بهترین کادوی تولد

فرض کن

در آغوشت می مُردم

و مرا همانجا دفن می کردی

چه دلپذیر اگر

فشارِ قبر را بیشتر کنی !

.
آبا عابدین

 

 

همین طور که توی آرایشگاه نشستم و منتظرم موهام رو سشوار بکشند  متوجه حرفای اون پیر زنِ آروم و مهربون و خوشکل شدم.

اونم نشسته بود داشتن موهای زیتونی رنگش رو سشوار میکشیدن.

گوشی موبایلش دستش بود و همه حواسش به گوشیش بود.

یهویی داد زد :زری بابات خسته شده اسمس داده چرا کارت اینقدر طول کشیده میخواد بیاد دنبالم چیکار کنم؟؟؟

یهویی دو تا دخترا با هم پریدن سمت پیرزنه گوشی رو از دستش گرفتن و یه اسمس از طرف پیر زنه فرستادن.

یکیشون یه لیوان آب واسه پیر زن آورد گفت مامان جون شما اصلا خودت رو ناراحت نکن بدون استرس کارت رو بکن.

بعد گوشیش رو برداشت و با یه نفر تماس گرفت و سفارش باباهه رو کرد که حسابی سرگرمش کنند و واسه ساعت شش کت و شلوار به تن بیارنش خونه زری.

بعد از گذشت چند دقیقه داستان پیرزن رو که فهمیدم یه شور و حال خاصی توی وجودم بود . دوست داشتم جای این که برم مراسم عروسی خودمون با این مادر و دخترها همراه باشم و برم آخر ماجرا رو هم ببینم.

این پیر زن مهربون و تپل ِ70 ساله بخاطر ازدواج با عشقش از طرف خانواده ی پسر تحریم شده بوده و بدون هیچ نوع مراسمی میره زیر یک سقف با مرد رویاهاش زندگی میکنه. 

تا به این سن که میرسه بزرگترین آرزوش گرفتن جشن عروسی بوده.

تا این که در روز تولد  هفتاد سالگی پسرهاش آرزوی مادر رو بر آورده میکنند.

دخترها مادره رو آورده بودند آرایشگاه تا مادر عروس بشه .

پسرها باید پدر رو سرگرم میکردند تا متوجه نشه زنش کجاست و راس ساعت شش پدر رو داماد وار ببرند خونه ی دخترش تا اونجا همسرش رو توی لباس عروس ببینه و از اونجا عروس رو ببره تالار.

اینقدر این ماجرا واسم جالب بود اینقدر هیجان داشتم برم مراسم تولد این یر زن که نگوووووووو

واااااااااااااای اون عروس مهربون وقتی اون لباس سفید بلند و ساده رو پوشید اینقدر خوشکل شد که نگوووووووووو واقعا یه فرشته شده بود.

دخترها هرچی از مامانشون خواهش کردن بذاره آرایشگر واسش یه تاج کوچولو بزنه قبول نکرد ولی آخر سر موقع رفتن دخترش یه تاج از آرایشگر گرفت تا وقتی رسیدن توی تالار واسه مامانشون بذارن.

 

الان که توی دفترچه خاطرات کوچولوی مسافریتیم این خاطره رو مرور کردم اینقدر از یادآوریش هیجان زده شدم که نگوووو

 

 

 

 

بدبختی سه چهار تا پسر هم ندارم وقت پیری اینجوری سورپرایزم کنند. میگن فرزند بیشتر خوشبختی بیشتر همینه دیگهههههههه  


مطالب مشابه :


کادو جشن تولد هدیه برای روز تولد

بهترین پیشنهاد برای خرید کادو و هدیه برای عزیزان ** کادوی جشن تولد ** کادوی عروسی ** کادو و




بهترین کادو برای تولد حضرت آقا

بهترین کادو برای تولد باشم که دوستان و رفقا بهترین کادوی تولد شما به جریان انقلاب




بهترین کادوی تولد

ماماني عاشق - بهترین کادوی تولد - از من است این غم که بر جان من است دیگر این خودکرده را




بهترین هدیه برای روز زن کادوی روز زن

بهترین هدیه برای روز زن کادوی روز زن. برای خرید و سفارش این هدیه و کادوی زیبا به سایت زیر




جشن تولد و کادو و هدیه مخصوص جشن تولد

جشن تولد و کادو و هدیه مخصوص جشن تولد. برای خرید و سفارش این هدیه و کادوی زیبا به سایت زیر




بهترین هدیه و بهترین کادو برای جشن تولد

بهترین هدیه و بهترین کادو برای جشن تولد. برای خرید و سفارش این هدیه و کادوی زیبا به سایت زیر




بهترین کادوی تولد واسه یک پدر

کلبه ی دانایی - بهترین کادوی تولد واسه یک پدر -




کادوی روز پدر و هدیه برای اقایان و روز مرد

بهترین پیشنهاد برای خرید کادو و هدیه برای عزیزان ** کادوی جشن تولد ** کادوی عروسی ** کادو و




هدیه تولد کادو پیچی شده بمب بود

هدیه تولد کادو پیچی شده بمب بود. برای خرید و سفارش این هدیه و کادوی زیبا به سایت زیر مراجعه




هدیه روز مادر هدیه روز زن کادوی روز زن و مادر

بهترین پیشنهاد برای خرید کادو و هدیه برای عزیزان ** کادوی جشن تولد ** کادوی عروسی ** کادو و




برچسب :