داستان های و روایت های باور نکردنی از جادو جمبل در فوتبال ایران/فقط آدم را موش نمی کنند!

سعید اکبری- جادو جمبل سال 82 وارد فوتبال شد، شاید هم زودتر. اما اولین باری که بحث استفاده تیم ها از جادوگرها به میان آمد، در این سال بود. وقتی برخی از بازیکنان سایپا از حضور یک درویش در کنار سرمربی این تیم خبر دادند. این درویش که امیر اسکندری نام داشت، در بین بازیکنان با آقای جادو شهرت داشت. معمولا حرفهایش درست از آب در می آمد و پیش بینی هایش جادویی بود. یکسال بعد، درست در روزهایی که این بحث مسکوت مانده بود، یکی از مربیان سابق سایپا پرده از این راز برداشت تا مشخص شود همه آن شایعات یک سال گذشته درست برود. نادر فریادشیران در سال 83 و در آستانه بازی پیکان و سایپا در گفت و گویی فوتبال ایران را تکان داد: «ما می توانیم سایپا را ببریم به شرط اینکه آنها از جادوگر استفاده نکنند.» همین جمله کافی بود تا تمام بحث ها یکبار دیگر به جریان بیفتد و سایپا دوباره در صدر اخبار قرار بگیرد. فریادشیران وقتی یاد آن روزها می افتد، لبخندی می زند و می گوید: «اولین بار من بحث جادوگر را در فوتبال مطرح کردم. شخصی به من گفت امیر اسکندری که در کرج سکونت دارد جادوگر فوتبال است. آن موقع او را درویش صدا می‌کردند اما من گفتم ما از قدرت ماورایی سایپا هراس نداریم. آن زمان آقای مهدی هاشمی مدیرعامل وقت باشگاه که باید چند نقطه جلوی اسم او گذاشت از من شکایت کرد.» امیر اسکندری آن روزهات برای خیلی از اهالی فوتبال چهره ای ناشناخته بود، اما بعدها توانست اسم و رسمی برای خود دست و پا کند. یکی از خبرنگارانی که در سال 83 از روی کنجکاوی تا حیاط خانه او رفته بود، از آن لحظات روایت می کند: «رفتم کلاک. خانه ای بود بسیار بزرگ. ماشین های مدل بالا بعضا داخل می رفتند و در آن منطقه این موضوع کمی عجیب بود. از اهالی محل پرسیدم گفتند آنجا جادوگری زندگی می کند که می تواند آدم را موش کند!» او هیچوقت در فوتبال بازیکنی را تبدیل به موش نکرد اما می گویند نتایج زیادی را تغییر داده. یکی از بازیکنان سابق سایپا که نمی خواهد نامش فاش شود این موضوع را تائید می کند و می گوید: «قبل از یکی از بازی های ما ابراهیم صادقی کاپیتان فعلی این تیم پایش آسیب دیده بود. وقتی سرمربی لیست 18 نفره را خواند نامی از او در لیست دیده نمی شد. همان موقع درویش به رختکن آمد. او مدام بچه ها را نگاه می کرد و آخر گفت، نیست! آن بازیکنی که خواب دیدم گل می زند، در بین شان نیست. با گفته هایش فهمیدیم منظورش ابراهیم است. او که اسمش در لیست نبود ساکش را جمع کرده بود و داشت برمی گشت. به اصرار جادوگر زنگ زدند و به ورزشگاه برگرداندنش. او در آن مسابقه 30 دقیقه با پای بانداژ شده بازی کرد، یک گل زد و بعد تعویض شد. ما آن بازی را با همین تک گل بردیم!» همین بازیکن سایپا اعتراف می کند، در آن روزها امیر اسکندری و مجتبی تقوی سرمربی این تیم ارتباط بسیار نزدیکی با هم داشتند. او قبل از تمام بازی های این تیم به ورزشگاه می رفت و کار خودش را می کرد. هفته های ابتدایی لیگ 82-83 با جادو جمبل برای سایپا رویایی بود. این تیم رقیبان را می برد و صدرنشین بی چون و چرای لیگ بود. این بردها اما دوام چندانی نداشت تا ناکامی دومین خاطره تیم ماوراء طبیعه سایپا باشد. آنها بیش از 10 بازی متوالی را باختند و از صدر جدول به انتها رسیدند. درست اتفاقی شبیه به ماجرایی که پارسال گریبان برق را در لیگ برتر گرفت. در آن زمان سایپا بازیکنی به نام حمید جعفری داشت که کاپیتان تیم بود. تقوی در دعوایی کلامی، حکم به اخراج این بازیکن داد. اخراجی که آن را هم به نقش جادوگر ربط می دادند. آن بازیکن سایپا ادامه می دهد: «حمید که اخراج شد به نوشهر رفت و در کوهستان های آن قسمت از شمال، درویشی را پیدا کرد که می گفتند نفسش حق است. او سایپا را طلسم کرد و دیگر تیم ما نبرد.» این همان جملاتی است که دیگر بازیکنان آن سالهای سایپا هم در محفل های دوستانه بارها تائیدشان کردند. این سناریو به طرز جالب نوشته شده بود. بعد از اخراج تقوی از سایپا، او برای آنکه این طلسم را بشکند و بتواند در تیم بعدی خود یعنی عقاب موفق باشد، با حمید جعفری پای میز مذاکره نشست و دست آخر او را به تیم خود برد. ولی دریغ از موفقیت. او در این تیم هم شکست خورد. مجتبی تقوی دو سال بعد وقتی مربی نفت آبادان شد، قسم می خورد هیچ وقت از رمال یا جادوگر در تیمش استفاده نکرده اما همان جا در آبادان هم شایعاتی علیه اش رواج داشت تا او در زمینه استفاده از جادو جمبل پیشروتری فوتبالی ایران باشد! روایت های جالبی از شاهکارهای تقوی و جادوگرانش در تاریخ لیگ برتر وجود دارد. بعد از پیوستن تقوی به صنعت نفت، سر و کله امیر اسکندری خیلی زود در آبادان پیدا شد. اولین بار او در بازی رفت نفت واستقلال در تهران و در ورزشگاه آزادی مشاهده می شود. دیداری که به شکل عجیبی با برد آبادنی ها همراه می شود. نفت در آن بازي پس از چند هفته ناكامي و در حالي كه قاسمپور سرمربی خود را روي نيمكت نداشت با هدايت مجتبي تقوي استقلال را سه بر دو شكست می دهد. اما عجیب ترین اتفاقات آن زمان، کمی بعد اتفاق می افتد. وقتی قاسمپور از کار برکنار می شود و تقوی همه چیز را دستش می گیرد. دقیقا بعد از این اتفاق جادو جمبل اثرات خود را در بازی نفت نشان می دهد. مثلا در بازي این تیم و ملوان دروازه آبادنی ها به طوري حيرت انگيزی قفل مي شود، همانگونه كه در بازي زردها مقابل مس اين اتفاق می افتد. یکی از خبرنگارانی مازندرانی که اتفاقات آن بازی را به خوبی در خاطر دارد، می گوید: «در يك صحنه توپ در آستانه ورود به دروازه نفت بود اما آرام آرام رفت و در زمين گلي انزلي روي خط ايستاد. باورتان می شود گل نشد؟ ممکن نبود. فقط یک نیروی جادویی می توانست جلوی آن توپ را بگیرد.» اما یکی از عجیب ترین اتفاقات تاریخ فوتبال در بازی صنعت نفت و مس در کرمان رخ داد. وقتی بازیکنان میزبان حتی دروازه خالی را به اوت می زدند. نه تنها یک توپ که نزدیک به 10 توپ به این شکل راه به دروازه نبرد. همه در استادیوم هاج و واج مانده بودند که چه نیرویی در کار است. يكي از بازيكنان نفت که نمی خواهد نامش فاش شود در این باره می گوید: «قبول دارم. انگار دروازه ما طلسم شده بود.»جالب ترین و در عین حال عجیب ترین اتفاق این بازی اما در پایان آن رخ داد. وقتی توپ جمع کن ها کرمانی از داخل دروازه صنعت نفت چند بقچه مشکوک پیدا کردند و آن را به دست نیمکت نشینان مس رساندند. حاضران در استادیوم حتی روایت می کنند، چيزي شبيه به قطعه اي سحر شده درون دستكش دروازه بان نفت قرار داشت. امير قلعه نويي سرمربی آن روزهای مس بعد از این دیدار با چهره ای حیرت زده گفت: «10 موقعيت گل داشتيم و برايم خيلي عجيب بود كه هيچ كدام از آنها گل نشدند.» او چند سال بعد از آن بازی تاریخی، اعتراف می کند که قبل از بازی امیر اسکندری جادوگر معروف و رفیق فابریک تقوی را در استادیوم دیده بود: «بله، حتی با او دست هم دادم.» یکی از بازیکنان سابق صنعت نفت که نمی خواهد نامش فاش شود استفاده از جادو جمبل را در آن بازی و دیدارهای دیگر نفت تائید می کند و می گوید: «امير اسكندري در اغلب بازي ها بين دو نيمه به رختكن تیم می آمد.» او به نکته بسیار جالبی هم اشاره می کند: «ما شنیده بودیم تنها راه شکستن طلسم های اسکندری استفاده از نجاست کودک نابالغ است!» 

*صالحی: بله ما با اسکندری ارتباط داشتیم

حالا دیگر کسی شک ندارد در سال 82 مجتبی تقوی برای نتیجه گرفتن در سایپا دست به دامن جادوگری به نام امیر اسکندری شده بود. منوچهر صالحی مدیر عامل سابق این باشگاه هم اعتراف می کند این ارتباط وجود داشته. او در این باره می گوید: «من سال‌ها مدير بودم. اين آقايي كه اسمش را برديد به خوبي مي‌شناسم و به او اعتقاد راسخ دارم. امير از دوستان من است. نمي‌دانم، او نيروي ماوراءطبيعي دارد، انرژي خاصي دارد يا به چيزهايي رسيده كه يك فرد عادي به آنها نرسيده است. بارها و بارها در اين سال‌ها از او كمك گرفته‌ام.» صالحی ادامه می دهد: «بايد بگويم كه براي پنج تيم از او كمك گرفته‌ام. چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم. او واقعا به ما كمك كرد. از طريق نيرويي كه دارد و كارهايي كه به ما توصيه كرد، نتايج خوبي گرفتيم.»

**********************************************************************************

داستان های باور نکردنی از جادو جمبل

دعا در جوراب معدنچی

مهرزاد معدنچی بازیکن سابق پرسپولیس فاش می کند، یک شب در اردوی این تیم وقتی از خواب پرید، فرد غربیه ای را دید که بالای سرش نشسته و وردهایی می خواند. ماجرا برای نزدیک به سال قبل است؛ وقتی مهرزاد معدنچی با شوت های عجیب و غریبش دروازه حریفان را یکی یکی می گشود. او خیلی زود فهمید مردی که بالای سرش نشسته، فرشید گراییلی جادوگر معروف است. آقای جادو جمبل تا صبح به ورد خواندنش ادامه می دهد و فردای آن روز، معدنچی با یک شوت استثنایی دروازه ابومسلم مشهد را باز می کند. بعدها از داخل باشگاه لو رفت ه گراییلی دعایی روی کاغذی می نوشته و آن را در جوراب پای چپ معدنچی قرار می داده. مهرزاد در آن روزها با همین دعا و وردها تبدیل به فوق ستاره شده بود. شوت عجیب او به تیم نوژن ساری در جام حذفی هنوز در خاطر طرفداران فوتبال باقی مانده. اما همکاری با این فرشید گراییلی برای پرسپولیس پایان خوشی نداشت. می گویند او قبل از بازی فینال جام حذفی مقابل سپاهان از محمد حسن انصاریفرد مدیر عامل این باشگاه طلب 100 میلیون می کند تا پرسپولیس را برنده بازی کند. انصاریفرد اما این پیشنهاد را رد می کند و دست آخر پرسپولیس می بازد. نقل است که او کمی بعد از این شکت و اخراج از پرسپولیس در محفلی گفته بود: «ای کاش 100 میلیون را می دادم و قهرمان می شدیم.»

.......................................................................................................

وقتی جادو برای برهانی کارساز می شود

مهاجم استقلال هر چه می زند به در و دیوار می خورد. شوت می زند به جای اینکه به دخل چارچوب برود از خانه همسایه سر در می آورد. به همین خاطر سرپرست تیم چاره ای می اندیشد و از طریق یکی از بازیکنان با فرشید گراییلی ارتباط برقرار می کند. دوای درد آرش برهانی انگار دست اوست. گراییلی می آید و بعد از چند روز به ناگهان همه چیز تغییر می یابد. برهانی هر چه می زند به داخل چارچوب می رود و دست آخر آقای گل لیگ برتر می شود. می گویند در آن فصل دو بازیکن دیگر استقلال هم پیش آقای جادوگر می روند تا برهانی را همراهی کنند. این اولین باری نبود که شایعه حضور جادوگر در استقلال مطرح شده بود. یک سال پیش از این ماجرا هم گفته می شد جادوگری به بازیکنان این تیم چسبیده و به آنها پیشنهاد همکاری داده است. ماجرا از این قرار بود که پس از شكست استقلال مقابل سایپا تیم سابق جادو جمبل ها، فردی كه خود را جادوگر معرفی می كرد در تماس با یك عضو ارشد كادرفنی این تیم، پیشنهاد میلیونی را مطرح می كند تا از این طریق تیم های مقابل استقلال را طلسم كند. این فرد مدعی می شود كه آبی ها به طلسم بزرگی دچار شده اند و او قادر است این طلسم را باطل كند. حتی این جادوگر، مدعی می شود که محن بیاتی نیا بازیکنآن روزهای استقلال را بدبخت خواهد کرد. بیاتی نیا هم در حاشیه یکی از تمرینات استقلال، خطاب به یكی از بازیکنان، تماس فردی با عنوان رمال را تایید می کند. برخی از هم به تماس این رمال با آنها اعتراف می کنند. اصغر حاجیلو سرپرست آن روزهای استقلال، در این باره می گوید: «ما به هیچ وجه به رمالی و جادوگری اعتقاد نداشتیم و نداریم. شاید نذر كنیم و با كمك به افراد نیازمندی از آنها بخواهیم تا برای موفقیتمان دعا كنند اما هرگز سراغ این نوع فعالیتها كه خارج از محدوده دینی مان است نمی رویم. به همین دلیل آن موقع از باشگاه خواستیم تا از مزاحمت آن جادوگر یا هر چی هست، جلوگیری کند.»

................................................................................................................

وقتی دایی با تسبیح جادوگر را ناکام کرد

Sms به گوشی علی دایی سرمربی وقت سایپا می رسد و یک متن پند خطی ناگهان او را شوکه می کند. «تیم شما طلسم شده. اگر می خواهید این طلسم شکسته شود به من پول بدهید...» تیم دایی در آستانه قهرمانی در لیگ برتر افت شدیدی کرده و این پیام کوتاه او بدجور نگران می کند. سايپايى ها كه به اين مسائل اعتقاد چندانى نداشتند در نخستين گام به حضور ۲ روحانى می رسند و با دعوت از آنها براى حضور در تمرينات تيمشان گوسفندى را قربانى می کنند تا شايد اين اقدام اثر آن كارها را از بين ببرد. اما در هفته های بعد اتفاقی نمی افتد. به اين ترتيب دایی به شخصه نتیجه می گیرد تا برای شکست این طلسم راهی قم می شود تا نزد مرحوم آيت الله بهجت برود. در این دیدار آيت الله بهجت به دایی توصیه می کند در جریان بازی های سایپا تسبیحی به دست بگیرد و به ائمه معصوم متوسل شود که اتفاقا این توصیه جواب می دهد و تیم او قهرمان می شود. دایی بعدها روی نیمکت تیم ملی هم این تسبیح را به دست داشت.

.................................................................................................................

طلسم جادوگر علت سقوط برق؟

فصل قبل ردپای بزرگتری از جادوگران در فوتبال به جای ماند. از همان ابتدای فصل شایعه حضور آنها در کنار تیم هایی مانند برق شیراز ، ابومسلم مشهد و پیکان قزوین شنیده می شد. به ویژه برق که فصل را خیلی خوب شروع کرده بود. اما روزهای دل انگیز برای این تیم دوامی نداشت. چند هفته بعد فرشید گراییلی جادوگر معروف فوتبال گفت، من این تیم را طلسم کردم و آنها می بازد. به ناگهان همه چیز برای شیرازی ها تغییر می یابد و برق 11 بازی پیاپی می بازد. این ادعا ابتدا به شوخی می مانست اما این روند ادامه پیدا کرد تا آقای جادوگر قبل از بازی برق و سایپا مدعی شد در این دیدار پای مهدی شیری ستاره برق آسیب می بیند. جالب اینجاست در اواسط بازی روی تکل ابراهیم صادقی کاپیتان سایپا همین اتفاق برای شیری می افتد تا دیگر کسی به قدرت گراییلی شک نکند. فلاح مدیر عامل باشگاه برق کمی بعد نسبت به این مسایل واکنش نشان داد و گفت: «وقتی ابراهیم صادقی با تکل از پشت مهدی شیری را مصدوم می کند باید منتظر پارگی مینیسک یا رباط بود. حالا این امر چه ارتباطی با جادو دارد بنده نمی دانم. برخی دوستان با یک شوخی جو فوتبال را به هم می ریزند و نمی دانند این کارها چه عواقب سویی دارد.» اما نکته اساسی این بود که در پایان فصل حرفهای گراییلی درست از آب درآمد و تیم برق شیراز به لیگ دسته اول سقوط کرد...

..............................................................................................................

بازیکنی با جادو گل می زند

مردی با ریش های بلند و نگاههای عجیب، در ورزشگاه حافظیه شیراز کنار دست خبرنگاران می نشیند. همه  متوجه حضور گامهای سنگینش می شوند. تنها دقایقی از بازی سپاهان و مقاومت سپاسی گذشته. مرد از خبرنگاری می پرسد: «امین متوسل زاده کجاست؟» خبرنگار پاسخ می دهد: «روی نیمکت.» مرد نگاهی به زمین می اندازد و می گوید: «او امروز باید بازی کند. کاری کرده‌ام که امروز گل می‌زند، پس باید بازی کند!» خبرنگار مات و مبهوت به حرف‌های مرد میانسال گوش می‌دهد و با نگاهی پر سوال به او خیره می‌شود. مرد مدعی می‌شود پارسال او بوده که برق شیراز را طلسم کرده و امسال هم این قرعه به نام سپاهان و امیر قلعه‌نویی افتاده است. دقیقه 63 متوسل‌‌زاده، مهاجم مقاومت وارد بازی می‌شود و همان موقع خبرنگار به یاد حرف‌های آن مرد می‌افتد. اطرافش را نگاه می‌کند تا او را پیدا کند؛ اما دیگر آنجا نبود. دقایقی بعد به طور عجیبی متوسل‌زاده گل دوم مقاومت را می‌زند و به شکل عجیب تری در اواخر بازی گل دیگری هم به ثمر می رساند! خبرنگار ناگهان به یاد حرفهای جادوگر می افتد  که گفته بود: «سپاهان و امیر قلعه نویی را طلسم کرده ام. در نیم فصل دوم زمین می خورند.» او حالا شک نداشت این اتفاق رخ خواهد داد.

.................................................................................................................

کاظمیان: من را جادو کردند!

جادو جمبل در فوتبال تنها متعلق به جغرافیای ایران نیست و در کشورهای دیگر هم وراج دارد؛ مثلا در امارات. این یک داستان واقعی است. جواد کاظمیان بازیکن ایرانی شاغل در این کشور، پرده از راز عجیبی بر می دارد. رازی که تا به حال آن را فاش نکرده بود: «سه سال قبل وقتی داشتم از تیم الشعب جدا می شدم و به الشباب می رفتم مردی با چهره ای عجیب و غریب مقابلم ظاهر شد. با باشگاه تسویه حساب کرده بودم و داشتم می رفتم سوار ماشینم شوم. این مرد ناگهان پرید جلویم و گفت از الشعب نرو. اگر بروی تو را طلسم می کنم. جوری که نتوانی برای این تیم بازی کنی.» جواد که این تهدید را به هیچ وجه جدی نمی گیرد، سوار ماشینش می شود و ساعاتی بعد با الشباب رسما قرارداد می بندد. فصل شروع می شود و در همان ابتدا او آسیب می بیند. این مصدومیت چند هفته ای او را بیرون نگه می دارد. وقتی بازمی گردد دوباره آسیب می بیند. در بازگشت دوباره به تمرینات دوباره سناریو تکرار می شود. جواد اینقدر مصدوم می شود که نمی تواند چند بازی متوالی انجام بدهد: «دیگر داشتم باور می کردم آن مرد مرا طلسم کرده. خیلی عجیب بود. تا به حال در دوران بازیگری ام اینقدر آسیب ندیده بودم. بعد یکدفعه در چند ماه بارها مصدوم شدم. این وضعیت تا اواخر فصل ادامه داشت تا اینکه جوا به زور آمپول در دیدارهای آخر به میدان رفت و در نهایت با الشباب قهرمان فصل شد: «من به جادو زیاد اعتقاد ندارم. اصلا خرافاتی نیستم. ولی آن فصل برایم عجیب بود. وقتی فصل تمام شد بدون کوچکترین فکری تصمیم گرفتم از الشباب بروم. جالب اینجاست از آن به بعد تا به حال هیچ مصدومیت خاصی نداشتم.»

**********************************************************************************

روایت های کوتاه از خرافات و جادو جمبل در فوتبال

می گویند علی پروین بسیار خرافاتی است. او در زمان مربیگری اش در پرسپولیس ادعای جالبی می کرد: «تا وقتی این بازیگره، اسمش چیه؟ این سعید راد بیاد استادیوم ما برنده نمی شیم. یکی بره بهش بگه از این به بعد استادیوم تعطیل. آقا نیا بازی مارو ببین!» او معتقد بود حضور این بازیگر قدیمی برایشان نحسی می آورد. می گفت: «تا وقتی او هست ما نمی بریم.» جالب اینجاست که ادعای پروین تا حدود زیادی درست بود چون هر وقت سعید راد به استادیوم می رفت این تیم یا مساوی می کرد یا می باخت!

....................

پرویز مظلومی از زمانی می گوید که در فوتبال عمان مربیگری می کرد: «مربی تیم السداب عمان بودم. تیم ما در بازی رفت در خانه دو گل از رقیب خورده بود. بین نیمه برای بچه ها کلی حرف زدم و تاکتیک را مرور کردیم. حرف هایم که تمام شد دیدم دو بازیکن ما به کنار دروازه ها رفتند و ادرار کردند. با عصبانیت به آنها پرخاش کردم اما همه تیم فریاد می زدند تیم حریف ساحر دارد و فقط این شکلی می شود سحرش را باطل کرد.» جالب اینجاست آنها بازی باخته را با 6 گل زده بردند!

................

در دوره ای، نزدیک به 4 سال قبل ابومسلم با اکبر میثاقیان در لیگ کولاک کرده بود. می گفتند او در تیمش جادوگر دارد. این تیم دو بار پرسپولیس را در تهران و مشهد شکست داد. اتفاقی که غیرقابل باور به نظر می آمد. روایت می کنند در یکی از بازی ها تیم «‌اکبر اوتی » باید در اهواز با فولاد بازی می کرد. جادوگر شب قبل از بازی ، یونس گرائیلی(از فامیل های همان فرشید گراییلی) را به عنوان طلسم و بازیکن هدف انتخاب کرده بود. مهاجم قد بلند در آن بازی تک گل تیمش را هم زد، همان طور که ساحر وعده داده بود. در دقایق پایانی فشار فولاد زیاد شده بود. میثاقیان می خواست با بیرون آوردن گرائیلی، دفاع به زمین بفرستد اما جادوگر اصرار داشت با این کار سحر باطل می شود. تعویض انجام شد در شرایطی که 6 دقیقه مانده بود تا پایان. سه دقیقه بعد ابومسلم گل مساوی را خورد و دعوایی سخت بین ساحر و سرمربی در گرفت.

....................

سهم خارجی ها ازخرافات و جادو جمبل در فوتبال ایران کم نبود. برانکو ایوانکوویچ سرمربی سابق تیم ملی یکی از خارجی های خرافاتی فوتبال ایران بود. او اعتقاد داشت کت قهوه ای همیشه برایش خوش شانسی می آورد. به همین دلیل در 99 بازی های ایران با كت قهوه اي روي نيمكت تيم ملي مي نشست. زلاتکو کرانچار سرمربی سابق پرسپولیس هم دقیقا چنین تفکرات داشت. او روزی گفت: «اگر در يك بازي كتي را بپوشم كه براي من خوش يمن باشد، شايد در تمام مسابقات آن كت را بپوشم.» البته در بین ایرانی ها هم کم نیستند مربیانی که به پوشیدن یک کت یا لباس اصرار دارند. فیروز کریمی همواره یک کت قهوه ای به تن می کند جون متعقد است برایش خوش شانسی می آورد یا اکبر میثاقیان که به قول خودش یک پیراهن مشکی جادویی دارد.

....................

مهدي هاشمي نسب مدافع گلزن سال هاي نه چندان دور استقلال و پرسپوليس در دسته خرافاتی ها جای دارد. می گویند در زمان حضورش در پرسپوليس يك جفت كفش زرد رنگ داشت كه در بازي هاي مهم و خصوصا ديدار با استقلا ل آنها را مي پوشيد و در همه آن بازی ها گل می زد. اما جالب تر اینجاست ادموندبزيك مهاجم ارمني پرسپوليس كه مدت ها پايش به گلزني باز نشده بود، كفش هاي هاشمي نسب را پوشيد و گلزني هاي خود را آغاز كرد. بزيك هيچ گاه اين كفش ها جادویی را به هاشمي نسب بازنگرداند.

....................

فریدون فضلی مهاجم صبا باتری بدجور به چشم شور اعتقاد دارد. می گویند او هر وقت در گلزنی ناگام است چشم شور را علت اصلي اش مي داند و بعد از بازي برای خود اسپند دود مي كند! او همچنين اعتقاد زيادي به پوشيدن یک جفت كفش سفيد دارد. اين كفش را يكي از دوستانش به او داده و گفته با آن راحت تر گل مي زند.

**********************************************************************************

جادو جمبل در فوتبال دنیا رواج دارد

از جادوگر مارادونا تا ناک اوت شدن رونالدو

كشور اسپانيا يكي از نمونه هاي بارز اعتقاد به خرافات در فوتبال است. بازيكنان تيم ملي این کشور در یورو 2008 این مسئله را بدجوور ثابت کردند. وقتی در نیمه نهایی بازی ها گفتند ما لباس نحس زرد رنگ را نمی پوشیم. سرانجام با اصرار مسئوولان آنها این کار را کردند و با شکست روسیه به نیمه نهایی رسیدند.

.....................

تيم ملي المپيك آرژانتين در مسابقات المپيك 2004 آتن به مقام قهرماني دست يافت. اما این قهرمانی مهم نیست. پيش از اعزام آرژانتين به رقابت ها يكي از جادوگران مشهور این كشور در ملا قات با ملي پوشان اين كشور وعده داد كه آنها قطعا قهرمانمی شوند. حرف او کاملا درست از آب در آمد.

.....................

جادوگر اسپانيايي به نام پپه ال بروخو چندی پیش مدعي شد کريستيانو رونالدو به آخر خط رسيده. او گفت رونالدو فقط سه بازي ديگر برای روئال مادرید انجام می دهد و بعد برای همیشه از فوتبال خداحافظی می کند. موعدی که از راه رسید و رفت اما کریس همچنان فوتبال بازی می کند. پپه ادعا کرده بود يکي از نامزدهاي قبلي رونالدو به دلیل بی مهری او از وی خواسته رونالدو را جادو کند. داستان زمانی جذاب می شود که پپه می گوید: «26 سپتامبر نمابري براي فلورنتينو پرس فرستادم و به او سفارش کردم که مراقب پا و سر رونالدو باشد. يک هفته بعد، رونالدو در بازي با مارسي مصدوم شد.» اين طور که پيداست مادر رونالدو اين اظهارات را جدي گرفته و به يک جادوگر ديگر براي خنثي کردن اين جادو پناه برده است. فعلا این بازیکن سرحال است و برای رئال بازی می کند. ال بروخو از سال  2003 شهرت يافت. او به درخواست دو تن از اعضاي شوراي اداري رئال مادريد، مأمور شده بود تا فلورنتينو پرس را جادو کند. اين جادوگر پيشتر بکام، کامبياسو، رونالدو و کرش را هم جادو کرده است.سال 2006 نوبت کاسياس، سرخيو راموس، رائول و کاناوارو بود و رئال به هيچ عنوان قابل توجهي دست نيافت.

.....................

مارادونا که این روزها مرد خبرسازی است، با رسوایی تازه ای روبرو شد. مطبوعات آرژانتین فاش کردند که او برای برد اروگوئه برای رسیدن به جام جهانی، همراه خود جادوگر داشته. یکی از روزنامه های آرژانتینی می نویسد: «جاي تعجب است مارادونا به عنوان سرمربي تيم ملي،‌ به جاي رفع ضعف و مشكلات تيم ملي،‌ به سحر و جادو متوسل شده است.» 


مطالب مشابه :


حاشیه فانتزی (سری1)

حاشیه فانتزی (سری1) گل ها خیالی




تصاویر زیباساز زنبور عسل (سری 1)

تصاویر زیباساز و انیمیشنی و متحرک برای پاورپوینت و ورد عسل و گل, حاشیه های




انتخاب کاغذ دیواری

الان میرم توی ورد میخوام برای اتاق خواب یه طرح با زمینه گل دار و وسطش حاشیه دار باشه




تصاویر زیباساز برای تولد (سری 1)

تصاویر زیباساز و انیمیشنی و متحرک برای پاورپوینت و ورد، کلیپ آرت برای حاشیه های گل زده




داستان های و روایت های باور نکردنی از جادو جمبل در فوتبال ایران/فقط آدم را موش نمی کنند!

حاشیه نگار امیر اسکندری آن روزهات برای خیلی از اهالی سه دقیقه بعد ابومسلم گل مساوی را




دانلود هدر های بسیار زیبا برای سایت شما هدر زیبا

سربرگ فارسی برای ورد | 3.34 مگابایت دانلود حاشیه 2 دانلود گل و




مورینیو آخر فصل به کیپ ورد سفر می کند

مورینیو آخر فصل به کیپ ورد ( پر گل ترین و پر حاشیه ترین دعوتشان را برای سفر به




آموزش ذکر روزهای هفته به زبان شعر

و من امروز آن را برای شما معرفی ورد هر ذکر را داخل یک گل نوشته ام و بعد حاشیه. کارت




مقاله گل محمدی

به آن وَرد کار کرد برای گل محمدی در کرک‌دار، حاشیه‌ اره‌ای ساده، گل‌ها




چلسی قربانی اشتباهات بازیکنان یا توطئه دشمنان؟

یدونه پسره گل و اون روزنامه نیوزآف د ورد حاشیه برد و برای این امر دست به هر کاری زد




برچسب :