صنعت گاوداری، وضعیت اضطراری

گزارش زیر به تازگی پیرامون وضعیت صنعت گاوداری کشور با کمک بزرگواران دانشگاهی،‏ تولید کنندگان،‏ مدیران فنی،‏ مدیران تشکل ها،‏ سازمان نظام مهندسی کشاورزی،‏ کانون های سیاست پژوهی غذا و کشاورزی و فعالان رسانه ای تهیه شده است.

 

این گزارش به مسئولان وزارت صنعت،‏ معدن و تجارت‏ (‏که متأسفانه اکنون متولّی شرکت پشتیبانی امور دام شده است‏‏)‏،‏‏ و نیز به برخی نمایندگان مجلس ارائه گردید و به گمانم در کنار فعالیت های دیگر دوستان،‏ در روشن کردن ابعاد بحران و وادار کردن مسئولان به خروج از بی تفاوتیِ تأیید آمیز‏،‏ بی تأثیر نبوده است‏:‏

 

صنعت گاوداری، وضعیت اضطراری

در چند هفته‌ی گذشته گاوداران، بسیاری از گاوهای پرشیر خود را از مدار تولید خارج کرده‌اند[1]. به وفور در کشتارگاه‌ها گاو شیرده و آبستن و حتّی تلیسه[2]‌ی آبستن به تیغ سپرده شده است. شمار زیادی از گاوداریهایی که در استان‌ها جزو مطرحترین‌ها (هم به لحاظ اعتبار صاحبانشان و هم به لحاظ حجم تولید) بوده‌اند، رسماً تعطیل شده‌اند. از همه‌ اشک‌آورتر این که، ذخیره‌ی ژنتیکی ایجاد شده با عنوان «‏گاو هلشتاین ایرانی»، که حاصل تلاش شبانه روزی، عقل جمعی، هَم انگیزی، همفکری، سرمایه‌گذاری و صَرف سی سال عمر هزاران نفر از سخت کوش‌ترین افراد کشور، آن هم در فرصت طلایی سالهای همدلی پس از پیروزی انقلاب است، با روند فعلی ظرف چند ماه به کلی نابود خواهد شد، و دیگر کسی نخواهد توانست با پیگیری آرمان «تولید ملّی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی»‏‏،‏ احساسات لطیف وارد کنندگان شیر و گوشت خارجی را جریحه دار سازد.

مسئولان[3] با چهره‌ی حمایت از مصرف کننده، اعلام کرده‌اند که کارخانجات فراورده‌های شیری حق ندارند شیر را گران‌تر از 630 تومان از گاودار بخرند؛ گویا این دوستان که دیری نیست مسئول مربوطه در امور دام شده‌اند[4]، دمی تأمل نکرده‌اند که بر فرض که گاودار نذر خدمت شبانه روزی رایگان داشته باشد، گاوها هم آیا نذر دارند که شیری به این قیمت به گاودار تحویل دهند؟ آیا تا ماه‌های آینده، گاو زنده ای در گاوداری ها باقی خواهد ماند که اینچنین از خودش مایه بگذارد؟

این مسئولانِ تازه، حتّی اگر خود را فقط موظف به ‏«حمایت از مصرف کننده»‏ می دانند، خوب است که همچنین از خود بپرسند «‏آینده»‏ی همین مصرف کننده آیا نیاز به حمایت ندارد[5]؟ آیا 23 سال پس از تصویب قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی[6]، 3 سال پس از ابلاغ قانون نظام جامع دامپروری[7] و 2سال پس از تصویب قانون افزایش بهره وری بخش کشاورزی و منابع طبیعی[8] باید اینگونه تمشیَت امور کنیم؟

هم‌اینک قیمت تمام شده‌ی هر لیتر شیر تحویلی درب گاوداری، تا 830تومان بالا رفته و علت آن بیش از هر چیز دیگر، کمیابی و گران شدن خوراک دام است[9] (متوسط سهم خوراک در قیمت تمام شده‌ی شیر و گوشت در گاوداری‌های صنعتی 70% است). نهاده‌هایی همچون کنجاله ی سویا و دیگر کنجاله‌ها، جو و ذرّت‏،‏ به ويژه امسال و پس از خشکسالی و سرمازدگی علوفه ها در سال 90، یکسره وارداتی بوده، قیمت آنها تابع بی قید و شرط نرخ ارز است و قصه‌ی ارز را نیز همه می‌دانند.

به کرّات از قول مسئولان، خبرپراکنی می‌شود که نهاده‌های دامی با قیمت مناسب تأمین شده و گاوداران وظیفه دارند که به قیمت مورد نظر ما تمکین کنند؛ ظاهراً کسی نمی‌خواهد بداند که تأمین نهاده‌ها تا این لحظه، خلاصه شده است در عرضه ی %5 از سبوس مصرفی سالانه‌ی گاوداری‌ها؛ و سبوس‏ در گاوداری صنعتی یک علوفه‌ی فرعی است[10].

فرصت سازی ما برای ماهیگیران آبهای گل آلود نیز قصه ای علیحدّه است: پیش از نوسانات ارزی زمستان 90، قیمت هر کیلو کنجاله‌ی سویا[11]ی مرغوب 700تومان بود و امروز کنجاله‌ای که به زحمت به قیمت 1800تومان[12] گیر می‌آید، بعضاً تقلّبی است! یعنی که نیتروژن محلول آن بیش از حدّ است و این هم یعنی که به ضرب و زورِ اوره زنی، کنجاله‌ی درجه‌ی سه را ازُته کرده‌اند تا ظاهری پروتئینه داشته باشد و باز این، یعنی تأمین نشدن پروتئین مورد نیاز دام شیری، با وجود هزینه ی روزانه ی شانزده هزار تومانی خوراک آن[13].

قیمت اقلام تأمین شده از داخل (از قبیل یونجه و کاه) نیز به علل گوناگون، دستور بَردار نیست. دلال (سلَف خر) در فصول کاشت و داشت یعنی هنگامی که کشاورز خرده پا در تنگنای نقدینگی است، محصول آینده را به بهای نازل پیش خرید می‌کند و در فصل استیصال گاودار، به قیمتی می‌فروشد که خودش «تعیین» کرده است و کاری ندارد به مسئولانی که به گاودار دستور می دهند که گاو را وادار کند به تولید شیر ارزان تر از 630 تومان[14].

گذشته از مسئله‌ی واسطه بازی، فعلاً فروش علوفه به قیمتی که برای گاودار بصرفد، برای کشاورز اقتصادی نیست[15]. کشاورز می‌گوید اگر قرار است که یونجه را با پینه‌ی دست و اشک چشم و خون دل کِشت کنم و سرانجام ارزان‌تر از کیلویی 400تومان بفروشم، همان بهتر که در هر مرحله‌ای از کاشت و داشت که هستم، جلوی ضرر را بگیرم و از خیر برداشت بگذرم و مزرعه را برای چرای گوسفندان، به یک رَمه‌دار اجاره دهم؛ و امّا کاه؛ الآن و در سالی که قیمت خرید تضمینی گندم هر کیلو 395تومان اعلام شده است، کاه تا کیلویی 700تومان نیز معامله می‌شود.

کاه 700تومانی و کنجاله‌ی سویای 1800 تومانی را کدام گاوداران می‌خرند؟ آنهایی که از این ستون تا آن ستون، امید فرجی دارند و امیدشان هم اینجور که پیداست، چندان واهی نیست: کشتار دام‌های مولّد در هفته‌های اخیر، کاهش شدید عرضه‌ی شیر تازه را در پی داشت؛ گرانی ارز نیز (در این مورد، خوشبختانه) به گران شدن و کاهش جاذبه‌ی شیرخشک وارداتی انجامید.

همچنین با چشم انداز تیره ای که نابودیِ محتمَل نسل گاو هلشتاین ایران برای صنایع شیر ترسیم کرده[16]، گوش سپردن به خط و نشان های مسئولان، چیزی شبیه خودکشی از ترس مرگ است. اینک چند روزی است که کارخانه‌ها شیر را به قیمتی واقعی‌تر می‌خرند، قیمتی که قبولاندنش به مسئولان، تا همین الآن برای کشور و مردم بسیار «گران» تمام شده است؛ آن هم در سال «تولید ملّی، حمایت از کار و سرمایه‌ی ایرانی».



[1] در یک گاوداری صنعتی، گاو ماده تا 305 روز پس از زایمان، گاو شیری نامیده می شود و جیره‌ی غذای تولید دریافت می کند. پس از این زمان گاو را که مطابق تقویم گاوداری تلقیح و باردار شده و پیش از زایمان نیاز به دو ماه تجدید قوا دارد، از مدار تولید خارج و به اصطلاح خشک می کنند. در زمانی که قیمت شیر در مقایسه با قیمت نهاده ها معقول بود، برخی گاوداران حتی به گاوی که تولیدش در نیمه‌ی دوّم دوره‌ی شیردهی تا 10 کیلوگرم در روز کاهش یافته بود، تا آخرین روز این دوره جیره‌ی گاوهای پر تولید و یا متوسط تولید می دادند؛ امّا امروز، دادن جیره‌ی تولیدی پرشیر به گاوهای دارای تولید روزانه 25 کیلوگرم نیز مقرون به صرف نیست.

توضیح: طبق یک قاعده‌ی نانوشته، نسبت تقریبی قیمت یک لیتر شیر به یک کیلوگرم جو 3 به 1 بود. در سال 90، نخستین بار بود که این نسبت بر هم خورد: پیش از نوسانات نرخ ارز در زمستان گذشته، جو کیلویی 400 تومان و پس از آن 850 تومان فروخته شد.

[2] تلیسه: گوساله‌ی ماده‌ای که به بلوغ جنسی رسیده و به اصطلاح گاوداران «‏پای کل» و به تعبیر متخصصان علوم دامی «‏آماده‌ی فحل»‏ است؛ متأسفانه این روزها در برخی کشتارگاه‌ها، بیش از نیمی از دام‌های کشتار شده تلیسه هستند.

[3] اغلب مسئولان مورد اشاره، از وزارت صنعت، معدن و تجارت فعلی هستند:

شرکت سهامی پشتیبانی امور دام کشور، بر اساس مصوبه‌ی شماره‌ی 34214/206 مورخ 3/7/1389 شورای عالی اداری، از وزارت جهاد کشاورزی منتزع و به وزارت بازرگانی وابسته شد. منظور از این مصوبه ‏«‏ایجاد انسجام تشکیلاتی در امر تنظیم بازار مواد پروتئینی (حیوانی) و استفاده‌ی بهینه از منابع مالی، فیزیکی، انسانی و اطلاعاتی موجود و جلوگیری از تداخل وظایف بین دستگاه‌های اجرایی‏»‏ اعلام شد. بر اساس تصویب نامه‌ی هیئت وزیران به شماره‌ی 33590/46514 مورخ 18/2/1390 نیز وزارت بازرگانی و وزارت صنایع و معادن سابق ادغام و وزارت صنعت، معدن و تجارت ایجاد شد.

گفتنی است طبق اساسنامه‌ی شرکت سهامی پشتیبانی امور دام، موضوع شرکت عبارت است از ‏«‏تهیه، تولید و نگهداری، توزیع و پشتیبانی و تنظیم بازار انواع خوراک دام، طیور و آبزیان، مواد پروتئینی(‌حیوانی) و متفرعات آنها، کمک به عمران، احیا و اصلاح مراتع برای افزایش تولید، حمایت از تولیدکننده، مصرف کننده و صنایع وابسته و خرید‌ تضمینی مواد علوفه‌ای و محصولات پروتئینی دامی‏»‏.

[4] به استناد اصل 44 قانون اساسی، در ابتدای سال 1389 شرکت پشتیبانی امور دام در فهرست واگذاریها در سازمان خصوصی سازی قرارگرفته بود، اما ناگهان به وزارت بازرگانی انتقال یافت (در میان مخالفت مجلس و حیرت بخش خصوصی). در گام بعدی نیز (ادغام وزارت صنایع و معادن در وزارت بازرگانی) دامداران از همان ابتدا، ادامه‌ی وابستگی شرکت پشتیبانی امور دام به وزارت حاصل از ادغام را بی‌معنی دانستند، چرا که پیشبینی می کردند که «پشتیبانی ‏امور دام»‏، در وزارت «‏صنعت، معدن و تجارت» تبدیل به یک موضوع دست چندم شود که می توان با واردات شیر و گوشت، بی دردسر از کنار آن گذشت.

[5] زمانی نیز که هنوز خبری از آشفتگی‌های ارزی و ضربه‌ی متعاقب آن به تولید کننده نبود، در بهمن 89 و پس از آغاز حذف یارانه ها، وزیر اسبق بهداشت (دکتر مرندی) درباره‌ی عواقب کاهش مصرف سرانه‌ی شیر در نتیجه‌ی حذف یارانه‌ی شیر اینچنین هشدار داد: «در زنان منجر به پوکی استخوان و در مردان سبب کاهش عملکرد فیزیکی آنان می‌شود. زنان باردار و شیرده که قادر به تامین کافی این مواد نباشند، نمی‌توانند به رشد و تکامل کودکان خود کمک کنند و این مسأله به صورت یک معضل در نسل‌های آینده نیز بارز خواهد شد». حال با این روند نابودی گاوها و گاوداری ها، بر سر این «‏نسل‌های آینده»‏ چه خواهد آمد؟

[6] این قانون در 30 خرداد 1372 بدینصورت اصلاح شد تا «‏محصولات دامی» به صراحت در آن قید شود:

قانون اصلاح قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی مصوب 1368.6.21

‌ماده واحده - از تاریخ تصویب این قانون محصولات کشمش، خرما، برگه، مرکبات و سیب و انار و انجیر و محصولات دامی و پیله ابریشم مشمول فهرست محصولات اساسی موضوع ماده واحده قانون تضمین خرید محصولات اساسی کشاورزی مصوب 1368.6.21 و تبصره‌های آن می گردد...

[7] ابلاغ شده از سوی رئیس جمهور به وزیر جهاد کشاورزی در 4 شهریور 1388؛ ماده ی 20 این قانون بدین شرح است:

به منظور حمایت از تولید محصولات اساسی دامی و ایجاد تعادل در نظام تولید و جلوگیری از ضایعات محصولات دامی و ضرر و زیان دامداران، دولت موظف است همه ساله خرید گوشت مرغ، گوشت قرمز، تخم‌مرغ (خوراکی و نطفه‌دار) و شیر را براساس قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی مصوب 21/6/1368 و اصلاحات بعدی آن، تضمین نماید.

[8] ابلاغ شده از سوی رئیس جمهور به وزیر جهاد کشاورزی در 24 مرداد 1389؛ در ماده ی 33 این قانون آمده است:

از تاریخ تصویب این قانون، علاوه بر اجراء قانون خرید تضمینی محصولات کشاورزی، در قالب بودجه‌های‌سنواتی و اعتبار مصوب، سیاست قیمت‌تضمینی نیز برقرار می‌شود. تولیدکنندگان محصولات‌کشاورزی می‌توانند محصولات خود را در بازار بورس تخصصی کالای کشاورزی عرضه نمایند. در صورت کاهش قیمت بورس نسبت به قیمت تضمینی اعلام‌شده از سوی دولت، مابه‌التفاوت آن توسط دولت به تولیدکنندگان پرداخت می‌گردد. وزارت جهادکشاورزی مکلف است هر ساله متناسب با شرایط تولید و بازار، محصولات تحت سیاست خرید و قیمت تضمینی را انتخاب و اعلام نماید.

[9] عوامل دیگری نیز در درجات کمتری، در افزایش قیمت تمام شده دخیل هستند از جمله این که: حداقل دستمزد کارگران در سال 91، به دستور مسئولانی در دیگر بخش ها، 18% افزایش یافته است.

[10] البته ناگفته نماند که در برخی شهرستان‌ها، دامداران به کارخانه‌های خوراک دام معرفی می‌شوند تا خوراک کنسانتره‌ی کیلویی 600 تومانی را با «10» تومان تخفیف در هر کیلو دریافت کنند. مقایسه‌ی این «‏حمایت از تولید کننده» با حمایت‌های برخی کشورها غبطه آور است: در ژاپن سالانه برای هر رأس گاو 2700 دلار، آمریکا 1200 دلار و اتحادیه اروپا 913 دلار یارانه به صورت مستقیم و غیرمستقیم پرداخت می‌شود، این رقم در ایران حداکثر 88 دلار برآورد می‌شود.

[11] کنجاله ی سویا ‏(‏سویای روغن کشی شده)‏ یک نهاده ی تأمین کننده ی پروتئینِ با کیفیت جیره است؛ این کیفیت، عمدتاً به معنیِ دارا بودن دو اسید آمینه ی کمیاب و ضروری لیزین و متیونین است که وجود آنها شرط لازم برای استفاده ی بهره ورانه از بقیه ی اسیدهای آمینه است. در گاوداری شیری، جای خالی سویا را با کنجاله ی تخم پنبه، کنجاله ی تخم آفتابگردان و پودر ضایعات ماهی، می توان تا اندازه ای پر کرد که همین ها نیز به ویژه آخری، الآن گران شده اند. در مرغداری، کنجاله ی سویا تعیین کننده تر است و نبودِ آن ممکن است به افت هشتاد درصدی تولید بیانجامد.

[12] تهیه ی کنجاله ی سویا به همین قیمت نیز، ساده و قطعی نیست؛ از برکت مدیریت بازرگانی کشور، توزیع نهاده های دامی به ویژه کنجاله ی سویا در سطح کشور هم اکنون در انحصار دلّالان است و گاودار مضطرّ، باید پول را به حساب دلّالی بریزد که هیچ تضمینی نیست که واقعاً کنجاله را از وارد کننده بخرد و به گاودار تحویل بدهد. بدیهی است، این 1800 تومان جدای هزینه ی حمل و نقل است.

[13] در شرایط معمولی و بدون بحران، سهم خوراک دام در هزینه های تولید شیر و گوشت، حدود هفتاد درصد است. متوسط تولید یک گاو شیری در دوران شیردهی در کشور، 30 کیلوگرم است. این گاو، حدود 15 کیلوگرم خوراک مصرف می کند. جیره ی این گاو در شرایط عادی، حاوی 12 تا 15 درصد وزنی وزنی کنجاله ی سویا است. هزینه ی تغذیه ی گاو فوق، در شرایط معمول حدود 8 یا 9 هزار تومان در روز است و اکنون 15 تا 17 هزار تومان.

[14] کشاورز معمولاً به پیش خرید محصول از سوی خریدار نهایی یعنی گاودار روی خوش نشان نمی‌دهد، چرا که واقعیت‌ها و تجارب گذشته، دلّال‌ را به عنوان شریک راهبردی به کشاورز قبولانده است: دلال همیشه هست و همیشه پول دارد.

[15] کشاورزیِ ما در این چند دهه، به نهاده‌های متعارف (کود شیمیایی و سمّ و...) وابسته شده و نهاده‌ها نیز در این چند ساله، یکی یکی از سبد حمایتی خارج شده‌اند. با اُفت هر روزه‌ی سطح منابع زیرزمینی و نیز گران شدن کارت برق و حامل‌های سوختی، آب بسیار گرانی استحصال می‌شود (بگذریم که دو سوّمش هدر می‌رود). دسترسی کمّی و کیفی به نیروی انسانی نیز امروز کمتر از همیشه است و از قرار، بی‌ارتباط با نقدی شدن یارانه‌ها نیست.

[16] پیشتر نیز یکی از مشکلات صنایع شیر در ایران، نیمه خالی بودن ظرفیت کارخانه‌ها و در نتیجه، سهم زیاد هزینه‌های ثابت در قیمت تمام شده‌ی فراورده‌های شیری بوده است. با این وجود اوضاع کارخانه‌ها تا کنون معمولاً بهتر از گاودارها بوده است. الآن بسته‌های یک لیتری شیر دارای %3 چربی، در مارک‌های مختلف حدود 1500 تومان فروخته می‌شود. این در حالی است که شیری تحویلی گاوداران به کارخانه‌ها دارای حدود %3.3 چربی است.


مطالب مشابه :


صنعت گاوداری، وضعیت اضطراری

گزارش زیر به تازگی پیرامون وضعیت صنعت گاوداری کشور با کمک بزرگواران صنعت گاوداری




ورود تلیسه های خارجی ضربه مهلکی به صنعت دامداری است

ورود هر تلیسه خارجی به کشور ضربه مهلکی به صنعت گاوداری دو هزار واحد گاوداری صنعتی به




صنعت خوراک دام و طیور

تاریخ صنعت خوراک دام و طیور کشور با تاریخ صنعت پرورش در صنعت مرغداری و گاوداری های




وضعیت خاص صنعت گاوداری ایران با رویکرد اقتصادی

وضعیت خاص صنعت گاوداری ایران کوش ترین مردمان تاریخ کشور، آن هم در فرصت طلایی سالهای




تفاوت گاوداری ها در هلند با ایران

در حالی که در واحد گاوداری تحت در این کشور دامی که متولد صنعت دامداری ما یک




روش نگهداری، استفاده و حمل و نقل اسپرم منجمد در گاوداری های صنعتی

دامپزشکی - روش نگهداری، استفاده و حمل و نقل اسپرم منجمد در گاوداری های صنعتی - جایگاه




امکان سنجی بازار و موانع آن درایران

وجود نداشتن رقابت در ساختار اغلب فعالیتهای اقتصادی کشور متولی صنعت در کشور است




تنش گرمایی به عنوان یکی از عوامل موثر در کاهش بازده تولیدمثل گاوهای شیری

گاوهای اصیل نژاد هلشتاین که دام عمده گاوداری های صنعتی شیری کشور گاوداری کشت و صنعت




برچسب :