زبان بختیاری - زبان کورش بزرگ هخامنشی

نویسنده: علی بهرامی آسترکی( بهرامسری)، منتشر شده در دو هفته نامه امرداد، ۱۳۸۷

کورش کبیر می فرمایند:" هِدُم کورش شاه هخامنشی."

بيشتر گاه نگاران( مورخان) روم ،يونان، ايران درنوشته هاي خود يادآور شده اند كه « بختياريها » از ايرانيان آريايي تبار مي باشند  . اين گروه نخست به ارمنستان و كوه هاي آرارات آمده و سپس بنام آرايي مشهور شده اند . روي هم رفته از تمام نوشته ها و سندهاي تاريخي اين گونه برداشت مي شود كه بختياريان از ايرانيان نژاده و بااكراد و الوار از يك ريشه و نژاد و زبانشان نيز همان پهلوي است .

نويسنده ي كتاب «بُستان السياحه» ( حاج ميرزا زين العابدين شيرواني ) مي نويسد كه « بنا بر اقوال مورخين مرديمكه به كُرد و لُر و بختياري معروف شده اند از نژاد عيلام مي باشند كه مغلوب آشوريها شدند».

لُرها قومي آريايي ، پارسي زبان و ايراني تبارند كه از نظر جسمي و فرهنگي كما بيش با اقوامي چون عيلاميان ، كاسي ها ، تازيان و تركان آميخته اند اما با اين حال توانستند ريشه ونژاد خود را بيش از ديگر گروههاي ايراني نگاهدارند . ( قوم لُر ، رويه ي 45 )

«لايارد» مي نويسد كه «بختياريها با يك گويش محلي ايراني كه معمولاً به زبان لُري معروف است تكلم مي كنند ، اين لهجه بدون اينكه لغات تركي و عربي وارد آن شده باشد ، يك گونه لهجه ي تعريف شده ي فارسي قديم است كه بختياريها آن را حفظ كرده اند . اين لهجه كه واقعاً همان زبان مردم ايران باستان است بيشتر به ادبيات معاصر و زبان شاهنامه شباهت دارد . گويش بختياري بسيار زيبا و دلپذير است و براي يك زبان شناس اصطلاحات فراواني وجود دارد كه در زبانهاي ديگر يافت نمي شود .»

وي در ادامه مي گويد : «بختياريها از نژاد اقوامي هستند كه در اعصار گذشته در اين منطقه از جهان سكونت گزيده اند و به عقيده خودشان از نژاد خالص ايراني مي باشند ، آنها به خاطر قدرت جسماني و خصوصيات اخلاقي همانند ساير مردم ايران از يك نژاد ممتازي مي باشند . بختياريها در ادوار مختلف نقش مهمي در تاريخ كشورشان ايفا نموده اند . بختياريان از طايفه و اولاد كوه نشينان قديم اند از خون پاك ايرانيان مي باشند و طايفه بسيار خوبي مي‌باشند . جوانهاي بلند و خوشگل دارند.....، اين طايفه شجاع و دلير مي باشند  و در تواريخ شجاعت و رشادت بختياري مذكور است»

 راليسَن (Ralisan) مي گويد : (( زبان بختياريها زبان فرس قديم است ، كه شبيه به زبان پهلوي در زمان ساسانيان بوده است . همين اندازه بايد دانست كه بختياريها از آرين هاي باستان هستند و چندين سده در همين كوهستانها زندگي كرده اند».

«ماژور لوريمر» يكي ديگر از پژوهشگران اروپايي است كهدرباره ي گويش بختياري  بررسي كرده است . او در نوشتارپژوهشي خود يادآورمي شود كه گويش بختياري ،ايراني آميخته با كلمه هايي از پهلوي باستان ، و همچنين آميخته اي  از واژه هاي تازي،  تركي و كُردي است كه ريشة قومي و عشيره اي دارد . 

«سرداراسعد بختياري» مي نويسدكه:«سابقا سه زبان درايران متداول بوده:يكي زندوآنلغت وزبان مخصوص ديني آنهابوده كه كتب مذهبي وعلما دين ناطق ومتكلم به آن زبان بوده اند.دوم زبان دري كه مخصوص پارسيان مي باشد.سوم زبان پهلوي كه زبان مردم پهله بوده وپهله اسم مخصوص اصفهان واغلب بلادي كه درمدي ياعراق عجم حاليه است.فردوسي ميگويد:«زبان كيان پهلوي بوده است.» زبان بختياري تقريبا پهلوي است.(تاريخ بختياري ،رويه 62)

گرچه زبان پارسي رابه همه سرزمين ايران تعميم مي دهندامابه باورنگارنده،  زبان پارسي ويژه قوم پارس بوده است كه   درجنوب وجنوب باختري ايران زندگي مي كرده اندومادر همه زبان هاي سرزمين ايران بزرگ ، زبان آرين بوده كه بجز زبان هاي چيني وسرياني وعبري وتازي ، مادر همه زبان هاي جهان نيز مي باشد كه بي گمان ازسرزمين ايران بزرگ ريشه گرفته است.باآغازشاهنشاهي  هخامنشيان كه از قوم پارس بودند،زبان پارسي ، زبان رسمي ايران گرديدوسايرشاخه هاي زبان آرين راتحت تاثير خود قرارداد. روي هم رفته  زبان پارسي پنج دوره را به خود ديده است:پارسي باستان «پارسي آنزاني»،پارسي هخامنشي«پهلوي هخامنشي» ،پهلوي اشكاني،پهلوي ساساني وفارسي كنوني.

به باورنگارنده زبان بختياري آميزه اي از زبان آنزاني-پارسي باستان مي باشد كه دردوره هاي مياني  به زبان پهلوي اشكاني وپهلوي ساساني دگرگون شده است.در زبان بختياري واژه هايي يافت مي شود كه درزبان فارسي كنوني نيست،چون هشتاد درصدواژگان زبان فارسي كنوني،كلمه هاي تازي هستندو تنها تفاوت آن بازبان تازي،نداشتن(ال)عربي است. افسوس كه امروزه زبان بختياري وزبان لري راگويش به شمار مي آورند ،درصورتي كه زبان بختياري گويش نيست وتفاوت هاي زيادي بازبان رسمي كشوردارد.

 براي روشن شدن مطلب نمونه اي آورده مي شود: باتوجه به اينكه الفباي زبان همه ي كشورهاي اروپايي يكي است اما چون گويشها گوناگون است هركشور يك زبان دارد. لذا تنها مشترك بودن الفبا وبرخي واژگان زبان فارسي امروزي وزبان بختياري نمي تواند آنهارا يكي كند. امازبان بختياري درمقايسه بازبان فارسي كنوني ورسمي كشورازتوانايي بالايي برخورداراست.به گونه اي كه بختياري ها بيشترواژگان بيگانه ازجمله واژگان تازي رابه همان چهارحرف پارسي باستان (گچ پژ) كه درالفباي تازي وجودندارند دگرگون مي كنند مانند كلمه هاي تازي:شكر، فكرومغزكه درزبان بختياري به صورت «شرگ»، «فرگ» و«مزگ» درآمده اند. اين يكي از برجستگي هاي هرزباني براي ماندگاري است.

  دليل بنيادين ديگري كه نشان ميدهد زبان بختياري همان زبان هخامنشي است ، اين است كه كوروش بزرگ نيز به زبان كنوني بختياري سخن مي گفته است زيراجمله پاياني سنگ نبشته ي آرامگاه ايشان درپارسارگاد به زبان بختياري نوشته شده است . بدين ترتيب كه وي فرموده است :« هِدُم كوروش پادشاه هخامنشي»يعني«هستم كوروش شاه هخامنشي» گرچه كلمه ي نخست اين جمله را دانشمند فرانسوي «كلوديوس ريچ»  به صورت« آدُم » برگردان كرده اند،ازاين روست كه درزبان فرانسه بيشتر حرف «ه » درآغاز كلمات به گونه ي«آ»يا«اَ»يا«اِ» بيان مي گردد . مانند كلمه هاي(Henry) و‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌(   Helen )كه به ترتيب در زبان فرانسه به «آنري»و«اِلن»گويش مي شوندوياواژه هخامنشي كه به صورت «اَكامنين» گويش مي شوند.شايسته است بدانيم كه درسنگ نبشته هاي داريوش هخامنشي نيز ايشان چندين بارخودراباهمين واژه«هِدٌم داريوش شاه هخامنشي»مي شناساند.  بنابراين باروشن شدن اين حرف ، مي تواند راهگشاي زبان شناسان باشد واميدوپيشنهاد اين است كه درسنگ نبشته ها نيزدرست شود.

 دليل دوم اينكه داريوش بزرگ هخامنشي رييس سازمان آب كشوررا «اَو تَر»ناميدكه ازدو كلمه «اَو»به چم ‍«آب» و«تَر» به چم «دار»تشكيل ميشود و«اَوتَر» به زبان امروزي  «آبدار»مي شود.

 همچنين يكي از شعارهاي به نام پادشاهي ايشان كه درسنگ نبشته بيستون نيز نوشته است جمله ي «زورا ني كو نوم » مي باشد كه به زبان فارسي كنوني يعني «ستم نمي كنم»مي شود. اكنون پس از دوهزاروپانصدسال واژگان بالا «هِدُم، اَو،زورا، ني كو نوم »بدون هيچگونه دگرگوني در زبان ما بختياري ها گويش مي شوند.

روي هم رفته واژگان بختياري به سه دسته بخش مي شوند:يك گروه ازواژگان پارسي وپهلوي واوستايي هستند ، گروه دوم ازواژگان كه درزبان فارسي پيدا نمي شوند،ازواژگان زبان پارسي آنزاني هستند،وگروه سوم واژگاني هستند كه اززبان هاي ديگربادگرگوني هاي بنيادين گرفته شده اند.

اما پيشنهاد به دوستداران زبان بختياري اين است كه تا زبان ما نيزبه گروه زبانهاي ناشناخه نپيوسته ، براي بدست آوردن كرسي دانشگاهي وآموزش آن تلاش واقدام كنند.پيشنهاد ديگر به گروه زبان شناسان ميراث فرهنگي كشور اين است كه براي پي بردن به رازهاي سنگ نبشته هاي  دوران ايلام وهخامنشي زبان بختياري را كه ميراث گرانبهاي ايرانيان باستان مي باشد رافرابگيرند.درپايان سروده اي زيبا ازشاعر نامدار بختياري زنده ياد پژمان بختياري درستايش زبان پارسي آورده مي شود.

  گر  آگاهي     ازدوره      باستان  

  شوي  خود  بر اين  گفته   همداستان

 كه پيوندهركشوري است اززبان

                زبان درتن ملك باشدچوجان

                        

زبان است مايه برازندگي

                  برازندگي ميوه زندگي                        

چراشدزبان نياكان زدست

                زآزادگي ديده بايدببست 

زبان گربرون شدزهمخانگي

                كشدكارخويشان به بيگانگي

زبان است پيوندهم كشوران

                 درودخدابرزبان پروران

چوتازي زبان گرم بازارشد

                 زبان نياكان ماخوارشد

 

 برخي ازواژه هاي كهن كه هنوز درزبان بختياري بكارمي روند:

 

هٌشك(hoshk):دراوستايي وبختياري يكسان ودرفارسي كنوني خشك.

هرد(hard):دراوستايي ولري خرم آبادي يكسان،دربختياري خَرديا«خَورد»،درفارسي كنوني خُورد.

خوت(khot):دراوستايي وبختياري همسان ودرفارسي كنوني خودت.

همس(hames):دراوستايي وبختياري يكسان ودرفارسي نو همه اش.

آروسarus)):دراوستايي وبختياري يكسان ودرفارسي كنوني عروس، تازي شده ي آن نيز عروس است.

اًكا(aka):دراوستايي به معني بد ، پليدوكسي كه دچارروان اهريمني گرددواكومن دراوستا به چم داراي منش اهريمن است و« اكمه» دربختياري به معني نفرين اهريمني است ودرواژه (ده اك يا اژدهاك) به چم ده درد يا پليدي بكاررفته است.درزبان انگليسي نيزدركلمه هاي تركيبي مانندheadache(سردرد)به همين چم (معني) به كارمي رود.

اًست(ast):دراوستايي وپهلوي است واستودان ، دربختياري هست، ودرفارسي كنوني استخوان.

اًَپاك:درپهلوي،وابايا(ابا)دربختياري، درفارسي نو با.

ارويس : درپهلوي ارويس، دربختياري وٌريس، درفارسي نو رسن.

اسپارتن : درپهلوي اسپارتن، دربختياري اسپاردن، درفارسي نو سپردن.

اشمارتن: درپهلوي اشمارتن، دربختياري اشماردن، ودرفارسي نو شمردن.

اشنوت : درپهلوي اشنوت، دربختياري اشنيد ، مصدرآن درپهلوي اشنوتن ودربختياري اشنيدن، ودرفارسي نو شنيد وشنيدن.

ايودمان:درپهلوي ايودمان، دربختياري يه دمون ، درفارسي نو يك دمان.

بهكا: درپهلوي بهكابه چم عروس، درپازند بهك، دربختياري بهيگ يابهي به چم عروس.

اياري:درپهلوي اياري، دربختياري هياري،درفارسي نو همياري.

بويذ:درپهلوي بويذ، دربختياري بويد، ودرفارسي نو باشيد.

اورا(awra):دراوستايي اورا، دربختياري اور، درفارسي نو ابر.

هو(ho):دراوستايي وپهلوي پارتي وبختياري يكسان، جمع آن دربختياري هُنون براياشاره به دوروهِنون براي اشاره به نزديك ، درفارسي نو او وآن.

ايما(Ima):دراوستايي وپهلوي وبختياري يكسان، درپارتي ايم(im)ودرفارسي نو ما، درگويش شوشتري ودزفولي اَما(       . (ama

دوشمبت(: (doshambat درپارتي دوشمبت ، دربختياري دوشمبه ، درفارسي نو دوشنبه.

گريو(griw): درپارتي گريو واحد غلات ، دربختياري گرپ(grip) واحد اندازه گيري غلات برابر يك مشت، درزبان انگليسي نيز (grip) به معني مشت بكار مي رود

يَواريَوار(yawar yawar):درپارتي پهلوي همو ، دربختياري هُوارهُوار، درفارسي نو هموار هموار.

اخورند(axwarend) :درپهلوي همو ، دربختياري اِخورن ودرفارسي نو مي خورند.

پهر(pahr) : درپهلوي پارتي همو ، دربختياري پهر(پر) كه درفارسي نو به چم كنار است.

كوتاه اينكه،آنچه دربارة نژاد ، زبان و گويش بختياريها و روي هم رفته لُرها بيان گرديد ، نشان از ايراني تبار بودن آنهاست و جاي هيچ گماني نيست .باتوجه به اينكه سال2008ازسوي  يونسكوبه سال«زبان مادري»نامگذاري شده است،ازهم تباران بختياري مي خواهم كه بياييد ماهم زبان مادريمان راپاس بداريم.

 


مطالب مشابه :


رمان برادر ناتنی

چت | فال حافظ. اخبار ـ را اِكا ؟ ـ نه رايكا را يـ كا گفت آره دخترش اومده ايران .




ابن یمین

مصحف گشاد و دولت و اقبال بهر فال در خطّ اول آیتِ «الصُّلحُ خیر» وب سايت آكا ايران + نوشته




تاریخچه شرکت سایپا

اين شركت توليد اولين محصولات خود را كه شامل "وانت آكا" و سواري ايران در آمده و




زبان بختیاری - زبان کورش بزرگ هخامنشی

اين لهجه كه واقعاً همان زبان مردم ايران باستان است بيشتر به ادبيات معاصر و زبان اًكا (aka




زندگی نامه حافظ شیرازی

زندگی نامه حافظ شیرازی. خواجه شمس‌الدین محمد، حافظ شیرازی، یکی از بزرگ‌ترین شاعران نغزگوی




موارد استعمال‌ دارو هاي‌ گياهي‌ در آبزيان‌

فال حافظ. رتبه اكا ليپتوس‌ (اين‌ گونه‌ در ايران‌ يافت‌ نمي‌ شود )




فال گل با تفسیر کامل انواع گل و تعداد شاخه ها

گردش و ورزش و ارزش - فال گل با تفسیر کامل انواع گل و تعداد شاخه ها - خاطرات، گردشگری، ورزشی




ایرانگردی - آخرین قسمت: خاطرات سفر به زنجان (آخرین قسمت) - حمام حاجی داداش (چایخانه خان داداش)

شدن آخرین قسمت ایرانگردی با خاطرات آخرین روز سفر به زنجان را به فال اكا الكتريك ايران




ايرانگردي - قسمت هفدهم: رسم و رسومات یلدا در شهرهای مختلف ایران

آيين و رسوم يلدا در استان هاي مختلف ايران فال حافظ هم كه جای خود را دارد. اكا الكتريك




برچسب :