14پرسش کلیدی از حجتی کرمانی !

پاسخ منطقی ومستند حجت الاسلام والمسلمین استاد کیوان عزتی به نامه سر گشاده حجت الاسلام حجتی کرمانی به حضرت علامه مصباح یزدی مدظله العالی
14پرسش کلیدی از حجتی کرمانی !

هجمه­ ی سیاسی و رسانه­ ای به علامه مصباح ، پدیده­ ی جدیدی نیست. اصلاح‏ طلبان از آن هنگام که احساس کردند ایشان در مقابل «التقاط و انحراف فکری» آنها، صف ­آرایی شجاعانه و شفاف کرده و به هیچ رو، قصد عقب­ نشینی و مدارا ندارد، همواره دست به «ترور شخصیت» ایشان زده ­اند و به هر مناسبتی، انواعی از تهمت و افترا را بر ایشان روا داشته­ اند[1].

چندی پیش «حجت­ الاسلام ­و­المسلمین حجتی کرمانی- که سابقه­ ی چند جلسه مناظره­ ی تلویزیونی با علامه مصباح را در کارنامه ­ی فکری خود دارد[2] و شاید هم‌چنان از شکست خود در آن مناظره ، تلخ­کام و آزرده دل است- طی نامه ‏ای سرگشاده به جناب علامه، ایشان را به دلیل دفاع از دکتر احمدی‏ نژاد در انتخابات ریاست جمهوری سال­های 1384 و 1388، سرزنش کرد. جوهر و گرانیگاه نامه ­ی آشفته و نامسنجم ایشان دربردارنده ­ی استدلال زیر است:
 
مقدمه­ اول :

علامه مصباح در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال­های 1384 و 1388 از دکتر احمدی نژاد دفاع کرده است.
 
 مقدمه­ دوم :

امروز ضعف­ ها و انحراف­ ها و ناکارآمدی­ های دکتر احمدی نژاد بر همگان روشن و اثبات شده است.
 
مقدمه سوم :

اصلاح ‏طلبان از وجود چنین ضعف­ ها و انحراف­ ها و ناکارآمدی­ هایی در تفکر و شخصیت دکتر احمدی‏ نژاد مطلع بودند و یا تحقق آنها را در آینده، پیش ­بینی می‌کردند و از این‏رو، او را برنگزیدند.
 
نتیجه :

حمایت و دفاع علامه مصباح از دکتر احمدی‏ نژاد، خطایی آشکار و پرهزینه، و مخالفت اصلاح ‏طلبان با احمدی‏ نژاد، تصمیمی صواب و مدبّرانه بوده‌است.

نقد و ابطال : 
برای ابطال این استدلال، پرسش‏ هایی را- که البته پاسخ‏های شفاف و نمایان دارند- مطرح می‏کنیم و امیدواریم ایشان که زحمت «نامه‏ نگاری سرگشاده» را به خود داده ‏اند، از «پاسخ‏گویی منطقی» به پرسش­های معطوف به نامه­ ی یاد شده، شانه خالی نکنند و نشان بدهند که صرفاً «مقاصد خاص سیاسی» یا «اغراض شخصی» را دنبال نکرده ‏اند و تنها در جستجوی «حقیقت» هستند.
 
1- بر فرض که هر آنچه درباره ­ی ضعف و سستی و انحطاط دولت­ های نهم و دهم نگاشته‏ اید، صحیح و صواب باشد؛ اما آیا از این یافته، «برتری» شخصیت­ های مقبول شما- که طبق نوشته­ ی خودتان آقایان هاشمی و خاتمی و سایر اصلاح ‏طلبان هستند- به اثبات می‏رسد؟! شما کدام ضعف و انحراف و نقص را در «دولت احمدی نژاد» و در شخص او سراغ دارید که در «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» نبوده باشد؟!
 
فراموش کرده­ اید که مردم طمع تلخ «تورم 50 درصدی» را در دولت هاشمی چشیده ­اند! «برخوردهای آمرانه و تحکّم ­آمیز» مدیران عالی و میانی دولت سازندگی را با مردم به یاد ندارید که سبب­ ساز شکل­ گیری شکاف دولت و ملت در انقلاب شد؟! «اشرافیت» و «ثروت­ اندوزی» و«مسابقه­ ی رفاه­ طلبی» میان مسئولین در چه دولتی پا‌گرفت؟! «کرباسچی» و پدیده‏ های دیگر از این دست در چه دولتی رشد کردند و ننگ «فساد اقتصادی» را به پیشانی نظام اسلامی چسباندند؟!
 
از دولت خاتمی و اصلاح‏ طلبان بگویم. آیا مشاور عالی خاتمی از «واتیکانیزه کردن ولایت فقیه» سخن نگفت؟ آیا روزنامه‏ نگار اصلاح ‏طلب مدعی نشد که باید امام خمینی(ره) را به «موزه ­ی تاریخ» سپرد؟ آیا امام حسین(ع) در روزنامه‏ های زنجیردار به «خشونت‏ گرایی» متهم نگردید؟! آیا فعالان فکری اصلاح طلب، به صراحت از «سکولاریسم» سخن نمی‏ گفتند؟! «ولنگاری اخلاقی» و «آزادی اباحی‏گرانه» به دست وزیر ارشاد وقت (عطاءالله مهاجرانی) پایه ­گذاری نشد؟![3] «فتح سنگر به سنگر»، «فشار از بالا، چانه زنی از پایین»، «عبور از حاکمیت» و تاکتیک‏ ها و شعارهای شرم ‏آور دیگری از این دست در اتاق فرمان جریان اصلاحات طراحی نشدند؟! «فرمان هشت ماده ‏ای مقام معظم رهبری در زمینه­ ی مبارزه با مفاسد اقتصادی» در زمان چه دولتی صادر شد؟! اگر مفاسدی در سطح مسؤولان و مدیران دولت­ های سازندگی و اصلاحات وجود نداشت و یا دست­ کم آن­ها خود در پی رفع فساد برمی­ آمدند، چه دلیلی برای «ورود مستقیم مقام معظم رهبری» به این عرصه وجود داشته است؟! آیا «ایران برای همه­ ی ایرانیان»[4] و «جمهوری ایرانی»، صورتی دیگر از ملّی‏ گرایی­ ای نیست که اسفندیار رحیم مشایی آن را در قالب «مکتب ایرانی» تبلیغ می‏کند؟! «تحصن نمایندگان مجلس ششم» که یک چالش سیاسی برای نظام اسلامی رقم زد را که فراموش نکرده ‏اید؟! دکتر احمدی‏ نژاد را به دیکتاتوری متهم می‏کنید، محتوای «لوایح دوقلوی خاتمی» را نیز مطالعه کنید تا دریابید «دیکتاتوری شخص رییس جمهور» در چه زمانی مطرح شد و خاتمی چگونه قصد داشت کلّیت نظام و حکومت را به تصرّف خود درآورد! [5] دوست دارید از چندین نفر از «مدیران و فعالان سیاسی اصلاح طلب» نام ببرم که امروزه رسماً به «سرویس­ های سیاسی امریکا و انگلیس» پیوسته اند و آشکارا و بی‏ پروا، «ضدّانقلاب» و «اپوزیسیون» خارج از کشور را در آغوش دارند؟! عطاء­الله مهاجرانی- وزیر ارشاد دولت اصلاحات- رسماً در «شبکه­ ی تلویزیونی بی‏ بی‏ سی» حضور می ‏یابد و «انقلاب و نظام اسلامی« را به چالش می‏کشد! بدگویی از انقلاب و ارزش­ها آن هم در خانه­ ی «دیرینه­ ترین و خبیث­ ترین دشمنان»؟! فریبا داوودی مهاجر- مشاور دولت اصلاحات- در جلوی دوربین «تلویزیون صدای آمریکا»، «کشف حجاب» کرده است! این است معنی «تقیّد اصلاح ­طلبان به احکام اسلام»؟! در قرائت جدید و متفاوت اصلاح ­طلبان از اسلام، حجاب اسلامی هم دیگر جایی ندارد؟! شنیده ­اید که رجبعلی مزوروعی – نماینده­ی اصلاح ­طلب مجلس ششم- نیز از کشور گریخته است؟! او چه نقشی در فتنه­ ی سال 88 داشته که از چنگ قانون و عدالت متواری شده‌است؟!
راستی، به نظر شما آیا احمدی‏ نژاد بیشتر اهل «رفیق ­بازی» و «قبیله­ گرایی سیاسی» است یا آن رئیس جمهور سابقی که حتی اجازه نمی‏دهد «فرزندش» از «لندن» به ایران سفر کند و در «دادگاه نظام اسلامی» حاضر شود؟! [6] مگر در فتنه سال 1388، در خانه‏ های تیمی «قیطریه» و «فاطمی» و «سایت جمهوریت» [7] چه می‏ گذشته‌است؟! نکند از «شرکت بهینه­ سازی مصرف سوخت» که در اختیار همین آقازاده بوه، در راستای «اهداف براندازانه» بر ضد نظام اسلامی استفاده شده‌است؟! آیا دختر احمدی­ نژاد بارها و بارها در جریان­ آشوب­ های خیابانی فتنه­ ی سال 88 در کنار «منافقان» و «سلطنت­ طلب­ها» و «بهایی­ ها» و «سکولارها» دستگیر شد یا دختر رئیس جمهور یاد شده [8]؟! آیا اعترافات متهمان فتنه‌ی سال 1388 – از قبیل «حجاریان» و «عطریان‏فر» و «ابطحی» [9] و ... – در دادگاه نشان‌گر «انحطاط جریان اصلاحات» نبود؟! در حالی که آن­ها خود به اشتباهاتشان، اذعان عمومی و صریح داشته­ اند، شما بر حقانیت جریان اصلاحات پای می­ فشرید؟!
 
آری، مفاسد و معایب دولت‏ های سازندگی و اصلاحات، - چه کماً و چه کیفاً- «غیرقابل مقایسه» با دولت احمدی ‏نژاد است و حتی اشاره به آنها، مثنوی هفتاد من کاغذ می‏شود! شما کدام ضعف و انحراف و نقص را در «دولت احمدی نژاد» و در شخص او سراغ دارید که در «دولت سازندگی» و «دولت اصلاحات» نبوده‌باشد؟!
 
2- مفاسد و معایب یاد شده نسبت به دولت‏ های سازندگی و اصلاحات در بند اول، مورد تردید نیستند؛ این مطلب نه خبر پنهان است و نه پدیده دور از رؤیت افکار عمومی. این­ها واقعیت‏ هایی هستند که حتی مردم کوچه و بازار نیز به آن‏ها واقف هستند! شما که «دلسوز انقلاب» و «مدافع اسلام» و «اهل نامه نویسی سرگشاده» هستید، چرا در طول سال­های گذشته، چشم بر این همه مفاسد و معایب بزرگ و بنیان­ برافکن فروبستید و کلامی انتقادی و انذارگونه بر صفحه­ ی کاغذ ننوشتید؟! چرا ضعف و نقص و انحراف دوستان سیاسی خود را «سانسور»، و اشتباهات و انحرافات دیگران را «افشا» می‏ کنید؟! این نوعی «تبعیض سیاسی» و «جانبداری غیرمنصفانه» نیست؟! از شما که یک روحانی هستید، دست­ کم انتظار می‏رفت در مقابل «دین‏ ستیزی اصلاح‏ طلبان» خاموش ننشیند(هر چند خاموشی شما از دفاع ناشیانه­ ی شما از تئوری تساهل و تسامح آن‏ها در جریان مناظره با علامه مصباح بهتر بود!).
 
3- با توجه به آنچه که در بند اول آمد، حقاً و انصافاً، دکتر احمدی ‏نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال­ های 1384 و 1388 بر سایر رقبا «برتری» نداشت؟! او نبود که در مقام نظر و عقیده، «گفتمان امام و انقلاب» را زنده کرد و در مقام عمل و اقدام، در طول مدت دو سال برعهده گرفتن مدیریت شهرداری تهران نشان داد که «روحیه­ ی بسیجی» و «نشاط­ کاری» و «خدمت­ رسانی بی­ وقفه» یعنی چه؟! توده های مردم در او چه دیده بودند که وی را با «شهید رجایی» مقایسه می‏ کردند؟!
 
4- هم‌چنان که می دانید ، رئیس جمهور با رای «توده های مردم» مشخص و انتخاب می‏ شود نه نظر «جناب علامه مصباح»! چرا شما نسبت به «مردم» اعتراض نمی‏ کنید که در دو دوره ­ی پیاپی به دکتر احمدی‏ نژاد رای داده ‏اند، آن هم با وجود «چند نامزد اصلاح ‏طلب» در هر دوره؟! اگر دکتر احمدی‏ نژاد، منتخب «مردم» است و نه منصوب «علامه مصباح»، چرا خطاب به «مردم» نامه ­ی سرگشاده نمی‏ نویسید و آن‏ها را به «اشتباه بزرگشان» واقف نمی‏ گردانید؟!
 
5- چرا از خود نمی‏ پرسید که با وجود «هاشمی، «معین» و «کروبی» در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 و «موسوی» و «کروبی» در انتخابات ریاست جمهوری سال 1388، چرا «توده های مردم» از گفتمان دولت های سازندگی و اصلاحات، به صورت کلّی بریدند و به گفتمان دیگری روی آوردند که نقطه­ی مقابل آن­ها بود؟! آیا اصلاح ‏طلبان در این دو انتخابات، «نامزد»ی نداشتند؟! آیا در هر دو انتخابات، «تقلب» روی داده است؟! چرا به جای «خودانتقادی»، «فرافکنی» می‏کنید؟! توصیه می­کنم مدتی را صرف مداقه پیرامون این پرسش کنیدکه چرا مردم از دولت­ های سازندگی و اصلاحات روی گرداندند و با چندین «نه» بزرگ و تاریخی در جریان انتخابات، به آنها پاسخ منفی دادند؟ [10] 
6- چرا جناب علامه مصباح از دکتر احمدی نژاد دفاع کرد؟! آیا این حمایت ریشه در «اصول» و «ارزش­ها»یی داشت که احمدی ‏نژاد از آنها سخن می­گفت یا ناشی از «مناسبات سیاسی» و یا «علاقه شخصی» علامه به احمدی‏ نژاد بود؟! پاسخ روشن است. برخلاف تمام نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری سال 1388، این تنها احمدی ‏نژاد بود که از «دولت اسلامی» سخن گفت و به صراحت بر «ارزش‏های اسلامی» تکیه کرد و به بهانه­ ی «جذب آراء» و «جلب مخالف»، چهره ­ای بزک کرده و فانتزی از خود نشان نداد. خود جناب علامه نیز بارها و بارها تصریح کرده‌است که حمایت ایشان از دولت به دلیل «وفاداری آنها به باورها و ارزش ­های اسلامی» بوده است و لاغیر. بنابراین، این «حمایت» تا جایی باقی است و دوام دارد که وفاداری به اصول و ارزش­های یادشده، تدوام داشته باشد. در غیر این صورت، «حمایت» جای خود را به «انتقاد» و «مخالفت» خواهد داد – که اکنون داده است.

7- بر فرض که حمایت جناب علامه مصباح از دکتر احمدی نژاد اشتباه بوده است، «حمایت خاص» مقام معظم رهبری از وی چگونه قضاوت می‏کنید؟! [11] شما که خود را فردی «انقلابی» و «متعهد به ولایت فقیه» می‏ انگارید، چه پاسخی برای این «تناقض» دارید؟! شاید اگر شهامت داشتید، خطاب به مقام معظم رهبری نیز «نامه­ ی سرگشاده» می‏ نوشتید و به ایشان به دلیل «حمایت خاص» از دکتر احمدی‏ نژاد، خرده می‏ گرفتید!
 
8-  برخلاف شما و دوستان اصلاح ‏طلبتان که همواره چشم بر روی «ضعف‏ ها» و «کاستی­ ها»ی خود بسته­ اید و جز به «تمجید» و «تملق» درباره خود، زبان نگشاده ­اید، علامه مصباح از همان آغاز به کار دولت نهم نشان داد که حمایت ایشان یک حمایت «جناحی»، «سیاسی» و «شخصی» نبوده است؛ زیرا ایشان هر جا احساس می‏ کرد که اشتباه و انحرافی رخ داده، بی‏ درنگ و شفاف موضع‏ گیری می‏ کرد. آیا جناب علامه مصباح نبود که با نظر دکتر احمدی‏ نژاد مبنی بر «ورود زنان و دختران به استادیوم‌های ورزشی» مخالفت کرد و حتی دو نفر از شاگردان خو را به سوی رئیس جمهور گسیل کرد تا این مخالفت را به او ابلاغ کنند؟ آیا ایشان بارها از تمرکز صرف دولت نهم بر «عدالت خواهی» و غفلت از تکیه بر همه­ ی ارزش­های اسلامی و به خصوص ارزش ­های فرهنگی اسلام انتقاد نکرد؟ در ماجرای «جریان انحرافی»، اولین شخصی که به این مسأله وارد شد و «خطر قوّت­ یابی مجدد فراماسونری در کشور» را گوشزد کرد، علامه مصباح نبود؟! ایشان نبود که از وقوع فتنه­ ای بعد از فتنه سال 1388 خبر داد؟! [12] 
این گونه موضع ‏گیری‏ های صریح و شفاف نشان می‏ دهد که جناب علامه، عقد اخوت با هیچ دولتی نبسته ­اند و تنها بر اساس معیارها و منطق اسلامی، تعاملات و تصمیم‏ گیری‏ های سیاسی خود را صورت بندی می‏کنند. این خصوصیتی است که در اکثریت قریب به اتفاق نیروهای اصلاح ‏طلب، وجود خارجی ندارد!
 
9- حمایت علامه مصباح از دکتر احمدی‏ نژاد در جریان انتخابات ریاست جمهوری به این دلیل بود که وی را فرد «اصلح» می ‏دانست و نه «معصوم». بنابراین، نمی‏ توان امروز به محض بروز خطاها و اشتباه‌هایی در دولت وی، اشکال گرفت که چرا از فردی که چنین و چنان است حمایت کردید؟! آیا جناب علامه در جایی ادعا کرده ‏اند که احمدی‏ نژاد فردی «معصوم» است و هیچ نقصی و ضعفی متوجه او نیست؟! فرد «اصلح»، نه «مصون از خطا» است و نه یک «قهرمان». او صرفاً در مقایسه با رقبای انتخاباتی­اش، ویژگی‏ های مثبت و مطلوب بیشتری دارد. همین و بس. کجای این منطق و موضع ­گیری خطاست؟!
 
10- از سوی دیگر، اصلح بودن از نظر زمانی، «نسبی» است؛ یعنی ممکن است فردی در یک زمان(مثلاً زمان الف) اصلح باشد و سپس (مثلاً در زمان ب) در مقایسه با دیگران افول کند. ملاک انتخاب در مقطع زمانی الف، شرایط و ویژگی‏های فرد در «همین زمان» است و نه «زمان­ های دیگر». به تعبیر امام راحل، «میزان ، حال فعلی افراد است». ظاهراً اصلاح‏ طلبان از جانب علامه، انتظار «غیب­ بینی» و «پیش‏گویی» دارند!
 
11- پیش ­فرض اصلاح ‏طلبان این است که دکتر احمدی‏ نژاد «از آغاز» چنین بوده، حال آن که واقعیت این است که او قدری «تغییر» کرده است [13]. فرد نفوذیافته در دولت توانسته به تدریج، به وی نزدیک شود و نگرش و بینش او را دگرگون سازد. در واقع، احمدی ‏نژاد سال 1389 و 13890، همان احمدی ‏نژاد سال 1384 نیست. آنگاه می ‏توان حکم به خطای علامه مصباح در دفاع و حمایت از احمدی ‏نژاد کرد که «احمدی‏ نژاد سال 1384» نیز ابتلای بالفعل به ضعف و لغزش ­های متأخرش داشته بود، حال آنکه چنین نبوده است. موضع ‏گیری سیاسی جناب علامه در دفاع از احمدی ‏نژاد در چارچوب همان شخصیت و منش و تفکری از احمدی ‏نژاد قابل فهم است که وی از خود بروز داده است و نمی‏ توان «تغییرات» و «دگرگونی‏ها»ی رخ داده در مقاطع زمانی بعدی را به زمان‏های قبلی نسبت داد.
 
12- آیا «هزینه­ ی سیاسی» تحمیل شده به نظام اسلامی از سوی دکتر احمدی ‏نژاد بیشتر است یا هزینه سیاسی تحمیل شده به نظام اسلامی از سوی موسوی و کروبی و هاشمی و خاتمی؟ «سران فتنه»- همان گزینه‏ ها و نامزدهای ایده‏ آل اصلاح ‏طلبان- در طول «هشت ماه فتنه سال 88»، کشور را دچار التهاب و تنش سیاسی بسیار جدّی و بی­ سابقه کردند و به تعبیر مقام معظم رهبری، «ظلم بزرگی» را در حق نظام اسلامی روا داشتند که به هیچ رو، قابل چشم­ پوشی نیست! آری، کسانی که خود را ریش سفیدان انقلاب و منتسبان به امام خمینی(ره) معرفی می‏کردند، فتنه بسیار بزرگ و پیچیده‏ای را رقم زدند که نظام و جامعه همچنان مشغول «پرداخت هزینه‏ ها» و «رفع صدمات» ناشی از آن است. حال آیا ما باید به اصلاح ‏طلبان به دلیل حمایت‌شان از «سران فتنه» اعتراض کنیم، یا آنها باید به ما به دلیل حمایت­مان از «احمدی‏ نژاد» اعتراض کنند؟!
 
13- اصلاح ‏طلبان در گذشته، همواره ادعا می‏ کردند که قرائت علامه مصباح از اسلام، شاذ و خاص است و از این رو، گفتمان ایشان، «پایگاه اجتماعی» [14] ندارد. آن‏ها که همواره ایشان را در مقابل «مردم» قرار می‏ دادند و چهره ‏ای ضدّمردمی از ایشان ترسیم کرده‌بودند، چه شده که امروز حمایت علامه را از احمدی‏ نژاد، این اندازه در رای آوردن وی موثر می‏ انگارند؟! یعنی جناب علامه این اندازه از «پایگاه اجتماعی وسیع» برخوردارند؟! اگر این گونه است، با دیدگاه پیشین اصلاح‏ طلبان چه کنیم که با دیدگاه امروزشان، «تناقض» و «تضادّ» دارد؟!

14- یک پرسش همواره به ذهن خطور می‏ کند و آن این است که چرا اصلاح ‏طلبان با وجود ادعای «اعتقاد به ولایت فقیه» و «تبعیت عملی از ولی فقیه»، چرا نظرشان درباره «علامه مصباح»، این اندازه با نظر «مقام معظم رهبری» شکاف و حتی ستیز و کشمکش دارد؟! ما از یک سو شاهد بوده ­ایم که از آغاز استقرار دولت اصلاحات در سال 1376 و مشخص شدن مواضع انتقادی علامه نسبت به رویه­ ی فکری و ایدئولوژیک این دولت، فعالان سیاسی و مطبوعاتی اصلاح ­طلب در تخریب و ترور شخصیت ایشان از هیچ امری فروگذار نکرده‌اند! کافی است به روزنامه­ های زنجیره­ای اصلاح طلب رجوع کنید، در این صورت به روشنی درمی‏ یابید که حجم وسیعی از مطالب و محتوای این روزنامه ‏ها و نشریات در طول هر هفته، معطوف به «ترور شخصیت علامه مصباح» بوده است! تحریف و تقطیع سخنان علامه، کوچک­ترین نوع خصومت­ ورزی اصلاح ‏طلبان با ایشان بوده است. در مقابل، نظرات «مقام معظم رهبری» درباره­ ی علامه مصباح را در همان دوران تاکنون مشاهده می ‏کنیم که همه در بردارنده­ ی تأییدات بی­ نظیر و قدردانی­ های ویژه است! این دو تلقی و برداشت، چگونه با یکدیگر قابل جمع هستند؟! آیا حقیقتاً اصلاح ‏طلبان «التزام عملی به ولایت فقیه» دارند؟! گفته‏ ها و نوشته‏ ها و کرده ‏های آن‏ها، دست کم، در این زمینه نشان می‏ دهد که «التزام عملی آنها به ولایت فقیه»، یک «دروغ سیاسی» برای اغوای افکار عمومی است و هیچ­ گونه واقعیتی ندارد. [۱۵]

پی نوشت ها : 

[1]. نگاه کنید به: رضا صنعتی؛ گفتمان مصباح؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ 1389.
 
[2] . نگاه کنید به: مناظره حجت­الاسلام­و­المسلمین حجتی­کرمانی با آیت­الله مصباح یزدی؛ تهران: سروش.
 
[3]. نگاه کنید به: آزادی یا توطئه؛ قم: دفتر جریان­شناسی تاریخ معاصر.
 
[4] . در جریان انتخابات مجلس ششم، شعار «ایران برای همه­ی ایرانیان» به شعار کلیدی اصلاح­طلبان تبدیل شد.
 
[5] . یکی از این لوایح، لایحه­ای با عنوان «لایحه­ی افزایش اختیارات رئیس جمهور» بود.
 
[6] . مهدی هاشمی رفسنجانی اندکی پس از فتنه­ی سال 88 و با توجه به مهار شدن آن از سوی نظام و نقشی که وی در شکل­گیری و هدایت این فتنه داشت، از ایران به انگلیس گریخت و تاکنون نیز مراجعت نکرده است. فشار و اصرار افکار عمومی برای بازگشت وی برای بررسی اتهاماتش در دادگاه، همچنان بی­نتیجه مانده است!
 
[7] . بنابر گفته­های متهمان دادگاه فتنه­ی سال 88، «سایت جمهوریت» از سوی مهدی هاشمی رفسنجانی هدایت می­شد.
 
[8] . فائزه هاشمی رفسنجانی در برخی از تجمعات غیرقانونی و براندازانه­ی فتنه­ی سال 88 حضور داشته و به همین دلیل، چندین بار بازداشت شده است!
 
[9] . این سه تن بابت اشتباهاتشان، رسماً در دادگاه از مقام معظم رهبری و مردم عذرخواهی کردند.
 
[10] . نگاه کنید به: مهدی جمشیدی؛ «تبیین جامعه­شناختی علل ظهور و افول اصلاح­طلبان»؛ ماهنامه­ی معرفت، سال هجدهم؛ شماره١٣٨؛ خرداد١٣٨٨؛ صص ٣٣-٥٤.
 
[11] . «من از دولت حمایت می کنم، از همه دولت­های بر سرکار و منتخب مردم حمایت کردم، بعد از این هم همین خواهد بود؛ از این دولت هم به طور خاص حمایت می­کنم. این حمایت، بی­دلیل و بی­حساب­و­کتاب نیست، اولاً جایگاه دولت در نظام جمهوری اسلامی و در نظام سیاسی کشور ما جایگاه بسیار مهمی است، ثانیاً بیشترین مسئولیت­ها را دولت بر دوش دارد، بعد هم این جهت گیری های دینی و این ارزش­گرایی انقلابی و اسلامی خیلی ارزش دارد؛ سخت کوشی، تلاش فراوان، ارتباط با مردم، سفرهای استانی، جهت­گیری عدالت­ورزی مردمی، اینها خیلی قیمت دارد و من قدر این کارها را می دانم، من به خاطر این چیزها از دولت حمایت می کنم.» (بیانات مقام معظم رهبری در مشهد مقدس در اول فروردین 86). نگاه کنید به:
 
http://www.leader.ir/langs/fa/index.php?p=bayanat&id=3025 
[12] . جزئیات همه­ ی این موضع­گیری­های انتقادی در همان زمان در هفته­ نامه­ ی «پرتو سخن» درج شده است. نگاه کنید به:
http://www.partosokhan.ir 
[13] . این مطلب یک ادعای سیاسی و ژورنالیستی نیست. با روش «تحلیل محتوا»(Contentanalysis)می­توان اثبات کرد که گفتمان احمدی­ نژاد دچار تغییر شده است.

Social Status . [۱۴] 

[۱۵] . مهدی جم، کارشناس و پژوهش‏گر مسایل سیاسی


مطالب مشابه :


عملکرد 4 ساله دکتر علیرضا موسی علی در هیات شطرنج کرمان

عملکرد 4 ساله دکتر علیرضا موسی علی در هیات شطرنج کرمان سایت رسمی وب سایت علمی شطرنج




240. شعری از خواجوی کرمانی

شعری از خواجوی کرمانی درباره وب. (از مرحوم دکتر قیصر امین پور)




خبرگزاری مهر و گمانه زنی استانداران استانهای کشور

حامیان دکتر حسن روحانی سعیدی کرمانی. وب سایت رسمی دکتر حسن




تبریک سال 93 مدیر وبلاگ

ویژه مدیریت وب. وب سایت رسمی باشگاه سایت دکتر کرمانی. رها




جناب وکیل سید محمد جندقی کرمانی پور بعنوان رئیس هیات مدیره کانون وکلای دادگستری مرکز انتخاب گردیدند

وکیل سید محمد جندقی کرمانی پور با 12 رای بعنوان سایت رسمی وب سایت کانون




14پرسش کلیدی از حجتی کرمانی !

14پرسش کلیدی از حجتی کرمانی وب سایت رسمی به دلیل دفاع از دکتر احمدی‏ نژاد در




برچسب :