مطالب فرا دانشی

1- ویژگی های غزل طرز تازه (سبک هندی)

      شعر این دوره در قالب های متفاوتی سروده می شد وکما فی السابق شعرا در تمام قالب های شعری هنرنماییمی کردند . اما با رواج شعرسبک هندی ،غزل بیش از پیش به میدان ادبیات وارد شد وتقریباً مجلس آرای بلا معارض گردید «سبک هندی درنظم فقط محدود به غزل است .اما نه غزل به معنای متعارف، بلکه تک بیت ها و مفرداتی که بارشته ای  از قافیه و ردیف به هم پیوسته شده و به شکل غزل در آمده اند از این رو در حقیقت شکل شعری در این سبک تک بیت است..اساس این سبک که حدود یک قرن و نیـم دوام آورده ،  این است که در یک مصراع  مطلبـی معقـول گویند و در مصراع بعد برای اثبات وتبین وتوجیه آن امر معقول، مثالی محسوس به مناسبت بیاورند.البته این کار ،گاه در ابیات قُدما نیز دیده می شود .چنان که در مثنوی می خوانیم:

                                     کوزه ی چشم حریصان پرنشد          تا صدف قانع نشد، پُر دُر نشد          

به عبارت دیگر،شاعر در یکی از مصراع ها شعاری می دهد که معمولاً جنبه ی هنری ندارد.مثلاً کم روزی شدن و دخالت ستارگان را در آن  مطرح می کند اما در مصراع بعد باید آن شعار را با مثالی محسوس(تمثیل) ، هنری وتصویری کند. صائب:        هرشب کواکب گم کند از روزی ما پاره ای               هر روز گردد تنگ تر سوراخ این غربال ها 

ویا غفلت زدگی و سرگردانی در روز مرگی را این گونه بیان می کند که:

               حیران اطوار خودم ، درمانده ی کار خودم                 هر لحظه دارد نیّتی چون قرعه ی رمال ها

پس همه ی هنر شاعر درساخت آن مصراع محسوس و تمثیلی است که باید با مصراع اول ارتباط هنری داشته باشد. اما یک حسن غزل هندی این است که کلاً از ابتذال به دور می ماند، چون بیت باید دارای مضمون تازه باشد و شاعر حق ندارد که مضمونی کهنه را تکرار کند .مگر این که طرز بیان و ارائه ، لااقل جدید باشد. از این رو غزل سبک هندی معمولاً «تازه» است یعنی می توان یک موتیو یا موتیف (motive = بن مایهوکلماتی که محور تداعی وتصویرند) کهنه را با دیدهای مختلف به   طرز های تازه ای مطرح کرد .از این رو «بیابان گردیِ مجنون»را که مطلبی قدیمی وکهنه است ، غالب شعرا ی سبک هندی مکرراً  به طرز تازه ای بیان و ادا کرده اند.

صائب:                             داغ هرلاله که برسینه ی هامون باشد          مهری از محضر رسوایی مجنون باشد              

دکتر شمیسا می گوید:«یک نکته ی دیگر ِاهمیّت این سبک این است که توانسته است ،حدود مضامین قراردادی و محدود شعری را بشکند شاعر از همه ی اشیاء وامور وپدیده ها ی پیرامون خود از بین قالی، شیشه، میوه، بخیه، گردباد، سیل، عنکبوت وغیره جهت یافتن مضمون و معنا استفاده کرده است .بدین ترتیب مضمون محدود نیست وهر چیزی ممکن است مضمون شود. از طرف دیگر همین امر باعث شد که شاعران غیراستاد و عوام نتوانند حدود متعالی غزل را حفظ کنند.»

1/1- از ویژگی های بارز بیت در سبک هندی این است که:

-        بین اجزای مهم دو مصراع تشابه زیادی دیده می شود.(با لف ونشر،تشبیه ویا تناظر ):

   صائب:           سختی رسد از چرخ به نازک سخنان بیش           باسنگ سرو کاربود شیشه گری را

-        استفاده از تصویر ذهنیِ  اصطلاحات و ترکیبات .مشروط بر این که معنی بکری آفریده شود:

     کلیم کاشانی:         بی دیده راه گر نتوان رفت، پس چرا           چشم از جهان چوبستی ازو می توان گذشت

 2 - مختصات کلی طرز تازه (سبک هندی) درشعرصائب

2/1. مختصات زبانی:

2/1/1. ساده ، روان ولی استوار و خالی از تکلف بیان و نزدیک شدن زبان شعر به کلام عامیانـه و وارد شدن زبـان

کوچه و بازار به شعر:

            باعقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بی کسی               شد« ریشه ریشه دامنم از خار» استدلال ها

در نتیجه:   گسترش دایره ی واژگان و در برخی موارد، وارد شدن ترکیبات غریب و نامأنوس:

             ای «دفتر حسن تو را فهرست خط و خال ها »             تفصیل ها پنهان  شده در پرده ی اجمال ها

2/1/2. بسیاری از لغات ادبی قدیم از صحنه ی شعر خارج شد. به شکلی که سبک هندی دربردارنده ی زبان جدید فارسی است: 

                          آتش فروز قهر تو ، آیینه دار لطف تو               هم «مغرب ادباره ، هم مشرق اقبال ها»

2 /1/3.زبان سبک هندی واقع گراست.  

2/2. مختصات فکری:

     شعر این سبک صورت گرا نیست بلکه معنا گراست. یعنی شعرا به مضمون و معنا بیش از لفظ اهمیّت می دهندمثلاً در شعر صائب مضمونی نیست که نیامده باشد ؛ بخصوص که از نظر ابیات بسیار است.صائب از گل قالی ، تند باد، گرداب، آسیاب ،تبخال، بیابان، قرعه ی رمال، سوراخِ غربال ، پری و.... مضمون ساخته است، نکته سنج است و مضمون آفرین؛  ولی طول وعرض معنا بیش از یک بیت نیست. دراین دوره همچنین کلمات و لغات و اصطلاحات مخصوص ملل، ادیان ، مذاهب و فِرَق،در شعر دیده    می شود.

2/3.مختصات ادبی: (  کاربرد های هنری در شعر)

        چون شعر سبک هندی ،شعر اعجاب انگیز وایجاد رابطه های غریب است، کاربرد عمدی بیان وبدیع درسطح بالا در آن وجود ندارد، چون این گونه اشعار برای جلب توجه خواننده، نیازی به پیرایه های ادبی فراوان ندارند. اما باید گفت سبک هندی ،سبک استعاره به ویژه استعاره ی تمثیلیّه است.که در شعر صائب وسیدا وجود دارد و دیگر این که :

2/3/1- مضمون سازی و جست و جوی معانی بیگانه از طریق تشخیص، حس آمیزی ، پارادوکس و.........

2/3/2- تازه گویی و نازک اندیشی و نکته سنجی و دقت در جزئیّات : هرلحظه دارد نیّتی چون قرعه ی رمال ها

2/3/3- پیچیدگی و ابهام در کلام (رواج لُغُز و معما و مادّه تاریخ): سهل است اگر بال و پری نقصان این پروانه شد

2/3/4- آوردن کنایات و استعارات دور از ذهن:  شد ریشه ریشه دامنم از خار استدلال ها

2/3/5- استفاده از بحور طولانی عروضی و تکرار قافیه

2/3/6- پرگویی (چنان که صائب و بیدل و هر یک از شاعران این دوره صاحب چندین دیوان شعر ی هستند)

2/3/7- آوردن حسن تعلیل به وفور:  آیینه کی برهم خورد از زشتی تمثال ها

        « عنصرکلامی که بیشتر از همه در تغییر سبکِ شاعرانِ این عهد مؤثر افتاد، معنی و مضمون است نه این که بگوییم این روش قبل از این مرسوم نبوده است ،بلکه رعایت نوعی مساوات ،اساس کار بوده است اما هرچه به عمر ادبیات افزوده شد،کفه ی معنی برلفظ چربید. زیرا توسعه ی دانش ها و ذوقیّات وسنت های  شعری  موجب شد که معنی های گوناگون وپردامنه به ذهن شاعران متأخر هجوم آورد ودایره ی لفظ را بر آنان تنگ کند وبیان آنها سخت گردد.» (صفا،1373،ج5 :530 نقل به مضمون)

 

برخی نیز عامل دیگری را درسخت شدن زبان وگسست تقریبی با قدما مؤثر  می دانند:

        یکی از علل محو مختصات سبکی زبان  قدیم در آثار این دوره ، حملات پی در پی بیگانگان از قبیل مغولان،تیموریان و ازبکان به ایران مخصوصاً نواحی مشرق بود که باعث نابودی کتابخانه ها واز بین رفتن آثار کهن شده بود وفضلا دیگر با کتب قدیم ودر نتیجه با زبان قدیم مأنوس نبودند.

   «بیشتر شاعران این سبک زادبومشان ایران بود و این شیوه نگارش و شعر سرایی نه  همین در هند که در ایران و فرارودان و به ویژه در میان مردم تاجیک راه خود را پیدا کرد.عنصرهای مصنوعی و ساختگی مرده ریگ محفل هرات بودند. سبک هندی این ویژگی ها را گسترش داد و آنها را پر آب و تاب تر ساخت....بسیاری از شاعران مثنوی هایی از خود به یادگارگذاشتند .این گونه ی ادبی درآن روزگار در شکوفایی تمام بود و در مضمون ها سرشتی خیالپردازانه داشت و نشان دهنده ی مطلب هایی بود که برای دوران شعر کلاسیک ناشناس بود و پیوسته نکته ای نمادی داشت.» (یان ریپکا،1382، ج1 : 529  و 540)

3- نوآوری ،تفاوت سبک صائب با دیگر شعرا

        در این عصر که دوره ی رواج  سبک هندی یا اصفهانی است ،  به دلیل روابط ادبی گستر ده حتی بین ممالک و محدودیّت ویکسانی منابع مطالعاتی شعرا ،تشابه لفظ، مضمون ومحتوا ی اشعار معاصران وتتبع وپیروی ونظیره نویسی رواج زیادی دارد.شعرای این دوره بیشتر وقت خود را به مطالعه ی شعر معاصران یا پیشینیان وتتبع از آنان می گذرانند تا جایی که برخی موارد منجر به توارد واشتراک مضمون وبالاخره به کشمکش بین همعصران می شود.

  غنی می گوید:             ازبس که شعرگفتن، شد مبتذل در این عصر         لب بستن است اکنون، مضمون تازه بستن

 و یا سلیم:                          دیوان کیست از سخنـانم تهی سـلیم          تنها نه برمن این ستم از دست صائب است

در تذکره ی همیشه بهار آمده است که: «روزی شاه عباس صفوی از میرزا قاسم خلوت نشین پرسید که ،نظر شما درباره جامعیّت شاعری میرزا صائب چیست ؟قاسم گفت:صائب فقط صاحب دوبیت است وبس وآن دوبیت این است:

                  تـیغ از گلـوی سوختـگان تند نگذرد          آب  از زمیـن تفتـه ،  بـه لنـگر کنـد گــذر

                  بوی گل و باد سحری چشم به راهند           گر می روی از خود بهِ از این ،قافله ای نیست

این ماجرا به گوش صائب رسید ،وی با میرزا قاسم شکوه کرد که چرا چنین گفته ای ؟من این همه شعر دارم . میزاقاسم گفت:چون با من آشنا بودید گفتم صاحب دو بیت وگر نه شما فقط صاحب بیت اول هستید ومضامین شما همه از دیگران است. اغلب اشعار معاصران وی تکرار همان مضامین گذشتگان است در لباس الفاظ فاخر،  معنی یابی و مضمون آفرینی کار ساده ای نیست ، معیار شاعری آفرینش معنای تازه است، معنایی که سابقه نداشته باشد.

 ولی صائب باتفاخر به شعر خویش می گوید:

                     میـان اهـل سخـن امـتیاز مـن صائـب          همین بس است که با« طرز» آشنا شده ام

                     یـاران تـلاش تـازگـی لفـظ مـی کنند           صائب ، تلاش «معنـیِ بیگانـه»  می کنـد        

                    تـلخ کـردی زنـدگی بـر آشنایان سخن           اینقدر صائب تلاش «معنی بیگانه»چیست؟      

         شعر صائب با غزل سرایان مقدم براو وهنجارهای آنان درشعر متفاوت است وبه همین دلیل شاعری است صاحب سبک وبیرون از خطِ تقلید .در شعر او صور خیال و شیوه ی تعبیر وواژگان ،رنگی دیگر دارد .فکر ژرف نگر،تخیّل تیز پرواز احساسات و عواطف لطیف وذوق طرفه پسند و شگفتی آفرین وی دست به دست هم داده،شعری پدید آورده اند،عمیق وپر مغز ونکته آموز ،سرشار از تصویری رنگین ومتنوع که چون پرده های گوناگون نقاشی ،هر لحظه منظره ای وچهره ای وچیزی را با حالتی و کیفیّتی تازه وبی سابقه ،پیش چشم ما عرضه می دارد وبراثر مشاهده ی آنها اندیشه وخیال مارا به عوالمی     می برد که برایمان تازگی دارد. اندیشه ی خواننده باید براثراستعاره های پیچیده ،به شبکه ی صور ذهنی او پی برد تا خود به دریافت حاصل ژرف اندیشی ها ی شاعرنایل آید. بدین ترتیب خواننده ی شعر صائب در سیر این عوالم با او همراه وهمگام می شود وبا اندیشه وتخیّل وی در شناخت وکشف آفاق تازه مشارکت می جویدحق آن است که مقایسه صائب وپیشینیان ضرورت ندارد ،اوشاعری است دیگر با حالت واسلوبی متفاوت. دریافت های ذهن نکته یاب و خلّاق صائب در قالب الفاظ وترکیباتی نو عرضه شده که هرچند ممکن است برخی از آنها فصیح و زدوده و خوش تراش نباشد بی گمان برغنای زبان فارسی افزوده است.

      این ویژگی های منحصر به فرد در شعر کمتر شاعری دیده می شود. «[شعرا]در این سبک[هندی]هرچند گاه عادی ترین معانی را به لطیف ترین وساده ترین تعبیر بیان می نمایند ؛اما اصراری که در به دست آوردن معانی غریب و مضامین بی سابقه داشتند، غالباً شعر آنها را یک نوع ابهام می داد ؛علی الخصوص که بعضی از آنها در   پاره ای صنایع بدیعی مثل مراعات نظیر و متضاد وتشبیه و استعاره ی نابجا افراط می کردند.

        «در حقیقت شعرا ی این دوره ،به استثنای عده ای معدود که گرایش به« وقوع گویی» یا تقلید از قدما داشتند، شعرشان بیشتر بر«خیالبندی»و«مضمون سازی» مبتنی بود ودراین کار هم شعرابه اقتضای ذوق عامه افراط می کردند و گویی نزد این جماعت درشعر ایجاد حس اعجاب بیش از القای شور و عاطفه اهمیّت داشت واین شیوه که نزد صائب وکلیم ،اکثر بر دقّت ِفکر ولطفِ بیان ، مشتمل بود ،نزد امثال بیدل به ابهامِ معانی وازدحامِ خیالات وحتی به تعقیدِ بیان کشید.....از شعرای این دوره کمتر کسی توانست دقت معنی را با جودت لفظ ،جمع کند .این عده ی معدود نیز کسانی امثال صائب و کلیم وعرفی و فیضی بودند که با دواوین واسالیب قدما آشنایی داشتند وبه صِرفِ ذوق وقریحه شعر نمی گفتند و از آثار قدما نیز استفادتی می کردند کسانی مانند محتشم کاشانی و حکیم شفایی درتتبع سبک سعدی و خاقانی وانوری مهارتی نشان دادند واما اسلوب آنها مطبوع عامه واقع نشد و چندان شهرت و قبول نیافت» (زرین کوب،1372: 428-429)

   مقایسه ی اجمالی میان شعر شاعران برجسته ی سبک عراقی مثلاً مولوی و عطار باصائب که شاعران شاخص سبک هندی است ،نشان خواهد داد که صائب بسیار بیشتر از آن دوشاعر بزرگ دغدغه ی شاعری داشته وشعراندیش بوده است.

به کلام او در این باره بنگرید:   درسخن از عرفی و طالب ندارد کوتـهی         عیب صائب این بود کز زمره ی اسلاف نیست 

برخی ابیات صائب به سبک عراقی و خراسانی سروده شده  است:

                هـرجـا که دل شکستـه ای هسـت            ریـحـان دل تــو را سفـال اسـت    

               انــدیشـه ی چشـــم مشـکبویـان            آهــوی قـلمــرو  خـیـال اسـت    

              رخســــــاره ی آتــشیــن او  را             پروانـه ی خانـه زاد، خال اسـت

                چینــی که طـراز جبهه ی یارست             بندی است که بر زبان اغیار است      

             شراب کهنه که روشنگـر روان من است             مصاحب من وپیر من و جوان من است          

درشعر سبک هندی که - اکثر غریب به اتفاق شعر صائب راتشکیل می دهد-سخن ایهام آمیز تمام کلام است . او درپی به وهم وگمان انداختن خواننده است.درشعرصائب اغلب معانیِ دور از ذهن ، مراد و منظور اوست.وی پرشعرتر وقوی طبع تر از شعرای این عصر و این سبک است پس در معنی ومضمون آفرینی استادی کاملی دارد و از خصایص شعر او استحکام جملات وحسن ترکیبات است .

     واماتأمل در شعر خیالبندان ،بیانگر آن است که ، هرچه از خواجه حسین ثنایی دور و به صائب تبریزی نزدیک ترمی شویم زبان وبیان آنان شفاف تر وپاکیزه تر می شود. آنچنان که کمال شیوه ی خیال بندی را همراه با ظرافت ها و لطافت های شاعرانه باید در شعر صائب دید .به همین سبب صائب در میان شاعران سبک اصفهانی ،از همه معروفتر شده واشعارش خواننده ی بسیار یافته است .

     هرچند بعداز بوجود آمدن طرز او بسیاری از شعرا ظهور کردند اما به همان نسبت لغزش هایی هم در غزل داشتند و این شعرا آنهایی بودند که اکثراً از هند برخاستند و شاعران معروف به سبک هندی هستند.هرچند ایشان خود را پیرو صائب      می دانستند اما در راه نکته یابی ومضمون سازی آنقدر اصرار کردند ، که لفظ گنجایی آن را نداشت و از روش صائب        دور افتاد. تا آنجا که محتاج تأویل و توجیه گردید. بنابر این، اساسِ بد نامیِ سبک هندی ریخته شد. بخصوص که زبان این هندی گویان به دلیل قطع ارتباط با ایران درزمان تسلط انگلیس از زبان فارسی سالم دور شد وبه صورت لهجه ای اختراعی درآمدکه بهتر است آن را فارسی هندی بنامیم.

4- زبان شعر صائب :

زبان صائب سرشار از ایجاز مقبول وسادگی مشهور است.دارای کلمات ولغات بسیار گسترده دامان ومتنوع که گویی تمامواژگان جهان را در بردارد. کنایات عامیانه ، حاوی خلق ترکیبات معنایی و تصویری مبتنی بر تشخیص و نمادها است.از نظر آوایی دارای اوزان متفاوت است.چراکه به غیر از اختیاراتی که در شاعری خود ایجادکرده ،سبک خراسانی وعراقی را پاس داشته است. اما از لحاظ محتوا شعر او یک سنت ادبی را بسیار حفظ کرده وآن زبان نصیحت است، که صمیمیت وگرمی خاصی را در سخنش ایجاد کرده است.او خود به این نکته اقرار دارد که :

                  از مدح وهجو و هزل وطمع شسته ام ورق          پند ونصیحت است سراسر کلام من               

4/1- کلام عامیانه (folklore)در شعر صائب

زبان شعرصائب گاهی تکیه بر واژگان عامیانه دارد . همان گونه که سبک شعر زمان او عامیانه وکوچه بازاری است وملک الشعرا درسبک شناسی به آن تاخته است- که درفصل یک گذشت-واقعیّت این است که شعر سبک اصفهانی یا هندی آیینه ی تمام نمای رفتار وزندگی وباورها و اعتقادات ایرانیان وتاجیکان ،دراین مقطع است،نمونه ای از این تکیه کلام های عامیانه را درشعرصائب بنگرید:

                 پای به خواب رفته » ی کـوهِ  تحـملـم           نتـوان بـه تیـغ کـرد ز دامـن  جـدا  مـــرا     

                  شوخ ومیخواره وشبگرد و غزلخوان شده ای           «چشم بد دور» که سرفتنه ی دوران شده ای      

              اگرچه «حرف بیجا» برزبان هرگز نمی آرم           خجل از خویش دایم چون سؤال بی جوابم من     

بخش عمده ی جریان سادگی زبان شعر به وجود کلمات عامیانه بر می گردد.کاربرد زبان کوچه وبازار چه در مکتب وقوع وچه در سبک هندی رواج عام داردواز ویژگی های زبان شعر قرون 16تا18م است.از ابتدای پیدایش طرز تازه تا زمان صائب وسیدای نسفی این روند رو به گسترش است .وتبدیل به یک گنجینه ی زبانی شده است .

   اگر به تاریخ تألیف فرهنگ ها ی فارسی توجه کنیم در می یابیم که عصر صفوی  پر رونق ترین دوره ی فرهنگ نویسی است .علت این امر علاوه برنفوذ زبان فارسی به مناطقی که زبان فارسی ،زبان مادری آنها نبوده و شاعران پارسی گوی آن دیار برای فهم آن نیاز به فرهنگ لغت داشته اند ،غنا وگسترش زبان فارسی وورود کلمات بی شمار تازه در این عهد است که عموماً از زبان عوام وام گرفته شده است.سهم صائب در وارد کردن زبان کوچه به زبان شعر بیش از دیگر شاعران این عهد است.

   حقا که درباره ی تکیه صائب برکلام عامّه باید گفت:«کلام عامّه چون چمنزاری مفرّح در جای جای این باغ روییده است وتن خسته ی شارح کلام را بر روی حریر سبز خود به تفرج می خواند» (صانعی،1387 :3)

         ترکیب سازی نیز یکی از راه ها و ملزومات مضمون سازی و از مشخصه های زبان است که صائب همت بلندی درتولیـد و بهکارگیری آن دارد و دیوان اشعارش مملو از این ترکیبات زیباست.این ترکیبات بسیار متنوع است و با نیروی ترکیب و امتزاج کلماتی به ظاهر بی ربط تولید مشود وبه مضومن آفرینی کمک می کند. صائب با این هنرمندی از کثرت وحدت می سازد.اگر کلمات همنشین ، متضاد باشند ،مضمون می سازند وگرنه اصل همنشینی واژگان را می پذیرند. انواع این ترکیبات عبارتند از: ترکیب وصفی 1، اضافه استعاری و اضافه تشبیهی 2 ،3 ،کلمات مرکب4. به نمونه هایی از درس بنگردید:

  1-زرین بال ها :

         سهل است اگر بال و پری نقصان این پروانه شد          کان شمع سامان می دهد از شعله زرین بال ها

2- دفتر حسن و پرده ی اجمال ها

             ای دفتر حسن تو را فهرست خط و خال ها           تفصیل ها پنهان شده در پرده ی اجمال ها  

3- خارِ استدلال ها

         باعقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بی کسی           شد ریشه ریشه دامنم از خار استد لا ل ها      

4- آتش فروز

                   آتش فروز عقل تو ، آیینه دار لطف تو          هم مغرب ادبارها ، هم  مشرق اقبال ها

5-بررسی شعرصائب درسطح فکری

5/1- اجتماعی

         عکس العمل کارهای صفویان که در آن دوره صورت می گرفت، آن بود که انسان خودش را پرنده ای دور افتاده از گروه وجمعیّتش می یافت واین در اشعار صائب هویداست،اشعار او جای انعکاس دردهای اجتماعی است . اوشاه ودربار را به ترحم به مردم فرا می خواند.صائب این کار رابسیار محکوم می کرد وهمیشه تأکید می کرد که مردم اساس شکوفایی وقدرت دولت هستند.وی می گوید :شاهی که خلق خود را غارت می کند ،مثل آن است که بام بنای خود را گِل می مالد که باران ازآن نگذرد اما دیوار ها را سست می کند. شاه در دید صائب ظاهرساز است. کاخ را آباد می کند وکوخ را خراب.از طرف دیگر شاهی که فقرای خود را می راند ،مثل مستی است که از ران سخود کباب می سازد.صائب در اشعار خود ظالمان را آگاه می کند که از تیری  که از کمان می جهد قبل از آن که کسی را بکشد آواز مرگ را در گوش تیر انداز خود می خواند وحکم شاه ظالم این گونه است.

                         شاهی که بررعیّت خود می کند ستم             مستی بود که می کند از ران خود کباب

                       از تیـرِآهِ مـظلـوم ظالـم امـان نیـابـد            پیش از نشانه خیزد از دل فغان ،کمان را        

5/2- عرفانی

آخرین دنیایی که صائب پیام نهایی را به خواننده می دهد، عالم عرفان است .اودر اشعارش جان جهان را دوباره شناخته وغایت موجود شدن انسان را دریافته است .البته صوفی نیست .او وشعرش حال و هوای عرفانی دارند.

       درشعر او فلسفه[نه به معنای خاص] وعرفان به هم می آمیزد وشاعر که مثل صوفی از استدلال گریزان است مثل یک واعظ با تمثیل به استدلال می پردازد. عرفان او رنگی از نومیدی خیام را دارد ......طبع حساس او از دورویی ودورنگی بیزار است ودر دنیای یکرنگی وصلحی که قلمرو روح اوست ،کفرودین آشتی دارند و کشمکش هایی که هست ظاهری است.

   همان طور که گفته شد، از ویژگی های شعر او رگه هایی باریک از تفکرات عرفان خیامی است که رنگی از ناامیدی وشکایت از زمانه را دارد. مثل تریاک تلخ و مثل شراب نشأت انگیز است وبیشتر به افکار صوفیان می ماند که در شعر این دوره خصوصاً شعر شاعران هندیِ سبک هندی بیشتر دیده می شود وباید گفت تحت تأثیر تفکرات اهل خانقاه پدید می آید و نباید باعرفان اسلامی که غلب مضمون  شعر اورا تشکیل می دهد و سراسر شوق واشتیاق به کمال ،دردو طلب ومجاهدت است، اشتباه گرفته شود. یکی از این رگه های باریک عدم اعتماد به تداوم حیات است  :

                           فنای من به نسیم بهانه ای بند است           به خاک با سر ناخن نوشته اند مرا       

هرچند محرز است که صائب صوفی نبوده است اما گرایش های عرفانی داشته است .این گرایشات در شعر او به صورت توجه به امور روحانی ومعنوی ،وکاربرد اصطلاحات عرفانی به شکل عام و خاص نمایان می شود. مثل اعتقاد به وحدت وجود1 ، تجلی ذات الهی در عالم2، از خویش بریدن3،سلوک درونی4، بی نیازی وبسیاری صفات دیگر.به این نمونه ها بنگرید:

       1 .  چشم حق بین را نگردد کثرت از وحدت حجاب            نُه صدف را گوهــر یکدانه می یابیم ما    

        2.  هر چنـد که از محفـــل لیلــی اثـری  نیسـت             صد بادیه پر شور ز بانگِ  جرس  اوست

         3.  شرط همراهی ما بیخبران تـرک خـودی اسـت            هرکه از خویش گسسته است به ماپیوسته است  

        4. خبـر ز سـاحـل  ایـن  بحـر، آن کسـان دارنــد            که سر به جیب فرو برده همچو گردابند

چالش های درس هشتم (در آمدی بر سبک هندی)

          الف)  نویسنده بدون توجه به دسته بندی های سبک هندی به اصفهانی  و هندی ، عیوب این سبک را به سخن تمام شعرا تعمیم داده است حال این که ابتذال و معما گونگی سخن مخصوص دوران انحطاط این دوره و بیشتر در شعر شعرای هندی آن ودر اواخر این عهد مشهود است  . بنده در مطالعات دامنه داری که در این سبک داشته ام با تکیه به کلام بسیاری از بزرگان این کلی نگری را مردود می دانم و قائل به تقسیم سبک هندی برحسب سخن در هند و ایران هستم .

          شاعری چون صائب در هند شاعر نشد ویا سبکش زائیده ی الطاف شاهان هند ویا همنشینی با دربار و شعرای هندی نیست بلکه در قلّه ی تغیرات سبکی ، قرار دارد و طرزش از اصفهان و قبل از ورود به هند «آشنایی زدایی » را فریاد         می کشید .البته وی مبدع این سبک نیست ولی اعتلا دهنده آن و روش مند کننده آن است وسلیس تر از همه ی هم عصرانش شعر گفته است .

        نگرشی چون نگرش کتاب از آن جمله است که نه تنها سبک هندی را از چشم همه می اندازد بلکه فراگیر را نسبت به یادگیری اصول آن دچار نگرانی وبلکه نا مأنوسی می کند . نمی گوییم لب به تعریف و گزافه بگشاییم بلکه همان طور که هر سبکی حسن و عیبی دارد ، اگر قصد نقد کردیم عیب ها را بزرگ نکنیم بخصوص که کتاب آموزشی است . بهتر آن است که به تقسیم بندی بزرگان درباره ی این سبک تن دهیم ویک سره آن را هندی الاصل و مردود نخوانیم بلکه به نقد منصفانه بپردازیم چه آن که این سبک بیش از 150 سال از ادب فارسی را تسخیر می کند و بازتاباننده ی دردهای اجتماعی و دید منتقدانه نسبت به اجتماع است و ما حق نداریم اگر خلاف سلیقه ی ماست و طرفدار سبک قدماییم ، یا به آن انتقاد داریم یک سره مردودش بخوانیم.

   جالب اینجاست که رگه هایی از طرز تازه(سبک هندی یا اصفهانی) در سبک شاعران پیش از این ، جریان داشته است واین سبک یک شبه به وجود نیامده است . (پس باید گفت سبک هندی به شکل مشخص و با این نام در قرن 11 در اشعار شعرا خود را نشان داد. )

ب):  بهتر بود بعد از مقدمه غزل ص 48 آورده شود وبعد از آن مختصات زبانی ، فکری و ادبی با شواهد کلام از همین غزل آورده شود تا دانش آموز به شکل کاربردی متوجه مختصات مربوطه بشود.

ج):  در تمام اشعار این سبک لغات و اصطلاحات عامیانه به شکل حکم قطعی که کتاب داده است دیده نمی شود. دور از انصاف است اگر بند دوم از مختصات زبانی را بپذیریم زیرا بسیار اندک و غیر قابل توجهند ابیاتی که این خصوصّیت را دارند به شکلی که می توان این نظر را به عنوان نظری غیر قابل تعمیم رد کرد .برای مثال بدون غرض بنگریم به هشت جلد از دیوان صائب و یا حتی دیوان کلیم . بهتر آن است که با طرح استثنائات مطلب را بیان کنیم نه حکم کلی بدهیم.

د) رها کردن زبان که در بند اول مختصات فکری آمده است نیز در مورد همه ی شاعران این سبک مصداق ندارد باز عزیزان مؤلف این کتاب را به تفحصی بیشتر در این مورد فرا می خوانیم . معروفیّت صائب از آن جهت است که توجه یکسان به لفظ و معنا دارد و جانب هیچکدام را فرو نمی گذارد .پس بهتر است شاعران این سبک را دسته بندی کنیم و حکم بدهیم واگر وقت نداریم از کلام بزرگانی چون فروزانفر ، یوسفی و....... بهره مند شویم .

ه):  اعمال نظر در توضیحات ص47 دالِّ براین که کشش غزل های سعدی و حافظ و مولانا در سروده های سبک هندی دیده نمی شود بلافاصله این قضاوت را به شعر صائب می چسباند و نشان می دهد که این ابراز عقیده به دنبال تحمیل سلیقه است . باید گفت این طور نیست اگر نگارنده ی محترم سلیقه را با نقادی خلط نفرمایند ، در بسیاری از اشعار صائب که تعدادشان هم کم نیست یا اشعار بیدل و طالب آملی و.... صدای سعدی و حافظ و مولانا به وضوح به گوش می رسد و حتی شکل و وزن و بحر عروضی بسیاری ما را به اشتباه می اندازد . شاید یکی از دلایل این قضاوت دور از انصاف توجه به ابتذال گویان این سبک همچون اسیر شهرستانی  است .در این 14 سال که بنده پژوهشگر سبک هندی هستم با قلم واثر تفکر بسیاری از دانشمندان ادب فارسی آشنا شده ام که هیچ کدام این گونه صریح به نقد یک طرفه نپرداخته اند باید گفت ، این گونه قضاوت را دور از انصاف می دانیم .

       این که مطلب را حقیر کنیم وبنوبیسم با این همه برخی از غزل های این سبک سرشار از حکمت و عرفان و... است عذر تقصیرمان پذیرفته نیست. حال فکر می کنیم با این ترسیم ناشیانه ی سیمای سبک هندی ، درس عرفان از غزل صائب،چه نمره ای می گیرد و فراگیر چقدر به آن گوش دل می دهد؟  مگر نه این است که آموزش را با پرورش می خواهیم؟

     پس به نظر می رسد بهتر باشد یکی دوعقیده ی مخالف و موافق را مطرح کنیم و قضاوتی هیجان آور و انگیزه آفرین براس این درس ارائه دهیم . تا فراگیر کنجکاوانه به این کاوش گوش دهد و بهره مند گردد زیرا در فارسی عمومی دانشگاه ویا دروس اختصاصی ادبیات به این پیش علم نیاز دارد. بنابراین با تیره کردن افق نگاه او نسبت به این سبک وشعرای آن راه دلدادگی متفکرانه ی او را نبندیم .

 و):  انتخاب غزلی عارفانه از شاعری که به عرفان معروف نیست وخود را منتسب به شیخ و مسلکی عرفانی نمی داند وبیشتر  شاعری اجتماعی و حکیم است تصمیم درستی نبوده است . چه بسیار غزل های صائب که درس های فردی و اجتماعی بسیاری را برای فراگیران در بر دارد و در این بازارآشفته ی جامعه  با تلمیح به قرآن و کلام بزرگان ، راه درست زیستن را  می آموزاند .

ح): انتخاب غزلی که بتوان در آن به راحتی مختصات درست ودرخورِسبک هندی را یافت و شامل و فراگیر باشد.

ط): درباره ی اظهار نامرادی ویأس به عنوان مختصات فکری،  بهتر است بگوییم اغلب دیده می شود.

ی):اگر می گوییم سبک هندی حیات خود را در افغانستان و هند ادامه داد ، لازم است به طور واضح ، حداقل یک شاعر از این مکان ها نام ببریم.

ک): لازمه ی مضمون سازی استفاده از آرایه های ادبی مخصوصاً استعاره است .بنابراین آوردن بند اول مختصات ادبی وسپس بند 4-5-8به نظر اطاله ی کلام است واین موارد مکمل ودربر گیرنده ی یکدیگرند و نباید مجزا بیایند .

فعالیّت مربی همراه  فراگیر:

1-     یکایک  مختصات زبانی سبک هندی را در  ابیات غزل صائب (سررشته ی آمال ها) پیدا کنیم.

2-     یکایک مختصات فکری را در  ابیات غزل صائب (سررشته ی آمال ها) پیدا کنیم.

3-      یکایک مختصات ادبی را در  ابیات غزل صائب (سررشته ی آمال ها) پیدا کنیم.

4-     نشان دادن چند کتاب نقد سبک هندی(طرز تازه) به فراگیران و حتی خواندن فرازهایی از آن برای آنها.

5-     نشان دادن دیوان چند تن از شعرای این سبک در کلاس  .

سوالات تشریحی درس هشتم (در آمدی بر سبک هندی)

·         سبک هندی به شکل فراگیر و مشخص در چه قرنی مطرح شد؟ و شاعران معروف آن چه کسانی بودند؟

·         نام دیگر سبک هندی چیست؟ وچرا به سبک هندی معروف شد؟

·         سبک هندی با کدام شعرا به حیات خود در افغانستان و شبه قاره ی هند ادامه داد؟

·         کدام خصوصیّت از شیوه ی مکتب وقوع یا«شیوه ی بیان حال» در شعر صائب (سر رشته دی آمال) دیده می شود؟

·         چه تحول ادبی در سخن موجب پیدا شدن سبک « واسوخت» گردید؟

·         شعر واسوخت ، چگونه شعریست؟ یکی از شاعران این سبک را نام ببرید.

·         سبک میانی به چه سبکی گفته می شود وچرا بوجود می آید ؟  مثال بزنید.

·         سبک هندی در ایران وهند با کدامیک از شعرا شکل  گرفت  و رواج یافت ؟

·         تک بیت های سبک هندی از چه نظر اهمیّت دارند؟

·         صائب در سخنوری چگونه است؟

·         چند تن از شاعران معروف سبک هندی را نام ببرید .

·         آیا نثر در قرن 11و 12ه مستقل از ادوار قبل است؟ توضیح دهید.

·         نثر قرن 11و12ه به چند دسته تقسیم می شود؟ از هر کدام نمونه هایی همراه نویسندگان آنها نام ببرید.

·         نمونه های از نثر متکلف   قرن 11و 12ه را همراه نویسندگان آنها نام ببرید.

سوالات تستی درس هشتم (در آمدی بر سبک هندی)

*)-کدام گزینه درست است؟

1-     سبک هندی در ایران از قرن 12 آغاز شد

2-     سبک هندی در قرن 11 به ابتذال و انحطاط کشیده شد.    

3-    حافظ از شاعران قرن 11سبک هندی در ایران است  .

4-     افراط دروقوع گویی موجب پیدا شدن واسوخت گردید   

*) - کدام گزینه غلط است؟  

1-     اظهار نامرادی و یأس از ویژگی های زبانی سبک هندی

2-    آوردن ترکیبات غریب و نا مأنوس از ویژگی های زبانی سبک هندیست.

3-    توجه به معنی و مضمون و رها کردن زبان از ویژگی های فکری سبک هندیست.  

4-    حسن تعلیل از ویژگی های ادبی سبک هندیست.

 

*)-کدام گزینه جزءِ ویژگی های فکری سبک هندیست؟

1-     پیچیدگی و ابهام در کلام

2-    مضمون سازی و جستجوی معنی بیگانه

3-    به کارگیری اصطلاحات و لغات مردم عامّه *

4-    بیان احوال شخصی وعواطف مربوط به زن و فرزند

*)- شاعر سبک هندی از طریق کدام آرایه ی ادبی  به مضمون سازی می پردازد؟

1-     تشخیص ، تشبیه

2-    حس آمیزی ، استعاره

3-    تمثیل ، ارسال المثل

4-    همه ی موارد *

*)- هدف شاعر سبک هندی از مضمون سازی چیست؟

1-     تفاخر شاعری

2-    ایجاد معنی بیگانه     

3-     برتری بر سبک عراقی

4-    کاربرد آرایه های ادب  

*)- گزینه غلط کدام است؟

1-     اسکندر نامه از متون نظم سبک هندی است.

2-    جهانگشای نادری تألیف میرزا مهدی خان منشی استر آبادی است .

3-    کتاب مجمل التواریخ از جمله نمونه سبک بین بین است.

4-    گیتی گشا تألیف صادق نامی است.

سوالات کوتاه پاسخ:

1-     شاعر در مصرع« ای دفتر حسن تو را فهرست خط و خال ها»حسن خداوند را به چه چیزی تشبیه کرده است؟

2-    در بیت بالا «خط و خال» نماد چیست؟

3-    در مصرع«تفصیل ها پنهان شده در پرده ی اجمال ها» بین واژه های تفصیل و اجمال چه آرایه ای حاکم است؟

4-    در بیت دوم درس چه نوع تشبیهی وجود دارد؟

5-    اسلوب معادله در کدام ابیات دیده می شود؟

6-    «مغرب ادبار و مشرق اقبال »، چه اضافاتی هستند؟

دربیت دوم درس بین چه کلماتی آرایه تضاد وجود دارد؟

«پیشانی عفو» چه نوع اضافه ای است؟

مراعات نظیر را بین کلمات بیت سوم درس بیابید.

10- در مصرع «آیینه کی برهم خورد از زشتی تمثال ها» شاعر از چه صنعتی برای اثبات کلام خود بهره برده است؟

11-«خاراستدلال ها »چه اضافه ای است؟

     12-«دامن ریشه ریشه شدن» کنایه از چیست؟

 

سوالات بلند پاسخ :

1-    در مصرع « کان شمع سامان می دهد از شعله زرین بال ها» بال وپر سوخته پروانه چگونه سامان می پذیرد؟

2-    نگرش صائب نسبت به عقل در بیت 5 درس چگونه است ؟این نگرش چه شباهتی با نگرش مولانا دارد؟

3-    در درس سررشته آمال ها چگونه صائب تضاد عشق و عقل را مطرح می کند؟

4-    درمصرع« با عقل گشتم همسفر یک کوچه راه از بی  کسی» چرا شاعر همسفر عقل شده است؟

5-    مصرع« هرشب کواکب گم کنند از روزی ما پاره ای » اشاره به چه اعتقادی در گذشته دارد؟

6-    در بیت 6 چه آرایه هایی وجود دارد؟

7-    چرا شاعر خود را به« قرعه ی رمال ها » تشبیه کرده است؟

8-    «ش»در زلفش به دستم می دهد سر رشته ی آمال ها منظور کیست؟

9-    زلف در مصرع بالا چه می کند توضیح دهید؟


مطالب مشابه :


لباسهای رنگی کهنه را دور نریزید

بعنوان مثال درست کردن رو میزی ابتکاری ضخیم که برای قالی بافی طرز ساختن یک نوع




دفتر عقاید

1- هر وقت می زنم فکر می کنم شبه ، مثلا 2 بعد از به استاد قالی گفتم زمان پاس کردن




مطالب فرا دانشی

را بشکند شاعر از همه ی اشیاء وامور وپدیده ها ی پیرامون خود از بین قالی شبه به وجود




مسیر مقاله : فرهنگ و انديشه / هنر / صنايع دستي

های روستاها چله و تار قالی خود را با پشمی ریسیده گوسفندهای خودشان درست طرز کار آنها




زمستان داغ(4)

تا شب خودمو با کارهای خونه و درست کردن غذا سرگرم می به اون طرز لباس رو قالی … ! با جمله




برچسب :