مجله سینما53(گروه مارشال)

جورج بیلی : میدونی سه تا صدای هیجان‌انگیز دنیا چیه؟   عمو بیلی : صدای آماده شدن صبحونه، صدای آماده شدن ناهار، صدای آماده شدن شام.   چه زندگی شگفت انگیزی - 1946

      <<جدایی نادر از سیمین>> نامزد دریافتروبان نقره ای بهترین فیلم غیر اروپایی
    Default.aspx?LinkID=28928   فیلم اصغر فرهادی در شصت و ششمین دوره جوایز روبان نقره‌ای نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم غیر اروپایی است.

اتحادیه ملی روزنامه‌نگاران سینمایی ایتالیا که بانی جوایز روبان نقره‌ای است، اسامی نامزدهای این دوره جوایز خود را اعلام کرد.


در بخش بهترین فیلم غیر اروپایی، «جدایی نادر از سیمین» اصغر فرهادی، «راندن» نیکلاس ویندینگ رفن، «هوگو» مارتین اسکورسیزی، «نیمه‌شب در پاریس» وودی آلن و «درخت زندگی» ترنس مالیک نامزد دریافت جایزه هستند.


در این دوره جوایز روبان نقره‌ای، تازه‌ترین ساخته‌های مارکو تولیو جوردانا و فرزان اوزپتک هر یک با نامزدی در 9 بخش پیشتاز هستند.


«داستان یک قتل عام» جوردانا و «حضور باشکوه» اوزپتک هر دو در بخش بهترین کارگردان همین طور در بخش‌های بازیگری و بخش‌های فرعی بخت دریافت جایزه را دارند.


«داستان یک قتل عام» درباره بمب‌گذاری سال 1969 در میدان فونتانا در میلان است که باعث کشته شدن 17 نفر شد. «حضور باشکوه» داستان مردی جوان است که آرزو دارد بازیگر شود.


امانوئل کریالزه برای درام با موضوع مهاجرت «ترافرما»، پائولو سورنتینو برای «این جا باید باشد» با بازی شان پن به نقش یک ستاره دلزده راک که در جستجوی بازجوی نازی سابق پدرش است و دانیل ویکاری برای «دیاز» درباره نشست خونین سران گروه 8 در سال 2001 در شهر جنوا، دیگر نامزدهای جایزه روبان نقره‌ای بهترین کارگردان هستند.


«دیاز» با هفت نامزدی و «این جا باید باشد» و «ترافرما» هر یک با پنج نامزدی، دیگر پیشتازان شصت و ششمین دوره جوایز روبان نقره‌ای هستند.


«هنرمند» ساخته میشل هازاناویسیوس، «کشتار» به کارگردانی رومن پولانسکی، «فاوست» ساخته الکساندر سوکوروف و «شرم» به کارگردانی استیو مکویین برای  جایزه بهترین فیلم اروپایی رقابت می‌کنند.


اسامی برندگان 30 ژوئن (10 تیر) در سالن 2700 ساله «تئاترو آنتیکو» در تائورمینا در سیسیل که محل برگزاری جشنواره فیلم تئورمینا است، اعلام می‌شود.


برگزارکنندگان جوایز روبان نقره‌ای هفته پیش اعلام کردند به احترام قربانیان زلزله‌های ویرانگر در منطقه امیلیا-رومانیا، مراسم فرش قرمز را از قدیمی‌ترین جوایز سینمایی ایتالیا حذف کرده‌اند.


همان طور که قبلا اعلام شد «سزار باید بمیرد» به کارگردانی پائولو و ویتوریو تاویانی برادران فیلمساز ایتالیایی در تائورمینا جایزه بهترین فیلم را دریافت خواهد کرد.


این فیلم فوریه پیش جایزه خرس طلای جشنواره برلین را گرفت و ماه قبل نیز برنده پنج جایزه دیوید دی دوناتلو شد که مهمترین جایزه سینمایی سال ایتالیاست. «سزار باید بمیرد» درباره زندانیانی یک زندان در ایتالیاست که تراژدی «جولیوس سزار» اثر ویلیام شکسپیر را به صحنه می‌برند.


«جدایی نادر از سیمین» نیز در جوایز دیوید دی دوناتلو که از آن به عنوان معادل ایتالیایی اسکار یاد می‌شود، جایزه بهترین فیلم خارج اتحادیه اروپا را دریافت کرد. فیلم فرهادی پارسال برنده اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان شد. ---------------- منبع : خبرآنلاین  

  هاروی دنت : یا مثل یک قهرمان می‌میری   یا اینقدر زندگی می‌کنی تا ببینی تبدیل به یک تبهکار شدی!   شوالیه تاریکی - 2008

  
      کارگردان پیشکسوت سینمای ایران درگذشت   Default.aspx?LinkID=28929   «شاپور قریب» کارگردان پیشکسوت سینمای ایران درگذشت.

«عباس رافعی» تهیه‌کننده و کارگردان سینما در گفت‌وگو یی، ضمن اعلام این خبر گفت: متاسفانه زنده یاد قریب به علت بیماری و کهولت سن در منزل خود درگذشته‌اند.

وی درباره مراسم خاکسپاری این هنرمند نیز اعلام کرد: هنوز زمان و مکان دقیق دفن این کارگردان پیشکسوت مشخص نشده و به محض قطعی شدن خبر آن در اختیار رسانه‌ها قرار خواهد گرفت.
  شاپور قریب متولد 15 آذر سال 1311 در تهران است و کارگردانی آثاری نظیر «کاکو»، «غریبه»، «خروس»، «بت شکن»، «سه ماه تعطیلی»، «بگذار زندگی کنم»، «سایه‌های غم»، «بازگشت قهرمان»، «اشک و لبخند»، «کفش‌های جیرجیرک دار من» و اپیزودی از فیلم «ملاقات» را در کارنامه خود داشته است.

فیلم سینمایی «هفت تیرهای چوبی» نیز به کارگردانی مرحوم قریب در ژانر کودک و نوجوان ساخته شده و یکی از نقاط درخشان کارنامه وی محسوب می‌شد. ------------ منبع: فارس
 
 
 
    کوین اسپیسی :
  بزرگ‌ترین حقه‌ای که شیطان زد این بود که به دنیا ثابت کرد وجود نداره.
 
 
 
 
    علی نصیریان 50 سال پیش روی صحنه نمایش     Default.aspx?LinkID=28930   عکسی از آلبوم شخصی جمشید مشایخی، جمعی از بازیگران اداره تئاتر را حدود 50 سال پیش در حال تمرین یک نمایش نشان می دهد.

در این عکس، علی نصیریان بازیگر شناخته شده تئا‌تر، سینما و تلویزیون ایران در ردیف جلو دیده می شود و پشت سر او جعفر والی قرار دارد. جمشید مشایخی نفر جهارم این صف است که چهره اش به چشم نمی آید.



علی نصیریان که متولد 15 بهمن 1313 در شهر تهران است، فعالیت هنری‌اش را سال 1331 از تئا‌تر «جامعه باربد» شروع و در ادامه با تئا‌تر «سعدی» و گروه شاهین سرکیسیان همکاری کرد. همزمان با روی صحنه رفتن، به تحصیل پرداخت و سال 1335 خورشیدی از هنرستان بازیگری تهران دیپلم خود را گرفت و سال 1342 برای یک دوره مطالعاتی 6 ماهه به آمریکا رفت.


این هنرمند تئا‌تر که در 60 سال گذشته علاوه بر بازیگری، نویسندگی و کارگردانی هم کرده است، سال 1335 جایزه نخستین مسابقه نمایشنامه نویسی ایران را برای متن «بلبل سرگشته» گرفت.


این عکس حدود 50 سال پیش از تمرین های یک نمایش در اداره تئاتر گرفته شده است


علی نصیریان سال 1380 چهره‌ ماندگار بازیگری شد و چندی بعد نشان درجه یک هنری (معادل دکتری) را دریافت کرد.

نمایش‌های «پدر» با کارگردانی مهدی فروغ (1340)، «کاپیتان قراگز» از داود رشیدی (1342)، «چوب بدست‌های ورزیل» کارجعفر والی (1344)، «سگی در خرمن‌جا» با کارگردانی عباس جوانمرد، «لونه شغال» با نویسندگی و کارگردانی خودش (1346)، «پنجره‌ها» کار فرهاد آییش (1384) و دو اجرای همزمان «آدم خوابش می‌گیره» و «بازیگر و زنش» با کارگردانی محسن معینی (1390) تنها گوشه‌ای از کارنامه بازیگری او روی صحنه است.


این هنرمند پیشکسوت، سال 1348 برای نخستین بار با فیلم «گاو» از داریوش مهرجویی بر پرده سینما ظاهر شد و تا امروز در ده‌ها اثر سینمایی خوش درخشیده است.

فیلم‌هایی چون «آقای هالو» به نویسندگی خودش و کارگردانی داریوش مهرجویی (1349)، «ستارخان» کار علی حاتمی (1351)، «پستچی» از داریوش مهرجویی (1351)، «مهرگیاه» ساخته فریدون گله (1354)، «سرایدار» از خسرو هریتاش (1355)، «دایره مینا» کار داریوش مهرجویی (1357)، «فصل خون» با کارگردانی حبیب کاوش (1360)، «آفتاب نشین‌ها» از مهدی صباغ‌زاده (1360)، «جایزه» ساخته علیرضا داود‌نژاد (1361)، «کمال الملک» با کارگردانی علی حاتمی (1362)، «کفش‌های میرزا نوروز» کار محمد متوسلانی (1364)، «جاده‌های سرد» از مسعود جفعری جوزانی (1364)، «ناخدا خورشید» ساخته ناصر تقوایی (1365)، «پول خارجی» با کارگردانی رخشان بنی اعتماد (1368)، «بوی پیراهن یوسف» کار ابراهیم حاتمی کیا (1374)، «دیوانه‌ای از قفس پرید» از احمدرضا معتمدی (1381)، «جزیره آهنی» ساخته محمد رسول اف (1383) و «پستچی سه بار در نمی‌زند» با کارگردانی حسن فتحی (1387) تنها گوشه کوچکی از کارنامه پر بار این بازیگر در عرصه سینما به شمار می‌آید.

علی نصیریان در تعدادی سریال تلویزیونی نیز نقش آفرینی کرده است که از آن میان می‌توان به «سربداران» کار محمدعلی نجفی (1363)، «هزار دستان» با کارگردانی علی حاتمی (1366)، «همسایه‌ها» ساخته محمد حسین لطیفی (1379)، «میوه ممنوعه» از حسن فتحی (1386) و «شیخ بهایی» کار شهرام اسدی (1387) اشاره کرد.


نگارش و چاپ نمایشنامه‌های «بلبل سرگشته»، «لونه شغال»،، «بنگاه تئاترال»، «سیاه»، «رویا»، «نگار»، «سلطان و سیاه»، «آقای هالو»، «آدم خوابش می‌گیره» و «بازیگر و زنش»هم بخش دیگری از فعالیت‌های تئاتری علی نصیریان است. ---------------- منبع: خبرآنلاین
 
 
 
 
 
 
 
 
  اکسل بلکمار:   زندگی کردن چه فایده‌ای داره اگه یکی بیاد صاف و پوست‌کنده فرق دوچرخه و سیب رو بهم بگه؟   خودم بالاخره می‌فهمم وقتی یه سیب رو برونم و یه دوچرخه رو گاز بزنم.   رویای آریزونا - 1993
 
 
 
 
 
 
          اکران 3 فیلم جدید در سینماهای تهران و ایران
    Default.aspx?LinkID=28927   فیلم‌های سینمایی «خوابم می‌آد»، «قفس طلایی» و «آزمایشگاه» در گروه‌های سینمایی آفریقا، استقلال و آزادی به نمایش درمی‌آید.

حبیب کاوش سخنگوی شورای صنفی نمایش در گفت‌و‌گو درباره اکران جدید فیلم‌ها، گفت: به دلیل تعطیلی روز گذشته جلسه شورای صنفی نمایش امروز تشکیل شد‌. در این جلسه تصمیم گرفته شد فیلم‌ «آزمایشگاه» از 17 خردادماه (چهارشنبه) در گروه سینمایی استقلال به جای فیلم «روزهای زندگی» به نمایش درآید. همچنین فیلم سینمایی «قفس طلایی» به جای فیلم «آخرین سرقت» در گروه سینمایی آزادی از روز 18 خرداد (پنج‌شنبه) به نمایش درآید.

وی درباره تاخیر نمایش فیلم «قفس طلایی» گفت: این فیلم کپی‌هایش آماده نبود و به همین دلیل با یک روز تاخیر در سینماها به نمایش درخواهد آمد. فیلم سینمایی «خوابم می‌آد» ساخته رضا عطاران جایگزین فیلم «چک» در گروه سینمایی آفریقا از تاریخ 24 خردادماه اکران خواهد شد. وی در خاتمه درباره اکران نشدن فیلم «شورشیرین» توضیح داد: به دلیل آماده نشدن پزیتیوهای فیلم، اکران آن به تعویق افتاد و «خوابم می‌آد» جایگزین فیلم «چک» خواهد شد. ----------------- منبع: فارس    
 
 
 
 
 
 
    ادی : مردم هر روز میمیرن فرانکی... و میدونی آخرین چیزی که میگن چیه؟    "هیچوقت به اون چیزی که میخواستم نرسیدم"   عزیز میلیون دلاری - 2004

 
 
 
 
 
 
 
    رفع ممنوعيت؟  مجوز ارشاد براي نمايش فوتبال در سالن هاي سينما راه حل ارشاد براي بازگشت رونق به سينما ها؟!   Default.aspx?LinkID=28925   مجوز پخش مسابقات فوتبال يورو 2012 در سينماهاي تهران صادر شد. به گزارش باني فيلم ، بعد از نامه درخواست انجمن سينماداران مبني بر پخش بازي‌هاي جام ملت‌هاي اروپا به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، ديروز شنيديم، اين مجوز از سوي وزارت ارشاد صادر شده است. ظاهراً وزارت ارشاد به شرطي مجوز پخش اين مسابقات را در سالن‌هاي سينما صادر كرده كه به فيلم‌هاي روي پرده لطمه‌اي وارد نشود. وزارت ارشاد همزمان با صدور مجوز پخش اين رقابت‌ها در سينماها رونوشتي نيز براي اداره اماكن ارسال كرده است. البته انجمن سينماداران نيز اسامي سالن‌هاي خود كه درگير مسابقات فوتبال يورو 2012 خواهند بود را به اداره اماكن اعلام كرده است. تاكنون پخش مسابقات فوتبال در سينماهايي چون آزادي، ملت، زندگي و استقلال قطعي شده و احتمالاً در ادامه سالن‌هاي ديگري نيز به اين جمع اضافه مي‌شوند. بازي‌هاي يورو 2012 هر شب در دو زمان 20:30 و 23:15 به وقت ايران برگزار مي‌شود و طبيعتاً سالن‌هاي سينما در همين دو سانس فوتبال‌هاي مهم را پخش مي‌كنند. با توجه به اينكه بازي‌هاي حساس از روز شنبه برگزار مي‌شود (آلمان- پرتقال و هلند- دانمارك) اگر اتفاق غيرمنتظره‌اي رخ ندهد اين 5 سالن از روز شنبه پذيراي علاقه‌مندان به تماشاي فوتبال روي پرده خواهند بود. ظاهراً بر اساس استقبال مردم از مسابقات مهم، برخي از بازي‌ها روي پرده سينماها خواهد رفت. بعد از پخش برخي از رقابت‌هاي فوتبال جام جهاني 2010 و برخي از فوتبال‌هاي مهم، اين براي اولين بار است كه از دور مقدماتي يك رويداد مهم فوتبالي، بازي‌هاي آن در سينماها براي علاقه‌مندان پخش مي‌شود.  
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  بوریس بالکان :   هیچ چیز قابل اعتمادتر از مردی نیست که شرافتش رو با پول زیاد میشه خرید.   دروازه نهم - 1999

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
        كوچ بازيگران وتماشاگران از سينما به خانه  یادداشت علي معلم بر مهاجرت سینماگران و سینمادوستان از پرده سفید به پرده نقره‌ای   Default.aspx?LinkID=28926   در سينمايي پرمشكل مهاجرت بازيگران از سينما به شبكه نمايش خانگي امري طبيعي است. سينماي ما در حال حاضر با دو مشكل عمده مديريتي و اقتصادي روبه‌رو است. تورم موجود در حوزه اقتصاد سينما روزبه‌روز توليد فيلم را با مشكلات و موانع بيشتري مواجه ساخته و بخش توليد دولتي هم هر روز بيشتر به سمت سفارشي‌سازي گرايش مي‌يابد و اين سفارشي‌سازي باعث مي‌شود فيلم‌هاي سينمايي فاصله بيشتري با مردم بيابند. از سوي ديگر تعداد سالن‌هاي استاندارد، به خصوص در شهرستان‌ها كاهش مي‌يابد و چنين شرايطي افق ناروشن و نااميدكننده‌يي را پيش روي سينماگران قرار مي‌دهد، چراكه چنين شرايط نابسامان اقتصادي فعاليت و مشغله در حوزه سينما را سخت‌تر مي‌كند، پس طبيعي است كه بازيگران سينما كه جزيي از اين وضع نابسامان هستند، ترجيح دهند از سينما به سمت توليدات شبكه نمايش خانگي گرايش يابند. از سوي ديگر شرايط فضاي عمومي و اجتماعي ما نيز به سمتي پيش مي‌رود كه مردم ترجيح مي‌دهند كمتر در فضاي عمومي حضور يابند و بيشتر اوقات‌شان را در خانه‌هايشان مي‌گذرانند؛ در نتيجه وقتي مردم بيشتر زمان‌شان را در خانه‌هايشان بگذرانند طبعا فيلم خانگي و محصولات فرهنگي خانگي را مي‌بينند يا پاي برنامه‌هاي تلويزيون و ماهواره مي‌نشينند؛ وقتي چنين وضعيتي در عرصه عرضه و تقاضاي محصولات فرهنگي برقرار مي‌شود، بيانگر اين مساله است كه ما با مشكلات كلان فرهنگي مواجه هستيم كه نمي‌توان به اصلاح در امور جزيي دل‌ بست و اميدوار بود. براي برون‌رفت از اين مشكلات به تحولي اساسي و ساختاري نيازمنديم، چراكه به دليل نامشخص بودن شرايط فرهنگي، افق پيش رو نيز مبهم است و ساختارهاي كلان فرهنگي چنان گرفتار بحران شده‌اند كه با تزريق مسكن‌ها نمي‌توان اين مشكلات فرهنگي را كه شرايط سينما را وخيم‌تر مي‌كند، پشت‌سر گذاشت. بايد توجه داشته باشيم كه در حال حاضر صنعت نمايش ما دچار سقوط شده و از سوي ديگر توليد سفارشي افزايش يافته است و همين عدم تعادلي كه در صنعت نمايش ما ايجاد شده بحران سينماي ما را تشديد مي‌كند. همچنين به جاي اينكه با ايجاد سالن‌هاي جديد و استاندارد، ميل و گرايش مردم را به سينما رفتن افزايش دهيم، با بسته شدن سالن‌هاي سينما و افت كيفيت سيستم‌هاي نمايشي سالن‌ها، ميزان حضور مردم در سالن‌هاي سينما كمتر و كمتر مي‌شود. اين در حالي است كه در بقيه كشورهاي صاحب سينما و توسعه‌يافته، به‌رغم حضور گسترده رسانه‌هاي پيشرفته و رقيب سينما، سالن‌هاي سينما هنوز محلي براي تجمع و سرگرمي مردم محسوب مي‌شود و مديريت سينمايي كشورهاي توسعه‌يافته به گونه‌يي است كه مردم هر چه بيشتر به حضور در سالن‌هاي سينما رغبت داشته باشند. با قياسي كلي در عرصه نمايش ميان كشور خودمان و كشورهاي توسعه‌يافته، به سادگي متوجه مي‌شويم كه ما روندي معكوس را در پيش گرفته‌ايم و راهكارهاي فرهنگي ما به گونه‌يي است كه مردم هرچه بيشتر به ماندن در خانه‌هايشان تمايل مي‌يابند؛ به عبارتي وضعيت كنوني ما به شكلي درآمده كه مردم را از فضاي عمومي و تحرك به فضاي داخلي و محدود مي‌بريم. در مورد مشكل مديريتي سينما، با تمام خوشبيني و اعتمادي كه به حسن‌نيت مديران سينمايي بنياد سينمايي فارابي دارم، آنچه واضح و محرز است عدم كارشناسي صحيح در اداره سينماست. از سوي ديگر اراده لازم براي حركت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب را نمي‌بينيم و در عوض نشانه‌هاي افول كامل را مشاهده مي‌كنيم و با اينكه مديريت سينمايي در حالت دست بسته نيست و از كمك‌هاي لازم اجرايي هم برخوردار است باز هم در جهتي حركت مي‌كند كه بر حجم مشكلات افزوده مي‌شود. همچنين عدم بهره‌گيري از مشاركت و مشاوره نخبگان باعث تشديد خودرايي در مديريت سينما شده است در حالي كه در يك وضعيت مفروض مطلوب، بايد هرچه بيشتر از مشاوره و مشاركت نخبگان براي بهبود امور بهره‌ برد. در يك ارزيابي كلي درباره مديريت فعلي سينما مي‌توان اين مديريت سه ساله را به دو بخش تقسيم كرد؛ در يك سال و نيم اول شاهد گشايش‌هايي در مديريت سينما بوديم، اما در يك سال و نيم بعدي وعده و گشايش‌هايي كه وعده داده شد، محقق و پيگيري نشد. به همين دليل يك‌سال و نيم اخير شاهد افول مديريت سينما بوديم كه به واقع دلايل آن را نمي‌دانم البته مسوول بخش ديگري از اين افول خود سينماگران هستند كه خود را درگير مسائلي فرسايشي كردند كه باعث تضعيف سينماي ايران شد. با اين حال برنامه‌ريزي‌هاي سينمايي در يك سال اخير به شدت انحصارطلبانه است و سبب تشديدمشكلات سينما شده است و همچنان عدم كارشناسي مسائل و به گفت‌وگو نشستن درباره مشكلات باعث تشديد ناهماهنگي‌هاي موجود در سينماي ايران شده است و تا زماني كه اين برخوردهاي يكسويه پايان نيابد، مشكلات نيز حل نمي‌شود. در جمع‌بندي نهايي بار ديگر متذكر مي‌شوم كه هرگاه بحراني در اقتصاد سينماي ايران به وجود آيد، اصل سينما فراموش مي‌شود و فرع اهميت مي‌يابد؛ مصداق اين وضعيت همين مهاجرت و تمايل بازيگران به حضور در محصولات شبكه نمايش خانگي است. وقتي سينما دچار بحران مي‌شود طبيعي است كه دست‌اندركاران از اصل بحران‌زده مي‌گذرند و به فرع مي‌پردازند چراكه بايد به مشغله‌هاي حرفه‌يي خويش بپردازند اما وجود چنين نشانه‌هايي كه اقتصاد عمده‌فروشي به اقتصاد دستفروشي‌ ميل مي‌يابد، بيانگر بحران و بيماري است و وقتي اقتصاد كلان آسيب مي‌بيند اجزاي اين اقتصاد هم درگير بحران مي‌شوند كه بازيگران و عوامل سينما از اجزاي يك كل بزرگ هستند و آنچه در اين بحران بايد بيشتر مورد توجه قرار گيرد بقاي اصل سينماست.      
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  راوی :   برای آدم جالبه که بدونه با توجه به نامعلوم بودن و دردی که زندگی داره،   چطور هنوز میتونیم تحملش کنیم؟   خب همونطور که سالی به روی گفت: "بعضی وقتها توهم از دارو موثرتره"   You will meet a tall dark stranger - 2010

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
  بیوگرافی بهرام رادان     Default.aspx?LinkID=28931     نام : بهرام رادان
تاریخ تولد: 8 اردیبهشت 1358 او را به جرات می توان یک استعداد تمام عیارو یک حادثه کم سابقه سینمای ایران دانست. اگر چه حضور اولش تنها به یک چهره و چشم آبی و زیبا محدود می شد ، اما رادان ثابت کرد که می تواند در حد و اندازه های یک ستاره بدرخشد . انتخابهای بعدی رادان در عمده موارد ، آگاهانه او را به مسیری درست هدایت کرد که امروز می تواند با افتخار آن تندیس زرشک زرین را برای شور عشق نادیده بگیرید. بهرام متولد 1358 و کارشناس مدیریت بازرگانی است ، او در سال 78 در آموزشگاه هیوا فیلم بازیگری را آموخت و همان سال برای بازی در شور عشق ساخته نادر مقدس انتخاب شد . داستان عاشقانه فیلم و چهره جذاب دو جوان اول کار یعنی رادان و ومهناز افشار فروش فیلم به زیبایی شکوفا شد و او امروز خود را به نمایش بگذارد. استعدادهای درونی رادان در هر فیلم در هر فیلم به زیبایی شکوفا شد و امروز ستاره ای است که مورد توجه هر کارگردانی قرار گرفته و تقریبا هر نقشی را در کارنامه اش بازی کرده. حضور بعدی او درآبی به کارگردانی حمید لبخنده باز می گردد که سال 79 ساخته شد و او در کنار سوپر استاری چون هدیه تهرانی به زور آزمایی می پرداخت. ساقی را در کنار یکتا ناصر بازی کرد که همان سال ساخته شد . اما چندان کار قابل توجهی نبود . سال 80 آواز قو از او به اکران در آمد که نقش مقابلش بر عهده ساره آرین بود. این فیلم ساخته سعید اسدی با فروش بسیار بالایی روبرو می شود و بازی رادان مورد توجه هئات داوران قرار می گیرد و او را کاندیدا دریافت جایزه نقش اول می کنند . از اینجا به بعد رادان می شود ستاره اول سینمای ایران که بالا طرفداران بیشماری مواجه بود. همان سال در تجربه فیلم کوتاه ابراهیم شیبانی با نام طلوع تاریک بازی می کند و اینگونه سال 80 را با موفقیت به پایان می رساند. محبوبیت رادان کارگردانان را متوجه او می سازد و همه به سویش هجوم می آورند. سال 81 ،داریوش فرهنگ از او در رز زرد استفاده می کند که یک درام ترسناک نوجوان پسند بود. فیلم برداشتی ضعیف از اثر هالیوودی می دانم تابستان گذشته چه کردی ؟ که با استقبال مناسبی روبرو می شود. سپس در عطش ساخته محمد حسین فرح بخش بازی کرد که اثر چندان حرفه ای به شمار نمی رفت.بهروز افخمی در برگردان سینمایی یک اثر دشوار ادبی او را مورد ارزیابی قرار داده و این گونه فیلم عجیب گاو خونی ساخته می شود که رویکرد رادان به سینمای متفاوت و به دور از جنجال و جنبه های تجاری محسوب می شد.بازی در این نقش متفاوت به شدت مورد تحسین واقع می شود و رادان ثابت می کند که می تواند به عنوان بازیگر آثار هنری هم محسوب شود. سال 82 در سه کار درخشان به تم های بسیار متفاوت به عنوان بازی می کند که نشان از دقت انتخاب کارکترهای متفاوت داشت. ابتدا در ساخته درخشان بنی اعتماد با نام ننه گیلانه بازی می کند که از جمله بازی های اثر گذار و زیبای او به شمار می رود . او در این فیلم به نقش پسر فاطمه معتمد آریا که در بازگشت از جنگ دچار معلولیت جسمی شده و نامزدش تن به ازدواج ناخواسته داده است.رادان با نقش آفرینی خود در این قالب دشوار همه را انگشت به دهان می کند اما هیات داوران جشنواره بیست و سوم حضور او را نادیده می گیرند. سپس در اثر پر فروش شمعی در باد در کنار شهاب حسینی و حسام نواب صفوی به بازگویی مشکلات روز جوانان و مساله اعتیاد به قرص های توهم زا می پردازند . این دومین کار رادان با یک کارگردان خانم (پوران درخشنده )بود. سپس به تیم سربازهای جمعه مسعود کمیایی می پیوندد و در واقع به جای گلزار که از بازی در فیلم کنار کشید می آید، او در رستگاری در هشت و بیست دقیقه به کارگردانی الوند در سال 83 نقشی به شدت متفاوت را تجربه می کند و باز در کنار شهاب حسینی قرار می گیرد . ازدواج صورتی در نوروز 84 اکران می شود ،اما رویکردی منجر به شکست برای رادان در عرصه کمدی محسوب می شود. او بازی در ساخته آخر کمیایی با عنوان حکم را به پایان رسانده. مشغول بازی در تقاطع می باشد. بهرام رادان به خاطر بازی در شمعی در باد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول را تصاحب کرد.     Default.aspx?LinkID=28935     در مورد او: یک برادر به نام شهرام و یک خواهر به نام الهام و یک خواهر ناتنی به نام ژیلا دارد . و حیوان خانگی او یک سگ است     Default.aspx?LinkID=28936     بخشی از فیلم شناسی:   شور عشق ( نادر مقدس) 1379
. آبی ( حمید لبخنده) 1379 ساقی ( محمدرضا اعلامی)  1379
آواز قو ( سعید اسدی) 1381 رززرد ( داریوش فرهنگ) 1381
عطش (حسین فرح بخش) 1381 گاوخونی (بهروز افخمی )1381
طلوع تاریک( (ویدئویی ) 1382 شمعی درباد(پوران درخشنده ) 1382
روایت 3گانه(رخشان بنی اعتماد)  1382 سربازهای جمعه (کیمیایی) 1382
ازدواج صورتی(منوچهر مصیری) 1383 رستگاری در20/8 (الوند)1383
ته دنیا (بهروز افخمی)متوقف 1383 حکم ( مسعود کیمیایی)1383
تقاطع (ابوالحسن داوودی) 1384 خون بازی(بنی اعتماد)1383
علی سنتوری (داریوش مهرجویی) 1385 (چهار انگشتی) 1385 سایه ( رنجبر) 84-85     Default.aspx?LinkID=28940     جوایز و انتخابها
>> برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (شمعی در باد)
[ دوره 22 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1382 ]
.................................................................
>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (شمعی در باد)
[ دوره 8 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1383 ]
.................................................................
>> کاندید تندیس زرین بهترین بازیگر نقش اول مرد (آواز قو) [ دوره 5 جشن خانه سینما (مسابقه) - سال 1380 ]
.................................................................
>> کاندید لوح زرین بهترین بازیگر مرد (شمعی در باد)
[ دوره 5 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1384 ]
.................................................................
>> کاندید لوح زرین بهترین بازیگر مرد (گیلانه)
[ دوره 6 منتخب سایت ایران اکتور (بهترین های سال) - سال 1384 ]
.................................................................
>> برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (سنتوری)
[ دوره 25 جشنواره فیلم فجر (مسابقه سینمای ایران) - سال 1385 ]     Default.aspx?LinkID=28937     بیشترین همکاری های بهرام رادان با:   >> ساسان باقرپور (صدا،) (در 5 فیلم ) ==>
>> عبدالله اسکندری (تهیه و تولید،فیلمنامه،چهره پردازی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> سعید پیردوست (بازیگران،کارگردانی،موسیقی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> عباس شوقی (بازیگران،جلوه های ویژه،موسیقی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> محمدرضا مویینی (تدوین،عنوان بندی،کارگردانی،) (در 4 فیلم ) ==>
>> پولاد کیمیایی (بازیگران،) (در 3 فیلم ) ==>
>> حسین فرح بخش (تهیه و تولید،صحنه و لباس،عکس،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> محمدرضا علیقلی (تهیه و تولید،موسیقی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> رضا رادمنش (بازیگران،چهره پردازی،) (در 3 فیلم ) ==>
>> فرج الله حیدری (فیلمبرداری،) (در 3 فیلم ) ==>
>> عبدالله علیخانی (تهیه و تولید،) (در 3 فیلم ) ==>
>> بابک اخوان (صدا،) (در 3 فیلم ) ==>
>> حسین مجد (صحنه و لباس،) (در 3 فیلم ) ==>
>> بهزاد خورشیدی (عنوان بندی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> حسین چرم چی (بازیگران،تهیه و تولید،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> علی اصغر طبسی (بازیگران،تهیه و تولید،) (در 2 فیلم ) ==>
>> علی نیک رفتار (عکس،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> مهدی تقی نیا (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> فلور نظری (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> پیمان معادی (صحنه و لباس،فیلمنامه،) (در 2 فیلم ) ==>
>> داود عمادی (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> فرزانه ارسطو (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> سعید روحانی (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> فرامرز روشنایی (بازیگران،تهیه و تولید،) (در 2 فیلم ) ==>
>> هما خاکپاش (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> اسحاق خانزادی (صدا،موسیقی،) (در 2 فیلم ) ==>
>> فریدون خوشابافرد (صدا،) (در 2 فیلم ) ==>
>> ایرج راد (بازیگران،) (در 2 فیلم ) ==>
>> بیژن امکانیان (بازیگران،تهیه و تولید،) (در 2 فیلم ) ==>
>> جعفر پناهی (تدوین،تهیه و تولید،صحنه و لباس،عنوان بندی،فیلمنامه،کارگردانی،) (در 2 فیلم ) ==>     Default.aspx?LinkID=28942   Default.aspx?LinkID=28933   Default.aspx?LinkID=28939   Default.aspx?LinkID=28938   Default.aspx?LinkID=28934   Default.aspx?LinkID=28943   Default.aspx?LinkID=28944   Default.aspx?LinkID=28945   Default.aspx?LinkID=28941    
 
 
 
 
 
 
  تامپسون: شما انسان‌ها می‌تونید انتخاب کنید از کدوم خمیر دندون استفاده کنید   یا همراه ناهارتون چه نوشیدنی‌ای بخورید،   ولی هنوز به جایی نرسیدید که چیزهای مهم رو کنترل کنید.   دیوید نوریس : آهان. پس شماها چیزهای مهم رو کنترل میکنید   ولی تا جایی که من میدونم دنیای ما همین الان هم وضع خیلی بدی داره.   تامپسون: حداقل وجود داره. اگه دست شماها بود الان دیگه وجود نداشت.   دیوان محاسبات- 2011

 
 
 
 
 
 
 
    مصاحبه ای صریح و متفاوت با رامبد جوان   Default.aspx?LinkID=28947   دلم یه مزرعه بزرگ می‌خواد! تبلیغات روش‌های گوناگونی دارد. با هزار جور رفتار و ایده‌پردازی می‌توانید این کار را انجام بدهید که یکی‌اش می‌تواند ساز مخالف زدن باشد. قرار مصاحبه را می‌گذارد کافه‌ای نزدیک به موزه ملی سینما. خودش زودتر رسیده و نشسته دور میز و یک بشقاب پر از خوردنی‌های هیجان‌انگیز را هم جلویش گذاشته و شروع می‌کند به خوردن. مثل قسمت اول «گپ» که در رستوران اشکان خطیبی با سحر دولتشاهی، همسرش نشسته بود و یک برنامه تلویزیونی متفاوت را در iFILM کلید زد؛ برنامه ستاره‌‌داری که در زندگی چهره‌های تلویزیون و سینما سرک می‌کشد و در همین دو سه هفته‌ای که پخش شده کلی طرفدار و حاشیه و مخالف پیدا کرده. راستش را بخواهید خودمان هم نمی‌دانیم باید آقای بازیگر صدایش کنیم یا آقای کارگردان یا مجری، مستندساز و...؛ آدم پرانرژی و شوخی که از بازی در نقش یک کفاش خیابانی «همسران» و «فرید جینگل‌برد»، حالا به قله‌ای رسیده که در «گپ» دست روی هر کدام از سوژه‌ها و چهره‌ها می‌گذارد، به او «نه» نمی‌گویند. چهره محبوب کمدی که از کارگردانی تئاترهای دانشجویی و خانگی دهه 60 به کارگردانی «ورود آقایان ممنوع»، پرفروش‌ترین فیلم سال انتهای دهه 80 رسیده.

با «رامبد جوان» به بهانه «گپ» گپ زدیم ولی کارنامه پر و پیمانش را شخم زدیم. طوری که انگار خودش هم باورش نمی‌شد این همه کار کرده باشد و 22 سال از اولین کار هنری‌اش گذشته باشد. از رازهای موفقیت در 41 سالگی تا مسیر پر پیچ و خمی که از دوران جوانی و همسایگی دیوار به دیوار با رضا شفیعی‌جم شروع شده و تا الان با همان روحیه پرانرژی‌اش ادامه داده. در اصل شاید بهتر باشد عنوان بالای این صفحه بخورد «موفقیت»! فقط صحبت‌های آدمی را می‌خوانید که مثل روان‌شناس‌ها آرام حرف نمی‌زند. هنوز مثل سال‌ها قبل همان‌قدر بالا و پایین می‌پرد و توی سرش می‌زند و با واکنش‌های انرژیکش شما را غافلگیر می‌کند؛ انگار به قول خودش «کودک درون رامبد جوان هنوز بزرگ نشده».

تماشاچی‌های «گپ» فکر می‌کنند مهمان‌هایی که در برنامه‌ات حضور دارند، از رفقای هم جنس خودت هستند. نه؟ تقریبا. اگر آدم آشنای حرفه‌‌ام هم با من تماس بگیرد و بگوید که می‌خواهم در خانه‌ات سرک بکشیم، کمی گارد می‌گیرم. همه ما نسبت به مصاحبه کمی دافعه داریم. وقتی می‌خواهیم نزدیک شویم و گپ بزنیم، می‌گویند «اُه اُه ... نه نه ... نیستیم». برای همین سراغ آدم‌هایی رفتیم که هم رفقای من هستند و هم وجهه درستی دارند. تماشاچی وقتی برنامه را می‌بیند، در درجه اول آنها را به عنوان یک بازیگر پذیرفته. لازم نیست بگویی مگر کی هست این؛ مریلا زارعی، پانته‌آ بهرام، داود رشیدی، رضا عطاران، سیامک انصاری، امین تارخ و... هستند که وقتی اسم آنها می‌آید، می‌گوید اُکی، من قبول دارم. لازم نیست که بازیگر شدنشان ثابت شود.

رامبد جوان چرا به اینجا رسیده که کسی به او «نه» نمی‌گوید؟ هم در فیلمسازی، هم در مستند و... این جوری شده؟ اگر این جوری شده باشد خیلی خوشحالم.

به سبک فردوسی‌پور پرسیدم. یعنی واقعا قبول نداری؟ ادعایی در این مورد ندارم ولی اگر این اتفاق افتاده باشد، اصولا همه آدم‌ها بنا به پیش‌زمینه‌ای که درباره کارکردن، جدی گرفتن و... نسبت به یک نفر دارند، خیالشان از اینکه آن آدم چقدر کار برایش مهم است، راحت می‌شود.

رامبدجوان ایده‌آل‌هایی در زندگی‌‌اش دارد؟ آرزویم این است که یک مزرعه خیلی بزرگ با یک عالمه حیوان داشته باشم و همین طور دوست دارم که یک استودیوی استاندارد خیلی بزرگ داشته باشم که بتوان میدان تجریش را در آن بازسازی کرد، ماشین به هم بکوبی و هر چیز دیگری که دلت می‌خواهد. این‌ها خیلی پول می‌خواهد و خیلی انگیزه، که من دیگر انگیزه پیگیری‌اش را ندارم. شاید جزو خیال‌پردازی‌هایم باشد. واقعا الان در دوره‌ای هستم که آرزو می‌کنم مردم ایران و دولتمردانش حالشان خوب باشد. به معنای خیلی بزرگ. و استرس و نگرانی از سر این مملکت برداشته شود. معتقدم هر چه پیش می‌آید خودمان در آن نقش داریم. این میزان از فشار واقعا زیاد است. همه‌مان گناه داریم. باید زودتر شرایط آرام‌تر، خوشحال‌تر و امن‌تری برای همه‌مان به وجود بیاید که همه لبخند بزنیم. همه با لبخند توی خیابان به هم نگاه کنند. مثل الان همه کلافه و عصبانی نباشند.     Default.aspx?LinkID=28949

فکر نمی‌کنی این هم مثل آن مزرعه دست نیافتنی است؟ نه، هست. این خیلی شدنی‌تر است. در خیلی از ممالک دیگر این اتفاق افتاده.

یعنی به نظرت مردم هم چنین دغدغه‌ای دارند؟ چون این کار یک همت جمعی می‌طلبد. همه چنین دغدغه‌ای دارند.

قرار است جز اجرا، کارگردانی، بازیگری، برنامه‌سازی و سه نقطه(!) چه کار کنی؟ هر کاری بلد بوده‌ام کرده‌ام! (می‌خندد) فیلمبرداری را هم دوست دارم. (می‌خندد) شوخی کردم. واقعا دیگر نه، چون اگر می‌خواستم لااقل به سراغش می‌رفتم.

یعنی دوست نداری مثلا نماینده مجلس بشوی؟ نه. اصلا. حرفه‌ام را خیلی دوست دارم.

برای بقیه امسال چه برنامه‌ای داری؟ امسال امکان دارد تئاتر کار کنم. یک فیلم هم خواهم ساخت.

چقدر به تجربه‌ات اضافه شده؟ این قدر! (دستش را باز می‌کند!).

سر «اسپاگتی...» گپی زده بودیم که آن زمان خیلی خودشیفته بودی. الان واقعا آن «من» رقیق شده؟ به مرور زمان آدم با تجربه‌ای که به دست می‌آورد به تعادل می‌رسد.

دوست نداری در نقش‌های جدی و خفن بازی کنی؟ در فیلم آقای قریبیان نقشم خیلی جدی است.

برنامه‌سازی آن هم برای یک شبکه عرب‌زبان؛ تجربه جدید و متفاوت رامبد جوان است
  بامزه است دیگر شاید بهتر بود که گفت‌وگو را از اینجا می‌خواندید ولی خب این هم یکجور ایده بازی است دیگر! راستش را بخواهید؛ مصاحبه ما بعد از قسمت نخست گپ انجام شد ولی پخش نشدن یک قسمت و تعداد کم برنامه‌هایی که دیده بودیم، مصاحبه را موکول کرد به این هفته.

در همین فاصله، از بس که درباره «گپ» مطلب منتشر شد و با رامبد جوان مصاحبه کردند، این بخش از مصاحبه را گذاشتیم برای همین صفحه. حجم این بخش هم خیلی بیشتر از این حرف‌ها بود، ولی به همان دلیل بالا، سوال‌های غیرتکراری و کمتر پرداخته شده را اینجا می‌خوانید.

عرب‌ها در این دو سه هفته آخر لالیگا که اخبار بارسلونا داغ بود، در تلفظ «پپ گواردیولا» هم گیر کرده بودند؛ این وسط شما هم اسم برنامه‌ات را گذاشته‌ای «گپ»! چرا؟! بامزه است دیگر. احتمالا صدایش می‌کند «هَه»! برای کسی که این نکته را درک می‌کند شوخی بامزه‌ای دارد. با بچه‌های گروه ایده‌پردازی «ایده میده» خیلی اسم پیشنهاد دادیم و آخر به همین رسیدیم.

چقدر به ایده و اجرای برنامه نمک زدی؟ قصد کلی برنامه با محوریت آدمی مثل من که به فضای مفرح معتقد هستم، این است که در عین اینکه حرف‌های جدی می‌زنیم، شاد و شیرین و سرحال هم باشد. یعنی ته ماجرا تماشاچی یک معاشرت سرحال می‌بیند. خیلی از بخش‌های دیگرش هم خیلی جدی و شاید یک ذره تلخ باشد.

خب چرا iFILM را انتخاب کردی؟ یعنی شبکه داخلی نبود یا پیشنهاد ندادند؟ هزارتا اتفاق دست به دست هم می‌دهد؛ معمولا شبکه‌های مختلف همیشه به آدم پیشنهاد می‌دهند. زمانی هم هست که خودت ایده‌ای داری که می‌خواهی بسازی، بررسی می‌کنی که ببینی کدام شبکه خوب است. منصور لشگری وقتی برنامه «شام ایرانی» را دید، این ایده را داشت که با بازیگرها چنین برنامه‌ای را بسازند. یعنی در هر قسمت در رستورانی بنشینیم و با یک بازیگر معاشرت کنیم و غذا بخوریم ولی مثل شام ایرانی غذا نپزیم، فقط گپ بزنیم. بعد از صحبت‌ها و ایده‌پردازی‌های من، آقای عفیفه، آقای لشگری و گروه ایده میده به این رسیدیم که تکرار غذا خوردن خیلی کسالت‌بار می‌شود.

جز این پیشنهاد شبکه، خودتان هم انگیزه شخصی داشتید؟ برای من هم همیشه جالب بوده که با بازیگرها گفت‌وگو کنم. همیشه به این هم فکر می‌کردم و دوست داشتم مجموعه‌ای از گفت‌وگوها را با بازیگرها و آدم‌های معروف انجام بدهم که می‌تواند در قالب کتاب باشد یا یک قالب مکتوب دیگر. ولی دیدم چند وقت است که فضای مستند به من مزه می‌دهد. اینکه طراحی دقیق نکنیم و خودت را توی لوکیشن‌هایی قرار بدهی که همان‌جا امکان بیشتر واقعی بودن می‌دهد تا اینکه استودیو و پلاتو باشد.

برای محتوای برنامه هدف خاصی را هم دنبال می‌کردی یا یک گپ دورهمی و همینطوری را در نظر داشتی؟ دو تا هدف برای کار قائل شدیم؛ اولی تصور آدم معروف از طرفداران و مردم. بین طرفداران و مردم تفاوتی هست؛ وقتی کسی می‌گوید مورد آزار قرار گرفتم، باید بدانی آن آدم طرفدار است نه مردم. چون ممکن است کسی مثل خیلی از مردم، شما را به عنوان یک آرتیست دوست داشته باشد و کارهایت را هم نگاه کند یا بخواند اما طرفدارِ آن جوری نباشد که سر میز غذا بیاید بگوید یک عکس با ما بگیر یا امضا بده.

مثل نقش همان پیرمردی که در قسمت اول حضور داشت و سوال‌های عجیبی و غریبی می‌پرسید که انگار برای شما عادی شده. آره. دومین هدفم نمایش تصور توقع طرفدار از آرتیست است؛ یعنی آرتیست تصور می‌کند که طرفدارانش از او چه توقعی دارند تا آنها را برآورده کند. مثلا اینکه منِ آرتیست تصور می‌کنم که طرفدارانم همیشه دوست دارند در انظار عمومی آراسته دیده بشوم و با لباس شلخته و دمپایی نباشم. ممکن است خودم بخواهم هر جور دلم می‌خواهد رفتار کنم ولی شرایط حرفه، محبوبیت و طرفدار داشتن حکم می‌کند که تو چیزهایی را رعایت کنی. این موضوع خیلی مبحث بزرگی است و جزئیات خیلی زیادی دارد. تا اینجا یک بحث؛ حالا بحث دوم این است که خیلی دلم می‌خواهد طرفدار بداند آدم محبوبش، مثل همه آدم‌هاست؛ دل درد می‌گیرد، بی‌پول می‌شود، دیرش شده، غصه و نگرانی دارد و... ولی به خاطر حرفه‌اش با همه فرق می‌کند. این تخصص آن‌قدر ویژگی می‌دهد که این آدم با همه آدم‌ها فرق بکند.

یعنی یک جور تسهیل کردن فضای بین هنرمندان و مردم را در نظر دارید. بله، یک جور تعادل برقرار کردن و ارزش‌گذاری درست است؛ نه به این معنا که بگویید من عاشق فلانی‌ام و هر کاری بکند، دوستش دارم. این حرف می‌تواند اشتباه باشد. یا اینکه من عاشق فلانی‌ام و توقع ندارم اگر در حال چایی خوردن دیدمش، هورت بکشد! یا اینکه اگر فلان هنرپیشه را جایی دیدم و اخم‌هایش توی هم بود، بگویم سلامم را جواب نداد. بابا او هم آدم است، شاید نشنیده باشد، یا آن روز مشکل گنده‌ای دارد.

توی این برنامه قصد نداشته‌ای که همین هدف دومی، پررنگ شود و یک جوری دفاعیه‌ای باشد برای هنرمندان در مقابل رفتارهای طرفداران؟ این کار آگاهانه بوده یا ناخودآگاه؟ در قسمت‌های بعدی چرا. مخصوصا این کار را کردیم. می‌خواستیم جنجال راه بیندازیم و ماجرا را شروع کنیم. وقتی بحثی را راه می‌اندازی، شکل درست، ژورنالیستی و اتفاقا جنس فیلمسازی‌ و مستند گونه‌اش این است که شلوغش کنید. حتی کاری کنید که عده‌ای دلخور شوند.

این دلخوری همزمان با قسمت اول اتفاق افتاد. حتما خودت متن‌های اعتراضی روی سایت‌ها را خوانده‌ای. حجم انبوهی از نظرات مخالف منتشر شد که برای فقط یک قسمت پخش شده خیلی عجیب بود. من خوشحالم؛ چون متوجه می‌شوم که قلابش گرفت. این طوری حالا جای بحث داریم. من چون سال‌ها تبلیغات کار کرده‌ام به این‌ اصول آشنا هستم. تبلیغات روش‌های گوناگونی دارد تا تو کاری کنی که بین این همه محصول دیده شوی و در رقابت به چشم بیایی. هزار جور رفتار کردن و ایده‌پردازی می‌تواند این کار را انجام بدهد که یکی‌اش می‌تواند ساز مخالف زدن باشد. در شرایطی که همه می‌گویند ما مخلص مردم هستیم، تو یکهو بگو که من مخلص مردم نیستم چون بعضی از مردم من را اذیت کرده‌اند. همه یکدفعه می‌گویند چی؟ تازه حواسشان به این حرف‌ها جمع می‌شود.

چند جا هم سر مخاطب منت هم می‌گذاری ... حالا وقت حرف زدن است چون طرف تماشاچی منطقی است. این را هم در نظر بگیرید که من تا به حال باعث آزار تماشاچی نشده‌ام. هیچ‌وقت. من همیشه مورد لطف و علاقه مردم بوده‌ام و سعی کرده‌ام مردم را محترم بشمارم. چون من واقعا برای مردم و مخاطبم احترام قائل هستم. هیچ وقت مخاطبم را کم‌هوش، کم‌سواد و کم فرهنگ فرض نمی‌کنم. ممکن است در کارهایم از نظر فرهنگی و اخلاقی تذکراتی بدهم ولی در نهایت آنها را صاحب آن مقدار از وجوهاتی که باید، فرض کرده‌ام.

ولی می‌گویی مردم بعضی مواقع شما را اذیت کرده‌اند. ما داریم بحث را


مطالب مشابه :


˝ایدا˝ برنده جایزه بیست و هفتمین دوره جوایز فیلم اروپا شد

آموزش سینما و تئاتر آنلاین. برای بازی در در فیلم جهان به استیو مکویین کارگردان




مجله سینما53(گروه مارشال)

چت روم آنلاین. باید باشد» با بازی شان پن به نقش یک استیو مکویین برای




برچسب :