موسيقي كردي

 pdtzwbozma1rarfbiqi4.jpg

 

 

 

 

                                                افسانه ها

 

 

پيدايش موسيقي كردي مثل اكثر قومها و ملت‌هاي ديگر از افسانه‌هاي كردي شروع شد كه در اين قسمت، افسانه‌ها در قالب ترانه‌هاي كردي گفته مي‌شوند و اين ترانه‌ها در فرهنگ كردي به ترانه‌هاي ديواني تقسيم مي‌شوند و بيشتر محتواي آنها همان افسانه‌هاي كردي است، كه شكل حماسي دارند.

اولين طليعه‌هاي هنر كردي از بار ادبي و هنر موسيقي حماسه‌هاي كردي بودند كه مشهورترين كسي كه به اين نوع موسيقي پرداخته «كاويس آغا» بود كه ترانه‌هاي وي همان حماسه‌هايي هستند كه از گذشتگان بر جاي مانده است.

 

            حكايت‌ها و داستان ها

 

نوع ديگري از موسيقي فولكولور كردي مربوط به حكايتها و داستان‌هايي مي‌شود كه ترانه‌هاي داستاني نيز به دو بخش قهرماني و دلدادگي قابل تقسيم هستند.

در ترانه‌هاي قهرماني به دلاوريها و مبارزه طلبي‌هاي يك قهرمان پرداخته مي‌شود و در ترانه‌هاي دلدادگي جنبه‌هاي رمانتيك و عاشقانه بين دو شخص بيان مي‌شود كه از اين ميان، ترانه «زنبيل‌فروش» كه جنبه عرفاني دارد و ترانه‌هاي «آس و حسن» و «خج و سيامند» كه سرگذشت دو دلداده را بيان مي‌كند، از معروفترين آثار در اين بخش هستند.

در بخش ديگر موسيقي كردي، «كردهاي سوراني» براي خود نوع ويژه‌اي از موسيقي دارند كه به آنها «گوراني» مي‌‌گويند كه اين نوع ترانه‌ها در ميان كردهاي اطرف شهرستان اروميه و كردهاي تركيه (شمال) «لاوژه» گفته مي‌شود و اين نوع گوراني‌ها ريتمي به نام «قه‌تار» دارند كه پژوهشگران براين باورند ريشه اين واژه‌ از واژه‌ زرتشتي «گاتا» گرفته‌شده كه در اوايل، مربوط به يك سري نيايش‌ها و مراسم مذهبي بوده است.

دومين نوع اين موسيقي «هوره» نام دارد كه در ابتدا ترانه‌هاي ويژه‌اي در حمد و نيايش«اهورامزدا» بود و اين واژه نيز ريشه زرتشتي دارد كه براي نيايش‌هاي مذهبي آن زمان كردها كه زرتشتي بودند، سروده شده‌اند.

در مراسم ترحيم هنگامي كه فردي براي مردم آن منطقه داراي اهميت فوق‌العاده‌اي بوده، فوت مي‌كند، كردها از يك نوع موسيقي كه با مرثيه‌سرايي و مرثيه‌خواني شباهت دارد به صورت ترانه و با تعريف ويژگيهاي آن شخص براي او زاري مي‌كنند.

در آيين‌هاي زادروز محمد، كردها يك نوع ويژه از موسيقي را اجرا مي‌كنند كه به آن «مولودي»مي‌گويند. البته مولودي‌خواني در بيشتر جوامع مسلمان رواج دارد. اولين مولودنامه در وصف و ستايش محمد را «ملاباتديي» صوفي و عارف مشهور نوشت كه بعدا مرسوم شد كه در زمان عيد مولود از سروده‌هاي وي در مولودي خواني استفاده كنند. اصيل‌ترين سازهاي استفاده شده در موسيقي كردي «سرنا» و «دهل» هستند و بعدا سازهايي كه وارد اين نوع موسيقي شده‌اند مانند« دف» و «تنبور» داراي اهميت ويژه‌اي شده‌اند. براي اطلاعات بيشتر مي‌‌توانيد به ميژوي ئه ده بي كورديعلاالدين سجادي و پژوهشي در فولكلور كردي مراجعه كنيد.موسيقي كردي تا حدودي نمادي از شادي هاو غم و اندوه بعد ازپايان هر جنگ است.

 

 

قبیله های کرد که در شمال غربی ایرا ن وجنوب شرقی ترکیه و شمال شرقی عراق و مقداری هم در سوریه زندگی میکنند از مردمی غیور و پر قدرت تشکیل میشوند که دارای لهجه های خاص ازقبیل : گورانی,  سورانی  , مکری , زازا , بیجاری و کرمانجی   میباشند که آداب  و رسوم  سنن آنها با مناطق مختلف متفا وت ا ست. 

 

بطور کلی آداب و سنن و فرهنگ کردها ریشه در فرهنگ باستانی ایران وآیین اوستا دارد

بطوری که اعیاد ملی و مذهبی ایران باستا ن از قبیل آ تش افروزی و نوروز و د یگر را  پس ازگروید نشا ن بد ین   اسلا م و حتی مسلکها وفرقه های تصوف و درویشی شاید بیشتر از نقاط د یگرایران حفظ کرده اند.  موسیقی و رقص بیشترین قسمت زندگی کردها را تشکیل میدهد.  رقصهای

کردی همانند تمرین  رزم است.

 

در تمام ریتمهای رقص کردی حالتی از همد ستانی و یگا نگی و بدوی سازی وجود دارد که با تفنن آمیخته ا ست .  در بیشتر گونه های رقص کردی دستهای رقصندگان به هم گره میخورد و گامهاهمواره در یک مسیر حرکت میکنند و چنان متوازی ا ست که شبیه به رژه میماند آهنگهای رقص با :

دهل، دایره، سورنا ، دوزله، بالابان و گاه شمشال همراهی میشود.

 

موسیقی و رقص نه تنها در فرصتهای شادی مثل عروسی بلکه در مراسم تدفین نیز ا ستفاده میشوند. 

کردها در رقص اشکا ل گوناگونی دارند  که ازجمله آنها می توان:   خان امیری ، ریلف ، گریان یا  گاریان ، امینه، چوپی یا چپی ، زنگی و سرنا  رفت را نام برد.  رقصها اغلب در قا لب ريتمهاي دو تا ئی، ساده و ترکیبی وهفت تائی ا ست. اغلب این رقصها بخاطر موسیقی که به همین نام عنوان میشود نام گرفته اند.

 

سازهای منطقه عبارتند از  شمشا ل(  نی چوپانی از فلز )، سورنا ، دهل ،           دوزله ( قشمه) ، بالا بان (نرمه نای) و  دف, ساز سنتی خانقاه

 

 

           موسیقی مقامی

 

موسيقي مقامي (موغامي) يادگار جلوه‌هاي زيبايي از فرهنگ ديرينه مشرق زمين است ،كه از تحريف و دگرگوني اعصار مصون مانده . نغماتي در موسيقي"موغامي" پيدا مي‌شود كه به عهد باستان برمي‌گردد. مجتبي قيطاني ،محقق حوزه‌ي موسيقي سنتي خراسان با بيان مطلب فوق گفت: در كتاب لغت موسيقي نوشته" افراسياب بيگ لي" كلمه‌ي مقام كه به صورت موغام يا مغام هم نوشته مي‌شود، به عنوان مجموعه‌ي صداها و پرده‌هاي مختلف كه بر اساس يك كوك واحد و در محور آن مي‌گردند، تعريف شده و از آن به عنوان بالاترين مرحله‌ي خلاقيت در تركيب ساز و آواز ياد شده است. وي ادامه داد: آنچه مد نظر هنرمندان و مردم اين منطقه است ،"موغام" مي‌باشد كه در باور مردم خرسان از شان و منزلت بالايي برخورداراست و به ديده تقدس به آن‌ مي‌نگرند و به مصداق هنر عامه،‌ آفريننده مشخصي ندارد و تمام افراد جامعه در شكل‌گيري و نقل روايت آن سهم دارند. قيطاقي درباره‌ي تاريخ و قدمت موسيقي موغامي گفت: تاريخ موسيقي اين سرزمين به زمان كوچ آريايي‌ها به ايران بر‌مي‌گردد و در پاره‌يي از نقاط برخي از نغمه‌ها به صورت بكر و دست نخورده، حكايت از يك اصالت باستاني دارد و اگر براي بررسي موسيقي، خراسان بزرگ را مد نظر قرار دهيم، بايد پهنه‌ي اين ديار را از كرانه‌هاي غربي خزر تا پهنه‌هاي ابيورد و نسا ،مرو و تا كويرهاي خراسان و هرات، مرز هندوچين مورد كاوش قرار دهيم. وي با تاكيد بر اين كه خراسان فعلي نيز به علت وسعت جغرافيايي و تنوع پراكندگي اقوام و فرهنگ‌هاي مختلف داراي موسيقي "موغامي" متنوع و مختلفي است، گفت: تنوع نژادي از عرب‌هاي سامي تا هزاره ، بلوچ و نژادهاي كرد و كرمانج و ترك و تركمن و مغول در اين استان ،باعث شده است، كه يكي از غني‌ترين گنجينه‌هاي فرهنگي موسيقي به وجود بيايد، كه بر خلاف بيشتر مناطق ايران از سبك خاص برخوردار نيست و در نواحي مختلف استان وحدت سبك ندارد. اين پژوهشگر ضمن تقسيم خراسان به دو حوزه‌ي شمال و جنوب، درباره‌ي موسيقي "موغامي" شمال خراسان اظهار داشت: موسيقي جاري در اين منطقه موسيقي كوهستان ،جلگه است و از يك زندگي پرحادثه و پرسوز و گداز و آوارگي حكايت مي‌كند ، اين مساله را حتي مي‌توان در رقص‌ها و بازي‌هاي آييني و سنتي آن‌ها ديد . ضمن اين كه از گستردگي و تنوع بيشتري برخوردار است، از حال و هواي خاصي نيز بهره مي‌برد و حماسه، عرفان، عشق و سوگ پشتوانه‌ي اصلي اين موسيقي مي‌باشد. مجتبي قيطاقي با اشاره به اين كه موسيقي اين منطقه "كرمانجي" است و از موسيقي‌هاي تركي و تركمني هم تاثيراتي گرفته است، اظهار كرد: در شمال خراسان موسيقي تركمني يا موسيقي تركي ديده نمي‌شود، آنچه هست موسيقي شمال خراسان به روايت تركمني و تركي است، يعني موغام‌ها در اصالت خودشان تركمني و تركي نيستند. او سازهاي رايج در اين منطقه را دوتار، سرنا، ني چوپان (بلر)، قوشمه، كمانچه، دهل، دايره و نيز سازهاي قديمي‌تر، شش تار (چگور قديم)، مزغان و نفير دانست و از مهم‌ترين "موغام‌هاي" موسيقي شمال خراسان، نوايي كردي (نوايي شمال خراسان) ـ تجنيس، بيات هراي ـ لوي ـ جعفر قلي‌ها ـ الله مزار ـ تورغه، درنا ـ بلبل ـ شاخه‌تايي (ختائي) و كوراوغلي نام برد. وي به خبرنگار ايسنا گفت: در شمال خراسان نوازندگان مختلف بر حسب ساز و تخصص‌شان به مراتب و طيف‌هاي مختلفي تقسيم مي‌شوند كه عبارتند از عاشق‌ها يا آشق‌ها كه نوازندگان سازهاي سرنا، دهل، كمانچه و قوشمه مي‌باشند و گاه در مجالس مختلف بر حسب نياز حركات نمايشي هم انجام مي‌دهند ـ ، لوتي‌ها (روتي‌ها يا لوطي‌ها) كه دايره و دف مي‌نوازند كه درقديم با ساز خود سفر مي‌كرده‌اند و هم راويان اخبار و هم ناقلان آثار بودند و در قالب جملات، حركات نمايشي و اشعار طنز ،جامعه و حكام آن را به نقد مي‌كشيدند. وي ادامه داد: بالاترين مرتبه‌ي هنرمندي را در شمال خراسان" بخشي‌هاي دوتار نواز" دارند، اينان هم آواز مي‌خوانند و هم شعر مي‌سرايند، ساز را خودشان مي‌سازند و از جهت شرايط اخلاقي، دروني و معرفتي به درجه‌يي از رفتار رسيده‌اند ،كه مردم به راحتي با آن‌ها همراه مي‌شوند. اين پژوهشگر،با بيان اين كه" بخشي‌ها" و "عاشيق‌ها" بازماندگان حقيقي خنياگران ايران باستان هستند، درباره‌ي دسته ديگر نوازندگان شمال خراسان توضيح داد: بلروانان يا ني‌نوازان، نوازندگان ني چوپاني هستند كه اين‌ها معمولا چوپانند و زندگي شباني دارند. وي در ادامه درباره ،حوزه‌ي موسيقي جنوب و شرق خراسان يادآور شد: موسيقي اين حوزه نرم و دروني است و در آن‌ها فرياد به معني خاص آن در كوهستان وجود ندارد و مي‌توان فرياد آن‌ها را نامه‌يي بلند خوان كه ناشي از زندگي در كوير است و موسيقي اين حوزه بيشتر در شهرهاي شرقي خراسان يعني تربت جام، باخزر ـ تايباد و خواف متمركز است و موسيقي كويري در شهرهاي جنوبي مانند كاشمر، گناباد و بيرجند و مرز سيستان و بلوچستان همواره دستخوش تغيير و تحريف بوده است و علت اين امر شايد تداخل فرهنگ مردم اين مناطق باشد. وي سازهاي دوتار، سه‌تار، دهل و در برخي مناطق غيچك يا غژك را به عنوان سازهاي رايج اين حوزه نام برد و افزود: به نوازندگان دوتار در اين منطقه" اوستاد" گفته مي‌شود، كه بالاترين مرتبه‌ي هنرمندي است و دوتار و موغام‌هاي آن از جايگاه والا و مقدسي برخوردارند و هنرمندان اصيلش همواره مورد توجه و احترام مردم هستند. او مهم‌ترين موغام‌هاي موسيقي اين منطقه را "نوايي" ـ "اشتر خجو" ـ سرحدي‌هاي مختلف ـ سبزپري پلتان ـ هتن ـ آخر ـ الله مدد ـ معراجنامه ـ مقام الله و مقام جل عنوان كرد و گفت:‌ موغام «مقام الله» و «مقام جل» معادل موغام" تورغه" در شمال خراسان است،كه از حيث نام‌گذاري با وجه اشتراك مضامين عرفاني است. مجتبي قيطاقي كه 15 سال است درباره‌ي موسيقي سنتي خراسان تحقيق و پژوهش مي‌كند در پايان خاطرنشان كرد: انتظار مي‌رود، پژوهشگران فرهنگي به موسيقي‌هاي "موغامي" به عنوان گنجينه‌ي فرهنگ شفاهي بنگرند و ميراث فرهنگي موسيقي موغامي را به عنوان ميراث اين ملت باور نمايند و از فرهنگ ديرينه‌ي مشرق زمين حراست كنند

کرمانج ترین کرمانج

 


مطالب مشابه :


ساز و دهل

(در ماه محرم با ساز دُهل ، نغمه هاي غم انگيز (چَمري ) مقام عربي، لري، كردي، بندري و تركي




آشنایی با ساز بالابان

هر آنچه در دنیای موسیقی - آشنایی با ساز بالابان - آنچه را باید از موسیقی صحیح بدانیم - هر آنچه




بالابان،دودک يا نرمه ني+لینک دانلود آلبوم زیبای بالابان حسین حمیدی

بالابان نامي است که آذري ها به اين ساز تركى‌» بَلَبَن‌ ساز بادي آهسته دهل




تنبور

این ساز طنبور است يا تركي ، شروانيان و مقام های مجازی با آواز ، سرنا و دهل ، دوزله




موسيقي كردي

دهل، دایره و دف, ساز در شمال خراسان موسيقي تركمني يا موسيقي تركي ديده نمي‌شود




برچسب :