خاطرات دوران خدمت مقدس سربازی 1

در این قسمت قصد دارم به امید خدا بخش هایی از خاطرات دوران بسیار شیرین آموزشی خدمت مقدس سربازی ام را بازگو نمایم تا هم برایم مروری بر خاطرات گذشته شود و هم شاید مطالب برای شما جالب باشد، سعی دارم این مجموعه را در چند بخش آماده کنم و به مرور آن را کامل نمایم حتما بنده را از نقطه نظرات خودتون از طریق اعلام نظر در این پست مطلع فرمایید - با تشکر


پس از پایان پیش دانشگاهی و عدم قبولی در دانشگاه چون متولد نیمه دوم سال بودم باید به سربازی می رفتم وگرنه غیبت می خوردم، من چون پدر و مادرم هردو فرهنگی بودند خدمت سربازی خود را به صورت پیام آور نور یا  سرباز معلم انجام دادم، پس از گرفتن دفترچه اعزام به خدمت و ثبت نام در آموزش و پرورش در آذرماه 1378 در تیر ماه برای انجام دوره آموزشی به مرکز وظیفه عمومی همدان معرفی شدیم من که هیچ تصوری از سربازی در ذهنم نبود با اینکه وابستگی عاطفی زیادی به خانواده و خصوصا خواهرم داشتم به سختی آنها را ترک کردم و صبح یکی از روزهای تیرماه 78 با همراهی آنها به جلوی هنگ نظام وظیفه رفتم و به تنهایی داخل آنجا شدم در آنجا پس از آنکه آنها چند باری برای نظم بخشیدن به ما از جلو نظام دادند ما را سوار اتوبوس بنز کردند و دفترچه هایمان را به سربازی دادند که اون روز آخرین روز خدمت سربازی اش بود و با تحویل دادن ما بهمراه دفترچه های اعزام به خدمت به پادگان ترخیص می شد اون خیلی نگران به نظر می رسید و با استرس خاصی مراحل سوار شدن ما را دنبال می کرد، تعدادی از بستگان جهت بدرقه من آمده بودند، بالاخره اتوبوس حرکت کرد و ما به سمت ارومیه حرکت کردیم حدود 9 ساعت در راه بودیم تا به ارومیه رسیدیم، اتوبوس از داخل شهر عبور کرد و سرانجام از مسیری که چند پیچ 360 درجه ای داشت بالا رفت تا به پادگان رسید روی تابلوی ورودی پادگان نوشته بود "پادگان نظامی مالک اشتر"، همه ما با تعجب محیط پادگان را نگاه می کردیم اتوبوس ایستاد و یکی یکی سربازها پیاده شدند و در قالب یک صف روی زمین نشستیم و ظاهرا منتظر پذیرش بودیم، سربازی از دژبانی جلو آمد و با سربازی که دفترچه های ما پیش او بود صحبت کرد، چند لحظه بعد دژبانی دیگر که عینک دودی به چشم داشت نزدیک ما شد و برای اجابت مزاج صحرایی به محلی نزدیک ما و داخل علفزار رفت که یکی از سربازان ما متوجه او و عملش شد و خندید و او نیز متوجه شد و پس از پایان کارش آمد و جلوی ما ایستاد و گفت می خواهید بروید داخل پادگان، پشت گوشتان را ببینید بروید داخل پادگان! همه تعجب کرده بودیم ولی او راست گفت گروه های سرباز زیادی با اتوبوس دسته دسته می آمدند و طولی نمی کشید که از دژبانی عبور کرده و پیاده به طرف پادگان حرکت می کردند ولی ما همچنان جلوی پادگان بلا تکلیف نشسته بودیم آرام آرام تشنگی و گرسنگی هم به ما فشار می آورد....


مطالب مشابه :


دانلود دفترچه خدمت مقدس سربازی

دانلود دفترچه خدمت مقدس دستور فرمانده ناجا به ماموران انتظامی برای کاهش اعزام بخدمت




اخبار سربازي - تغييرات نظام وظيفه سال 92 -از حذف شرط کنکور تا احتمال افزایش خدمت سربازی

دفترچه راهنماي خدمت از افرادی که در سال 90 به خدمت اعزام شده‌اند، مدت سربازی




بهترين و بدترين ماههاي اعزام به خدمت

بهترين و بدترين ماههاي اعزام به خدمت زمان ارسال دفترچه اعزام به خدمت مي تواند در




کد مراکز آموزشی خدمت وظیفه عمومی(نظام وظیفه)

سلام. پسرهایی که دفترچه اعزام به خدمت گرفتند می بینند که یک کدی داخلش خورده که محل آموزش را




کد مراکز خدمت نظام وظیفه

کد مراکز خدمت نظام وظیفه . پسرهایی که دفترچه اعزام به خدمت گرفتند می بینند که یک کدی داخل آن




نحوه اعزام به خدمت

زمانی که دفترچه پست بشه دیگه شرایط شما اغاز میشه. اول هر چیزی زمان اعزامتان بسیار مهم است




سئوالات مربوط به اعزام به خدمت نظام وظیفه

مشموليني كه جهت اعزام به خدمت معاذير و همچنين دفترچه آماده به خدمت فقط در




خاطرات دوران خدمت مقدس سربازی 1

پس از گرفتن دفترچه اعزام به خدمت و ثبت نام در های اعزام به خدمت به پادگان ترخیص




بخش دوم: ارسال دفترچه خدمت و پاسخ

ارسال دفترچه خدمت و هم جهت ارسال دفترچه به نامیم تاریخ اعزام شما و ستادی




معافیت تحصیلی و خروج از کشور دانشجویان و افزایش سنوات تحصیلی و بازگشت به تحصیل

ثبت‌نام از مشمولان پذيرفته‌شده‌اي كه دفترچة اعزام به خدمت از اعزام به خدمت




برچسب :