روسای دانشگاه شیراز

 

 

 مدت ریاست

1

دکترذبیح الله قربان

40-34

2

دکترلطفعلی صورتگر

43-41

3

اسدالله علم

47-43

4

دکترحسن نهاوندی

50-47

5

دکترفرهنگ مهر

57-50

6

دکترهوشنگ مهریار

59-58

7

دکترحسن ظهور

60-59

8

دکترمصطفی معین

62-60

9

دکترمحمدرضافرتوک زاده

63-62

10

دکترمحمدرضا ملک زاده

66-63

11

دکترعبدالحمیدریاضی

68-66

12

دکترسیدرضاقاضی

71-68

13

دکترغلامحسین زمانی

75-71

14

دکترمحمدمهدی علیشاهی 

76-75

15

دکترمحمودمصطفوی

80-76

16

دکترمجیدارشادلنگرودی

84-80

17

دکترمحمدهادی صادقی

۸۸-۸۴

18

 دکترمحمدموذنی

 ۸۸تاکنون

19

 

 

 

ازاین آقایان اونای که من می شناسم

۱- دکترذبیح قربان

دکتر ذبیح قربان در تاریخ 14 فروردین 1283 در شهر آباده متولد گردید تحصیلات ابتدایی را در مدرسه تربیت آباده آغاز نمود، این مدرسه به همت پدر ایشان حاج علیخان که از افراد خیر و روشنفکر آباده بودند احداث شد و اولین مدرسه ای بود که در شهرستانی از استان فارس احداث می شد...... دکتر قربان در سن 11 سالگی برای ادامه تحصیل به اصفهان رفت و  بعد از مدتی عازم تهران و در کالج امریکایی تهران به تحصیل ادامه داد و در سال 1301 موفق به اخذ دیپلم از این کالج گردید و برای ادامه تحصیل عازم بیروت شد و پس از 8 سال به دریافت دیپلم دکترای پزشکی نائل شد.سپس برای دوره تخصصی عازم  فرانسه شد و در سال 1310 یا ایران بازگشت و در شیراز خدمات پزشکی را آغاز نمود.

      ایشان سپس اقدام به تأسیس آموزشکاه پرستاری و بهیاری نمود که دانش آموختگان آن در بیمارستان سعدی شیراز و بیمارستان های سایر نقاط شیراز که به همت خود ایشان ساخته شده بود مشغول خدمت به بیماران می شدند.    برجسته ترین خدمت دکتر قربان تاسیس دانشکده پزشکی شیراز بود که با وجود مخالفت های فراوان مسئولین دانشکده پزشکی تهران بر اثر فعالیت های خستگی ناپذیر ایشان در سال 1328 این دانشکده تأسیس و شروع به کار کرد.

  ایشان سرانجام در سال تابستان 1385 پس از عمری تلاش خستگی ناپذیر در شیراز جان به جان آفرین تسلیم کرد

      دکترلطفعلی صورتگر شاعر بود

لطفعلی صورتگر، فرزند میرزا آقاخان، در سال ۱۲۷۹ خورشیدی در شیراز زاده شد. جد وی آقا لطفعلی از نقاشان هنرمند و چیره‌دست قرن سیزدهم هجری بود که کارهای او در موزه‌های پاریس و لنینگراد موجود است.

لطفعلی صورتگر تحصیلات ابتدایی را در شیراز به پایان رساند. سپس به هند رفت و دوره متوسطه را در آنجا به پایان رسانید. سپس به ایران بازگشت و به خدمت ادارات دارایی و فرهنگ درآمد، و مجله «سپیده‌دم» را در شیراز تأسیس کرد. در سال ۱۳۰۶ خورشیدی برای ادامه تحصیل به لندن رفت و در رشته زبان و ادبیات انگلیسی درجه دکتری گرفت. موضوع پایان‌نامه دکتری او «نفوذ ادبیات ایران در ادبیات انگلستان در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی» بود.

                                                        لطفعلی صورتگر

لطفعلی صورتگر پس از بازگشت از انگلستان به تدریس ادبیات فارسی و انگلیسی پرداخت و چندی نیز ریاست دانشگاه شیراز را به عهده داشت. مدتی نیز مدیر مجله آموزش و پرورش و عضو فرهنگستان ایران بود. لطفعلی صورتگر سفرهایی به کشورهای شوروی، آمریکا و پاکستان کرد، و به مدت یک‌سال به عنوان استاد در دانشگاه کلمبیا به تدریس پرداخت.

لطفعلی صورتگر در ۳ مهر ۱۳۴۸ در شیراز درگذشت. آرامگاه او در حافظیه شیراز است.

نمونه اي از اشعار وي :

«مرغ شب»

نداني ز مرغان چرا مرغ شب

ز هستي نشاني جز آواش نيست

بنالد به بستان شبان دراز

تو گويي كه اميد فرداش نيست

مر او را يكي آسماني نواست

اگر چهره مجلس آراش نيست

چه غم گر نداند ز يك نغمه بيش

كه در دلكشي هيچ همتاش نيست

من و مرغ شب گر بيدن سرخوشيم

كسي را به ما جاي پرخاش نيست

 

هر باغبان که گل به سوی برزن آورد

 

شیراز را دوباره به یاد من آورد

آن‌جا که گر به شاخ گلی آرزوت هست

 

گل‌چین به پیشگاه تو یک خرمن آورد

نازم هوای فارس که از اعتدال آن

 

بادام‌بن شکوفه مه بهمن آورد

نوروز‌ماه، فاخته و عندلیب را

 

در بوستان، نواگر و بربط‌زن آورد

ابر هزارپاره بگیرد ستیغ کوه

 

چون لشکری که رو به سوی دشمن آورد

من در کنار باغ کنم ساعتی درنگ

 

تا دل‌نواز من خبر از گلشن آورد

آید دوان دوان و نهد برکنار من

 

آن نرگس و بنفشه که در دامن آورد

 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

اسدالله خان عَلم امیر قاینات، مرداد ۱۲۹۸ بیرجند - ۱۵ فروردین ۱۳۵۷ آمریکا، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضاشاه پهلوی. نخست وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۴۲ خورشیدی.امیر اسدالله فارغ التحصیل دانشکده کشاورزی کرج بود.

در سال ۱۳۲۹ رزم آرا ترور شد و پس از آن دکتر مصدق به نخست وزیری رسید. در این هنگام حزب توده نیز مجدد سازماندهی شد. شاه از اوضاع و حملات مطبوعات و دسته‌های سیاسی آزرده بود و بسیار کسانی که در روزهای خوش ادعای سرسپردگی می‌کردند رهایش کرده بودند. عَلم در این شرایط وفاداری خود را به شاه نشان داد و در تیر ماه ۱۳۳۱ سرپرست املاک و مستغلات پهلوی شد. عَلم به فرمان شاه، زمینهای سلطنتی گرگان را میان کشاورزان تقسیم کرد، در آینده شاه همواره از آن به عنوان پیشاهنگ اصلاحات ارضی یاد کرد. عَلم تنها سرپرست املاک پهلوی نبود بلکه در فعالیتهای سیاسی و ملاقاتهای پشت پردهٔ مورد نظر شاه هم فعال بود. این گونه فعالیتها چیزی نبود که به گوش مصدق نرسد بنابر این عَلم را به بیرجند تبعید کرد. جهانگیر تفضلی در یادداشتهای خود در این باره می‌نویسد«..... دکتر مصدق گفت شایعه‌ای که می‌گویند دولت می‌خواهد عَلم را به بندر عباس تبعید کند، دروغ است. به عَلم بگویید که پدرش حق عظیمی به گردن من داشت. وقتی رضا شاه مرا به بیرجند تبعید کرد، امیر شوکت الملک از من پذیرایی بسیار گرم و محترمانه‌ای کرد، تا جایی که رضا شاه از او رنجید و رنجش رضا شاه هم در آن دوران دیکتاتوری برای شوکت الملک خطرناک بود. رضا شاه به شهربانی بیرجند دستور داد که مرا به زندان ببرند و امیر شوکت الملک برای زندان من لوله کشی کرد و اگر محبت او نبود من در آن زندان تلف شده بودم. به او بگویید دست از سیاست بازیهای خود با خارجی‌ها بردارد و لزومی هم ندارد به اروپا برود. از قول من به او بگویید برو سر املاکت و عوض سیاست بازی برو شکار...»

پس از سرنگونی دولت مصدق توسط تیمسار فضل الله زاهدی، علم بیدرنگ با خانواده اش به تهران بازگشت و از نو سرپرست املاک پهلوی شد و بیش از پیش مورد اعتماد شاه. در ۱۳۳۴ شاه تصمیم به برکناری تیمسار زاهدی گرفت و عَلم را مامور ابلاغ درخواست خود و قانع کردن زاهدی به استعفا کرد. دولت بعدی را حسین علاء تشکیل داد و عَلم در کابینه علاء وزیر کشور شد و انتخابات مجلس را با نظر شاه انجام داد.

در ۲۸ اسفند ۱۳۴۲ عَلم به ریاست دانشگاه پهلوی شیراز منصوب شد. شاه علاقه فراوان به این دانشگاه داشت و می‌خواست دانشگاه شیراز، یادگار او بماند مانند دانشگاه تهران که یادگار پدرش شد. اما به دلیل رقابت و همچشمی مسولان کار پیشرفتی نمی‌کرد و دانشگاه به کسی نیاز داشت که در دستگاه دولت صاحب نفوذ باشد. عَلم در این دوره که بیش از سه سال به طول انجامید توانست دانشگاه شیراز را به یکی از کانونهای فعال و پویای علمی کشور تبدیل کند. البته در سه سال ریاست دانشگاه پهلوی شیراز عَلم تنها به کارهای دانشگاه مشغول نبود و بخشی از وقت او صرف تماس با کشورهای منطقه و مذاکرات محرمانه‌ای می‌شد که شاه می‌خواست بدون مداخله و آگاهی دولت انجام دهد.

در آبان ۱۳۴۵ به وزارت دربار منصوب شد. با آمدن علم چهره دربار یکسره دگرگون شد و از نو سازماندهی شد. کم کم دربار به وزنه مهمی در سیاست داخلی و خارجی کشور تبدیل شد و این با گرایش روزافزون شاه به خودکامگی سیاسی هماهنگ بود. تاجگذاری محمدرضا پهلوی و جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در دوران وزارت دربار او انجام شد. علم بسیار نزدیک به شاه و مورد اعتماد او بود. علم و شاه تقریبا هر روز با یکدیگر گفتگو می‌کردند و چند روز در هفته یکدیگر را می‌دیدند. آنان اغلب با یکدیگر شام و ناهار می‌خوردند. در سراسر ایران هیچ فردی در چنین موقعیتی نبود. چنین رابطه تنگاتنگی باعث شده بود دامنه روابط شاه و علم از حدود مسایل کاری فراتر رود و قرابت روحی میان آن دو پدید آید.

در سال ۱۳۴۷ پزشکان ایرانی و سویسی متوجه شدند که عَلم به گونه‌ای از سرطان خون مبتلا است که شخص درگیر این بیماری بین ۵ تا ۱۵ سال زنده می‌ماند. از سال ۱۳۵۰ به بعد به توصیه پرفسور صفویان، پرفسور میلیز - استاد بیماریهای داخلی دانشگاه پاریس- پزشک معالج عَلم شد و سپس نیز پرفسور ژان بِرنار کارشناس سرطان خون سرشناس فرانسوی به همکار ی فراخوانده شد ولی همواره نوع بیمار عَلم از وی پوشیده نگه داشته شد.

در خرداد ۱۳۵۶ علم سعی کرد جلوی مبادله قرارداد تقسیم آب رودخانه هیرمند را میان ایران و افغانستان بگیرد و در این باره مستقیم از شاه تقاضا کرد اما تلاشهای وی به جایی نرسید و قرارداد مبادله شد. علم این قرارداد را خیانت به ایران می‌دانست. به صورتی که در یادداشتهای خود نوشته‌است:«مثل این است که یک قطعه از گوشت تن مرا بریده‌اند و پیش چشم من جلوی سگ انداخته‌اند.»[۱۰] این مسئله باعث کدورت شدید علم شد به گونه‌ای به فکر استعفا از وزارت دربار افتاد. این اتفاق و شرایط وخیم بیماری وی باعث شد که از این پس دیگر دل و دماغ کار نداشته باشد. این تغییر از یادداشتهای وی کاملا نمایان است.

علم برای معالجه بیماری سرطان خون در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۵۶ کشور را ترک کرد. در ۱۳ مرداد ۱۳۵۶ هنگامی که دوران نقاهت را در جنوب فرانسه سپری می‌کرد شاه تلفنی از او خواست که استعفا دهد[۱۱] و به جای او امیرعباس هویدا به وزارت دربار منصوب شد که باعث شگفتی علم شد. در اسفند ۱۳۵۶، نامه‌ای مفصل به شاه نوشت و در آن بسیار صریح در مورد وخامت اوضاع کشور به شاه هشدار داد و گفت اگر شاه دست روی دست گزارد باید در انتظار آشوبهای بزرگتری باشد. شاه در مورد این نامه به هویدا گفته بود: «علم مشاعرش را از دست داده است!»

   اسدالله علم در ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ درگذشت. او یادداشت‌های روزانه محرمانه‌ای به جای گذاشت و وصیت کرد که پس از مرگ وی انتشار یابد. این یادداشت‌ها به عنوان گزارشی دقیق از وضعیت دربار پهلوی و شخص شاه اعتبار زیادی دارد. یادداشت‌هایی که سال‌ها بعد در مجموعه‌ای چند جلدی با ویراستاری دکتر علی نقی عالیخانی زیر عنوان «یادداشت‌های علم» منتشر شد.

                                                                    

 

 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکترفرهنگ مهر

     فرهنگ مهر زرتشتی است، ولی رشد او در کنار امیرعباس هویدا موجب شده بود تا شایعه
بهایی بودن وی بر سر زبان‏ها بیفتد. وی در سال 1302 شمسی در تهران به دنیا آمد ...

 

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دکتر حسن ظهور

 

              دکترحسن ظهور درسال 1323در اصفهان زاده شد. وی دارای فوق لیسانس مهندس مکانیک از دانشگاه شیراز، فوق لیسانس مهندسی هسته ای و دکتری تخصصی مهندسی مکانیک از دانشگاه پردوی آمریکا است. دکتر ظهور عضو هئیت علمی دانشگاه شیراز بود وهم اکنون استاد دانشگاه صنعتی شریف است. وی در دانشگاههای آلمان، انگلستان و پاکستان دوره های پژوهشی خود را گذرانده است. علاوه برعضویت در مجامع علمی و اجرایی بخش صنعت، چهره ماندگار در عرصه علم مهندسی مکانیک درنخستین همایش چهره های ماندگار سال 1380است.

                                                           دکترحسن ظهور

       گروه : فنی و مهندسیرشته : مهندسی مکانیکگرایش : جامداتتحصیلات رسمی و حرفه ای : مدارک و گواهینامه تحصیلی حسن ظهور به شرح زیر می باشد: دیپلم متوسط ریاضی، دبیرستان سعدی، اصفهان، 1342 کارشناسی ارشد پیوسته مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز، 1347 کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز، 1349 کارشناسی ارشد مهندسی هسته ای، دانشگاه پردو آمریکا، 1358 دکترای تخصصی مهندسی مکانیک، دانشگاه پردو، 1358 فوق دکترا در زمینه کنترل، دانشگاه پردو

       فعالیتهای ضمن تحصیل : حسن ظهور در دوره های پژوهشی و مطالعاتی به شرح زیر شرکت داشته است: دوره پژوهشی در دانشگاه اشتورکارت آلمان دوره پژوهشی در دانشگاه بیرمنگام (انگلستان) دوره مطالعاتی در مرکز ملی تحقیقات علوم( فرانسه) فرصت مطالعاتی در دانشگاه نیومکزیکو (آمریکا) همچنین در زمینه های علمی سیناتیک، دینامیک، مکانیزمها، رباتها، مهندسی پزشکی، طراحی، آموزش باز و از راه دور، علم و اخلاق شرکت داشته است.

           مشاغل و سمتهای مورد تصدی : حسن ظهور در مراکز و انجمن های علمی زیر فعالیت داشته است: عضو پیوسته فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران عضو 6 انجمن علمی داخلی و خارجی عضو قطب علمی طراحی، رباتیک و اتوماسیون وی همچنین در شوراها و مجلات علمی هم فعالیتهایی داشته است: عضو بیش از 50 شورای مختلف علمی اعم از شورای عالی، شورا، هیات امنا، هیات ممیزه ، کمیسیون و یا کمیته مدیر مسئول 4 مجله علمی عضو هیات تحریریه 7 مجله علمی داور و یا عضو اجرایی بیش از 25 مجله یا کنفرانس علمی داخلی و خارجی عضو شورای اجرایی انجمن آسیایی دانشگاههای باز عضو هیات رئیسه انجمن آکادمی های علوم آسیا از فعالیتهای اجرایی او: رئیس دانشگاه شیراز مجری طرحهای عمرانی دانشگاه شیراز مشاور آموزشی وزیر و دبیر شورای بازگشایی و نوگشایی دانشگاهها و موسسات آموزش عالی معاون آموزشی وزارت فرهنگ و آموزش عالی ( وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) مشاور آموزشی وزیر فرهنگ و آموزش عالی سرپرست دانشگاه الزهرا راه انداز دانشگاه پیام نور رئیس دفتر شورای جذب نخبگان رئیس دانشگاه پیام نور دبیر فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران رئیس موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی معاون امور زیر بنایی سازمان برنامه و بودجه کشور( سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور9 رئیس دانشگاه پیام نور مسئول کمیته علمی المپیاد دانشجویی رشته مهندسی مکانیک مشاور رئیس فرهنگستان علوم رئیس گروه علوم مهندسی فرهنگستان علوم دبیر فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران

           فعالیتهای آموزشی : از فعالیتهای علمی حسن ظهور می توان به موارد زیر اشاره کرد: مربی مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز استادیار پژوهشی مهندسی مکانیک، دانشگاه پردو، آمریکا استادیار مهندسی مکانیک، دانشگاه شیراز استادیار و دانشیار مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف استاد مدعو مهندسی مکانیک، دانشگاه نیومکزیکو، آمریکا استاد مهندسی مکانیک، دانشگاه صنعتی شریف همچنین، تدریس درسهای مختلف و متعدد در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشدپیوسته، کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در چند دانشگاه داخل و خارج سرپرستی بیش از 90پروژه کارشناسی سرپرستی بیش از 100پایان نامه کارشناسی ارشد و چند رساله دکترای تخصصی

          مراکزی که دکترظهور از بانیان آن به شمار می آید : راه اندازی گروه مکانیک ذوب آهن اصفهان راه اندازی سه آزمایشگاه طراحی، تاسیس و گسترش دانشگاه پیام نور راه اندازی دفتر شورای جذب نخبگان راه اندازی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران عضو هیات موسسه سه انجمن علمی 

              سایر فعالیتها و برنامه های روزمره : از دیگر فعالیتهای حسن ظهور تهیه و تدوین آیین نامه های : طراحی برنامه جامع دانشگاه پیام نور و تدوین اساسنامه آن تهیه و تدوین 2 اساسنامه مربوط به امور آموزشی و پژوهشی تهیه و تدوین 14 ایین نامه مربوط به فعالیت های آموزشی و پژوهشی رئیس کمیته تدوین لایحه مربوط به بازنگری ساختار تشکیلاتی وزارت فرهنگ و آموزش عالی و چند کمیته دیگر مربوط به تهیه و تدوین آیین نامه ها

               آرا و گرایشهای خاص : حسن ظهور دارای مدرک فوق دکتری کنترل در رشته مهندسی مکانیک است و بیشتر مقالات خود را دراین زمینه تالیف نموده است.

               جوائز و نشانها : جوایز و تقدیرهای علمی حسن ظهور به شرح زیر است: تقدیر به عنوان شاگرد اول ، دانشگاه شیراز، 1347 جایزه راس اید، دانشگاه پردو، آمریکا، 1355 جایزه راس اید ، دانشگاه پردو، آمریکا ، 1356 درج شرح حال در تاب سال مرکز بین المللی زندگینامه اندیشمندان، کمبریج، 1371 استاد نمونه آموزش عالی کشور، 1372 منتخب اولین همایش چهره های ماندگار، 1380 تجلیل فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران، 1381 جایزه بهترین مقاله توسط انجمن مهندسان مکانیک آمریکا، 1383 تجلیل کنفرانس بین المللی شورای بین المللی آموزش باز و از راه دور ICDE، 1384 لوح زرین دانشگاه پیام نور، 1384 استاد برجسته چهلمین سال تاسیس دانشگاه صنعتی شریف، 1384 استاد برجسته مهندسی مکانیک، انجمن مهندسان مکانیک ایران، 1385

            چگونگی عرضه آثار : ارائه و یا چاپ بیش از 200 مقاله علمی به صورت فردی یا جمعی به فارسی یا انگلیسی اجرای بیش از 10طرح پژوهشی ثبت یک اختراع در آمریکا و ایران مدیریت یک طرح پژوهشی کشوری در زمینه انرژی تدوین سه کتاب الکترونیک به انگلیسی تالیف 2 بخش از 2 کتاب به انگلیسی برای یونسکو تالیف 2 بخش از 2 کتاب به انگلیسی به صورت مشترک تهیه و تدوین تعدادی جزوه درسی به فارسی یا انگلیسی

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 

 

 

    دکتر امیرهوشنگ مهریار همشهری ما هستند  و در رشته های مختلف درس خونده اند سالهای ۶۷و۶۸و ۶۹  در شیراز استاد روانشناسی بودند و بعدش هم رفتند سازمان بهداشت جهانی/نام خانوادگی  سابق دکترمهریار  (بوزچلو)بوده و فرزند بزرگترین خان اینجا بوده به نام نقی خان بوزچلو . اسم شهر ما نیز منشعب از اسم پدرایشان شده / پدرم می گفت آدم خوبی بوده / مطالب زیر رو داشته باشید:


f4d74a76-f77c-46ad-8cfe-d5480971f03c.jpg

مهریار، امیر هوشنگ        دکتر امير هوشنگ مهريار متولد روز سى ام فروردين ۱۳۱۵ در شهرستان نقده است.ايشان داراي مدرك دكترى روانشناسى تربيتى از دانشگاه لندن در سال ۱۳۴2 و مدرك فوق دكترى بهداشت روانى اجتماعى از دانشگاه هاروارد آمريكا در سال ۱۳۵۱ مي باشد.             وي هم اکنون با رتبه استادي در موسسه عالي پژوهش در برنامه ريزي و توسعه تهران مشغول به خدمت است. گروه : علوم انساني رشته : روان شناسي تحصيلات رسمي و حرفه اي :  امير هوشنگ مهريار از تحصيلات خودش چنين مي گويد:            "«ترك هستم و آذري و تحصيلات اوليه ام را در همان جا انجام داده ام تا دوم دبيرستان.» از دوم دبيرستان به بعد تحصيلات اش را در تبريز گذرانده و در سال ۱۳۳۷ از دانشسراي عالي تهران در رشته ادبيات فارسي مدرك ليسانسش را با درجه ممتاز دريافت مي كند.«چون شاگرد اول شده بودم جزو شاگردان اول ديگر دانشگاهها به خارج از كشور اعزام شدم. بعد از يكي دو سال معطلي، البته در آن يكي دوسال هم به عنوان دبير دانشسراي عالي كار مي كردم. رفتم به انگلستان. اول قرار بود دررشته هاي مربوط به زبانهاي باستاني ادامه تحصيل بدهم ولي به دلايلي تغيير علاقه و جهت دادم و علي رغم ميل اصلي و باطني ام به مؤسسه تعليم و تربيت دانشگاه لندن رفتم و در اين مؤسسه در دوره فوق ليسانس علوم تربيتي وارد شدم.»"           در اين دوره دكتر مهريار مجبور مي شود يكسال در دانشگاه لندن درس بخواند و امتحان بدهد تا ليسانس دانشگاه تهران اش را مسؤولين آموزشي اين دانشگاه بپذيرند. بعد از گذشت يك سال و دريافت گواهينامه مورد نياز، از سوي دانشگاه لندن به او اجازه مي دهند تا در دوره فوق ليسانس روانشناسي تربيتي ثبت نام كند.              خلاصه تحصيلات رسمي ايشان به قرار زير است:ـ اخذ مدرك ليسانس ادبيات از دانشسراي عالي تهران ۱۳۳۷ ـ اعزام به انگلستان و اخذ مدرك دكتري روانشناسي تربيتي از دانشگاه لندن ۱۳۴۲ ـ اخذ مدرك فوق ليسانس روانشناسي باليني از دانشگاه ادين برو لندن ۱۳۴۴ ـ دريافت مدرك فوق دكتري بهداشت رواني اجتماعي از دانشگاه هاروارد آمريكا ۱۳۵۱          خاطرات و وقايع تحصيل :           امير هوشنگ مهريار از دوران تحصيل در مقطع دكتري اش چنين بياد دارد :                             "«بورسي كه در اختيار ما بود آن زمان فقط ۴ سال بود و بنابراين مي بايست در چهار سال دكترايم را تمام مي كردم، اما دكتراي دانشگاه لندن آن وقت ها بيشتر جنبه تحقيق و تز نوشتن داشت تا تدريس و سركلاس حاضر شدن. بنابراين تزم را با يكي از استادان گروه روانشناسي مؤسسه تعليم و تربيت دانشگاه لندن شروع كردم و بعد از گذشت قريب به يك سال كه چند فصلي از تزم آماده شده بود، آن را براي استادم فرستادم كه مورد توجه اش قرار گرفت و همين ماجرا باعث شد تا از دوره فوق ليسانس منتقل شوم. اما اين كار موكول شد به موافقت سناي دانشگاه و تأييد يكي از پروفسورهاي ارشد آنجا به نام پروفسور «فيليپ ورنل» كه او هم پايان نامه مرا تأييد كرد و من اجازه يافتم به جاي ۴ سال در ۳ سال دكترايم را به اتمام برسانم و موضوع تز دكترايم هم ادراك اجتماعي بود»." اميرهوشنگ مهريار دكترايش را زماني دريافت مي كند كه روانشناسان اجتماعي تازه پابه عرصه اجتماع گذاشته بودند و تمام قصدشان اين بود كه بفهمند چطور مي توانند به ادراك و شخصيت افراد به وسيله روش هاي ذهني پي برد و تاچه حدي برداشت آنها با واقعيت تطابق دارد؟ و تز او در همين زمينه بود كه مورد موافقت اساتيد دانشگاه لندن قرار مي گيرد.« در همان اواخر نوشتن تزم كه به اندازه اي سرم شلوغ بود كه مجبور بودم خانواده ام را به تهران بفرستم، شاه قرار بود به لندن بيايد و دانشجويان ايراني مقيم لندن در نظر داشتند تظاهراتي بر ضد او انجام دهند و من هم به دلايلي دراين ماجرا شركت كردم و خانه اي كه ما در آن اقامت داشتيم محلي شد براي جمع شدن دانشجويان و آماده كردن مقدمات تظاهرات. قبل از آن هم ساواك اخطار داده بود كه اگر اين كار را بكنيد به شدت با شما برخورد مي كنيم.              با اين حال ما به اين اخطارها اهميت نداديم و همين مسأله باعث شد كه ساواك به خانه ما بريزد و به اتفاق تعدادي از افسرهاي نيروي هوايي كه درلندن تحصيل مي كردند حسابي ما را كتك زدند وتمام پوسترها و اعلاميه هايي كه تهيه كرده بوديم را پاره كردند. خلاصه كارمان به دادگاه كشيد. در واقع من خودم به اتفاق ديگر دانشجويان به دادگاه رفتيم و از ساواك ايران شكايت كرديم و به همين دليل پاسپورت من و به دنبال آن بورسي كه از دولت داشتم باطل شد و مجبور شدم دوسال ديگر در انگلستان بمانم». وقايع ميانسالي : زماني كه اميرهوشنگ مهريار در سال ۱۳۴۶ وارد دانشگاه شيراز مي شود اغلب اساتيد اين دانشگاه تحصيلكردگان آمريكا بودند و نگاه چندان مثبتي به تحصيلكردگان اروپايي نمي كردند و هسته اصلي دانشگاه شيراز هم توسط همين افراد شكل گرفت،            با اين همه دكتر مهريار در كوتاهترين مدت در سيستم آموزشي اين دانشگاه به رتبه استادي مي رسد. «درست سر چهار سال كه حداقل دوره زماني لازم بود تقاضا كردم كه استاد شوم و چون براي استادان ۴مقاله بين المللي لازم بود و من ۶ تامقاله نوشته بودم كه در سطح بين المللي مطرح شده بود، در رأس چهارسال رتبه استادي ام را از اين دانشگاه گرفتم و همانجا ماندگار شدم. در همان سال هم بورسي از دانشگاه هاروارد براي دوره فوق دكتري در رشته «بهداشت رواني اجتماعي » گرفتم كه استاد خيلي معروف آن زمان در دانشگاه هاروارد به نام «جرالد كاپلن» بود كه از پيشروان نهضت پيشگيري در بهداشت رواني و روانپزشكي بود. ولي با اين حال از محيط آمريكا اصلاً خوشم نيامد. با اينكه گرين كارت گرفته بودم و مي توانستم آنجاماندگار شوم و با اين حال به ايران و همان دانشگاه شيراز برگشتم و خلاصه در آنجا ماندني شدم.»                            او پس از اخذ مدرك فوق دكتري از دانشگاه هاروارد در سال۱۳۵۱ به ايران بازمي گردد و ۴سال تمام در اين دانشگاه مي ماند و تدريس مي كند. « در همين سالها بود كه به مسائل جمعيت و تنظيم خانواده علاقه مند شدم، تحقيقات وسيعي در خصوص به دنيا آمدن بچه هايي كه خواسته هستند را شروع كردم و چون در ايران و كشورهاي در حال توسعه زاد و ولد خيلي بالا بود و اكثر اين زادوولدها هم در واقع ناخواسته بود، براي پيشگيري از اينگونه تولدها كه بسيار هم بودند تمام تلاشم را به كار بردم و با بسيج دانشجوياني كه با من همكاري مي كردند فعاليت گسترده اي را براي جلوگيري از اين امر و كاهش رشد جمعيت به كار بستم. خوشبختانه همان زمان دانشگاه شيراز با همكاري دانشگاه كارنايدين آمريكا ، مركز جمعيت شناسي را در شيراز در سال۱۳۵۴ تأسيس كردند. » و اميرهوشنگ مهريار اولين رئيس اين مركز مي شود و تا سال ۱۳۵۶ در همين سمت باقي مي ماند و در سال۱۳۵۶ به سوئيس مي رود و يك سال تمام با سازمان بهداشت جهاني همكاري مي كند و در اين مدت با برنامه بهداشت، باروري كه برنامه تحقيقاتي گسترده اي در زمينه هاي مربوط به تنظيم خانواده و سلامت كودكان همكاريهاي گسترده اي را انجام مي دهد. «كار ما در آنجا اين بود كه به عنوان مشاور اين برنامه به نقاط مختلف جهان سفر مي كرديم و از پروژه هاي سازمان بهداشت جهاني بازديد مي كرديم و آنها را ارزيابي مي كرديم و يا اگر كسي براي پيشبرد برنامه هاي بهداشتي كشورش پولي درخواست مي كرد و طرح به اين سازمان مي داد ما ارزيابي مي كرديم.»    مشاغل و سمتهاي مورد تصدي :            پس از يك سال همزمان با انقلاب اسلامي او به ايران بازمي گردد و به عنوان عضو شوراي دبيران جامعه دانشگاهيان (نماينده دانشگاه شيراز) با اين شورا همكاري مي كند و در اسفند سال۱۳۵۷ رئيس دانشگاه شيراز مي شود. «البته قبل از اينكه توسط دولت انقلابي رئيس دانشگاه شوم، دو سه ماهي بود كه عملاً تمام امور را مي گرداندم و معاون آموزشي دانشگاه شيراز شدم و اين به خاطر فشار اساتيد ديگر به رئيس وقت دانشگاه شيراز بود.وقتي هم كه انقلاب شد به عنوان سرپرست دانشگاه شيراز بودم تا زماني كه انقلاب فرهنگي شد و چون جو نامناسبي در دانشگاهها به وجود آمده بودو من علني گفته بودم كه حاضر نيستم خيلي از اساتيدي كه قرار است تسويه شوند، را تسويه بكنم، صلاحم در اين بود كه كنار بروم و استعفا دادم و رفتم و معاون معاون امور دانشجويي ما «دكتر ظهور » سرپرست دانشگاه شيراز شد و پس از آن هم دكتر مصطفي معين رئيس دانشگاه شيراز شد.»             از ديگر سوابق اشتغال امير هوشنگ مهريار مي توان به موارد زير اشاره كرد:                          1. دانشگاه شيراز، شيراز ـ پژوهشي/ آموزشي/ اجرايي ـ رئيس مركز جمعيت‌شناسي، سرپرستي 2. دانشگاه هاروارد، دانشكده پزشكي بوستون ـ پژوهشي ـ Post-Doctoral 3. دانشگاه پنسيلوانيا، فيلادلفيا ـ پژوهشي/ آموزشي ـ استاد مدعو 4. سازمان بهداشت جهاني ـ پژوهشي ـ مشاور علمي 5. مؤسسه عالي پژوهش در برنامه‌ريزي ‌و توسعه تهران ـ پژوهشي/آموزشي/ اجرايي ـ استاد ـ رئيس گروه 6. تأسيس و رياست اولين مركز جمعيت شناسي ايران در شيراز ۱۳۵۶ـ۱۳۵۳ 7.مشاور سازمان بهداشت جهاني در برنامه تنظيم خانواده و بهداشت كودكان جهان ۱۳۵۷ 8. مشاور سازمان بهداشت جهاني در برنامه مبارزه با بيماري ايدز ۱۳۷۲ـ۱۳۶۱ 9. رئيس گروه جمعيت شناسي مؤسسه علمي پژوهشي سازمان مديريت وبرنامه از سال ۱۳۷۲ تاكنون فعاليتهاي آموزشي : خروج اميرهوشنگ مهريار فرصت خوبي براي او بود تا به مطالعه و تحقيق و ترجمه بپردازد و خودش مي گويد:« در سالهاي انقلاب فرهنگي مثل خيلي هاي ديگر كلي كتاب خواندم و تحقيق كردم و ترجمه تا اينكه دانشگاه مجددا ً باز شد و چون اولين رشته هايي كه فعاليت خود را در دانشگاهها از سر گرفتند رشته هاي پزشكي بودند، در اين رشته ها به روانپزشكي و رشته هاي وابسته به آن اهميت بيشتري مي دادند و بنابراين از ما خواستند ما به دانشگاه پزشكي شيراز برويم و تدريس كنيم.» و به اين ترتيب اميرهوشنگ مهريار تا سال۱۳۶۸ در دانشگاه شيراز تدريس مي كند و پس از آن به دليل پست جديدي كه از طرف سازمان بهداشت جهاني به او پيشنهاد مي شود به ژنو مي رود. «وقتي مي خواستم به ژنو بروم مسؤولين دانشگاه شيراز در حق من لطف بسيار داشتند و ما را از دانشگاه شيراز اخراج كردند! شايد هم حق داشتند. چون بدون اجازه رفته بودم و ۳۰سال سابقه كار ما را نديده گرفتند و گفتند اخراجي! خلاصه... به ژنو رفتم و با سازمان بهداشت جهاني ۴سال همكاري داشتم و اين دفعه كارم بيشتر مشاوره در برنامه مبارزه با بيماري ايدز بود و در بخش مطالعات رفتاري اجتماعي من به عنوان مشاور همكاري مي كردم و در سال ۱۳۷۲ از طرف دكتر مشايخي رئيس مؤسسه تحقيقات و پژوهش سازمان مديريت و برنامه كشور دعوت به همكاري در اين مؤسسه شدم و با اينكه باز هم تصميم جدي در اين باره نداشتم به ايران برگشتم و ماندني شدم و هنوز هم هستم و كار تحقيقاتي انجام مي دهم.» و او حالا مدير گروه جمعيت شناسي اين مؤسسه است و در هفته چند ساعتي را به تدريس براي دانشجويان دكترا و فوق ليسانس مي گذراند.                                اميرهوشنگ مهريار اوضاع روانشناسي و جمعيت شناسي را در سالهاي پس از انقلاب خوب مي داند و مي گويد: «به نظر من اوضاع رشته هاي مرتبط با روانشناسي در اين سالها بهتر شده است. به اين معني كه علي رغم نگاه منفي كه در اوايل انقلاب به اين رشته وجود داشت، با اين حال اين رشته پيشرفت خوبي در اين سالها داشته است.» از ديگر سوابق فعاليتهاي آموزشي ايشان مي توان به موارد زير اشاره كرد: 1 ـ روانشناسي باليني ـ دانشگاه شيراز ـ شيراز 2ـ روانشناسي اجتماعي ـ دانشگاه شيرازـ شيراز 3ـ روانسنجي ـ دانشگاه شيراز ـ شيراز 4ـ روانشناسي باليني كودك ـ دانشگاه تربيت مدرس ـ تهران 5ـ روانشناسي باليني پيش‌رفته ـ انستيتوي روانپزشكي دانشگاه علوم پزشكي ايران ـ تهران 6ـ روانشناسي اجتماعي ـ باليني ـ دانشگاه شيراز ـ شيراز 7ـ روشهاي تحقيق در علوم اجتماعي ـ مؤسسه عالي پژوهش برنامه‌ريزي و توسعه ـ تهران مراکزي که فرد از بانيان آن به شمار مي آيد : امير هوشنگ مهريار مركز جمعيت شناسي ايران در شيراز را تاسيس كرده است و در طي سالهاي ۱۳۵۶ـ۱۳۵۳ رياست آن را بر عهده داشته است.ساير فعاليتها و برنامه هاي روزمره : آشنايي با زبان(ها): انگليسي آشنايي با كشور(ها):" بعلت كار با سازمان بهداشت جهاني به اكثر كشورهاي آسيا و آفريقا مسافرت كرده‌ام. در سالهاي اخير نيز براي شركت در كنفرانسهاي علمي به چين، برزيل و استراليا رفته‌ام."                    آرا و گرايشهاي خاص :                  تعداد پايان‌نامه( راهنمايي و مشاوره ) دكتري و كارشناسي ارشد :بيش از 10 مورد جوائز و نشانها : 1. جايزه بهترين محقق دانشگاه شيراز (1350) 2. مدال و جايزه بهترين محقق علوم اجتماعي سال از وزارت علوم و آموزش عالي (1357) 3. جايزه بهترين محقق سازمان برنامه و بودجه (1379)آثار :  1 Government spending on Basic social servises and its share GDP in IR Iranـ ويژگي اثر : UNICEFـ انگليسي ـ 19992 Integriled Approach to Reproductive Healethy family Planning in the IR Iranـ ويژگي اثر : IRPD / UNFPA ـ انگليسي ـ 20013 اختلالات رفتاري كودكان ويژگي اثر : (ترجمه) ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ1371 4 افسردگي ويژگي اثر : (تاليف و ترجمه) ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ 1372 5 پيشگيري از اعتياد ، تشخيص و درمان بيماريهاي رواني در كودكان ويژگي اثر : (ترجمه و تاليف)ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ 1369 7 روانشناسي عمومي، روشهاي آماري در علوم رفتاري ويژگي اثر : (تاليف)ـ دانشگاه شيرازـ فارسي ـ 1349 9 وسواس ويژگي اثر : (ترجمه) ـ انتشارات رشدـ فارسي ـ 1373 10 يادگيري و رفتار     ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ دکترمعین         دكتر مصطفی معین در یازدهم فروردین ماه 1330 در خانواده‏ای مذهبی در نجف‏آباد به دنیا آمد. فضای مساعد خانواده و مدرسه و ارتباط با رهبران دینی و انقلابی شهر باعث آشنایی وی با مسایل فرهنگی اجتماعی و مبارزاتی و شركت در اعتراضات مردمی نسبت به دستگیری امام خمینی گردید. او آموزش ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود و دوره متوسطه را در دبیرستان سعدی اصفهان گذراند. و در زمره دانشجویان ممتاز در سال 1348 به دانشگاه شیراز راه یافت.

2253612961134178169202138492511382914279

                دكتر مصطفی معین تحصیلات عالی را با برخورداری از بورس دانشگاه در دوره پزشكی عمومی و سپس با كارورزی مستقیم و به عنوان دستیار ارشد در دوره تخصصی بیماریهای كودكان ادامه داد. او در دوران دانشجویی و در مراحل مختلف شكل‏گیری و گسترش مبارزات ضد استبدادی و پیروزی انقلاب اسلامی حضوری فعال داشت كه در مواردی به بازداشت و تعقیب او منجر شد.

          او در عرصه‏های اجتماعی مانند آموزش و كمك به دانش‏آموزان یتیم و خانواده‏های محروم و انجام خدمات بهداشتی و فرهنگی در حلبی‏آباد حاشیه شیراز فعالیت می‏كرد.

          با پیروزی انقلاب و اتمام دوره تخصصی كودكان (1358)، سمینار طب ملی و مردمی در خرداد ماه 1358 با هدف تحقق عدالت در بهداشت و درمان كشور از سوی ایشان طراحی و برگزار گردید، و پس از آن سرپرستی طرح طب روستایی را با همكاری دانشگاه اصفهان، جهاد سازندگی و وزارت بهداری آن زمان در جهت محرومیت زدایی فرهنگی، آموزشی، پژوهشی و بهداشتی درمانی در مناطق محروم استان اصفهان به عهده گرفت. او در سال 1360 با تشكیل شورای برنامه‏ریزی بهداشت و درمان استان فارس، مسئولیت آن را عهده‏دار گردید و سپس بإ؛ مشاركتی فعال و مستمر، مسئولیت‏های مختلفی را در بخش‏های علمی و دانشگاهی، فرهنگی و اجتماعی، سیاستگذاری و مدیریت اجرایی طی سالهای بعد پذیرا شد كه از آن میان به موارد زیر اشاره می‏شود:

* رییس دانشگاه شیراز (1360-61)

* نماینده مردم شیراز در نخستین دوره مجلس (1361-63)

* دبیر شورای مركزی جهاد دانشگاهی (1361-64)

* سرپرست گروه برنامه‏ریزی پزشكی ستاد انقلاب فرهنگی (1361-63)

* عضویت در ستاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی به نمایندگی از امام امت و رهبری (1382-1362)

* نماینده مردم تهران در سومین دوره مجلس (1368-67)

* وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت اكبر هاشمی رفسنجانی (1372-68)

* بازگشت به فعالیت‏های علمی و دانشگاهی، مطالعه و تحقیق در دوره فوق تخصصی ایمونولوژی و آلرژی (1375-72)

*نماینده مردم اصفهان در پنجمین دوره مجلس (1376)

* وزیر فرهنگ و آموزش عالی در دولت محمد خاتمی(1379-76)

* وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در دولت محمد خاتمی (1382-79)

* مشاور رییس جمهور (1382 تاكنون)

تشكیل هیأتهای امنای دانشگاه‏ها و مراكز پژوهشی، تأسیس و توسعه دانشگاه‏ها در مناطق محروم كشور، ارتقای كیفیت آموزش و پژوهش، گسترش تحصیلات تكمیلی، طراحی و اجرای نظام آموزش‏های علمی و كاربردی (دانشگاه جامع)، برنامه‏ریزی و گسترش آموزش‏های نیمه حضوری و از راه دور (دانشگاه پیام نور)، تأسیس و گسترش مراكز رشد علم و فنّاوری و پاركها و شهرك‏های تحقیقاتی، توسعه و تقویت انجمن‏های علمی و تخصصی، تقویت مجلات و نشریات علمی و تخصصی، تنوع بخشی به خدمات و منابع درآمدی آموزش عالی،

2011986891638777159105127589523025511616

برنامه‏ریزی تقویت بنیه علمی ایثارگران و فرزندان شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، پیگیری و تأسیس فرهنگستان علوم و زبان و ادب فارسی، جذب و پرورش استعدادهای درخشان آموزش عالی، گسترش ارتباطات و همكاریهای علمی ملی و بین‏المللی، قانونمند و نهادینه كردن فعالیت‏های علمی و فرهنگی و اجتماعی دانشگاهی، پیگیری ایجاد تحول ساختاری در مدیریت علم و فنّاوری كشور و تأسیس وزارت علوم و تحقیقات و فنّاوری، تمركززدایی و تقویت آزادی علمی و استقلال سازمانی دانشگاه، تقویت همكاری‏های علمی و پژوهشی دانشگاه با صنعت، برنامه‏ریزی رشد پرشتاب و مستمر تولید علمی ایران طی 14 سال گذشته، دفاع همه جانبه از كیان دانشگاه و حقوق دانشگاهیان و دانشجویان، مطالعه و تدوین برنامه‏های ملی توسعه فنّاوری و توسعه زیست فنّاوری و توسعه علمی كشور از جمله دستاوردهای مدیریت دكتر معین در آموزش عالی ایران است.

دکترمصطفی معین

             دوره دوم و سوم وزارت دكتر معین با بحران‏های متعددی روبرو بود كه بالصراحه، دانشگاه و دانشجویان را به عنوان نهاد فكری و نیروی پیشاهنگ اصلاحات هدف قرار داده بود. نقطه اوج بحران با هجوم گروههای فشار و ورود غیر قانونی افراد مسلح در 18 و 20 تیرماه 1378 به كوی دانشگاه تهران و دانشگاه تبریز و ضرب و جرح دانشجویان شكل گر


مطالب مشابه :


روسای دانشگاه شیراز

نخبگان راه اندازی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران عضو هیات موسسه طب ملی و ملاصدرا




برچسب :