اوریانا فالا چی....

بنام یگانه هستی بخش....

قراره از این به بعد در مورد فالاچی بنویسم...

نویسنده ایتالیایی...جسور .... با اینکه میدونست از بیماری سرطان میمیره اما نترسید... خودشو نباخت...

تو سایت ویکی پیدیا در بارش یه چیزایی رو نوشته که براتون میزارم ....

میگن یه کتابی در مورد اسلام نوشته که خیل بد بوده..... نظر شخصی من اینه اون اسلامی که اون میگه .حتی

مسلمون های اصلی باهاش مخالف هستند... مسلمون هایی که جز اینکه نمازشونو میخونن و روزه هاشونو

میگیرن بهجنبه های دیگه اسلام هم توجه میکنن.... میدونن که انسان هستند و نماینده خدا بر زمین.....

به نظر من فالاچی اینو درک نکرده که اسلام اصلی اونی نیست که خیلیها میدونن و اگه مهدی موعود (عج) بیاد
خیلی از به ظاهر مسلمونا رو قبول نداره...

از این قضیه که بگذریم ...فالاچی نویسنده بزرگیه که تا حالا 3 کتاب ازش خوندم.....

1 مرد که 3 سال پیش خوندمش و با فالاچی آشنا شدم...

و 2 کتاب نامه ای به کودکی که هرگز زاده نشد و کتاب زندگی ..جنگ ..دیگر هیچ که باهم امسال بدستم

رسید و دومی رو تموم نکردم... اگه این کتابهارو نخوندین بهتون توصیه میکنم ...

آدرس لینک 1 کتاب از فالاچی ; (بزبان انگلیسی)

خشم و غرور:

Rage & Pride

http://www.borg.com/~paperina/fallaci/fallaci_1.html


و حالا مقاله ویکی پیدیا و معرفی اوریانا فالاچی...


اوریانا فالاچی (Oriana Fallaci)‏(‍۲۹ ژوئن ۱۹۲۹- ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶) روزنامه‌نگار، نویسنده و مصاحبه کننده سیاسی برجسته ایتالیایی که در شهر فلورانس متولد شد و در همان شهر در سن ۷۷ سالگی درگذشت. وی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت می‌کرد. آنچه نام او را بر سر زبان‌ها انداخت، مجموعه مصاحبه‌های مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا شاه پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، آیت‌الله خمینی، ایندیرا گاندی، معمر قذافی، هنری کیسینجر و... بود.


پیشینه

فالاچی در پی سالها فعالیت حرفه‌ای خود، موفق به دریافت جوایز معتبر بسیاری، از جمله مدال طلای تلاش فرهنگی برلسکونی، جایزه آمبرگنو درو (که معتبرترین جایزه شهر میلان است)، جایزه آنی تیلور مرکز مطالعات فرهنگ عامه نیویورک و جوایز متعدد دیگری شد. او یک بار نیز کاندیدای دریافت جایزه نوبل ادبیات شد.

نام اوریانا فالاچی در اواخر دهه چهل شمسی (دهه شصت میلادی) با ترجمه آثار وی علیه جنگ ویتنام و حکومت‌های دیکتاتوری باقی‌مانده در اروپا (یونان، اسپانیا و پرتغال) در ایران مطرح گردید. وی یک‌بار در سال ۱۳۵۱ برای مصاحبه با شاه سابق و یک‌بار در سال ۱۳۵۸ برای مصاحبه با آیت‌الله خمینی و مهندس بازرگان به ایران سفر کرد. این مصاحبه‌ها، آخرین بار در سال ۱۳۸۳ همراه با مصاحبه معمر قذافی، آریل شارون و لخ والسا در ایران منتشر شد.

اوریانا فالاچی که به لحاظ عقاید سیاسی از چپ بریده و راست‌گرا محسوب می‌شد،از نظر مذهبی یک «ملحد مسیحی» به شمار می‌آمد؛ زیرا او ظاهرا به خدا ایمانی نداشت، اما گه‌گاهی تمایلاتی را به مسیحیت نشان می‌داد. به عنوان نمونه او در اگوست ۲۰۰۵ با پاپ بندیکت شانزدهم دیدار کرد. اوریانا فالاچی در سال ۲۰۰۲ چاپ کتابی با نام خشم و غرور را منتشر نمود که از سوی مخالفانش به کتابی ضداسلام تعبیر شد؛ زیرا کتاب پس از حادثه یازده سپتامبر نوشته شده بود. همچنین این کتاب پیگردهایی را برای نویسنده‌اش به دنبال داشت. اما تمام این مسایل حاشیه‌ای باعث نشد که این کتاب در سال ۲۰۰۲ در ایتالیا پرفروش نشود.

پس از انتشار کتاب پلیس آمریکا از بیم جان وی محافظتش را به عهده گرفت. در این کتاب فالاچی اسلام را به کوهستانی تشبیه میکند که ۱۴۰۰ سال است تکان نخورده، با غارهایی در ضلالت بی انتها که هیچ دری به سوی فتوحات تمدن جدید نگشوده‌است. مذهبی که عامدانه هرگز نمیخواهد به آزادی، دموکراسی و یا پیشرفت فکر کند. همیشه کسانی هستند که به عنوان پیشوایان اسلامی به مخالفت با مظاهر تمدن می‌پردازند. به طور خلاصه هیچ چیز تغییر نکرده‌است. تنفر از غرب همچون شعله‌ای که توسط باد بلعیده میشود در بین اسلامگرایان تکثیر میشود. چون تکثیر یک سلول از یک به دو، دو به چهار،تا بی نهایت...

مسلمانان در ایتالیا و فرانسه پس از انتشار این کتاب او را تهدید به قتل کردند. اما پاسخ او این بود که: «من از نه سالگی با درد و مرگ دست و پنجه نرم کرده‌ام. در ویتنام، در لبنان، مکزیک، بولیوی و یا هر جای دیگر. اما از سال ۱۹۹۲ که زیر تیغ جراحی برای بهبود سرطان سینه قرار گرفته‌ام هر روز میمیرم.»

اوریانا فالاچی، در ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در سن هفتاد و شش سالگی در بیمارستانی در شهر فلورانس ایتالیا، بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.

زندگی‌نامه و عقاید

اوریانا فالاچی در ژوئن سال ۱۹۳۰ در زمان زمامداری موسولینی در فلورانس به دنیا آمد. وقتی یک دختر بچه نه ساله بود جنگ جهانی دوم شروع شد و پدر او که از موسولینی نفرت داشت، وارد جنبش مقاومت زیرزمینی شد. اوریانا هم گر چه بعدها نوشته بود که دوطرف جنگ چندان تفاوتی نداشتند اما به پدر کمک می‌کرد و تا پایان جنگ تجربه‌های وحشتناکی را پشت سر گذاشت. هنوز بیست سالش نشده بود که نوشتن در روزنامه‌ها را آغاز نمود و به قول خودش قدرت واژه‌ها را کشف کرد. به خاطر قدرت بیان بالا، درک خاص سیاسی و جسارت فوق العاده اش به سرعت ازنوشتن یک ستون کوچک در یک روزنامه محلی به یک خبرنگار بین المللی که برای تعدادی از معتبرترین نشریات اروپا قلم میزد تبدیل شد. هر جای دنیا که در آن زمان به کانون خبری و رسانه‌ای مربوط به جنگ قدرت بین زورمداران ربط پیدا میکرد او را به خود جذب می‌کرد. در سالهای دهه شصت اوریانا یکسال در ویتنام و مکزیک زندگی کرد و کتابی نوشت با عنوان زندگی و دیگر هیچ که نگاهی است آگاه بر پشت سنگر جنگ، بر اجتماعی که آتش و باروت، از انسان جزمشتی گوشت دریده ازهم و لاشه‌ای خون آلود و کبود، چیزی بر جای نمیگذارد. او این کتاب را در پاسخ خواهر کوچکش که می‌پرسید زندگی یعنی چه؟ نوشت. کتاب با نثر خاص اوریانا و بسیار خشن و گاهی خوشبینانه و گاهی بسیاربدبینانه‌است. این کتاب جایزه‌های زیادی برای او به ارمغان آورد. کتاب مهم دیگرش با نام مصاحبه با تاریخ در سال ۱۹۷۴ به چاپ رسید که مجموعه مصاحبه‌های او با شخصیت‌های بزرگ سیاسی است. تنوع این آدمها و سبک و جسارت مصاحبه گری او برایش شهرتی فوق العاده به بار آورد. او در همین دوران سالهایی را با یک انقلابی یونانی به نام الکساندر پاناگولیس زندگی کرد وپس از کشته شدن پاناگولیس در سال ۱۹۷۶ کتابی در باره او نوشت بنام «یک مرد». از کتابهای دیگر او می‌توان به پنه لوپه به جنگ میرود ، نامه به کودکی که هرگز زاده نشد که فریادی است از خشم نسبت به آنچه بر سر بشر آمده در عین حال از عشق مادر شدن می‌گوید. کتاب کوچکی است که از سطر نخست تا انتها سرشار از انواع حالات : شادی، ترس، مهربانی، یاس، خشم، امید، افسردگی و اضطراب است. شاید بحث اصلی کتاب سقط جنین باشد اما تقریبا تمام دیدگاههای موجود در مورد زن - به طور کلی- را توجیه می‌کند. کتاب دیگر او اگر خورشید بمیرد نام دارد که به مشاهداتش از آمریکا بر می‌گردد.این کتاب سوگنامه ایست در رثای از دست رفتن خوبیها، یا بهتر بگویم مجموعه سوالاتی است که از من خواننده سوال می‌کند اگر خوبیها بمیرد چه خواهد شد. کاش تمام این اتفاقات در خواب می‌افتاد. «اگر خدا بخواهد...» که بیشتر شبیه یک رمان است در سال ۱۹۹۱ چاپ شد و داستان آن در بیروت میگذرد و راجع به جنگهای داخلی لبنان است و حتی نیم نگاهی هم به جنگ خلیج دارد. پس از آن تصمیم گرفت دیگر کتاب ننویسد و بقیه عمر را به استراحت بپردازد و هنگامیکه فهمید دچار نوعی سرطان قابل کنترل است بر تصمیم خود اصرار ورزید. او با آن نگاه ویژه به زندگی که نه خدا را قبول دارد و نه خلقت تصادفی جهان و نه هیچ تئوری دیگری از لائیک‌ها و دیگردانشمندان دین گریز به زندگی گوشه گیرانه‌ای در آپارتمانش در نیویورک و ویلایش در توسکانی ایتالیا مشغول بود تا یازده سپتامبر فرا رسید و اوریانا نتوانست در برابر این وسوسه بزرگ مقاومت کند. کتابی در اکتبر ۲۰۰۲ از او به چاپ رسید به نام خشم و غرور که با قلم زیبا و محسور کننده اش ولی عاری از هر گونه منطق روایی و ریشه‌ای به اسلام حمله می‌کند و خواهان نابودی آنچه امروزه به نام اسلام مطرح است شده‌است. انتشار این کتاب سبب شد که میس فالاچی در سن هفتاد و دو سالگی آرامش خود را از دست بدهد و مجبور باشد همواره تحت محافظت نیروهای پلیس باشد.

کتاب‌شناسی

* جنس ضعیف
* زندگی، جنگ و دیگر هیچ
* نامه به کودکی که هرگز زاده نشد ۱۹۷۵
* مصاحبه با تاریخ ۱۹۷۶
* یک مرد ۱۹۷۹
* اگر خورشید بمیرد
* خشم و غرور ۲۰۰۱
* سکس بی مصرف:سفر حول زن ۱۹۶۱
* هفت گناه هالیوود ۱۹۵۸
* پنه لوپه به جنگ می‌رود ۱۹۶۲


مطالب مشابه :


اگر خورشید بمیرد

اگر خورشید بمیرد اوریانا فالاچی. بهمن فرزانه در این کتاب اوریانا به آمریکا سفر می کند تا در




اگر خورشید بمیرد - اوریانا فالاچی

کافی کتاب - اگر خورشید بمیرد - اوریانا فالاچی - دو خط چایی، یک فنجان خاطره، کمی انتظار .




اگر خورشید بمیرد.نویسنده:اوریانا فالاچی

كتابدوست - اگر خورشید بمیرد.نویسنده:اوریانا فالاچی - درباره كتاب و كتابخواني




اگر خورشید بمیرد - اوریانا فالاچی

ما امید از طاعت و چشم از ثواب افکنده‌ایم سایهٔ سیمرغ همت بر خراب افکنده‌ایم گر به طوفان می




اوریانا فالا چی....

کتاب دیگر او اگر خورشید بمیرد نام دارد که به مشاهداتش از آمریکا بر می‌گردد.این کتاب




ایا مراد ازحدیث «هر که بمیرد وامام زمانش را نشناسد،همانند مردن زمان جاهلیت مرده است » قران است ؟

خورشید - ایا مراد ازحدیث «هر که بمیرد وامام زمانش را نشناسد،همانند مردن زمان جاهلیت مرده




بزرگان مشاهیر روشنفکران

کتاب دیگر او اگر خورشید بمیرد نام دارد که به سوال می‌کند اگر خوبیها بمیرد چه




قمر برجیس

اگر خورشید بمیرد جیغ خورشید(5) رعد(9) رعد




شعری که در مهد کودک به من یاد دادند.

خورشید عالم تاب ادامه دارد حتی اگر شب و روز بر ما چشم دشمن کور شود و از ناراحتی بمیرد.




برچسب :