدون زمینه و مقدمه نیز می توان شنید.
▪ ترانه ها به دو بخش قابل تقسیم است:
۱) ترانه های سنتی
۲) ترانه های پاپ.
ترانه های سنتی با سازهای ایرانی نواخته می شود و ترانه های پاپ با سازهای غربی و گاهی تلفیقی با سازهای ایرانی و هر کدام از نظر محتوایی تقسیم می شود به:
▪ رادیویی
▪ لاله زاری و ...
و گاهی در نمونه هایی از ترانه ها، ملودی هایی زیبا همراه تلفیق مناسب شعر دیده می شود اما متاسفانه در اکثر مواقع آهنگ های این نمونه ها از اصالت خاصی پیروی نمی کنند و تاثیر پذیرفته از ملودی های ترکی، افغانی، هندی، عربی و غرب می باشد.
● سرود:
سرود، در فرهنگ فارسی به معنی سراییدن، نغمه، آواز و سرودن به معنی آواز خواندن، شعر گفتن، شعر خواندن و ... است. اما در موسیقی، سرود یکی از انواع موسیقی ایرانی می باشد، به طور مثال فرم های پیش درآمد، چهارمضراب، آواز، رنگ، تصنیف و ... هر کدام تعریف و مشخصات خاصی را دارا می باشند.
سرود آهنگی است با کلام و مهیج که معمولاً در وزن دو ضربی اجرا می شوند. اشعار سرود ساده و روان و تاثیر گذار و اغلب در موضوعات سیاسی و اجتماعی و ملی و میهنی می باشد. سرود را می توان بدون مقدمه شنید و به راحتی قابل هضم و درک می باشد.
مفهوم شعر و کلام سرود کاملاً واضح و مشخص می باشد. حال چه موضوع جنگ باشد یا صلح یا وطن، ورزش، تندرستی، علم، فرهنگ، هنر، شهید، شهادت و ... هر چند تاثیر گذاری سرود سریع و موثر است و لی دوره آن کوتاه و محدود به همان زمان و مورد خاص می باشد، مگر این که موضوع سرود، کلی و همیشگی و مستمر باشد مثل وطن، ایران، مردم، بهار و ... (البته چنانچه با ساخت ملودیک زیبایی نیز توام باشد.)
متاسفانه امروزه واژه "سرود" که بیشتر صدا و سیما مبلغ آن می باشد به غلط به همه انواع موسیقی، چه با کلام و چه بی کلام اطلاق می گردد و باعث ایجاد مفاهیم نادرست در ذهن عموم جامعه می شود.
امیدواریم در آینده توجه بیشتری به مفاهیم موجود در موسیقی ایرانی بشود و از اشتباهات رایج پرهیز گردد.

 سمپلییر

Sampler دستگاهی است الکترونیکی که می تواند صداهای مختلف را ضبط کرده، ذخیره کند و سپس با توجه به نیاز آهنگساز آنها را در رنجهای مختلف فرکانسی پخش نماید. ملوترون سازی بود که در اوایل دهه ۶۰ ساخته شد و پایه گذار دستگاههای دیجیتال پیشرفته امروزی است که ما آنها را بنام Sampler می شناسیم.
اولین گونه این دستگاه که در جهان ساخته شد درواقع دستگاهی شبیه به ارگ های بزرگ امروزی بود که ملوترون (Mellotron) نام داشت. ملوترون از معدود دستگاه های الکترونیکی بسیار مفیدی و تاثیر گذار در صنعت موسیقی الکترونیک بود که ساخته شد و در دهه های ۶۰ و ۷۰ گروههایی بسیاری مانند Genesis، Yes، Moody Blues، King Crimson و ... از آن بیشترین بهره را بردند.
روش کار این دستگاه بر پایه وجود تعداد زیادی نوار ضبط مغناطیسی (برای هر کلید کیبرد) که هر یک توانایی ضبط حدود ۸ ثانه اطلاعات صوتی را داشتند، بود. با فشار دادن کلاویه کیبرد، امکان پخش حلقه وار محتویات هر نوار مغناطیسی مهیا می گشت. مدل های مختلف ملوترون توانایی اجرای صداهایی مانند سازهای زهی، فلوت و باس را در آن واحد داشتند.
گراهام باند (Graham Bond) خوانند و نوازنده کیبرد سبک راک انگلیسی، اولین کسی بود که از این دستگاه در کارهای خود استفاده کرد.
● اولین ملوترون
اواخر دهه ۵۰ بود و بیل فرنسن (Bill Fransen) ساکن کالیفرنیا، کاری نداشت جز پاک کردن پنجره منازل مردم. روزی هنگامی که در حال پاک کردن پنجره منزل یکی از مشتری های خود بود متوجه صداهای عجیب و غریبی شد که از گاراژ منزل بیرون می آمد.
آنجا منزل هری چمبرلین (Harry Chamberlin) مخترع سازی بود که برای هر کلید آن یک حلقه باز از نوار های مغناطیسی وجود داشت که با هر بار زدن کلید و رها کردن کلید، نوار به ابتدا باز می گشت. او این اختراع خود را در سال ۱۹۴۹ به ثبت رسانده بود. هر چند کار او در نوع خود بی نظیر بود اما موسیقیدانان نمی توانستند از آن استفاده کنند چرا که برای اجرای نت های بلند، با آن مشکل داشتند. وی نام Chamberlin را برای این ساز انتخاب کرده بود.
مشکل مطرح شده و کیفیت بد صدای خروجی که غالبآ توام با نویز و هوم زیاد بود از یک طرف و ناتوانی فروشنده ای که چمبرلین برای محصول خود انتخاب کرده بود از طرف دیگر باعث شده بود تا این اختراع نتواند آنگونه که باید جایی در بازار برای خود پیدا کند.
بیل فرنسن که شیفته این ساز شده بود و توانایی های بسیاری در آن یافته بود، به انگلستان رفت و اقدام به همکاری با کارخانه ای در بیرمنگام برای تغییر طرح این ساز نمود.
کارخانه متعلق به برادران بردلی (Bradley) بود و Streetly Electronics نام داشت، در این کارخانه بود که طراحی های آنها Mellotron را بوجود آورد. اولین نوع ملوترون دارای دو کیبرد مجزا بود که از نوارهای از پیش ضبط شده برای پخش استفاده می کرد.
▪ مشخصات اولین ملوترون
- در سال ۱۹۶۳ تهیه شد.
- نام مدل آن MARK I بود.
- دارای دو کیبرد بود که هریک سی و پنج کلاویه داشتند.
- قیمت آن در همان زمان بین ۲۰۰۰ تا ۴۰۰۰ پوند بود.
- بسیار سنگین وزن بود، چیزی حدود ۱۴۰ کیلوگرم.
- حدود ۵۵ عدد از این مدل بیشتر ساخته نشد.
لازم به ذکر است که پس از آن مدلهای MARK II، FX Console، مدل ۳۰۰ و ۴۰۰/۴۰۰SM ، ۴۰۰ FX و ... نیز به بازار آمد، تا اینکه در سال ۱۹۷۶ اولین نمونه از دستگاه های Sampler دیجیتال توسط شرکت Computer Music Melodian ساخته شد.

پیانو

تا آن جا كه داده های تاریخی جواز تدقیق در این عرصه را می دهند، نخستین دستگاه پیانویی كه تاریخ، حضور آن را در ایران گواهی می دهد، در سال ۱۸۰۵ به كشور رسید كه پیشكشی بود از سوی ناپلئون، امپراتور فرانسه به فتحعلی شاه قاجار پس از شبه پیمان مودت میان ۲ دولت به منظور پیشبرد روابط اقتصادی ونظامی.
به یقین نمی توان مطمئن بود كه قصد ناپلئون از اهدای چنین هدیه ای چه بوده است و ورود این ساز با آن هیأت عجیب و غریب، آن ردیف كلاویه های سیاه و سفید، از فرنگستان به دربار پادشاه ایران چه واكنش هایی در پی داشته است . جایی نیز نمی توان یافت كه كسی در آن دوران، مطلبی به صراحت یا كنایه درباره این ساز طبقه متوسط اروپا كه از بد یا خوب حادثه به دربار شاهی مستبد مشرق زمین راه یافت نوشته باشد.
رد این ساز را ۵۰ سال پس از این تاریخ در منزل عضدالدوله پی می گیریم كه مدت های مدیدی بی آنكه از آن استفاده شود و در اساس بی آنكه كنجكاوی اهل منزل را برانگیزد، گرد و غبار سالیان فراموشی را بر چهره گرفت، اما پابرجا بود و مانند زمستان وحشتناك سال ۱۸۱۵ در پاریس هیزم آتش مطبخ و گرمابه نشد.
پس از آن مشخص نشد كه چطور در كوره راه تاریخ پرآشوب معاصر گم شد، اما ساز تنها حتی پیش از سفر نخست ناصرالدین شاه به فرنگ تأثیر خود را بر «فرنگ دوستان» قجر گذاشته بود.شاهد همین سفر این كه ناصرالدین شاه با دیدن پیانوهای مدرن دهه ،۱۸۷۰ انگار كه به یاد هدیه امپراتور فرانسه به جد تاجدارش افتاده باشد و بی آنكه خود را در عرصه فرهنگ اروپایی از تك و تا بیندازد، فرمان ملوكانه ای صادر كرد كه فوری چهار دستگاه پیانو برای ارسال به ایران خریداری شود. مدل این پیانوها و شركت سازنده آنها مشخص نیست، اما به احتمال قوی سازنده این پیانوها «پله یل» پیانوساز پاریسی بوده است.
«محمد صادق خان سرورالملك»، سنتور نواز دربار ناصری بیش از درباریان كنجكاوی به خرج داد و یكی از همین تحفه های ناصری را با دستكاری در كوك برای نواختن دستگاه های ایرانی به كار گرفت(كوك شور).به این ترتیب نخستین نوازنده شناخته شده پیانو در ایران همین فرد است. در دربار ناصرالدین شاه، قطعات پیانو را در كنار دایره و تمبك می نواختند. حتی برخی از همسران شاه به سازهای كلاویه ای علاقه مند بودند و درس این سازها را می گرفتند.(عكس منحصر به فردی از انیس الدوله هم در مجموعه ناصری كاخ گلستان وجود دارد كه او را در حال نواختن یك هارمونیوم پدالدار نشان می دهد.)
تنی چند از موسیقیدانان ایرانی نیمه نخست قرن بیستم كه مهم ترین آنها سالار معزز و مین باشیان بودند، قطعاتی برای پیانو و آواز ساختند و چاپ كردند. افزون بر آنها موسیو آلفرد ژن باتیست لومر، آهنگساز نظام دربار كه نخستین سرود ملی ایران را نیز او برای استقبال از موكب همایونی در پاریس ساخت، در ایام اقامت در ایران قطعات زیادی برای پیانو نوشت كه یا برگرفته از موسیقی كلاسیك و محلی ایران، یا تنظیم های خودش بودند.
تا شعله ور شدن آتش انقلاب مشروطه در سال ،۱۹۰۵ باید یك قرن می گذشت تا روح ایران یك صدای جدیدی را طلب كند و ذهن بیشتر به صدادهی این ساز غول پیكر معطوف شود.گزاف نیست اگر بگوییم در آن عصر شگفت، دگرفرهنگ پذیری با ورود و فراگیری سازهای غربی؛ مفهوم اجرای عمومی، كنسرت همگانی، تالار موسیقی و گیشه به فرهنگ موسیقی ایران وارد و افزوده شدند و دستمایه ای پدید آمد كه حتی برای دیگر سازهای كلاسیك ایرانی كه حجب و حیا را كنار گذاشته، خلوت انس را ترك گویند و وارد عرصه پر هیمنه سنجش و داوری عمومی شوند.ارتقای سطح نوازندگی، پیدایش سبك ها و پنجه های مختلف را می توان به همین تحول در فرهنگ اجرایی نسبت داد.همچنین، فرم های موسیقی غربی نیز در قطعات ساخته شده (كمپوزیسیون)آهنگسازان ایرانی به كار رفتند. نخستین زنان موسیقیدان ایرانی در این دوره پا به عرصه عمومی گذاشتند.
انجمن های فراوانی تأسیس شدند كه فقط به كار اجرای موسیقی مشغول بودند و از همه مهم تر در میان آنها انجمن اخوت بود. در كنسرت های انجمن اخوت، در آن سال ها پیانو در كنار تار، سه تار، كنترباس، ویولنسل، آكاردئون و تنبك نواخته می شد.
نتیجه این عمل در هنر اجرای موسیقی امروزه آنقدر درونی شده كه دیگر تعجب نمی كنیم از این كه تالارهای شهرمان بلیت بفروشند و جمعیت پشت درها ازدحام كنند و دوئت «سه تار و سنتور» یا كنسرت تار و تنبك یا رسیتال تار و پیانو روی صحنه و برابر هزاران جفت چشم برگزار می شود و تعجب نمی كنیم كه متدهای آموزشی تار و سه تار همچون متدهای پیانو در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به بازار عرضه می شوند و گسترش آموزش موسیقی كلاسیك ایرانی را ممكن می سازد.
همزمان با تلاش هنرمندان ایرانی برای از آن خود ساختن تفكر مدرن كه در آن سال ها به اسم «تجدد» خوانده می شد، نخستین نسل از پیانیست های ایران در آغاز قرن بیستم پدید آمدند. بویژه پس از جنبش مشروطه، می شد پاسخ به عطشی را یافت كه از پیش در گستره همگانی برای شنود صداهای رساتر و متفاوت در ماهیت پیدا شد.
پیانو در حد توان خود به تدوین دستگاه و ردیف موسیقی ایرانی خدمت رساند و حتی به آن منضم شد. انگار در آن سال ها، بسیار بیش از دهه های بعدی «خودی» و آشنا به حساب می آمد.
هنرمندان بزرگی چون معتمدالملك یحیاییان، مشیر همایون شهردار، محمود مفخم، حسین استوار، مرتضی محجوبی و جواد معروفی از كسانی بودند كه پیانو را در چارچوب سنت موسیقی ای كه در آن بار آمده بودند تأویل می كردند، اما كلاویه ها را به شیوه ای آشنا به ترنم درمی آوردند و هرچه امروز نامشان تنها در خاطره ها مانده و هنرشان به جاودانه پیوسته، اما تأثیری كه برجا گذاشتند، دست كم در موسیقی كلاسیك ایرانی نازدودنی است.
نخستین نسل پیانیست های موسیقی كلاسیك غربی از میان ایرانیان هم تقریباً همزمان با رواج پیانو در عرصه عمومی پدید آمدند. اما در میان آنها هیچ نام مشخصی كه به دلیلی در یادی بماند، پیدا نشد. نام آنها را فقط و فقط می توان در آفیش برنامه های به جا مانده از آن دوران سراغ گرفت و بس. نسل پس از آنها اما نام های بزرگی را عرضه كرد و شاگردانی پرورد كه سعی در ایجاد سنتی برای تأویل و اجرای موسیقی كلاسیك داشتند. هنرمندانی چون رافیك پطروسیان، گیتی امیر خسروی(شاگرد آرتور روبین اشتاین)، تانیا آشوت( شاگرد جوزف هوفمان)، امانوئل ملیك اصلانیان (شاگرد امیل فون زاور و كنراد آنزورگه)، وسكی اوهانسیان(شاگرد انی فیشر و ملیك اصلانیان)، نوین افروز( از شاگردان آ.ب.میكلانجلی)، رافائل میناسكانیان، پری بركشلی، آریانا بركشلی، فریده بهبود و خاچیك بابایان را تنها می توان به عنوان نمونه نام برد و پس از آنها فریدون ناصری و پیمان یزدانیان را.
اما چرا با همین سابقه ایران نتوانست در عرصه نوازندگی پیانو دستاوردی درخشان داشته باشد؟ چرا ارتباط نسل جوان تر پیانیست ها و شنوندگان با نسل یا نسل های پیش از خودشان به كلی قطع شده است؟ چرا به دیسكوگرافی این نوازندگان كه برخی از آنها مانند گیتی امیر خسروی با موسیقیدانان بزرگی چون «یاشا هایفتز» برنامه مشترك اجرا كرده اند، هیچ دسترسی نداریم؟ چرا در كاتالوگ های ضبط موسیقی نامی از یك پیانیست ایرانی نمی بینیم؟ چرا پس از دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ و تا اندازه ای ۱۳۵۰ پیانیست های ایرانی منزوی شده اند و عرصه جهانی را ترك كردند؟ و بسیاری از چراهای دیگر كه پاسخ به آنها به تاریخ نگاری موسیقیدان و مجال مطالعاتی مفصلی نیازمند است.
با وجود نخستین برخورد زودهنگام ایران با موسیقی غربی و سازهای غربی، اساس امكان تجربه و برخورد عقلانی در ایران اوایل قرن نوزدهم میلادی فراهم نبوده است.نخستین ورود ساز غربی در سال ۱۸۰۹ به تأنی و تأخیر بر روح موسیقی ایرانی تأثیر گذاشت و پس از آن نوبت به گرایش های دیگری در عرصه موسیقی رسید كه بیشتر در همان موسیقی سنتی باقی ماندند. تركیه، هند، كره، چین و ژاپن سال هاست كه گوی سبقت را در زمینه پیانو نوازی از ایران و دیگر كشورهای خاورمیانه ربوده اند. عجیب اینجاست كه «لیست» در اواخر سال ۱۸۴۷ یك رسیتال تاریخی در یكی از شهرهای تركیه برگزار كرد.
این برنامه به عبارتی نخستین رسیتال اجرا شده در یك كشور آسیایی است.آن هم با نوازندگی یك نابغه اروپایی.همین بی توجهی را می توان سبب این دانست كه امروزه تركیه در كنار كشورهای آسیایی دیگر همچون هند، ژاپن، چین و ویتنام، می تواند در زمینه نوازندگی پیانو حرف هایی در سطح بین المللی برای گفتن داشته باشد.
در سال های اخیر شاهد رشد چشمگیر آموزش پیانو در ایران بوده ایم. افزایش خیره كننده شمار آموزشگاه های موسیقی، افزایش عناوین و شمارگان كتاب های آموزشی پیانو و حتی برگزاری همایش هایی نظیر «همایش یك روزه رپرتوار پیانو» مؤید این نكته هستند كه میل به بهبود شرایط كنونی آموزش و نوازندگی موسیقی وجود دارد كه از نشانه های آن می توان به ارتقای سطح كنسرت ها و رسیتال ها، تأسیس اركسترها، گروه های كر، هماهنگ كردن جوانان، دعوت از نوازندگان خارجی برای اجرای كنسرت در ایران و چاپ و نشر عنوان های پرشمار كتاب های آموزشی پیانو در بازار نشر موسیقی ایران اشاره كرد كه هرچند سطح علمی و محتوایی یكسانی ندارند، اما افزایش میزان علاقه مندان به موسیقی را نشان می دهند. این بدان معنا نیست كه در مسائل فرهنگی نگاه سیاه لشكری باید داشت.
برای این كه نیم میلیون نفر پیانو یا تار بزنند فرهنگ نوازندگی پیانو یا تار به وجود نمی آید. اگر بخواهیم در این زمینه مقایسه ای با كشور چین داشته باشیم می بینیم كه كشور چین با یك میلیارد و ۲۰۰ میلیون جمعیت، پس از ژاپن بزرگترین تولیدكننده پیانوهای درجه ۲ و ۳ دنیاست و بیش از ۵۰ سال كه از انقلاب فرهنگی گذشته، لشكر بی شماری همچون سیلاب از نوازندگان قد و نیم قد به كنسرواتوارهای اروپایی و آمریكایی روانه كرده كه اتفاقاً بسیاری از آنها هم جوایزی را در این فستیوال ها كسب كرده اند. با این همه هنوز كه هنوز است هنرمندان معتبر و جهانی نژاد «زرد» به شمار انگشتان دو دست هم نمی رسند.
در سال های اخیر كتاب های زیادی در زمینه نوازندگی و هنر پیانو در ایران منتشر شده اند كه توانسته اند نظر علاقه مندان زیادی را به این شاخه از موسیقی جلب كنند. كتاب هایی چون «آموزش هنر پیانو» نوشته «هانریش نئو هاوس»، «كوتاه ترین راه در نوازندگی پیانو»، نوشته لایمر و گیزكینك، «سرگذشت پیانو» نوشته « هارولد شوئنبرگ»، « نوازندگی پیانو» نوشته «جوزف هوفمان»، «پینوی شاعر» نوشته «جوزف هوفمان»، و... از جمله این كتاب ها هستند.
دوكتاب نخست از آثار مهم در زمینه پیانو محسوب می شوند كه به وسیله چهره های برجسته ای از میان معلم های بزرگ قرن بیستم نوشته شده اند.تلاش مترجمان این كتاب ها نیز برای ارائه ترجمه ای پیراسته از هردوی آنها شایان تحسین است.( محسن الهامیان مترجم هردو كتاب است).
كتاب كلاسیك شوئنبرگ از خواندنی ترین كتاب ها درباره دوره و زمانه پیانیست های بزرگ عصر زرین نوازندگی پیانو است و روزگار معاصر را نیز تا اندازه ای پوشش می دهد.كتاب را می توان بارها و بارها خواند و هر بخشی از آن را كه باز كرد با مطلبی تازه روبه رو شد.

انواع ساز

بائنجو:

سازي است از خانواده آلات موسيقي رشته اي مضرابي كه نواختنش نزد اهالي بلوچستان رواج دارد . ساختمان بائنجو يا بانچو تشكيل مي شود از جعبه اي ذوزنقه اي شكل كه عرض آن از 23 سانتيمتر شروع مي شود و به شانزده سانتيمتر ختم مي گردد . درازاي آن حدود يك متر است . جنس اين جعبه از چوب و داراي هشت رشته سيم و بيست و هفت دگمه است . هر هشت سيم بر خركي سوارند كه دو سيم آن پهلوي هم قرار گرفته اند كه در بلوچي به آن « جفتك » مي گويند . دگمه ها با فواصل معيني كه دارند براي زير و بم كردن صدا روي سيمها قرار مي گيرند . هر صوت يا هر نغمه اين ساز ، داراي صوت يا نوت زير تر نيز هست و براي هذ لحني يا آهنگي كه بخواهند بنوازند بايد به تناسب مقام آن لحن ، كوك شود . اين ساز كه اخيرا در بين طبقه اي خاص از مردم بلوچستان متداول گرديده داراي صدايي دلپذير است . بائنجو يا بانچو ساز بزم است و با مضراب نواخته مي شود . اين ساز را نبايد با بانجو يا بانژو كه شبيه گيتار است هم شكل و هم خانواده دانست .

 

 

 

 

تار:

تار در آثار نويسندگان و شاعران و فرهنگ نويسان معاني بيشمار و متفاوت بشرح زير است :

صاحب برهان قاطع نوشته :

(( تا)) مخفف تار طنبور است ، (( تار )) بر وزن مار ، تار موي ، تار ابريشم ، تار ساز و امثال آن ))

صاحب فرهنگ آنندراج نوشته :

(( تا مخفف تار است و تار ساز ، چون چنگ و طنبور و قانون و امثال آن .))

مغني ملولم نوايي بزن به يكتايي او ، دو تايي بزن

( حافظ )

رشته عشق چو بگسست ، فغان خاموش است تار تنبور چو ببريد صدايش ببرد

( قاسم مشهدي )

مي زن سه تا كه يكتا گشتيم مكن دوتايي يا پرده رهاوي يا پرده رهايي

( مولوي )

تار در ايران سابقه تاريخي چنداني ندارد و در هر يك از ديوان هاي شاعران متقدم لفظ تار به معناي يك ساز مستقل آنهم با ويژگي هاي امروزيش نيامده است.شاهد :

چنگ و قانون جهان را تارهاست ناله هر تار در فرمان تو

( مولوي )

صائب هلاك زمزمه آتشين ماست هر كس كه ناخني به رگ تار ميزند

( صائب تبريزي )

زمانه ساز طرب مي زند چنانكه بگوش رسد ز زاويه عنكبوت نغمه تار

( قا آني )

تارهاي چنگ را ما نيم ما چونك در سازيم زير و بم زنيم

( مولوي )

((آنچه مسلم است ما تا دوره صفويه سازي بنام و شكل تار امروزي نداشتيم زيرا در نقاشي هاي آن دو رده هم اثري از آن ديده نمي شود ، در صورتي كه در مجلس بزم تالار چهل ستون اصفهان كمانچه و عود و سنتور را مي بينيم . در دوره قاجار تار يكي از اركان موسيقي ايراني شده است . ساز ديگري هم از نوع طنبور و سه تار در ايران داريم كه (( دو تار )) ناميده مي شود و در ميان تركمن هاي دشت گرگان نيز معمول است ، شايد بتوان در قفقاز كه نوعي از تار بسيار معمول است سابقه قديمي تري براي آن پيدا كرد. )) خالقي، روح الله- سرگذشت موسيقي ايران جلد اول

(( سيم هاي تار اقتباس از سه تار است منتها براي اين كه صدا قوي تر شود سيم هاي اول و دوم ( زرد و سفيد ) را جفت بسته اند و پنج سيم پيدا كرده است و سيم ششم چنانكه معروف است بعدها به وسيله غلام حسين درويش خان از روي سه تار به آن اضافه شده است )) فوق الذكر

(( تار سازي است از دسته آلات موسيقي سيمي مضرابي . از زمان قاجاريه به بعد جزء يكي از سازهاي ملي در آمده و با آن مي توان كليه نغمات متداول ايران را بخوبي اجرا نمود . از نظر معنوي به معناي تار موي ، تار ابرشم ، زه ، وتر ، رشته و به اصطلاح امروز سيم و امثال آن است . در ساز شناسي لفظ (( تار )) به معناي يك ساز مستقل است . اسامي اجزاي مختلف تار ازين قرار است :

سيم گير ، كاسه ، نقاره ، دسته ، پوست ، خرك ، پرده ها ، شيطانك ، پنجه ، مضراب و سيم ها .

تار داراي 6 سيم فلزي است : دو سيم اول و دوم سفيد و از نوع فولاد و (( دو )) كوك مي شوند و سيم سوم و چهارم زرد رنگ و از نوع برنج ( آلياژي از روي و مس ) است كه ضخامت آن اندكي ازسيم فولادي بيشتر و (( سل )) كوك مي شوند . سيم پنجم سفيد فولادي و سيم ششم زرد برنجي است كه نوع كوك آن در اجراي دستگاههاي موسيقي فرق مي كند . روي دسته تار دو استخوان كلفت و بزرگ قرار دارد كه از استخوان شتر و يا استخوان پشت ماهي است . در وسط اين استخوان چوب قرار دارد كه پرده ها روي آن بسته مي شوند . تار داراي 28 پرده است كه 15 پرده آن سه لايي و 13 پرده آن چهار لايي بسته شده است . جنس اين پرده ها از زه يا روده گوسفند است . طول تار معمولا 96 تا 93 سانتي متر است . طول سيم مرتعش يعني فاصله خرك تا شيطانك 66 سانتي متر است . مضراب تار يك قطعه فلز برنجي است كه يك طرف آن موم مخلوط با خاكستر و پشم يا كرك است . جعبه طنيني تار كاسه اي است مركب از دو قسمت كه بزرگتر را (( كاسه )) و كوچكتر را (( نقاره )) مي نامند و هر يك دهانه اي دارد به شكل گلابي كه نوك آن ها به طرف يكديگر است و روي دهانه ها پوست نازك بره كشيده شده است . جنس كاسه و نقاره معمولا از چوب درخت توت و چوب دسته را از (( فوفل )) يا (( گردو )) انتخاب شده است . سيم گير ( محل اتصال سيم ها به كاسه ) و شيطانك و خرك نيز معمولا از همين جنس بايد باشد . علينقي وزيري موسيقي دان معاصر ، با تغيير قطر سيم ها و پوست و امتداد دسته تار روي نقاره ، سه نوع تار ديگر ابداع نمودند و آن ها را تار (( باريتون )) تار معمولي ، تار باس و سپران نام نهادند . دامنه صوتي تار دو هنگام و پنج نت است ( از do2 تا sol4 ) و در تار جديد سه هنگام و يك نت وسعت دارد . )) شهميري ، امين – صداشناسي موسيقي

درک ولذت بردن از موسیقی

موسیقی این هنر زیبا، که از ابتدای پیدایش تمدن انسان با وی زیسته و در وی تکامل یافته هنری است که مستقیما از احساس خالق خود به وجود می‌آید، و تاثیرش را بر شنونده می‌گذارد.هنر راهی بس طولانی به قدمت تاریخ بشری پیموده و آدمی را در این سفر یاری داده است.
انسان اولیه در ابتدا از قدرت خلاقیت خود توانست آگاهی یابد و ناخواسته پی برد که با ضربه زدن با چوبی بر تنه‌ی خالی درختی صدای قوی ایجاد می‌شود. و یا می‌تواند طرحی از اشیاء را بر سنگ و دیوارها ترسیم کند.
هنر اولیه فاقد برداشت هنرمند در ارتباط با انگیزه‌های زیباشناسی است یعنی هنرمند ابتدایی به منظور مهار کردن نیروهای طبیعت و ترس از رویارویی با عوامل ناشناخته در پی آفرینش هنر بوده است که در ابتدا این هنر در خدمت و به مصرف دین و جادو درآمد۰ هنر اولیه دارای عناصر اجتماعی و بی‌غرض بود. لذت آفرینش تصویرهای گوناگون و به وجود آوردن صداهای هیجان‌انگیز و غیرمعمول که بعدها در طی روند تفکیک مراحل نخستین، از جادو جدا و مستقل شدند و به راهی دیگر رفتند و هنر در طی این مراحل در واقع نمودار ستایش انسان از دین و به ارضای نیازهای جمعی دینی پاسخ می‌داده و همواره هدفی را بیرون از خود دنبال می‌کرده است. هدف هنر در این مرحله آفرینش زیبایی نیست یعنی آفریننده‌به منظور خلق تصویر یا ساختمانی زیبا دست به آفرینش نمی‌زده است بلکه نیازهای دینی را پاسخ می‌داده است.
رشد این هنر را کم و بیش تا قرن پانزدهم شاهد هستیم که در خدمت نیازهای جمعی دینی انجام می‌شده است.
و پس از گذار از این مرحله است که بخشی از هنر همچنان در خدمت نیازهای دینی اما بخش بزرگتر آن مستقل می‌شود و به نیازهای شخصی و مستقل انسانی وابسته می‌گردد. و هنرمند به دنبال دستیابی به جنبه‌های متفاوت بینشی چشم‌اندازهای دیگری را جستجو می‌کند که باعث گشوده شدن دنیایی دیگر در عرصه‌ی هنر می‌گردد و موسیقی با حمایت دینی است که تا قرن هیجدهم به اوج خود می‌رسد که باعث شد آثاری خلق گردند که تا امروز تمدن بشری چنین شکوفایی را به خود ندیده باشد.
عصاره‌ی ناب احساس است و این هنر از بارزترین و پرمحصول‌ترین رشته‌های هنری تمدن بشری بوده است!
زمانی که سخن از هنری جهانی به میان می‌آید، ناگزیر به شناخت دیگر فرهنگ‌های هنری پیشرفته هستیم. به امید آنکه پیوندهای فرهنگی، ناپیوستگی‌های روند آفرینش این هنر در فرهنگ ما را که معلول عوامل مختلفی بوده است با حفظ عناصر اصلی به سطحی درخور برساند و به غنای هنری بیفزاید. آنچه که دیروز واقعیت بود، امروز جای خود را به حقیقتی دیگر می‌دهد و آنچه که امروز حقیقت است، فردا مبدل به حقیقتی بزرگتر خواهد شد.
پس حقیقت همراه با حرکت بی‌وقفه‌ی واقعیت پیوسته در جریان آفرینش است. و می‌کوشیم در زمان حال به یاری حقایق گذشته، حقایق آینده پیشبینی شوند و پیش از گام برداشتن راه خود را ببینیم و هموار سازیم.
همزمان با مقطع تاریخی که اسلام با سقوط سلسله‌ی ساسانیان به ایران وارد شد و هنرها از جمله موسیقی، پیکرتراشی، و تصویرنگاری مورد مذمت و تکفیر قرار گرفتند یعنی در قرن ششم میلادی در اروپا گرگوار اول، ملقب به کبیر از سال ۵۹۰ تا سال ۶۰۴ پاپ بود و تدوین قواعد آوازی کلیسای لاتین منسوب به اوست. دوره گرگورین، مقارن با اوج معماری رومی و تکامل آوازهای مذهبی بوده است، که از تاثیرات تمدن‌های کهن آسیای صغیر و بقایای مونودی عهد عتیق کلاسیک پدید آمده بود.
موسیقی مذهبی که با پیدایش مسیحیت پدید آمد به مناسبت وحدتش با اجرای مناسک مذهبی و توجه خاص پیشوایان مذهبی میدان گسترده‌ای را برای اهل هنر ایجاد نمود، و تا قرن پانزدهم کلیسا وظیفه‌ی بزرگی را در تکامل موسیقی عهده‌دار بود، با اینکه نفوذ مذهب در علم و حکمت طی قرون وسطی راه پیشرفت علمی را مسدود کرد ولی در هنرهای زیبا و موسیقی، اگر حمایت کلیسا نبود، پایه‌های علمی موسیقی امروز نیز به وجود نمی‌آمد. به علت عدم تحریم هنرهای زیبا از طرف مذهب، علاوه بر رهبران مذهبی، پادشاهان اروپا نیز برای اجرای مراسم و جشن‌های مذهبی، عده‌ای از نوازندگان و خوانندگان را در دربارهای خود استخدام و گردآوری کردند، چنان که شارل پنجم، چهل خواننده‌ی مذهبی در دربار خود داشت.
ترویج امور حسی در این زمان مورد تجلیل قرار گرفت، پیکرتراشان با اخلاصی بی‌سابقه به مطالعه‌ی انحناها و پیچ‌و‌خم‌های پیکر آدمی مشغول بودند نقاشان به جای تصویر معشوقه‌های شهری و روستایی خود، چهره‌ی حضرت مریم را نقش می‌کردند؛ معماران هیکل‌های درشت و زمخت مجسمه‌های گوتیک را در شهرها محو و به جای آن معبدهای مجلل و ستون‌های زیبا می‌ساختند.
در حقیقت ملت‌های اروپایی در قرن شانزدهم موسیقی را از آنجا آغاز کردند که در ایران خاتمه پیدا کرده بود. شک نیست که اگر دامنه‌ی تحقیقات دانشمندان ایرانی ادامه می‌یافت، می‌توانست مأخذ و راه‌گشای نسل‌های بعدی شود. ولی متاسفانه جنبه‌ی علمی موسیقی کمتر مورد توجه واقع شد. و پایه‌های پولیفونی )موسیقی چندصدایی( که به همت موسیقی‌شناسان و دانشمندان قرن چهارم گذاشته شد، به علت نبودن شرایط اجتماعی مناسب به کلی از میان رفت و این بخشی از موسیقی با وجود پیشینه‌ی بنیادی که در ایران داشت، پیشرفت نکرد. در این نوشتار به بحث در پیرامون مسئله‌ی گذار هنرها در طول تاریخ هنری ایران نمی‌پردازیم که زمان و مکان دیگر را می‌طلبد. کوتاه سخن آنکه برای درک موسیقی زبان موسیقی را باید شناخت و برای لذت روحی رموز زیبایی را باید پیدا کرد.
از این روی شرحی مختصر در مورد دوره‌های مختلف موسیقی کلاسیک و آشنایی با سمفونی داده می‌شود تا بیشتر بتوان از این بخش از موسیقی لذت برد.
در موسیقی کلاسیک هر یک از آهنگ‌ها از ماجرایی سخن می‌گویند، گاهی آهنگساز برای آهنگ خود موضوعی را که معروف و شناخته شده است انتخاب نموده نظیر »رومئو و ژولیت« چایکوسکی یا »آگمنت« بتهوون یا »محاحره لنیننگراد« شوستا کوویچ و گاهی ماجرایی از عشق و ناکامی را برمی‌گزیند. بدانسان که برلیوز در »سمفونی فانتاستیک« خود چنین کرده است.این گونه آثار موسیقی را، موسیقی دارای داستان می‌نامیم.
در چنین شیوه‌ی بیانی موسیقی، آهنگساز داستانی را که کم بیش نظم و ترتیبی دارد در ذهن خود پرورش داده و تصویرهای ذهنی خود را به صورت آهنگی به وجود می‌آورد، ولی درک عاطفی و برداشت موسیقی آن را به عهده‌ی نیروی تخیل و تصور ما می‌گذارد تا آنچه که بتوانیم و تا آنجا که ذوقمان یاری دهد از آن درک و برداشت کنیم.
و گاهی نیز درحقیقت یا در اکثر موارد موسیقی داستانی یا مضمونی را دنبال نمی‌کند و نمی‌توان آن را به یاری کلمات تشریح کرد و تبلور احساسات و هیجانات درونی انسانی است که پیوستگی با زندگی دارد و از مظاهر آن جدا نیست و دارای معانی ویژه‌ی خود می‌باشد.
● سمفونی
یک سمفونی می‌تواند بیان‌کننده‌ی همه نوع منظور و مقصودی باشد، از پذیرایی و تکریم و تعظیم مودبانه‌ی درباری تا عمیق‌ترین و موثر‌ترین جدال و مبارزه‌ی نیروهای عواطف و هیجانات موسیقی. از پیشگویی و پیام‌آوری بسیار عالی و رفیع درباره‌ی برادری انسان‌ها تا وصف استحمام کودکی خردسال، همه‌ی این گونه اندیشه‌ها در سمفونی به تصویر کشیده شده‌اند.
ارکستری که یک سمفونی را اجرا می‌کند ممکن است مرکب از بیست تا یک‌صد و بیست نوازنده باشند و به همراه آن، گروه آوازخوانی نیز باشد یا نباشد و ممکن است از یک تا پنج قسمت داشته باشد. از ده دقیقه تا یک ساعت و نیم نیز به طول بیانجامد.
اندیشه و بیان یک سمفونی را نمی‌توان در قالب ویژه‌ای جای داد. فرم کلاسیک و استاندارد سمفونی، آن طوری که در کتاب‌های درسی نوشته شده است فرمی تجریدی و انتزاعی می‌باشد و کوششی بوده است در جهت توضیح این فرم موسیقی که بتوان آن را در قالب مشخصی بیان نمود.
ادوار مختلفی در هنر و موسیقی در طول زمان به وجود آمدند که هر کدام جهان‌بینی ویژه‌ی دوران خود را دارا بودند. مانند: رنسانس، باروک، کلاسیک، رمانتیک و امپرسیونیست. دیگر مکتب‌های دوران معاصر مانند سنبولیسم، سوررآلیسم و فوتوریسم در موسیقی رشد نیافتند.
رنسانس: دوره‌ی تجدید حیات هنری، یا هنر واقع‌گرای است و انسان، در چهارچوب تاریخ مورد مطالعه قرار می‌گیرد. و هنر دوره‌ی باروک، هنر مخالف اصلاحات است. پایه و اساس مشترک آهنگسازان در فرم‌های مختلف موسیقی این دوره تم و رنگ‌های تیره و بم، و برداشت مشخصی از کنتراپوان برای آهنگسازی می‌باشد.
از مطالعه‌ی آثار کلاسیک و رمانتیک چنین برمی‌آید که در مکتب کلاسیک بیشتر به فرم توجه شده و در مکتب رمانتیک به مضمون. در حقیقت کلاسیک‌ها در هر هنری متوجه‌ی زیبایی فنی بودند ولی رمانتیک‌ها به بیان حالت و احساسات توجه داشتند. و رمانتیسم که در پایان قرن هیجدهم پدید آمد، از زیباترین و مهم‌ترین مراحل اندیشه‌ی هنری است.
ویژگی‌هایش فردگرایی و پرستش طبیعت است و احساسات و انگیزه‌های انسانی را در هنر اصوات با خود به همراه دارد و برخلاف کلاسیسم، با برتری یافتن احساسات بر ساختار، متن بر شکل غالب می‌شود. از دیدگاه موسیقی رشد و انگیزه‌های معنوی و جهشهای روح بر ساخت چیره می‌گردند، و به تدریج بیان آزادانه‌تر احساسات را ممکن می‌سازند.
● امپرسیونیسم:
سیر زیبایی‌شناختی ویژه‌ی فرانسوی است که نخست از نقاشی آغاز گردید و به دنبال


مطالب مشابه :


قبل از خريد رنگ مو بخوانيد...

شان را از درون كاتالوگ رنگ پيدا مي‌كنند رنگ موي مرغوب بايد 6 رنگ موی بس




سوالات در مورد رنگ مو

رنگ کردن مو و مدل های مختلف مو را برای خودتان انجام دهید برای فان. نه برای انجام وظیفه.




آرایش و زیبایی

کاندیشنرها به‌ طور موقتی عمل می کنند و بس. روى كاتالوگ رنگ رنگ موى طبيعى و




اُکتاوا و update کردن کيبورد pa50 , pa80 ،آموزش خوانندگی،دفترچه راهنمای ارگ yamaha 2000 به زبان فا

های بی کلام در موسیقی ایرانی شامل فرم های پیش درآمد، چهارمضراب و رنگ بس. نسل پس از




برچسب :