رمان دخترسیبیلو

شماره ی خاله پروین بوددکمه ی اتصال روزدم .

خاله:دخترکجاییییییییییی پس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چقدردیرجواب دادی،نگوکه خواب بودی؟!

یه خمیازه کشیدم وگفتم علیک سلام خاله جون،اتفاقادرست حدس زدی خاله خواب بودم.

خاله:دست خواهرم دردنکنه بااین دختربزرگ کردنش،دخترتوشوهرکنی هم میخوای تالنگ ظهربخوابی؟

خندیدم وگفتم:اوووووه حالا کوتاشوهر،بعدشم تقصیره شوهرمه میخواست زن خوابالو نگیره من همینیم که هستم.

خاله:خجالت بکش دخترماها،وقتی اسم شوهرمیومدسرمونومینداختیم پایین وسرخ وسفیدمیشدیم.

بلندخندیدم وگفتم:خاله جون نه اینکه الانم این حرفومیزنن سرخ وسفی میشین

اینبارخاله هم خندیدوگفت:بلانبره تورودختر،حالابیخیاله این حرفازنگ زدم بگم امروزوقت داری باهم بریم خیابون یه سری خریددارم؟

من:من نوکره خالمم هستم ای به چشم

خاله: قربونه تودختربه مامانتم دیشب گفتم

من:باشه خاله جون حتمامیام

خاله::فدات عزیزم فعلاخداحافظ راستی ساعت یه ربع به پنج جلویه مانتوی ملکه باش.

من:باشه چشم،خداحافظ.

بلندشدم ورویه تختم روهم مرتب کردم وموهامو دم اسبی بستم ورفتم پایین مامان داشت باتلفن حرف میزد.

تلفن روقطع کردوگفت:به به سلام خانوم ظهرت بخیر

منم روشوبوسیدم وگفتم:مرسی ،راستی مامان خاله زنگ زدواسه ی امروز خرید

مامان:اره عزیزم دیشب گفت یادم رفت بهت بگم

من:مامان الان میخوایم ناهاربخوریم؟

میزوچیدم وازغذاهایه دیشب که مونده بودخوردیم یا به قول ساسان گزارش هفتگی .ظرفارو شستم خودم هوس کرده بودم .مامانم رفت تااستراحت کنه منم رفتم تادرسایه شنبه روبخونم چه بچه ی درسخونیم من

.بالاخره بعدازکلی جون کندن تموم شد رفتم نشستم پایه کامپیوتروکمی طبق عادت چتیدم وبعداز یه دوربازیه( سیمز3)که عاشقشم ساعت رونگاه کردم4:30بود اوه اوه حالاخوبه راه نزدیکه

سریع شلوارجینموپوشیدم بامانتوقرمزم که ازبالاتاکمرم تنگ بودوکمربه پایین گشادمیشه باکمربندمشکیه بزرگ که دوسش دارم موهامم طبق معمول مدل خاصی پیدانکردم وکج ریختم توصورتم وشال مشکی هم سرم کردم ورژصورتی هم زدم کیف مشکیمم برداشتم ورفتم پایین مامان خواب بودکفشاموپوشیدم وزدم از خونه بیرون. رسیدم به مانتو ملکه حالا هی پسراردمیشدن تیکه مینداختن

پسر:آبچه ها سیبیلایه این دخترروووو،مردیه واسه خودش وبعدم بادوستاش زدن زیرخنده ویکی ازدوستاش گفت:ولی فاکتوازسیبیلش که بگیریم خداییش خیلیییییی خوشگله به خصوص چشماش همه تاییدکدن غیرازپسراولیه

منم که ازپسراولیه حرصم گرفته بودسمتش گفتم:دماغه خودتوندیدی مثل طالبی میمونه البته صدرحمت به طاللبی

اینباردوستاش بهش خندیدن منم کیف کردم

خاله:به به سلام عزیزدلم دیرکه نکردم

من بااخم:خاله میخوای حالانمیومدی  وقت داشتیم هنوززززز

خاله خندیدوگفت:حالاچراانقدرعصبانی ؟

من:اخوب خاله دوساعته وایسادم اینجا پسرام که دم به دقیقه تیکه میپرونن به سیبیلایه من

خاله:متاسفم براشون،اصلاازاین به بعدهرکی بهت تیکه پروندتوهم بگو هلوباکرکش قشنگه

اینوکه خاله گفت ترکیدم از خنده وگفتم:اره پیشنهادخوبیم هست

رفتیم پاساژدیدارخاله یه تاپ خوشگل ومجلسی میخواست توویترین یکی ازمغازه ها چشمم افتادبه یه تاپ مشکی مجلسی که سمت راست بالایه تاپ یه گل سینه خورده بود وسه تازنجیرباارتفاع هایه مختلف وصل میشوسمته چپ

من:خاله نظرت راجع به اون تاپ مشکیه چیه؟

خاله پروین تاچشمش خوردبه تاپ چشماش برق زدوگفت:عالیییییییییییه

رفتیم داخل خاله تاپوپوشیدتوتنش محشربودوبه پوست سفیدش میومدچشماشم عسلی وموهای روشن به به چی میشدیه خالههههههههه ی فوق العاده

خاله تاپوخریدورفتیم بیرون.من:خاله مبارک باشه،دیگه چی میخوای بخری؟

خاله:مرسییی عزیزم سلیقه ی توا دیگه گلممممممممم ،یه شلوارجین تنگ مشکی هم میخوام.

 رفتیم پاساژاسلامی چندتاپسرفوق العاده خوشتیپ وایساده بودن جلویه مغازه وقتی ازجلوشون ردمیشدیم

یکیشون گفت:اوففففففف عجب تیپ باحالی خوشگلم که هستی فقط حیف که سیبیلویی دوباره خندیدن

ای کوفت روآب بخندین خاله خواست چیزی بگه که خودم برگشتم وگفتم:هلوباکرکش قشنگه بعدهم یه چشمک پسرکش زدم

پسرادیگه منفجرشده بودن ازخنده همون پسرگفت:نه باباخوشم اومدازاون دخترباحالاست

ازشون دورشدیم ماهم کلی خندیده بودیم

خاله:دیدی گفتم کارسازه

من(بالبخند):اره کارسازبوداما نمیدونم چشمک آخرشویه دفعه ازکجاپیداش شد؟!!!!!

جفتی خندیدیم وبعدازرفتن به دوسه تامغازه بالاخره خاله شلوارشو خرید ورفتیم کافی شاپ تاگلویی تازه کنیم.نشستیم سرمیزدونفره وسفارش دادیم.

خاله:میدونی این لباساروواسه چی میخوام؟

من بانگاه مشکوک:نه خاله مشکوک میزنیاااااا

خاله خندیدوگفت:بچه پررو،فردا...


مطالب مشابه :


مدل مانتوی دخترانه ی جدید ۲۰۱۲ – ۱۳۹۱

جدیدترین مدل لباس2012عکس دختران هالیوود - مدل مانتوی دخترانه ی جدید ۲۰۱۲ – ۱۳۹۱ - مدل لباس




رمان دخترسیبیلو

دختری با موهای دورنگ به پنج جلویه مانتوی طبق معمول مدل خاصی پیدانکردم وکج




7163 معرفی بهترین ست های پاییزه 2013

مانتوی بافت در کنار آن یک کمربند پلنگی خالدار و به دورنگ کرم و قهوه ای در وسط مدل و




برچسب :