سهراب

رزم سهراب و گردآفرید

  هنگامی که ، در جایگاه یک سردار تورانی به ایران لشکر می کشد؛ ولی درحقیقت در اندیشه ی یافتن پدر خویش است، به پای دژ سفید که درآن سوی مرز ودر خاک ایران است می رسد. درآغاز، پهلوانی به نام هژیرکه نگهبان آن دﮋ است با سهراب نبرد می کند و اسیراو می شود. گرد آفرید با آنکه قدرت بدنی و توانائی جنگی فوق العاده ی سهراب را دیده است و شاهد این بوده که چه گونه هژیر دلاور در همان ابتدای نبرد از یل زورمند شکست خورده است، برای نجات هژیرو دفاع از دژ، گیسو به زیر خود پنهان می کند و در هیئت و پوشش یک پهلوان مرد به جنگی تن به تن با سهراب می شتابد.

   واضح است که پاسخ هماورد طلبی گرد آفرید را سهراب می دهد و به نبرد او می شتابد. گردآفرید در برابر او تا سه مرحله تاب می آورد.گردآفرید، ابتدا کمان را به زه کرده سهراب رابه زیر باران تیر می گیرد. سهراب سپر را بر سر گرفته و خشمگین به جانب گرد آفرید می تازد. گرد آفرید، سپس به نیزه. سهراب بر آشفته شده و پلنگ آسا به سوی گرد آفرید می رود و با نیزه بر کمربند او می زند، به گونه ای که زره او از هم دریده می شود. سهراب قصد این می کند که گرد آفرید را از زین بر گیرد. اما گرد آفرید با شمشیر، نیزه ی او را به دو نیم می سازد.باهمه دلاوری، جنگ به سود گردآفرین پایان نمی گیرد، او عافبت در کمند سهراب اسیر می شود و چون به برتری سهراب پی می برد، تصمیم می گیرد شگردی به کار برد که هویت زنانه ی خود را آشکار سازد و همآورد را از پیشروی باز دارد: کشف هویت زنانه، نبرد را به نوعی از پیشروی طبیعی خود باز می دارد.

   گرد آفرید سپس به سهراب می گوید که اگر او را رها کند دژ سفید را به او واگذار خواهد کرد؛ ولی تا برابر دژمی رسد خود را به درون آن می اندازد وبا این شیوه، جان خود را از دست سهراب نجات می بخشد و به بالای  دژ می رود و می گوید:«تو از دیار ترکانی و نباید از دیار ایرانیان جفت یابی».و بعد هم این من بودم که بر تو ترحم آوردم چون از یال و کوپال تو معلوم است که از نژاد ترکان نه ای. این حرف اورا که من به حساب ستیزه جوئی همیشگی دختران جنگاور با دلباختگان خود می گذارم؛ آنچنان سهراب را برسرخشم میآورد که شاید اگر گردآفرید در پائین دژ بود جنگی دوباره با او آغاز می کرد و در اینجا به او فرمان می دهند که با گردآفرید ستیز مکن و گرنه تمام سپاه تو نابود خواهد شد.

نبرد رستم و سهراب

   در ادامه همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا اینکه پدر و پسر رودرروی یکدیگر قرار بگیرند. سهراب با دیدن رستم مهرش را در دل می‌گیرد واز او می‌خواهد که خود را معرفی کند و بگوید که رستم است یا خیر اما رستم هر بار انکار می‌کند و خود را معرفی نمی‌کند و در آخر پس از سه روز مبارزه سهراب به دست پدر خود رستم کشته می‌شود. رستم پس از فرو کردن خنجر در قلب سهراب خفتانش را می‌گشاید و مهره را بر بازوی فرزند می‌بینید و همان دم، آه فغان می‌کند که چرا خنجر بر سینه پسر فرو کرده‌است. در حال پیکی به سوی کیکاووس می‌فرستد تا برایش نوشدارو را ارسال کن. کیکاووس که از زنده ماندن سهراب بیم دارد انقدر در فرستادن نوشدارو سستی می‌کند تا سهراب جان می‌دهد.

هنگامی که شخصیت سهراب را مورد تدقیق و تحقیق قرار می دهیم،می توانیم سه ویژگی بارز برای او متمایز کنیم:خردمندی و نیک طینتی-قدرتمندی و نیروی افسانه ای-پاکدامنی و عفت

منابع:

http://www.bazyrayaneh.com

http://fa.wikipedia.org

 http://sasanian.blogfa.com

مقاله ی "شخصیت سهراب در شاهنامه"اثر کامیار عابدی

فائزه محمدپور

 


مطالب مشابه :


خلاصه داستان رستم و سهراب

شاهنامه - خلاصه داستان رستم و سهراب - روزی رستم « غمی بد دلش ساز نخجیر كرد.» از مرز گذشت




سهراب

اسطوره های شاهنامه - سهراب - اسطوره های شاهنامه رزم سهراب و گردآفرید هنگامی که ، در جایگاه




رستم و سهراب

شاهنامه‌ی فردوسی - رستم و سهراب - دوستان گرامی و عزیزم در کلاس رستم و اسفندیار




داستان برزو پسر سهراب

به نام خداي داستان برزو پسر سهراب خبرگزاري شاهنامه كنون بشنو از من تو اي رادمرد يكي داستاني




رستم و سهراب

شاهنامه‌ی فردوسی. رستم و سهراب. گفت و گو در باره‌ی ببر بیان




شاهنامه فردوسی

شعر - شاهنامه فردوسی - شعر . شاهنامه فردوسی. سهراب 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21




فهرست شخصیت های شاهنامه

شاهنامه - فهرست شخصیت های شاهنامه - سام و زال و کیخسروو شاهنامه. سام و زال و رستم و سهراب;




شاهنامه

رستم بود صدا زد سهراب شنبه 25 اردیبهشت بزرگداشت فردوسی بود. خیلی از ما فردوسی را از شعرهایی




شاهنامه

سوگلی - شاهنامه - اين وبلاگ مجموعه اي از فايلهاي تحقيقاتي كوتاه مي باشد.




رزم سهراب و گردآفرید به زبان ساده

تاریخ ما - رزم سهراب و گردآفرید به زبان ساده - تاریخ و ادبیات iauiranian.blogfa.com




برچسب :