می پریم پایین هوا میریم

پرندگان طناب‌دار                                         

تمام ماجرا از يك دعواي خانوادگي شروع شد. از همان دعواهايي كه در هر خانواده‌اي پيش مي‌آيد، اما خانواده‌اي كه مورد نظر ماست كمي سنتي بود و به دوران پيش از تاريخ تعلق داشت به همين خاطر، دعواي آنها هم سخت و سخت‌تر بود. در يكي از جزاير كوچك اقيانوس آرام به نام «واتوواتو»، در سال‌هايي كه هنوز ماشين بخار و چكش و ميخ اختراع نشده بود، آقاي «تامالي» كه از ساكنان آرام و بي‌سر و صداي روستاي «بان‌لپ» بود، دچار دعوايي سخت با همسر مهربانش شد. درباره دلايل اين كشمكش در اسناد تاريخي، هيچ سندي وجود ندارد، اما نتيجه دعوا اين بود كه همسر اين آقا از شدت عصبانيت از يك درخت انجير هندي بالا مي‌رود. احتمالا آن بالا كمي هم داد و بيداد مي‌كند و از همسايگان خود ياري مي‌خواهد تا حقش را از شوهرش بگيرند. آقاي «تامالي» كه مرد خانه و خانواده بود و تحمل اين بي‌ناموسي‌ها را نداشت، دنبال همسرش راه مي‌افتد و از درخت بالا مي‌رود. خانم آقاي تامالي وقتي شوهرش را در حال پيشروي مي‌بيند، خودش را از بالاي درخت به پايين پرتاب مي‌كند. شما اگر به جاي آقاي تامالي بوديد چه كار مي‌كرديد؟ به هر حال آقاي تامالي كه احتمالا از برخي اختلال‌هاي رواني در عذاب بود به دنبال همسرش از درخت پايين پريد و با سرعت تمام به ديار باقي شتافت. شايد تامالي اميدوار بود در آن دنيا فرصت عذرخواهي از همسرش را پيدا كند، اما اين بنده خدا سخت در اشتباه بود. چون همسرش پيش از پريدن از روي درخت، مچ پاي خود را به يكي از شاخه‌هاي انعطاف‌پذير درخت مو بسته بود و به همين دليل از همراهي تامالي تا ديار باقي معاف شد.

خوب، دوستان عزيز، نتيجه اخلاقي اين داستان غم‌انگيز چه چيزي مي‌تواند باشد. اگر با همسرتان دعوا كرديد، بالاي درخت نرويد؟ اگر بالاي درخت رفتيد با همسرتان دعوا نكنيد؟ هميشه از همان راهي كه از درخت بالا رفتيد به پايين بازگرديد؟ درخت «گردگان» به اين بلندي، درخت «خربزه» الله‌اكبر؟ اهالي «بان‌لپ» به هيچ كدام از اين نتايج دست پيدا نكردند. مردان اين روستاي تاريخي كه گويا عادت به نزاع‌هاي درون خانه‌اي داشتند از اين اتفاق كه درست در مقابلشان روي داد، درس عبرت گرفتند و شروع كردند به تمرين كردن. هر روز عصر بعد از آن كه كارهاي اهالي روستا به پايان مي‌رسيد، آقايان محترم شروع مي‌كردند به بالا رفتن از درخت‌هاي بلند و پايين پريدن. اين سنت در گذر زمان به مراسمي سالانه در هنگام برداشت محصول تبديل شد كه مردان منطقه نيوزيلند فعلي از آن براي نشان دادن قدرت و شجاعت خود استفاده مي‌كردند. به اين ترتيب بود كه آقاي «تامالي» به عنوان اولين قهرمان حفظ بنياد خانواده در تاريخ جاودانه شد. متاسفانه تحقيق‌هايي كه درباره همسر آن مرحوم انجام داديم به نتيجه‌اي نرسيد و از سرنوشت آن زن بيوه اطلاع دقيقي در دست نيست.

اما تاريخ معاصر اين پرش‌هاي جان‌بركفانه كه با نام «بانجي جامپينگ» شناخته مي‌شود به اولين روز آوريل سال 1979 بازمي‌گردد. در آن سال، چند نفر از اعضاي كلوب ورزش‌هاي خطرناك دانشگاه آكسفورد با ديدن فيلم مستندي كه درباره مرداني بود كه با بستن شاخه درخت مو به پايشان از روي درخت به پايين مي‌پرند، تصميم گرفتند اين عمل را به شيوه مدرن انجام بدهند.‌‌ آنها به جاي شاخه درخت مو از به هم بافتن ريسمان‌هاي نايلوني و طناب انعطاف‌پذير استفاده كردند و از بالاي پلي از برستول انگلستان به پايين پريدند و بلافاصله دستگير شدند. پس چي؟ شايد تصور مي‌كرديد عده‌اي جمع شدند و برايشان دست زدند؟ نه دوست عزيز، از اين خبرها نبود و آنها را با پس‌گردني به بازداشتگاه بردند. البته رسانه‌هاي سراسر دنيا تيتر اول خود را در روز دوم آوريل به اين اتفاق اختصاص دادند رهبري اين گروه 4 نفره به عهده فردي به نام «ديويد كركه» بود كه پس از آن، پرش‌هاي از دروازه طلايي و پل جرج را در ايالات متحده ساماندهي كرد.

پرش از روي پل جرج در سال 1982 از تلويزيون نمايش داده شد و ورزش بانجي جامپينگ به شهرت جهاني رسيد. به گفته افرادي كه اين پرش‌هاي جنون‌آسا را به دنياي معاصر وارد كردند، «بانجي» در زبان مردم بومي نيوزيلند به معني طناب انعطاف‌پذير است.

از سال 1982 به بعد علاوه بر پرش‌هايي كه از روي پل‌ها يا ساختمان‌هاي بلند انجام شد، اين پرندگان طناب‌دار به پرش از سكوهاي متحرك نيز روي آوردند و بانجي جامپينگ از روي بالون‌ها يا از داخل بالگردها شروع شد. تماشاي پريدن گروه‌هاي حرفه‌اي از روي ساختمان‌هاي بلند، حس كنجكاوي عده‌اي از مردم معمولي را تحريك كرد و آنها هم آنقدر اين در و آن در زدند كه برخي از اين پرندگان حرفه‌اي در نيوزيلند تصميم گرفتند اولين سكوي پرش عمومي را افتتاح كنند. اين سكو توسط «ا. جي. هكت» ساخته شد كه خودش بانجي جامپينگ را در سال 1986 آغاز كرده بود و از ساختمان‌هاي معروفي مانند برج ايفل به پايين پريده بود. هكت كه در 16 سالگي مدرسه را ترك كرده بود و در يك نجاري كار مي‌كرد بعد از وارد شدن به دنياي بانجي جامپينگ به شهرت جهاني رسيد و در حال حاضر علاوه بر آن كه سكوهاي پرش متعددي در دنيا دارد به عنوان يكي از افتخارات كشور نيوزيلند هم شناخته مي‌شود.

كارشناسان اين فن مي‌گويند براي مردم عادي كه تصميم مي‌گيرند چنين پرشي را تجربه كنند، همه چيز تا لحظه‌اي كه روي سكوي پرش قرار مي‌گيرند عادي است، اما وقتي به لبه آن مي‌روند و فضاي خالي عظيمي را مي‌بينند كه زير پايشان گسترده شده، با خودشان فكر مي‌كنند كه آن بالا چه كاري دارند؟ به همين دليل معمولا يك نفر روي سكو شروع به شمارش معكوس مي‌كند تا فرد را تشويق به پريدن كند. اگر اين شيوه، جواب نداد با يك فشار كوچك دست، پرنده را به پرواز (البته بيشتر به سقوط شبيه است)‌ درمي‌آورند. در اين شرايط آدرنالين در بدن پرنده به بيشترين مقدار خود مي‌رسد و معمولا مردم براي تخليه اين فشار، شروع به فرياد زدن مي‌كنند. بعد همه چيز به پايان مي‌رسد و يك حس بي‌تعادلي و هيجان بر جاي مي‌ماند تا زماني كه سقوط آزاد به پايان برسد. طنابي كه به بدن پرنده وصل شده او را به بالا بازمي‌گرداند. بعضي از سكوهايي كه براي بانجي جامپينگ طراحي شده‌اند، براي به روي سكو بازگرداندن فردي كه بين زمين و آسمان معلق است، امكاني در نظر نمي‌گيرند و او در نهايت روي كيسه‌هاي هواي بزرگ فرود مي‌آيد و يا اگر بر فراز جايي معلق شده باشد كه زير آن آب جريان دارد، او را با قايق از مهلكه نجات مي‌دهند، اما در بعضي از سكوها نيز طناب‌هايي اضافي وجود دارد كه با آنها، فرد پرنده را به سوي سكو بازمي‌گردانند.

هرچند گفته مي‌شود اين ورزش، آن طور كه به نظر مي‌رسد، آسيب‌رسان نيست، اما به افرادي كه فشار خون بالا دارند، زنان باردار، افراد داراي نارسايي‌هاي عصبي و مشكلات استخواني توصيه مي‌شود خودشان را به دردسر نيندازند و به سراغ اين ورزش نروند.

اگر همه محاسبات براي تعيين طول طناب به درستي انجام شود و داوطلب پرش، مثل لواشك روي زمين پهن نشود (كه البته اين اتفاق، بسيار نادر است و فقط يك بار در طول اين سال‌ها روي داده)‌، افراد معمولي بعد از پرش ممكن است احساس سرگيجه كنند كه به دليل احساس بي‌وزني ايجاد مي‌شود. بعضي اوقات نيز ممكن است سردرد و بي‌حسي طولاني در افراد پديد بيايد. دردهايي در گردن و ستون فقرات هم از عوارض جانبي برخي از اين پرش‌ها به شمار مي‌رود. با توجه به بالا رفتن فشار خون در هنگام پرش، خطراتي نيز بينايي افراد را تهديد مي‌كند كه معمولا با پاره شدن مويرگ‌هاي چشم همراه است و در صورت بالا رفتن بيش از اندازه فشار خون، مي‌تواند به نابينايي‌هاي كوتاه‌مدت منجر شود.

اينها همه اما به اندازه خود بانجي جامبينگ مهم نيست چراكه حالا در دامنه رشته كوه البرز جايي بالاتر از بام تهران و در سايه توچال امكان لذت بردن از اين بازي براي مردم و خصوصا جوان‌هايي كه قلب شير دارند فراهم شده است.

نزديك ايستگاه يك توچال، دكلي 40 متري پذيراي كساني است كه دوست دارند پريدن در خلاء را تجربه كنند. كساني كه تعدادشان كم است اما آنقدر جرات دارند كه تسمه‌هاي بانجي جامبينگ را به خودشان ببندند و از ارتفاع 40 متري خودشان را بيندازند پايين.

البته همين طور اگر بخواهيم سر انگشتي حساب كنيم، ارتفاع اين دكل نسبت به نمونه‌هايي كه توي تلويزين مي‌بينيم كمتر است، اما به هر حال همين هم براي يكي مثل من كه هر كاري كردم نتوانستم چشم‌هايم را ببندم و خودم را رها كنم در خالي بين دكل و زمين زياد است.

بالاي دكل چند نفر هستند كه همه چيز را با آنهايي كه مي‌خواهند از اين بازي جديد لذت ببرند، چك مي‌كنند، طناب را با تسمه‌هاي مخصوصش به آدم مي‌بندند و يك نفر هم آن پايين ايستاده و انگار هواي زمين را دارد كه يك هو خيلي به هوس نكند به شخص پرنده نزديك شود.

در حال حاضر به طور متوسط روزي 6  7 نفري جرات مي‌كنند و از بالاي دكل مي‌پرند پايين، اما هنوز هم تعداد آنهايي كه ترجيح مي‌دهند همان پايين روي زمين بايستند و ديگران را تشويق كنند از آنهايي كه مي‌روند بالا و خودشان را مي‌اندازند پايين بيشتر است.

اين هم كه طبيعي است، تا همين چند وقت پيش اگر يك روز مي‌رفتيد خانه و مي‌گفتيد مادر جان من مي‌خواهم از يك دكل 40 متري بپرم پايين، اولين كاري كه اهل خانه مي‌كردند اين بود كه در اسرع وقت شما را به يك روانپزشك معرفي كنند تا هرچه زود تر فكر خودكشي را از ذهن شما بيرون بياورد، اما حالا خيلي‌ها هستند كه اين كار را كرده‌اند و گذرشان كه به مطب روانپزشك نيفتاده هيچ، تازه خيلي‌ها هم براي شان كف زده‌اند و كلي برايشان هورا كشيده‌اند.

شروين محمدي يكي از همين آدم‌هاست كه كه همين چند ساعت پيش (البته شما بخوانيد چند روز پيش) كه ما داشتيم با خودمان كلنجار مي‌رفتيم و هر كاري مي‌كرديم خبري از شير شدن قلبمان نمي‌رسيد، از آن بالا پريد پايين. خودش مي‌گويد: چشم‌هام رو بستم و پريدم، حس عجيبي داشت، اما چرا دروغ بگويم ترسيدم، بعد هم كه چاره‌اي نداشتم جز داد زدن.الان هم بفهمي نفهمي هنوز گيجم. (مي‌خندد)
او دليل خاصي براي اين كار ندارد، بانجي جامپينگ را يك بازي مي‌داند مثل همه بازي‌ها، به اعتقاد او مهم لذت بردن است.

چنگيز يكي از جوان‌هايي است كه با ما تا بالاي دكل آمد اما هر كاري كرد مثل ما نتوانست از آن بالا پايين بپرد، دلايل او دقيقا مثل دلايل خود ما بود، «هر كاري كردم نشد، اصلا به خاطر بانجي جامپينك آمده بودم توچال آما از بالا كه پايين را تماشا كردم، همه چيز يادم رفت، هرچقدر هم بچه‌ها گفتند بپر، بپر توي گوشم نرفت كه نرفت، خودت كه ديدي از اون بالا پايين چطوري بود، نمي شد بپر پايين.»

اين بازي البته يك بازي كاملا پسرانه يا مردانه است و خانم‌ها نمي‌توانند از آن استفاده كنند، اما هستند خانم‌هايي كه در حال قدم زدن روي بام تهران همه فكر و دكرشان پريدن از اين ارتفاع است، آنقدر هم با اطمينان حرف مي‌زنند، كه آدم خجالت مي‌كشد بگويد، خودمن رفتم بالا با جديت هم رفتم ولي جرات نكردم بپرم پايين.
ساناز خسروي يكي از اين خانم هاست كه قسم مي‌خورد، مي تواند بپرد و از بچگي هم از ارتفاع نمي‌ترسيده برادرش مي‌گويد كه نمي‌تواند و ما هم تا كار اين برادر و خواهر بالا نگرفته يك گوشه دنج پيدا مي‌كنيم تا براي خودمان در تخيلاتمان غوطه‌ور شويم.

پرتگاه‌هاي طبيعي، يا پل‌هاي عجيب و غريب كه از روي رودخانه مي‌گذرند، شايد بهترين جا‌ها براي اين بازي باشند، چون در اين گونه جا‌ها معمولا توهم ماجرا هم بيشتر مي‌شود.
اما در يك چنين جا‌هايي ديگر از تشك ايمني كه در توچال زير پاي ادم مي‌اندازند، خبري نيست، لابد ديده‌ايد كه خيلي‌ها در ديار فرنگ از يك پرتگاه عجيب و غريب پايين مي‌پرند و تازه دستي هم به آب مي‌زنند و بعد هي در فاصله بين رودخانه و بالاي پل يا لبه پرتگاه پايين و بالا مي‌روند.
در ايران ما البته جا‌هاي زيادي براي اين بازي مي‌شود پيدا كرد، اما فعلا همين يكيش هم به سر ما زياد است


مطالب مشابه :


جفت انداختن قناری

از کودکی به پرندگان علاقه مند بودم و به نگهداری از شون پرداختم دوست دارم هرچی از قناری




شعر طنز دختر دم بخت

عكس متحرك دعواي پرندگان. اس ام اس خنده دار بهمن




می پریم پایین هوا میریم

پرندگان طناب‌دار تمام ماجرا از يك دعواي خانوادگي شروع شد. از همان دعواهايي كه در هر




اصول تغذيه و جيره غذايي درپرورش قرقاول

دعواي زن و شوهري حتي جيره هاي غذايي پرندگان زينتي و يا بوقلمون در کارخانجات خوراک




اصول پرورش و نگهداري قرقاول

دعواي زن و شوهري حتي در عالم حيوانات! بستر پرندگان. سالن پرورش پرندگان بايد دارای کف بتوني




آشنایی با خصوصیات رفتاری قرقاول ها به منظور انتخاب و نگهداری آنها

دعواي زن و شوهري حتي در البته این پرندگان بیشتر اوقات صدا نمی کنند و هر صبح آواز نمی




اَبيا

دعواي زن و شوهري حتي در ابیا از پرندگان ناشناخته ایران است که برای زندگی و تغذیه




انجماد و ذخیره اسپرم طیور

دعواي زن و شوهري حتي در عالم (4، 9 و 13)، طیور گوشتی (2 و 14)، پرندگان در حال انقراض(1، 5 و




آشنايي با قرقاول

دعواي زن و شوهري حتي در قرقاول از جمله پرندگان بومی و نادر ایران است که در مراتع و بوته




برچسب :