میهمانی! 66

صبح ساعت 9 بود که ازخواب پریدم. خیلی فکر کردم تا یادم اومد دلم داره واسه مهمونایی که شب قراره خونم بیان شور میزنه! زود بلند شدم و یه کم دور خونه راه رفتم. چهارشنبه خونه رو با رضا تمیز کرده بودیم و یه کم وسایلو جمع تر چیده بودیم تا وسط سالن جا برای انداختن یه سفره 9 نفره باز باشه. تقریبا خونه کاری نداشت اما آشپزخونه کوفه شام بود و ظرف های افطاری دیشبم هنوز تو ظرفشویی مونده بود! وایسادم و فکر کردم که از کجا شروع کنم! دیدم نه بابا! خیلی کار دارم... به فکر کردن نمی رسه. واسه همینم سریع مانتو تنم کردم و رفتم سراغ خریدن سبزی و کاهو...

پاک کردن سبزی تقریبا تا ساعت 10.45 طول کشیده بود و وقتی سرمو بلند کردم دیدم ساعت نزدیکای 11! زودی بلند شدمو رفتم آشپزخونه! سریع جو پرک شده که یادم رفته بود دیشب خیسش کنم و با هویج خرد شده ریختم تو قابلمه و رفتم سر یخچال. تو ذهنم تصمیم داشتم قرمه سبزی با ماهی درست کنم که دیدم ایداد! سبزی قرمه ندارم!...

ماهی ها رو از یخچال درآوردم و گذاشتم یخ زدایی شه. ازطرفی رفتم سرغ کرفسایی که چند روز پیش از مغازه خریده بودم و با پیاز آمادشون کرده بودم... اونارو باگوشت آوردم بیرون... باز وایسادم فکر کردم! من تا حالاماهی شکم پر درست نکرده بودم! فقط خورده بودم! واسه همینم ریسک نکردم و ماهیارو برگردوندم سر جاشو مرغ درآوردم...

ساعت نزدیک 12 بود که شستن ظرفا تموم شده بود. تو همین مدتی که دستم زیر آب بود گوشتارم تفت داده بودم و با لپه و پیاز گذاشته بودمشون بار! هنوزم به حال مرغا فکری نکرده بودم! یه لحظه تصمیم گرفتم تو اون هاگیر و واگیر شیرینی درست کنم. کلی از فکر خودم حال کردم و رفتم وسایلو آوردم. بندو بساطارو ریختم تو ظرف همزن و فر رو روشن کردم. با3 شماره که همزن ها باسرعت باد شروع کردن به چرخیدن دیدم واویلااا... برقا رفت!!!

مونده بودم چیکارکنم! همینجوری وایساده بودم داشتم به ظرف همزن نگاه می کردم. گفتم ولش کن! رفتم مرغارو بذارم تو سولاردم! یادم افتاد برق نیست! اعصابم ریخت به هم. رفتم رو مبل دراز کشیدم. یه کم فکر کردم. یادم به برنج افتاد. پاشدم که برنج خیس کنم. با زنگ تلفنم یادم رفت چندتا برنج ریختم تو ظرف! رضا بود که میگفت حاضر شو بریم میوه بخریم! گفتم: من کار دارم نمیام! گفت زود برت میگردونم!

گوشیو گذاشتم و رفتم سراغ برنج.یه5 تا فنجون دیگه اضافه کردم و خیسش کردم. همون موقع یادم افتاد باید واسه سرامیکای خالی سالنم یه فکری کنم. خرید روفرشی گزینه ایی بود که قبلا بش فکر کرده بودم! واسه همینم حاضر شدم و زدم از خونه بیرون...

خرید با رضا تا ساعت 4 طول کشید. خونه که رسیدم برقا اومده بود. جنگی شیرینارو آماده کردم و توقالبای کوچیک ریختم وگذاشتم تو فر. مرغارم گذاشتم تو سولاردم و کرفس خورشتم بش اضافه کردم.

هی تو آشپزخونه راه می رفتم و داد می زدم رضاااا... شیشه ها! رضاااا! ظرف میوه رو بیار و همسر بیچاره هم که تو خونه مامانش اینجورموقع ها فقط به موها و عطر و ادکلنش می رسید دور خونه می دوید و دستورای منو اجرا می کرد...

خلاصه رفیق! ساعت 7.15 سفره رو پهن کردم. نون، پنیر، سبزی، گردو، خامه عسل، کره مربا، آب آلبالو، آب پرتقال، شیرکاکائو، بامیه، خرما به همراه سوپ سبزیجات و زرشک و چای همراه با تزیینات فوق العاده سفره افطار نوعروس رو تشکیل می دادند.

شیرینی دورنگ خونگی،میوه، پسته مغز شده، و انار دانه شده هم بعد از غذا واسه مهمونا سرو شد تا چیزی از قلم نیفتاده باشه...

شامم با خورش کرفس، خوراک مرغ، پلو زعفرونی ، سالاد اندونزی، سالاد فصل، ژله، ماست و خیار و انواع نوشیدنی ها در ظرف های چینی نقره ایی و پلاتینی ایتالیایی حاصل دسترنج یه نوعروس روزه دار بود که از صبح رو پا وایساده بود و حسابیم تشنگی کشیده بود.

یه نو عروس که اولین بار بود که میزبان خونواده همسرش بود و خدا شاهده تنها و تنها دلیل اینهمه زحمتش این بود که خونواده رضا پذیرایی خوبی تو خونه پسرشون بشن و نه لاغیر...

 

پی نوشت 1- همون روزی که قرار شد مهمونا بیان رضا گفت غذا و آشو از بیرون میخره. منم از خدا خواسته قبول کردم. امابه توصیه یکی از دوستان و خواهر بزرگترم قرار شد کدبانوگری عروس خونواده رضا به نمایش گذاشته بشه و با اینکه زحمتش زیاده اما به سفره قشنگی که مقابل مهمونا پهن میشه می ارزه...

 پی نوشت2- خودم نخواستم کسی بیاد کمکم. پی همه چیم به تنم مالیده بودم.

پی نوشت 3- اینبار واقعا خونواده رضا دست پختمو خوردن و ازش تعریف کردن. تزیینات غذاها فوق العاده بود! راستش خودمم باورم نمی شد کار خودمه! البته اونقدری برنج درستکرده بودم که دو شب سحری مهمونا هم تامین شد! 

آخر نوشت: روزمرگی ها به کنار، دلم به همسری خوش است که پاچه های خود را بالا می زند و برای دلخوشی همسرش با فرچه کاسه توالت را می شوید...

 


مطالب مشابه :


تزئین جهیزیه داخل یخچال (آموزش دوخت لباس عروس و داماد برای بطری)

♛تاج نقره راهنماي مراسم عروسي و جشن شما♛ - تزئین جهیزیه داخل یخچال (آموزش دوخت لباس عروس و




جهیزیه به 5 نوعروس سرابی

جهیزیه به 5 نوعروس سرابی صاحب جهیزیه رایگان شدند اقلام جهیزیه شامل دو تخته فرش، یخچال




میهمانی! 66

روزنوشت های یک زن - نوعروس - میهمانی! 66 ماهی ها رو از یخچال درآوردم و گذاشتم یخ زدایی شه.




برچسب :