سفر به کشور عراق

قبل از عید و در اوایل اسفند ماه سفر دیگری به عراق داشتم که آغاز آن از اربیل بود، و سپس به بغداد، ناصریه و نجف ختم شد. چون در مطلب قبلی در مورد اربیل نوشته بودم. این مطلب را به بقیه سفر اختصاص می دهم.

    برای رفتن به عراق، ویزا مورد نیاز است. در حال حاضر سفارت عراق در تهران، فقط ویزای زیارتی صادر میکند. با دریافت 43 دلار و دو قطعه عکس، ویزای یک ماههزیارتی صادر میشود که از تاریخ صدور یک ماه برای رفتن به عراق و خروج از آن، ظرف حداکثر یک ماه از تاریخ ورود، اعتبار دارد.

    برای رفتن از اربیل به بغداد، دو راه وجود دارد. سفر هوایی و سفر با اتومبیل. از اربیل به بغداد فقط هفته ای دو پرواز وجود دارد که جا برای آن به سختی گیر می آید، و ما ناچارا با ماشین دربست به اربیل آمدیم. یک فورد نسبتا تمیز با راننده به مبلغ 180 دلار از طریق آشنایان گرفتیم. فاصله اربیل تا بغداد حدود 370 کیلومتر و مسیر آن مانند جاده های خوزستان بدون پیچ و خم و در یک منطقه مسطح و جلگه ای است. هیچگونه پلیس راه و یا کنترل سرعت در مسیر وجود ندارد،لی ایستگاههای بازرسی خیلی زیادی در مسیر وجود دارد، و هر چه به بغداد نزدیک تر میشویم، انبوهی بازرسی بیشتر میگردد، به حدی که از پنجاه کیلومتری بغداد ترافیک ماشین ها خیلی سنگین و در قسمتهایی دچار راه بندان شدید بودیم، و عملا راننده مجبور شد به جای ورود از دروازه اصلی شهر از مسیرهای فرعی وارد بغداد شود. برای اینکه تصور مناسبی از میزان گشتهای بازرسی به دست آورید، باید بگویم که سفر ما علیرغم فاصله 370 کیلومتری و سرعت بالاتر از 120 کیلومتر در ساعت ماشین در نقاطی که اماکن پذیر بود، هشت ساعت طول کشید که فقط یک ساعت آن مربوط به نهار و بنزین و سایر توقف ها بود. ضمنا باید گفت که کوچکترین اثری از آمریکایی ها و غربی ها در ایستهای بازرسی نبود، و همگی به نظر ما عراقی می آمدند.

    اقامت ما در عراق در هتل coral boutique بود. هتلی لوکس و خوب و کرایه اتاق یک نفره آن هر شب 200 دلار بود، و طبق گفته سایت trip advisor بهترین هتل بغداد است.البته در بغداد هتل 3 ستاره مناسب و با کرایه بین 80 تا 100 دلار نیز وجود دارد. بغداد بهیچوجه حالت شهری توریستی ندارد، و یا اصولا مناسب توریست نیست. شهر عملا حالت حکومت نظامی است. پاسگاههای ثابت و غیر ثابت بسیاری در سطح شهر وجود دارد که عملا گردش ترافیک این شهر را مختل میکند. برخی خیابانها و کوچه ها نیز بنا به مصالح امنیتی بسته شده است، و این مسئله باعث شده که بگویم بغداد سنگین ترین ترافیک را بین  کلیه شهرهایی که در دنیا دیده ام، دارد. تهران در مقابل بغداد ترافیک بسیار سبکی دارد، و برخی شهرهای پر ترافیک نظیر بانکوک، استانبول، مسکو را بسیار خلوت تر میدانم. بخصوص آنکه در این شهرها نقاط پر ترافیک قابل پیش بینی اند، ولی در بغداد امکان پیش بینی وجود ندارد، و در هر لحظه، یک خیابان خلوت با گذاشتن چند ایست بازرسی میتواند پر ترافیک شود. بخشی از بغداد نیز به عنوان green zone شناخته میشود و دور آن دیوارهای بلند بتنی کشیده شده، و امکان تردد بدون کارت مخصوص در آن وجود ندارد. مقر ریاست جمهوری و جلسلت هیئت دولت و پارلمان و خانه برخی وزرا و نمایندگان مجلس و سایر مقامات در این قسمت است. بعد از حدود ساعت 12 شب نیز تردد اتومبیل و پیاده روها در شهر وجود ندارد، و برای من که شاهد حکومت نظامی سال 1357 در تهران و شیراز بوده ام، بغداد شبهای خلوت تر و شرابط نظامی تری دارد. به عنوان مثال در ساعت 2 نیمه شب از پنجره هتل به خیابان نگاه کردم، به جز یک زره پوش که همیشه جلوی هتل بود، و 3 سرباز مسلح، هیچ جنبنده ای به چشم نمیخورد، و در خیابان سکوت محض حاکم بود.

    علیرغم همه اینها در بغداد زندگی جریان دارد. رستوران ها دائرند. حتی به طوری که شنیدم ولی ندیدم. نایت کلابها نیز در ساعات اولیه شب، برنامه دارند. رود دجله از میان بغداد میگذرد، آن را کم آب دیدم و اثری از گردشکاههای کنار آن حداقل در مناطقی که ما گذر میکردیم، وجود نداشت و بهیچوجه نمیتوان محوطه کنار دجله را با کنار زاینده رود در اصفهان که کارهای زیادی انجام شده، مقایسه کرد. طبق گفته عراقی ها سدهایی که ترکیه در بالادست روی دجله زده، باعث شده آب دجله در حوالی بغداد کم شود.

    حجم پرس های غذای رستورانهای سنتی عراق برای ما زیاد است، و موقع سفارش غذا باید به این نکته توجه ویژه کرد، بخصوص آنکه به طور سنتی پیش غذاهای متعدد نظیر هوموس، سالاد فتوش، زیتون، بابا غنوش، دلمه، ماست و مانند آن همراه با نان داغ تافتون که در رستوران پخته میشود، به عنوان پیش غذا ارائه میشود. مبلغ غذا برای هر نفر در رستوران ها بین 15000 تا 30000 دینار متغیر است که با توجه به اینکه هر دینار 3 تومان است. هر نفر بین 50 تا 100 هزار تومان میشود. غذا در فست فودها ارزان تر است، به عنوان مثال یک پرس مرغ سوخاری 3 تکه با نوشابه و سالاد معادل 14 هزار دینار میشود.

    بر خلاف اربیل که اکثر تاکسی هایش تویوتا کورولا بود، بغدادی ها فقیر ترند، و اکثر تاکسی ها پراید خودمان بود که قیمتش حدود 6 هزاردلار است، اگر تاکسی های سمند و آردی و تندر را هم اضافه کنم، میتوان گفت که حدود 80 درصد تاکسی های بغداد ساخت ایران است. مضاف آنکه ماشین ایرانی شخصی نیز در خیابانها کم نیست.

    قانونی در مورد رعایت حجاب در عراق وجود ندارد، ولی در بغداد به اعتقاد من حدود 95 درصد خانمها حجاب را رعایت میکنند، و فقط حدود 5 درصد بی حجابند. البته حجاب خانمها در نقاط متوسط به بالای شهر به میزان زیادی از نوع روسری بود، که چندان هم در قید جلو وعقب بودن آن نبودند. دختران دانشجوی دانشگاه بغداد نیز تا حدود 80 درصد با حجاب بودند. البته در ناصریه و نجف وضع متفاوت بود  و همه با حجاب بودند. از روبنده در خانمها و دشداشه در آقایان در این سفر چیزی ندیدم. چیزی که مشخص است خانمها و حتی دختران دانشجوی عراقی چندان در قید و بند تناسب اندام نیستند، و اکثرا اضافه وزن چشمگیر داشتند.

   یکی از نکات جالب در بغداد، وفور دستگاههای چیپس درست کن در کنار خیابان و در نقاط پر تردد بود. چیپس ها در بسته بندی های کوچک تا بسیار بزرگ عرضه میشد، و از یک عراقی که در این مورد سئوال کردم، پاسخ داد که غذای مورد علاقه همسرش ساندویچ چیپس است.

    پس از بغداد میبایست به ناصریه برویم. ناصریه در جنوب عراق و غرب بصره و به فاصله حدود یک ساعت و نیم از بصره قرار دارد. فاصله ناصریه تا بغداد حدود 350 کیلومتر و بزرگراه بغداد – بصره از راههای خوب عراق است که حدود نیمی از آن، دو بانده و مابقی یک بانده است که به خاطر عرض زیاد جاده و ترافیک نه جندان بالای آن، مشکلی برای سریع رفتن اتومبیل ها وجود ندارد. تعداد گشتهای بازرسی در این جاده، خیلی کمتر از اربیل- بغداد بود. و به همین دلیل، سرعت اتومبیلها خیلی بالا (حدود 160 کیلومتر در ساعت) برای ماشینهای خوب آمریکایی بود. راننده ما هم که شورولت کوچکی داشت. طبق توصیه ما، خود را به 140 کیلومتر در ساعت محدود کرده بود. اطراف جاده کاملا بیابانی و بدون سر سبزی است. البته در نیمه دوم مسیر حرکت ماسه ها در آسمان باعث کندی زیاد حرکت اتومبیل ها شد. عملا احساس رانندگی در ماسه، با احساس رانندگی در جاده مه آلود یکی است. با این تفاوت که در مه، خاکی نمیشویم. جالب آنکه سواری های لینکلن بزرگی به عنوان وسیله  نقلیه عمومی در این مسیر حرکت میکنند که با سرعت خیلی بالا (180 کیلومتر در ساعت) حرکت میکنند، که عراقی ها به آن اوباما میگویند، زیرا اوباما در سفر خود به عراق سوار یکی از این ماشینها شده بود.

    ناصریه، شهری است سنتی در جنوب عراق که در کنار رود فرات قرار دارد. بافت قدیم و بازار این شهر از نظر شهرسازی مرا به یاد اهواز انداخت. البته مشخص است که ساختمانهای دولتی جدید در آن ساخته شده است، که تفاوت معماری آن با ساختمانهای قدیم کاملا مشخص است، و در آن نمای آلومینیومی و مانند آنها به کار رفته است. در ناصریه یک هتل خوب وجود دارد که مشرف به رود فرات ساخته شده و کرایه اتاق یک تخته آن شبی 130 دلار است که نرخ بالایی است. تمدن قدیمی "اور" در ناصریه وجود داشته، ولی به دلیل زمان کم اقامت در این شهر و الزام پرداختن به کار، فرصتی برای گشت و گذار پیش نیامد، ولی به نظر نمی رسد در این زمینه در ناصریه خبر چندانی باشد.

    پس از ناصریه، به نجف رفتیم. فاصله نجف تا ناصریه حدود 200 کیلومتر است. جاده آن هم صاف و بیابانی است. ولی به دلیل کم عرض بودن این جاده، شرعت ماشین کمتر از مسیر بغداد- بصره بود. گشتهای این مسیر نیز بیشتر بود، و باعث معطلی میشدند. شبانه به نجف رسیدیم، و در هتلی که در یکی از خیابانهای شیک تر نجف و با فاصله از حرم بود، اتاق گرفتیم. کرایه اتاق یک نفره در این هتل، شبی 90 دلار بود، و بیشتر شبیه هتلهای دو ستاره مشهد بود. در این سفر فرصت رفتن به کربلا فراهم نشد، ولی فاصله کربلا و نجف حدود یک ساعت است. کوفه نیز خیلی به نجف نزدیک است و فاصله شان کمتر از نیم ساعت است.

    اقامت ما در نجف کوتاه بود و فردا صبح زود میبایست به تهران برویم. فرودگاه بین المللی نجف کوچک و تازه تاسیس است، و حتی یک مغازه (چه برسد به فری شاپ) ندارد. کنترل گذرنامه و تشریفاتی از این قبیل در این فرودگاه خیلی کند است، و بهتر است حدود سه ساعت قبل از پرواز به فرودگاه برسید. جالب آنکه در آغاز ورود به فرودگاه بارهایمان به سمتی رفت و خودمان به سمتی دیگر و بعد از حدود 10 دقیقه بارهایمان می رسید.

   در حال حاضر خط هوایی ماهان، پرواز تهران- اربیل و هفته ای 2 روز و پرواز تهران- نجف هفته ای 4 روز دارد. پروازهای بغداد و برخی پروازهای نجف و اربیل با خط هوایی "العراقی" انجام میشود. ضمنا تعطیلی عراق هفته ای دو روز و روزهای جمعه و شنبه است.


مطالب مشابه :


اربیل (هولیر)(4)

پرسه بر زمین - اربیل (هولیر)(4) - دانسته ها، دیده ها، شنیده ها و چشیده هام از سفر




تبلیغات اینترنتی در اربیل عراق (اطلاع رساني،تبليغ تجاري در اربيل-سليمانيه)

استخدام بازاریاب در سراسر کشور ایران - تبلیغات اینترنتی در اربیل عراق مغازه ها, كردستان




سفرنامه سلیمانیه

در این وبلاگ سعی شده سلیمانیه و اربیل و همچنین سفرنامه مغازه مشروب فروشی




سفری به کردستان آزاد

در شهر اربیل، منطقه ای وجود دارد که فقط مسیحی ها ساکنند و مغازه ها و در اربیل به صورت




استخدام شرکت فرانسوی از سوی عراق برای ساخت نیروگاه های برق

رایزن بازرگانی ایران در عراق - استخدام شرکت فرانسوی از سوی عراق برای ساخت نیروگاه های برق




خودمختاری در عراق، گفت و شنود در ترکیه - روی آوردن بختی تاریخی به کُردها

مغازه ها مصالح ساختمانی، اثاث خانگی و وسائل برقی عرضه در اربیل خرده گبری ها از نخست وزیر




وضعیت عمومی بازار و قیمت ها در کردستان عراق

اجناس موجود در مغازه ها از جمله خوراكی های شهرهای سلیمانیه و اربیل از نقاط مهم سیاسی




سفر به کشور عراق

قبل از عید و در اوایل اسفند ماه سفر دیگری به عراق داشتم که آغاز آن از اربیل یک مغازه




کاسب لُری که بهترین کاسب قرن شد

نوشته شده در تاريخ دوشنبه پنجم آبان ۱۳۹۳ توسط پایگاه فرهنگی لُرویر




برچسب :