آدم آدم است : برتولت برشت

این اولین بار است که که می خواهم در مورد یک نمایشنامه بنویسم . این ننوشتن در مورد نمایشنامه به این برمی گردد که معتقدم بسیاری از نمایشنامه ها ،آن خاصیت مولف بودن را ندارند  و فقط زمانی ارزش دار می شوند که بر روی صحنه بروند . پس ما باید تئاتر را نقد کنیم نه نمایش نامه !!!اما نمایشنامه های برتولت برشت با همه ی نمایشنامه ها متفاوت است . برشت پیشگام تئاتر مدرن اروپا بود . او الهام بخش سارتر در نوشتن تئاتر نوین و جدا شدن آن از قالب های سنتی درام و تراژدی بود .

آشنایی من با برشت به سالها پیش برمی گردد . زمانی که نوجوانی بودم و بعد از خواندن نمایشنامه های شکسپیر ، شیللر ، گوته و مولیر به یکباره به خواندن  نمایشنامه های برشت رو آوردم . خیلی از ظرافت های کاری او را آن موقع درک نکردم ولی رفته رفته برشت برای من معنای  تئاتر شد . با نمایشنامه هایش اخت گرفتم . کتاب هایی که همه چاپ سالها پیش بودند ( کی در این زمان نمایشنامه می خواند ؟ ) اطلاعات من درباره ی او با خواندن کتاب هایی چون دایره ی گچی قفقازی ، زن خوب ایالت سچوان ، استثنا و قاعده ،زندگی گالیله ، ارباب پونتیلا و نوکرش ماتی ، دادگاه لوکروس و شاهکارش یعنی آدم آدم است به دست آمده است . می بینید که اطلاعاتم در مورد او اندک است ولی حیفم آمد ، علی رغم دانش کمم در مورد تئاتر ، در مورد شاهکارهای او چیزی ننویسم و چه بهتر که این مطلب در مورد آدم آدم است باشد ؛ نمایشنامه ای که بیشتر از همه ی آثارش ، از آن ، لذت برده ام .

قبل از این که به خود نمایشنامه بپردازیم باید مختصری به فنون و نوآوری های ایجاد شده توسط برشت در این نمایشنامه اشاره کنیم . این ها به چند دسته تقسیم می شوند :

حماسه ؛ یکی از شاخصه های اصلی تئاتر اوست . اما این حماسه با حماسه های دیگر متفاوت است . در تئاتر او قهرمانی وجود ندارد ، تئاتر های او بت شکنانه است . شبه قهرمانان در تئاتر های او نابود می شوند و ریاکاران قهرمان ساز یا قهرمان پرور به شکل بی رحمانه ای مورد حمله قرار می گیرند . شاید حماسه ی تئاتر های او در شیوه ی  تعلیمی آثارش شکل می گیرد . این حماسه در تقابل با دراماتیک سنتی تئاتر اروپا شکل گرفت . او تماشاگر را با حادثه رو به رو می کند ، به آنها معرفت می آموزد ، تئاترش دلیل و برهان دارد ، انسان های نمایشنامه اش تغییر پذیرند ، صحنه های نمایشنامه اش تابع دیگر صحنه ها نیستند و انسان هایش ، موضوع مطالعه هستند . این ها شاخصه هایی است که تئاترهای او را حماسی جلوه می دهد .

دیالکتیک ؛ این بعد فلسفی نمایشنامه ها و در کل آثار برشت است . این جنگ و جدل بین انسان های نمایشنامه های اوست که گاهی بر سر هیچ و پوچ انجام می شود . هیچ و پوچی که باید به حقیقتی منجر شود . این حقیقت  شایددر بسیاری از آثار او جنبه ی ناتورالیستی به خود بگیرد .یک نوع جبرگرایی محض که باید با جنگ و جدل حاصل شود .ولی در واقع جبرگرایی او مبتنی بر انسان است نه آسمان ! در واقع شخصیت های او ، گاهی برای فرار از سرنوشت  تلاشی هم  می کنند ولی باز هم رهایی از آن ممکن نیست .  در مورد برشت می گویند که  او در تلاش بود که تقدیر را از آسمان به زمین بیاورد . او در جست و جوی تقدیری زمینی و انسانی است . این بزرگترین تقاوت او با ناتورالیست هاست . در واقع فلسفه ی  او این است :

Homme c'est destination pour homme

 

( انسان سرنوشتی برای انسان است )   

سمبولیسم ؛ این سمبولیسم به تمثال هایی برمی گردد  که برشت در آثارش از آن استقاده می کند . در واقع این سمبولیسم گاهی رنگ ابهام ، طنز و طعنه به شرایط روز می زند و گاهی در ارتباط با همان ناتورالیست قرار می گیرد و یک بعد اکسپرسیونیستی به آثار او می دهد .

طنز ؛ طنز برشت ، طنزی بسیار شیک است . این طنز هیچ وقت به هزل نمی آلاید . شاید اصلا ً خنده دار نیز نباشد ولی آن قدر نیش دار است که گاهی خنده را نیز به لبان شما می آورد .

 brecht_dramateatro_01.jpg

فاصله گذاری ؛ این تکنیک ابداعی برشت است . تکنیکی پیچیده که باز هم دهن کجی ای به شیوه های مرسوم تئاتر اروپا بود . این تکنیک را می توان در یک جمله بیان کرد : جدا کردن بازیگر از نقشش . در نظر برشت بدترین توصیف در مورد بازی یک بازیگر این است که بعد از دیدن نمایش ، تماشاچی بگوید فلانی خود نقش بود !!! او می خواهد به تماشاچی بفهماند که نمایش چیزی جدا از جامعه نیست و بازیگر صرفا ً یک بازیگر است که نقش را بازی می کند به همین توصیه ای که باید کارگردانان آثار او در نظر بگیرند این است که از غرق کردن بازیگر در نقش و اغراق خودداری کنند که نمایش های برشت از این روش ها بری است و اگر این گونه شود متن نمایش و بازی بازیگر، تماشاچی را دچار تضادی ناخواسته می کند که در نهایت موجب این می شود که یا تماشاچی هیچ نفهمد و یا دچار کژفهمی شود.

اما آدم آدم است !!! از همان اول می فهمید که با یک نمایش عادی روبه رو نیستید . برشت این نمایش را در چه شرایطی نوشت ؟ در شرایطی که اروپا در آستانه ی فاشیستی بود که همه چیز را به کام مرگ فرستاد . خود برشت ، در یکی از اشعارش این وضعیت را به روشنی توصیف می کند :

((راستی که در دورانی تیره و تار به سر می برم

کلمات بی گناه نابخردانه می نماید

پیشانی صاف نشان بی حسی ست

آن که می خندد ، هنوز خبر هولناک را نشنیده است

چه دورانی ،

که سخن گفتن از درختان تقریبا ً جنایتی است ،

زیرا این گونه سخن گفتن ،

به منزله ی دم فرو بستن در برابر وحشت های بی شمار است ))

داستان ، داستان مسخ آدم است ، یک استحاله برای کسی که نمی تواند نه بگوید ، این همان کنایه ای ست که از همان آغاز به مردمی زده می شود که در برابر انواع و اقسام ایدئولوژی های نوظهور سر تسلیم فرو آورده اند و نمی توانند نه بگویند .

داستان نمایش ، چون تمامی نمایش های داستان های برشت خیلی ساده شروع می شود و به زودی در بطن حوادث قرار می گیرد . گالی گی ، دلال ساده ای در هند است که یک روز صبح ، با خوش بینی خاص خویش ، از خانه بیرون می زند تا برای ناهار ماهی بگیرد . بازنش خداحافظی می کند ؛غافل از این که به زودی همه ی وجودش دگرگون می شود . این استحاله ی عجیب که در گالی گی صورت می گیرد به گونه ای خود خواسته است و این همان تبیین آغازین بر فلسفه ی برشت است . خود گالی گی در دگرگونی اش نقش دارد : او نمی تواند نه بگوید .

سه سرباز که کمی قبل تر چهار تا بوده اند ، در فراغتشان به دزدی معبدی می روند ولی یکیشان گیر می افتد و نمی تواند با آنها برگردد .

آنها اگر چهار نفره برنگردند ، به شدت مجازات می شوند . پس باید کسی با آنها همراه شود و چه کسی بهتر از گالی گی که نمی تواند نه بگوید به خصوص اگر در این میان منفعتی هم باشد ، چون او دلال است !!!

سربازها برای او نقشه ای می کشند  تا او به جرم دزدیدن فیل ارتش اعدام شود . پس گالی گی می میرد و جرایا جیپ ( سرباز چهارم ) زاده می شود . او دیگر گالی گی نیست ، گویی که هیچ وقت هم نبوده است . آیا سرباز ها نمادی هستند ؟ هم آری و هم نه ، در کل آنها انسان های بدی نیستند . به این دیالوگشان توجه کنید :

-        دنیا نفرت آور است . برای آدم ها هیچ آرامشی وجود ندارد .

-        در این دنیا چیزی پست تر و ضعیف تر از انسان نیست .

برشت در این نمایش تمامی سعی اش را در به تصویر کشیدن نقش انسان ها در سرنوشت می گذارد و در این راه از هیچ چیزی فروگذار نمی کند . او در ابتدای نمایش در چند خط ساده گالی گی را به تصویر می کشاند :

((...می دانید من تخیل نیرومندی دارم . می توانم یک ماهی را بپزم حتی پیش از آن که دیده باشمش !!! ))

اوج سمبلیسم در این نمایش صحنه ای است که گالی گی بهوش می آید و می فهمد که گالی گی مرده است و کسی دیگر زاده شده است . در این میان گفته می شود (( مراسم تدفین و سوگواری گالی گی ، آخرین مردی که خصال سال 1925 را داشت )) این سال ، سال تولد فاشیسم است . این استحاله ی یک شبه ی گالی گی است که به فاشیسم تشبیه می شود . در واقع او می خواهد بگوید که انسان هایی که بعدها آن جنایت هارا مرتکب شدند ، کسانی بودند چون همان گالی گی ساده دل .

گالی گی از این به بعد کس دیگری می شود . همه چیز را فراموش می کند تا کس دیگری شود . شخصیتی وحشی پیدا می کند و می خواند )): دشمن کجاست ؟ ... و حالا این هوس بر من چیره شده است  که دندان هایم را در گلوی دشمن فرو ببرم ))

از بین رفتن قهرمان ، در به خاک کشیدن فیرچیلد که ادعای قهرمانی دارد نمایان می شود . او عادیات روز آلمان و اروپا را در زبان تمثال به تصویر کشید و همین باعث شد که نمایش هایش عجیب جلوه کنند . تبدیل شدن یک آلمانی به آدم کشی برای ماشین آدم کشی هیتلر برای مردم آلمان عادی بودن ولی تبدیل شدن گالی گی به آدم کشی بی بدیل نه !!!

آدم آدم است سرآغاز مدرنیزه کردن تئاتر بود . تئاتری که بعدها توسط سارتر ،هنریک ایبسن ، کنوت هامسون ، یوجین اونیل و تنسی ویلیامز به اوج خود رسید . 

 

کتاب نامه :

آدم آدم است / سفر فیل / دادگاه لوکروس ، انتشارات خوارزمی

Homme c'est homme , Bertolt Brecht ,B.Besson&G.serreau

زندگی گالیله ، برتولت برشت ، عبدالرحیم احمدی   

 

 


مطالب مشابه :


نمایشنامه های بزرگ

دایره ی گچی قفقازی – برتولت نمایشنامه نویس - بازیگر و کارگردان صفحه




بیوگرافی هنری استاد سمندریان

کارگردانی نمایش"دایره گچی قفقازی ترجمه و کارگردانی نمایشنامه"دایره گچی برای همه ی




آدم آدم است : برتولت برشت

برشت با همه ی نمایشنامه ها هایی چون دایره ی گچی قفقازی ، زن خوب دانلود داستان




برترین و مهمترین نمایشنامه های تاریخ نمایش جهان از آشیل تا آلبی :

برترین و مهمترین نمایشنامه های تاریخ نمایش جهان از بیوه ی دانشگاه دایره ی گچی قفقازی




برترین نمایشنامه های تاریخ نمایش جهان

برترین نمایشنامه های تاریخ نمایش جهان پرنده ی شیرین جوانی دایره ی گچی قفقازی




نمایشنامه های برتر جهان

برترین و مهمترین نمایشنامه های تاریخ نمایش جهان از آشیل تا دایره ی گچی قفقازی




آثاربرتولت برشت

تئاتر/نمایشنامه نویسان ایران جهان/نمایش شش درس مهم بازیگری به شیوه ی دایره گچی قفقازی:




شاهکارهای ادبیات نمایشی

برترین و مهمترین نمایشنامه های تاریخ نمایش جهان از پرنده ی شیرین دایره ی گچی قفقازی




برچسب :