گزارش برنامه صعود به قله هفت تنان زردکوه

ارتفاع قله : ۴۱۰۸ متر

تاریخ اجرای برنامه : ۸۶/۵/۳ – ۸۶/۵/۵

نزدیکترین شهرستان به محل شروع صعود :  شهرستان کوهرنگ – استان چهار محال و بختیاری

نام روستای محل شروع صعود :  روستای شیخ علیخان ( روستایی مجاور شهر چلگرد)

ساعت ۱۹ میرسم ترمینال شرق . از تاکسی پیاده میشم ، جواد رو میبینم که از اونطرف خیابون داره میاد ، صداش میزنم و با هم دنبال باقی بچه ها میگردیم . حامد و حمزه گوشه ای از ترمینال ایستادن به سمتشون میریم و .... مشغول صحبت کردن هستیم که اتوبوس اهواز – شهرکرد میرسه و سرو کله سیف و رضا و هانیه توی اتوبوس پیدا میشه . ساعت ۲۰ به سمت شهرکرد حرکت میکنیم.

ساعت  ۲۲.۳۰رسیدیم ایذه .  اتوبوس کنار یه رستوران توقف کرد پس از خوردن شام (که برای بچه ها مراسم خاص خودشو داشت) کنار اتوبوس ایستاده بودیم که سرو کله حبیب آقایی پیدا شد ، پشت سر اون اولین چهره آشنا برای من مشهدی پناه بود ( پیرمرد ۵۷ ساله ای با موهای سفید که من در تمام طول برنامه ، لحظه ای خستگی رو در چهره اش ندیدم ) کنار اون هم قاسم بود و دونفر تازه وارد که بعداً به اسمهای هوشنگ و مسلم معرفی شدند. ساعت ۲۳.۱۵ اتوبوس به سمت شهرکرد حرکت کرد.

ساعت ۵.۲۰ به شهرکرد رسیدیم . دماسنج اتوبوس دمای هوای بیرون رو۱۶درجه نشون میداد . چیزی که در نظر اول توجهم رو جلب کرد نظم خاصی بود که در ساختمانهای شهر وجود داشت، خانه هایی با نماهای مشابه و ارتفاع یکسان و بعضاً با سقفهای شیروانی که دلیل آن شرایط خاص اب وهوایی شهر کرد میباشد .

ساعت ۵.۳۰با مینی بوسی که از قبل منتظر ما بود به سمت چلگرد حرکت میکنیم ( چلگرد در ۸۵ کیلومتری غرب شهرکرد قراردارد. چلگرد مرکز شهرستان کوهرنگ است. در مسیر شهر کرد به چلگرد ، شهر فارسان و بخشهای فیل آباد ، بابا حیدر ، دشت زری و دهنو با فواصل کوتاهی از یکدیگر قرار گرفته اند)

ساعت ۷ صبح به چلگرد میرسیم ، در ابتدای ورود به شهر، درسمت چپ ودر فاصله حدود ۵۰۰ متری از جاده کانال عریض و شیب دار چشمه کوهرنگ به چشم میخورد. مسیرمان را به سمت داخل شهر ادامه میدهیم، پس از خرید صبحانه در  ساعت ۷.۲۰به سمت روستای شیخ علیخان حرکت میکنیم ( روستای شیخ علیخان مبدا شروع حرکت به سمت قله هفت تنان بوده و ارتفاع این روستا از سطح دریا ۲۲۰۰ متر میباشد) حدود ساعت ۷.۳۵به روستای شیخ علیخان میرسیم ، از مینی بوس پیاده میشویم و آبشار زیبایی رادرسمت راست وبا فاصله کمی از جاده میبینیم که از شکاف بین دو تپه جاری میگردد و در کنار آن سکوهای سیمانی و آلاچیق هایی ساخته شده که در صورت نیاز محل مناسبی برای شب مانی در تابستان میباشند و یک مسیر سنگ فرش که ازلب جاده تا پای آبشار ادامه میابد .

پس از خوردن صبحانه ، با مینی بوس به سمت انتهای روستا که محل شروع حرکتمان میباشد میرویم . در کنار جاده چادرهای عشایر برپا شده است ، مراسم عروسی است و حلقه ای از زنان و دختران با لباس های رنگارنگ و مردانی با لباسهای یکدست مشغول رقصیدن با نوای سازهای دهل (dohol) و سرنا ( sorna) میباشند. ( توضیح : بالا تنه مردان پشمینه ای بنام چوخا (chookha) که طرح آن نوارهای مستطیل شکل سیاه و سفید میباشد و شلوار مشکی رنگ وگشادی بنام شلوار دبیت (  (dabit که در واقع دبیت نام پارچه ای انگلیسی بوده که از آن برای ساختن این نوع شلوار استفاده میشده است )

همزمان با تماشای مراسم عروسی بچه ها مشغول تعویض لباس و آماده شدن برای حرکت میشوند. ساعت ۹.۱۵روستای شیخ علیخان را به سمت قله هفت تنان ترک میکنیم . مشهدی پناه به همراه راهنمایی محلی ، حمزه  و هوشنگ جلوتر حرکت میکنند ، پشت سر اونا حبیب و هانیه و رضا و بافاصله کمی هم جواد و سیف  و حامد و من ومسلم و قاسم که ظاهراً عقب داره ولی مدت زیادی دووم نمیاره و بعد از نیم ساعت دیدم که نفر اوله !!!

هفت تنان ، قله ای از زرد کوه بختیاری که به راحتی میتوان هم در ابتدای شروع حرکت و هم در طول مسیر به راحتی اونو دید ، قله ای با یخچال دایمی که ضخامت یخ آن در بعضی نقاط به 30 متر هم میرسد. این یخچال همان یخچال معروف ایلوک (ilevek  ) میباشد.

پس از طی مسیر در کوه و دشت ، از کنار رودخانه ای که دارای آب شیرین و فوق العاده سرد وزلالی که آبسرده نامیده میشود عبور میکنیم ، پس از استراحتی مختصر و آب گیری  دو باره حرکت میکنیم . در ساعت ۱۱.۳۰ به یک سیاه چادر عشایر میرسیم که با چای داغ تلخ و خوشمزه ای پذیرای ما میشوند. ابتدا قرار بود در محلی بالاتر شب مانی کنیم و صبح فردا به سمت قله برویم  ولی باتوجه به وجود چادر عشایر درآن منطقه تصمیم گرفته شد کوله ها و وسایل اضافه را در آن محل بگذاریم و با مقداری آب و غذا و بادگیربه سمت قله حرکت کنیم . در ابتدا مسیر دارای شیب ملایمی بود که به راحتی وبا سرعت خوبی آنرا طی میکردیم ولی هرچه به قله نزدیکتر میشدیم شیب مسیر به شدت افزایش میافت تا جایی که بچه ها به دو گروه تقسیم شدند، مشهدی پناه ، قاسم ، هوشنگ و حمزه جلوتر به سمت قله حرکت کردند و باقی بچه ها با فاصله از آنها حرکت میکردند. ساعت ۱۴.۳۰در محلی جهت خوردن ناهار توقف کردیم - بچه ها یکی یکی از راه میرسند و هر کدام گوشه ای دراز می شوند، خورشید پشت ابر است و نسیم خنکی در حال وزیدن ، نم بارون و سرمای دلچسبی که ...

هوا سرد شده بود ، وزش باد شدیدی اجازه ماندن بر روی قله را به ما نمیداد ، با توجه به حداقل ۲ ساعت زمان مورد نیاز برای فرود و با توجه به نزدیک شدن تاریکی امکان ادامه مسیر به سمت قله اصلی نبود و باید سریعاً به پایین بر میگشتیم . البته گروه اول بچه ها به قله ۴۱۰۸ متری صعود کرده بودند و در مسیر برگشت به ما ملحق شدند.

ساعت ۸ شب و در تاریکی مطلق به پایین رسیدیم ، بچه ها آتش روشن کرده بودند و مشهدی پناه و قاسم و هوشنگ که زودتر رسیده بودند بساط گوشت وکباب و چای را ردیف کردند.

ساعت ۷ صبح بیدار شدم ، رضا و حمزه به سمت جانپناه هفت تنان که از دور قابل رویت بود رفتند تا وضعیت جانپناه را بررسی کنند که ظاهراً افرادی از گروههای کوهنوردی مختلف مشغول تعمیر وبازسازی ساختمان سنگی جانپناه بودند.

( توضیح : ۳ جانپناه در زرد کوه وجود دارد : ۱ -هفت تنان  ۲-چال میشان        ۳- كلونچين

جانپناه هفت تنان در جبهه شمالی زردکوه قراردارد که گروههای پیام مخابرات شهرکرد ، پیام مخابرات تهران و پیام زردکوه با همکاری هم مشغول بازسازی آن بودند. همنوردان عزیز میتوانند جهت اهدای کمکهای نقدی برای بازسازی جانپناه هفت تنان با آقای کبیری (09131818134) تماس بگیرند ، ضمناً گروههایی که قصد صعود به هریک از قلل زرد کوه رادارند میتوانند جهت کسب اطلاعات بیشتر یا درخواست راهنما با آقای کبیری تماس بگیرند.)

پس از خوردن صبحانه و رسیدن بچه ها ساعت ۹ صبح به سمت پایین حرکت کردیم. ساعت ۱۲ظهر به روستای شیخ علیخان رسیدیم. پس از استراحت مختصری در کنار آبشار و با توجه به نیامدن مینی بوس (که قرار بود مستقیماً مارو به اهواز ببره) تصمیم گرفتیم به غار یخی در ۱۲ کیلومتری روستا برویم ، هرچند در این فاصله خربزه مان هم به سرقت رفت و افسوسش بر دل همگان ماند!!  

ساعت ۱۴با وانتی که سیف پیدا کرده بود به سمت غار یخی حرکت کردیم ، پس از حدود ۲۰ دقیقه خاک خوردن پشت وانت با سرو صورت خاکی به دامنه کوهی رسیدیم که غار یخی در آن قرار داشت. از دور جمعیت و ماشین های زیادی را دیدیم که بعداً متوجه شدیم مراسم اهدای جوایز مسابقات اسکی روی یخ تابستانه بوده که در محل غار یخی برگذار شده بود. حدود نیم ساعت طول کشید تا ازتپه ای بالا رفتیم ، منظره مقابلمان یخچالی بود که در خط القعررشته کوههای مجاورش قرار داشت ، از بالای تپه به سمت یخچال سرازیر شدیم . غار یخی در سمت راست یخچال قرار داشت و پس از دیدن آن متوجه شدیم  که غار یخی در واقع حفره ای بزرگ میباشد که در اثر جریان آب شدید زیر یخچال ایجاد شده است  و به صورت دالانی در سرتاسر یخچال امتداد میابد. در فاصله ای حدود ۳۰۰ متر و در سمت راست غار یخی آبشاری وجود دارد که چشمه ایست که از دل کوه خارج شده و بر روی یخچال میریزد و در نهایت به همان جریان آب زیر یخچال میپیوندد. پس از ناهار و در ساعت ۱۶.۳۰ به سمت روستای شیخ علیخان حرکت کردیم و بدون توقف در شیخ علیخان در ساعت ۱۷ به چلگرد رسیدیم و از آنجا با مینی بوس به سمت اهواز حرکت کردیم .  ساعت ۲۲ به رستوران دوپولان رسیدیم و پس از خوردن شام دوباره حرکت کردیم و ساعت ۶.۳۰ به اهواز رسیدیم .

                                                             احسان شاهین زاده


مطالب مشابه :


فروش بلیط اتوبوس vip به مقاصد اراک ،اهواز، اندیمشک، بروجرد و خرم آباد از آسیا سفر بیهقی

فروش بلیط اتوبوس vip به مقاصد اراک ساعت حرکت سرویس به مقاصد اهواز ،اندیمشک




برگ سبز

به طرف اهواز حرکت رسیدن این اتوبوس به اهواز ساعت که در این ساعت حرکت کرده




اخبار حوادث

وی ساعت حرکت این اتوبوس از ترمینال سه تصادف و آتش سوزی اتوبوس مسافربری اهواز




صعود به قاش مستان (دنا)

روستا هستیم و سوار اتوبوس شده بطرف اهواز حرکت میکنیم. صبح شنبه اهواز و ساعت حرکت




صعود به قاش مستان

پنجشنبه ساعت ۵صبح حرکت به و سوار اتوبوس شده بطرف اهواز حرکت میکنیم. صبح جمعه اهواز




گزارش برنامه صعود به قله هفت تنان زردکوه

مشغول صحبت کردن هستیم که اتوبوس اهواز بوس به سمت اهواز حرکت کردیم . ساعت ۲۲ به




شاگرد اتوبوس!!!

شاگرد اتوبوس بالاخره اتوبوس شروع به حرکت کرد!جای که از اهواز باخودمون




برچسب :